سوالات دانش آموزان از دکتر هامون سبطی درس زبان فارسی
پاسخ دکتر هامون سبطی به پرسشهای شما (زبان فارسی)
شامل: ۱) واج، تکواژ، واژه ۲) ویـرایش و مباحث دیــگر ۳) ساختمان جمله ۴) گروه اســـمی ۵) تکیبی از این چهار مبحث
1) واج، تکواژ، واژه
1-سؤال دانشآموز: سلام لطفاً تغییرات کتاب زبان فارسی چاپ ۹۱ که برای کنکور ۹۳ هست رو در سایت قرار بدهید.
پاسخ استاد: درود. تغییرات اصلی همان تستهای آزمون سراسری سال ۹۰ و ۹۱ بههمراه پاسخ تشریحی آنهاست که در بخش تستهای تکمیلی در سایت قرار گرفته است.
۲-سؤال دانشآموز: با سلام، پاسخ بفرمایید که:
۱- واژه «مانند» به هنگام اضافهشدن به واژه دیگر چند تکواژ است؟ مانند گل
۲- این واژه به شکل «مانند» چند تکواژ است؟ (قاسم چ. (بهمنماه ۹۱))
پاسخ استاد: درود بر شما: پاسخ پرسش ۱: دو تکواژ و یک واژه (مانندِ گل) «مانندِ» یک واژه با دو تکواژ است (حرف اضافهی مرکّب است همچون دربارهیِ، طیِ، غیرِ و …)
پاسخ پرسش ۲: باز هم دو تکواژ: مان + ـَ نده (پسوند صفت فاعلی)
پایدار باشید!
۳-سؤال : درود استاد سبطی، با اجازتون چند تا سؤال داشتم:
الف) بیهوده سادهس؟
ب) در میانِ ۳ تکواژ حساب میشه؟ اگر آره چرا مثل «برایِ» کسره جزو خودش نیست تا دو تکواژ شه؟ و همین «در میانِ» چند واژهس؟
پ) ایستادن ۲ تکواژه؟
منتظر جوابتون هستم! (پوریا الف. (آبانماه ۹۱))
پاسخ استاد: الف) بله واژهای ساده است.
ب) دقت کن آقا پوریا «برایْ» معنی ندارد، پس نمیشود «ـِـ» را از پایان آن حذف کرد؛ یعنی اگر بخواهیم «برایِ» را به «برایْ» و «ـِِ» تجزیه کنیم، جزو اول این تجزیه بیمعنی است؛ اما «میان» معنا و کاربرد دارد؛ بنابراین، در میانِ: در + میان + ـِ
البته «در میانِ» سه واژهاست که هریک، یکتکواژ دارند: در / میان / ــِـ
۴-سؤال دانشآموز: با سلام خدمت استاد!
۱- «میبینمشان» گذشته از آن که دو گروه اسمی و فعلی است، چند واژه است یعنی با توجه به آنکه مفهوم آن این است که من آنها را میبینم، آیا را هم در مفعول مجرد واژه است؟
پاسخ استاد: درود بر شما همکار بزرگوار و اهل نظر.
۱- پاسخ پرسش نخست شما منفی است؛ در دستور توصیفی میتوان گاهی از معنا کمک گرفت اما نباید در بررسی ساختار دستوری جزئی از زبان، ساختارِ جزئی را بررسی کرد که معادل معنایی آن است؛ برای نمونه دو جملهی «او کتاب دارد.» و «او دارای کتاب است.» معادل معنایی هستند اما ساختارشان یکسان نیست؛ بنابراین «میبینمشان» جملهای است که از دو گروه تشکیل شدهاست؛ گروه فعلی و گروه اسمی که هریک از این دو گروه از یک واژه تشکیل شدهاند: ۱- میبینم ۲- ـِ شان
سرسبز و دلشاد باشید!
۵-سؤال دانشآموز: سلام. آقای دکترسبطی باتشکر از زحمات شما. یه سؤالی داشتم که خدمتتون عرض میکنم. کلمهی «لغات» مگه جمع مؤنث سالم نیست و از «لغت + ات» تشکیل نشدهاست؟ همچنین کلمهی «روایات». پس چرا یک تکواژ هست؟ (احمد ح. (دیماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما. راستش گفتهی شما کاملاً درست است، اما در زبان عربی نه زبان پارسی. در زبان عربی هنگام پیوستن «ات» به واژهای که «ـه» تأنیث دارد، این «ـه» میافتد؛ اما در زبان پارسی چنین قاعدهای وجود ندارد و ما چنین اسمهای جمعبستهشدهای را که «ت» از پایان آنها افتاده است، دیگر قابل تجزیه نمیدانیم.
پیروز باشید!
۶-سؤال دانشآموز: با عرض سلام و تشکر دو سؤال از شما داشتم: اول این که با توجه به یک تکواژ شمردهشدن لغات،آیا جمعهای مونث سالم دیگر مانند کلمات و … هم یک تکواژاند؟
پاسخ استاد: بله واژههایی مانند کلمات، آیات، شکایات و … را یک تکواژ بهشمار بیاورید.
۷-سؤال دانشآموز: استاد بزرگوار سلام!
۱- آیا کلمههایی مثل «دستبند» یا «زنبور» از نظر نوع باید آنگونه که تلفظ میشوند نوشته شوند؟
۲- کلمهی «اینطور» چند واژه و چند تکواژ است؟
پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوب ما!
۱- نظر طراحان آزمون سراسری تاکنون بر این بودهاست که تا جای ممکن، به شکل نوشتاری واژهها وفادار بمانند و فرایندهای آوایی را درنظر نگیرند، پس بهتر است در آزمون سراسری «ت» دستبند در واجنویسی بهحساب بیاید و در واژهای «زنبور» نیز /ن/ به /م/ تبدیل نشود.
۲- «اینطور» یک صفت اشاره است و یک واژه بهشمار میآید که از دو تکواژ تشکیل شدهاست.
لحظههاتان پربار!
۸-سؤال دانشآموز: با عرض سلام و خسته نباشید، چند سؤال داشتم:
۱) بهتر، مهتر،کهتر، مجموعه، مؤلفه و استادانه چند تکواژند؟
۲) نهتنها یک واژهی مرکب است یا دو واژه؟
۳) واژههای آدمیان، خانمان، سمبلیک، کوهان و جانان چند تکواژند؟
۴) در ۲ جملهی:«شما پرنده را میپرانید» و «او پرنده را میپرانید» واژهی «میپرانید»، چند تکواژ است؟
خیلی ممنون میشم اگه به سوالاتم جواب بدین.
پاسخ استاد: درود بر شما که پرسشهایتان نشانهی مطالعهی دقیق و تلاس بسیارتان است.
