ایل پاپی (از عشایر لر- منطقه غرب ایران) قسمت دوم

تحقیق درس مردم شناسی

 استاد: جناب آقای دکتر مینایی

دانشجو: علی بهرامی خرسند

دانشجوی رشته کاردانی روابط عمومی

 

 

خانواده، مالكيت، حقوق:

در يك خانوار، پول دارائي مشترك است و وقتي پسرهاي خانواده پولي بدست مي‌آورد بايد آنرا به پدر و در صورت فوت پدر به برادر بزرگتر بدهند. كسي كه پول در اختيارش است در موقع احتياج برادرها بخشي از پول را در اختيار آنها مي گذارد.

دارايي داراي دو معني مي باشد دارائي منقول و قابل انتقال مثل دام و كالا  كه در اختيار رعيت بوده است و دارائي هاي غير منقول مثل زمين و منزل كه جزء مِلك به حساب مي آيد و معمولاً‌ در دست خوانين است و در محل اقامت و يا نزديك آن مي باشد.

 

معیشت و اقتصاد:

دامداري: مهمترين نوع كسب درآمد پاپي ها دامداري است، آنها تمام دارائي خود را در گله هاي اصلي سرمايه گذاري مي كنند، گله هاي اصلي شامل اسب، گوسفند، بز، گاو، سگ و ماكيان مي باشد. قسمت اعظم گله پاپي را گوسفند تشكيل مي دهد، دامهاي آنها در قرارگاه نگهداري مي شوند كه داراي يك حصار (كورنگ) مي باشد.

با توجه به اهميتي كه گله بعنوان عامل اقتصادي دارد، واضح است كه چوپان جاي مهمتري را در اجتماع اشغال كرده است، به شبانان گله دامهاي بالغ (چوپو) و به شبانان گله بره ها و بزغاله ها (بَرگَلون) مي گويند، روزي دوبار چوپانان گله را براي شير دوشي به خانه مي آورند.

محصولات دامي: محصولات دامي پاپي ها شامل شير ـ ماست ـ پنير ـ كره ـ كشك ـ دوغ مي باشد كه ماست و دوغ بيشترين مصرف را در سبد غذايي آنها دارد.

اسب:  اسب در بين ايل اهميت بسياري دارد و براي آنها ارزش بالايي دارد، نژاد اسبهاي ايل عـربي مي باشد، و آنها سعي در ازدياد آن دارند. اسب براي شكار، سواركاري، بازي هاي محلي و بعضي آداب و رسوم(مثل جشن ها، عروسي... مورد استفاده قرار مي گيرد.

شكار:  شكار آنها بزكوهي و پرندگان(كبك)مي باشد، براي شكار بزكوهي از تفنگ استفاده مي شود و

پرندگان با تله(تلا) شكار مي گردند.

كشاورزي: مزار ع محدودي در منطقه پاپي ديده مي شود كه به خاطر شرايط آب و هوايي و كوهستاني بودن و همينطور كوچ نشيني كمتر به زراعت پرداخته مي شود ولي ايل پاپي گندم و غلات مورد مصرفي خود را توليد مي نمايند و فقط برنج را از شهر خريداري مي كنند. از مناطقي كه در آنها زراعت ديده شده مي توان قلعه كپي و گريت را نام برد، چون در اين مناطق زمين هاي هم سطح بسيار ديده مي شود.

نان:  دو نوع نان غالباً در بين آنها پخته مي گردد، (بردياري ـ گردَه) كه از گندم پخته مي شود و (چِزَنَل ـ کَلوا ) كه نازكتر بوده و خمير آن ر ا با شير درست مي كنند.

غذا:  آنها سه وعده غذايي دارند كه شامل: ( آب گوشت ـ گوشت آب پز با برنج ـ چَر كه قطعه هاي چربي و دمبه گوسفند است كه برشته شده ـ نان و ماست ـ برنج و ماست ـ كباب و برنج ـ نيمرو ...) مي باشد.

نوشيدني ها:  مهمترين نوشيدني دوغ و چاي مي باشـد كـه با هر وعـده غذايي حتي صبـح ها ميـل مي گردد.


 

صنعت و مبادلات:

قسمت مهمي از كارهايي كه صنعتگران انجام مي دهند، توسط افراد خانواده لرها انجام مي گير د. اين موضوع در مورد توليد فرآورده هاي خوراكي، آماده كردن پشم، ريسندگي و بافندگي، آماده كردن پوست، دوختن رويه و زيره گيوه و... صدق مي كند. لرها اشيائي را مي فروشند كه توسط خودشان بافته شده است مثل (قالي و خرجين) و چيزهايي مثل (چوقا، كلاه نمدي ، فرش نمدي و ابزارهايي كه با آهن ساخته مي شود) را از شهر مي‌خرند.

 

شكل مسكن:

خانه هاي زمستاني:

اين خانه ها در فصل زمستان در منطقه قشلاقي انديمشك ساخته مي شدند، غالباً از گل (گاهي سنگ)و چوب بست چوبي تشكيل مي گشت و روي آن يك سقف صاف از چوب پوشانده مي شد، شكل كلي خانه ها بصورت مستطيل و داراي طول بسياري بود ، ورودي هاي بسياري در آن وجود دارد كه باعث مي شود جمعيت بسياري امكان زندگي در آن را داشته باشند.

اين خانه ها داراي پنجره هاي بسيار كم هستند در نزديك در ورودي اجاق قرار دارد و در وسط خانه تيغه اي مي باشد كه آن ر ا از آغل گوسفندان جدا مي كند.

 

خانه هاي تابستاني:

كولا:

نوع مشخص خانه تابستاني كلبه اي است كه از شاخ و برگ درختان ساخته شده است و آنرا (كولا) مي نامند.چون براي ساختن آن شاخ و برگ زيادي لازم است لذا اين كلبه ها را بيشتر در جنگلهاي كوهها مي بينيم، ولي در فصل تابستان از اين كلبه ها بيشتر جاهاي لرستان مشاهده مي شود.همين امر باعث مي شود كه از خود بپرسيم براي يافتن شاخ و برگ لازم چه كاري انجام داده اند.مسلم اسيت كه از ني ها و شاخ و برگ درختان بلوط،شاخ و برگ درخت بيد و گياهاني از اين نوع راي استفاده در سقف آن مي توان استفاده نمود.

