یادگاریهای مزارمولانازین الدین ابوبکرتایبادی

بنام خداوند جان آفرين

 

 

 

 

 

 

 

 

يادگاريهاي

 مزارمولانازين الدين ابوبكرتايبادي

عبدالرحيم تاج محمدي

 

بنام خدا

یادگاریهای مزار مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

چکیده:

       مسجدمزارمولانازین الدین ابوبکرتایبادی یکی ازآثارارزشمنددوره تیموری می باشدکه به استنادکتیبه موجوددرداخل ایوان بنا,کارساختمان درسال 848 هجری قمری درزمان حکومت شاهرخ بهادرپسروجانشین امیرتیمورگورکان به سعی واهتمام غیاث الدین پیراحمدخوافی به پایان رسیده است.ازاره داخلی مسجدکه تلفیقی ازسنگ وکاشی معرق می باشدباپایان یافتن کارتزئینات, محلی برای نوشتن یادگاری شده است که مقاله حاضرموضوع این یادگاری هاودست نوشته هامی باشد.دراین مستندسازی که بیشترحاصل کارهای میدانی نگارنده است تمام قسمت های ازاره داخلی گنبدخانه موردبررسی وپژوهش قرارگرفته است وتاحدامکان سعی شده یادگاری هاودست نوشته هاباحوصله ودقت کافی خوانده شودونوع خط وسطح خوشنویسی آنها نیزمشخص گردد.

كليدواژه :

مسجدمزارمولانا ،  يادگاري هاي مزارمولانازین الدین ابوبکرتایبادی ، مزارمولانا.

 

مولانا شيخ زين الدين ابوبكر تايبادي

         مولانا شيخ زين الدين ابوبكر تايبادي،والي ملك ولايت و هادي راه هدايت از مشايخ صوفيه و از اجله عرفا قرن نهم هجري است. منابع موجود از زمان تولد و دوران كودكي او خبري بدست نمي دهند. وي از شاگردان مولانا نظام الدين هروي بوده و از شيخ الاسلام احمدالنامقي الجامي تربيت روحاني يافته است. آورده اند« مولانا زين الدين ابوبكر » مدت هفت سال با پاي برهنه از تايباد به جام مي آمد و بر سر مزار شيخ احمد به تلاوت قرآن مي پرداخت بطوريكه در روايتها آمده هزار ختم قرآن به اين طريقت كرده است. پس از آن به زيارت حرم مطهر رضوي در مشهد مقدس نايل گشت و در آنجا خلعتها و نوازشها يافت. بعد ها عزيمت طواف مزارات توس آغاز كرد و با رياضات شائقه به مقامات عاليه ارباب طريقت و حقيقت رسيد. مولانا در دوران زندگاني خود ملاقاتهايي با امير تيمور گوركاني، سلطان بهاءالدين نقشبند در تايباد و در راه سفر حج با حافظ در شيراز داشته است. وي سرانجام در ظهر روز پنجشنبه آخر محرم الحرام سال 791 ه.ق (سال وفات حافظ شيرازي ) به ديار باقي شتافت. 

 

مجموعه تاريخي مزار مولانا زين الدين ابوبكر تايبادي

             اين مجموعه با شكوه در كنار گورستان قديمي شهر تايباد واقع شده است و آرامگاه مولانا زين الدين ابوبكر در فضايي باز مقابل بنايي رفيع در پناه درخت پسته اي كهنسال بچشم مي خورد. در سال 1030 ه.ق شخصي به نام خواجه درويش محجري را پيرامون قبر كشيده و لوحي نيز تقديم مزار نمود. دو لوح خاكستري يكي بر روي قبر و ديگري در بالاسر آن به صورت افراشته وجود دارد. بر روي سنگ مزار وي به قلم زيباي نستعليق اين عبارت ديده مي شود: « كل شي هالك الا وجهه، هذا مرقد مرحوم قطب الاقطاب مولانا ، شيخ زين الدين ابابكربن شيخ علي بن شيخ ابوبكربن شيخ احمدبن شيخ  محمد بن  شيخ محمودبن شيخ سهيل تايبادي وفات يوم پنجشنبه سلخ محرم 791  » و بر روي سنگ قبر افراشته اين عارف چنين نگاشته شده :

 

سنه احدي و تسعين بود تاريخ            گذشتــه هفتصد از سلخ محرم

شـده نصف النهار از پنـج شنبه           كه  روح  پاك مولاناي  اعظم

سوي خلد برين رفت و ملايك             همه گفتنداز جان ( خيرمقدم )

 

            در مجاورت آرامگاه، مسجد يا گنبد خانه، ايواني زيبا با طاق آهنگ، و دو حجره دو اشكوبه در طرفين به پاس حرمت آن صوفي زاهد ساخته شده است. فضاي اصلي بنا با ابعاد 50/17 * 50/16 متر  مربع شامل فضا هايي محدود تر بصورت شاه نشينهايي است كه پوشش آنها بصورت نيم گنبدي همراه با گوشه سازي و مقرنس كاري است و بر فراز آن وجود پوششي گنبدي،زيبايي خاصي به معماري اين مكان داده است . كتيبه ايوان بنا به خط ثلث كه از جمله نفايس هنري است شامل يازده آيه اول از سوره مباركه « كهف» است و كاتب آن « جلال الدين بن محمد بن جعفر » مي باشد. همچنين در بخش فوقاني اين كتيبه عبارت « الملك لله » به خط كوفي تكرار شده است.

