رمضان (۱۳)

رمضان 13

آقای مجری : .سلام هم استانی

خانم مجری : .سلام هم وطن

***

آقای مجری : .سلام به شماشنونده های خوب برنامه ی سفره عشق

خانم مجری : .سلامی بهاری به شماچراکه درماه بهارقرآنید

***

آقای مجری : .ساعت ...اجازه میخوام درهمین ابتدای برنامه سئوال مسابقه ویژه ماه رمضون

خانم مجری : .اونم سئوال روزسیزدهم

آقای مجری : .بله سئوال روزسیزدهم رابراتون بخونم ...

خانم مجری : .درجریان هستین که پاسخ تمامی سئوالتوبعدماه رمضون برای ماارسال خواهیدکرد

***

خان خان : .سلام علیکم حالتان خوبه آشپزخانه تانم خوبه ؟حال خودتان چه جوره ؟

آقاعمو: .مویوم سه لام داروم خدمتتان همی اول برنامه مخوام ازخان خان چندتااصطلاح مشدی بپرسوم ببینوم یادداره؟

خان خان : .تودلت غده کرده اون روزوقت نکردی بپرسی .خا...بپرس فقط سه تا ره بگومنم جواب بدم زودکه وقت نداریم

آقاعمو: .نواسه ؟جل جل(jol jol)؟یره؟همین سه تاره بگی مدونوم مشدی یادداری

خان خان : .نواسه یعنی نوه .جل جل یعنی تکان تکان . خنه خمیر یره یعنی یره دگه ،معنی نداره که

آقاعمو: . یره یعنی رفیق وقتی مومگوم یره رضوان جان یعنی رفیقم رضوان جان

خان خان : .چه خنوک .یره رضوان جان تلفن سفره عشق روبگم ... این آقاعمویم الان مگه

آقاعمو: .سامانه مایم ...

***

خانم مجری : .تلفن وسامانه پیامگیرماراهم که خان خان وآقاعمواعلام کردن برای اینه که شماحرفاتون خاطراتتونو دررابطه بارمضون بزنین یاپیامک کنین

خان خان : .دیروزجوونمرگاتاسحرتوکوچه مافیتفال بازی مکردن تبلوی کوچه مان هله بندبود ...اونداختن من برم درست کنم آقاعمورم مبرم کمک کنه شمابرنامه ره ادامه بدین خا...

آقای مجری : .چرابه شهرداری زنگ نمی زنی؟

خان خان : .الان چندتاتبلوتوشهرهمین جوریه .

خانم مجری : .شایدزنگ زدین زوداومدن درست کردن

خان خان : .نه قزم جان .الان من زنگ بزنم مگن اگرباآقای شهردارکاردارین شماره 1اگربافضای سبزکاردارین شماره ی2 اگربا...آخرشم مگه بیق بیق بیق حتمابایدچندماه تونوبت باشم مارفتیم

خانم مجری :شماشنونده های عزیزسفره عشق می تونین باتلفن ...وسامانه پیامگیر...ازخاطرات تون دراین ماه بگید

***

خانم مجری : .ساعت ... موافقیدتااین دونفربرگردن اتاق فرمانی هالطف کنن رمضان درآئینه ادبیات راپخش کنن

آقای مجری : . موافقم

***

خانم مجری : .خسته نباشین ..درست شد؟

خان خان : .ها...خیلی سنگین بودا شانس آوردیم یک جوان اینچه بلندردشدازش باجیگی جیگی کردن کارکشیدیم مگفت عجله دارم بایدبرم کاردارم

آقای مجری : .گفتیدچکارکنه که می خواست بره

خان خان : .گفتم همین تبلو ره نگهدار مگفت نمتانم ...رونبودکه ایاغ داشه بود.خسته رفتیم کوبه یکی ازاین شهرای استان خودمان بریم

آقاعمو: .بببینم رمضونای قدیم چکارمکردن حالاچکارمکنن خسته گی مان دربره

خانم مجری : .موافقم .به شرط این که سئوال امروزمسابقه رویک باردیگه اعلام کنین

آقای مجری : .باشه ...سئوال روزسیزدهم ماه رمضون....