برش افقي كولا بشكل مربع مستطيل است.در دو طول آن و گاهي نيز در وسط آن ستونهائي وجود دارد كه در زمين فرو برده اند (كول-ستون).در هر رديفي سه تا چهار عدد از اين ستونها را مي شود ملاحظه نمود.اين ستونها از شاخه هاي كلفت و يا تنه هاي نسبتا راست درخت بلوط تشكيل شده اند و از روي زمين تا زير سقف در حدود 2 متر طول دارند.انتهاي اين ستونها به دو شاخه كوتاهي منتهي مي شوند.سقف آن از لايه هاي متعددي از شاخه ها تشكيل شده است و هر لايه جديدي از شاخه هاي باريكتر تشكيل مي شود و روي لايه قبلي مي‌آيد.شاخه هاي اولين لايه باندازه كافي ضخيم هستند،مي توانند در جهت طول خانه قرار گيرند به نحوي كه انتهاي هر كدام از آنها در ميان دو شاخه ستون واقع شوند.سپس لايه ديگري از شاخه هاي كوتاهتر روي شاخه هاي اول قرار مي گيرد و لايه سوم باز هم روي اينها و در جهت طول خانه واقع مي شوند. روي همه اينها با شاخه هاي برگدار پوشانده مي شوند.يك ضلع طولي و دو ضلع عرضي خانه را نيز با ديواري از شاخ و برگ مسدود مي كنند و يا اينكه با اين (چيت) حصيري از ني است كه از ساقه هاي نوعي ني بنام علمي (آروندوددوناكس –Arundo donax ) تشكيل شده است كه بطور موازي در كنار يكديگر قرار گرفته اند و توسط بندهائي از پشم قهوه اي رنگ به هم متصل گرديده اند اين بندهاي پشمين نقش و نگارهاي مختلفي را بوجود مي آورند.ارتفاع هر چيت 120 سانتيمتر است و قسمت بالاي ديوار بصورت باز باقي ميماند.در بيشتر لبه هاي اين چيت،حلقه هائي وجود دارد كه از بندهاي پشمين تشكيل شده اند.اين حلقه ها را به سونهائي مي بندند كه به زمين فرورفته اند،به نحويكه (چيت) مستقيم و صاف مي ايستد.

لذا ديواره هاي خانه كاملا قابل تغيير هستند.هنگاميكه هوا خوب است،كما اينكه در فصل تابستان هميشه همينطور است،مي توان چوبها را جابه جا كرد و محدوده خانه را بزرگتر نمود .در طول ديوار پشتي (كولا)احتمالا روي قسمتي كه از سنگ به صورت برجسته درست شده است خورجين هاي را قرار مي دهند كه حاوي وسايل خانه و پشم است و نيز لحافها و باشهايي را قرار مي دهند كه براي مهماناني كه شب در آنجا مي مانند مورد استفاده قرار مي گيرند .بعنوان وسايل خواب،علاوه بر قالي و فرشهاي نمدي از لحافهاي آستردار دوخته شده استفاده مي كنند كه در حال حاضر آنها را از شهرها مي خرند .كلبه ساخته شده از شاخ و برگ را گاهي با يك تيغه و يا يك پرده به دو بخش تقسيم مي كنند كه يكي براي مردها و ديگري براي زنهاست .حتي اگر حايل يا تيغه و يا پرده ايي هم وجود نداشته باشد،زنها معمولا در بخشي از كلبه جاي ميگيرند كه غالبا درآن قسمت آشپزي مي نمايند .غالبا دو عدد اجاق وجود دارد و ترجيح مي دهند كه اين دو عدد اجاق را در طرف باز كلبه درست كنند و هميشه هم اين دو اجاق اندكي با هم فاصله دارند .يكي مخصوص زنهاست و ديگري ويژه استفاده مردها.در قسمت مربوط به زنها سه پايه ايي از چوب وجود دارد كه (مشك دوغ)از آن آويخته مي شود براي اينكه هميشه آب تازه و خنك در اختيار داشته باشم،در صورت امكان چاله ايي نيز در كنار(كولا)درست مي كنند.

 

 

سياه چادر ها:

سياه چادرها بطور كلي بدست زنان عشاير از کرک بز بافته مي شود. آنطور كه خودشان مي گفتند علت اينكه سياه چادرها را از کرک بز انتخاب مي كنند اينست كه اولاً دوامش بيشتر است ، ثانياً خطر بيدزدگي ندارد، ثالثاً موقع بارندگي چون از جنس کرک است اولين قطرات باران باعث انبساط رشته ها و ريسمان هاي تابنده مي گردد و آنها به هم فشرده مي شوند و باران كمتر نفوذ مي كند و همچنين در اثر گرما کرک منقبض مي شود و بادگيري اش بيشتر و هواي درون چادر خنكتر.

روش بافتن چادر:

موي بز را مي چينند و كرك آنرا جدا مي كنند و دقت زيادي براي جدا كردن كرك بكار مي برند. چون اگر چنين نكنند بيد به كرك مي زند وباعث از هم پاشيدگي رشته هاي تابيده شده مي شود. اين کرک را با دوك بصورت ريسمان باريكي در مي آورند و از تابيدن سه چهار لا از اين ريسمانهاي باريك بوسيله همان دوك ريسمان ضخيمتري بدست مي آيد. ريسمانهاي تابيده شده را بصورت تاروپود، روي «تمدار – tamdar » (دار گليم بافي زميني) مي بافند. قطعات اين تكه هاي بافته شده معکرکلاً به عرض پنجاه سانتيمتر وطول آن بسته به طول چادري است كه در نظر است بافته شود. در انتهاي تكه هاي بافته شده منگوله هاي كوچكي از جنس همان کرک بز براي تزئين مي گذارند. هر تخته اي كه بافته مي شود خودشان «لت – lat » مي نامند.

از تركيب چند «لت» سياه چادر بوجود مي آيد و طريقه آن دوختن «لت» ها از پهنا بهم است. اين «لت» ها كمي پس و پيش دوخته مي شوند كه موقع برپا كردن چادر قسمتهائي از «لت» ها از دو سوي پهناي چادر آويخته شود و سايه بياندازد. هر سياه چادر از پنج «لت» كمتر وسيزده «لت» بيشتر نيست و اگر هم باشد من نديدم.

