تاریخچه ی شهر من دامنه
تاريخچه ی شهر دامنه: شهر دامنه با قدمتي بیش از 300 ساله، عرصه ی تاخت و تاز پادشاهان گذشته بوده است. در جنگي كه بين «عليمردان خان» به پشتيباني از «ابوتراب ميرزا» نوه ی دختري شاه سلطان حسين صفوي و از طرفي ديگر «ابوالفتح خان بختياري» كه ازجانب «شاهرخ شاه نادري» حاكم اصفهان، در گرفت؛ عليمردان خان مغلوب شد و دوباره تهيه سپاه ديد و از كريم خان زند كمك طلبيد و كريم خان زند كه در يكي از بلوك ملاير سكني داشت با نيروهاي خود در چمن قهيز به عليمردان خان پيوست و از طرف ديگر ابوالفتح خان، سليمان خان افشار و حسن قلي خان افشار و فتح علي خان افشار و سي چهل نفر ديگر از خوانين بختياري با عساكر زياد وارد اصفهان شده و از آنجا به دفع علي مردان خان به جانب قهيز شتافتند تلاقي فريقين رخ داد و شكست فاحشي از عليمردان خان يافته و به طرف شهر فراري شدند. اين جنگ در روز بيستم جمادي الاولي سال 1360 هجري قمري رخ داد.
در كتاب تاريخ بختياري نوشته لسان السلطنه سپهر صفحه 92 چنين آمده است: همچنين آقا محمد خان قاجار در زمان سلطنت خود دو جنگ با بختياري كرد كه در جنگ اول شكست سختي خورد؛ چون ايل هفت لنگ و چهار لنگ با هم دست اتحاد داده و ابدال خان برادرزاده ی عليمردان خان را به رياست خود پذيرفتند. پس از چندي دوباره آقا محمد خان با سپاهي بزرگ براي قلع و قمع بختياري كمر همت بست و در نواحي فريدن (قهيز) تلاقي فريقين دست داد و ايل بختياري كه به تدبير آقا محمد خان بين آنها دودستگی ايجاد شده بود شكست خورده و ابدال خان زند دستگير و كشته شد. (به نقل از تاريخ بختياري صفحه 160 اين دو جنگ هر دو در چمن قهيز به سالهاي 1999 و 1200 هجري قمري واقع شد). در سال 1246 هجري قمري «شاهزاده اردشير ميرزا» به حكومت خوزستان و لرستان و بختياري و نظم اراضي چعب و رامهرمز مأمور شد. نامبرده با دو فوج سرباز كمره و گلپايگان و دو فوج لشگر لرستان و يك فوج سرباز فريدن و چهارصد تن سوار شاهسون و چهارصد سوار جنگي قزوين و جمعي از ملازمان ركاب و دويست تن توپچي و هشت عراده توپ و قورخانه لايق در عشر آخر ربيع الاخر از دارالخلافه تهران خارج شد و نخست از اراضي كمر و گلپايگان و خوانسار و فريدن عبور كرد و در چمن قهيز سركشان را گوشمالي سختي داد و بعد از شش ماه چمن سنگباران و چمن قهيز را شكار گاه كرده و بعد از نظم آن جا آهنگ لرستان كرد. (به نقل از تاريخ بختياري صفحه 519) آثار تاريخي: حمام كهنه: تقريباً 170الي 180 سال قبل در اوايل زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار و در زمان صدارت اميركبير ميرزا تقي خان امير نظام در بين سالهاي 1260 الي 1270 هجري قمري ساخته شده است. مسجد جامع: كه ساختمان آن در اين سالهاي 1270 الي 1280 هجري قمري ساخته شده است. کاروانسرای شاه عباسی: این کاروانسرا که اکنون حسینیه ی اعظم در جای آن ساخته شده است در سه راه مسیر اصفهان - الیگودرز - اراک ساخته شده بود که تا نیم قرن گذشته پا بر جا بوده؛ ولی متاسفانه در سال های اخیر از آجر و سنگ های تراشیده شده آن در امر خانه سازی استفاده کرده اند که اکنون به جز نامی ازآن در خاطره ها نیست. ساختمان امامزاده چاه موسی: بنای ساختمان امامزاده گرچه تازه ساز است؛ اما بافت قدیم آن چند سال قبل جهت مرمت خراب شده و با توجه به سنگ نوشته های موجود که 1286 هجری قمری که در سر ایوان غربی شاهزاده ابراهیم کار گذاشته شده است و دیگر سنگ قبری متعلق به سید فضل الله ابن میر عابدین ثانی به تاریخ 1035 هجری قمری که در گوشه جنوب غربی ایوان جنوبی شاهزاده ابرهیم می باشد. این تاریخ مطابق است با سال های آخر سلطنت شاه عباس صفوی و با در نظر گرفتن اینکه شاهان صفوی بخصوص شاه عباس سعی وافر در ساختن بقعه های متبرکه داشتند؛ می توان حدس به یقین داشت که امامزادگان در آن زمان دارای بقعه بوده اند که این شخص که با بیست واسطه به همان امامزاده و با هجده واسطه به سادات ساکن در دامنه می رسد در آنجا دفن شده است. قنات ها: وجود هفتاد دو رشته قنات تا سالهاي 1350 هجري شمسي (كه هنوز كشاورزي به صورت سنتي بود و خبري از تراكتورهاي سنگين در منطقه نبود) از سوی اهالی میان سال وکهن سال دامنه امری انکار نشدنی و اثبات شده است. تا حوالی سال 50 شمسی آثار قنات ها برجا بوده كه از بسياري چاه هاي آن به کمک دلو و طناب آب براي تأمین آب آشامیدنی زارعین استفاده شده است. با توجه به اينكه هر رشته قنات از چاه اصلي (مادر چاه) تا جايي كه آب به كشت مي نشيند داراي چندين حلقه چاه و تونل هاي طولاني مي باشد و تعداد رشته قنات ها كه هزينه های سنگين و نيروي انساني فراوان و همچنین مدت زمان طولانی براي حفر اين چاه ها و تونل های ارتباط دهنده که براي استفاده ی بهينه در امر كشاورزي سنتي از اين آب عظيم لازم است؛ زمان حفر اين قنات ها به زمان هاي بسيار دور و كهن و شايد قرنها قبل از اسلام باز مي گردد. تل هاي خاكي باقيمانده از روزگار كهن: تل يا تپه هاي خاكي، باقيمانده ی ساختمان يا قلعه هاي شهري آباد در دشت قهيز است كه در جای جای اين دشت وجود دارد. اين تپه ها بنام هاي زير خوانده مي شوند: دو واحد تل هاي امامزاده كه در سه كيلومتري شرق