مصاحبه احسان خواجهامیری با مجله یکشنبه
گفت و گوی مفصل با خواننده کم حرف و کم حاشیه موسیقی ایراناگر ستاره شدن این است من ستاره نیستم...
مصطفی
امامی:
آقای عاشقانه های ایران، این شاید بهترین عبارت
برای معرفی احسان خواجه امیری باشد. شاید روز های اولی که احسان خواجه
امیری به صورت حرفه ای و با آلبوم «من و بابام» پای به عرصه حرفه ای موسیقی
کشور گذاشت، همه او را به نام پدرش، ایرج، می شناختند. اما او رفته رفته و
با انتخاب های خوبی که به لحاظ موزیک و متن انجام داد، به یک شخصیت مستقل
هنری تبدیل شد که از قضا، خیلی هم پر طرفدار بود و البته که همچنان هست؛
چرا که شاید خیلی از ما با آهنگ های عاشقانه خواجه امیری، خاطرات خوب و
ماندگاری داشته باشیم یا صدای او را بر روی سریال ها و فیلم های محبوب خود،
دوست داشته باشیم. نمی توان منکر این واقعیت شد که او یکی از موفق ترین
خواننده های پاپ کشور است که کنسرت هایش به کنسرت های خانوادگی مشهور اند؛
با مخاطبانی که رده سنی خاصی ندارند و حتی مادربزرگ ها و پدربزرگ ها هم
برای شنیدن صدای او به سالن می آیند. این گفت و گو، یکی از متفاوت ترین و
بی پرده ترین گفت و گو هایی است که احسان در آن، برای اولین بار به موضوعات
سوال برانگیز زندگی هنری اش اشاره کرده؛ آنجایی که می گوید مدتی کارگردانی
کلیپ می کرده، یا آنجا که از همکاری با رضا صادقی و دلسرد شدن از این
همکاری سخن به میان آورد و در انتها هم می گوید که حس اشباع شدن در او مدتی
است نمایان شده و در تلاش است این حس را از بین ببرد... .
نکته ای که
در این گفت و گو بیش از هر چیز جالب توجه است، این بود که خواجه امیری
انگار بعد از یک دهه فعالیت در بازار موسیقی به پختگی و بلوغ خوبی دست پیدا
کرده که آن را می توان در صحبت هایش به وضوح حس کرد...
از ابتدا مجاز بودم
*اولین آلبومت را چه شرکتی تهیه کرد؟
تهیه
آلبوم «من و بابا» را یک شرکت اصفهانی بر عهده داشت. البته آن زمان موسیقی
به شکلی که امروز می بینیم نبود، شرکت های زیادی فعالیت می کردند و واژه
تهیه کننده موسیقی زیاد به گوش می خورد، اما امروز ما تهیه کننده زیادی
سراغ نداریم و اغلب پخش کننده های موسیقی هستند.
*شرایط آن زمان با شرایط موسیقی امروز متفاوت بود؟
بله.
من با نسل های مختلف موسیقی کار کرده ام، آلبوم اولم را استاد فضل الله
توکل آهنگسازی کرد که متعلق به چند نسل قبل از من بودند، اشعار آن آلبوم هم
متعلق به بامداد جویباری بود که برای پدرم شعر می گفته است. من از آنجاها
شروع کردم تا به امروز رسیدم. شاید خیلی از جوان هایی که امروز دارند کار
می کنند آن روز ها و آن شرایط را تجربه نکرده باشند. به نظر من اوضاع
موسیقی کاملاً دگرگون شده است. آن زمان ما باید از ماه ها قبل استودیو می
گرفتیم تا برویم یک کاری را ضبط کنیم در حالی که امروز اکثر خواننده ها
صاحب استودیوی شخصی هستند و هر ساعتی از شبانه روز که مایل باشند کارشان را
ضبط می کنند. شاید تعجب کنید اگر بدانید ما آن زمان حتی فرصت این را هم
نداشتیم که یک کار را چند بار ضبط کنیم و تمام کار های یک آهنگ در یک روز
تمام می شد اما الآن خودِ من آهنگی را بیش از صد بار میکس کرده ام و با
وسواس کارم را جلو بردم.
*برای ورود به عرصه خوانندگی تست هم داده ای؟
بله، هم در صدا و سیما تست دادم و هم در وزارت ارشاد مورد آزمون قرار گرفتم.
*پس بر خلاف تصور خیلی ها، پله پله آغاز کردی، درسته؟
من
فکر می کنم در بین خواننده های فعالی که امروز داریم من تنها خواننده ای
هستم که به صورت مجاز وارد عرصه موسیقی شدم. (البته خواننده های بسیار خوبی
هم قبل از من این شرایط را داشتند) من در مورد خواننده های هم نسل خودم
صحبت می کنم، خواننده هایی که امروز سر زبان ها هستند و تیتر های یک موسیقی
در مورد آن هاست. رضا صادقی عزیز، محسن یگانه، محسن چاوشی، بنیامین و ...
خواننده هایی هستند که امروز بسیار خوب کار می کنند اما اینترنتی کارشان را
آغاز کردند اما آن موقع اینطور نبود و ما برای شروع در وزارت ارشاد و
سازمان صدا و سیما تست های سختی دادیم.
خواننده خوب گوش هایش تربیت شده است!
*رشته تحصیلی ات کامپیوتر بود...