بهتر، مهتر، کهتر: دوتکواژ
مجموعه و مؤلفه: یک تکواژ («ـه» تأنیث در تکواژهای فارسی به حساب نمیآید.)
استادانه: دو تکواژ (استاد+ انه)
نهتنها: یک واژه است با دو تکواژ
آدمیان: آدم+ ی+ ان // خانمان: یک تکواژ // سمبلیک: یک تکواژ // کوهان: دوتکواژ // جانان: دو تکواژ.
۹-سؤال دانشآموز: آقای دکتر با تشکر از این که امکان دسترسی بهتون رو برامون اینجا ایجاد کردین سؤالاتمو میپرسم!
۱- پشتوانه مشتق است یا ساده؟
پاسخ استاد: درود بر شما! ساده است.
پیروز باشید!
۱۰-سؤال دانشآموز: با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای دکتر سبطی! من دربارهی تکواژها سؤال داشتم. ممنون میشم اگه جواب بدین! واژههای «همگنان»، «منش» و «پیچگوشتی» قابلتجزیه هستن یا نه و اگه تجزیه میشن چهجوری هست؟
پاسخ استاد: درود بر شما، دوست خوب! اگر کتابهای زبان فارسی نشر دریافت را مطالعه کنید، دستکم پاسخ دو سؤال از میان سه سؤالتان برایتان روشن میشود. این را از آن نظر میگویم که بدانید در آینده و با ادامهی مطالعهی این کتابها، پاسخ بسیاری از اینگونه سؤالها را خودتان خواهیدیافت و دیگر نیازی به اظهارنظر من یا دیگری نیست؛ و اما جواب پرسشهای شما:
همگنان: هم (پیشوند) + گن (گون) + ان (نشانهی جمع)
منش: واژهی ساده است و تجزیه نمیشود.
پیچگوشتی: واژهی ساده است و تجزیه نمیشود.
پیروز و سرزنده باشید!
۱۱-سؤال دانشآموز: سلام و خسته نباشید خدمت شما دکتر سبطی! البته امیدوارم شماهم مثل ما هنوز خستهنشدهباشید چندتا سؤال داشتم که اگه جواب بدین ممنون میشم:
۱) «سینما» یه واژه ساده است؟ نمیشه بگیم سی + نما؟
۲)پیران ویسه چرا یه واژه ساده نیست؟
ممنون اگه توضیح بدین! (مریم (خردادماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما دوست پرتلاش ما. من سالهاست که خسته نشدهام چون هر سال همراهان خوب و دلزندهای مانند شما داشتم و خواهمداشت. امیدوارم که در تمام زندگی نستوه و خستگیناپذیر و پابرجا باشی!
۱- «سینما» واژهای اروپایی است (Cinema). فکرمیکردم فقط شاگردان من از این اشتباهها میکنند!
۲- «پیرانِ ویسه» یعنی «پیران» پسرِ «ویسه» مانندِ «رستمِ دستان» یا «ناصرِ خسرو»
۱۲-سؤال دانشآموز: سلام استاد!
کوله مشتق است یا ساده؟ تو لغت نامه معین نوشته کول+ه، درسته؟
پاسخ استاد: درود بر شما دوست با محبت ما، امیدوارم که از دقتهایی که به خرج میدهید و زحماتی که میکشید نتیجهای ارزنده حاصل کنید.
بله، هنوز هم واژهی «کول» به معنای «پشت و دوش» در فارسی کاربرد دارد، و «کوله» یعنی باری که بر «کول» میکشند.
پیروز باشید!
۱۳-سؤال دانشآموز: با درود خدمت شما استاد عزیز. در آموزش واژهشناسی هر حرف یک واژه محسوب میشود. آیا وقتیکه، زمانیکه و … که حرف ربط وابستهساز هستند بر روی هم یک واژه محسوب میشوند یا هر کدام مجزا (وقت + ی + که) و …
پاسخ استاد: درود بر شما دوست بزرگوار. نظر شما درست است، هر حرفِ دستوری یک واژه است.
سپاسگزارِ دقت نظرتان!
۱۴-سؤال دانشآموز: سلام استاد! خسته نباشید.
«پشتیبان» و «دلاور» از نظر ساختمان چگونهاند (سعید ن. (دیماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما دوست تیزبین و اهل دریافت.
هر دو واژه مشتق هستند. پشتیبان: پشت (آزاد) + بان (وابسته) در اینجا به نظر میآید که «یـ» افزایش آوایی باشد، زیرا نه نقش دستوری دارد نه ممیّز معناست، پس بهتر است که تکواژ به شمار نیاید.
دلاور: دل (آزاد) اور (وابسته) در اینجا «اور» پسوند دارندگی است نه بن مضارعِ «آوردن». در واژههای «تناور» و «تکاور» نیز این پسوند بهکار رفتهاست.
دانا و توانا باشید!
۱۵-سؤال دانشآموز: سلام آقای سبطی، میخواستم بدونم تجزیهی «میزبانی» به تکواژها چجوریه؟ (آیا «میز + بان + ی» درسته؟!) ممنون! (محمدرضا خ. (آذرماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما و آفرین به شما بهخاطر این پرسش خوب! واژهی «میزبان» هیچ ارتباطی با میز و صندلی ندارد! این واژه تغییریافتهی واژهای باستانی است و امروزه تجزیه نمیشود؛ بنابراین:
میزبانی: میزبان (آ) + ی (و) مشتق (۲ تکواژ)
همیشه جوینده و یابنده باشید!
۱۶-سؤال دانشآموز: من کتابای شما رو نخوندم ولی تعریفشو شنیدم، من به ادبیات علاقه دارم و درصدام هم معمولاً خوب میشه تو آزمونای آزمایشی ولی الان خیلی احساس سردرگمی میکنم تو مبحث ساختمان واژه و به تبعش شمارش تکواژ و نیاز به یه منبع قابل اعتماد دارم، آیا میتونم رو این سایت و شما برای گرفتن پاسخ سؤالاتم حساب کنم؟ الانم دو تا سؤال دارم: «برخورد» و «درهم شکستن» ساختمانش چیه؟ آخه هر کی یه چیز میگه. (شهریورماه ۹۱)
پاسخ استاد: درود بر شما؛ قبل از پاسخدادن به پرسشتان باید بگویم که بله میتوانید، اصلاً فلسفهی راهاندازی این تارنما، رساندن کمک آموزشی به کسانی بودهاست که سزاوار نام دانشآموز باشند؛ مانند شما دوست خوبِ ما! به شرطی که هرچه سریعتر به قسمت خشت اول (مشاورهی آموزشی) مراجعه کنید. آنجا سفارشهای مهمی را با شما در میان گذاشتهام- به رهنمودهای دیگر استادان نیز حتماً توجه کنید. همیشه نمیتوان به این سادگی به این اشخاص دسترسی داشت- و حالا پاسخ دو پرسش شما:
۱- برخورد: بر (پیشوند، تکواژ وابسته) + خورد (بنماضی، تکواژ آزاد)، «برخورد» واژهای مشتق است.