            علاوه بر آن كتيبه اي ديگر به خط ثلث، پيرامون كمرگاه ايوان را دور مي زند كه حاوي عباراتي تاريخي در باره زمينه بنيان اين بناي رفيع ووجودي عالمي رباني است. در بالاي كتيبه نيز عبارت « الملك لله » به خط كوفي نقش بسته است، فضاي زير گنبد با عناصر تزئيني و كاربندي آراسته شده و ازاره هاي آن به شيوه گره سازي با تلفيق سنگ و كاشي معرق آذين بخش اين قسمت گرديده و بعد ها ازاره، محلي شده است براي ثبت يادگاري هاي زيبا در طول زمان كه بعضي از آنها به رجال مشهور آن دوره و قرون پس از آن تعلق داردكه موضوع اين مقاله مي باشد. همچنين درب چوبي نصب شده در بنا از ارزش تاريخي بسياري برخوردار است كه بر روي آن كتيبه اي بسيار زيبا به خط ثلث حاوي عبارت « مفتاح الجنه،لااله الا الله،محمد رسول الله» به چشم مي خورد. نماي بيروني بنا شامل تزئينات كاشيكاري و آجر كاري هاي ظريفي است كه با خطوط معقلي، موتيف ها، نقوش اسليمي و خطايي آراسته شده است. درانتهاي صحن مقبره ئي برجسته اي بچشم مي خورد كه متعلق به فرزندمولانا بوده كه گوياقبل ازپدرخودفوت نموده است وقسمتي ازسنگ قبرازبين رفته وعباراتي كه برروي سنگ بجامانده چنين است‌‍‌‍،«شيخ ........... عبدالرحيم ابن قطب الاقطاب مولانا شيخ زين الدين ابابكرتايبادي بتاريخ 17 ماه رجب 782 »علاوه بر آن اطراف صحن مزار،مشتمل بر تاق نما هايي است كه فضاي خاصي را براي اين مكان فراهم آورده است , به استناد كتيبه موجود، كار ساختمان بناي مزار مولانا در سال 848 ه.ق مقارن با زمامداري شاهرخ پسر تيمور به پايان رسيده و باني آن « غياث الدين پير احمد خوافي » وزير با درايت وي بوده است.

        در مدخل ورودي به محوطه، آب انبار آجري هشت ضلعي و جود دارد كه ساختار معماري آن بدون پا شير است. بناي واقع در ميانه گورستان مجاور شامل ايوان،گنبد خانه،ايوانچه و مقبره جلوي آن نيز منتسب به پدر « مولانا زين الدين ابوبكر تايبادي » است

یادگاریهای مزار مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی :

          بطور کلی با مطالعه یادگاری هاو دست نوشته های مزار مولانا می توان به خوبی به درجات و اعتقادات صاحبان دست نوشته ها پی برد . این اشخاص پس از حضور بر سر مزار این عالم ربانی و وارع صمدانی و قرار گرفتن در این فضای معنوی و مشاهده بنای زیبای مسجد و ایوان رفیع که سر بر آسمان می ساید نتوانستند بر احساسات خود غلبه کنند و به همین جهت هر یک به نوعی مکنونات  قلبی خود را حتی بصورت یک یادگاری از حضوري بیاد ماندنی بر ازاره این مسجد تاریخی ثبت کرده و این احساس را با نوشتن آیه ای از قرآن کریم , احادیث نبوی یا کلامی از بزرگان بصورت شعر یا نثر بیان نموده اند .

بطور کلی مضمون دست نوشته ها را میتوان به دو دسته اطلاع رسانی تاریخی و یادگاری تقسیم کرد .

1-    اطلاع رسانی : تعدادی از این دست نوشته ها حکایت از حضور کاتب یادگاری و اشاره به پاره ای از رخدادها و اتفاقات ووقایع تاریخی مربوط به زمان خود دارد .

2-    یادگاری : هدف از نگارش این دست نوشته ها صرفاً گذاشتن یادگاری بر این مزار بوده است چه بصورت فقط یک نام و تاریخ چه با مضامین زیبا و اشعاری که بیان احساسات به انواع مختلف در آنها وجود دارد .

 

 

مضمون دست نوشته ها

1-    در بعضی دست نوشته ها که با نام خداوند آغاز می شود عباراتی چون بسم الله , هوالباقی , هو العزیز و ... در ابتدای متن می آید و در بعضی از آنها به نحوی از اسامی باریتعالی استفاده میشود که با نام نویسنده یادگاری مرتبط است .

