سلامتی و بیماری
سلامت و بيماري
Health and Disease
دكتر محسن سيدنوزادي
دانشگاه علوم پزشكي مشهد، بخش پزشكي اجتماعي
يكي از اساسي ترين مسائل براي نيل به هدف دست يابي به سلامتي، آشنايي با مفاهيم مربوط به سلامت و بيماري و نگرش صحيح در مورد سلامتي است و از آنجا كه براي شناخت هر علمي آگاهي از مفاهيم و واژه هاي متداول در آن علم ضروري است لذا قبل از اينكه به ساير مباحث بهداشتي پرداخته در اينجا تعاريف و مفاهيم علم بهداشت بخصوص واژه هاي مربوط به سلامت و بيماري، طيف سلامتي، ابعاد سلامتي، شاخصهاي سلامتي و كيفيت زندگي و ارزيابي آن را مورد بحث قرار ميدهيم به اميد آنكه از اين طريق پژوهندگان و به طور كلي مجموعه افرادي كه به طريقي با سلامت مردم در ارتباط هستند بتوانند با برداشت يكسان از اين مفاهيم ارتباط بهتري با يكديگر برقرار نمايند.
تعريف سلامت (Health)
سلامت مفهوم وسيعي دارد و تعريف آن تحت تاثير ميزان آگاهي و طرز تلقي جوامع با شرايط گوناگون جغرافيايي و فرهنگي قرار ميگيرد (1)، ضمن اينكه سلامتي يك روند پويا است و با گذشت زمان نيز مفهوم آن تغيير خواهد كرد (2). قديمي ترين تعريفي كه از سلامتي شده است عبارتست از بيمار نبودن (3(
در طب سنتي براي انسان چهار طبع مخالف دموي، بلغمي، صفراوي و سوداوي قائل بودند و اعتقاد داشتند كه هرگاه اين چهار طبع مخالف در حال تعادل باشند فرد سالم است و زماني كه تعادل ميان طبايع چهارگانه مختل شود بيماري عارض ميشود. فرهنگ وبستر (Webster) سلامتي را وضعيت خوب جسماني و روحي و بخصوص عاري بودن از درد يا بيماري جسمي ميداند. فرهنگ آكسفورد (Oxford) سلامتي را وضعيت عالي جسم و روح و حالتي كه اعمال بدن به موقع و مؤثر انجام شود ميداند (4(
تعريف سلامت (نرمال) از ديدگاه آماري
معمولاً براساس توزيع فراواني، افراد را به دو جمعيت طبيعي و غيرطبيعي (بيمار و سالم) تقسيم ميكنند به فراوان ترين رويداد يا عادي ترين حالت، طبيعي اطلاق ميشود. در الگوي آماري تمام مقادير كمتر و بيشتر از دو انحراف معيار از ميانگين، غير طبيعي است (با فرض توزيع نرمال)(5(
معايب تعريف آماري نرمال
بايد براي هر جامعه جداگانه تعيين شود (خصوصياتي مثل قد و وزن(
تمام صفات تابع توزيع نرمال نيستند
گاهي شايع بودن يك صفت ناهنجار بخصوص در بعد رواني و يا اجتماعي باعث ميشود كه به عنوان يك وضعيت نرمال و طبيعي تلقي گردد.
به هر حال نهايتا بايد گفت مفهوم سلامتي، مطلق نبوده و نسبي است و هر فرد در مقايسه خود با شرايط قبلي اش و يا مقايسه خود با ديگـران آنرا معنـي ميكنـد و در زمانها و مكانهاي مختلف ممكن است مفهوم آن متفاوت باشد. اگر بخواهيم يك تعريف عملي و عيني از سلامتي ارائه دهيم بايد بگوييم سلامتي عبارتست از فقدان بيماري و داشتن تعادل جسمي و رواني.