۲- درهم شکستن: در (حرف اضافه، تکواژ آزاد) + هم (در اینجا اسم مبهم است، تکواژ آزاد) + شکست (بن ماضی، تکواژ آزاد) + ـَ ن (پسوند، تکواژ وابسته)، «درهم شکستن» واژهای مشتق-مرکب است.
۱۷-سؤال دانشآموز: سلام خدمت جناب آقای سبطی! ببخشید میتونم خواهش کنم بهم بگید تو هر کدوم از کلمههای (روزیده) و (اراده) چند صامت وجود داره؟ ممنون میشم! (عرفانه (مهرماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما. دوست خوب اگر مطالعهی کتاب زبان فارسی نشر دریافت را در برنامهی هفتگیات گنجانده باشی، بعید میدانم پاسخ دادن به چنین سؤالهایی برایت دشوار باشد؛ اما بههرحال پاسخ پرسش شما این است:
روزی ده / ر + و / ز + ی / د + ـِ + ه : ص + م / ص + م / ص + م + ص
اراده: ء + ـِ / ر + ا / د + ـِ : ص + م / ص+ م / ص + م
«ده» در پایان «روزه ده» بن مضارع مصدرِ «دادن» است و میدانیم که در این بن مضارع واقعاً صامت «ه» بهکار میرود؛ برای نمونه میگوییم میدهَد، بدهیم و …؛ پس «ه» در اینجا صامت است و صدای «ـِ» نمیدهد برعکس «اراده» که در آن «ه» برابر است با «ـِ». برای توضیح بیشتر به تمرین صفحهی ۳ کتاب زبان فارسی نشر دریافت مراجعه کن.
پیروز باشید!
۱۸-سؤال دانشآموز: با سلام خدمت شما آقای سبطی! من یه سؤالی در مورد شمارش واجها داشتم! یه مقدار گیج شدم چون معلممون میگن که مثلاً کلمهی «ماهیت» ۷ واج دارد ولی شما تو کتابتون نوشتین ۸ تا! من حرف شما را قبول دارم ولی توضیح معلممون رو هم نمیتونم رد کنم. خواستم از شما بپرسم تو کنکور کدومشو باید بزنیم! مرسی! (رؤیا (دیماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما. ماجرا این است که واژهای مانند «ماهیت» را هم میتوان بدون تشدید خواند و هم با تشدید بر روی حرف «یـّ»، که اگر بدون تشدید خوانده شود، ۷ واج دارد و اگر با تشدید، ۸ واج:
ماهیت: م + ا / هـ + ی / ی + ـَ + ت
ماهیّت: م + ا / هـ +ی + ی / ی + ـَ + ت
هر دوی این واجنویسیها درست است، اما از آنجا که در آزمون سراسری تلفظ رسمی واژهها مورد نظر است و واژههایی مانند ماهیّت، هویّت، نسبیّت و … در اصل تشدید دارند، واجنویسی آنها با درنظر گرفتن تشدید بر روی صامت «ی»، اولویت دارد. سلام مرا به دبیر بزرگوارتان برسانید!
۱۹-سؤال دانشآموز: سلام کلمه هویت چند واج دارد؟ (نادیا ط. (آبانماه ۹۱))
پاسخ استاد: درود بر شما؛ اگر بخواهیم آنرا به شکل رسمی تلفظ کنیم و تشدیدِ روی «یـ» را به حساب آوریم، به این شکل میشود:
ه + ـُ / و + ی + ی / ی + ـَـ + ت (اولین «ی» مصوتِ «i» است و «ی»های دوم و سوم، صایت «y» که تکرارِ آنها باعث پیدایش تشدید میشود. پس ۳ مصوت و ۵ صامت دارد.) اگر نخواهیم تشدید روی «یـ» را تلفظ کنیم ۳ مصوت و ۴ صامت خواهدداشت.
پیروز و سرزنده باشید!
۲۰-سؤال دانشآموز: با سلام به آقای دکتر سبطی عزیز! آقای سبطی من یه سؤال داشتم و اونم اینه که خورد (فعل ماضی) ۳ تا تکواژ داره یا ۲ تا؟ پیشاپیش از جوابتون ممنونم! (مهیار (آذرماه ۸۹))
پاسخ استاد: پاسخ درست و علمی پرسش شما این است که تکواژهای ماضیسازِ زبان فارسی، از بن مضارع، بن ماضی میسازند. این تکواژها عبارتند از:
۱- ید؛ مثال: رِس- رسید / کِش- کشید / جَه- جهید
۲- د؛ مثال: مان- ماند / خور- خورد / رهان- رهاند
۳- اد؛ مثال: افت- افتاد / نِه- نهاد
۲- ت؛ مثال: کُش- کشت / باف- بافت
۲- ست؛ مثال: آرا- آراست / یار- یارِست (یارستن: توانستن)
از این میان دو تکواژ «د» و «ید» پرکاربردترینها هستند. (اینها همان ed انگلیسی هستند که از فعل مضارع فعل ماضی میسازند! اشتراک در این تکواژهای بنیادین نشانهی همریشگی زبان فارسی و انگلیسی است.) اما ازآنجاکه در کتابهای زبان فارسی دبیرستانی این تکواژها معرفینشدهاند، در آزمون سراسری، آنها را نادیده میگیریم؛ بنابراین فعلهایی مانند «خورد»، «کشید» یا «افتاد» درواقع سه تکواژ هستند (بن مضارع + تکواژ ماضیساز + شناسهی تهی) اما در آزمون سراسری آنها را دو تکواژ بهشمارآورید.
استثنا: اگر در فعلِ ماضی، تکواژ گذراسازِ «انـ» بهکاررفتهباشد، براساس جدول درس گروه فعلی (کتاب زبان فارسی ۳) تکواژ ماضیساز «د» یا «ید» را نیز بهحساب میآوریم:
(او) خورانْد: خور + انـ + د + شناسهی تهی
(او) خورد: خورد + شناسهی تهی
(او) جهانْد: جه + انـ + د + شناسهی تهی
(او) جهید: جَهید + شناسهی تهی
برای بررسی بیشترِ این نکته، به درس گروه فعلی در کتاب زبان فارسی نشر دریافت مراجعه کنید.
پیروز باشید!
۲۱-سؤال دانشآموز: نعمت اله دالوند ۰۲/۰۹/۹۲
سلام علیکم
با تشکر فراوان از مدیریت سایت و مدرسان عزیز و کارکنان .دو سوال داشتم ( ضروری)
۱- صفت مفعولی اگر در جمله به عنوان فعل وصفی به کار رود چند تکواژ و واژه است مثال احمد به مدرسه رفته و درس خواند
۲-الـ در کلماتی مانند القصه چه نوع تکواژی است؟
نکته : دو مورد بالا در زبان فارسی نیامده اند.
