نگاهي گذرا به ادبيات زورخانه اي شعر، مرشد، ورزش

شايد سخن گفتن در اين صفحه راجع ورزش چندان جالب توجه نباشد و شايد اگر در اين صفحه ادبي واژه ورزش به نگارش درآيد، برخي از خوانندگان پيش خود بپرسند، چه رابطه اي بين ورزش با ادب و هنر وجود دارد؟ البته شايد بين ورزش و ادبيات يك ارتباط مستقيم وجود نداشته باشد، اما با كمي تامل در بسياري ابيات و عبارات ادبي به خوبي اين نكته برايمان روشن مي شود كه ادبيات و ورزش با هم ارتباط دارند، حال اين ارتباط چگونه است، بحثي است كه ما قصد داريم به بهانه هفته تربيت بدني در باب آن مطالبي چند را به رشته تحرير درآوريم.
    بي ترديد در اغلب آثار ادبي، به خصوص اشعار ردپايي از ورزش و تحرك جسماني به چشم مي خورد كه اين خصوصيت در ادبيات حماسي به عينه قابل مشاهده است، يعني آنجا كه حكيم ابوالقاسم فردوسي رشته سخن را به ميان ميدان جنگ مي برد، به خوبي بسياري از حركات ورزشي را به شكل حركات جنگي به نمايش مي گذارد و سر آخر به اين نتيجه مي رسد كه عقل سالم در تن سالم است و از سستي و تنبلي به جز كژي و سستي چيزي به دست نمي آيد:
    زنيرو بود مرد را راستي
    زسستي كژي زايد و كاستي
    بعد جناب فردوسي با شرح قهرماني هاي افرادي چون «رستم»، «سهراب»، «اسفنديار»، «سياوش»، «آرش كمانگير» و... به خوبي انواع و اقسام ورزش هاي متداول آن زمان چون «كشتي»، «تيراندازي»، «سواركاري» و... را به نمايش مي گذارد. جالب آن كه اين توجه كردن به ورزش و حركات ورزشي در اغلب آثار ادبيات فارسي به خوبي نمايان است، به عنوان مثال سعدي شيرازي، به بهانه پند و اندرز دادن به مخاطب سراغ ورزش مي رود و چنين مي گويد:
    چو پرورده باشد بر در شكار
    نترسد چون پيش آيدش كارزار
    به كشتي ونخجير و آماج و گوي
    دلاور شود مرد پرخاش جوي
    مترس از جوانان شمشيرزن
    حذر كن زپيران بسيار فن
    حال كه سخن از ورزش و ادبيات به ميان آمد، چه خوب است به سراغ يكي از كهن ترين ورزش هاي ايراني، يعني «ورزش زورخانه اي» يا «همان «ورزش باستاني» برويم، ورزشي كه قدمت آن به دوران قبل از اسلام و حتي دوران مادها مي رسد. چرا كه ايرانيان از ديرباز به ضرورت دفاع نظامي توجه داشته اند و در زمان فراغت خويش از جنگ، براي آماده نگهداشتن جسم و روح خويش براي مقابله با حمله دشمنان از تفريحاتي كه از جنگ و نبرد نشات مي گرفت، استفاده مي كردند. پس ايشان در دوران باستان با ساختن قطعه زميني با نام «چرتا» كه به نوعي الهام گرفته شده از ميادين جنگ بود، به اجراي ورزش هايي چون «اسب دواني»، «پرتاب نيزه»، «شمشيرزني» و «انواع كشتي» مي پرداختند و رفته رفته اين ميادين كوچك ورزش هاي رزمي به حالت گرد درآمد و سرآخر ورزش زورخانه اي از آن پديدار شد.
    درست است در ورزش باستاني، اداوات كاربردي، الهام گرفته شده از ادوات جنگي است، مثلاً «ميل» صورت تغيير يافته گرز است، «كباده» همان «كمان» است، «سنگ زورخانه» همان «سپر» است و «طبل زورخانه» يادآور طبل جنگي يا همان كوس است و گود زورخونه محلي براي پرورش تن و روح اما در اين ميان خواندن اشعار هم حكم همان رجزخواني ميادين جنگي را به خوبي ايفا كرده است با اين تفاوت كه در اشعار رجزخواني هدف ترساندن حريف و غلبه بر او بوده، اما در اشعار زورخانه ها هدف القاي توان و نيرو به ورزش كاران است كه در اين ميان اشعار مورد نظر را با چاشني پند و اندرز در مسير غلبه بر نفس در نظر گرفتند.
    مرشد در زورخانه حكم صوفي يا عارفي را دارد كه با خواندن اشعاري حماسي هدفش القاي توان و نيروي ورزش است. مرشدان كه بيشتر بعد از صفويه در زورخانه ها نمايان شدند و تا اوايل قاجاريه از آنها تحت عنوان «كهنه سواران» ياد مي شد، بايد در كنار داشتن صداي خوب و رسا، توانايي هماهنگ كردن شعر، ريتم و هنر آواز را هم داشته باشند. زيرا اشعار خوانده شده در زورخانه، اشعار حماسي است كه ريتم آنها ضرباهنگ خاصي دارد و اغلب در «بحر متقارب» يعني وزن اشعار «شاهنامه فردوسي» استفاده مي شود. اين اشعار رزمي كه با صداي بالائي و بيشتر با آهنگ هاي ضربي، «گل كشتي» و «گل چرخ» خوانده مي شود، بيشتر شامل «حق خواني»، «رخصت طلبي» و «دعاي ختم ورزش» است. جالب اين كه در كنار خواندن اشعار مختلف از شاعراني چون «فردوسي» آنچه در زورخانه ها به عنوان شعر استفاده مي شود اشعار شاعري پهلوان به اسم «پـهلوان محمود»، يا همان «پورياي ولي» است. اين اشعار ضمن ستايش بزرگ مردي و جوانمردي، ورزشكاران را دعوت به ترك تعلقات دنيوي و پيوستن به معنويات مي كند.
    آنم كه دل از كون و مكان بركندم
    وز خوان جهان به لقمه اي خرسندم
    كندم زسركوي قناعت سنگي
    آوردم و بر رخنه آز افكندم
    
