گزارش برنامه قشم
/**/
مکان: بندر عباس، جزیره قشم
فاصله ی کرمان تا بندرعباس: 531 کیلومتر
فاصله ی کرمان تا سیرجان برای استراحت 175 کیلومتر
و فاصله ی سیرجان تا بندر عباس 314 کیلومتر
مسیر: نیمی از راه دو بانده(اتوبان) است و نزدیک به بندرعباس یک بانده
سرپرست برنامه : محمدحسن پورشیخ علی
تعداد کل شرکت کنندگان: 20 نفر
نوع برنامه: تفریحی
درجه سختی: غیرفنی
مدت زمان سفر:3 روز
وسائل لازم: چادر برای استراحت شبانه، لباس نخی مناسب با آب و هوای شرجی بندرعباس،
گزارش:
شب پنج شنبه(02/09/91) ساعت 19:45 دقیقه از کرمان با مینی بوس هیوندا به سمت بندرعباس حرکت کردیم. در کرمان هوای بارانی و سردی داشتیم. در بین راه بندرعباس، در سیرجان توقف کوتاهی داشتیم برای استفاده از سرویس بهداشتی و گرفتن شام. حدود ساعت 22:30 سیرجان بودیم. هوا بسیار سرد بود. ساعت 4:30 صبح به بندرعباس رسیدیم که بسیار هوای بهاری و عالی بود. هیچ کس باورش نمی شد که هوا دیگه سرد نیست! به سمت پارک ساحلی غدیر رفتیم و در آنجا چادر زدیم برای اینکه کمی استراحت کنیم و صبح زود به سمت قشم حرکت کنیم.
تا حدود ساعت 6:30 خوابیدیم و بعد بعضی از دوستان نان گرم و تازه گرفتند و صبحانه را در کنار ساحل زیبای خلیج فارس خوردیم و وسایل را جمع کردیم. بعضی از دوستان نیز از تهران به جمع ما پیوندند. بعد از سوار شدن، دنبال 3 تا از دوستان که در بندرعباس زندگی می کردند رفتیم تا آنها را بعنوان راهنما با خود ببریم. برای رفتن به قشم باید از بندر پهل (POHL)(که نزدیک ترین بندر به قشم است) سوار لنج(یدک کش) می شدیم، ساعت 9 از بندرعباس به سمت بندر پهل حرکت کردیم. فاصله زمانی بندرعباس تا بندر پهل 2 الی 3 ساعت بود. بعد از رسیدن به بندر پهل با مینی بوس سوار یدک کش ها شدیم. فاصله بندر پهل تا قشم حدود 900 متر است. روی یدک کش ها حدود 20 ماشین شایدم بیشتر جا می گرفت که اکثرا هم کامیون(ماشین سنگین) بودند. وقتی که یدک کش حرکت کرد حس خیلی خوبی بود. من تا بحال حس رو دریا بودن رو امتحان نکرده بودم.
صحنه های زیبایی از دریا را میشد دید، مرغ های دریایی در حال شکار ماهی بودند. خلاصه حدود 10 الی 20 دقیقه روی دریا بودیم تا به جزیره قشم رسیدیم. بعد از شستن دست و صورت و استراحت کوتاه، راهی جنگل حرا شدیم. جنگل حرا یکی از معروفترین جنگل های ایران است و پوشش گیاهی خاصی دارد که درختچه های حرا در آب رشد کرده اند و حتی اگر سطح آب بالا باشد می توان با قایق بین این درختچه های نیمه بیابانی در این جنگل زیبا حرکت کرد. بعضی ها نیز می گویند که این برگ های حرا خاصیت ضد باکتریایی نیز دارد.
بعد از 30 دقیقه به جنگل حرا رسیدیم. در آنجا مغازه هایی از صنایع دستی که با صدف و مرجان های دریایی درست شده اند،
بود. ناهار را در جنگل حرا خوردیم و بعد از خوردن ناهار گشتی در جنگل زدیم. در آنجا نیز اتاقکی بود که یک خانم نقش حنا می کشید. برای من و چند تا از دخترها نیز روی دستانمان را نقش حنا کشید. بدون شابلون یا حتی نقشه ای که نقش روی آن حک شده باشد، فقط با یک قیف دست ساز خودش، نقش را بسیار متقارن و زیبا می کشید. تا ساعت 4 در جنگل بودیم. بعد از گشت زدن در جنگل به طرف قشم حرکت کردیم و در بین راه از بندر هنگام نیز رد شدیم. برای استراحت شبانه در پارک ساحلی منطقه سوزا چادر زدیم.