دامنه و در مركز دشت قهيز واقع شده اند كه يكي از آنها در سمت مغرب امامزاده است و روي آن صاف شده و از آن به جاي پاركينگ خودروهاي زائرين استفاده مي شود و دومي در حدود صد متري مغرب تل اولي بسيار بزرگ تر و بلندتر از آن مي باشد و بنا به گفته معمرين و پيران منطقه كه هنوز هم بعضي از ايشان در قيد حيات مي باشند؛ آب بيست و چهار رشته قنات از هفتاد و دو رشته به اطراف اين دو تل هدايت مي شده. اين دو تپه قلعه يا ارگ حكومتي بوده كه هدايت اين همه آب بدانجا ابتدا براي پر نمودن خندق به منظور حفاظت از خطرات احتمالي ساخته شده است. اين تلها هر كدام زميني به وسعت هشت الي ده هزار متر مربع را اشغال نموده اند كه ارتفاع آن ها از زمين هاي اطراف خود شش الي ده متر مي باشد که بنا به نقل قول پيران من جمله سيد ابوالقاسم كه خود و پدرانش افتخار توليت خدمت امامزادگان را داشته اند از ديده هاي خود و پدرش سيد مظفر مي گفت كه در كنار تل امامزاده در سمت مشرق آن حمام قهيز كهنه وجود داشت كه داراي سرد خانه و گرم خانه بسيار بزرگ و عظيمی بود كه چهارده طاق ضربي آجري آن را پدرش سيد مظفر به چشم خود ديده است كه بعد ها از آجرهاي چهار گوش و پخته شده آن براي تعمير و مرمت ساختمان امامزاده استفاده نموده بودند. همچنين خود سيد ابوالقاسم گفتند كه در سالي براي خاك برداري و صاف كردن اطراف امامزاده در كنار تل امامزاده مشغول بوديم. به يك سري تنور طبخ نان به تعداد بيست عدد كنار هم برخورديم كه نشاني از يك خبازخانه بسيار بزرگ آنهم در زماني بسيار دور بود كه اين گفته ها را بسياري از مردم شهر دامنه كه در اين خاكبرداري و مسطح نمودن اطراف امامزاده در همان روزها در خدمت به آستانه امامزادگان حضور داشتند تاييد مي نمايند و همچنين است در مورد حمام قهيز كهنه كه ديده اند در دو كيلومتري غرب امام زاده و در يك كيلومتري شرق شهر دامنه تپه اي بنام «تل جوي ميانه» وجود دارد كه زميني به وسعت دو الي سه هزار متر مربع را به خود اختصاص داده است و ارتفاع آن از سطح زمين هاي كشتي اطراف خود پنج الي شش متر مي باشد. در سه كيلومتري شرق امامزاده در حدود 2500 متري دهنه موسوم به «بيغش» مشرف به قله دالانكوه، تلي بنام «تل كوچك» در زميني به وسعت 2000 متر مربع وجود دارد. در هزار متري مشرق تل كوچك در امتداد جاده اي موسوم به جاده تل خاكي، تپه ی خاكي بزرگي در 150 متري مشرق رودخانه خشك كه آب فصلي «حوضه شاه» از آن عبور مي نمايد «تل بزرگ» در زميني به مساحت چهار الي پنج هزار متر مربع وجود دارد كه متاسفانه صاحب زمين هاي اطراف براي اضافه نمودن زمين كشتي خود آن را خاك برداري و مسطح نموده كه با دخالت نيروهاي انتظامي و سازمان ميراث فرهنگي زمين مورد نظر تفكيك و حصار بندي شده است. در 1200 متري امتداد شمالي تل بزرگ دو تپه كنار هم موسوم به «تلهاي كربلائي ابراهيم» وجود داشت که آن ها هم صاف و زمين آن كشت مي شود. در فاصله ی شش هزار متري امام زاده در خط سير شرقي، تپه اي موسوم به «تل آهو» در زميني به مساحت پنج الي هفت هزار متر مربع وجود دارد. در سمت شمال شهر دامنه مشرف به جاده جديد اصفهان -داران تا سه دهه قبل آثار و بقاياي خانه هايي بسيار ديده مي شد كه به آن «خرابه» مي گفتند كه بنا به قول مردم، شهر دامنه در ابتدا آنجا بوده و بعد از ساخته شدن كاروانسراي شاه عباسي مردم براي امنيت بيشتر به اطراف كاروانسرا نقل مكان نمودند و هنوز هم زمين هاي اطراف خودرو بود و در دو طرف آن تپه هايي در فاصله هاي مختلف كوچك و بزرگ كه همگي نمودار خانه هاي چند طبقه در اطراف خيابان نه چندان عريض بودند وجود داشت. از جمله افسانه هاي اساطيري كه بصورت سينه به سينه نقل شده یکی این که مي گويند: در زمان آبادي قهيز يك بازار سرپوشيده از «تل آهو» تا خرابه يا از گردنه «مادر شاه» تا گردنه «گنجه» وجود داشته است. (گردنه گنجه در ضلع شمال غربي قهيز واقع و گنجه روستايي در پشت آن هست.) آثار و بقاياي قلعه اي ساخته شده از سنگ لاشه اي و ملات خاك رس در بالاي تپه اي سنگي در جنوب شهر دامنه موسوم به كوه «قلعه دزد» كه به لهجه ی محلي به آن «قلندوز» مي گويند موجود است كه اين قلعه برفراز صخره اي سنگي به مساحت تقريبي هزار متر كه از سه طرف شمال، جنوب و مغرب ديوارهاي قلعه بر لبه ی ديواره ی سنگي و توجه به سلاح هاي قديم غير قابل نفوذ بوده است؛ ساخته شده. درِ ورودي قلعه در سمت مشرق بوده كه آن هم توسط يك ديوار سنگي به طول 150 الي 200 متر بصورت سنگر حفاظت مي شده است. آثار و بقاياي قلعه و سنگر هنوز موجود است آثار و بقاياي يك ديوار عظيم در نزديكي قله كوه «ماران» در جنوب شهر دامنه در ارتفاع سه هزار متري سطح دريا وجود دارد .