بله،
البته در دانشگاه سراسری و در رشته ریاضی محض هم قبول شده بودم اما از
آنجایی که به مهندسی و رشته های فنی علاقه داشتم رشته کامپیوتر را در
دانشگاه آزاد پیگیری کردم. اولین پولی که به عنوان دستمزد گرفتم را به صورت
کامل خرج خرید دستگاه کردم و بعد متوجه شدم که برای شاعر و ارکستر استودیو
پول ندارم و... همین موضوع باعث شد که مجبور شدم خودم تنظیم کردن را هم
تجربه کنم.
*علاقه به کاپیوتر در حد بازی بود یا حرفه ای تر به این موضوع نگاه می کردی؟
نه، شاید برایت جالب باشد بدانی من سال دوم راهنمایی برنامه نویسی می کردم.
*شنیده ام که به عکاسی علاقه زیادی دری، درسته؟
من
سال ها قبل کلیپ موسیقی می ساختم و تدون گر خوبی هم بودم و اگر فرصت کنم
دوست دارم در کلاس های کارگردانی آقای فرهادی هم در آینده ای نزدیک شرکت
کنم. کلاً عکاسی را هم دوست دارم البته کمی هم بلدم.
*پس به سینما هم علاقه داری...
بله، ولی نه به عنوان بازیگر.
*دلیل اصلی علاقه ات به موسیقی چه بود؟
شرایط
خانه و خانواده ما به شکلی بود که با هنرمندان زیادی رفت و آمد داشتیم و
من از سنین کودکی اساتید بزرگ موسیقی ایران که بعضاً جزئی از تاریخ موسیقی
کشورمان هم هستند را از نزدیک می دیدم و با جنس موسیقی و شخصیتشان آشنا می
شدم و طبیعتاً همین امر باعث شد در سن خیلی کم با موسیقی آشنا شوم و کم کم
هم به صورت جدی به موسیقی گرایش پیدا کردم و آن را دنبال کردم.
*اولین سازی که به دنبالش رفتی ویولن بود، چرا؟
ویولن
را از همان ابتدا دوست داشتم و همچنان هم دارم اما متاسفانه من هیچ سازی
را به صورت کامل و حرفه ای دنبال نکردم و به نوعی از این شاخه به آن شاخه
پریدم.
*از چه زمانی موسیقی را به طور حرفه ای آغاز کردی؟
اگر حرفه ای بودن را کسب درآمد بدانیم اول دبیرستان بود.
*خاطره ای از آن دوران داری؟
فکر
می کنم دوازده، سیزده سال پیش زمانی که هنوز در دبیرستان مشغول تحصیل
بودم، یک روز 700 هزار تومان با خودم به مدرسه برده بودم تا بعد از تعطیل
شدن مدرسه به استودیو بروم و کار ضبط کنم (البته به عنوان آهنگساز). همان
روز ناظم مدرسه، کیف من را گشت و وقتی پول ها را دید، با خانواده ام تماس
گرفت و گفت احسان به چه دلیلی این مبلغ زیاد را با خودش به مدرسه آورده
است؟! مادرم هم به او توضیح داد که بعد از مدرسه باید به استودیو بروم و
دستمزد نوازنده ها را پرداخت کنم.
*پس به واسطه فعالیت در حوزه موسیقی از وضعیت مالی بهتری نسبت به بقیه بچه ها هم برخوردار بودی، درسته؟
بله،
تا حدودی. یادم می آید وقتی در مقطع پیش دانشگاهی درس می خواندم، برای
خودم ماشین خریده بودم و با ماشین خودم به مدرسه می رفتم. البته آن زمان از
خوانندگی درآمدی نداشتم و درآمدم از آهنگسازی بود. فکر می کنم سال 82 بود
که اولین دستمزدم را برای خوانندگی گرفتم و تا قبل از آن، کارم آهنگسازی و
تنظیم بود.
*از همان ابتدا هم به خاطر نام پدرت می توانستی به دنبال
خوانندگی بروی، چرا از این موضوع استفاده نکردی و کار موسیقی را از
آهنگسازی شروع کردی؟
در روزگاری که ما در آن زندگی می کنیم هیچ
خواننده مطرحی را نمی توانید پیدا کنید که بگوید من موسیقی را نمی شناسم یا
با ساز های گوناگون آشنایی ندارم، این دو مقوله به نوعی جدانشدنی هستند.
شاید زمان های دورتر، مثل زمانی که پدرم فعالیت می کرد، می شد یک نفر صرفاً
خواننده باشد، یک نفر فقط آهنگساز باشد و... اما امروز شرایط به شکلی است
که خواننده باید موسیقی را بشناسد، اصول آهنگسازی را بداند و تا حدودی هم
بتواند ساز بنوازد.
*تو با آهنگسازی شروع کردی اما الآن خیلی ها هستند که خواننده اند اما سررشته زیادی از آهنگسازی ندارند...
اگر
دقت کنیم متوجه می شویم خواننده هایی که امروز نامشان بیشتر به گوش می رسد
اکثراً خودشان کار آهنگسازی و تنظیم هم انجام می دهند. من خواننده شناخته
شده ای به ذهنم نمی رسد که این کارها را انجام ندهد.
*پس می گویی یکی از شاخصه های یک خواننده خوب این است که آهنگساز خوبی هم باشد؟
البته
نه اینکه الزاماً یک آهنگساز حرفه ای و تمام عیار باشد، منظورم این است که
یک خواننده خوب در درجه اول باید موسیقی را به خوبی بشناسد و گوش هایش
تربیت شده باشد.
*گوش هایش تربیت شده باشد یعنی چی؟
این سوال
خیلی از خوانندگان جوانی است که می خواهند کارشان را تازه شروع کنند که می
گویند ما چه کاری باید انجام دهیم تا فالش نخوانیم، به نظر من آدم باید گوش
خودش را تربیت کند، مثل هر حرفه ای که نیاز به تمرین های خاص خود دارد تا
آن قسمت از بدن که بیشتر درگیر است، ورزیده و آماده کار شود، در موسیقی هم
باید گوش را تمرین داد. یکی از راه های تربیت گوش، تمرین کردن با یک ساز
تخصصی است.