در آنجا سرویس بهداشتی نیز بود که قسمت دست شویی آن به روش سنی ها درست شده بود و استفاده آن برای ما خیلی سخت بود. در نزدیک پارک، یک رستوران نیز بود. اما سوپر مواد غذایی در پارک نبود. و فقط می توانستیم از آنجا آب معدنی بخریم. بعد از خوردن شام، چند تا از بچه ها برای خرید مواد غذایی و صبحانه به سمت شهر ساحلی سوزا رفتند که زیاد از پارک دور نبود، در آنجا چند سوپر مارکت بود که نان و مواد غذایی لازم از آنجا خریداری شد. آن شب یعنی شب جمعه اکثر دوستان خسته بودند و زود خوابیدیم. برای من که خیلی خواب خوبی بود. هوا خیلی عالی بود و نیازی به جای خیلی گرمی نداشت. با یک پتوی مسافرتی داخل چادر می تونستیم خوب بخوابیم. صبح که از خواب بیدار شدم و از چادر خارج شدم، صحنه ی بسیار زیبایی رو دیدم. دریای آبی و آرام خلیج فارس، انگار که همه ی ماهی ها خواب بودند و دریا برای آنها لالایی می خوند. خیلی قشنگ بود. خلاصه صبح روز شنبه بعد از صرف صبحانه رفتیم به سمت پارک کروکودیل ها که کنار همان پارک ساحلی سوزا بود. بعد از خریدن بلیط داخل پارک شدیم و در آنجا یک خانم بود که برای ما در مورد نحوه زندگی کروکودیل ها توضیح می داد. اطلاعات زیادی در مورد کروکودیل ها فهمیدم که در اینجا بدلیل طولانی شدن گزارش نمیشه تمام آن را نوشت.
بعد از بازدید از پارک کروکودیل ها بسمت قشم حرکت کردیم تا ناهار را در یک پارک در قشم بنام پارک زیتون خوردیم. لحظات فراموش نشدنی را در آنجا گذراندیم. در کنار ساحل بادبادک هوا کردیم، شن بازی کردیم و ... .
سپس در غروب سوار ماشین شدیم تا سوار لنج شویم و به بندر عباس برگردیم. اما غافل از اینکه مینی بوس ها فقط تا ساعت 16 می توانند سوار لنج شوند. بهرحال با هر پافشاری و اصراری سوار شدیم و به بندر پهل رفتیم. دریا هنگام شب و سوار بر لنج خیلی دیدنی بود. در همان شب یعنی شب شنبه که به بندرعباس برگشتیم در خانه ی یکی از دوستان بندریمان اقامت کردیم و صبح روز یکشنبه بعد از صرف صبحانه راهی کرمان شدیم. این دفعه از راه بافت به کرمان برگشتیم. جاده ی بسیار زیبایی داشت.
برای صرف ناهار در یکی از پارک های حاجی آباد توقف کوتاهی داشتیم. از بندر عباس تا حاجی آباد حدود 4 ساعت راه بود.
بعد از صرف ناهار سوار مینی بوس شدیم و حرکت کردیم. بعد از حدود 1 ساعت پرتقال فروشی هایی دیدیم در شهر وکیل آباد که پرتقال های معروفی دارد. مقداری پرتقال خریدیم و به سمت کرمان راهی شدیم. ساعت 21:15 دقیقه به دیار کرمان رسیدیم. هم خوشحال بودیم که بعد از چند روز به خانه برمی گردیم و هم ناراحت که چه زود این روزهای خوب تمام شد.
و در آخر با جمله ای از سهراب سپهری گزارش خود را به پایان می رسانم:
زندگی آبتنی کردن در حوضچهی اکنون است.
گزارش برنامه : هدی رشیدی نژاد
مطالب مشابه :
فاصله مشهد تا سایر شهرها
فاصله مشهد تا سایر شهرها تهران - 892 چناران کرمان
گزارش برنامه قشم
در کرمان هوای بعضی از دوستان نیز از تهران به جمع فاصله زمانی بندرعباس تا بندر پهل
123 بوستان جدید تا پایان سال در تهران احداث می شود
123 بوستان جدید تا پایان سال در تهران در فاصله زمانی سال های 85 تا 90تعداد750 کرمان . اخبار
سالروز سقوط IL-76 سپاه - کرمان 30/11/1381
کرمان 30 /11/1381 - AIRcraft 76 سپاه به شماره ثبت 2280-15 از تهران وارد فاصله زمانی بین نقطه فرضی ALKES
یادی از شهدای غدیر
در ۳۰ بهمن سال ۱۳۸۱ بر اثر سقوط يک هواپيمای سپاه در سيرچ کرمان تا ازحمل سلاح فاصله زمانی
سالروز سقوط هواپیمای IL-76 سپاه - کرمان 30/11/1381
کرمان 30 /11/1381 - Hacked بازرسی میشوند تا ازحمل سلاح و تجهیزات فاصله زمانی بین نقطه فرضی ALKES
سال روز عروج ملکوتی شهدای غدیر
از آن زمانی که زنگ زدی وبه مادر گفتی ،ما تا نیم را به کرمان فاصله زمانی بین
برچسب :
فاصله زمانی تهران تا کرمان