تعريف سلامت از ديدگاه سازمان جهاني بهداشت
سلامت عبارتست از برخورداري از آسايش كامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه فقط نداشتن بيماري و نقص عضو (6). جالب توجه است كه حكيم نظامي در كتاب پنج گنج خود، با بهرهگيري از ايجاز شعر فارسي، تعريف طولاني سازمان جهاني بهداشت را با دو كلمه سلامت = آسودگي (سلامت به اقليم آسودگيست) بيان نموده است.
تعريف سازمان جهاني بهداشت از سلامتي، يك تعريف ايدهآل و عملا دست نيافتني است زيرا با توجه به اين تعريف نمي توان فردي را پيدا كرد كه در هر سه بعد جسمي، رواني و اجتماعي كاملا سالم باشد، ضمن اينكه در عمل هم نميتوان مرزي بين سلامت و بيماري در نظر گرفت، در حقيقت اين تعريف مشابه قله مرتفعي است كه هيچ كس نميتواند آن را فتح نمايد ولي تلاش همه افراد بايد به سمت آن باشد و از طرفي بايد براي سطح سلامتي، طيفي قائل شد.
طيف سلامت و بيماري
چنانچه قبلا گفته شد سلامتي و بيماري مرز مشخصي ندارند و در نتيجه بهتر است براي سلامتي طيفي در نظر بگيريم كه يك طرف آن سلامت كامل و در طرف ديگر مرگ قرار دارد :
مسئله مهم اينست كه در طب باليني و بررسيهاي اپيدميولوژيك بايد مرز سلامت و بيماري را مشخص كرد، گرچه گاهي در اين مرز بندي ممكن است بعضي از افراد سالم، بيمار و بالعكس عده اي از افراد بيمار، سالم تلقي شوند ولي عملا ناچاريم به اين مرزبندي تن دهيم.
ابعاد سلامتي
با توجه به تعريف سلامتي (تعريف WHO) متوجه ميشويم كه سلامتي يك مسئله چند بعدي است حتي امروزه علاوه بر بعد جسمي، رواني و اجتماعي، جنبه معنوي را هم در نظر ميگيرند. و بايد توجه داشت كه ابعاد مختلف سلامتي و يا بيماري بر يكديگر اثر كرده و تحت تاثير يكديگر قرار دارند. چنانچه مشكلات جسمي بر روان فرد مشكلات رواني بر جسم او و نيز هر دوي آنها بر جامعه و اختلالات موجود در جامعه بر هر دو بعد ديگر سلامتي اثر ميگذارند لذا اقدامات انجام شده براي ارتقاي سلامتي بايد به تمام جوانب سلامتي فردي (جسمي و رواني و معنوي) و سلامت كلي جامعه توجه داشته باشد.
بعد جسمي
معمول ترين بعد سلامتي، سلامت جسمي است كه نسبت به ابعاد ديگر سلامتي ساده تر ميتوان آنرا ارزيابي كرد. سلامت جسمي در حقيقت ناشي از عملكرد درست اعضاء بدن است. از نظر بيولوژيكي عمل مناسب سلولها و اعضاء بدن و هماهنگي آنها با هم نشانه سلامت جسمي است. به عنوان نمونه بعضي از نشانه هاي سلامت جسمي عبارتست از :ظاهر خوب و طبيعي، وزن مناسب، اشتهاي كافي، خواب راحت و منظم، اجابت مزاج منظم، جلب توجه نكردن اعضاء بدن توسط خود فرد، اندام مناسب، حركات بدني هماهنگ، طبيعي بودن نبض و فشار خون و افزايش مناسب وزن در سنين رشد و وزن نسبتا ثابت در سنين بالاتر و . . .
بعد رواني
بديهي است سنجش سلامت رواني نسبت به سلامت جسمي مشكل تر خواهد بود در اينجا تنها نداشتن بيماري رواني مد نظر نيست بلكه قدرت تطابق با شرايط محيطي، داشتن عكس العمل مناسب در برابر مشكلات و حوادث زندگي جنبه مهمي از سلامت رواني را تشكيل ميدهد نكته ديگري كه بايد در اينجا به آن اشاره كرد اينكه بسياري از بيماريهاي رواني نظير اضطراب، افسردگي و غيره بر روي سلامت جسمي تاثير گذار است و ارتباط متقابلي بين بيماريهاي رواني و جسمي وجود دارد. بعضي از نشانه هاي سلامت رواني عبارتست از:
سازگاري فرد با خودش و ديگران، قضاوت نسبتا صحيح در برخورد با مسائل، داشتن روحيه انتقاد پذيري و داشتن عملكرد مناسب در برخورد با مشكلات.