با سپاس فراوان
پاسخ استاد: درود بر شما و سپاس از پرسش های عالیتان!
صفت مفعولی در نقش فعل یا همان «فعل وصفی»، شخص و زمان خود را همیشه از فعل بعدیاش میگیرد، پس در زنجیرهی جانشینی موردی به عنوان شناسه یا نشانهی زمان برای اینگونه فعلها یافت نمیشود ونباید در این مورد جای شناسه یا فعل کمکی را خالی (تهی) دانست؛ بنابراین فعلهای وصفی فقط از دو تکواژ ساخته میشوند: «بن ماضی+ ـه»
پاسخ پرسش دوم شما این است که «الـ » هرگز در فارسی تجزیه نمیشود و اصلا تکواژ نیست.
۲۲-سؤال دانشآموز: شهریار رضایی ۰۸/۰۸/۹۲
با سلام
آقای سبطی یک سؤال دارم «چارچوب» واژه مرکب به شمار میآوریم؟
از این جهت که چار در فارسی نداریم و بر اثر فرایند کاهش در خواندن به این صورت نوشته میشود.
پاسخ استاد: درود بر شما؛ بله واژه مرکّب است. تبدیل «چهار» به «چار» به شکلی نیست که آن را به جزئی ناشناس تبدیل کرده باشد و همه میدانیم که «چار» همان «چهار» است.
۲۳-سؤال دانشآموز: شهریار ریاضی ۰۴/۰۸/۹۲
با سلام، درابتدا جا داره بابت تمام کتب انتشارات شما در زمینهی ادبیات تشکر ویژهای داشته باشم. چند تا سؤال حول کلمهی آبرو پیش آمده است. در خصوص مبحث واج شماری
۱- کلمهی «آبروی» را با نقشنمای میان واج «ب» و «ر» بخوانیم رسمیتر است یا بدون آن؟
۲- این کلمه باید چسبان نوشته شود یا با نیمفاصله؟
۳- در این بیت حافظ
ای فروغ ماه حسن از روی درخشان شما/ آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
اکثر مصحّحان دیوان حافظ «آب» را ایهام تناسب گرفته اند (تناسب آب چاه)، از طرف دیگر هم گفتهاند آب روی (ترکیب اضافی) هم میتوان در نظر گرفت یعنی آب را منحصراً در معنای اعتبار و رونق بگیریم و آن وقت این ترکیب یعنی اعتبار و ارزش چهره و خود ایهام هم دارد.
با تشکر از لطف و توجه شما
پاسخ استاد: درود بر شما، سپاس از پرسشهای ویژهتان!
۱- همیشه خواندن نقشنما، تلفظ واژه را رسمیتر میکند تا نخواندن آن؛ چند نمونه
رئیسِجمهور- رئیس جمهور/ خاورِمیانه- خاورمیانه/
۲-اگر منظور اعتبار و حیثیت باشد، به هردو شکل درست است.
۳- من هم این را ایهام تناسب میدانم وآن را به شکل «آبرو» ترجیح میدهم.
۲۴-سؤال دانشآموز: سلوی ۲۰/۰۷/۹۲
با سلام و تشکر فراوان خدمت آقای دکتر هامون سبطی، اگر لطف کنید به سؤالم جواب بدید ممنون میشم. آیا کلمه آزادی را میتوانیم تکواژ آزاد قاموسی در نطر بگیریم؟ اگر جواب بله هست طرز تشخیص آن با آزادی که در آن تکواژ وابسته است را توضیح دهید لطفاً در ضن در کتاب زبان فارسی جلد ۱ خودتان در توضیح تکواژ آزاد قاموسی آزادی را هم نوشتید حالا من موندم چطور تشخیص بدم.
پاسخ استاد: درود بر شما. لطفاً دقت بفرمایید:
مگر«مردی» را نمیتوان به دو شکل معنا کرد؟
۱- یک مرد ۲- مردانگی؛ خُب در حالت اول «ی» تکواژ وابستهی تصریفی است و «مرد» تکواژ آزاد قاموسی. در حالت دوم نوعِ «مرد» تفاوتی ندارد اما، «ی» تکواژ وابستهی اشتقاقی است (زیرا کلمهای جدید با معنایی جدید ساخته است.) در مورد آزادی هم، ماجرا به همین گونه است:
آزادی:
۱- یک فردِ آزاد (نقطهی مقابلِ «یک اسیر») آزاد تکواژ آزاد قاموسی است و «ی» تکواژ وابستهی تصریفی (ی نکره)
۲- آزاد بودن: «آزاد» تکواژ آزاد قاموسی است و «ی» تکواژ وابستهی تصریفی.
۲۵-سؤال دانشآموز: صادقی ۲۶/۰۱/۹۲
واژه خویشاوندی از نظر ساختار چگونه است؟
پاسخ استاد: از آن جهت که در واژهی پیشوند، میانوند و پسوند، جزء «وند» که همان «بند» باشد، جدا میشود و کتاب درسی «میان وند» را واژه ای مرکّب فرض کرده است، بهتر است «خویشاوندی» را نیز به خویش + ا +وند+ ی تجزیه کنیم و مشتق مرکّب بدانیم.
۲۶-سؤال دانشآموز: پانیذ ۲۸/۰۳/۹۲
با عرض سلام و خسته نباشید؛
چند سؤال داشتم
۱- بهتر، مهتر، کهتر، مجموعه، مؤلفه، استادانه، چند تکواژ ند؟
۲- نه تنها یک واژه مرکّب است یا دو واژه؟
۳- واژههای آدمیان، خانمان، سمبلیک، کوهان، و جانان چند تکواژند؟
۴- در ۲ جملهی: (شما پرنده را میپرانید) و (او پرنده را میپرانید) واژهی میپرانید چند تکواژ است؟
خیلی ممنون میشم اگه به سؤالام جواب بدین!
پاسخ استاد: درود بر شما که پرسشهایتان نشانهی مطالعه دقیق و تلاش بسیارتان است.
بهتر، مهتر، کهتر، دو تکواژ
مجموعه و مؤلفه: یک تکواژ («ـه» تأنیث در تکواژهای فارسی به حساب نمیآید.)
استادانه: دو تکواژ (استاد+ انه)
نهتنها: یک واژه است با دو تکواژ
آدمیان: آدم+ ی+ ان// خانمان: یک تکواژ// سمبلیک: یک تکواژ// کوهان: دو تکواژ// جانان: دو تکواژ
۲۷-سؤال دانشآموز: حسن اسدیان از تبریز ۹۲/۱۱/۱۷
با عرض سلام به شما بخاطر کتابای خوبتون ازتون ممنونم ازتون یه سوال داشتم در صفحه ی ۸۶ زبان و ادبیات عمومی پیش اومده
از آن است که ماورا الطبیعه را به چشم می توان دید
حالا سوالم اینه فعل جمله پیرو چیه و چند تکواژ داره؟
بازم یه عالمه ممنون.