پیشنهاد زیادی داشتم، اما با پدرم اجرا نمی کنم
*چرا با پدرت کنسرت دو نفره اجرا نمی کنی؟
این
موضوعی است که از روز اول تمایلی به آن نداشتم. از همان ابتدا و بعد از
انتشار آلبوم اولم، این تصمیم را گرفتم طوری کار کنم که من را با نام پدرم
نشناسند و تمام تلاشم این بود که یک شخصیت مستقل هنری باشم. بعد از انتشار
آلبوم اول، پیشنهادات زیادی داشتم که دوباره همراه پدرم یک آلبوم دیگر
منتشر کنم. این پیشنهادات از لحاظ مالی برای من که آن روزها 18-19 ساله
بودم بسیار خوب بود اما هیچ کدام را قبول نکردم.
*رد این پیشنهادات با مشورت پدر بود؟
نه،
اتفاقاً پدرم با این مسئله موافق بود و در چند مورد خود ایشان پیشنهاد
دادند که این کار را انجام دهیم که من مخالفت کردم. این سیاست کاری بود که
برای خودم انتخاب کرده بودم.
*امروز که شخصیت کاملاً مستقلی داری هم نمی خواهی با پدرت اجرای دو نفره داشته باشی؟ من شنیده ام که از خارج از کشور هم برای اجرای دو نفره با پدر، پیشنهادات زیادی داری...
بله،
از خارج هم پیشنهادات زیادی در این مورد وجود دارد که قبول نکرده ام. ببین
مساله ای که برای یک هنرمند اهمیت ویژه ای دارد این است که او باید یک
سیاست کاری برای خودش داشته باشد. شما برای هر کاری در زندگی باید سیاست
داشته باشی چون دنیای امروز دنیایی است که بدون هدف و سیاست نمی توان قدم
برداشت. شاید زمانی که پدر من کار می کردند، آدم ها ساده تر و بی سیاست تر
بودند اما امروز با آن تفکر نمی شود کار کرد.
*و این سیاست ها قرار نیست تغییر کند؟
هیچ چیز در دنیا مطلق نیست. همه چیز قابل تغییر است و این احتمال وجود دارد که سیاست های کاری من هم در آینده دستخوش تغییراتی شود.
تیتراژ مثل گذشته برایم جذاب نیست
*اولین تیتراژی که خواندی برای چه سریالی بود؟
یک سریال مناسبتی که در ماه محرم پخش می شد به نام غریبانه...
*با «برای آخرین بار» سر زبان ها افتادی...
به نظرم «غریبانه» بیشتر گل کرد اما فکر می کنم «برای آخرین بار» شناخته شدنم را تثبیت کرد.
*می گویند احسان در صدا و سیما برای خودش تبدیل به یک مافیا شده است، نظرت در این مورد چیست؟
فکر
می کنم در چهار سال اخیر چهار تیتراژ هم نخوانده ام! آن اوایل که کار
تیتراژ را آغاز کردم، چون آهنگسازی و موسیقی متن را هم خودم بر عهده داشتم،
با سرعت زیادی کار می کردم. بعضی از سریال ها بود که من در شرایطی کارها
را ساختم که شاید واقعاً باور نکردنی باشند. به عنوان مثال سر سریال «میوه
ممنوعه»، ساعت 5:30 بعد از ظهر نوار قسمتی که ساعت 9 همان شب قرار بود پخش
شود، به دست ما رسید و ما با سرعت زیاد شعر و ملودی را ساختیم. همانطور که
می دانی برای سریال میوه ممنوعه به غیر از موسیقی متن، علی رغم وقت فشرده
ای که داشتیم چند ترانه ساختیم که تعدادی از آن ها در کمتر از دو ساعت خلق
شد، افشین یداللهی شعرش را می گفت، من هم آهنگش را می ساختم و کل کار بیشتر
از دو ساعت طول نمی کشید.
*که البته کیفیت آنها هم قابل قبول بود...
بله،
خیلی از این کارها که در زمان محدود و با فشردگی زیاد تولید کردیم، کارهای
خوبی از آب در آمد که شاید اگر فرصت داشتم بیشتر روی آنها کار کنم، به
دلیل وسواسی که روی کار دارم، صد در صد به این خوبی نمی شد.
*تیتراژ خوانی چه ویژگی دارد که اینقدر برای خوانندگان جذاب است؟
به
نظر من این روزها تیتراژ خواندن دیگر جایگاه گذشته خود را ندارد. زمانی
تیتراژ وجه بسیار خوبی داشت، شبکه های ماهواره ای اینقدر گسترده و زیاد
نشده بود، اینترنت هم اینقدر همه گیر نبود و مردم به تلویزیون خودمان بیشتر
توجه می کردند و سریال های شبکه های داخلی را با اشتیاق دنبال می کردند.
اما امروز فکر می کنم شرایط دچار تغییر شده...
*پس تیتراژ خوانی دیگر برایت جذاب نیست؟
نه مثل گذشته...
*با این تفاسیر اگر امروز بخواهی تیتراژ یک کار را بخوانی، آن سریال باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا قبول کنی؟
تجربه
به من نشان داده است که اگر همه عوامل هم خوب و ایده آل باشد باز آن
اتفاقی که باید بیفتد و من اسمش را می گذارم حادثه، دست من و کارگردان و
نویسنده و دیگر عوامل نیست. فکر می کنم یک سری عوامل ماوراء الطبیعه باید
اتفاق بیفتد که خواست خدا مهم ترین آن هاست، همیشه معتقدم که خواست خدا از
مهم ترین عوامل موفقیت هر کاری است.