بعد معنوي
يكي از زمينه هاي عمده بيماريها و مشكلات رواني و عوارض جسمي و اجتماعي آن احساس پوچي، بيهودگي و تزلزل روحي است كه ناشي از فقدان بعد معنوي در افراد است. ايمان، هدفدار بودن زندگي، پاي بندي اخلاقي، تعاون، داشتن حسن ظن و توجه بيشتر به مسائل معنوي زندگي باعث كاهش اضطراب، تزلزل روحي و عوارض ناشي از آن ميشود.
جنبه هاي معنوي زندگي باعث ميشود فرد همواره براي اهداف عاليتر زندگي تلاش نمايد و در مقابل كمبودها و مشكلات تحمل و بردباري بيشتري داشته و همواره از رضايت خاطر برخوردار باشد ضمن اينكه در ارتباط با افراد ديگر جامعه نيز رفتار مناسب خواهد داشت. بنابراين تقويت جنبه معنوي به سلامت جسم و روح افراد و نهايتا سلامت جامعه بزرگ بشري كمك بسزايي خواهد كرد.
بعد اجتماعي
بعد اجتماعي سلامتي از دو جنبه قابل بررسي است يكي ارتباط سالم فرد با جامعه، خانواده، مدرسه و محيط شغلي و ديگري سلامتي كلّي جامعه كه با توجه به شاخصهاي بهداشتي قابل محاسبه ميتوان سلامت جامعه را تعيين و با هم مقايسه كرد كه بعدا در مورد شاخصهاي سلامتي اجتماع بحث خواهيم كرد.
عوامل موثر بر سلامتی
با توجه به دامنه گسترده تعاريف مربوط به سلامتي تعيين كننده هاي سلامتي نيز بسيار گسترده و متنوع خواهد بود كه در اينجا به مهم ترين آ نها اشاره ميشود.
1 ـ عوامل ژنتيكي و فردي
بسياري از بيماريها تحت تاثير خصوصيات ژنتيكي هستند. گرچه در مورد بيماريهايي كه ظاهرا جنبه ژنتيكي ندارند نيز ممكن است خصوصيات ژنتيكي فرد زمينه مساعد كننده اي براي بيماري فراهم آورد.
عوامل فردي نظير سن، جنس، شغل، طبقه اجتماعي، وضع تغذيه و نقش مهمي در سلامت افراد جامعه خواهد داشت كه در اينجا بعنوان نمونه به شرح مختصر بعضي از عوامل فردي مؤثر بر سلامت اكتفا ميشود.
سن: بيشتر حالات مربوط به سلامت و بيماري به نحوي با سن افراد، مرتبط است. مثلاً نوع بيماريها، شدت بيماريها و مرگ و مير ناشي از آن در سنين مختلف متفاوت است و بيماريهاي قابل انتقال در سنين پايين و بيماريهاي غير قابل انتقال و مزمن در سنين بالا شيوع بيشتري دارد (7(
جنس: به طور كلّي گزارش بيماري در زنان و مرگ و مير در مردان بيشتر است. به دليل تفاوتهاي تشريحي، فيزيولوژيك و اجتماعي زن و مرد، نوع و شدت و فراواني بيماري در دو جنس متفاوت است. در مورد فزوني مرگ و مير جنس مذكر در تمام موارد نميتوان دليلي پيدا كرد ولي به طور كلي به نظر ميرسد كه نوع كار و حرفه و فعاليتهاي اجتماعي يكي از علل عمده اين تفاوت باشد.
