آب گونگي شعر حافظ

بررسی‌ کوتاهِ «عرفان و رندی در شعر حافظ»، نوشته‌ داریوش آشوری

عرفان و رندی در فرهنگ ایرانی

علی صیامی

تلاش برای به‌دست دادن تعریفی از «چارچوب عرفانی»

آشوری هدفِ خود را از مطالعه‌ پژوهشی حافظ و شعرهاش چنین بیان می‌کند: «بازگرداندن حافظ به متن تاریخیِ خود به معنای اسطوره‌زدایی از او و بازآوردن او از جایگاه زَبَرطبیعی و زَبَرتاریخی به جایگاه طبیعی و تاریخی». اگر از این تبیینِ هدف پژوهش، آشوری را به جمعِ آنهایی که حافظ را پدر تفکرِ «آزاداندیشِ» ایرانی، و به مُدِ روز، پدر اندیشه‌ سکولار می‌دانند، ملحق کردید، اشتباه کرده‌اید: «درست است که حافظ «آزداندیش» است، اما آزاداندیشی او در همان چارچوبِ عرفانی‌ست و نباید آن را با آزاداندیشی مدرن یکی انگاشت»
اما این «چارچوب عرفانی» چیست؟ تمامی کتاب کوششی‌ست برای یافتن پاسخِ این پرسش.

روش پژوهش برای معناگشایی دیوان حافظ

روش پژوهشی‌ آشوری برای معناگشایی دیوان حافظ مطالعه‌ی میان‌متنی و مطالعه‌ی درون‌متنی است. مطالعه‌ میان‌متنی و درون متنی در کتاب چنین تعریف می‌شوند:

«مطالعه‌ی میان‌متنی Intertextual ، با پدیداریِ فضای معنایی مشترک میان متن و متن‌های پیش از خود و هم‌روزگار خود تبارشناسی متن را ممکن می‌سازد.» منابع اصلی مطالعه‌ی میان‌متنی؛ «آنچه راه‌گشای من برای مطالعه‌ی میان‌متنی همچون کلیدی برای ورود به متن دیوان حافظ شد، (...) متن تفسیر عرفانی کشف‌الاسرارِ رشیدالدین میبدی و(...) برای همسنجی واژگان مشترک (...) مرصادالعبادِ نجم‌الدین رازی» این دوکتاب‌اند در کنار دیگر کتاب‌های مشابه.

«مطالعه‌ درون‌متنی: چگونگی ‌توان خواندن و تفسیر متنی از درون منطقِ پنهان و آشکار مابین پاره‌های همان متن، یا یافتن جهان‌بینی پنهان و آشکار در متن، بی‌مراجعه به متن‌های دیگر»

چهار بخش و هر بخش با زیربخش‌هایی جداگانه

کتاب در چهاربخش تنظیم شده است:

در بخش یکم: «بنیادهای انسان‌شناسی صوفیانه»، ابتدا زیربخشِ اسطوره و سرنمون archetypal معرفی و بررسی می‌شود.سرنمونِ عارف و زاهد «آفرینش آدم»، و تفاوت این دو در تأویلِ راز این آفرینش است. در درآمد کتاب می‌خوانیم: «می‌خواهیم ببینیم ... بنیاد خداشناسی و انسان‌شناسی عرفانی بر اساس تأویل کلامِ الاهی،... معنای جنگ حافظ با زاهد چی‌ست و حافظ چه‌گونه... تصوف زاهدانه را پشت سر می‌گذارد و از عرفان رندانه سر در می‌آورد»

آشوری برای ژرفنا بخشیدن به کار، تنها به داستان آفرینشِ آدم از قرآن اکتفا نمی‌کند و در زیربخش دومِ بخش یکم اسطوره‌آفرینش در دین‌های ابراهیمی را برمی‌رسد، تفاوت‌های دیدگاه‌ها و برداشت‌ها از هبوط - فروافتادن از عالمِ بالا به عالمِ پائین - را در سه دین ابراهیمی شرح می‌دهد و به این نظر می‌رسد که :«بنا به تفسیرهای کلامی و تأویل‌های عرفانی (...) آدم نفخه‌ای‌ست از روح که از آنِ خداست و می‌باید (...) با بازرساندنِ «بارامانت» به سرمنزل ازلی‌اش بکوشد ... تا رستگار شود. «تا اینجای داستان هر سه دین وجهِ مشترک دارند. «اما در روایت قرآنیِ ماجرای آفرینشِ آدم (سوره‌ی بقره آیه‌های ۳۸-۲۹) خدا در همان زمانِ ازلی گناه آدم را می‌بخشاید (...) در این تأویل‌ها تکیه بر جانشینیِ (خلیفگیِ) انسان از سوی خدا بر روی زمین است (...) که زمینه‌ تاویلی را فراهم می‌کند که در آن رابطه‌ خدا و انسان از عابد و معبود به عاشق و معشوق بدل می‌شود.»

