شایعه شفای بیماران ومعلولین در روستای آقمنار از توابع شهرستان ملکان

ماجرا از این قرار است که در عصر عاشورا بنابه گفته های یکی از اهالی روستای آقمنار فردی مسن وریش دار درب منزل آقای....را می زند بعد همسر آقای ..برای بازکردن درب به بیرون می رود ومردی با مشخصات گفته شده ران گوشتی به می دهد بعد خانم درباره گوشت سوال می کند ومرد می گوید شما کاری نداشته باشید که من کی هستم واین گوشت برای چیست که در آن لحظه خانم از هوش می روند بعد ماجرا را به شوهرش می گوید وآنها تصمیم می گیرند گوشت را تا اربعین در یخچال نگهداری کنند واحسان دهند البته آنها دارای سه فرزند بودند که هرسه سرطان خون داشتند وزن هم بیماراست که تا اربعین یکی فرزندانشان فوت می کند و2فرزند دیگر که یکی پسرسوم راهنمائی ودیگری دختراول ابتدائی درس می خوانند که بیماری آنها همچنان پا برجاست ودر خانه بستری هستند

این ماجرا کم کم در روستا منتشر می شود وبا قلمداد کردن اینکه مجتهدین آیت الله سبحانی وزنجانی نیز در استعلام روحانی روستا مطلب را تایید کرده اند (البته روحانی می گوید مجتهدین چیزی نگفته اند فقط آنها فرمودند که گوشت را بخورید ومانعی ندارد وچیزی دیگری نگفته اند ) موضوع قوت می گیرد ومردم وآنها که معلولی در خانه دارند برای رسیدن روز اربعین لحظه شماری می کنند تااینکه شب اربعین چند نفر در خانه به یخچال بسته می شوند

شورای روستا ماجرا ی روز اربعین مورخه 28/11/87 را این چنین تعریف می کند ما برای صرف صبحانه وعزاداری به مسجد رفته بودیم که به ما اطلاع دادند بردارزاده هایت که کور هستند شفا یافته اند ما بلافاصله به منزل آمدیم ودیدیم که صحت دارد وما از این موضوع خوشحال هستیم وآنرا از معجزات امام زمان می دانیم

درپیگیری وصحت وسقم موضوع ساعت 4بعداز ظهر روزدوشنبه مورخه 28/11/87 به روستای آقمنار رفتیم بدوورود شاهد ازدحام وترافیک خودروها در روستا شدیم بطوریکه برای پارک ماشین جا نبود ابتدا به سراغ دختر وپسری رفتیم که مدعی بودند کور مادر زادبودند وهم اکنون شفا یافته اند چند سوالی که از آنها پرسیدم فهیمدم که معجزه ای در کارنیست وهمه مطالب وگفته های براساس آموزه های است که پدرومادرشان به آنها یادداده اندبطوریکه در اجرای خواسته های ما عاجز بودندوبا راهنمای پدرومادرشان آن کارها را انجام می دادند

سراغ یکی دیگربه اصطلاح شفا یافتگان کوررفتیم وی دختر 14ساله می نمود وی مثل دونفر قبلی توان دیدن نداشت وبا لمس وایماء واشاره وسایل را تشخیص می داد نکته درد آور اینکه بنابه مشاهده خودم پول را لباس این دختر می زدند وبعد به سروروی خودمی کشیدند

در مورددختری معلول دیگری که مدعی بودند شفا یافته حتی از حاضرین با چای وشیرینی خود پذیرایی می کند سراغش رفتیم وبرعکس آن را مشاهده کردیم چیزی اصلا واقعیت نداشت وبیچاره دختر 15ساله در کنج اتاقی نشسته بود بطوریکه یارای حرکت کردن نداشت ومعلول زمین گیر بود واگر کسی بلندش نمی کرد به هیچ وجه قادر به حرکت نبود

بعد سراغ پسر دیگری رفتیم که می گفتندتازه شفایافته بیچاره بیخبر از همه چیز حتی کاپشن وبسیاری لباسهایش را از تن اش کنده بودند وبعنوان تبرک با خود برده بودند وبیچاره از شدت سرما بخود می لرزید ومن در فکر این بودم که چگونه با تراکتور به شیروانشاهلو خواهد رفت وی نیز مثل بقیه چیزی برای گفتن نداشت ووفقط عامل راه رفتن وی استفاده کفش مخصوصی بود که چند روزپیش خریده بود

اما منز ل آقای ..بعنوان دارشفاء دربین عوام در آمده بود مملو از جمعیت مرد وزنی بود که برای شفا آمده بودند ازدحام بحدی زیاد بود که به هیچ رفتن به منزل ونزدیک شدن به بت یخچال وجود نداشت از نکته های تاسف آور اینکه بسیاری از آنها که دستشان به یخچال نمی رسید درخت انگور را می شکستند تا بعنوان تبرک با خود ببرند برخی دیگر دستی برسنگ که از دیوار برای نگهداری دختر انگور آویزان شده بودمی کشیدند وبعدبه سروروی خود می زدند تا شفا پیدا کنند ومداح سود جو با یک بلندگوی بزرگ مرثیه سرای می کرد وپول به جیب می زد .

طبق اظهار اهالی امروز نیز مورخه 29/11/87 نیز در روستای آقمنار ازدحام بیش از حدبود بود ومردم همچنان به این روستا سرازیر بودند

شایعه شفای بیماران ومعلولین در روستای آقمنار از توابع شهرستان ملکان

مطالب مشابه :

اسلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)

تایباد، شهری که در آن ماشین دزدی نمی‌شود

فرار مرد گروگانگیر با لباس زنانه / قاتل چینی بازهم قربانی گرفت

مهمترین خبرهای حوادث

شایعه شفای بیماران ومعلولین در روستای آقمنار از توابع شهرستان ملکان

اموال منقول سرمایه ای

پرسش و پاسخ حقوقی

ناگفته هایی از همکاری ناجا و نفت در اجرای کارت هوشمند سوخت همکاری نیروی انتظامی موفقیت سهمیه بندی بن