شغل و طبقه اجتماعي: سلامت افراد جامعه به نحو مؤثري تحت تغيير شغل ميباشد زيرا انتخاب حرفه خاص در بسياري از موارد مستقيما فرد را در معرض عوامل بيماريزاي مربوط به آن حرفه و بيماريهاي ناشي از آن قرار ميدهد ضمن اينكه با تاثير گذاري بر سطح درآمد به صورت غير مستقيم بر طبقه اجتماعي، تغذيه، وضع مسكن و ساير فعاليتهاي فرد هم مؤثر خواهد بود كه همه آنها به نحوي در سلامت نقش دارند.
2ـ عوامل محيطي
محيط، نقش بسيار مهمي در وضعيت سلامت و بيماري خواهد داشت زيرا از يك طرف به عنوان يك عامل جداگانه بر سلامت فرد اثر ميگذارد و از طرف ديگر روي خصوصيات فردي نظير شيوه هاي زندگي، وضعيت ايمني و خصوصيات رفتاري فرد تاثير دارد. اثر عوامل محيطي نظير آب، خاك و شرايط جغرافيايي بر سلامت نيز بر كسي پوشيده نيست و علاوه بر آن عوامل بيولوژيك محيط نظير موجودات و جانوران محيط زندگي انسان نيز نقش موثري بر سلامت افراد جامعه خواهند داشت.
محيط اجتماعي ـ اقتصادي : عوامل اقتصادي و اجتماعي از طريق اثراتي كه بر جسم و روان افراد خواهند داشت در سلامت افراد جامعه مؤثرند. شرايط زندگي، امكانات، تسهيلات آموزشي، نحوه ارتباطات، آگاهيها، وضعيت اشتغال، درآمد، امنيت و . . . همگي به طريقي بر سلامت فرد، اثرگذار هستند و از طرفي ارتباط نامناسب اجتماعي باعث افزايش عوامل استرسزا و نهايتا بيماري ميشود.
3 ـ شيوه هاي زندگي مردم
نظير عادات غذايي، تحرّك و عدم تحرّك، نوع تفريحات و سرگرميها، نحوه ارتباط با ساير افراد جامعه ميتواند در سلامت افراد موثر باشد گرچه برخي از شيوه هاي زندگي در ارتباط با محيط زندگي انسان شكل ميگيرد (8).
4 ـ وسعت و كيفيت ارائه خدمات
سياستهاي بهداشتي جامعه و نحوه ارائه خدمات نيز در سلامت افراد جامعه نقش اساسي دارد. اقدامات پيشگيري از طريق افزايش پوشش واكسيناسيون، بهسازي محيط، تامين آب آشاميدني سالم، مراقبت گروه هاي آسيب پذير جامعه مثل مادران و كودكان و نظاير آن و نيز توزيع عادلانه خدمات، نقش عمده اي در سلامت كلّي جامعه خواهد داشت. توانمند ساختن مردم براي ارتقاي سلامت خويش يكي از وظايف عمده مسئولين بهداشتي كشور است.
5 ـ عوامل ديگر
عوامل متعدد ديگري در سلامت افراد جامعه نقش دارند نظير سطح سواد، وضعيت كشاورزي و تغذيه، سيستم ارتباطات و وسائل ارتباط جمعي، وضعيت جاده ها و شرايط اقتصادي اجتماعي.
شاخصهاي سلامتي جامعه
با توجه به ديدگاه هاي متفاوت نسبت به سلامتي و گسترده بودن ابعاد سلامتي و تعيين كننده هاي آن، اندازه گيري و ارزيابي سلامتي كار ساده اي نخواهد بود. لذا شاخصهاي مختلفي براي ارزيابي سلامتي، مورد استفاده قرار ميگيرد كه توافق كلّي در مورد اينكه كداميك از آنها با اهميت تر هستند وجود ندارد ولي بايد متذكر شد آن دسته از شاخصهاي سلامتي كه عيني، حساس و اختصاصي هستند براي ارزيابي سلامت مناسب تر ميباشند.