قیمت بالای بلیط ها تقصیر هنرمند و تهیه کننده نیست
*اتفاق عجیبی که در کنسرت پاییزی ات افتاد این بود که ظرف 48 ساعت تمام بلیط ها به فروش رسید...
از
این عجیب تر هم ما داشته ایم (خنده)... در یکی از کنسرت هایم که در سالن
وزارت کشور برگزار می شد ما هشت سانس اجرا داشتیم که تمام بلیط ها طی کمتر
از دو روز به فروش رسید. البته آن زمان قیمت بلیط ها خیلی پایین تر از الآن
بود و از طرفی آن کنسرت اولین کنسرت ام بود و خودم واقعاً از این اتفاق
شوکه شدم.
*جو کنسرت هایت متفاوت از کنسرت خوانندگان دیگر است، از
نوجوان 16-17 ساله می آیند تا مادربزرگ ها و پدربزرگ ها، در چیدمان آهنگ
آلبوم هایت به این مساله فکر می کنی که بخواهی برای همه اقشار جامعه آهنگ
در آلبوم داشته باشی که به کنسرت بیایند؟
نه، این لطف خدا بوده است.
من اگر هم می خواستم نمی توانستم اینقدر دقیق این ماجرا را مهندسی کنم.
امسال در کنسرتم مادربزرگ و پدربزرگ های زیادی دیدم که این موضوع هم من را
خوشحال می کرد و هم باعث نگرانیم می شد و احساس مسوولیت بیشتری می کردم. من
کنسرت های دوستان دیگرم هم رفته ام، واقعاً به این شکل نیست و کسانی که در
کنسرت های دوستان خوبم دیده ام اکثراً نوجوان هستند اما این یکی از بهترین
و مهم ترین اتفاقات زندگی من است که کنسرت هایم مشهور شده به کنسرت های
سالم و خانوادگی...
*همانطور که می دانی خیلی از خوانندگانی که این
روزها کنسرت دارند، بخش قابل توجهی از کارهای کنسرت را با استفاده از لپ
تاپ انجام می دهند، این موضوع را چطور ارزیابی می کنی؟
این اتفاق
زیاد هم عجیب و غریب نیست، در همه جای دنیا یک سری از مسائل روی کامپیوتر
تنظیم می شود، وقتی برای اجرای کنسرت به کشور آمریکا سفر کرده بودم، مشاهده
کردم که در کنسرت های آنجا همه چیز مثل نورپردازی، لیزر و... از روی
کامپیوتر و برنامه ریزی شده اجرا می شود. درست است که این موضوع یک مقدار
حس کنسرت را ماشینی تر می کند اما کار تمیز تر می شود، شما زمانی که همه
کارها را روی لپ تاپ برنامه ریزی کنید طبیعتاً کار با کیفیت بالاتری اجرا
خواهد شد. متاسفانه نمی شود به این موضوع انتقادی کرد، چون کلیت زندگی
امروزی ما ماشینی شده است. طبیعتاً در گذشته انسان از تک تک اموری که انجام
می داد یک لذتی می برد اما امروز این لذت کمتر شده است.
*این موضوع توهین به کسی که پول داده تا موسیقی زنده بشنود، محسوب نمی شود؟
کنسرت
یعنی نمایش، تعریف کنسرت هم امروز عوض شده است. قبلاً کنسرت در نظر ما
اینطور بود که یک مجموعه ای از نوازندگان می آمدند و یک خواننده هم آواز می
خواند و همه چیز تمام می شد، اما امروز کنسرت به یک نمایش موزیکال تغییر
پیدا کرده است. البته به دلیل یک سری محدودیت هایی که وجود دارد ما نمی
توانیم بعضی از کارها را در کنسرت انجام دهیم، از طرفی فرهنگ ما هم یکسری
از مسائل را نمی پذیرد. در کشورهای دیگر کنسرت خیلی وسیع برگزار می شود،
گروه های نمایشی مختلف، گروه های آکروبات و... در کنار گروه موسیقی، برنامه
اجرا می کنند. ما هم باید به این سمت حرکت کنیم. به هر حال فکر نمی کنم
محول کردن بخشی از کنسرت به کامپیوتر توهین به مخاطب باشد، اگر شما بروید و
در یک کنسرت موسیقی سنتی شرکت کنید، با این تفکر می روید که یک موسیقی
اصیل را بشوید و دوست دارید همه چیز سنتی و اصیل و طبیعی باشد، اگر آنجا از
کامپیوتر استفاده شود بله، یک نوع دزدی اتفاق افتاده است اما در موسیقی
پاپ شما وقتی یک آلبوم را گوش می کنید، توقع دارید که آهنگ ها با همان
کیفیت در کنسرت هم اجرا شود و این در حالی است که خیلی از چیزهایی که در
آلبوم می شنویم توسط کامپیوتر تنظیم و درست شده است.
*خودت در کنسرت هایت از این موضوع استفاده می کنی؟
امسال
در کنسرتم از این قضیه استفاده کردم، خیلی از اشعاری که می خواندم پشت سرم
روی ال ای دی پخش می شد، در این کنسرت از یک سری افکت های کامپیوتری هم
استفاده کردم، مثلاً صدای پدرم که همزمان با ارکستر از کامپیوتر پخش می شد.