آثار و بقاياي يك روستا در دره كوه «دره بيد» در دو كيلومتري غرب روستاي دره بيد شمال غربي دشت قهيز موسوم به دره بيد بالا وجود دارد. آثار و بقاياي يك ديوار سنگي بسيار طولاني برفراز كوه «ميش بند» در شمال دشت قهيز كه يكي از قلل كوه «پلنگ گالون» مي باشد موجود است. بقاياي يك قبرستان بسيار بزرگ در زميني به مساحت تقريبي سه هزار متر مربع بنام «قبرستان قهيز كهنه» در سمت مشرق تل هاي امامزاده بود كه تا حدود سي سال پيش نيز آثار قبرها و سنگ قبرها وجود داشت. اين قبرستان عظيم حكايت از شهري بزرگ با جمعيتي بسيار زياد را براي هر بيننده اي بازگو مي كند و اما از همه مهم تر آثار باقيمانده از يك قلعه قديمي بر فراز قله دالانكوه در ارتفاع 3915 متري از سطح دريا است. اين ساختمان بر بلندترين خط الرأس جغرافيايي دالانكوه در روي صخره اي سنگي و غير قابل دسترسي به مساحت 200 متر مربع كه با مصالحي از قبيل آجر چهارگوش پخته شده ی رسي و سنگ ساخته شده است. اين قلعه يا صخره ی سنگي از سه طرف غير قابل نفوذ است و تنها راه ورودي آن از طرف مشرق و از طريق ياله اي سنگي موسوم به «تختي كرفسي» مي باشد. اين قله در بيشتر ماه هاي سال پوشيده از برف است. در سمت شمال قلعه در حدود 150 الي 200 متر پايين تر از قله ی كوه، در زير تخته سنگ ها شكافي وجود دارد كه از ديواره پايين آن آب تراوش مي كند. در پايين تخته سنگ حوضي به ظرفيت 10 الي 12 ليتر در كمال ظرافت در دل سنگ تعبیه شده است. اين سنگ آب هميشه داراي آب مي باشد. حتي زماني كه بر فراز كوه برف ديده نمي شود. اگر آب آن را خالي كنيد به فاصله يك ساعت دوباره پر مي شود. براي دسترسي به آب اين چشمه در زمان خطر که از طريق دره حفاظت شده طبيعي؛ شخصي را با طناب از بالا به پايين مي فرستند. آثار جاي پاي کنده شده در دل سنگ ساييده شده از برف پس از گذشت هزاران سال هنوز مشخص است. لازم به ذكر است كه بر بالاي اين كوه و اطراف آن هيچ نوع خاك كه بتوان از آن آجر پخته تهيه كرد وجود ندارد و مشهور است كه سازنده آن بنا آجرها را دردشت قهيز ساخته و براي حمل آن ها از بز استفاده كرده است. به اين طريق كه براي هر بُز يك خورجين كوچك دوخته و دو آجر را دو طرف آن گذاشته و خورجين را پشت بز استوار مي كرده و گله در حالت چرا به آرامي تا نزديكي هاي قله صعود مي نموده و از آنجا با نيروي انساني به بالا حمل مي شده است. از فراز اين كوه يا بهتر است بگوييم از پشت بام اين قلعه در چشم انداز بسيار بديع و بي نظير تمام روستاها و شهرهاي فريدن و فريدونشهر، خوانسار، گلپايگان، دهق و علويجه، تيران و كرون، نجف آباد، اصفهان و سامان و شهركرد تا شعاع ده ها كيلومتر با چشم غير مسلح ديده مي شوند و با دوربين مي توان صدها كيلومتر در نظر آورد. في المثل در هواي صاف با دوربين از بالاي اين كوه كوير كاشان بصورت دريايي از مه ديده مي شود. حال با توجه به مطالب ذكر شده و بنا به گفته ی مورخين معلوم نيست قيام كاوه فريدني در همان قريه بوده يا جاي ديگر. گمان به يقين برده مي شود كه اين قيام در همين قريه بوده زیرا به گفته ی مورخين پاراتيكا(فريدن) ناحيه اي آباد بوده و قيام عليه يك خانواده سلطنتي هزار ساله نيز مستلزم يك سري اقدامات قبلي مي باشد و با توجه به اين كه پاراتاكها مردمي جنگجو و همگي از خانواده ی كاوه بوده اند و مي توان گفت كه اين قريه آباد كه شايد حاكم نشين آن زمان پاراتيكا بوده همين شهر قهيز است كه قنات ها و آثار بر جای مانده و همچنين داستان هاي اساطيري درباره شهري با بازاري سرپوش و جمعيتي بسيار زياد شاهد بر اين مدعا است و كاوه در اين قريه به آهنگري مشغول بوده و در ابتدا اقوام و عشيره ی خود را به آهن كه در آن زمان فلزي كمياب و سلاحي برتر بود مسلح نمود و در روز مقرر قيام و ابتدا زادگاه خود را از لوث وجود ضحاكيان پاك نمود و بعد در جستجوي فريدون بر آمد و قيام نهايي صورت مي گيرد اين مطلب است: همي رفت پيش اندرون مرد گرد سپاهي بر او انجمن شد نخورد ندانست خود كافريدون كجاست سراندر نهاد و همي رفت راست خروج كاوه بر عليه ضحاك 200 سال بعد از هجرت حضرت ابراهيم (ع) از بابل به كنعان بوده است و همچنين است مطالب ياد شده در تواريخ درباره شكست داراي سوم از اسكندر و به در رفتن آل گودرز درفش كاويان را از جنگ و رفتن به زادگاه خود كه الحال به فريدون اشتهار دارد و پنهان نمودن آن در يكي از قلل شامخه و به حفاظت آن مشهور شدن در حاليكه آل گودرز حامل درفش كاويان و همگي از نژاد كاوه بودند؛ مي توان حدس زد كه آن قلل شامخ كه ذكر شده همين دالانكوه بوده است. 1) در هيچ نقطه ی فريدن قله اي بلندتر و صعب العبورتر از دالانكوه وجود ندارد. 2) برفراز هيچكدام از كوهاي فريدن قلعه اي با اين خصوصيات ساخته نشده است. 3) ساختن قلعه اي بر فراز اين كوه بلند كه بيش از هشت الي نه ماه از سال در زير برف مدفون است آن هم در زميني به ابعاد كم براي تفريح نبوده است. 4) موقعيت خاص اين كوه مي باشد چون قله دالانكوه در انتهاي رشته كوه دالانكوه قرار دارد و اطراف آن را چمن قهيز و چمن سنگباران احاطه نموده اند و مشهد كاوه يا ده «كودليه» كه زادگاه كاوه و طبيعتاً محل استقرار فرزندان و فرزند زادگان و قبيله ی او بوده در انتهاي چمن «سنگباران» در حاشيه ی زاينده رود در ده كيلومتري جنوب قله دالانكوه وجود دارد و قلعه اي كه بر فراز اين كوه واقع است از چنان موقعيت خاصي برخوردار است كه اگر كسي بر پشت بام اين قلعه آتشي روشن كند دود و شعله آن اگر چه بسيار كم هم باشد تمام مردم و ساكنين اطراف مي بينند (استفاده از دود و آتش يكي از وسايل خبر رساني در قديم بوده است)؛ پس مي توان يقين حاصل كرد كه ساختن اين قلعه در اين جاي خاص فقط جنبه