اندازه گيري شاخصهاي سلامتي در موارد زير مورد استفاده قرار ميگيرد
ارزيابي و مقايسه وضعيت سلامت جوامع مختلف
كمك به برنامه ريزي خدمات بهداشتي و توسعه خدمات و نيروي انساني
اثبات مؤثر بودن فعاليتها
مستند كردن فعاليتهاي انجام شده
شاخصهاي سلامتي جامعه بسيار گسترده هستند و شامل شاخصهاي ابتلا، مرگ و مير، باروري و نيز انواع شاخصهاي اقتصادي فرهنگي ميباشند. در اينجا مهمترين و رايج ترين شاخصهايي كه در بررسيهاي جمعيتي و ارزيابي كلّي جامعه عيني تر بوده و قابل محاسبه هستند مورد بحث قرار ميدهيم:
الف ـ ميزانهاي ابتلاء (Morbidity Rates) : ميزانهايي كه در ارتباط با بيماري هستند
1 ـ ميزان بروز (Incidence Rate)
تعداد موارد جديد يك بيماري در مدت معين
2 ـ ميزان شيوع (Prevalence Rate)
شامل ميزان شيوع لحظه اي و ميزان شيوع دوره اي است كه معمولاً ميزان شيوع لحظه اي بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد.
ميزان بروز + ميزان شيوه لحظه اي = ميزان شيوع دوره اي Period P.R
همانطور كه در فرمول ميزان بروز مشاهده ميشود اين ميزان موارد جديد بيماري را در فاصله زماني معيّن اندازه گيري ميكند (9). بنابراين افزايش آن نشانة گسترش بيماري در جامعه ميباشد. در صورتيكه تفسير مقادير به دست آمده از ميزان شيوع، كمي پيچيده تر است زيرا ميزان شيوع بيماري به دو عامل يكي بروز و ديگري مدت بيماري وابسته است.
ضمنا بايد متذكر شد چون ميزانها معمولاً كمتر از يك هستند براي بيان مناسب آنها اغلب از ضريب n10 نيز استفاده ميشود.
3 ـ ميزان بروز تجمعي (CI) (Cumulative Incidence)
بروز تجمعي بيان كننده نسبتي از افراد جامعه است كه در فاصلة زماني معيّني به بيماري مبتلا شدهاند (10).
ب ـ ميزانهاي مرگ و مير (Mortality Rates)
ميزانهايي كه در ارتباط با مرگ و مير ناشي از بيماري و يا ساير وقايع هستند.
1 ـ ميزان مرگ خام (Crude death Rate)
تعداد موارد مرگ طي يكسال به متوسط جمعیت همان سال در 1000
2 ـ ميزان مرگ شيرخواران (IMR) (Infant Mortality Rate)
تعداد موارد مرگ كودكان زير يكسال در مدت معيّن به تعداد مواليد زنده در همان مدت در 1000
3 ـ ميزان مرگ نوزادان (Neonatal Mortality Rate)
تعداد موارد مرگ نوزادان زير 28 روز در مدت معين به تعداد مواليد زنده در همان مدت در 1000
4 ـ ميزان مرگ مادران (Maternal Mortality Rate)
تعداد موارد مرگ مادران به علت عوارض بارداري و زايمان در مدت معين به تعداد مواليد زنده در همان مدت در 10000
ج ـ ميزانهاي باروري (Fertility Rates)
ميزانهايي كه در ارتباط با ولادت و باروري ميباشند.
