بله برون

برای نشون خریدن با علیرضا و مامانم و خواهرش رفتیم .خدارا شکر آدم های باشعوری هستند و خواستند خودم نشونم رو انتخاب کنم این دفعه یه کم صمیمی تر شدیم .بلاخره هم بعد کلی گشتن یه انگشتر انتخاب کردم.04.gif

بله برون عید فطر بود .من از کلی قبلش دنبال لباس بودم پیدا نکرده بودم .کلی همه کمکم کردن ولی من خیلی سخت پسند هستم و چیزی انتخاب نکردم . شب قبل از عید فطر هم با دو تا دختر عمه ها و برادرم رفتیم این پاساژ اون پاساژ دنبال لباس اما بازم پیدا نکردم .بعدش که نامید شیدم با هم رفتیم یه رستوران او نجا علیرضا اس تبریک عید رو داد حالا ما همگی تو گوشی هامون دنبال یه اس خوب میگشتیم که بدیم ،انقدر باهم خندیدم ،اونا هی سر به سرم میزاشتن و اس ام اس های عشقانه برام میخوندن .

آخرم مجبور شدم همون لباس های قدیمی رو بپوشم .بله برون ما حدود سی نفر بودیم اونا هم همین طور .البته من عمو و عمه هام زیاد بودن وفقط بزرگ تر ها اومده بودن ولی اونا کم جمعیت هستند ولی مثلا زن پسرعموش هم اومده بود.

کلا مراسم خوب بود .قبل از اینکه بیان هر کی ازم میپرسی از نظر ظاهری چطوریه میگفتم خیلی معمولی و .... وقتی اومدن برای اولین بار با کت و شلوار پوشیده بود وااااااای قوبونش برم خیلی ناز و خوشگل شده بود اصلا انگار یه آدم دیگه بود کلی ذوق کردم اون طوری دیدمش بعد که نشستن من اول پیش عمه ام نشستم .کلی بد و بیراه بهم گفت این پسره به این خوبی چقدر پر توقعی .حالا من قسم و آیه بابا اینطوری نبود که 26.gif

وقتی اونا رفتند یه کم علیرضا پیش ما موند اون موقع دیگه بچه ها که همه، بالا خونه عموم بودن (دختر عمه ها و عمو ها که هم سن و سال بودیم)ظاهر شدن  .خیلی خنده دار شده بود علیرضا بالای مجلس نشسته بود و همه داشتند نگاش میکردن حرفی هم زیاد زده نمیشد بیچاره شوهر جونم مرد از خجالت05.gif


مطالب مشابه :


شب یلدا و لباس بله برون دایی پویا

هندونه کوچولو با روسری باران تو شب یلدا خونه مامان جون و بابا جون بعد از شام تو رستوران تهران-پاریس. آقا پرشان با لباس رسمی تو مراسم بله برون دایی پویا. نوشته شده در شنبه دوم دی ۱۳۹۱ساعت 23:29 توسط | آرشيو نظرات ...




بله برون 1.

رویا، بجنب مانتو تنت کن بریم لباس بخریم ،این که دیگه دس دس نداره! " به مامان نگاه کردم گفت :" زودباش با عموت برو من که کلی کار دارم ! " و من اون روز با عمو رفتم و لباس بله برون خریدم !! سلیقش بد نبود ، من هم که دنیایی از غم و غصه ...




بله برون

بله برون عید فطر بود .من از کلی قبلش دنبال لباس بودم پیدا نکرده بودم .کلی همه کمکم کردن ولی من خیلی سخت پسند هستم و چیزی انتخاب نکردم . شب قبل از عید فطر هم با دو تا دختر عمه ها و برادرم رفتیم این پاساژ اون پاساژ دنبال لباس اما بازم پیدا ...




412

دوستان لطفا پیشنهاداتتون رو برای نوع لباس بله برون بفرستید. ممنون. این روزها تقریبا خوب دارم درس می خونم. ولی با این همه منبع نمی دونم می تونم تموم کنم یانه؟ ولی تقریبا روزی ۲ یا سه ساعت رو می خونم. دیگه از چی بگم براتون؟آهان.




لباس

ماهی گلی. لباس. همچنان از حسین اینا هیچ خبری نیست.واقعا خیلی جالبه.مثلا که چی؟ آخ آخ خانواده سلطنتیشون فعلا تو کما به سر میبره. دیروز قرار بله برون باشه مثلا.منم تا لنگ ظهر خوابیدم.راحت راحت.بعد هم رفتم نمایشگاه کتاب. لباسم آماده شده بود.




بله برون هفته ی قبل

تازه من نمی دونستم مردم انقدر اوپن مایندن . لباس بله برون رو هم داماده خریده بوده برای دخترداییه . بعد اینا به کنار . بعد از مراسم بله برون ، فامیل داماد تولد پسردایی داماد که یه سالشه دعوت بودن ، برداشتن دختر داییه رو هم بردن . ینی نوبرن خانواده ی ما که فرق ...




لباس روز خواستگاری از نوع خانمانه

یک بله برون شیک. لباس روز خواستگاری از نوع خانمانه. پیشنهاد ما این است که لباس های خیلی رسمی را برای جلسه های خیلی رسمی بگذارید. کت و دامن های رسمی را بگذارید برای وقتی که همه چیز قطعی و محکم شد. این دو گزینه با رنگ روشن ...




بله برون

بله برون. سلام، سلام، این روزها خیلی سرم شلوغه خــــــیــــــــــلــــــــی... خــــــــــــــیــــــــــلـــــــــــی هم خوشحالم.. پنجشبه شب 9شهریور خاله خدیجه ام و خانواده اش و بعد داداصفر و باجی فاطمه با خاله سکینه ام و خانواده اش اومدن خونه ما.. من لباسی که قرار بود فردا بپوشم رو پوشیدم... همه می گفتن قشنگه؛ البته وقتی ایستادی، وقتی می نشستی می اومد .... بله برون نوشت 2: قیمت لباس شبم به تومن بود؛ وقتی علی اینها رفتن دوباره کادوها رو آوردیم و نگاه کردیم! منِ خنگ توی جمع گفتم مامان این لباس ارزونه!! 18 هزارو هشتصد ...




لذت در لحظه

اولین خواستگارم که میخواست بیاد چون لباس مناسب نداشتم رفتیم یه مزون خونگی و یه بلوز مناسب برای خواستگاری و یه پیرهن برای بله برون احتمالی خریدیم. اون لباس بله برونیه رو تا حالا جایی نپوشیدم به ین امید که بله برونم شه و بپوشم.مامانم تا ...




برچسب :