پاسخ استاد:
درود بر شما آقای اسدیان. پرسش بسیار ویژهای مطرح کردهاید؛ آفرین!
فعل این جمله “می توان دید” است که در آن “دید” مصدر کوتاه است نه فعل سوم شخص ماضی.
می توان دید = می توان دیدن؛ در نتیجه: نه فعل کمکی (می توان) شناسه دارد و نه فعل اصلی (دید)؛ پس با یک استثنا روبهرو هستیم و آن این که فعلهای مصدری ساخته شده با فعلِ کمکی “می توان” یا “توان” بر خلاف تمام فعل های زبان فارسی استثنائاً شناسه نمی گیرند؛ در نتیجه:
می توان دید: می + توان + دید (سه تکواژ)
سربلند باشید!
۲۷-سؤال دانشآموز: حسین صادقی ۲۶مرداد۱۳۹۳ از شهر اصفهان
سلام استاد
مرکب اتباعی از نظر ساخت چگونه است؟ مشتق محسوب می شود یا مشتق مرکب؟
پاسخ استاد: درود بر شما.وقتی میان وندی ( مانند ” و” )در کار باشد،مسلماً مشتق-مرکب به حساب می آید.
۲۸-سؤال دانشآموز:حسین صادقی ۲۹مرداد۱۳۹۳ از شهر اصفهان
خیلی ممنون ولی استاد در تعریف مشتق مرکب آمده حداقل از دو واژه معنادار تشکیل شده؛ درحالی که در مرکب اتباعی واژهی دوم لفظ مهمل و بی معنایی است مثلاً پول و پله: «پله» هیچ معنایی ندارد. حال تکلیف چیست؟ منتظر پاسخ متین شا هستم پیروز باشید.
پاسخ استاد: درود بر شما. ” پله ” جزء اتباع ” پول ” است، یعنی کنار پول صاحب معنا میشود. البته فقط در کنار پول و به تبع همنشینی با آن. وانگهی وقتی ما بخواهیم ” مرکبات اتباعی ” را در یکی از مقولات ساده، مشتق، مرکّب، مشتق-مرکب، حتماً جایگذاری کنیم، بیشک مشتق – مرکب گزینهی مناسبتری است تا مرکب که سر تا پا با ساختار اینگونه ترکیبات مغایرت دارد .
جوینده و یابنده باشید !
-سؤال دانشآموز: حسین صادقی ۵آبان۱۳۹۳ از استان اصفهان، شهر اصفهان
سلام استاد ، ازخدمت شما سوالی داشتم
«وصله »در عبارت شلوارهای وصلهدار مشتق است یا ساده؟ ممنون استاد.
پاسخ استاد: درود بر شما. ” ه ” در پایان این واژه ” ه تأنیث ” است، بنابراین در شمار تکواژهای پارسی نیست و این واژه ” جامعه” یا ” دقیقه ” ساده است نه مشتق.
-پرسش دبیر: عرفان باقری ۳۰آذر۱۳۹۳ آذربایجان شرقی، شهر تبریز
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز. من دبیر زبان فارسی و ادبیات فارسی هستم. سؤال اینجانب از شما این است که چرا در کلمهی خداوندگار ،«گار» یک تکواژ وابسته اشتقاقی است با این حال که معنای کلمه را تغییر نمیدهد. بسیار متشکرم که به سؤال من پاسخ دهید.
پاسخ استاد: درود بر شما همکار ارجمند و فرهیخته
معیار اشتقاقی دانستن یک تکواژ وابسته، «ساخت واژه تازه» است. واژههای تازه هم لزوماً معنایی متفاوت با واژهی پایه ندارند، بلکه گاهی فقط حالت تأکیدی یا امروزیتر همان واژهاند. با این حال در
نظر اهل زبان واژهای متفاوت به شمار میآیند، چند نمونه:
شاد-شادمان / جاوید – جاویدان / جاودان- جاودانه / آباد- آبادان / خدا – خداوندگار
سربلند باشید.
۲) ویـرایش و مباحث دیــگر
1-سؤال دانشآموز: سلام و خسته نباشید خدمت شما دکتر سبطی! تشدید اضافی روی کلمه که غلط نگارشی محسوب میشه توی جمله «… واهلیت او این امانت و محرومیت او این سر را محقق گشت …» که مربوط به آزمون سنجش میشه روی کلمه «سر» تشدید گذاشته اما بهعنوان غلط درنظرنگرفته چرا
پاسخ استاد: درود بر شما دوست پرتلاش ما. من سالهاست که خسته نشدهام چون هر سال همراهان خوب و دلزندهای مانند شما داشتم و خواهمداشت. امیدوارم که در تمام زندگی نستوه و خستگیناپذیر و پابرجا باشی!
این واژه «سِرّ» است بهمعنای «راز» و در آزمون سراسری اگر بر روی حرفِ آخر واژههایی که در عربی حرف آخر آنها تشدید دارد- چه این حرف ساکن باشد و چه حرکتدار- تشدید دیدید، آنرا غلط بهحساب نیاورید- برخلاف نظر نویسندگانِ کتاب درسی که البته نظر من هم با آنها یکسان است؛ اما در آزمون سراسری نظر طراحان مهم است؛ مگرنه؟!
بنابراین املای واژههایی مانند «ظنّ، حقّ، سدّ، سرّ، ردّ و …» چه با تشدید و چه بیتشدید درست بهشمار میآید.
۲-سؤال دانشآموز: درود بر همهی زحمتکشان نشر دریافت. کتاب زبان فارسی ص ۱۱۱ مبحث ویرایش، سؤال ۱۰ گزینهی ۴، با اینکه لفظ «به درستی که» برای تأکید آمده اما عادل و مهربان بودن خدا مگه بدیهی نیست؟؟ چون در توضیح کادر بالا گفتید که برای موارد بدیهی اشتباه است. البته در بین گزینهها مشخص است که گزینهی دوم غلط است. (کیارش س. (شهریورماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما! دوست خوبم توجه کن که بدیهیات یعنی دانستهها و موضوعاتی که هیچ انسان صاحب عقلی چه جوان چه پیر، چه غربی چه شرقی، چه دیندار چه بیدین و … در آن شک نداشتهباشد؛ حالا با این تعریف بگو ببینم آیا عادل و مهربانبودن خداوند جزء بدیهیات انسانها بهشما میآید؟ بهطورکلی هیچ موضوع اعتقادی و مذهبی بدیهی نیست زیرا اگر بدیهی بود همه به آن اعتقاد داشتند و اصلاً برای اثباتش کسی وقتش را تلف نمیکرد.