1 ـ ميزان تولد خام (Crude Birth Rate)
تعداد مواليد طي مدت معين ( معمولاً يكسال( به متوسط جمعيت همان سال در 1000
2 ـ ميزان باروري عمومي (General Fertility Rate)
تعداد مواليد طي مدت معين به متوسط جمعيت زنان 44 - 15 سال در همان مدت در 1000
3 ـ ميزان باروري كلي (Total Fertility Rate)
ميزان مرگ خام - ميزان تولد خام = ميزان رشد جمعيت
DR - BR = GR
ساير شاخصهاي سلامتي
شاخصهاي رفتار بهداشتي و شيوه زندگي نظير :
نسبت كساني كه سيگار ميكشند
نسبت كساني كه الكل مصرف ميكنند
نسبت كساني كه دارو مصرف ميكنند
نسبت كساني كه فعاليت بدني كافي دارند
نسبت كساني كه رژيم غذايي مناسب دارند
نسبت كساني كه فعاليت جنسي مطمئن دارند
نسبت كساني كه تنظيم خانواده را رعايت ميكنند
نسبت كساني كه اضطراب و افسردگي دارند
نسبت كساني كه رضايت از زندگي دارند
شاخصهاي محيطي
آب و هوا
مسكن
تراكم جمعيت
شاخصهاي اجتماعي اقتصادي
درآمد سرانه
تفريحات و سرگرميهاي سالم
اميد زندگي
مشاركت مردم در برنامه هاي ارتقاء سلامت
شاخصهايي كه بيشتر جنبه ذهني (Subjective) دارند نظير:
ارزيابي اعمال بدني و حالت سلامتي : فعال بودن فرد در جامعه، سطح انرژي، خواب، عكس العملهاي هيجاني
ارزيابي وضعيت رواني : علائم اضطراب و افسردگي، ميزان رضايت از زندگي و شادماني
ارزيابي وضعيت اجتماعي : ميزان حمايت اجتماعي و فعاليتهاي اجتماعي
ارزيابي كيفيت زندگي : امروزه به آن توجه بيشتري ميشود ولي بايد اذعان كرد ارزيابي كيفيت زندگي كار بسيار مشكلي است زيرا كيفيت زندگي حاصل تقابل شرايط اجتماعي، بهداشتي، اقتصادي و محيطي است كه بر توسعه انساني اثر ميگذارد.
شاخصهاي ارزيابي كننده كيفيت زندگي شامل شاخصهاي اجتماعي، شاخصهاي بهداشتي، شاخصهاي اقتصادي و نيز شاخصهاي مربوط به طرز تلقي فرد و جامعه نسبت به مفهوم كيفيت زندگي است. در خاتمه بايد گفت استفاده از چند شاخص تعيين كننده سلامت، روش مؤثري در ارزيابي وضعيت سلامتي ميباشد.
تعريف بيماري
نظير سلامتي در مورد بيماري هم تعاريف متعددي ارائه شده است. در حقيقت بيماري نقطه مقابل سلامتي است و با توجه به تعريف سلامتي، بيماري هر گونه انحراف از سلامت كامل جسمي يا رواني است كه ميتواند به صورت آشكار يا پنهان باشد.
تعريف فرهنگ Webster از بيماري
وضعيتي كه در آن سلامت بدن كاهش يافته و از حالت سلامتي دور شده باشد به طوريكه تغيير حالت بدن باعث قطع عملكرد اعمال حياتي شود.
تعريف فرهنگ Oxford
حالتي كه بدن يا بعضي از اندامهاي بدن دچار قطع عمل طبيعي شوند يا از كار بيفتند
تعريف بيماري از ديدگاه اكولوژي
اختلال عمل اندامهاي انساني در رابطه با محيط زيست
Disease، Illness و Ill health اغلب به جاي هم به كار برده ميشوند ولي مفاهيم متفاوتي دارند(11(
Disease مشتق ميشود از dis و ease يعني discomfort . Disease عبارتست از اختلال سلامتي به صورت عيني مثلاً وقتي از نظر ميكروسكپي اختلال عمل سلولي مشخص شده كه دلالت بر سرطان دارد. پس بيماري Disease عبارتست از وجود تغييرات پاتولوژيك يا غير طبيعي بدن كه قابل تشخيص است و ممكن است بدون نشانه هاي خاص باشد.
Illness : يك تجربه ذهني فقدان سلامتي است كه به صورت نشانه هاي خاص نظير درد تظاهر ميكند. براي روشن شدن مطلب به ذكر يك مثال ميپردازيم : ممكن است براي فردي از طريق غربالگري تشخيص سرطان داده شود در حاليكه هيچ گونه علائمي ندارد در اينجا بدون اظهار هيچگونه ناراحتي اين فرد مبتلا به بيماري است(Disease) . بالعكس ممكن است فرد علائمي را اظهار كند ولي در بررسيهاي بيشتر مشخص شود كه هيچگونه عارضه اي ندارد (Illness) و بالاخره ممكن است فرد علائمي را اظهار كند و بعد از تجسّس بيشتر مثلاً انجام آزمايشات، بيماري وي به اثبات برسد. در اين حالت واژه (Ill health) به كار ميرود.
