تازه های مقاله

رويكرد قضايي سازمان ملل متحد درمبارزه با نسل كشي

چكيده: رويكرد قضايي يكي از ابعاد سياست جنايي سازمان ملل براي مبارزه با نسل‌كشي است و مبين آن است كه در صورت ناكارآمدي سياست جنايي پيشگيرانه، ساز و كارهايي ايجاد شود تا مرتكبان اين جرم از كيفر مصون نمانند، زيان قرباينان جبران و صلح و امنيت بين‌المللي برقرار شود. تعامل عدالت و صلح بين‌المللي و صلح مبتني بر عدالت يكي از چالش‌هاي اساسي سياست جنايي نسل‌كشي است كه لازم است در رويه قضايي نهادينه شود. مطالعه صورت گرفته در مقاله حاضر در نهايت نشان مي‌دهد كه اين بعد از سياست جنايي سازمان ملل از كارآمدي نسبي برخوردار است.

كليدواژه: سازمان ملل، سياست جنايي، جرايم بين المللي، نسل كشي

رويكردايالات متحده آمريكا در قبال ديوان بين المللي كيفري در عرصه هاي داخلي و بينالمللي

چكيده:اراده جامعه بين‌المللي براي اجراي عدالت در مورد مرتكبين جرايم بين‌المللي از جمله جرايم عليه بشريت، جرايم جنگي و نسل‌كشي منتهي به تأسيس ديوان بين‌المللي كيفري شد تا با محاكمه و به كيفر رساندن مجرمين بين‌المللي سبب جلوگيري از ارتكاب چنين جرايمي در آينده شود. پس از تأسيس ديوان در سال 2002، ايالات متحده آمريكا كه در مأموريت‌هاي نظامي و غير نظامي بين‌المللي حضوري فعال داشت درصدد برآمد تا از پيگرد و محاكمه بين‌المللي اتباع خود كه در نقاط مختلف جهان به مأموريت اشتغال داشتند جلوگيري به عمل آورد. در اين مقاله پس از طرح و بررسي اين اقدامات از ابعاد مختلف حقوقي بين‌المللي به بررسي قطعنامه 1593 شوراي امنيت در خصوص مسئله دارفور و موضعگيري آمريكا در اين ارتباط خواهيم پرداخت.

كليدواژه: ديوان بين‌المللي كيفري، ايالات متحده آمريكا، مصونيت قضايي، شوراي امنيت، ماموريت‌هاي صلح باني، استرداد، دارفور

نظريه «مسئوليت حمايت» از حرف تا عمل

چکيده: علي رغم همه پيشرفت هاي جامعه بين المللي در عرصه هاي مختلف حقوق بين الملل و به ويژه حقوق بشر از طريق تعريف عناوين مجرمانه، ايجاد دادگاهاي كيفري و ... ، جهان هنوز شاهد وقايع و بحرانهاي دهشتناكي است كه در اثناء آنها بسياري از انسانها به خصوص اشخاص آسيب پذير، جان و يا سلامتي خود را از دست مي هند. عدم وضوح در انطباق مداخلات بشر دوستانه با مقررات حقوق بين الملل از يك طرف و نا كارآمدي نظام امنيت بين المللي موجود از سوي ديگر، انديشمندان حقوقي را بر آن داشت تا با طرح نظريه مسئوليت حمايت باب مجادلات حقوقي جديدي در عرصه حقوق بين الملل بشردوستانه باز شود. اين ايده، از يك سو در صدد باز تعريف نهاد جزم گراي حاكميت جهت تحميل بار اصلي تكليف حراست از جان و مال انسانها بر دوش رهبران كشور است و از سوي ديگر بر آن است تا بر خلاف مداخلات بشردوستانه كه فقط به اقدام قهرآميز خلاصه مي شد، گستره اقدامات جامعه بين المللي را در يك طيف وسيع، از پيشگيري تا بازسازي ،آن هم نه به عنوان يك حق بلكه در قالب يك وظيفه باز تعريف نمايد.

