گروه هاي انساني

يكي از مهمترين ابتكارات در زمينه روابط انساني مربوط به نظريه روابط انساني جورج هومانز است. اين نظريه براي بسياري از مخاطبان اين وب كه عموما از آشنايان به مباحث مديريتي هستند، كاملاً آشناست. نگارنده اين روزها كه نظريات روابط و رفتار در سازمان را با مداقه بيشتري مطالعه مي كند، به يك رهيافت ارزشمند در نظريه هومانز دريافته است كه در كلاس روابط انساني در سازمان هاي آموزشي هم به آن اشاره شد.

هومانز معتقد است سه عامل در سازمان به روابط شكل مي دهد: فعاليت، كنش متقابل يا همان ارتباط و گرايشات. او مي گويد فعاليت ها منجر به شكل گيري روابط خاصي ميان افراد مي شود و اين روابط پس از مدتي باعث شكل گيري روابط خاصي ميان اعضاي گروه مي شود. به نظر بنده عامل واسط و حلقه اصلي در اين چرخه، نقش اصلي را بازي مي كند. كنش هاي ميان اعضاي يك گروه، شكل گرايشات ميان آنها را تعيين مي كند و به تبع منجر به بهبود يا ركود فعاليت مي شود. در واقع نظريه هومانز اهميت مناسبات و رفتارهاي افراد در سازمان را به بهترين شكل تبيين كرده و براي ما به عنوان اعضاي گروه هاي مختلف انساني اين پيام را دارد كه به علايم ارتباطي كه از خود ساطع مي كنيد، توجه كنيد. تجربه خيلي از ما نشان مي دهد بيشتر مواقع حتي كوچكترين رفتار ما مي تواند دامنه دار و موثر باشد، يك نگاه، يك اشاره، يك حركت، يك كلمه، يك اخم، شكل نشستن، برخواستن، لباس پوشيدن، احوال پرسي كردن، دست دادن، راه رفتن و ... همه و همه مهم است و تاثيرگذار. گاهي يك علامت رفتاري كوچك، تاثيري ژرف برجا مي گذارد كه اثر آن در گرايش و تمايلات مخاطب تا مدتها باقي مي ماند.

با يك مثال بهتر مي توان منظور را روشن كرد. مدير يكي از مدارس ابتدايي به نقل از يكي از معلمان باتجربه اش خاطره جالبي مي گفت كه مي تواند منظور فوق را تصديق كرده و مثالي از تاثير حتي كوچكترين رفتارها بر گرايشات افراد باشد.

معلم تازه كار و جوان به مدرسه ما وارد شد و براي معارفه نزد من آمد. معلمي خوش تيپ و از خانواده اي نژاده به نظر مي رسيد. محترم و خوش برخورد بود. از آنجا كه وي تجربه تدريس نداشت، تصميم گرفتم وي را در كنار يكي از باتجربه ترين و حرفه اي ترين همكاران مدرسه قرار دهم. از معلم مذكور خواستم به دفتر مدرسه بيايد و با اين معلم جوان آشنا شود. او هم پذيرفت و به سرعت به دفتر آمد. پس از معارفه و كمي خوش و بش، قرار شد با هم به كلاس بروند، طبق معمول به هم براي خروج از دفتر تعارف كردند، اما معلم جوان به سرعت و پيش از همكار باتجربه از در خارج شد. همين حركت ساده معلم باتجربه را رنجانده بود و به چنين برداشتي از معلم جوان رسيده بود كه او مغرور و پر عفاده است. او با اين ذهنيت كه حاصل يك كنش ساده بود، تا مدتها در ذهن او باقي مانده بود و هر رفتار اين جوان را در راستاي تصورات خود تفسير مي كرد. به دليل همين گرايش و ذهنيت شكل گرفته، معلم خبره نمي توانست رابطه مناسبي با همكار جوان خود برقرار كند. از سرنوشت اين رابطه اطلاعي ندارم اما اگر مدير نقل كننده اين خاطره را ببينم، حتماً سوالات جالبي براي پرسيدن وجود دارد.

ناگفته نماند مطلب فوق شکلی خاص و استثنایی از روابط به شمار می رود و عموماً گرایشات افراد پس از چندین و چند بار ارتباط و تعامل شکل می گیرد، با این حال مثال غلطی نیست و در نشان دادن اهمیت توجه به جزییات رفتارها و توجه به پیام های ناخودآگاه و غیر عمدی که از سوی ما صادر می شود؛ کمک کننده است.

گروه هاي انساني

مطالب مشابه :

انتخابات انجمن مدیریت آموزشی خراسان جنوبی برگزار شد

آموزش و پرورش سه گانه

راسل

اسلایدهای برنامه ریزی آموزشی

دانلود رایگان کتاب لاتین

صدای سند

نظریات مدیریت

روش های آموزش خواندن به بزرگسالان

گروه هاي انساني

سازنده ترین و خرابکار ترین