نظامي داشته و آن هم براي حفاظت از ميراث گرانبهایی ساخته شده است و دليل شكست و نااميدي اسكندر مقدوني در بدست آوردن درفش كاويانی موقعيت خاص اين قلعه بوده در به امداد خواستن مردم و قبايل در موقع خطر و ديگر صعب العبور بودن راه و برف گير بودنش در بيشتر ماه هاي سال و همچنين حميت و فداكاري مردم اطراف براي حفظ ميراث آبا و اجداد خود بوده است. حال مي توان گفت در اين دشت قهيز با وجود اين آثار و بقايای شهری آباد وجود داشته است كه مي توانسته سال هاي متمادي هم در مقابل نيروي دشمن پايداري كند و هم آذوقه ی سنگر نشينان كوه را تأمين نمايد و اما اينكه چرا اين قنات ها به اين شكل نابود و غير قابل استفاده شده است و باقيمانده قلعه ها به اين طرز ويران شده و بصورت تلي از خاك درآمده اند دليلش چند جنگ اخير بوده. بخصوص جنگ آقا محمد خان با ابدال خان كه در اين جنگ ابدال خان دستگير و به قتل رسيد و تاريخ گواه اين مطلب است كه آقا محمد خان قاجار با شهرها و قريه هايي كه درمقابل او ايستادگي مي كرده اند چه رفتاری می کرده و چگونه منزل و مأواي آنها را به طرز وحشيانه اي ويران نموده است. حال مي توان حدس زد با اين كه يكبار در سال گذشته نيز در اين دشت شكست خورده بود در هنگام فتح چگونه اين قريه ی آباد و آثار و بقاياي به يادگار مانده ار روزگار كهن را ويران كرد و تاريخ نگاران دوره قاجار براي سرپوش گذاشتن جنايات او و همچنين خوش خدمتي و بر اثر ترس از شاهان قاجار و خوانين آنها حتي نام آنها را محو نمودند. زيارتگاه هاي شهر: در سه کیلومتری شرق شهر دامنه در مرکز چمن قهیز در کنار خرابه های شهر باستانی «کییز» دو گنبد در کنار یکدیگر خود نمایی می کنند در زیر گنبدی که سمت شمال واقع است قبر امامزاده ی عظیم الشأن واجب التعظیم شاهزاده عبدالله ابن موسی ابن جعفر (ع) قرار دارد و در زیر گنبدی که در سمت جنوب واقع است چاه آبی است که می گویند شاهزاده ابراهیم ابن موسی ابن جعفر (ع) از دست دشمنان به این چاه پناه برده و مخفی شده است. مدفن این دو بزرگوار میعادگاه عاشقان و هیئات مذهبی شهر دامنه در تمام ایام سوگواری و همچنین زیارتگاه زائرین در تمام اعیاد و شب های جمعه می باشد و بنام امامزاده «چاه موسی» معروف می باشد. تاریخچه ی امام زادگان: در سال دویست هجری قمری حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) بنا به دعوت مأمون عباسی از مدینه بسوی مرو حرکت نمود که بدون شک بسیاری از برادران و برادر زادگان همراه آن بزرگوار همسفر بودند و در سال های بعد نیز مهاجرت بسیاری از اولاد حضرت موسی ابن جعفر (ع) و همچنین دیگر فرزندان ائمه از نسل حضرت علی (ع) بطرف خراسان شروع شد که با شهادت امام هشتم به امر مأمون ملعون در آخر صفر سال 203 هجری قمری برای اینکه این کاروان ها به خراسان که مردم آن از هواداران خاندان علی (ع) بودند نرسند به حکام ولایات دستور جلوگیری از آنها داده شد. با توجه به ظلم بنی امیه و بنی عباس به مردم ایران و دعوت آل علی (ع) در سال ها قبل از آن و روشن نمودن فکر مردم در امر خلافت؛ بیشتر مردم ایران بخصوص مردم ری و قم از شیعیان امیرالمومنین علی (ع) بودند در این صورت درگیری بین نیروهای خلیفه وقت مامون؛ از یک سو و مردم ایران به طرفداری از آل علی (ع) از سوی دیگر شروع شد که این جنگ و گریزها سال های سال ادامه داشت. یکی از این درگیری ها در چمن قهیز واقع شد که در آن شاهزاده عبداله ابن حضرت موسی ابن جعفر به شهادت می رسد و برادرش شاهزاده ابراهیم به یاری مردم قهیز در چاهی مخفی می شود و بعد که نیروهای دشمن از یافتن ایشان ناامید شده و می روند ایشان از چاه بیرون آمده و به یاری مردم جنازه برادرش شاهزاده عبداله را آورده و در چند قدمی همان چاه در کنار قلعه قهیز که قبرستان نیز بوده دفن می نماید. اکنون چاه و قبر همان گونه که گفته شد مورد زیارت مردم می باشد. اما بعد از آن یکی از بزرگان ساکن در آنجا دخترش را به عقد شاهزاده ابراهیم در می آورد که نتیجه این ازدواج فرزندی بنام «محمد» می باشد که سلسله سادات دامنه طبق شجره نامه ای که در دست دارند و این شجرنامه مهمور به مهر بسیاری از علما و زهاد قرون دوازده و سیزده هجری قمری می باشد و نسبشان به شاهزاده محمد ابن ابراهیم ابن موسی ابن جعفر (ع) مدفون در چمن قهیز می رسد. البته مدفن شاهزاده محمد در قهیز اکنون مشخص نیست. بنای ساخت این امامزاده دقیقاً معلوم نیست؛ اما با توجه به سنگ نوشته ها و سنگ قبرها به سال های بسیار دور باز می گردد. سنگ نوشته ای دایره ای به قطر هفتاد سانتیمتر شامل زیارت نامه شاهزاده ابراهیم و دو بیت شعر با تاریخ 1286 هجری قمری که در سر در ایوان غربی شاهزاده ابراهیم بکار رفته است این روضه که با صفا و با تکریم است این زمزم این مقام ابراهیم است از حشمت و روضات چنان دانستم چون خانه کعبه واجب التعظیم است سنگ قبری در گوشه ی جنوب غربی رواق جنوبی شاهزاده ابراهیم وجود دارد که روی آن چنین نوشته شده است: - وفات مرحوم سید فضل الله ابن سید عابدین ثانی سنه 1035 هجری قمری که صاحب این قبر با هیجده واسطه به شاهزاده ابراهیم ابن امام همام موسی ابن جعفر (ع) می رسد و از این طرف نیز با یازده واسطه به