 نمونه :                                                           بسم الله الرحمن الرحیم

شراب خورده و رخسار لاله گون کرد                       چنان گذشت که گویی هزار خون کرد

کتیبه محمد مهدی القايني 987

هوالعزیز و الرحیم

زمانه دردی غم ریخت در پیاله ما                                    نصیب کس نشود آنچه شد حواله ما

(987 )

وترك الدنيا رأس كل عباده

995

هو العزیز

بهشت آنجا که آزاری نباشد               کسی را با کسی کاری نباشد

کتیبه ضیاء الدین محمد 1063

2-    تعدادی از یادگاریها آیاتی از قرآن و یا احادیثی از پیامبر اکرم می باشد که در پایان فقط نام کاتب و تاریخ آن درج شده است . نمونه :

حب الدنیــا راس کل خطیــئه       (  الفقیر العبد محمودی سنه 959 )

بسم الله الرحمن الرحیم             حرره کمال الدین احمدی   (خط كتابت بسيارعالي )

المومن فی المسجد کاسمک فی الماء                                و المنافق فی المسجد کالطیر فی القفس

عبده شریف ابن مرحباک تایبادی  سنه 1060    (خط نسخ خوب )

 

لی خمسه الطفی نهم و الحجیم الحاطمه           المصطفی و المرتضی و ابناهم و فاطمه

العبد مهدی الرضوی  1079   (خط ثلث عالي )

)

3-    فنای نوبسنده و بقای یادگاری :

انتخاب متونی بدین مضمون که اشعار ریشه در اعتقادات کاتب داشته و بوضوح در تعدادی از این یادگاریها بچشم میخورد . نمونه :

افسوس که عاقبت فنا باید شد                 وز همنفسان خود جدا باید شد

این عالم فانی چو نماند یکسی                  دلبسته این و آن جدا باید شد

اقل خلق اله لطف اله خوافي

غرض نقشیست کز ما باز ماند             که هستی را نمی بینم بقائي

مگر صاحبدلی روزی  برحمت          کند در حق درويشان دعایی

بتاريخ 2 شهرمحرم الحرام سنه 967 بدين منزل نوردل كرديم وازشهد...............

نوشتم من بر در ين دیوار خانه             که ماند از من مسکین نشانه

اگر پرسند که او مسکین کجا شد          بگو بگذشته از دست زمانه

بنده خاكسارمحمدعلي .......... بتاريخ شهر1099

4 – بی اعتباری و ناپایداری دنیا:

با مشاهده این بنای تاریخی زیبا با ایوانی رفیع و مزين به کاشی های معرق و کتیبه هایی با خطوط دل انگیز و قلمی سحرآمیز و تزئینات گچی نفیس و از دنیا رفتن بانيان آن بیننده بی اختیار به تفکر فرو رفته و بر بی اعتباری و ناپایداری دنیا می اندیشد .

عمرتوچه يك چه صد چه سيصدچه هزار             زين كهنـــه سـرا بيـرون برنـدآخــــــركار

گــرپادشهـــي وگرگـــــــــداي بـــاز ا ر            ايـن جمـــله بيك نــرخ بـود آخــــــركار

 بتاریخ 10شهر محرم الحرام سنه 899  کتبه العبد محمود زنجانی

درین منزل ز ایام گذشته یادها کردم              نهادم سر بزانوی غم و فریاد ها کردم

کتیبه یونس ..... سنه 781

روزي كه روح دامن عمرم رها كند                 وين خاك تيره بند ز بندم جدا كند

يا رب نگاه دار تو ايمان آن كســي                  كين بيت را بخواند وبرمن دعا كند

كتبه صفا محمد بن ............في تاريخ    سنه 913

 

ای صبا گر گذری جانب کاریز بگو                            ..... فی را که دل و جان بحریفی داداست

دل در این پیرزن عشوه گردهر مبند                               نو عرویست که در عقد بسی داماد است

تاریخ 4 شهر شعبان المعظم سنه     933               ( نستعلیق خوش )

لا ادری  قائله

چو هست قصر وجود و نگار خانه عمر       ولی چه سود که مرگش خراب خواهد کرد

بتاریخ 14 جمید الثانی سنه 1077 نیکخواه خلق الله محب علی الحافظ بن کمال الدین حسینی جنابدی ساکن قریه تایباد ولایت باخرز خدایش بیامورزد کسی که بگوید خدا بیامورزد

اگر صد سال با شي ور یکی روز                 بباید رفت از این کاخی دل افروز

پس آن بهتر که خود را شاد داری                 در آن شادی خـــدا را یاد داری

آقا میرزا کورانی سنه 992

چه حاصل زين بلندايوان كه برافلاك خواهدشد   كه مسكين آدمي خاكست وآخرخاك خواهدشد

بتاريخ شهرصفر1019 صورت تحريريافت . الفقيرابوالحسن ابن محمدعرفاني

5-    رقم یادگاریها :

در پایان یادگاریها و دست نوشته ها کاتبین با استفاده از عباراتی که حاکی از عبودیت و تواضع در مقابل خداوند است مانند العبد ، الحقر ، الفقیر ، المذنب ، الاقل ، اضعف عبادالله ، بنده کمترین ، خاک پای و با عرض ارادت به ائمه اطهار چون غلام شاه عالمپناه و اظهار تواضع در مقابل عرفا ، دراویش مانند تراب اقدام الفقرا به نوشتن نام خود اقدام کرده اند . مانند :