پیروز باشی!
۳-سؤال دانشآموز: محمد نظری از همدان
سلام ! آیا برای کنکور لازمه مباحث حفظی زبان فارسی رو بخونیم ؟ نقش های زبان و اسناد حقوقی و …
پاسخ استاد: ۹۲/۱۲/۲۱
درود برشما. نقشهای زبان، یکی از مفهومیترین مباحث کتاب زبان فارسی است که امکان طرح پرسشهای زیبایی از آن در آزمون سراسری وجود دارد. به هر حال در کتاب زبان فارسی نشر دریافت، تمام مواردی که نیاز به مطالعهی متن کتاب درسی هست، مشخص شده است.
۴-سؤال دانشآموز: علیرضا محمدی ۹شهریور۱۳۹۳ از استان بوشهر، شهر خورموج
(به پرسشهای شما دراین صفحهها پاسخ داده شدهاست: پاسخ ما: ۱-نشر دریافت ۲- زبان فارسی: ویرایش ۳- زبان فارسی: ساختمان جمله)
ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم آقای سبطی، ممنون میشم پاسخ بدید:
عبارت ” آیا مشکل از نحوه ی مطالعه ی شماست یا خیر؟ ” به ویرایش نیاز دارد؟! (مانند: آیا چگونه…؟)
خیلی خیلی ممنون و متشکر
پاسخ استاد: درود بر شما آقا علیرضا.
خیر،این عبارت کاملاً روان و گویاست و مشکل ویرایش ندارد .
پرسش دانشآموز: سعید دهقانی ۲۷مهر۱۳۹۳ استان آذربایجانشرقی، شهر تبریز
سلام استاد خسته نباشین . این بیت از نظر ویرایش زبانی چه اشکالی داره؟
ده منادیگر بلند آوازیان / ترک و کرد و رومیان و تازیان
ممنونم.
پاسخ استاد: درود بر شما آقای دهقانی
می دانیم که در زبان پارسی، برای موصوف جمع ، صفت همچنان مفرد می آید نه جمع؛ بنابراین حالت ویراسته ی مصراع نخست چنین خواهد بود : ده منادیگرِ بلند آواز . البته توجه داشته باشید که شاعر حق دارد ، قوانین زبان را در عالم شعر زیر پا بگذارد تا به آفرینش هنری دست بزند.
سربلند باشید!
پرسش دانشآموز:حسین صادقی ۵ آذر۱۳۹۳ اصفهان، شهر اصفهان
سلام استاد
در جمله «آنها با اسب حرکت کردند و ما نیز به دنبالشان»
۱) آیا از نظر ویرایشی غلط نیست؟ چون فعلها یکسان نیست
۲) حذف به چه قرینهای صورت گرفته است لفظی یا معنوی ؟ در هر صورت چرا؟
ممنون از لطفتان
پاسخ استاد: درود بر شما حسین آقای نکته بین
بله یک ایراد ویرایشی کوچک بر اساس درس ویرایش همین کتاب زبان فارسی ۳ بر این جمله وارد است؛ امّا این ایراد حذف فعل را در این جمله رد نمیکند و روشن است که حذف در این جمله به قرینهی لفظی
است .
پیروز باشید!
.
۳) ساختمان جمله
1-سؤال دانشآموز: با سلام خدمت آقای سبطی! یه سؤالی داشتم ممنون میشم اگه جواب بدین … البته من یهبار هم این سؤال رو پرسیدم ولی جواب ندادین. فعل جمله زیر ساده است یا مرکب؟ او در مراسم بزرگداشت سعدی شرکت کرد البته به نظر من ساده است. چون میتوان شرکت را گسترش داد: او در مراسم بزرگداشت سعدی شرکت گستردهتری کرد.
پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوب، «شرکت کردن» در دستهی فعلهای بینابینی قرار میگیرد، یعنی فعلهای مرکّبی که فعلاً فقط با یکی دو صفت گسترش مییابند و وابستههای دیگر اسم مانند «ی نکرهساز»، «ها»، یا «مضاف الیه» را نمیتوان با آنها همراه کرد. به هر حال اگر در آزمون سراسری بر اثر کم تجربگی طراحان، مجبور شدید که یکی از ایندو حالت را انتخاب کنید، مرکب گرفتن این فعلها ترجیح دارد.
پیروز باشید و پایدار!
۲-سؤال دانشآموز: با درود خدمت شما استاد عزیز. در آموزش واژهشناسی هر حرف یک واژه محسوب میشود. آیا وقتیکه، زمانیکه و … که حرف ربط وابستهساز هستند بر روی هم یک واژه محسوب میشوند یا هر کدام مجزا (وقت + ی + که) و …
در ضمن بهنظر من فعل در جملهی «او در مراسم بزرگداشت سعدی شرکت کرد»، «کرد» است و «شرکت» مفعول میباشد. لطفاً بیشتر راهنمایی کنید. (آرش ک. (آذرماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما دوست بزرگوار. نظر شما درست است، هر حرفِ دستوری یک واژه است. در پاسخ پرسش دومتان نیز باید بگویم که «شرکت داشتن» بهراحتی گسترش میپذیرد اما «شرکتکردن» خیر، و بهتر است آن را فعل مرکّب بهشمار آوریم.
سپاسگزارِ دقت نظرتان!
۳-سؤال دانشآموز: استاد بزرگوار سلام! آیا فعل «تنبیه کرد» در جملهی «او فرزندش را تنبیه کرد؟» ساده است یا مرکب؟ آیا میتوان این جمله را دو مفعولی بهحساب آورد؟
پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوب ما!
۱- بله این جمله چهارجزئی با دو مفعول است، زیرا «تنبیه» گسترش مییابد (تنبیهِ بدنی /شدیدی / مختصری و … کرد) و مفعول دوم این جمله است.
لحظههاتان پربار!
۴-سؤال دانشآموز: با سلام و خسته نباشید خدمت دکتر سبطی! میخواستم بپرسم توی یکی از تستهای سراسری ریاضی ۸۶ این جمله رو سهجزیی با مسند گرفته، آیا واقعاً احساس مسند است: از مقایسهی سادهی تصاویر اشعار منوچهری ……. میزان تجربههای او …… احساس میشود؟ باتشکر (مجتبی ا. (خردادماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما! نظر شما کاملاً درست است. درواقع فعل این جمله «احساسمیشود» است که معادل مجهولِ «احساس کردن» بهحساب میآید. «احساسکردن» یک فعل دوحالتی است که هرگاه مفعول بگیرد، مرکّب است و بدون مفعول ساده. در اینجا مفعول گرفتهاست- و بههمیندلیل توانستهاست مجهول شود- بنابراین این جمله دوجزئی است.