*منظورم یک نوع پلی بک اجرا کردن است، این که مثلاً فیش بعضی از سازها کشیده و از کامپیوتر پلی بک شود...
نه، من هم با این کار موافق نیستم
*نکته دیگری که در مورد کنسرت هایت می خواهم بگویم، تعداد کم اجراهایی است که داری، معمولاً دو نوبت در سال کنسرت برگزار می کنی در شرایطی که خواندگان دیگر چندین بار در سال روی سن می روند...
من
به شخصه دوست دارم که سالی یک کنسرت اجرا کنم. دلیلش هم این است که مخاطب
را تشنه موسیقی ام نگه دارم و هم این که سعی دارم کنسرتی که برگزار می کنم
با کنسرت قبلی ام متفاوت باشد و این نیازمند زمان است تا بتوان تفکرهای
جدید را در کنسرت پیاده کرد. از طرفی اگر تعدد کنسرت داشته باشیم، موضوع
لوث می شود. شما امروز یک کنسرت دارید و در آن تعداد زیادی عکاس حضور دارد
که به فاصله چند ساعت عکس های کنسرت را مخابره می کنند و برای اجرای فردا
تو به عنوان خواننده مجبوری که لباس جدید بپوشی که برای کسی که عکس های شب
پیش را دیده است تکراری نباشی. شاید در موسیقی سنتی شما ده شب یک لباس اصیل
بپوشید کسی هم به شما ایراد نگیرد اما در موسیقی پاپ اگر کتی که در اجرای
هفته پیش پوشیده ای را دوباره بپوشی به نظر من زیبا نیست.
*ولی فکر می کنم استقبال تهیه کننده ها برای کنسرت تو خیلی زیاد است...
بله،
البته من الآن فقط با یک تهیه کننده کار می کنم که خیلی هم از همکاری با
ایشان راضی هستم، آقای جلیل پور در این روزها که پیدا کردن انسان شریف سخت
شده، انسان بسیار شریفی هستند.
*با اجرای دو سانس در یک شب موافقی؟
اگر
به من باشد دوست دارم مثلاً ده شب اجرا داشته باشم اما شبی یک سانس. شبی
دو سانس اجرا کردن برای هنرمند واقعاً سنگین است. البته این موضوع چاره ای
هم ندارد، محدودیتی که برای تعداد روزهای کنسرت اعمال می شود باعث شده تهیه
کننده ها مجبور باشند شبی دو سانس کنسرت بگذارند تا برایشان صرفه مالی
وجود داشته باشد. الان برگزاری یک سانس کنسرت در یک شب برای برگزارکننده
چیزی جز ضرر و زیان نیست. متاسفانه بعضی اوقات یکسری تصمیم هایی گرفته می
شود که با هیچ منطقی همخوانی ندارد.
*رضا صادقی در کنسرت قبلی اش
خطاب به تهیه کننده کنسرت گفت که خواهش می کنم یک مقدار از سود خود بکاهید و
قیمت بلیط ها را کاهش دهید تا مردم راحت تر در کنسرت ها حضور پیدا کنند،
در مورد قیمت بلیط ها چه نظری داری؟
به نظر من قیمت بلیط کنسرت ها
منطقی نیست اما این را باید بدانیم که تهیه کننده و هنرمند در این ماجرا
تقصیری ندارند. مشکل اصلی ما نداشتن سالن و نبود رقابت بین سالن هاست. ما
امروز فقط برج میلاد را داریم که هر تصمیمی دلش بخواهد می گیرد و کسی هم
نمی تواند کاری انجام بدهد. سالن وزارت کشور هم با برگزاری موسیقی پاپ
موافقت نمی کند و آخرین کنسرت پاپی که آنجا برگزار شد کنسرت خودم بود. در
مجموع مشکلاتی وجود دارد که شاید خیلی از مسوولان راغب نباشند این مسائل
رسانه ای شود و فکر می کنم اگر جلساتی با هم داشته باشیم و نظرات ما را هم
جویا شوند، این مشکلات که اکثراً هم خیلی ساده هستند قابل حل است.
*کنسرت آمریکایت خیلی سر و صدا کرد و با موفقیت خوبی همراه بود، از این تجربه برایمان بگو.
ببین
الآن موسیقی داخلی ما بین ایرانی ها فراگیر شده است، حتی ایرانی های مقیم
آمریکا هم به آهنگ های داخلی گرایش زیادی دارند. اکثر ماشین هایی که آنجا
سوار می شدم موسیقی داخلی گوش می دادند و این یعنی خوراک موسیقی آن ها
موسیقی داخلی ما بود. در کنسرت هایی که در آمریکا اجرا داشتم خوشبختانه
تقریباً همه کارها را حفظ بودند و همراه من می خواندند و با فضای کنسرت و
آهنگ هایم آشنا بودند و در تمام اجراهایی که داشتم هرگز این حس به من دست
نداد که در یک جای غریب دارم اجرا می کنم. زمانی که بین هموطنانم بودم
احساس می کردم در ایران هستم و در کشور خودم دارم برنامه اجرا می کنم.
*قبل از اینکه بروی این استرس را نداشتی که برای یک سری آدم باید اجرا کنی که شاید با تو آشنا نباشند؟
خب
من پیش از این هم تجربه اجرای کنسرت های خارجی زیادی داشتم و در کشورهایی
مثل کانادا، انگلستان، آلمان، فرانسه، دانمارک و ایتالیا و... برنامه اجرا
کرده بودم و با این نوع برنامه ها آشنا بودم. البته کنسرت در آمریکا خیلی
فرق می کند.