از دیده قدم کرده بکوی تو رسیدم                     صد شکر که یکبار دگر روی تو دیدم

مقصود تو بودی زميان همه خوبان                            المــنته لله که به مقصود رســیدم

تاریخ 12 شهر جمادی الثانی صورت تحریر یافت غلام شاه عالمپناه الغ بیک   89؟

چو بد کردی زکسان چشم بر مدار            پیوسته در حمایت کردار خویش باشد

العبد الحقر عبدالاول الخوافی بتاریخ محرم الحرام سنه 909

ز لوم خاک عیان حال گشته غم یارست                  زبان حال شهیدان عشق لوح مزارست

فی ذی الحجه الحرام سنه 971    فقیر محمد حسین رزه

مولانا خیری مشهدی

بد مردم مبین اگر نیکی                  هر که نیکست بد  نمی بیند

بتاریخ 4 شهر رجب المرجب سنه 1027  مرقوم قلم شکسته گردید

مخلص جمیع خلق الله  محب علی الحافظ  غفرذنوبه وسترعيوبه

مٌهر مهرت بر دلم چون نقش بر سنگست، هان      تا چو خود، بی مهر و سنگین و دل نپنداری مرا

حرره العبد الفقیر سیف الملک جامی بتاریخ سنه 893

رفتیم از این دیار، دعایی بدل کنید           یاران و دوستان همه ما را بحل کنید

حرره العبد المحتاج الی رحمت الله الجامی   بتاریخ رمضان 892

يادگاري هاي منتخب :

دروصف بناي مسجدومزار شيخ :

چون رسیدم بدین مقام شریف                    نکته ای بردلم گذشت لطیف

سنه881   العبدالمحتاج محمودبن رفع الله محمدعلی غفرذنوبه وسترعیوبه

يارب اين عالي عمارت تاابدپاينده باد              صدهزاران آفرين برجان اين فرماينده باد

حرره العبدالداعي درويش محمدبن عبدالرحيم كوسوي بتاريخ محرم الحرام سنه 891 (احدي وتسعين وثمانمائه)

 

چون رسیدم بدین خجسته مقام                       گفتم ای ذوالجــلال و الاکرام

رحمت خـدا بیــادآنکس کــن                        کین عمارت نهــآدوکرد تمام

حرره محرم الحرام سنه 894   حرره العبد شاه محمد عبدالا..........

 

هرکس زروی صدق دراین روضه پا نهد          بی شبهه هردعاکه کند هست مستجاب

بتاریخ شهرصفر901 محمد کاری     (خط نستعلیق )

 

اين روضه كه چون خلدبرين آمده است               سرمنزل ارباب يقين آمده است

برروي زمين نيست بدين خوبي جاي                گوياكه زعرش برزمين آمده است

فقيرهمدمي علاقه مند بتاريخ شهرربيع الاول 962

 

هو

نیست جایی چون مزارشیخ درروی زمین           درهواوفیض ونیکویی مگرخلد برین

فقیر حسین قربانعلی  سنــه 974

چه منزلی است که خاکش نسیم جان دارد             هوای روح  وش و راحت روان دارد

فراق دل به چنین منزلی است کاین منزل               فــروغ  از رخ  آن دلســـتان  دارد

تاریخ 2 شهر جمادی الاول  978 خاکسار مهجور محمد جامی

 

ديده روشن ازسجودخاك اين درشدمرا              شكرهاكردم كه اين دولت ميسرشدمرا

سفرخوش است اگريـارهم سفربــاشد              غبــارمركــب اوسـرمه بـصرباشـد

دروقتي كه درحضرت رفيع الدين ملاوي ملاوالامامي شيخ الاسلامي كهف الامي خواجه عبدالعياوخواجه كلان وصاب المواري موات شادي خواجه صدرالدين محمد بودم اين دوسه كلمه مرقوم قلم شكسته راگرديد                                      سنه 1014

 

اين همايون خانه كامدخانه چشم جهان                  روشنايي بادازآن چشم جهانراجاودان

سنه 1019

 

درهیچ منزلی نرسیدم که درد عشق پیش ازمن فقیر بمنزل نرفته بود .

 بتاریخ 18 رمضان المبارک سنه 896  درمازمت خواجه اختیارالدین محمد بدین مقام شریف رسیدیم ومولاناکاتب وعظ میفرمود العبدالفقیر......................