اميد زندگي (Life expectancy)
عبارتست از متوسط تعداد سالهايي كه هر فرد در هر گروه سني انتظار (احتمــال) زنده مانــدن را دارد (در صورت ادامه ميزانهاي اختصاصي سني جاري) معمولاً اميد به زندگي در بدو تولد، بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد (12).
شاخص ساليوان
اميد زندگي بدون ناتواني است. براي محاسبه آن بايد مدّت احتمالي بستري شدن و ناتواني عملكرد فعاليتهاي عمده را از اميد زندگي كسر كرد. اين شاخص يكي از نشانگرهاي نشان دهنده كيفيت زندگي نيز ميباشد.
بهداشت عمومي (تعريف وينسلو ـ Winslow ـ(
عبارتست از علم و هنر پيشگيري از بيماريها، طولاني كردن عمر و ارتقاي سطح سلامت از طريق كوششهاي سازمان يافته اجتماع به منظور سالم سازي محيط، كنترل بيماريها، آموزش بهداشت، ايجاد اقدامات پزشكي و پرستاري جهت تشخيص زودرس و درمان بيماريها و بالاخره ايجاد يك سيستم اجتماعي كه در آن هر فرد داراي سطح زندگي مطلوبي براي حفظ سلامتي خود باشد. بايد متذكر شد كه تمام اقدامات مربوط به بهداشت فردي و بهداشت عمومي به منظور دست يابي به سلامتي است و بنابراين نبايد تعريف بهداشت و سلامت را معادل يكديگر در نظر گرفت.
كيفيت زندگي (Quality of life)
ميزان رفاه جسمي، رواني و اجتماعي كه به وسيله اشخاص درك ميشود نظير رضايت از زندگي، احساس سلامت، دارا بودن شغل، داشتن همسر، موقعيت اجتماعي اقتصادي مناسب، خلاقيّت، احساس مالكيّت، همكاري با ديگران و . . . بايد توجه داشت كيفيت زندگي با سطح زندگي متفاوت است سطح زندگي شامل معيارهاي كاملا عيني است مثل وضعيت اقتصادي، وضعيت مسكن، وضعيت شغل و . . . در صورتيكه كيفيت زندگي شامل دو جنبه عيني و ذهني است. بنابراين طرز تلقي و نگرش فرد به زندگي در كيفيّت زندگي و ارزيابي آن موثر است. كيفيت زندگي منعكس كننده اختلاف و فاصله (gap) بين اميدها و انتظارات يك فرد و تجربيّات فعلي او ميباشد.
نمونه اي از شاخصهاي ارزيابي كننده كيفيت زندگي
شاخصهاي اجتماعي مثل شاخصهاي مربوط به سلامتـــي : LBW، وضعيت سالمندان، ميزان خودكشي و . .. شاخصهاي مربوط به وضعيت اقتصادي : افراد شاغل و غير شاغل جامعه، وضعيت درآمد جامعه و . . . شاخصهاي محيطي : وضعيت آلودگي هوا و آلودگي آب (13(
چنانچه قبلا ذكر شد كيفيت زندگي با سطح زندگي كاملا متفاوت است، سطح زندگي به مواردي نظير وضع اقتصادي، وضع مسكن، شغل و نظاير اينها مربوط ميشود كه كاملا قابل اندازه گيري است و همه اينها ميتواند در كيفيت زندگي مؤثر باشد ولي كيفيت زندگي ميزان بهره مندي فرد از امكانات بااهميت زندگي وي را مشخص ميكند و منعكس كننده ميزان رضايت فرد از موهبتهاي زندگي نيز ميباشد (14(
منابع
1( Naidoo Jennie , wills Jane . Health Promotion Foundations for Practice. Second Edition, Harcourt Publishers , 2000. PP. 5-64.