*تو زودتر از این هم می توانستی در آمریکا اجرا داشته باشی، چرا این اتفاق با تاخیر افتاد؟
زودتر
از این هم می شد، اما برای اجرا در آنجا سختی های زیادی را باید متحمل
شویم. این بار هم که رفتیم مشکلات زیادی را تحمل کردیم تا بتوانیم در
آمریکا اجرا داشته باشیم. در مجموع کنسرت های خارج از کشور خیلی مشکل است.
برای کنسرت آمریکا من و زایا سلیمان (رهبر ارکستر و مدیر برنامه ام) دو
نفره رفتیم و آنجا علی رغم زمان اندکی که در اختیار داشتیم مجبور بودیم که
یک گروه ارکستر تشکیل دهیم و با نوازندگانی که بعضاً هم خارجی بودند باید
کار می کردیم که طبیعتاً کار راحتی نبود.
*یک بار هم که می خواستی بروی اما در دبی برگشت خوردی...
نه، سه بار به خاطر ویزا به دبی رفتیم که موفق به اخذ ویزا نشدیم و به ایران بازگشتیم.
*در آخرین کنسرتی که در تهران داشتی میثم مروستی در گروه حضور نداشت، مشکل چه بود؟
احساسم
این است که میثم یک مقدار خسته شده و این خواست خودش بود که در گروه
نباشد. من خیلی دوست داشتم که میثم با ما اجرا داشته باشد اما فکر می کنم
او یک مقدار از فضای پاپ خسته شده است.
اگر تعریف ستاره شدن این است، آن را نمی خواهم
*خیلی ها این روزها ادعای ستاره بودن دارند، تعریف تو از ستاره چیست؟ خودت را ستاره می دانی؟
من
که خودم را سوپر استار یا ستاره نمی دانم، کاری که من کرده ام این بوده که
هیچ وقت سعی نکرده ام خودم را از هموطنانم جدا کنم که اگر خدای نکرده این
اتفاق بیفتد، آخرین روز کاری من همان روز است. یک بخشی از لطفی هم که خدا
در حق من کرده است، احساس می کنم به خاطر همین صمیمیتی است که بین من و
مخاطبینم وجود دارد. هیچ وقت در کنسرت های من شما یک نفر به نام احسان
خواجه امیری را روی سن نمی بینید که فقط او بخواند، ما در کنسرت هایمان یک
«ما» ی واقعی هستیم.
*با این تفاسیر یکی از ویژگی های ستاره از نظر تو فاصله داشتن او از مردم است؟
به هر حال اسم ستاره را وقتی می شنوید اولین چیزی که به یادتان می آید یک شی ء نورانی است که از شما فاصله زیادی دارد...
*و با این تعریف به دنبال ستاره شدن هم نیستی؟
اگر تعریف ستاره شدن دور شدن از هموطنان عزیزم باشد هیچ وقت دوست ندارم ستاره باشم.
*تو در موسیقی تقریباً به همه چیز رسیده ای، اشباع نشده ای؟
حس
اشباع شدن مدت هاست در من ایجاد شده است اما سعی کرده ام به آن غلبه کنم.
چندی پیش مصاحبه ای انجام دادم که در آن گفتم سه سال دیگر برای همیشه
بازنشسته خواهم شد اما بعد از آن خیلی سعی کردم این حس را در خودم از بین
ببرم.
*این حس از چه چیزی در تو نشات می گیرد؟
خیلی سخت است
که بخواهم این حس را توضیح دهم، اشباع شدن آنقدر حس ناامیدی در انسان ایجاد
می کند که دیگر هیچ چیزی در زندگی برایت لذت بخش نیست. باید این حس، تجربه
و لمس شود تا متوجه شوید چه می گویم. مثلاً میثم مروستی عزیز شاید اشباع
شده بود که از گروه ما رفت و تصمیم گرفت مدتی کار نکند. خیلی از هنرمندان
کشورمان هستند که فکر می کنم امروز به این حس نزدیک شده اند...
*برای فاصله گرفتن از این فضا چه کار کردی؟
تمام
تلاشم را کردم که بر این حس غلبه کنم و امروز دیگر حس اشباع شدن در من
وجود ندارد. سعی خودم را کردم که دلم برای اتاق کارم تنگ بشود و برای رسیدن
به این دلتنگی یک زمان کمی را از کارم فاصله گرفتم و امروز با انگیزه بالا
دارم کار می کنم و برنامه های زیادی برای آینده دارم.
*به چیزی می خواهی برسی که برایش برنامه ریزی کرده ای؟
حفظ
همان چیزی که به دست آوردم بسیار مشکل است، تمام تلاشم را می کنم در جایی
که هستم باقی بمانم که اگر بتوانم این کار را انجام دهم شاهکار کرده ام.
رضا با بقیه فرق دارد
*دوستی ات با رضا صادقی از کجا شکل گرفت؟
رضا
را قبل از آلبوم «سلام آخر» می شناسم و از آن موقع با هم دوست بودیم و
همچنان هم با هم رابطه خوبی داریم. آشنایی ما از طریق شرکت ایران گام بود،
از همان موقع قرار بود که یک کار با هم به صورت مشترک اجرا کنیم. یک شعری
رضا گفته بود «چقدر سخته که عشقت رو به روت باشه...» که قرار بود آن را با
هم بخوانیم. این موضوع زمانی بود که سر آلبوم سلام آخر با یک سری مشکلاتی
رو به رو بودم و شعر آنقدر دست من ماند که در نهایت خود رضا این آهنگ را
اجرا کرد.