***

خانم مجری :میگن دارن باآقای دکترانصاری تماس میگیرین امروزازآقای دکترچی بپرسیم؟

خان خان :این بقال سرکوچه مان کلیه هاش سنگ سازشده گنایه ازآقای دکتربپرسیم اینایی که کلیه شان دردمکنه یاسنگ دارن بایدروزه بگیرن یانه ؟

خانم مجری:آقای دکترسلام ...

***

خان خان : .خب حالاکه رفتین مسافرت به شهر... بدنتان گرمه یک سرم بریم به لبنان .پرینتاره ازبالای رف آقاعموبده

آقاعمو: .بیارضوان جان این مال تو...اینم مال خانم عفتی

آقای مجری : يکي از سنت هاي دوست داشتني که در لبنان تواین ماه وجودداره بردن افطاري براي همسايه هاست. در واقع هر خونه به نوبت مسئول تدارک و تهيه سفره افطاري يک محلّه است.

خانم مجری : منظره ی جابه جا کردن سيني هاي بزرگ انواع غذاي محلّي از اين خونه به اون خونه، بسيار ديدني و دوست داشتنيه . منظره اي که از يک ساعت پيش از افطار می تونین ببینین.

آقای مجری : بيدار کردن مردم براي خوردن سحري هم زیباست افرادی بین ساعت 2تا3نیمه شب درکوچه وخیابوناطبل می زنن ومی خونن...

خانم مجری : «اي خفته! برخيز و خداوند باقي را عبادت کن » «برخيزيد و سحري بخوريد، رمضان به ديدار شما آمده».

آقای مجری : در لحظه افطار، خيابان هاي شهر حتي در مناطق مسيحي نشين هم تقريبا خالي مي شه اما ۳ساعت پس از افطار رفت و آمدا شروع شده و تا سحر ادامه داره.

خانم مجری : بسیاری از مردم لبنان شب را در کافه ها، رستوران ها و مکان هاي تفريحي مثل سواحل و پارک ها مي گذرونن و کمتر تا سحر مي خوابن

آقای مجری : به جاي آن پس از سحر تا ۱۰ صبح که ساعت کار رسمي ادارات و بازاره به استراحت مي پردازن.

***

خانم مجری : .جناب خان خان ازخونه ی شما به شهرستان...رفتیم به کشورلبنانم رفتیم

خان خان : .خواهش مشه

آقای مجری : .وقتشه سری به یکی ازاستان های کشورمون هم بزنیم ببینیم رمضون دراون جاهاچه حال وهوایی داشته ویاداره

خان خان : .اوغل جان ... رضوان .گلی خانم دستورداده برم بااین آقاعمویک عالمه سبزی پاک کرده بدم به یکی ازاین مسجدا..داریم مریم ببریم

آقاعمو: .موآمادیه یوم

خان خان : .وقتی خواستین برین برای شمایم سبزی گذاشته ازگلی خانم بگیرین الان روی همین درخته جلویی مثل انگوراونگ کرده

آقای مجری :همکاران محترم درمرکز...سلام ...

****

خانم مجری خدایاراه دوراست ورهتوشه کم

آقای مجری : ابلیس وسوسه گروسوسه می کند

خانم مجری نفس اماره دست بردارنیست

آقای مجری : سپری برداشته ایم ازروزه

خانم مجری: وسلاحی برگرفته ایم ازدعا

آقای مجری : یاریمان کن ازاین نبردسربلندبیرون شویم

رمضان (۱۳)

مطالب مشابه :

چند نمونه متن برای آغاز برنامه

نمونه متن های مجری

مجری گری جشن فارغ التحصیلی

مطلع برنامه & شروع برنامه مجری با شعر سهراب&شعرمجری

خیر مقدم و شادباش - نمونه متن شروع برای مجری

دهه فجر - متن مجری - دانش آموزان و نوجوانان

چه جور خونه ای دوست دارین داشته باشین ؟

دانلود نواهای کمیاب مذهبی

نوا ها و کیلیپهایی که کمتر پیدا میشوند و خاطره انگیز هستند

رمضان (۱۳)