آشوری این تأویل را «سرچشمه همه‌ ادبیات عاشقانه‌ عرفانی در زبان فارسی می‌داند»

در بخش دوم: «مطالعه‌ میان‌متنی» در زیربخش اول، «سرسخن»، توضیحات مبسوط و کافی از خاستگاه‌های متفاوت برداشت‌های صوفیانه - عرفانی در دوران‌های مختلف تاریخی، و اشاراتی مبسوط- به مثل به حلاج و اناالحقش، انواع تاویل‌ها، رابطه‌ بسیارظریف و پیچیده‌ اهل تصوف وعرفان با قرآن و... – داده است، تا خواننده آگاهانه‌تر به زیربخش دوم و سوم:«گزیده‌ی کشف‌الاسرار» و «گزیده‌مرصادالعباد» ورود کند.

زیربخش چهارم :«دو مکتب تاویلی» ست. آشوری پس از تعریف وتفسیر دو واژه‌:«خوانش متکلمانه و فقیهانه» و تأویلِ «خوانش صوفیانه»‌ قرآن، درباره‌ تفاوتِ اهل شریعت(زاهد) و اهل طریقت(صوفی) می‌نویسد:«به‌خلاف اهل شریعت که اسرار آفرینش را به علم الاهی وامی‌گذارند و فروتنانه بندگی پیشه می‌کنند، صوفی هرگز فاصله‌ای بی‌نهایت و ثابت میان خود و خدا نمی‌بیند.» و در دنباله‌ بحث چگونگیِ پدیداریِ تصوف زاهدانه، تصوفِ عاشقانه، عرفانِ ذوقی، عرفان نظری، خوانش ذوقی، خوانش حکیمانه و... را شرح می‌دهد.(نگاه کنید به بندِ سه از بخشِ بر کتاب در همین مقاله)

بخش سوم «شعر و عرفان» به دو زیربخشِ «از تصوف زاهدانه به تصوف شاعرانه» و «از شعر صوفیانه به شعر رندانه» بخش‌بندی شده است. در زیربخش یکم می‌خوانیم که چگونه با تأویل‌هایی نو و کشفِ راز آفرینش» رفته رفته از میان صوفیان پشمینه‌پوشِ ریاضت‌کشِ خشک‌دماغِ عبوسِ خداترس عارفانِ خوش‌ذوقِ شاعرمنش پدید می‌آیند. این پروسه از «بایزید و بوسعید و خواجه عبداله انصاری و احمد غزالی و...» آغاز می‌شود، با «عطار و مولوی و سعدی» ادامه می‌یابد و سرانجام در حافظ با سیرِ کمالِ شاعرانه «ادبیاتی کلان و پربار در زبان فارسی» برجای می‌گذارد.

در زیربخش دوم چنانچه از تیترش پیداست،« روند شعر از صوفیانه به رندانه است. «بزرگترین شاعران‌اش، سعدی و حافظ (...) نه تنها خود را صوفی نمی‌دانند، بلکه با صوفی و (زهدِ ریا)ی او سرجنگ دارند.» آشوری در این زیربخش حدس می‌زند که غزلی از سعدی رند «با فروتنیِ بشری«اش در مصاف با مولوی زهدفروشِ «گزافه‌گو» سروده شده.

«از جان برون نیامده جانان‌ات آرزوست؟
زُنّار نابریده و ایمان‌ات آرزوست؟
فرعون‌وار لافِ اناالحق همی زنی
وانگاه قربِ موسیِ عمران‌ات آرزوست؟»

در همین زیربخش ترادفات منشی و بینشی سعدی و حافظ بررسی می‌شود. سعدی نماینده‌ «نگرش و شیوه‌ عرفان رندانه» و« حافظ به اوج رساننده‌ آن» خواهد بود.