*در کنسرت اولی که امسال برگزار کردی گفتی قرار است یک
آهنگ مشترک با رضا صادقی اجرا کنی، بعد از کنسرت رضا گفت شاید بیشتر از یک
آهنگ باشد و یک آلبوم مشترک با هم تولید کنید، در این مورد برایمان بگو که
ماجرا چیست؟
این یک ایده ای بود که من و رضا داشتیم و هنوز هم
پابرجاست اما فعلاً چون موضوعیت آن زیاد مشخص نیست نمی توانم توضیح خاصی در
این مورد بدهم. البته یک مقدار این قضیه که چند خواننده در کنار هم یک
آلبوم مشترک ارائه می کنند لوث شده است و به همین دلیل امروز دیگر به شدت
قبل نسبت به این اتفاق مصمم نیستم. البته رضا با تمام خوانندگانی که در
آلبوم های گروهی شرکت کرده اند متفاوت است، اما فکر می کنم آلبوم های گروهی
در فضای موسیقی ما جواب نمی دهد.
آلبوم جدیدم یک دست تر است*در آلبوم جدیدت قرار است فضای تازه ای ببینیم؟
خرق
عادت نکرده ام اما تمام تلاشم را به کار بستم تا انتقاداتی که به آلبوم
های قبلی ام می شد را سر و سامان دهم. این آلبوم فضای یک دست تری نسبت به
آلبوم های قبلی ام دارد. تعداد تراک های آن معلوم نیست اما احتمالاً بین
کارهایی که تولید کرده ام، 8-9 تراک در آلبوم قرر می دهم.
*یک دست تر شده یعنی چی؟
خب
در آلبوم های قبلی به من انتقادهایی می شد که فضای آلبوم ها یک دست نبود
که خودم هم این موضوع را قبول دارم. فضاهای مختلفی در یک آلبوم تجربه می
کردم که این اتفاق در آلبوم جدیدم کمرنگ تر شده و فضای آلبوم یک دست تر است
و این در شرایطی است که خیلی از خوانندگانی که امروز دارند کار می کنند
بعد از انتشار یک آلبوم خوب و به دست آوردن شهرت و محبوبیت به واسطه اسمی
که پیدا می کنند حس می کنند می توانند هرآهنگ بی کیفیتی را به مخاطب خود
ارائه دهند. حداقل در مورد من چنین مساله ای وجود نداشته و ندارد. مثلاً در
مورد آلبوم جدیدی که در حال تولید آن هستم تصورم این است که می تواند پخته
ترین مجموعه ای باشد که تا امروز ارائه کرده ام. تلاش زیادی روی این آلبوم
انجام داده ام و شاید باورت نشود که بیش از 20 آهنگ برای این آلبوم تولید
کرده ام تا بهترین هایش را در آلبوم قرار دهم. نکته جالبش اینجاست که منی
که سال ها موسیقی فیلم ساخته ام و کار آهنگسازی حرفه ای انجام داده ام در
این آلبوم فقط دو آهنگ ساخته ام و باقی کارها را دوستان دیگر ساخته اند،
حتی در این مرحله به خودم غلبه کرده ام و وقتی احساس کردم نمی توانم
کارهایی با کیفیت گذشته برای خودم بسازم، از دیگران برای آهنگسازی استفاده
کردم. حتی برای میکس و مسترینگ که خیلی به آن علاقه دارم هم از ایمان حجت
که این روزها بهترین هست استفاده کرده ام. تمام تلاشم را کرده ام که این
آلبوم مخاطبانم را راضی کند.
*آلبوم قبلی اینطور نبود؟
هم مخاطبانم را راضی کرد و هم راضی نکرد. اما احساسم نسبت به آلبوم جدیدم این است که به امید خدا آلبوم پخته تری خواهد بود.
*از چه ترانه سراهایی در این آلبوم استفاده کرده ای؟
تمام ترانه های این آلبوم را روزبه بمانی سروده است.
*این اولین خرق عادت، حضور روزبه بمانی و عدم حضور افشین یداللهی...
درست
می گویی، از این جهت یک خرق عادت در آلبوم صورت گرفته است. البته الآن من
با دکتر یداللهی یک مجموعه دیگر را داریم کار می کنیم که تمام اشعارش متعلق
به افشین است.
*چرا روزبه بمانی؟
اگر از شما بپرسند امروز
مطرح ترین ترانه سرای داخلی چه کسی است، غیر از روزبه بمانی بعید است نام
کس دیگری را بگویید. من تمام تلاشم را انجام داده ام تا بهترین اثر را
ارائه کنم.
*تنظیم کارها بر عهده کیست؟
هومن نامداری که خیلی تنظیم های خوبی از او خواهید شنید.
*سورپرایز آلبوم قبلی همکاری ات با سیروان بود، از آن همکاری راضی نبودی که از سیروان در آلبوم جدیدت اسنفاده ای نکرده ای؟
همکاری با سیروان واقعاً لذت بخش و رضایت کننده بود و الآن هم با هم در ارتباطیم. سیروان این روزها سرش یک مقدار شلوغ است.
*زمان انتشار آلبوم مشخص شده است؟
نه، اما تمام تلاشم را می کنم که امسال آلبوم جدیدم را روانه بازار کنم.
دیده شدن به هر قیمتی را دوست ندارم
*دوستان سینمایی زیادی داری و چهره ات هم برای سینما مناسب است، چرا بازیگری را تجربه نمی کنی؟
چند بار برای بازیگری پیشنهاداتی داشته ام اما معتقدم این کار، اصلاً کار من نیست.
*همین فیلم بازی کردن نمی تواند جای کلیپ را برای خواننده بگیرد؟
یه
نظر من کار شیکی نیست، آدم باید تمام وقتش را برای کار تخصصی خودش بگذارد.