 

برروي يك قطعه ازسنگ ازاره داخل مسجديكي اززائرين خطاب به مولانا چنين نوشته:

توآن شـهی که برایـوان قـصرت                    کبوتـرگرنشــیند باز گــردد

غــریبی آمدست ازراه بس دور                      درآید یاهـم ازدرباز گردد

درتاریخ شهررجب المرجب سنه 899 وحقی اله الداعی سلطان محمدکوسوی (خط نستعلیق عالی)

 

زائري ديگربعداز67 سال بامشاهده اين بيت اززبان حال مولانادرجواب چنين مي گويد :  

 

درآیــد گربود دانــا وعـاقــل                   که بامادرسخن همــرازگـردد

وگـرباشد یکی نادان وجاهـل                همـان بهتــرکه ازدربازگـردد

بنده خاکساربیمقدارمحمدحسین ابن ملامیرم غوریانی بتاریخ 29 شهررمضان 966

 

خواجه خسروفرمايد

طبيبم چاك دل مي دوخت گشت ازشعله آهم           بدستش ريسمان خاكستروبگداخت سوزن هم

ازبلده هرات روسوي مقام شريف اتفاق افتاده است دوسركلمه بتحرير جمادي الاول يوم الخمسين

سنه 902     الفقير سلطان محمد بن حسين........هروي

 

دلاازعاشقي بوئي نداري                    مگرسوداي دلجوئي نداري

مخلص ينام محمدباقرخيام سنه 979

 

هرچندكه لحظه لحظه افزون گريم               وزدست غمت باشك گلگون گريم

بي يادتوگرآب خورم زهر خورم                 بي ذكرتو گرخنده كنم خون گريم

قلمي شدالاحمدالحسيني بتاريخ غره جمادي الاول سنه 1009               خط: نستعليق بسيارعالي

تمنا ودرخواست دعا :

هركس كه برين بقعه آبادرسد             گربادلي غمگين وگرشادرسد

داندكه نويسنده گناهي دارد                 اورابه يكي فاتحه فريادرسد

العبدالضعيف عمادبن منصور......... لعنت بادهركه اين راپاك كندبتاريخ رجب المرجب سنه 787

 

روزي كه روح دامن عمرم رها كند                 وين خاك تيره بند ز بندم جدا كند

يا رب نگاه دار تو ايمان آن كســي                  كين بيت را بخواند وبرمن دعا كند

كتبه صفا محمد بن ............في تاريخ    سنه 913

 

ای مه که جهانی بجمالت نگران است            وزعشق تو هرگوشه کسی جامه دران است

درمحلی كه بحضورجمعی ازیاران این خرابه نشسته بودیم وازآفت سرماو................می نمودم این دوسه کلمه بطریق یادگاری نوشته شد.شوال 961        (خط نستعلیق عالی)

 

غـرض نقشیست کــز ما بازمانـد                که هســـتی رانمی بیــنیم بقـایی

مگرصاحـبدلی روزی بـرحمـت                  کنـددرحق این مسـکین دعـایی

دروقتی که به اتفاق ...........عظام میرزا خواجه.........بزیارت شیخ زین الدین .........مراجعت بودبدارالسلطنه هراه یک چندکلمه فی تاریخ شهرربیع الاخرسنه 975  (خط نستعلیق عالی)

 

هو

از آستان پير مغان سر چرا كشيم                          دولت در اين سرا وگشايش در اين درست

در تاريخ كه در ملازمت نواب احمد ........ خان بارز تكلو در بلده سبزوار توجه داشت و چون سبزوار را امراي نظام استاجلودر شب جمعه گرفته نواب مشاوراليه را به جانب هرات مي بردند بنده كمترين نيز همراه بود بدين مقام خجسته فرجام واقع شد واز روح پر فتوح پيران استمداد...... فرمود

العبد اتاهري سنه 990

 

دولت دیدارجستم محنت هجـران رسیــد               آرزوی دل طلب کردم بلای جان رسیــد

بهرکس رازدل گفتم گفت آن سرو نورس را        همان بهترکه نشناسیم ماکس راوکس مارا

فی تاریخ شهرشعبان المعظم بود که درخدمت جناب شیخ الربانی حافظ محمد مؤمن متوجه بلده هرات گشتیم تارای خدا چه هست کتبه فقیرحقیرخاکساری ...... سلطان محمدکاتب سنه 990 (نستعلیق عالی)

 

ناله ازسنگین دلان برخواست ازدرددلم          سنگ بردرددل من ناله های زارکرد

بتاریخ16 شهررجب المرجب سنه 990 بودکه این دوسه کلمه درخدمت بعضی یاران جانی جهت یادگاری مرقوم قلم شکسته گردید.

خط باقلم غبارنستعلیق فوق ممتازوشکسته (نام کاتب قصدا پاک شده است)

 

رباعي

اي آنكه به تخت سلطنت مي نازي                   ونـدرپـي مـال ومـلك مي تـازي

آخرچوحساب يك بيك خواهدبود                 آن به كــه بگوشـه قناعت سـازي

بتاريخ سنه 913 العبد محمود طب.............