قطعات لازم براي برپا كردن چادر:

1 – چند ميخ چوبي به بلندي تقريباً شصت سانتيمتر كه اگر برايشان مقدور باشد معمولاً سر آن دو شاخه است وشاخه كوچكتر كه در حدود ده سانتيمتر است رو به پائين يعني بعد از كوبيدن ميخ ها رو به زمين قرار ميگيرد كه طناب از آن فرار نكند. اين ميخهاي چوبي را خودشان «مي – mi » مي نامند.

2 – به تعداد ميخ ها نوار پهن بافته شده لازم است. اين نوارها كه پهني اشان باندازه پنج سانتيمتر است بدست زنان عشاير بافته مي شود و جنس بافت آن تركيبي است از پشم گوسفند و کرک بز كه تارها از کرک بز است و پودها از پشم و بيشتر نقشينه است، يا سفيد وسياه و يا اينكه پشم را رنگ مي كنند و نقش و نگارها رنگين مي نمايد. نام محلي اين نوارها «وريس – Veris » است.

3 – باز هم به تعداد اين «وريس» ها چوبهائي لازم است باندازه تقريبي 120 سانتيمتر كه خودشان «پيش – Pica » مي نامند.

4 – به نسبت درازي يا كوتاهي چادر، چند چوب بارتفاع تقريب دو متر لازم است كه چادر را سرپا نگهدارد. اين چوبهاي بلندرا كه در حكم ستون چادر است خودشان «سِتيم – S tim » مي نامند. يك سر اين ستونها كه در بالا قرار مي گيرد دو شاخه است.

5 – به تعداد ستونها، چوبهائي لازم استكه بلندي آنها در حدود يكمتر است و نقش تير حمال چادر را ايفا مي كند. خودشان آنرا «منتل – mantal » مي گويند. اين «منتل» ها معمولاً كمي خميده هستند.

6 - «لت» ها كه توضيحش گذشت و ار تركبي آن ها اساس ساختمان سياه چادر بوجود مب آيد.

7  - مقداري سنگ كه بايد در يك سمت درازاي چادر چيده شود كه مجموع چيده شده آن را «چُل – col »      مي گويند.

8 – در زمينهاي نرم و بيشتر براي پشت چادر به تعداد نوارهاي پشت چادرهاي نرم كه معمولاً دو شاخه اش را انتخاب مي كنند و دو سر دو شاخه زير سنگ سنگين جاي ميگيرد، بجاي ميخ استفاده مي كنند. اين شاخه ها را خودشان كه در اينجا نقش همان ميخ ها را ايفا مي كنند «هركه – hareka » مي نامند. اين وسائل كه آماده شد، ميتوان سياه چادر را برپا كرد .

طريقه برپا كردن آن چنين است:

 قبل از هر چيز، از مجموع سنگهاي تهيه شده سكوئي بارتفاع بيست سانتيمتر و پهناي تقريباً هفتاد سانتيمتر كه درازايش باندازه درازاي چادر است روي زمين مي سازند. يكي دو جا از اين سنگ چين را خالي مي گذارند كه ماست و مشك راتوي آن قرار دهند كه محفوظ بماند. اين سنگ چين را خودشان «چُل – col » مي نامند و هميشه در قسمت عقب چادر روبروي در ورودي قرار دارد. اين «چل» محل چيدن خورجينها و رختخوابها و ساير خرت وپرت زندگي است و براي اينكه اين وسائل دور از چشم باشد و چادر نمائي پيدا كند، روي سرتاسر آن گليمي پهن مي كنند كه آنهم بدست زنان پاپي بافته مي شود و خودشان آنرا «لي – ley » مي نامند. البته چيدن اثاثيه بعد از برپا كردن چادر صورت مي گيرد. بعد از چيدن سنگها چادر را روي زمين پهن مي كنند و در قسمتي كه قرار است در چادر باشد، باندازه نيم متر در حاشيه آن ميخهاي چوبي را روي زمين مي  كوبند و «وريس» ها را كه يك سرش به چادر متصل است به ميخ ها مي بندند و «وريس»هاي پشت چادر را به «هركه»ها قلاب مي كنند و دو سر «هركه» ها را زير سنگها   مي گذارند. چون پشت چادر در اثر چيدن خورجينها و رختخوابها گرفته مي شود و مانع نفوذ آفتاب مي گردد، معمولاً قسمت جلوي چادر يك يا دو «لت» اضافه تر بايد داشته باشد. با درنظر گرفتن اين محاسبه «منتل» ها را به زير چادر مي گذارند و دو شاخه ستونها را به ميان «منتل» ها تكيه مي دهند و چادر را برپا مي كنند. اگر قدرت كشش «وريس» ها زياد بود آنها را كمي شل مي كنند. باين ترتيب چادر برپا مي شود و با قرار گرفتن «پيش» ها دروازه چادر بالاتر مي ايستد كه بشود به راحتي داخل و خارج شد و سپس اثاثيه روي چل جابه جا مي گردد. يك چاله كوچك توي چادر و يك چاله بيرون چادر براي درست كردن آتش و آماده كردن چاي و خورد و خوراك نيز مي كنند كه همان اجاقشان است. و باين طريق اين چادر كه اكنون نامش «بهون – bohun » است، آماده براي مأواي يك خانواده پاپي است و براي برپا كردن آن بيش از دو نفر لازم نيست و يك زن و يك مرد بختياري در عرض چند دقيقه اين كار را به سهولت انجام ميدادند. معمولاً در يك سوي پهناي چادر بكمك «ني چيت – n ey cit » كه از ني هاي در كنار هم قرار گرفته و بوسيله ريسمان به هم متصل شده بوجود آمده است، محلي مي سازند كه شبها بره ها و بزغاله هاي خيلي كوچك را در آن جاي دهند.

 

چادر متفاوت:

كلانتران و سركردگان طوايف براي پذيرائي از مهمان چادري برنگ سفيد مي زنند كه كاملاً بين سياه چادرها مشخص است. دو تكه فرش تويش مي اندازند و يك يا دو دست رختخواب (بسته به تعداد مهمان) در آن قرار ميدهند كه نقش پشتي را نيز بازي مي كند.