من به هر نحوی دیده شدن و مطرح شدن را دوست ندارم چون فکر می کنم این
موضوع نه تنها تاثیر مثبتی نمی گذارد، تاثیر منفی هم روی کار هنرمند می
گذارد.
*پیشنهاد مدلینگ هم داشته ای؟
بله، چند سال پیش
پیشنهادی در این زمینه داشتم که متاسفانه یه خاطر ممنوعیتی که وجود داشت
نتوانستم در این زمینه فعالیت داشته باشم. این ماجرا هم از همان چیزهایی
است که منطقش را درک نمی کنم.
اولین کلیپ مجاز، برای من بود
*تا به حال وسوسه شده ای که کلیپ بسازی؟
فکر
می کنم اولین کلیپی که از ماهواره به صورت مجاز پخش شد، کلیپ من و بابام
بود. آن زمان شبکه ایران موزیک به صورت آزمایشی یک هفته شروع به فعالیت
کرده بود که کلیپ مجوز دار ما نیز در همان دوران پخش می شد. فکر می کنم
موسیقی بدون تصویر به نوعی بی معنا است. خیلی کم پیش می آید که ما در منزل
خود یک سی دی موسیقی را گوش کنیم و اکثراً در ماشین ها یا از طریق تلویزیون
موسیقی گوش می دهیم. نوع گوش دادن موسیقی عوض شده و ما یکی ار انواع سبک
های گوش دادن به موسیقی که مهم ترین آن هم هست را به صورت مجاز در اختیار
نداریم.
*به نظرت از نظر حرفه ای کار کسانی که کلیپ هایشان را به شبکه های ماهواره ای می دهند، اشتباه است؟
همه
ما می دانیم که این کمبود حق هنرمندانی است که دارند کار می کنند. شاید
دادن کلیپ به شبکه های ماهواره ای یک نوع اعتراض به این محدودیت باشد.
*خودت به فکر تولید کلیپ نیستی؟
من
تا امروز شاید در این زمینه احساس نیاز نکرده ام و برای همین هم تا الآن
به فکر تولید کلیپ نیوده ام. البته عدم نیاز من دلیل بر عدم نیاز جامعه
موسیقی نیست.
*با این تفاسیر فکر می کنی تاسیس شبکه مجاز برای پخش کلیپ خوانندگان می تواند چاره کار باشد؟
خیلی
زیاد. اگر شبکه ای تاسیس شود که با استانداردهای بالا فعالیت کند و
هنرمندان شناخته شده هم پای در این عرصه بگذارند می تواند در پیشرفت موسیقی
کشورمان تاثیر زیادی داشته باشد.
بردهای دربی مزه نداد
*از کی طرفدار استقلالی؟
معمولاً
آدم ها به خاطر خانواده شان و نسبت به فضایی که در خانه حاکم است طرفدار
تیم های مختلف می شوند، تمام اعضای خانواده من هم استقلالی بودند و بالطبع
طرفدار استقلال شدم.
*تو یکی از هنرمندان شاخص استقلالی هستی، زمانی که ناصر حجازی فوت کرد تصمیمی برای خواندن آهنگ در مورد او نداشتی؟
خبر فوت ناصر خان واقعاً من را متاسف کرد اما چیز خاصی به ذهنم نرسید که بخواهم آن را بسازم و ادای دینی یه ایشان کرده باشم.
*دربی 73، چهارمین برد پیاپی استقلال بود، نظرت در این مورد چیست؟
بله، خیلی خوشحال شدم. البته پرسپولیس تیم بسیار بزرگی است و طرفداران زیادی هم دارد، به شخصه دوست ندارم این تیم را در این وضعیت ببینم و امیدوارم هر چه زودتر مشکلات این تیم حل شود. شرایط امسال طوری بود که احساس می کردیم که پرسپولیس در شرایط خوبی نیست و شاید به همین دلیل هم بردهای دربی زیاد به من مزه نداد.
نظر احسان در یک کلام
رضا صادقی : مشکی
بنیامین : خوش تیپ
محسن یگانه : با استعداد
مازیار فلاحی : با حس
برج میلاد : میعادگاه
زایا سلیمان : باهوش
سیروان : حرفه ای
میثم مروستی : دوست داشتنی
افشین یداللهی : یک فیلسوف بزرگ
احسان خواجه امیری : واقعاً نمی دانم!
============================================================
تصویر صفحات این مصاحبه در مجله "یکشنبه"
مطالب مشابه :
کنسرت رضا صادقی در ایلام
کنسرت رضا صادقی در اصفهان سازه. خبر کلیک برا اینجا بطور مستقیم بلیط این کنسرت را تهیه
اولین فرش قرمز سینمای ایران و هنرمندان در کنسرت حمید عسکری و روزبه نعمت اللهی و رضا صادقی
در کنسرت حمید عسکری و روزبه نعمت اللهی و رضا صادقی كسانی كه بلیط تهیه نكرده
تب کنسرت فلاحی در بین دختران جوان و نوجوان یزدی
برگزاری کنسرت در محیط رضا صادقی 13 بهمن در سالن قیمت بلیط های این کنسرت 35000، 40000
کدهای ناب برای وبلاگ وسایت برای بالا بردن بازدید سایت
خفن,های,موزیکسرا,خرید کنسرت,بلیط کنسرت-صدای رضا صادقی در-کنسرت
مصاحبه احسان خواجهامیری با مجله یکشنبه
*رضا صادقی در کنسرت به نظر من قیمت بلیط کنسرت ها کنسرت احسان خواجه امیری در اصفهان:
برچسب :
بلیط کنسرت رضا صادقی در اصفهان