افسوس كه وقت كارازدست برفـت                     اين باروصــال يــارازدست برفت

دردولـــت يك لــذت نايابنــــــده                      صددولـت باين دارازدست برفت

درتاريخ 20شهررمضان المبارك 951 رقم گشت  الفـقيرالحقـيرخاكسارابراهيم جوركا

درنوشتن شرح غم برديوار :

شـرح غـم خود بــردروديـوار منــازل              آنكس كه نويسد پي تسكين دل ريش

حق برطرف اوست كه يا عاشق زارست             يا رفتـه بنا كام بــرون ازوطـن خويش

بتاريخ 27 شهر جمادي الثاني سنه  967 كه تحرير يافت العبدالاقل لطف الله گازركابلي

 

چون نيست دراين زمانه ماراياري                جزخوردن اندوه ندارم كاري

مي گريم مي نويسم ازدرد فراق                 احوال دل خويش بهرديواري

كتبه حاجي علي عسگرالحسيني كابلي سلخ شهررمضان المبارك تحريرشد 1324 (خط نستعليق عالي)

 

نوشتم بردروديوارهرمنزل غم عشقت                  كه شايدبگذري روزي وخواني شرح حال من

محمدحسين محمد.........  1063

 

دلاازعاشقي بوئي نداري                    مگرسوداي دلجوئي نداري

مخلص ينام محمدباقرخيام سنه 979

دارم گنهان زقطره های باران بیش                  وزشرم گنــه  فکنــده ســر در پیــش

آواز آمد که غم مخورای درویش                  تودرخورخود کنی ومادرخورخویش

درمحلی درملازمت حضرت مخدومی بجانب این آستان این دوسه کلمه تحریر شد بتاریخ 2 شهرجمادی الثانی 981 احدی ثمانیه تسعماه  خاک اقدام فقرا احمدابن .....................طوسی

 

قال رسول الله(ص)

العلم عز الد نيا وشرف الاخره

سنه 987

 

محمد علیم ترمذی گوید : که نود و نه بار رسول الله  صلی اله علیه وسلم بخواب دیدم و از وی پرسیدم که چگونه کنم که با ایمان روم گفت این  دعا را بخوان و هزار بار خدای عزو جل را بخوانید گفت چه می خواهی گفتم ایمان ,فرمان حضرت که همان همی خوان که رسول گفت و آن اینست :

اللهم یاحی یا قیوم یا حی یا قیوم یا حی یا قیوم یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله لااله الا انت لسانک ان یحیی قلوبی بنور معرفتک ابداً یا..... یا مجیب برحمتک یا ارحم الراحمین و صل اله علی محمد و آله اجمعین الطیبین الطاهرین

در فرصتی که اراده هراه داشتم از .........................آیات عبدالکریم جهت یادگاری نوشته شد که شاید یاران و برادران چون این را نگاه کنند از این بنده عاصی گناه کار یاد کنند و چون این نوشته شد جهت یادگاری نوشته شده است .

بتاریخ 15 شهر جمادی اول سنه 995                                   ( تحریر خوش و نسخ)

 

بتان شما شهه حٌسنیدوماگدای شما              زدست ماچه برآیدبجزدعای شما

درفرصتی که پادشاه زاده های عالم وعالمیان سلطان محمدبن نواب باقی ونواب فقیراحمد سلطان درقریه تایبادنزول اجلال داشتنددرخدمت جناب رفعت پناه شادی بیک باین منزل بهشت آیین رسیدیم وبادلی افکارودوچشم اشکباراین بیت در6شهرصفرمرقوم قلم شکسته رقم گردیدواین کمتربعداَ متوجه بلده فاخره هرات شد.فی تاریخ سنه 998 تاچه پیش آید. (خط نستعلیق عالی )

 

جان بي رخ اوحال دل غم زده داند                       حال دل ماتم زده ماتم زده داند

بتاريخ سلخ شهرربيع الثاني سنه 999 بودكه سرگردان وحيران ازيارودياردورافتاده به اين مكان شريف اتفاق افتاد

غريب خاكساربي مقدار كمال الدين حسين الموسوي

 

اي بدر ماندگي پناه همـــه                كرم تست عذرخواه همه

قطر‌ةزابررحمت توبس است                  شــستن نامــه سياه همه

بطفيــل همه قبــولم كــــن                   اي آلــه من وآلــه همه

درتاريخ شهرشعبان سنه احدي والف من الهجره النبويه تمت تحريريافت  1001

خاكسارشكسته بال مظفرحسين مكال

 

هو

يارب زشراب شوق يكجامم بخش                 درطاعت وبندگي سرانجامم بخش

هر چندگناه  كارم اي  بار خداي                  آزاد كن و به  احمد جامم  بخش

درفرصتي كه درخدمت دوستان موافق برادرميرزاعرب وبرادرمحمدشفيع ............ بوداين چندكلمه مرقوم قلم شكسته گشت بتاريخ غره ذيقعده سنه 1006 بودكه مرقوم گشت .