 

صنايع دستي: (پشم ـ بافندگي ـ پوست)

پشم: پشم گوسفندان و کرک بزها را در فصل بهار و اوائل تابستان ميچينند، قيچي پشم چيني را (چَرا) و پشم گوسفند را همان پشم و کرک بز را(مي) مي گويند.

پشم را در آب رودخانه مي خوابانند و بعد از خشك كردن بطرق مختلف به هم مي تابانند، ابتدا کرک بز و پشم را از هم باز مي كنند و بعد چيزي به شكل طناب درست مي كنند و به دور يك چوب آن را مي پيچند و سپس به وسيله دوك ها نخ پشم و مو را مي ريسند، همه موارد توسط زنان انجام مي گيرد،

بافندگي:

با کرک بز سياه چادرها را مي بافند ـ  با نخ هاي بافته شده طناب هاي ضخيم تر مي بافند كه مورد استفاده در بستن چادرها و آويختن مشك دوغ و... بكار مي رود ـ با طنابهـاي ضخيـم تر نوعـي تـور مي بافند كه به آن (شَوَك) مي گويند و مورد استفاده براي نگهداري كيسه ها و وسائل دارد ـ قالي بافي نيز در بين زنان ايل انجام مي گيرد كه براي رنگرزي از محصولات گياهي استفاده مي شود ، اين قالي ها معمولاً درست بافت و رنگ نسبتاً تيره دارند و  از طرحهاي هندسي در آن استفاده مي كنند.

پوست: پوست گوسفند و بز براي مشك آب و يا ظروفي كه براي مواد خوراكي هستند بكار مي روند، كه به آن(همون) گويند و براي درست كردن آن حتماً لازم است پوست را سالم در بياورند.

مشك دوغ مانند مشك آب ساخته مي شود ولي محكم تر آن را مي سازند ـ با پوست بره ها (پوتين) دباغي مي كنند.

پوشاك:

 پوشاك زنان: بنا به موقعيت اجتماعي ، اقتصادي و از طرفي شرايط سني از ويژگيهاي مشخصي برخوردار است. پوشاك زنان جوان لر با پارچه هاي الوان در رنگها و طرح هاي شاد با سربندهاي زيبا و رنگي مي باشد. ( كه البته اين تنوع رنگي همراه با تزئينات آن به وضعيت اقتصادي خانواده بستگي دارد.) زنان مسن تر پارچه هائي به رنگ تيره و طرح اي ساده و سربندي سياه و سفيد را ترجيح مي دهند.

پيراهن زنان لر داراي برشي ساده ، بلند و گشاد است با طرح هاي گلدار و رنگهاي الوان.

جُومَه: نوعي پيراهن زنان لرستان که بصورت آزاد , بلند وبدون يقه مي‌‌باشد.

کُلَنجِه: بالاپوش يراق دوزي شده‌اي است که در بسياري موارد رويه جلوي آن را سکه دوزي وتزيين مي‌کنند.

تره و گل وَني: تره پارچه ابريشمي مخصوصي است که زنان لر به سر مي‌‌بندند و به لري آن را (ساوه)مي‌گويند. تره را در حالت عادي مي‌‌بندندو براي شرکت در مراسم وجشن و سور، نوعي از آن را به نام (گل وني)که رنگين است روي تره مي‌‌بندند.

روسري هاي زنان لر كه در زبان محلي به آن (( گل وني )) مي گويند. زيبائي خاصي به سر زنان لر مي دهد. اين روسريها كه معمولاً ابريشمي مي باشند و در طرح ها و رنگهاي مختلف به كار مي روند. با گره زيبائي به دور سر پيچيده مي شود گوشه هاي آن هم به صورت آويزان بر پشت سر قرار مي گيرد.

شلوار پوشاك زنان لر از لحاظ تركيب و جنس پارچه دو قسمتي و دو رنگي است. معمولاً از دمپا تا حدود بالاي زانو ُهاي ديگري بر روي پيراهن زنان قرار مي گيرد از جمله (( كلنجه )) كت مخملي كه در جلوي بدن بسته مي شود ، بقيه و لبه هاي دم آستين و دور شكاف آن يراقدوزي و نواردوزي شده است.

پوشاک مردان:

 شال: پارچه بلند وسفيدي است به عرض ۹۰-۶۰ سانتيمتر و به طول ۹-۶ متراز جنس چلوار، که آن را چند دور به کمر مي‌‌پيچانند و علاوه بر آن در مواقع ضروري ازآن به عنوان کفن، پيچاندن جاي زخم ويا طناب از آن استفاده مي‌شود.

سِتره: قباي مخصوصي است که اندازه آن تا زير زانو بوده، بيشتر در مواقع رسمي از آن استفاده مي‌شود و از قديمي‌ترين نوع پوشاک ايران است.

کلاه نمدي: کلاه مدور بدون لبه‌اي است که ازنمد ساخته شده است.

کِپَنَک يا فرجي: يک نوع قباي نمدي پشمي محكم است كه معمولاً مورد استفاده چوپانان مي‌‌باشد.و در مواقع جنگ از آن به عنوان لباس رزم استفاده مي‌شود, زيرا ترکيب بسيار فشرده‌اي درساخت آن به کار رفته است.

گيوه: نوعي کفش دست ساز محلي که کف آن چرم و يا پلاستيک ضخيم ومحکمي است که رويه آن به وسيله نخ تابيده بافته مي‌شود .

 سرداري: كه پوششي است بلند تا به پشت پا ، جلوي آن بدون دگمه است با آستيني تا آرنج كه اغلب از مخمل با الوان مشكي ، سبز و قرمز تهيه مي شود. دوره هاي آستين و دامن آن به پهناي دو تا سه انگشت يراقدوزي و نواردوزي شده است.

كت: كه نيم تنه را مي پوشاند ، نواردوزي ندارد و با دكمه در جلو بسته مي شود.

جليقه: كه هميشه باز است و دكمه ندارد و در قسمت جلوي آن يراقدوزي ، سكه دوزي شده است.

مردان داراي پوشش ساده اي مي باشند. جنبه هاي تزئين آن كمتر مي باشد. شلوار آنان به طرح و هيبت شلوارهاي كردي است. پيراهن آنان با برش ساده و اغلب به رنگ سفيد و گاه رنگين مي باشد. قسمت ديگر آن ( ستره ) است كه در طرح هاي گلدار و شاد براي مراسم شادي و جشن و طرح هاي ساده با رنگهاي كم مايه در انجام مراسم تشريفاتي و عزا بكار مي آيد.