کليدواژگان: مسئوليت حمايت، مداخلات بشردوستانه، حاكميت ملي، حقوق بشر، امنيت جم

 تاثير فناوري هاي علمي بر توسعه و تحول حقوق بين المللفضايي

چکيده : حقوق بين الملل فضايي يكي از جديد ترين شاخه هاي حقوق بين الملل مي باشد كه در واقع فناوري خالق آن بوده است و در نتيجه تحولات علمي و فناورانه توسعه و پرورش يافته است. دشوار است كه غير از حقوق بين الملل فضايي، رشته ديگري از حقوق بين الملل را بيابيم كه اين چنين وابسته به فناوري باشد. هدف اين مقاله بررسي چگونگي تاثيرات فناوري به عنوان يك واقعيت بر حقوق بين الملل فضايي است. همچنين اين مقاله به بررسي چارچوب حقوقي فعاليت- هاي فضايي پرداخته و ضمن پرداختن به تعريف و تحليل حقوق بين الملل فضايي به بررسي سير تاريخي شكل گيري آن و تحولات اين رشته خواهد پرداخت. بديهي است اين مقاله قصد ندارد تا به بررسي جامع حقوق بين الملل فضايي بپردازد و تنها تلاش مي كند تا ويژگي هاي متمايز اين رشته را تبيين نمايد؛ به طور مشخص حقوق بين الملل فضايي در زمينه فرايند شكل گيري قواعد بين المللي، ابداعاتي نموده است. اعمال شيوه وفاق عام در تصميم گيري، شيوه اي كه در مقايسه با شيوه هاي ديگر تصميم گيري، ميان منافع كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي توسعه يافته توازن ايجاد مي نمايد، از نوآوري هاي حقوق بين الملل فضايي است. همچنين اين رشته مفاهيم جديد را وارد منابع حقوق بين الملل و به طور مشخص حقوق بين الملل عرفي و اصول كلي حقوقي نموده است. به علاوه منشا تحولاتي در زمينه مفهوم مسئوليت بين المللي در حقوق بين الملل عام بوده است. همچنين مفهوم حقوق نرم صرف نظر از محتوا و قابل قبول بودن آن، در حقوق بين الملل فضايي بيش از هر رشته ديگري جلوه نموده است. بديهي است، علي رغم وجود اين ويژگي هاي متمايز، حقوق بين الملل فضايي رشته اي از حقوق بين الملل عمومي بوده و طبعاً در زمينه هايي كه قواعد و اصول خاص وجود ندارد قواعد و اصول حقوق بين الملل عام بر فعاليت هاي فضايي حاكم خواهد بود.

 

نقشكميته بين المللي صليب سرخ در حمايت از قربانيان جنگي

چکيده: جنگ به عنوان پديده اي مذموم، آثاري همچون فقر و گرسنگي، تخريب زيرساختارها، نابودي مراتع، كشتزار و جنگل، آوارگي و بي خانماني، محدوديت هايي درخصوص حقوق آزادي افراد مانند رفت وآمد، حيات، تماميت جسمي و معنوي، اشتغال، بهداشت، آموزش و به طور كلي تخريب بنيادهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي را به دنبال خود پيشكش جوامع مي نمايد.
براي تحديد و كاستن از اين خشونت ها و بي رحمي ها به تدريج در صحنه بين المللي نظامي شكل گرفت كه هدف اوليه آن كاستن از آلام بشري و آشتي ميان « ضرورت نظامي» و « كرامت ذاتي انسان» بود. در نيمه دوم قرن نوزدهم كميته اي در ژنو در جهت كمك به مجروحين و بيماران جنگي با در نظر گرفتن واقعيت هاي موجود جامعه جهاني، اولين ايده هاي انساني كردن جنگ را به گوش جهانيان رساند و تلاش هاي خود را از ۱۸۶۳ آغاز كرد. «كميته بين المللي جهت كمك به مجروحين» كه چند سال بعد به نام «كميته بين المللي صليب سرخ» تغيير نام داد، از يك سو، با توسعه اقدامات و فعاليت هاي خود در عرصه ديپلماتيك ميان كشورها و از سوي ديگر،گستراندن چتر حمايتي خود به نفع قربانيان جنگي، در صحنه نبرد، چنان جايگاهي يافت كه به الگوئي براي سازمان هاي غيردولتي مشابه ،تبديل شد .
در اين مقاله در صدد ارائه تصويري از اين پديده بديع و تحليل اقدامات آن بر مي آئيم و سير تكاملي آنرا از ابتداي تاسيس تا كنون، تبيين مي نمائيم و با در نظر گرفتن اقدامات صورت پذيرفته واستخراج فصول مشترك فعاليت هاي آن، به رويه هايي كه كميته، همواره قبل، حين و پس از مخاصمه، در راستاي ايفاي امداد رساني به طيف هاي مختلف قربانيان جنگي توجه داشته، اشاره خواهيم نمود؛ هرچند موانع و چالش هائي نيز در اين مسير وجود دارد.