سادات موسوی دامنه مطابق با شجره نامه موجود در دست خودشان به میر عابدین ثانی می رسند. سنگ قبری در طاقی کوچک مابین دو امامزاده در قسمت مغرب متعلق به «محمدحسین خلف محمد طاهر» متوفی به سال 1320 هجری قمری که صاحب این قبر از بانیان مسجد جامع و حمام کوچک بوده است. سنگ قبر کار گذاشته شده در دیوار بالای شاهزاده ابراهیم متعلق به «میر محمد علی» خلف «آقامیرعبدالله» متوفی به سال 1277 هجری قمری می باشد. صاحب این قبر مردی عابد و زاهد و متقی و خوش صدا بوده است که در هر سال چند بار با کاروان های زیارتی که به قصد زیارت عتبات عالیات عازم می شده و سِمَت «چاوشی» را دارا بوده؛ در یکی از سفرها که به نجف اشرف مشرف شده بود آقا امیر المومنین در عالم خواب انگشتری به ایشان هدیه می فرمایند که این انگشتر از «سید میر محمد علی» به توسط فرزندانش که سه دختر بوده اند نسل به نسل گردیده و هم اکنون در نزد نواده ی دختری ایشان به نام «حاجیه محترم سلطان» که اکنون بیش از نود سال دارد در کمال دقت نگهداری می شود و مردم برای شفا از آب انگشتری می گیرند اما کسانی که شرف و افتخار تولیت آستان مبارک امامزاده را داشته اند بنا به نقل قول سالخوردگان که آنان را به یاد دارند بشرح ذیل می باشند: - آقای سید مهدی ابن اسماعیل و پس از آن سید عبدالله ابن سید مهدی و بعد سید مهدی ابن سید عبدالله و پس از آن سید محمود ابن سید عبدالله و بعد از آن پسر برادرش سید داود ابن سید مهدی و بعد از آن سید مظفر ابن سید مهدی و بعد از آن ابوالقاسم ابن سید مظفر و اکنون سید ایوب ابن سید ابوالقاسم که مطابق با شجره نامه موجود در دست خودشان همگی از فرزند زادگان همین امامزاده واجب التعظیم شاهزاده ابراهیم می باشد. بناهاي شهر دامنه: در شهر دامنه دو مسجد به نام هاي «مسجد جامع و صاحب الزمان» سه حسينيه به نام هاي حسينيه اعظم، دارالحسين و فاطميه و يك بيت العباس وجود دارد كه همه به همت مردم خيّر و خدا جوي اين شهر ساخته شده است. مسجد جامع اولين مسجد ساخته شده در دامنه مي باشد كه با در نظر گرفتن تاريخ تولد و فوت بانيان آن و همچنين تولد افرادي كه در سال ساخت مسجد به دنيا آمده اند و آن تاريخ ها در پشت جلد قرآن های قديمي موجود ذكر شده است. در بين سال هاي 1248 الي 1250 خورشيدي ساخته شده است كه بافت قديمي آن داراي يك ايوان و تالار با سقف چوبي و ستون ها و تيرهاي كنده كاري و نقاشي شده بود كه در تاريخ 1354 تخريب و به سبك جديد از آهن و آجر ساخته شده از بناي قديمي آن هيچ چيز حتي عكسي نيز در دست نيست. در كنار مسجد دو حمام بنام هاي «حمام كوچك» و «حمام كهنه» وجود دارد. بنا به گفته ی پیران شهر تاریخ ساخت حمام کهنه، بیست سال قبل از ساخت مسجد بوده است. این حمام به همت مردی بنام «حاج محمد رزوه ای» ساخته شده است که تاریخ ساخت آن به بیش از 160 قبل بر می گردد. که تا سال 1342 بصورت خزینه ای و سیستم گرمایشی بوته ای و هیزم و سپس لوله کشی دوشی و سیستم نفت سوز و در سال های اخیر کاشی کاری و گاز سوز شده است. اما چگونگی ساخت این حمام اینگونه نقل شده است: - در سال های دور زائرین برای زیارت حج ار روستاهای مجاور حرکت کرده و به کاروانسرای شاه عباسی (که در دامنه امروزی بوده و خراب شده و در جای آن حسینیه ی اعظم ساخته شده است) اُتراق می کردند. در یکی از این سال ها شبی قبل از حرکت کاروان شخصی از مردم رزوه فریدن که قصد زیارت داشته به کاروانسرا وارد می شود و شب هنگام به قصد حاجت نیاز به آب پیدا می کند. صبح از مردم جویای حمام می شود که جواب می شنود که در این روستا حمام وجود ندارد! همان وقت کاروان عازم می شود و ایشان به سرپرست کاروان می گوید که من به خاطر فراموش کردن بعضی از مسائل از آمدن به مکّه منصرف شدم و بعد از حرکت کاروان در آن جا ماندگار شده و با خرج خود این حمام را می سازد و تا بازگشتن حجاج (که یک سال طول می کشد) بعد از فراغت از ساختن بنا به روستای موطن خود مراجعت می نماید. در همان اوقات زائرین از راه رسیده و برای دیدنش به خانه ایشان رفته و به او زیارت قبول گفته و می گویند چرا با ما به مکه نیامدی و چرا حال که با کاروان دیگری آمدی در شهرهای مقدس هر چه شما را صدا می کردیم جواب ما را نمی دادی؟! مگر ما به شما چه بدی کرده بودیم و پس از شنیدن واقعیت ماجرا متوجه می شوند که این عمل خیر آن شخص آن قدر در پیشگاه خداوند مورد قبول واقع شده بوده که به فرمان خداوند قادر ملائک به جای او اعمال حج انجام می داده اند.
وضعيت فرهنگي: دانشگاه علمي و كاربردي مركز ISP دريافت 7 كانال تلويزيوني سيما
لهجه و زبان: زبان مردم دامنه فارسي است که با لهجه ی خراسان قديم و تركي قشقایی آمیخته است. نژاد: مردم اين شهر سفيد پوست بوده و اختلاتی است از نژاد هاي مختلف فارس، ترك، لر و عرب مذهب: مذهب مردم شهر دامنه مسلمان شيعه اثني عشري و اكثراً از نوادگان امام موسي كاظم (ع) بوده و بسيار با ارادت به خانواده ی اهل بيت عصمت و طهارت و ائمه معصومين عليه السلام مي باشند. خدمات فرهنگي و آموزشي: اين شهر داراي يك واحد دانشگاه علمي و كاربردي، كتابخانه ی عمومي، سالن ورزشي همراه با زمين چمن، كانون فرهنگي و هنري، دارالقرآن و ...