مذهب و باورهاي اعتقادي:

پاپي ها مثل اكثر ايراني ها مسلمان و شيعه هستند. آنها به امامزاده شاهزاده احمد خيلي معتقد و احترام خاصي قائل هستند، اين امامزاده مهمترين و بزرگترين امامزاده مي باشد كه در منطقه ايل پاپي قرار دارد . نگهبانان امامزاده عمامه قرمز به سر دارند و بيشتر شغلشان كشاورزي است. هنگام ورود به امامزاده آنها كلمه (سلام عليكم) و هنگام خروج (مرحمت زياد) را مي گويند. آنها حاجات خود را به امامزاده مي گويند و از او مي خواهند حاجاتشان را برآورده كند.

آنها اعتقاد دارند امامزاده به هنگام توقف در آن محل چوبدستي خود را در زمين فرو كرده است و آن چوبدستي به درختان تنومند و بزرگ تبديل شده است و همينطور امامزاده به هنگام توقف شبي را در آن محل گذرانده است و پس از رفتن او چشمه هاي آب به بركت امامزاده جاري گشته است.

علاوه بر امامزاده شاهزاده احمد امامزاده ديگري در گريت است كه (سيد سيبه) و ديگري (محمود علي) نام دارد.

آنها براي سلامتي خود به دعا كردن اعتقاد دارند، بخش مهمي از اعتقادات و گرايشهاي پاپي ها به امامزاده هايي مربوط مي شود كه در اطراف آنهاست. آنها نمي گذارند افرادي كه مسلمان نيستند وارد اين امامزاده ها شوند.

 بجا آوردن نماز روزانه معمول است ولي نه توسط همه كس و نه در همه جا، در بعضي جاها رئيس خانواده نماز مي خواند.

پاپي‌ها گوشت اسب و گوشت خوك نمي خورند و آن را عيب مي دانند معني (عيب) در آن ها يعني لمس نكردن كه سه چيز را در فرهنگ آنها مي توان نام برد: 1. خوك 2. ظف غذاي سگ(لاوك) 3. دست زدن به زن نامحرم

بيشتر افراد خانواده باسوادند و نوشتن و خواندن مي دانند به كسي كه اطلاعات كافي در خواندن و نوشتن داشته باشد و مسائل ديني را خوب بلد باشد (ملا) گويند.

به افرادي كه از اولاد پيامبر باشند (سيد) مي گويند اين سادات بر خلاف جاهاي ديگر عمامه هاي آبي تيره رنگ بر سر دارند. پاپي ها به زيارت اماكن مقدس شيعيان مي روند به افرادي كه مشهد رفته باشند (مشدي) گويند.

 مراسم محرم:

در محرم و روزهاي حسيني نوعي حالت روحي در آنها ظاهر مي شود كه كاملاً شكفت انگيز است. ملاها علم ها و پرچم هاي امامزاده را مي آورند، اين پرچمها با پارچه هاي قرمز پوشيده شده اند مردم دور پرچم ها حلقه مي زنند و نوحه خواني كرده ، در حاليكه سرخود را گل مالي كرده اند به سر، صورت  و سينه مي زنند.(شايد مراسم آنها وقتي محرم با فصل زمستان مقارن شود فرق نمايد).

اعتقادات  در مورد روزهاي هفته:

آنها روز جمعه را روز خوبي براي شست و شوي تن و بدن و حمام كردن مي دانند و روز شنبه رابراي شكار مناسب مي دانند.

روز يكشنبه را براي هر كاري خوب مي دانند و روز دوشنبه را چندان خوب نمي دانند.

روز سه شنبه براي برپايي عروسي‌ها خوب مي باشد و چهارشنبه براي كار كردن در مزارع و امور زراعي خوب است. روز پنجشنبه روز چندان خوبي نيست و جمعه اگر بارندگي شود شنبه روز خوبي است.

اگر در عروسي ها رگبار شديد ببارد، نشانه خوبي است.


 

اعتقاد در مورد باران:

مسئله آب براي لرها بسيار مهم است، آنها اگر باران نيايد مشك پر آبي را مي آورند و از پشت چادر آنرا روي چادر خالي مي كنند و در اين حال مي گويند:

هلاً هلا يونكي، از خدا مي خوام بارونكي، اي اي آونكي. (هل هل اي پسر، از خدا باران مي خواهم، آهان اين هم باران)

در خلال همين مراسم در چادر نان مي پزند و در يكي از نان ها دكمه و يا شيي شبيه آن مي گذارند، سپس نان ها را بين مردها تقسيم مي كنند، دكمه در نان هر كسي بود او مامور طلب باران است، آن فرد را گل مالي كرده و آن قدر مي زنند تا بگويد كه كي باران خواهد آمد، آنها معتقدند در آن روز باران خواهد باريد. و اگر در وعده گفته شده باران نبارد، دوباره فرد مذكور را به روش گفته شده مي زنند.

رسم و عادات:

زايش:

در مورد امور مربوط به زايمان، زنها خودشان آشنايي كامل دارند و به يكديگر كمك مي كنند.

اگر نوزاد پسر باشد، مهماني كوچكي برپا مي شود، و اگر دختر باشد چنين ضيافتي وجود ندارد، واژه عام براي دختر همان كلمه فارسي (دختر) است ولي براي پسر واژه (كُر) را به كار مي برند كه با واژه عام فارسي متفاوت است. نوزادان را در گهواره (گَهبَرِه ـ گُوَر) مي خوابانند. گهواره از چوب و بصورت مستطيل و خيلي سبك مي سازند، در گوشه عرضهاي گهواره  طنابي بسته شده است كه گهواره را با آن آويزان مي كنند،  بچه را قنداق مي كنند و درون گهواره قرار مي دهند.

براي نام گذاري كودكان مادر تصميم مي گيرد، بعضي از بچه ها را بعد از بيست روز نام گذاري مي كنند ولي معمول چنين است كه كودك را بعد از يكسال و نيم نامگذاري مي كنند. روز نام گذاري جشن كوچكي برپا مي كنند ولي مهمان دعوت نمي كنند.