 

لراقمه

درمزرعه جهان نيكوكاري به                                گربـتواني دل نيــازاري به

آزاركسان زبت پرستيت بتر                                  ورزيدن كفرازدل آزاري به

درتاريخ 3 شهرجمادي الثاني سنه 1007 مرقوم گرديدالاحمدالحسيني

(چليپانستعليق بسيارعالي باقلم كتابت)

لمحر ره

بروز حشرچون از خون عاشقان پرسند                   شهيدتيغ محبت گواه خون منست

بدان رسيده كه آتش فتد بكون ومكان                    ز تاب شعله شوقي كه در درون منست

در تاريخ 25 شهر صفر سنه 1008 مر قوم گشت حرره المحمد الحسيني علي عنه بمحمد واله

روزي كه خط هستي ما بنوشتند                         گويا گل ما به معصيت بسر شتند

از گلشن دل نهال طاعت كندند                          در مزرع جان تخم ظلالت كشتند

به تاريخ 3 جمادي اول 1009 مرقوم شد المحمد الحسيني الجنابدي غفر اله ذنوبه

اي دل غم او بجان پر درد خوش است                 با اشـك روان با رخ زرد خوش است

گر جان طلبد روان بنـه بر كرده اوست               كاندر ره عشق عاشق فرد خوش است

در تاريخ 29 شوال سنه 1014 كه باتفاق بعضي ياران شرف آستان بولي اين روضه عليه عاليه مشرف گرديد

احقرالعباد محمد ......... جامي  اين دو سه كلمه تحريرشد

 

هـو

دوبیتم جــگرکرده روزی کبـاب                      کــه میگفت گوینـدة با ربــاب

دریغــا که بی ما بــسی  روزگـار                      بـرویــد گل وبشکفـد نو بهــار

بسی تیـرو دی ماه و اردیبهشــت                       بیایدکه ما خاک باشیم وخشت

دروقتی که همراه اخوی شادی حسین میرزاجان وپهلوان محمدجان بضبط ابریشم ولایت باخرز آمده بودیم این دوکلمه جهت یادگاری قلمی شد. درتاریخ شهرجمادی اولال سنه 1018   فقیرحقیرابراهیم بن شادی محمد غفراله ذنوبه

(خط نستعلیق وشکسته ممتاز)

 

المؤمن فی المسجد کاسمک فی الماء           المنافق فی المسجدکالطیرفی القفس

عبده شریف ابن مرحباک تایبادی سنه 1060 (خط نسخ خوش)

 

ازگردش چرخ واژگون مي گريم                 ازدست زمانه بين كه چون مي گريم

باقدخميده چون صراحم شب وروز                     در قهقه وليك  خون  مي گريم

فقيرالحقيرمبارك تايبادي سنه 1060

 

گــراز ستـم ناقـه شوی مستـأصـل                   گویم بتورمزمصل وعقدش محمـل

ازخاک درقطب فلک زین الدین                    مرآت ضمـیرخویش رازن صیقـــل

بتاریخ شهررجب 1069

 

حضرت شيخ علي رودباري

اي دريـف كه اززبـان عـوام                                    مي هراسيم زحدبرون درغمي؟

درمحلي كه قلمرريان سـحر                                         هـم درميــدهنداي مثـنوي

بجز دوركعت نمازدردم صبح                                         مجواز..........هرچيزدرمني

......................................                                           ......................................

آن مردنيم كز عدمم بيم آيد                                  كان بيم مراخوشترازاين نيم آيد

جان دارم من ازخداعارنيست                                 تسليم كنم چووقت تسليم آيد

درتاريخ بيست وسيم جمادي اول سنه 1117 به اتفاق عاليجاه محمدحسين خان وعاليجاه ميراحمدخان بردوانسيه بعدازجنگ برنابادازطلبيدن عاليجاه ............وعاليجاه قليچ خان درجام آمدن وآن خوانين ............پيمان بسيارآنهاراراضي كردن وعاليجاه .......خان ولدبيگلر وعاليجاه نصرالله خان ولدقليچ خان هردوراهمراه نموده اند وروانه شدن الحقيروفقير،عليرضاي..........مي خدابيامرزد

 

هرگزنمــرده اند ونمـیرند اهــل دل                     حرفست بانام مرگ باین قوم ترجمان

ذوق فنـــا نیافتــه ای  ورنــه درنظـر                     رنــگی ترا از بهــاربود جــلوه خــزان

خاکسارقدم دوستان اردل وجان ذره بیمقدار یحیی تاتار.......... سنه 1187

 

اي سرتوبرسينه هرصاحب راز                    پيوسته دررحمت توبرهمه باز

هركس كه بدرگاه توآيدبه نياز                    محروم زدرگاه توكي گرددباز

فقير محمد عرب مالاني سنه 1187

هو

يادتوبهرصباح مفتوح من است                   ذكرتوهميشه قوت روح من است

با ملك دوعالمش برابر نكنم                  بوي توكه دردماغ مجروح من است

فقيرگنه كاروذره بيمقدارمحمدعرب ابن محمدرضي في تاريخ هفدهم شهرذي القعده الحرام قلمي شد سنه 1187

 

درهنگام که باجمعی ازیاران که جناب مقدس قاضی احمدوملامحمد ................عالیحضرت اعزی زین العابدین وعالمیان امام وجودی بیک واتابک همراه .............باستان مولانا مشرف گردیدیم بتاریخ نهم شهرذیعقعده 1234 این چندکلمه جهت یادگاری........................... (خط شکسته ممتاز)

 

رفتیم وگفتیم ای دوستان به شما                     زینهاردل نه بندیدبه دنیای بی وفا