اما دقّت کنید که این نکتهها در کتاب درسی مورد بررسی قرارنگرفته و متأسفانه گویا طراحان محترم آزمونسراسری نیز از آن بیخبرند! بنابراین اگر باز هم دست به طرح چنین سؤالهای اشتباهی زدند، شما آنچه را که قبل «شدن» آمدهاست، مسند جمله بهحساب آورید (مگر آنکه «شدن» معنای «فرا رسیدن»، «اتفاقافتادن» یا «امکانداشتن» بدهد که در این سه معنا هرگز مسند نمیخواهد.)
با سپاس از پرسش حسابشدهتان!
۵-سؤال دانشآموز: جملهی «بنا خانه را با آجر ساخت» چند جزئی است و اگر پاسخ شما، سهجزئی این است با «ساخت» یک جملهی چهارجزئی بسازید. متشکرم! (منصور ن. (آذرماه ۹۱))
پاسخ استاد: درود، بر شما. آقای نگهداری، گویا هنوز مبحث جملهی ساده و اجزای آن را از کتاب زبان فارسی نشر دریافت (یا کتاب راهبردهای مبتکران) نخواندهای. بههرحال پاسخ این است که «ساختن» در معنای «درستکردن و بناکردن» جملهی سهجزئی با مفعول میسازد (مانند همان جملهای که مثال زدید). در معنای «کنار آمدن و سازشکردن» جملهی سهجزئی با متمم میسازد (نمونه: او با همه بهجز برادر کوچکش میسازد.) و در معنی «گرداندن» جملهی چهارجزئی با مفعول و مسند میسازد (نمونه: چراغ خانه را روشن ساخت).
۶-سؤال دانشآموز: خسته نباشید. من چندتا سؤال داشتم. معمولاً جملات تبلیغاتی یا جملات و ترکیبات گفتار روزمره رو بررسی میکنم. در جملهی «هدف ما جلب رضایت هرچه بیشتر شماست.» «هدف ما» نهاد، «است» فعل ربطی و «جلب ………..» مسند است. «جلب رضایت شما» یک گروه اسمی و «رضایت» و «شما» مضافالیه هستند. آیا هرچه بیشتر صفت مرکب است برای جلب رضایت؟ میتوانید همینجا توضیح دهید یا راهنماییام کنید در کدام کتاب میتوانم ساختار اضافهشدن صفات مبهم مرکب که به صفات تفضیلی اضافه میشوند را بیابم؟ سؤال دوم: آیا فراهم کردن فعل پیشوندی است یا مرکب؟ آیا فراهم یک اسم مرکب است که از دو وند فرا + هم ساخته شده یا …؟ (نیما ی. (آذرماه ۹۱))
پاسخ استاد: درود بر شما آقا نیما و آفرین بر پرسشهای کنجکاوانهتان؛
۱- «بیشتر» در اینجا صفتِ «رضایت» است و «هرچه» نقش قید صفت را بازی میکند؛ مانند «بسیار» در «کتاب بسیار کاملتر».
۲- «فراهم کردن» مساوی «فراهم گرداندن» است؛ بنابراین با یک فعلِ سادهی گذرا به مفعول و مسند روبهرو هستیم:
فراهم (مسند) گرداندن (فعل ساده)
«فراهم» با توجه به کتاب درسی باید مشتق به شمار بیاید؛ زیرا «فرا» وند و «هم» در اینجا تکواژ آزاد است. (چون معنی «همدیگر» میدهد.)
۷-سؤال دانشآموز: با عرض سلام، یک سؤال از آقای دکتر سبطی داشتم: ما از کجا باید بفهمیم که حذف فعل در جملهای بیقرینه است یا با قرینهی معنوی؟
بهطور مثال در صفحهی ۲۳ کتاب درسی و مثال دوم (در سال ۳۳۴ آل بویه …) چرا ما این حذف را ایراد نگارشی در نظر گرفتیم و آن را حذف به قرینهی معنوی درنظر نگرفتیم؟!
با تشکر از کتابها و سایت بسیار خوبتان! (امیر ع. (آذرماه ۹۰))
پاسخ استاد: درود بر شما و آفرین بر سؤال هوشمندانهتان که از کامل نبودن توضیحهای کتاب درسی ناشی میشود. آقا امیر، حذف به قرینهی معنایی مربوط به شعر و متنهای ادبی و هنری است اما در متنهای خبری و علمی- که باید از هرگونه پیچیدگی بهدور باشد- این نوع حذف جایی ندارد و ایراد نگارشی بهشمار میآید.
پیروز باشید!
۸-سؤال دانشآموز: سلام آقای دکتر سبطی! دو سؤال از کتاب زبان فارسی داشتم:
در صفحهی ۸۵ آیا جدا نوشتن «چقدر» در نقش مفعول و ضمیر پرسشی دلیل خاصی دارد؟
پاسخ استاد: خیر، «چقدر» را میتوان به شکل «چهقدر» نیز نوشت همچنانکه «چگونه» را گاهی «چهگونه» مینویسند. در کل، هیچگاه نقش دستوری یک واژه، تأثیری بر رسمالخط آن ندارد.
۹-سؤال دانشآموز: درود بر و سپاس از انتشارات خوبتون، جناب آقای دکتر سبطی، واقعاً قلم شما زیباست، هیچوقت آدم در حین خواندن کتابهای شما احساس خستگی نمیکند، طوریکه من که با ادبیات کاملاً بیگانه بودم و از این درس فراری، جلد اول کتاب زبان فارسی شما رو یک شب تا صبح بیدار موندم و همشو خوندم بدون احساس خستگی!! سؤالی که چند روزه ذهن منو درگیر کرده اینه که «بلکه» از نظر دستوری چه جایگاهی در جمله داره؟! پیشاپیش ممنون از بابت اینکه وقت میذارید و لطف میکنید و جواب میدید! (فاطمه ن. (مهرماه ۹۰))
پاسخ استاد: بر شما درود میفرستم و خوشآمد میگویم ورودتان را به جمع اهالی دریافت. گاهی دچار بودن خیلی بهتر است تا پا در فرار بودن آن هم از ادبیات زیبای سرزمینمان!
و اما پاسخ پرسش شما: «بلکه» رابط میان دو جمله است؛ یعنی حرف ربط (پیوند) همپایهساز است؛ مانند «وَ / یا / ولی» که دو جمله را همپایه میسازد؛ بنابراین نقش خاصی در یک جمله ندارد بلکه رابط دو جمله است و نقشنما بهشمار میآید.
همیشه دچار زیباییها باشید!