کليدواژگان:كميته بين المللي صليب سرخ ، مخاصمات مسلحانه ، حقوق بشر دوستانه، قربانيان 

 

چالشهاي كنوني حقوق بين الملل در مورد اعمال صلاحيت نسبت به دزديدريايي 

چکيده:در عرصه درياها، دزدي دريايي اصلي ترين جرمي است كه تحت صلاحيت جهاني قرار دارد.(Kontorovich، 2004) دكترين صلاحيت جهاني به تمام دولت ها اجازه مي دهد كه برخي از مجرماني كه مرتكب جرايم بين المللي شده اند را، حتي در صورتي كه مجرم و قرباني هيچ ارتباطي با دولت تعقيب كننده نداشته باشند، محاكمه نمايند. قبل از تشديد بحران ارتكاب دزدي دريايي در سال هاي اخير، قابليت اجراي اين قاعده در مورد دزدي دريايي ظاهراً غير قابل استفاده به نظر مي رسيد، اما اكنون زمان آن فرا رسيده است كه مرتكبان دزدي دريايي جديد مانند مرتكبان ساير جرايم مشمول صلاحيت جهاني مورد محاكمه قرار گيرند. (Kontorovich، 2009)اما از طرفي دولت ها براي استفاده از اين اختيار قانوني با مشكلاتي نيز مواجه هستند كه از جمله آن ها مي توان به برخي هنجارهاي حقوق بين الملل، خصوصاً هنجارهاي حقوق بشري، كه از زمان تصويب مقررات مربوط به دزدي دريايي افزايش يافته اند، اشاره نمود. از سوي ديگر، امروزه دزدي دريايي به شيوه اي متفاوت از آن چه كه در گذشته وجود داشت رخ مي دهد. همين امر سبب شده است كه اسناد بين المللي موجود براي مقابله و سركوب دزدي دريايي، نتوانند پاسخگوي نياز هاي كنوني باشند. لذا براي مقابله با اين جرم، دولت ها ناگزير راه حل هاي موجود در اسناد بين المللي را وا نهاده اند و به شيوه اي ديگر به مقابله با اين جرايم مي پردازند. در اين نوشتار ضمن بررسي ماهيت و مفهوم جرم دزدي دريايي، به بررسي چالش هاي جديد اين جرم و شيوه هاي نوين مقابله با آن مي پردازيم.

کليدواژگان: دزدي دريايي، كنوانسيون حقوق درياها، حقوق بين الملل، صلاحيت جهاني

 

 وضعيت دارفور و غزه؛ ميدان آزمون نظريه مسئوليتحمايت

چکيده: تعامل روزافزون روابط بين الملل و حقوق بين الملل موجب شده است كه در سال هاي اخير برخي نظريه ها به عنوان مبناي حقوق و تكاليف براي اعضاي جامعه بين المللي مورد استناد واقع شود. با توجه به اينكه يكي از اركان ترسيم حدود روابط بين الملل، تبيين استثنائات قاعده منع توسل به زور مي باشد و با توجه به اينكه در دهه هاي اخير، ماهيت تهديدهاي بين المللي به نحو شگرفي تغيير پيدا كرده است، به نظر مي رسد كه نظريه سنتي صلح و امنيت بين المللي به عنوان مبناي توسل به زور ديگر تكافوي مقتضيات جامعه بين المللي را نداشته و از همين رو برخي دولت ها به دكترين مسئوليت حمايت روي آورده اند. در اين مقاله ضمن بررسي مفهومي و تاريخي اين دكترين، با اشاره به دو نمونه عملي اخير در سطح روابط بين المللي به اين پرسش پاسخ خواهيم داد كه آيا دكترين مزبور توانسته است جايگزين مناسبي براي نظريه صلح و امنيت بين المللي باشد يا خير

کليدواژگان:مسئوليت حمايت، امنيت انساني، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، مداخلات بشردوستانه

جدايي طلبي در حقوق بين الملل تقابل حق تعيين سرنوشت مردم و اصل احترام به تماميت ارضي كشورها