یادگارعلی اکبرخلف مرحوم محمدرضا 27 شهررمضان المبارک 1322

 

    چون گردش چرخ را قراري نشود                     در بود ونبودش اختياري نشود

     خواهـــم چنان روم كـــز رفتن ما                      درخاطرهيچ كس ملالي نشود

عبدالرحمن ولدحاجي ...... (  بامدادوخط تحرير خوب نوشته شده    1325)

 

خوش منزل باصفاست اينجا                  گويانظرخداست اينجا

خط حقيرفقيرخاك پاي مؤمنين ومؤمنات غلامحيدر..............  2 شهرصفر 1335 (بامدادتحريرشده)

 

لحضره شيخ المرحوم المغفورالفخام المدفون في هذالمقام زين الملته الدين نوراله مرقده

گرزانكه بودفوق سمـا منزل تو                     وزكوثراگرسرشته باشدگل تو

گرمهرعلي نباشــد اندر دل تو                      مسكين تووسعهاي بيحاصل تو

خادم اهل بيت النبوي محمدباقرالحصايي الحسيني

 

اگردرخاک ماند آتشم یاقـوت ترگـــردد                بدیها گربریزد خاک من آب گهــرگردد

شراب آلوده ام چندانک مهلت دهدازمرگ                وگرخــیزد غبــارم  واین سجــاده برگردد

فی تاریخ شهرالمحرم الحرام چون شرف معظم بوسی آستانه متبرکه ملک آشنا حضرت مولاناابوبکرتایبادی گردیدم این چندسطرمرقوم گردید.

 

نتيجه گيري :

          بنظرمي رسدكارساختمان مزارمولانازين الدين ابوبكرتايبادي درسال848 ه.ق پايان يافته ولي قبل ازاين تاريخ يادگاري بسال 846 درداخل مسجدوجودداردكه نشان ازانجام جلوترتزئينات داخلي است.

         وجودبناي ارزشمند مسجدمزارمولاناويادگاري هاودست نوشته ها حكايت ازارادت وتوجه تعدادزيادي از شخصيت ها ومردم بجناب مولانازين الدين ابوبكربوده است وخودگوياي مقام والاي اين عالم رباني مي باشد.

        يادگاري ها ودست نوشته هاي مزارمولاناتعدادي ازوقايع مهم تاريخي ورفت وآمدهاي شخصيت ها،رجال وافرادي كه دربين شهرهاي مهم خراسان (هرات ، مشهدمقدس ونيشابور)رابازگومي كند.

      آنچه مي توان درجستجوي آن بوداتفاقات تاريخي منطقه وشخصيت هاورجالي است كه به هردليل ويامناسبتي به زيارت مولاناآمده ودست نوشته ويادگاري خودرابرازاره اين مسجدثبت كرده اند.

 

عبدالرحيم تاج محمدي

كارشناس مديريت امورفرهنگي

رئیس اداره میراث فرهنگی ، صنایع دستی وگردشگری تربت جام

ارديبهشت ماه 1390

 

منابع ومآخذ :

1-    نفحات الانس، عبدالرحمان بن احمد جامی، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ش).

2-    مسجدمولانادرتايباد،ترجمه تقي بينش .نامه آستان قدس، سال 1346 - شماره 31 (21 صفحه - از 58 تا 78)

3-    يادگاري هاي تايباد ، لطف الله هنرفر ، هنر و مردم ، بهمن 1355 - شماره 172(15 صفحه - از 8 تا 22) هنر و مردم ، اسفند 1355 - شماره 173 (12 صفحه - از 6 تا 17)

4-    آثارايران ،اثر آندره گدار، ترجمه ابوالحسن سرومقدم ،بنيادپژوهش هاي اسلامي آستان قدس ، بهمن ماه 1365

5-    پژوهشي دركتيبه هاي دوران اسلامي تخت جمشيد(كاخ داريوش) –  محمدعلي مخلصي ، تهران : سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، اداره كل امور فرهنگي ، 1383

6-    مجموعه مقالات متون وكتيبه هاي دوران اسلامي – جمعي ازپژوهشگران , تهران : سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، اداره كل امور فرهنگي ، 1385

 

 


مطالب مشابه :


غزال(20)

دنیای رمان - غزال(20) تمام اتاق ها را می گشت چون صدای کوبیده شدن در به گوش می رسید.




یادگاریهای مزارمولانازین الدین ابوبکرتایبادی

غزال. فرهنگی پس از آن به زيارت حرم مطهر رضوي در مشهد مقدس نايل گشت و در آنجا خلعتها و




باران...

تنهاترین غزال - باران - زانو نمیزنم حتی اگر آٍسمان کوتاه تر از قد چشم زیبایت گشت در آن شب




حکایت صداقت و تزویر

گل گشت - حکایت صداقت و تزویر - گشت و گذاری در کهن بوستان با طراوت فرهنگ ، ادب و هنر پارسی




غزال(2)

دنیای رمان - غزال(2) - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , ولی خان در به در دنبال آیناز می گشت.




برچسب :