سعدی:

شرابی در ازل داده است ما را
هنوز از تابِ آن می در خمارایم
حافظ:

در ازل داده است ما را ساقیِ لعل لب‌ات
جرعه‌ی جامی که من مدهوش آن جام‌ام هنوز

بخش چهارم:«عرفان و رندی در دیوان حافظ» آخرین بخش از کتاب است. این بخش صحنه ورود به مطالعه‌ درون‌متنی‌ست. نگاه به این بخش و بررسی آن در این کوتاه‌مقاله نمی‌گنجد. فرازهایی از این بخش را درزیر می‌آورم:

«این مطالعه‌ درون‌متنی در پیِ آن است که دریابد گفتمان عرفانِ رندانه‌ای که پیشینیانِ حافظ در طولِ سه-چهار قرن زمینه‌ آن را فراهم آورده‌اند، چه‌گونه در گفتارِ حافظ به گفتمانِ شخصیِ او بدل می‌شود. از این‌رو، با الهام از روش‌شناسیِ هرمنوتیکیِ دیلتای در قلمروِ علوم انسانی، برایِ راه‌یافتن به عالمِ درونیِ ذهنیّتِ حافظ و جهانِ او این راه را با همدلی (Einfühlung/Empathy) با او خواهیم پیمود. امّا، چنان که در درآمد نیز گفتم، این همدلی همواره به معنای همرایی با او نیست، بلکه یک ضرورتِ روش‌شناسانه است.»

«بینش رندانه بنا به طبیعت خود ناگزیر از زهد و دیدگاه‌ها و حکم‌های آن فاصله می‌گیرد و به ذوق و چشیدنِ مزه‌ چیزها و دیدار زیبایی‌ها روی می‌کند، از جمله چشیدن مزه‌ِ زیبایی‌های زبان. فرهنگ رندی و عیاریِ شاعرانه در بستر زبان فارسی پدیده‌ای‌ست بسیار دل‌انگیز و از نظر شناخت و تحلیل فرهنگ ایرانی می‌باید به آن توجه ویژه کرد، زیرا یکی از خمیرمایه‌های اساسی آن است»

«به هرحال، رندی، چه به معنای ناشایستِ آن که دغلی و هرزگی و حقه‌بازی و کلاه‌برداری‌ست، چه به معنای عالیِ معنویِ آن، جزءِ جدایی‌ناپذیر فرهنگ ایرانی‌ست و همین رندی‌ست که پیوند اجتماعی ما را سست می‌کند (...) و اصطلاح خواردارنده‌ آن برای رفتار بشری «مردِ رندی»‌ست و اصطلاح بدتر از آن نیز داریم»

شناسنامه‌ کتاب:

عرفان و زندی در شعر حافظ، داریوش آشوری، تهران، نشر مرکز،۱۳۷۹

 

 


مطالب مشابه :


متن برنامه معرفت - تفسیر غزل اول حافظ

حکیم عالیقدر استاد ابراهیمی دینانی - متن برنامه معرفت موضوع: تفسیر بیت اول دیوان حافظ.




آب گونگي شعر حافظ

واحه - آب گونگي شعر حافظ - به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست -- عاشقم بر همه عالم که




دیوان حافظ (1)

" نكته ها و نوشته ها " - دیوان حافظ (1) - متن کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی




5- دیوان حافظ شیرین کلام

نوای نی - 5- دیوان حافظ شیرین کلام - وبلاگ گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی امارات متحده عربی




غزلهایی از حافظ

غزلهای حافظ حافظ شیرازی اشعار حافظ دیوان حافظ متن کامل دیوان حافظ دانلود گلچینغزلهای حافظ




مفهوم رند در اشعار حافظ چیست؟

رند چنان که از متن و دیوان حافظ برآید شخصیتی است به ظاهر متناقض و در باطن متعادل.




دیوان حافظ

زبان و ادبیات - دیوان حافظ - هر آنچه مربوط به زبان و ادبیات است. بویژه زبانهای فارسی، فرانسوی




متن کامل برنامه معرفت - تفسیر گلچینی از ابیات دیوان حافظ

حکیم عالیقدر استاد ابراهیمی دینانی - متن کامل برنامه معرفت - تفسیر گلچینی از ابیات دیوان




پیر نقد ادبی از حافظ می گوید:

تنها راه شناخت حافظ رجوع به متن وی درباره توضیح و شروحی که بر دیوان حافظ نوشته شده




کلمه رند در دیوان حافظ

رند چنان که از متن و دیوان حافظ برآید شخصیتی است به ظاهر متناقض و در باطن متعادل.




برچسب :