چکيده: در آگوست 2008 روسيه و نيكاراگوئه دست به شناسايي اوستياي جنوبي و آبخازيا به عنوان كشورهايي مستقل زدند. پيش از آن نيز حدود شصت كشور كوزوو را به عنوان كشور مستقل شناسايي كردند. جدايي مردم يك منطقه از دولت مركزي و اعلام استقلال آنها موضوعي است كه در گذشته و حال مثال هاي زيادي داشته است؛ در حالي كه حقوق ناظر بر جدايي طلبان دچار سكوت، اجمال و ابهام بوده است. در اين راستا حقوق بين الملل با دو اصل كلي و متناقض حق تعيين سرنوشت براي مردمِ خواهانِ جدايي از يك سو و اصل احترام به تماميت ارضي كشورها به نفع دولت مركزي از سوي ديگر مواجه است. جدايي هايي كه در گذشته اتفاق مي افتاد بي چون و چرا مشمول اصل حاكميت مؤثر و يا شناسايي از سوي دولت مركزي بودند.، اما موارد كنوني كه با شناسايي از سوي كشورهاي ثالث روبرو شده است بيانگر آن است كه جمعي از كشورها به ظهور سدي به نام حق تعيين سرنوشت در برابر اصل كلاسيك احترام به تماميت ارضي اعتقاد پيدا كرده اند. اينكه اين كشورها در چه مواردي معتقدند چنين حقي بر چنان اصلي مقدم مي شود و يا مباني حقوق بين الملل در اين خصوص چه كمكي براي ارائه راه حل مي تواند بكند موضوع اين مقاله است.

کليدواژگان: اصل احترام به تماميت ارضي كشورها، شناسايي كشور

جبرانخسارات زيست محيطي در حقوق بينالملل

چكيده: با وجود پيشينه طولاني اصل جبران خسارت در حقوق بين‌الملل عرفي، تنها در چند دهه اخير اين اصل در خصوص خسارات زيست محيظي توجه جامعه جهاني و به تبع آن حقوق بين‌الملل را به خود معطوف داشته است. به دنبال آن، اين سؤال اساسي قابل ظرح شد كه جبران خسارت زيست محيطي تابع چه اصول و قواعدي است؟ آيا مي‌توان نظر به گستردگي و ماهيت منحصر به فرد چنين خساراتي،‌ آنها را تابع قواعد عام جبران خسارت در حقوق بين‌الملل دانست؟ هرچند در پاسخ به اين سؤال و در شرايط كنوني،‌ رويه قضايي بين‌المللي و نيز رويه دولتها حكايت از اعمال قواعد عام جبران خسارت در اين حوزه دارد؛ با اين حال، اعمال چنين قواعد كلي بنا به دلايلي، چندان كارآمد و متناسب به نظر نمي‌رسد. از اين رو توسعه و تدوين نظام جبران خسارات خاص زيست محيطي اجتناب ناپذير خواهد بود.

كليدواژه: اصل جبران خسارت، خسارات زيست محيطي، شيوه هاي جبران خسارات زيست محيطي، حقوق بين‌الملل


مطالب مشابه :


مقاله: تحليل مكانيابي در آمايش دفاعي و پدافند غير عامل

پايگاه تخصصي پدافند غیر عامل - مقاله: تحليل مكانيابي در آمايش دفاعي و پدافند غير عامل -




مکان و فضا در جغرافیا

عناصر اصلي تحليل فضايي . اوقات فراغت و غيره تعريف مي شود. در تحليل هاي فضايي لازم است




جغرافیای شهری چیست؟

1- جغرافياي شهري روي «نظام فضايي» و بر اساس تعريف فوق پس لازم است كه در تحليل روابط




جلسه سیر اندیشه در معماری - جلسه چهارم

تعريف هويت اسلامي و بررسي 1- آثار بر جسته تمدن اسلامي و تحليل كالبدي فضايي و مفهومي




تازه های مقاله

تاثير فناوري هاي علمي بر توسعه و تحول حقوق بين الملل فضايي به تعريف و تحليل حقوق




سامانه هاي حمل و نقل فضايي؛(1)

شباهنگ - سامانه هاي حمل و نقل فضايي؛(1) - جهان از آن تو برای کشف , بر شما باد کشف جهان




توسعه روستايي چيست؟

بنا بر تعريف, تحليل ارتباطات فضايي, تحليل دسترسي‌ها (ارتباطات), تحليل شكاف عملكردي,




مرور مفاهيم و نظريات توسعه منطقه اي 1

بر اساس مباحث ارائه شده در تعريف و مفهوم به عبارت ديگر براي تجزيه و تحليل فضايي پديده




ساختمان اپرای سیدنی 1

تحليل فضايي ساختمان تعريف مسير مارپيچ : مسير حلقه ای راه رسيدن را طولانی تر می کند و




ماهيت و قلمرو علم جغرافيا

در تحليل فضايي تاكيد روي مكانها جغرافيا به عنوان علم فضايي تعريف جديدي را به




برچسب :