دختر و پسر را ختنه مي كنند و اين كار توسط لوطي ها انجام مي گيرد كه نوازدگان دوره گرد هستند. آنها اعتقاد دارند كه پيامبر به آنها گفته است اين كار را انجام دهند. به عمل ختنه كردن(كئيل بريدن) گويند، بعد از ختنه كردن لوطي ها موسيقي شادي همانند موسيقي عروسي و جشن مي زنند.

ازدواج:

موقعيكه چندين برادر به سن ازدواج مي رسند، آنها به نوبت و بر اساس سن ازدواج مي نمايند، هميشه پدر و يا برادر بزرگتر باب مذاكره را باخانواده عروس باز مي كند، بمحض اينكه با اساس ازدواج موافقت بعمل آمد، پولي بين آن ها رد و بدل مي شود(شيربها) ، احتمال دارد زوج جوان نيز به يكديگر هدايايي تقديم كند مثل دو دست لباس. از جمله اشيايي كه براي نامزدي مي خرند، شال و سربند زنانه است.

در مورد بستن قرارداد ازدواج واجب است از ازدواج با بعضي از درجات خويشاوندي پرهيز كرد. ازدواج داخل ايل مجاز نيست از جمله با فرزندان برادر و خواهر نمي شود ازدواج كرد. رسم بر اين است بعد از ازدواج دختر به ايلي مي رود كه شوهرش به آن تعلق دارد. اگر مردي بميرد و زن بيوه‌اي از خود بر جاي بگذارد معمول است كه يكي از برادرهاي متوفي با اين زن ازدواج كند.

تعدد زوجات در بين خانواده خوانين و رعايا وجود دارد و امري كاملاً عادي است و با ازدواج و خويشاوندي به ايل هاي ديگر پيوند مي خورند و رابطه نزديك تري پيدا مي كنند.

نوع جشن به وضع اقتصادي و طبقه اجتماعي آنها دارد، اگر از خانواده خوانين باشد مرسوم چنين است كه سواران زيادي، روز قبل عروسي از اقامتگاه داماد به اقامتگاه عروس مي آيند و در آنجا سواركاران حركات موزوني با تفنگ انجام مي دهند و بعد از جشن صبح روز بعد عروس را مي برند. از صبح موسيقي نواخته مي شود، عروس بالاپوشي به رنگ سبز بر تن دارد كه تمام حاشيه هاي آن با سكه هاي نقره‌اي تزيين شده است.

لوطي ها با سه نوع وسائل موسيقي مي نوازند(در بخش موسيقي توضيح داده شده است) دو نفر رقاص مرد كه لباسهاي ابريشمين برتن دارند رقصي را اجرا مي نمايند و در دستان خود صفحات كوچكي از برنج دارند كه آنها را به صدا در مي آورند بعد از رقص يكي از پسرهاي رقاص براي جمع كردن پول به سراغ ميهمانان مي رود.

بعد از مراسم صبح عروسي، ميهمانان با ناهار پذيرايي مي گردند، ناهار اغلب برنج و گوشت آب پز و نان مي باشد، بعد از صرف غذا مردها با نواي آهنگ رقص دسته جمعي مي نمايند كه طبق سنت لرها بصورت منظم مي باشد. سپس اسبها را جمع مي كنند زين آنها را بر مي دارند و سوار بر آن مي شوند.

همه افراد چه سواره و چه پياده عروس را تا خانه داماد همراهي مي كنند ، عروس سوار بر اسبي است كه با يك شال بزرگ پوشيده شده است، پدر عروس به دختر خود در خداحافظي مي گويد: خير ببيني.

نواها و موسيقي:

موسيقي هاي محلي لرستان همچون موسيقي کردستان از غناي فرهنگي بسياري برخورد دار است . سازهاي محلي لرستان : ني،سرنا، دهل، تنبک دوزله و تميره که ساز مخصوص افراد اهل حق مي باشد . آهنگ ها و ترانه هاي لري بيشتر جنبه حماسي دارد . از آن جهت که اين ايل بيشتر به دلاوري و رشادت مشهور هستند , به همين روي موسيقي ها و آهنگهاي محلي شان نيز جنبه حماسي دارد و کمتر موسيقي هاي عاشقانه ديده مي شود.

نواها و آوازهايي كه در عروسي ها و جشن ها و عروسي ها شنيده مي شود، نشان مي دهد لرها عاشق آواز خواندن هستند شعر آن عاميانه  مي باشد ، معمولا خواندن با دست زدن همراه است.

آواز خواندن وسيله اي براي ارتباط برقرار كردن از راه دور است مثلا وقتي نزديك چادر مي رسند آواز سر مي دهند و از اين طريق اهل خانه را از آمدن خود مطلع مي سازند. لرها اطلاعات خود را نيز با فريادهاي بلندي به فاصله هاي دورتر مي رسانند، كلماتي كه در فريادها رد وبدل مي كنند: (پي آ آ آ هو هو هو هو) مي باشد. (پيام اين آواز اين مي باشد كه مردي نامحرم به چادر نزديك مي شود)

لوطي ها

در مراسمهاي جشن ها و عروسي ها اجراي موسيقي به عهده لوطي ها است اين كلمه در زبان فارسي به افراد شاد گويند ولي در لرستان به طبقه اي از مردم گويند، آنها دوره گرد هستند ، دين آنها اسلام است ،  جز ايل بشمار نمي آيند بجز نوازندگي مسئوليت ختنه و خالكوبي را بعهده دارند.

سازهاي لوطي ها شامل:

1. كمانچه ايراني، شبيه ويلون استو آن را (زَمبَرا) گويند.

2. ساز بادي كه شبيه شيپور است.

3. تنبكي كوچك كه آن را (تومبك) ـ (لونِمك) مي گويند.

4. يك طبل بزرگ و تخت كه به آن (دهل)، (دوملي)، (جونگَلي)گويند.

 


 

رقص لري:

لرها با آهنگها و آوازهاي خود بهتر مي رقصند تا با آهنگهاي لوطي ها. آنها براي رقصيدن يك صف تشكيل مي دهند و هركدام بازوي بغل دستي خود را مي گيرند ، يعني بازو در بازو مي اندازند. كسي كه در انتهاي اين صف قرار مي گيرد، دستمالي را تكان مي دهد و در مكان كوچك بصورت دايره مي رقصند، اين رقص را فقط مردها انجام مي دهند و در هنگام رقص به جلو و عقب مي روند.