فناوري اطلاعات و ارتباطات: زيرساخت هاي فناوري اطلاعات و ارتباطات شهر شامل يك مركز اینترنت ADSL و يك كافي نت مي باشد. بازيهاي محلي: بازيهاي محلي مردم در قديم كه تا سه دهه ی اخير نيز رونق داشت؛ شامل: لِك لِكي، اَليچ بازي، دُرونه بازي، كمربند بازي، زو بازي، كفش پازني، كُپولي، خَرُم گازگاز، از مَن داري، قائم بازي، پرتاب سنگ، وزنه برداري، كوزه برداري، مرده برداري، كوزول، سنگ زني. اين بازي ها مخصوص پسران و مردان بوده اما در خصوص بازي هاي دختران غير از بازي هایي مانند خاله بازي و عروسك بازي و تاب بازي، «توتو عباسي» در بين دختران طرفدار فراوان داشت كه به شرح آن مي پردازيم: اين بازي نه به وسيله ی خاص و نه جاي وسيع نياز داشت. حتي مي شد در داخل خانه روي گل قالي آن را انجام داده و به اين شكل كه يك دايره به قطر يك متر يك نفره ايستاده ودر حالي كه دست ها را به صورت افقي مي گرفت و با گفتن و تكرار عبارت «توتو عباسي، خدا منو نندازي» شروع به چرخش به دور خود مي نمود و سپس چندي مي ايستاد و چرخش را به جهت عكس انجام مي داد و تا زماني كه پاي او از دايره بيرون نمي رفت يا بر اثر دَوَران سر، به زمين نمي نشست بازي را ادامه مي داد. در پايان برنده ی بازي كسي بود كه بيشترين چرخش و گردش را انجام داده بود. بازي هاي «دوز بازي» و «ريج جيله بازي» مخصوص كلية اعضاي خانواده بود كه همه حتي در كنار يا روي كرسي با هم در آن شركت مي كردند و ريگ جيله به اين شكل شروع مي شود: ابتدا هر يك از اعضا سنگ هاي خود را در كف دست قرار مي داد و پرتاب كردن به بالا با پشت دست آنها را مي گرفت. هر كس بيشترين سنگ را با پشت دست خود مي گرفت آغاز كننده بازي بود و به اين عمل «يك من، دو من» مي گفتند. بعد تمام سنگ ها را كف دست آغاز كننده قرار مي دادند و او همان کار اول را انجام داده و با سنگ هايي كه در پشت دست او مي ماند مي توانست آن ها را دوباره به بالا پرتاب نموده و بگيرد و همزمان بقيه سنگ ها را از زمین بر مي چيند. در اين عمل ظرافت خاصی بود كه مثل دانه بر چيدن مرغ از زمين انجام مي شد. برنده يا برنده گان بازي بازندگان را با نيشگون تنبيه مي كردند.
امكانات بهداشتي و درماني: شهر دامنه داراي يك مركز بهداشت و يك بيمارستان در حال احداث است. اوضاع اقتصادي: اقتصاد عمده ی شهر دامنه بر اساس كشاورزي و دامداري استوار است. درآمد مردم این شهر بیشتر از طریق کشاورزی و دامداري است و از نظر اقتصادي در حد متوسط محسوب مي شوند. شغل مردم: شغل مردم دامنه اكثراً كشاورزي و دامداري مي باشد كه در قديم مقدار بسيار كمي آبی و بقيه بصورت ديم بوده. ولي از سالهاي 1340 هجري شمسي به اين طرف اقدام به حفر چاه نموده اند كه امروزه حدود بيش از نهصد حلقه چاه عميق و نيمه عميق در اين دشت حفر شده است. حفر اين چاه ها باعث رونق كشاورزي و منبع در آمد خوبي براي مردم منطقه و ايجاد كار براي كارگران بسيار و سهم بسزايي در توليدات و خودكفايي شده است محصولات كشاورزي: محصولات كشاورزي اين منطقه شامل گندم، جو، يونجه، چغندر قند، كلزا و عمدتاً سيب زميني
تأسيسات زير بنايي : از نظر تأسیسات زیربنایی شهردامنه دارای شبکه ی لوله کشی آب، برق، گاز و مخابرات است.
جاذبه هاي گردشگري: 1)سه چشمه به نامهاي قلندوز، ميانه و بيخه درست در جنوب دامنه 2)چشمه سراج 3)حوض مياني بيغش 4)دو چشمه به نام هاي حوض شاه 5)سياه دره 6)چشمه آب باريك 7)چشمه نيلاب 8)دره دَبّه 9)دهانه ی كلنگ (غار طبيعي ) 10)پارك و آبشار جنگلي پرتيكان
در جنوب دامنه سه چشمه «قلندوز، ميانه و بيخه » و در كنار چشمه قلندوز بر فراز كوه آثار سنگربندي و استحكامات نظامي كاملاً مشهود است كه اگر بازسازي شود مي توان به عنوان يك منطقه ی نظامي قديمي مورد بازديد قرار گيرد. به طرف شرق دامنه در حدود سه كيلومتري دره ایست با نام «دره آب» كه در فصول بهار آب بسيار كمي دارد و از لحاظ وجود درختان بياباني مانند «ارژن و عود و شنگ و گونه هاي گون» بسيار غني است. بعد از آن به «چشمه سراج» واقع در «دهانه ی بيغش» مي رسيم. در دره ی بيغش اول حوض مياني بيغش و بعد در زير دست آن دو چشمه بنام هاي «حوض شاه» است و در جنوب حوض شاه سياه دره با چشمه هاي متعدد است. درباره چگونگي نام حوض شاه و سياه دره مي توان گفت چون در ذهن مردم هر چيز بزرگ را به شاه يعني بزرگ مطرح مي كردند مثل شاه كليد يا شاه فنر چون آن دو حوض مدت آب دهي شان بيشتر بود به حوض شاه معروف شده اند اما سياه دره چون از سه طرف مغرب و مشرق و جنوب محصور در بين كوه ها مي باشد و عرض دره هم در ابتدا صد متر و به تدريج كم مي شود و به جز در ساعات ميان روز بقيه ي ساعات در سايه يا همان تاريكي قرار دارد به سياه دره مشهور شده. در مشرق سياه دره و حوض شاه چشمه ی «آب باريك» و «دره دبه» است كه با توجه به گونه هاي گياهي فراوان ازجمله لاله هاي واژگون در اين محل؛ مي تواند به يك گردشگاه طبيعي تبديل شود. «دره دبه» دهانه ای است که از مغرب به مشرق کشیده شده است و داراي دو چشمه و يك غار طبيعي مي باشد. در جنوب دره به رشته كوه دالان و در شمال آن يك تپه به «دره دبّه» معروف شده است. روبروي دره دبه، شمال دشت قهيز دره اي است معروف به «دهانه كلنگ». در اين دره يك غار طبيعي وجود دارد كه با توجه به موقعيت آن در شرايط زيست محيطي يكي از پناهگاه هاي انسان هاي غاز نشين بوده است. در غرب اين دره به طرف دامنه سه دره كنار هم وجود دارد كه در ابتداي يكي از آن ها چند سنگ آب طبيعي است كه هر كدام دو تا چهار متر مكعب آب گنجايش دارد و يكي از آبشخورهاي طبيعي براي حيات وحش محسوب مي شود. در بالاي اين منطقه چندين سنگر نظامي ساخته شده از سنگ با اسلوبي خاص در محوطه اي بسيار وسيع در اطراف ساخته شده است كه حكايت است از استقرار نيروهاي بسيار در زماني بسيار طولاني براي دفاع كه اگر كمي مرمت شوند مي تواند جاذبه بسيار عالي گردشگري داشته باشد. (لازم به ذكر است با توجه به داشتن پوشش گياهي بسيار عالي در اين منطقه يكي از مفيدترين و كمياب ترين گياهان دارويي دنيا با نام «اكليل كوهي» یا «رُز ماری»در اين منطقه به فراواني يافت مي شود.