    و يا آن رباعي بسيار معروف:
    گر بر سر نفس خود اميري مردي
    گر بر دگري خرده نگيري مردي
    مردي نبود فتاده را پاي زدن
    گر دست فتاده اي بگيري مردي
    اما نكته جالب راجع اشعار زورخانه ها آن است كه اغلب اين اشعار از ميان ورزش هاي مختلف به ورزش كشتي توجه نشان داده و فنون اين ورزش را به خوبي در ميان ابيات مختلف به كار برده است. به عنوان مثال از شاعران دوره صفوي، شاعري چون «مير نجات اصفهاني» در مثنوي به نام «گل كشتي» اصطلاحات فنون كشتي را براي خواندن مرشدان به زيبايي سروده است. مثلاً يكي از فنون زورخانه، «تخته شلنگ زدن» به معني «جستن و پا افشاندن كشتي گيران است كه چنين در سروده اي تعبيه شده:
    چنين گر بر در مردم شلنگ تخته خواهي زد
    ترقي گر كني آخر تو كشتي گير خواهي شد
    و يا «دست فرو كوفتن» از رسم پهلوانان داخل گود بوده كه چون مي خواستند با حريف مبارزه كنند به نشانه او دست مي زدند:
    گردون به زبر دستي برخيزد اگر با من
    تا دست فرو كوبد پشتش به زمين باشد.
    
    و هم چنين «روي دست» از فنون كشتي است:
    «مي توان پيش زبردستان نهادن پشت دست
    روي دست از زير دست خويش خوردن مشكل است.
    در ادامه اين نوشتار بايد گفت؛ در ميان اشعار زورخانه اي، اشعاري كه مربوط به ستايش خداوند، ستايش رسول اكرم (ص) و ثناي حضرت امام علي (ع) است، از جايگاه خاصي برخوردار است اشعاري كه اغلب از ميان آثار حماسي چون «خاوران نامه» اثر باذل مشهدي انتخاب شده است.
    هر چند ديرزماني است زورخانه ها چونان گذشته آن حال و هواي سابق خودشان را ندارند و به جاي ايشان مراكز ورزش هاي وارداتي چون «باشگاه هاي بدن سازي»، «بوكس» و... در اغلب محلات وجود دارند، اما بسياراند افرادي كه از هنگامه گلريزان مرشدان و صلوات گرفتن «صلواتي ها» و... خاطراتي به ياد دارند و هماره از زورخانه ها و اشعار نغز و دلپذيرشان به نيكي ياد مي كنند.
    
    منابع:
    1- بوستان سعدي، انتشارات قدياني سال 1372
    2- انواع شعر فارسي، دكتر منصور رستگار فسايي، انتشارات نويد شيراز 1372
    3- شرح مثنوي، كريم زماني، انتشارات اطلاعات 1374
    4- زندگي و مرگ پهلوانان - دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن
    5- روان هاي روشن، دكتر غلامحسين يوسفي 1363
    


مطالب مشابه :


شعر بسیار زیبا از الفت بروجردی(خواندن مرشد کارگر)

وبلاگ رسمی ورزش پهلوانی و زورخانه ای - شعر بسیار زیبا از الفت بروجردی(خواندن مرشد کارگر




مرشد مرادی

مرشد مرادی حسب علاقه در زورخانه ای که مرشد «گلی» در آن دهه خواندن و نواختن ضرب




بررسی ادبيات زورخانه اي شعر، مرشد، ورزش ...

باشگاه باستانی پهلوانی آران - بررسی ادبيات زورخانه اي شعر، مرشد، ورزش - بالای در بهشت




ورزش باستانی

جایگاه مرشد در زورخانه سردم تقویت رفتارها و خصوصیات اخلاقی مطلوب از طریق خواندن اشعار




نگاهي گذرا به ادبيات زورخانه اي شعر، مرشد، ورزش

منوچهرعطاءالهی - زورخانه - نگاهي گذرا به ادبيات زورخانه اي شعر، مرشد، ورزش - حمایت از فرهنگ




زورخانه و وسايل ورزش زورخانه اي

مرشد پس از خواندن سرنوازي ضربه اي به بزرگ ترين شخص حاضر در زورخانه و يا از مرشد يا حضار




مبانی فرهنگی و تاریخی پهلوانی و ورزش زورخانه ای

ورزش پهلوانی و زورخانه ای شهرستان کاشان ( خواندن مرشد در اشعار حماسی – عرفانی و مدح اولیاء)




آیین نامه ، قوانین و مقررات اولین جشنواره مرشدي استان خراسان جنوبی شهرستان بیرجند

هیات کشتی پهلوانی و زورخانه هماهنگي ريتم و خواندن در به تعبيري ديگر، مرشد از ابتداي




برچسب :