2( Kerr Joanne, Community Health Promotion Changes for Practice. Bailliere Tindal, 2000. PP. 5-23.
3( Naido Jennie and Wills Jane , Health Studies an Introduction . First Edition Antony Rowe Ltd ,Chippenham Wilts . 2001. PP. 47-9.
4) K. Park: Park s Textbook of Preventive and Social Medicine, 18th edition, M/s Banarsidas Bhanot Publishers, India, 2005.
5- بيگل هول . آر، بونيتا . آر، كجلستروم . تي، مباني اپيدميولوژي (ترجمه جانقرباني . محسن، ژيانپور . مطهره) چاپ اول . معاونت پژوهشي وزارت بهداشت درمان و پزشكي 1371 ص: 5 161.
6- لست . جان م، فرهنگ اپيدميولوژي (ترجمه ناصري . كيومرث) مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران 1367 ص: 90-89 .
7( Detels Roger, Holland Walter W., Mcewex Janes and Omex Gilberts. Oxford Textbook of Public Health . Third Edition Volume 1 ,New York, Oxford University Press, 1997. PP. 35.
8( Last John M . Wallace Robert B . Maxy-Rosenau-Last Public Health & Preventive Medicine . 13th Edition, Prentice-Hall International Inc,1992. PP. : 687-98.
9( Greenberg Raymond S. Daniel Stephen R. et al , Medical Epidemiology third edition, McGraw - Hill Companies , Inc 2001 PP. 16-20.
10- سيدنوزادي . محسن، كليات و اصول اپيدميولوژي، انتشارات واقفي 1380 ص: 114 109.
11(Taylor Robert B. Family medicine Principles and Practice . Fifth Edition ,New York ,Inc Springer-Verlag , 1998. PP. 14-18.
12( Jekel James F.,Katz David L. Epidemiology, Biostatistics and Preventive Medicine .Second Edition, W.B. Saunders Company, 2001. PP. 221-3.
13) Baggot Rob , Public Health Policy and Politics. Mac Millan press Ltd , 2000. PP. 99-100.
14) Http://www.gdrc.org/uen/qol-define-html, 2002.
مطالب مشابه :
شماره تلفن پزشکان شرکت کننده در برنامه زیتون
/ 22229036 آقای دکتر مریم رزاقی آذر / فوق تخصص غدد / 66403383 پزشكان خانم / دكتر معيني / محسن
پایاننامههای کارشناسی ارشد:
ابوالفضل معيني. دکتر محسن ملکی. دکتر دكتر آذرنيوند-دكتر زارع
بچه های ارشدی یا ارشدی های آینده بخوانند
تكنولوژي توليد شكر از چغندر قند دكتر محسن لبافي كنسرو سازي دكتر سهراب معيني دانشگاه تهران
معرفي برگزيدگان چهارمين جشنواره ملي علمي - كاربردي
در گروه خدمات اجتماعي، عبدالله نصراللهي، محسن جليلي و حميدرضا معيني دكتر حسن ركني
منابع آزمون کارشناسی ارشد غذايي :
تكنولوژي توليد شكر از چغندر قند دكتر محسن لبافي كنسرو سازي دكتر سهراب معيني دانشگاه تهران
اقتصاد ایران در اغما
دكتر عظيمياي كه ما و اقتصاد>، محسن رناني، مجموعه در فاصلههاي معيني نيز راه عبور
مقالات عمران و معماری
دكتر محسن وفامهر ، مهندس سجاد نازى مهندس محمدرضا معيني ، مهندس مصطفي محقق ، دكتر طاهر
فهرست پایان نامه های دفاع شده
سيدي، اسدالله- دكتر محمدحسين معيني، منصوره پورمختار، محسن- دکتر غلامحسين
سلامتی و بیماری
سلامت و بيماري Health and Disease دكتر محسن سيدنوزادي. دانشگاه علوم پزشكي مشهد، بخش پزشكي اجتماعي
برچسب :
دكتر محسن معيني