امکانات گردشگری وآمار بازدیدکنندگان: وضع كالبدي: هسته ی اوليه ی شكل شهر دامنه در نيمه ی شرقي بافت فعلي و در محلات جاده پايين و بالا محله واقع بوده است. توسعه بافت در پيرامون اين هسته اوليه طي چهار مرحله، ساير محلات (محله سيدها و پل آشجرد در غرب؛ محلات پاكوچه و ميدان خان در شمال و محله بنياد مسكن در جنوب غرب) را شكل داده است. توسعه عمدتاً به سمت جنوب غرب انجام شده است. بافت شهر در محلات قديمي حالت ارگانيك داشته و در محلات جديدتر تا حدودي منظم مي باشد.
امكانات رفاهي: شهر دامنه را از نظر امکانات اقامت و پذیرایی از مسافرین می توان از محروم ترین نقاط کشور دانست و تنها مكان رفاهي اين شهر رستوران و تالار پذيرايي پرتيكان مي باشد.
صنعت و معدن: در بخش صنعت و معدن، شهر دامنه هيچگونه پيشرفتي نداشته! بجز يك كارخانه توليد شن و ماسه كوهي كه متعلق به شهرداري مي باشد هيچ كارخانه ی ديگري در اين شهر وجود ندارد.
جمعيت: جمعيت دامنه در حدود 10000 نفر مي باشد. مهاجر پذيري و مهاجر فرست بودن شهر: شهر دامنه كه بايد او را ادامه دهنده ی حيات و بافت قديمي پرتيكان و قلعه هاي قهيز باستان به حساب آورد. در طول حيات چند ساله ی خود داراي خيزش و افول هايي از نظر جمعيت بوده است كه گاهي بر اثر جنگ ها و كشتارهاي عظيمي از مردم اين ديار، سبب افول و در سال هايي هم به خاطر رونق كشاورزي و مستعد بودن منطقه براي دامداري سبب خيزش يا آبادانی اين مرز و بوم شده. يكي ديگر از اين عوامل خشكسالي های اخیر است. به عنوان مثال در فاصله سال هاي 1330 هجري شمسي تا 1364 بر اثر خشكسالي بسياري از مردم دامنه كه بيشتر قشر كارگر را تشكيل مي دادند براي كار به شهرهای بزرگ مهاجر پذیر خصوصاً اصفهان و تهران مهاجرت كرده اند. پس از پايان خشكسالي و صنعتي شدن كشاورزي به خاطر حفر چاه هاي عميق و به رونق افتادن كشاورزي يك جمعيت كارگري از روستاهاي اطراف كه جوياي كار بودند به اين شهر مهاجرت نموده و ساكن دامنه شدند و اكنون جزء بدنه اصلي و بومي دامنه به حساب مي آيند. اما يك قشر مهاجرپذيري ديگر در فصول كاشت داشت و برداشت محصول وجود دارد كه شامل گروه هايی از افغانستان، فارس، كرد و به ويژه لرهاي عشاير را در ماه هاي فوق ذكر به اين شهر مهاجرت كرده و در امر كشاورزي به مردم اين شهر كمك مي نمايند و پس آغاز پايان فصل برداشت در اواسط پاييز هر كدام به موطن خود مراجعت مي نمايند. نیز مي توان نتيجه گرفت كه نرخ مهاجر فرست شهر 5/1 درصد است.
صنايع دستي و هنرهاي مردم شهر: از جمله صنایع دستی که از زمان های گذشته تا به امروز در این شهر رایج بوده قالی بافی است. قالی های دست بافت زنان این شهر در نقش های متنوع «صولتی، ماهی، کربلایی بیگم، حوضی، هشت خوانی، شاه عباسی، ترنجی، سفره آردی، بوته سر کج، بادامی، خشتی، سینه ریز، درویشی، جنگلی، لیلی و مجنون، تخت جمشید» و نقش های دیگر می باشد که در کمال دقت و ظرافت بافته می شوند و از شهرت بسزایی برخوردار می باشند. از دیگر صنایع دستی که در گذشته رایج بوده پارچه بافی و گلیم بافی است و از صنایع دستی که در حال حاضر رایج می باشد می توان به معرق، مشبک، هویه کاری، انواع بافتنی، گل سازی و... اشاره نمود.
وضعيت زيست محيطي: پوشش گياهي: انواع گون آب و هوا: سردسير زيست محيط: كوهستاني ارتفاع این شهر از سطح دریا 2400 متر می باشد. از جمله كوه هاي اين شهر كوه هاي دامنه با ارتفاع 3250 متر و قله دالانكوه به ارتفاع 3915 متر و كوه هايي با نام محلي «ماران» و «كوه نشاط» قرار دارد و در شمال اين دشت با بركت كوه هاي سرريز با ارتفاع 3279 متر كوه «ميرزا حسن» به ارتفاع 3000 متر و كوه «پلنگ گالون» و ارتفاع 3100 متر از سطح دريا از رشته كوه هاي پلنگ گالون و كوه «دره بيد» به ارتفاع 3631 متر از رشته كوه هاي خوانسار احاطه كرده است.