آداب مرگ و مير:  وقتي كسي مي ميرد، جسد آن را در رودخانه مي شويند و در كفن سپيدي مي پيچند، اعتقاد دارند كسي كه به مرده كفن دهد مثل آن است كه به آدم تشنه در گرماي شديد آب داده است. بعد از كفن ماده اي به نام سدر و كافور در كتف و زير بغل ميت مي گذارند و گوري به اندازه ميت مي كنند و آن را به نحوي كه به سوي مكه باشد مي خوابانند.بعد از اينكه سنگ لحد را گذاشتند قبر را با شاخه هاي گياه مورد مي پوشانند، و سپس خاك مي ريزند.  دو عدد سنگ در بالا و پايين قبر بصورت عمودي فرو مي كنند ، هميشه تاريخي  در پايين سنگ قبر مي گذارند، آن را براي تشخيص سن قبر مي گذارند. بعد از 20 سال مي توان عضو ديگري از خانواده را در همين گور دفن كرد. بر روي سنگ قبر شكل پرندگان  و بزكوهي ديده شده و همين طور مردي كه قليان مي كشد. گورستان آنها در قلعه كپي و دره كشور قرار دارد، يعني در ييلاق و قشلاق عشاير پاپي.

سوگواري:

بعذ از دفن ميت، همگي يك جا جمع شده و مويه كنان ناله اي سر مي دهند كه نوعي زمزمه مخصوص است و هم زمان بر صورت خود مي زنند. هر فرد به نشانه عزا دست هاي خود را در هم مي چرخاند به اين عمل (دست قِر دايَه) مي گويند، و براي اين كه نشان دهند عزا دار هستند، گل بر سر مي مالند به اين كار هم (خَرّه) گويند. آنها تا زماني كه صاحب عزا در غم مي باشد، در اطراف او هستند و نمي گذارند فرد مذكور در مورد مراسم و يا مخارج اقدامي نمايد.

آداب اجتماعي:

پاپي ها نيز مثل تمام ايراني ها مردمان بسيار مودبي هستند. اگر كسي به سياه چادري نزديك شود، رييس خانه به پيشواز مي آيد. به همديگر (سلام عليكم) مي گويند، سپس از تازه وارد مي خواهند به كولا يا چادر وارد شود و فرشي براي نشست بر آن گسترده مي شود و متكائي زير بازوي تازه وارد مي گذارند و بلافاصله چاي دم مي كنند.

پاپي ها به شيوه هاي گوناگون به يكديگر سلام مي كنند و احترام مي گذارند. غالباً بعنوان سلام دست راست خود را بلند مي كنند، و اين روش سلام كردن رعايا به خوانين است . نوع ديگر بردن دست راست به روي چشم راست است كه در همان حال مي گويند(پا ميان چشمم) .

جملات متفاوتي براي سلام و اداي احترام رد و بدل مي شود كه چند نمونه در زير ذكر مي گردد:

مُلك مبارك                                            (زمين زراعي شما مبارك باشد)

مُلك شما بخير                                       (زمين زراعي شما خير باشد)

منزل بخير                                             (خير و بركت در منزل شما باشد)

منزلتان مبارك                                       (خانه شما مبارك)

خدا قوت                                                            (خدا به شما نيرو دهد)

عمرت زياد                                            (عمر شما طولاني گردد)

نوش جان                                              (در هنگام خوردن نوشيدني ها گويند)

دشمن بي جان                                       (دشمن شما بي خطر و مرده باشد)

موقعي كه دور آتش نشسته اند و مردي كه داراي احترامات خاصي است از راه مي رسد همه از جا برمي خيزند. اگر يكي از اين افراد براي مدت كوتاهي از اين جمع دور شود و دوباره بازگردد همه به احترام او مجدداً از جا برمي خيزند.

بازيهاي محلي:

لرها معمولاً توسط معماها و چيستانها خود را سرگرم مي كنند. آنها شوخي كردن و مزاح كردن را بسيار دوست مي دارند. بازي هاي اين منطقه  به دو دسته بازي هاي شبانه و بازي هاي روزانه تقسيم مي شوند.چون در زندگي  عشايري و روستايي همه افراد خانواده  در انجام امور جاري دخالت دارند به همين علت اغلب سرگرمي و بازي هاي آنها نيز  بصورت گروهي اجرا مي شوند.

 بازي هاي شبانه :

1- گُُل زِر     2 -  دارّ و  دارّ و              3- كِشْكِلَه شيره

بازي هاي روزانه :

1-  الك چو                              2 -جوميله زِر                         3 – بوته بازي              4- گو لو

5- جو زو                            6 - طاق بي گردله                7- چِل پارِكي     8 -   دست چاله 

9 - دال پلو

بازي هاي انفرادي :

1–تَم ياتيك              2 – سِر يا دُم

 

بازي جو زو :

جو زو  يك  بازي گروهي است كه  در زمان هاي گذشته منطقه پاپي بسيار رايج بوده و علاوه بر نوجوانان و جوانان حتي گاهي اوقات بزرگتر ها  هم  در آن شركت مي كردند ولي   امروزه  به علت    گسترش وسايل و امكانات  ارتباط جمعي  و مشغله زياد   استقبال چنداني از آن نمي شود و در حال فراموش شدن است . هدف از اين نوشته اين است كه حداقل اسم اين بازي  براي آيند گان   بماند.