۱۰-سؤال دانشآموز: علی امیر سلیمانی ۱/۱۰/۹۲
سلام دکتر سبطی عزیز
مدت هاست که به دنبال راهی برای عرض ادب وارتباط با شما هستم تا اینکه «حرف های شما» را در سایت نشر دریافت،دریافتم.دبیر زبان و ادبیات فارسی مراکز آموزشی شهرستان بابل هستم.برادر اینجانب (محمد امیرسلیمانی) نیز در تهران با شما آشنایی و مراوده دارد.فعلا تا کنکور پابرجاست در زمینه ی تست و کلاس های کنکور فعالیت مستمری در شهر داریم. کارک هایی هم به اتفاق تنی چند از همکاران در زمینه ی تست و کنکور منتشر کردیم.با کتاب های سودمند شما نیزآشنایم؛ اکنون چند نکته:
۱- دیدگاه شما در خصوص انتخاب متن املا از متون کهن در کنکور همیشه انتقادی بوده، فکر نمی کنید املا در بین دانش آموزان و همکاران بسیار مغفول واقع شده و باید تقویت شود؟ در آخرین املایی که به دانش آموزان سال سوم دبیرستان (مرکز تیزهوشان) گفتم، چند نمره ی زیر ده داشتم!همین رویهی سازمان سنجش نیز اگر تعطیل شود، وضع بازهم بدتر خواهد شد.
۲- در نقد سؤالات سراسری ۹۲، برخی سؤالات زبان فارسی را ابتکاری دانسته اید درحالیکه اکثر سؤالات زبان فارسی ۹۲ از متون نظم بوده(مثلا ریاضی ۴ سؤال)اما در مقدمه ی کتاب های زبان فارسی به صراحت آمده است که این دستور زبان توصیف فارسی نوشتاری امروز در کتاب های درسی است؛ نه فارسی گفتاری ….. نه فارسی روزگار گذشته و…. بنابراین، طرح سؤال از متون نظم مغایر با اهداف کتاب است مگر این که بپذیریم تیم طراح کنکور اعتقادی به این موضوع ندارد. (راستی طراحان کنکور چه کسانی هستند؟) ۳- یکی از بحث های همیشگی همکاران در خصوص متمم های قیدی است. متمم قیدی بالاخره گروه اسمی است یا قیدی؟ شما و جناب عمرانی در جلد اول کتاب راهبردها متمم های قیدی را گروه اسمی گرفته اید. در جلد دوم، متمم های قیدی، گروه قیدی نامیده شده اند. در کتاب زبان فارسی خودتان، به صراحت گفته اید که: «هر گروهی که در نقش منادا، مفعول، ….. متمم اجباری، متمم اختیاری و … به کار رود، گروه اسمی به شمار می آید.» (ج۲ ص ۸۰) حال اگر در جمله ی «دوستم با اتوبوس آمد.» کسی بپرسد «اتوبوس» گروه قیدی است یا اسمی تکلیف چیست؟ باید بگوییم گه گروه اسمی ای که نقش قید دارد؟ آیا در این جمله ما دو گروه اسمی داریم و گروه قیدی نداریم؟
ای کاش می شد حضوری مباحثه کنیم. با تشکر و به امید دیدار.
پاسخ استاد:
درود بر شما آقای امیر سلیمانی،هم ولایتی عزیز!
آقا خوشا به حالتان و هوایتان! ما در اینجا خفقان مضاعف گرفتهایم. به یاد ما باشید با ترنم این دو بیت:
یک قدح می نوش کن بر یاد من / گر نمیخواهی که بدهی داد من
یا به یاد این فتاده، خاک بیز/ چون که خوردی جرعهای بر خاک ریز
درباره انتقاد نخستتان باید بگویم که نظر من هم با شما یکیست؛ املا و از آن مهمتر انشا به تیغ نادانی نابخردان نودولت در مدرسههای ایران قلع و قمع شدهاست و ایکاش که راهی گشادهشود تا بتوانیم دوباره جانی تازه در کالبد نیمهجان این دو درس راهبردی بدمیم. اما سخن من این است که املا باید همراستا با نیازهای امروزی فارسیزبانان باشد و از متنهای ادبی و عملی معاصر طرح شود نه متون ازکارافتاده و منشیانهی گذشتگان. مانند سی تست نخست کتاب املا و لغت نشر دریافت.
و اما ایراد دومتان که کاملاً وارد است در جای خود. به یاد دارم که فلسفهبافان قدیم به زبانی پرطمطراق میگفتند«اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند»- و خدا پدر این فعل «نمیکند» را بیامرزد که فارسی بودن این جمله را اثبات میکند!- ابتکاری بودن موضوع یک تست دلیلی بر ناقض بودن آن تست نیست. در نقدهایم چندین و چندبار بر این نکته که شما اشاره فرمودهاید، تأکید کردهام و باز هم خواهمکرد، اما گویا «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!»
بسیاری از بحثهای دستوری میان دستوردانان و نکتهسنجان این وادی، محل گذر است نه تأمل و با پاسخی ساده پایانپذیر.
«هر نوع متممی» گروه اسمی است زیرا اسم است که میتواند با حرف اضافه نشاندار شود؛ این یک قاعدهی کلی در دستور است. اما مجمو
مطالب مشابه :
با تشکر از استاد عزیزم!
با تشکر از استاد عزیزم! این یکی هم بعد شیش بار هنوز بلد نیست یه جمله تاثیر گذار بنویسه:
با تشکر از استاد عزیز
با تشکر از استاد ما میخواهیم دوستمان بدارند؛ خواستن در این جمله زیادی
نمونه ای از طرح درس «تقدیر و تشکر از جناب آقای استاد حبیب تقوایی»
نمونه ای از طرح درس «تقدیر و تشکر از و تشکر از جناب آقای استاد صحیح جمله ها
تقدیر و تشکر از جناب دکتر موسوی آگاه
استاد گرامی جناب آقای دکتر موسوی آگاه ضمن تقدیر و تشکر فراوان و عملی از جمله افزایش کیفت
تشکر از دوستان
.از جمله دلایل تشريفات برتر- استاد با عرض سلام و تشکر از دوستان بزرگواری که
نمونه تقدیر و تشکر در ابتدای گزارش کارآموزی
در اینجا لازم است از استاد گرامی جناب آقای / سرکار خانم آوردند کمال تشکر و
پوزش از استاد دارابکلائی و خوانندگان عزیز
ضمن تشکر از شده بود، از جمله نوشته های این پاسخ ارسالی استاد
تقدیر نامه
ی حاکی از تشکر،آنهم از ته دل تنها یک جمله ی "خسته یک استاد و شاگرد
سوالات دانش آموزان از دکتر هامون سبطی درس زبان فارسی
با تشکر از لطف پاسخ استاد: از آن جهت که در واژهی سلام استاد در جمله «آنها با اسب
برچسب :
جمله تشکر از استاد