پوشش گياهي: (قابليت هاي پوشش گياهي) اين منطقه دارای انواع گون از جمله «پنبه اي» و« بزي» كه داراي شيره اي مخصوص به نام «كتيرا» مي باشد كه موقع برداشت آن در ماه هاي ارديبهشت تا شهريور است. نوع ديگر گون به نام «گون گز» است که از آن «انگبين» مي گيرند كه متاسفانه در سالهاي اخير باردهي ندارد. همچنين «پرز، قياق، ترخه، كُما، ذول و برگ ريواس» انواع دیگری از پوشش گیاهی کوه های دامنه است که در دامداري منطقه سهم بسزايي دارند. اين منطقه به خصوص در دامنه هاي شمالي دالانكوه از نظر گياهان دارويي و گياهان و غده هاي خوراكي بسيار غني مي باشد. گياهان دارويي شامل «زرين گياه، بومادران، بيد، گياه برنجاست، بابونه، آويشن كوهي و آويش آبي، انجره و گزنه معمولي، اكليل كوهي كه معروف به ترب كوهي است، پرسياوشان، اكليل الملك معروف به يونجه زردي، پنيرك، چاي جنگلي، كل خانه كه به شاه دانه ديمي معروف است، حشيشه السعال معروف به شاه بيزك، درخت گوجه جنگلي يا تنگس كوهي، دندان شير، زوفايل چاي صحرايي، سنبل الطيف يا علف گربه، شاه تره، شكر تيغال كه به گويش محلي گل كبود خوانده مي شود. شيرين بيان به گويش محلي مجو غازياغي يا پاكلاغ، قارچ، كاسني، كاكوتي يا ترخ صحرايي، گل ختمي، گل سرخ يا گل محمدي كوهي، شقايق، گل گاوزبان، گل گندم و به گويش محلي ماتلخه، ليلاب يا پيچك كه به آن عشقه نيز مي گويند. پونه كه نوعي نعناع وحشي مي باشد و ... از گياهان خوراكي ريواس، تره كوهي، بُنسر، شويد كوهي، مرگ سير، كنگر، علف آش، شنگ، سرشنگ و خيارك و نيز گياهان خودرو و غده دارموسير را مي توان نام برد. مساحت کل مراتع شهر دامنه حدود 9000 هکتار می باشد که حدود 1300 هکتار آن مراتع درجه یک 4700 هکتار مراتع درجه 2 و حدود 3000 هکتار را مراتع درجه 3و4 به خود اختصاص داده است .
محدوديت هاي توسعه منابع طبيعي: وضعيت حوزه هاي آبخيز: در دشت قهيز كه شهر دامنه در آن واقع شده است منابع آب زير زميني غني آن هم از بركت كوه هاي بلند و برف گير اطراف وجود دارد. حال آنكه در قديم هفتاد و دو رشته قنات در اين دشت وجود داشت كه آثار آنها البته غير قابل استفاده تا سالهاي 1360 به وضوح مشاهده مي شد. آب چشمه هاي فوق و مجراي آب قنوات قسمتي از اين دشت را به صورت چمن زار در آورده بود و در مسير خود در امتداد شرقي - غربي شط دامنه را تشكيل مي داد كه در ادامه به شط اسكندري و از آنجا به زنده رود مي پيوست.
زندگي جانوري: از حيوانات وحشي در اين منطقه خرگوش، روباه، شغال، گرگ، پلنگ، گراز، بز كوهي و از خزندگان لاك پشت، مارمولك، انواع مار و حتي به نقل از گفته مردم بخصوص چوپانان افعي شاخدار و افعي سوت كش كه موقع حركت صداي فش فش محسوس از خود سر مي دهد كه ماري سمي و خطرناك است ديده مي شود. مار«كورال» كه در اين منطقه به مار جعفري مشهور است و نيز ماري زهر دار و داراي لكه هاي قرمز روي پوست خود دارد. از پرندگان مي توان به باز، باشه، عقاب، تيهو، كبك، لك لك، كلاغ، زاغ، چلچله، چكاوك، سار و گونه بسيار ناياب بلدرچين نام برد. آب ها: در حال حاضر نيز آب آشاميدني شهر از طريق دو حلقه چاه تأمين مي گردد و با استناد به استعلامات انجام شده، شهر در اين زمينه دچار كمبود نمي باشد. همچنين مخزن ذخيره ی آب اين شهر به حجم 600 متر مكعب از نوع زميني است. و تقریباً حدود 900 حلقه چاه كار آبياري 6000 (شش هزار) هكتار از اراضي زراعي را به صورت غرقابي و باراني زير پوشش دارند. اقليم: متوسط دماي ساليانه معادل 8/10 درجه سانتيگراد متوسط بارش ساليانه معادل 321 ميلي متر متوسط رطوبت نسبي معادل 5/41 درصد باد غالب باد شمال غربي
خانه هاي مردم شهر دامنه در دامنه هاي شيب دار «كوه غار زرد» ساخته شده است كه در زمستان تا نزديك ظهر و تابستان تا چند ساعت بعد از سرزدن آفتاب در سايه اين كوه به سر مي برند و به همين دليل زمستان هاي سرد و تابستاني خنك براي مردم به ارمغان مي آورد.
آشنایی اجمالی با شهر دامنه زبان رايج: فارسي مذهب: شيعه اثني عشري جمعيت: حدود 10000 نفر مساحت:255 هکتار نام هاي قديمي: «دُمِّ ني » ، (دُمِنه)
شهر دامنه يكي از شهرهاي استان اصفهان است. اين شهر در غرب استان اصفهان و در منطقه فريدن، در جوار دشت پر بركت قهیز و در دامنه ی دالانکوه واقع شده است وجوه تسميه: 1) قرار گرفتن اين شهر در دامنه شيب دار كوه 2) ختم شدن ني زار دشت قهيز(در زمانهاي گذشته) در ابتداي شهر كه در اصطلاح به آن «دُمِّ ني »يا آخر نيزار كه با مرور زمان به دنبنه و به گويش محلي به (دُمِنه) تبديل شده است.
موقعيت جغرافيايي: مساحت: 255 هکتار موقعيت جغرافيايي: دامنه در غرب ايران (غرب استان اصفهان)، در 50 درجه و 25 دقیقه طول شرق و32 درجه و 58 دقیقه عرض شمالی واقع شده است. همسايه ها: از شمال با شهرستان خوانسار، از شرق با شهرستان نجف آباد، از غرب با شهر داران و از جنوب با رشته کوه دالانکوه همسایه است. همچنين در مسیر ترانزیت اصفهان - خوزستان قرار دارد.
|