شرح بازي جو زو :

1- تعداد نفرات هر گروه : تعداد افراد اين بازي متفاوت است و هر گروه مي تواند حداقل چهار و حداكثر هشت نفر باشد

2 -شروع بازي :  ابتدا  سر گروه ها ( يا سر مرد ها )  با خط يا شير و  يا هر روش ديگر شروع كننده بازي را مشخص مي كنند  سپس گروه  بازنده بصورت  يك حلقه دايره اي پشت به هم مي نشينند و گروه دوم   بايد  با دست دادن  يكي  يكي   نفرات    گروه   نشسته را از جمع جدا كرده و به اصطلاح از  دور خارج كنند .دفاع گروه نشسته به اين شكل است كه دست  يا  پاي افراد گروه مهاجم را گرفته و به داخل دايره   (كه حريم مجاز براي حمله  گروه  ها  در آن مشخص شده است  و بايد  رعايت شود ) مي كشانند  با كتك زدن يا گاز گرفتن او را مجبور مي كنند كه با صداي بلند كلمه »» « جوز» را  سه بار تكرار كند   كه  گفثن كلمه   جوز  يعني تسليم و به معناي باخت گروه است و در اين لحظه يك دور بازي تمام شده و امتياز به گروه نشسته داده مي شود و بايد جاي دو گروه با هم عوض شود . ولي اگر افرا د مهاجم  تمام افراد نشسته را از دور خارج كنند  امتياز براي گروه مها جم محسوب مي شود و گروه نشسته دوبار ه  بايد بنشينند و اين بازي   هفت  دور اجرا مي شود و جايزه  ي  آن توافقي است .  يكي از جوايز  مرسوم آن سواري دادن گروه  بازنده  به گروه بر  نده است و مسافت اين سواري توسط  دو گروه قبل از شروع بازي تعيين مي گردد .

بازي دال پلو : 

 دال پلو يكي از بازي هاي مفرح و شاد منطقه پاپي از توابع  استان لرستان است كه اكثر مردم لرستان با آن آشنايي دارند .لازم به ذكر است كه اين بازي در سراسر استان با اندكي تغيير در نحوه شمارش امتياز اجرا مي شود و تاريخ دقيقو شخص يا اشخاص  ابداع كننده  آن معلوم نيست . اين بازي نيازي به وسايل و لوازم خاصي ندارد وفقط از سنگ هاي فراوان موجود در طبيعت منطقه استفاده مي شود و يك بازي گروهي است كه تعداد افراد هر تيم متغير بوده و با توجه به تعداد افراد ، هر گروه مي تواند از حداقل دو تا حد اكثر هفت يا هشت نفر باشد .

طريقه بازي :

1-يار كشي - در بين افراد دو نفر به عنوان سر گروه ( يا سرمرد ) كه معمولا   بزرگتر هاي  جمع هستند  اتنخاب مي شوند و اين دو نفر با توافق يا با خط يا شير يا هر طريق ديگر مشخص مي كنند كه چه كسي بايد اول يار انتخاب كند .سپس بصورت نوبتي هر كس افراد ي را ازبين گروه انتخاب كرده تا افراد به دو گروه مساوي تقسيم شوند . اگر تعداد كل افراد فرد باشد و نتوان آنها را به دو گروه مساوي تقسيم كرد ، گروهي كه يك نفر كمتر دارد حق دارند كه يك سنگ اضافي پرتاب كي كند كه به پرتاب كنند سنگ اضافي« جيك » مي گويند .

2- كاشتن دال – هر گروه سه قطعه سنگ به عنوان دال انتخاب مي كنند و هر دال را به فاصله تقريبي يك متر بصورت يك رديف پشت سر هم روي زمين مي كارند . در ضمن فاصله بين دال يك گروه با گروه ديگربا يد  حدودا  15 تا 20 مترباشد . به شكل زير

 

3- اجراي بازي – با خط ياشير كردن مشخص مي كنند كه كدام گروه ابتدا بايد بازي را شروع كند . بعد از مشخص شدن افراد هر گروه بصورت نوبتي حق دارند كه  از كنار دال شماره يك خوديك سنگ بسوي دال هاي طرف مقابل پرتاب كنند اگر سنگ به دال بخورد و دال بيفتند شخص پرتاب كنند ه اجازه دار سنگ ديگري را بعنوان جايزه پرتاب كند و به اين ترتيب همه افراد  هر گروه  به نوبت بسوي دال هاي گروه مقابل سنگ پرتاب مي كنند .

4- امتيازات بازي :بازي بصورت دوره اي اجرا مي شود و هر دوره جاي گروه ها عوض مي شود ولي دال ها ثابت هستند  تا گروه ها موقعيت مساوي داشته باشند

الف )حد اكثر امتياز بصورت توافقي در اول بازي و با توجه به زماني كه در اختيار است مشخص مي شود . مثلا توافق مي كنند كه هر كس زود تر به امتياز 50 رسيد برنده مي باشد .

ب)شمارش امتيازات هر دال كه بيفتد يك امتياز براي گروه پرتاب كننده  سنگ  منظور مي شود . مثلا اگر يك دال از گروه اول و هر سه دال گروه دوم بيفتند امتياز گروه دوم برابر  3و امتياز گروهاول برابر 1 ميشود و اگر سه دال يك گروه بيفتد و هيچ كدام از دال هاي گروه ديگري نيفتندو براي چنين حالتي امت


مطالب مشابه :


دانشگاه هنر اسلامی سرشار از هنر و زیبایی

کارخانه قدیمی چرم اين کارخانه به جز چرم و کفش در زمان جنگ جهانی دوم پوتين مشهد شهرامید




کارخانه قدیمی چرم خسروی

اين کارخانه به جز چرم و کفش در زمان جنگ جهانی دوم پوتين از سال 58 شرکت چرم مشهد امروز سایت




دستورالعمل راجع به ملبوس پاره اي از مستخدمين دولت (مجموعه آيين نامه ها):

ـ دستكش چرم مصنوعي هر دو سال يك ـ پوتين يا نيم چكمه هر سال يك جفت سازمان آتشنشاني مشهد




بورس انواع كالا در تهران

چرم و وسايل البسه نظامي، چكمه، پوتين، پوشاك اسپرت شهر الکترونیک مشهد.




استهلاک(ماده 151قانون مالیاتهای مستقیم)جدول استهلاک و نرخ استهلاک

گروه 26ـ صنايع چرم و و سوپر فلكس، انواع پوتين و چكمه، انواع كفش ترلون و ( مشهد مقدس )




ضوابط پوشش در دانشگاه های جهان - بخش سوم

كفش رسمي يا كفش چرم ساده و پوتين‌هاي ارتشي، پوتين‌هاي هاكي يا كفش‌هايي با اين ظاهر




ایل پاپی (از عشایر لر- منطقه غرب ایران) قسمت دوم

(پوتين) دباغي مي که کف آن چرم و يا پلاستيک ضخيم ومحکمي است مي روند به افرادي كه مشهد




برچسب :