هراس و تبعات آن در غواصی

اشاره                                              منبع http://marinemedicine.blogfa.com/post-12.aspx

فرض بر این است که هر موقعیتی که بهزیستی جاندار را به خطر اندازد در او حالت اضطراب و ترس بوجود مي‌آورد. تعارض‌ها و ناکامی‌ها اضطراب ایجاد مي‌کنند. همچنین خطر آسیب بدنی و نیز به خطر افتادن عزت نفس، و وارد آمدن فشار برای انجام کارهای فراتر از توانمندی‌های آدمی، در وی اضطراب ایجاد مي‌کنند.

ترس اگرچه در نظر مردم چيز پسنديده‌اي نيست و معمولاَ افراد ترجيح مي‌دهند در موقعيتهاي ترسناك بر اعصاي خود مسلط باشند و با حفظ ظاهر بگويند :« نه! نمي‌ترسم.» ، ولي ترس في‌نفسه چيز بدي نيست و چه بسا آدمهايي كه به درستي ترسيده‌اند و خطر را جدي گرفته‌اند سالمتر مانده‌اند. با اين وجود غرض اين نيست كه بگوييم اصولاَ خوب است بترسيم يا نه. بلكه موضوع آن است كه بجا بترسيم و بتوانيم در حالت اضطرار درسترين تصميم را بگيريم. ترس از مار چيزي طبيعي است. اما غلبه بر ترس از مار به اين معني نيست كه با حيوان سرشاخ شويم! بلكه كنترل هراس و ترس به اين معني است كه در مواجهه با موجودي خطرناك مانند مار يا حيواني درنده‏، يا قرار گرفتن در شرايط دلهره‌آور مانند نبرد يا تصادف، عملي‌ترين و موجه‌ترين اقدام چيست.

حرفه غواصي بواسطه چندين مؤلفه ، جزء حرفه‌هاي دلهره‌آور تقسيم مي‌شود. اگرچه يك غواص مانند يك چترباز به تدريج بر بسياري از هراسهاي خود را غلبه مي‌كند، ولي قرار گرفتن در محيطي ناشناخته كه تازه، اقليم طبيعيِ زيستِ غواص هم نيست و هر لحظه ممكن است با جانداري ناشناخته روبرو شود و از شش طرف تحت خطر خواهد بود، طبيعتاَ هراسناك است.

 

مقدمه

بنا به نظر روانشناسان هر موقعیتی که شرايط مطلوب زيست يك جاندار را به خطر اندازد، در او حالت اضطراب و ترس بوجود مي‌آورد. اگر این فرض درست باشد، غواصان از جمله افرادی هستند که به دلیل آنچه شمرده شد گرفتار این عارضه مي‌گردند. ترس‌ها یا ذاتی هستند و یا آنکه در اثر یادگیری به وجود مي‌آیند. در اینکه حیوانات ترس را به ارث مي‌برند شکی وجود ندارد. تجربه مشهور " عقاب، خطر! " را در نظر مي‌گیریم. اگر شما سایه‌ای به شکل V در آزمایشگاه از بالای سر جوجه‌ای به طرف عقب یا پهلو رد کنید، اتفاقی نمی افتد اما همان سایه را به طرف جلو حرکت دهید مي‌بینید جوجه دچار ترس مي‌شود. او پیام " عقاب، خطر! " را برای سایه‌ای به شکل خاصی به ارث برده است. حتی اگر دو روز از عمرش نگذشته باشد و هرگز مادرش را ندیده باشد و با یک بازِ شكاري برخورد نکرده باشد.

ترس از تاریکی تقریباَ در تمام کودکان پس از سه سالگی دیده مي‌شود و اختصاص به فرهنگ خاصی ندارد و مشکل مي‌توان بر طرز تربیت کودکان نسبت داد. ترس از بیگانگان به طور طبیعی در اطفال 6 تا 12 ماهه ظاهر مي‌گردد. در دو ماهگی کودک بدون استثناء به همه لبخند مي‌زند، اما پس از شش ماهگی او فقط به چهره‌های آشنا لبخند مي‌زند. در این سن مشاهده بیگانه بیشتر موجب جیغ زدن کودک مي‌گردد، تا لبخند زدن او. بخصوص اگر کودک فردی را با عینک یا دندان‌های بزرگ ببیند. این ترس در تمامی کودکان این سن در هر کشوری که زندگی کنند دیده شده است. سایر پستانداران و پرندگان نیز از بیگانگان مي‌ترسند. مثلاَ شمپانزه تقریباَ در همان سنی که بچه انسان از بیگانه‌ها مي‌ترسد، احساس ترس مي‌نماید.

تجارب اولیه ترس‌های ذاتی را تعدیل مي‌کنند. اگر کودک با افراد زیادی مواجه شود کم کم ترس او کاهش مي‌یابد (دكتر گودوین ـ فوبی ).

دنیای زیر آب نیز کاملاَ ناشناخته و بیگانه است و ترس‌های ذاتی در چنین محیطی ظهور مي‌یابد و البته هر چه آشنایی با آن  بیشتر  شود ترس‌ها کاهش بیشتری مي‌یابند، ولی از بین نمی روند. هنگامی که یک غواص مبتدی برای اولین بار در آب فرو مي‌رود، با آنکه مي‌داند فرو رفتن در آب استخر، خطری ندارد و اگر دچار مشکلی شود مربیان بالای سر او حضور دارند باز هم مي‌ترسد. ولی همین فرد پس از مدتی در آب‌های کم عمق فرو مي‌رود بدون آنکه ترس سابق را داشته باشد. این مطلب نشان دهنده این است که محیط بیگانه باعث ترس مي‌شود و البته این تنها محیط بیگانه نیست که ترس‌های ذاتی را در غواصان آشکار مي‌کند. بلکه عدم تمرین نیز، یکی از عوامل بشمار وی رود. بنابراین مي‌توان گفت دانش غواصی به هر اندازه که بیشتر باشد به دلیل آنکه باعث افزایش اعتماد به نفس مي‌شود ترس را کاهش مي‌دهد. لذا قبل از آنکه تمرینی صورت بگیرد لازم است دانش آن در اختیار غواصان باشد.

در غواصان مبتدی پدیده کنجکاوی، نیز باعث افزایش تخیل آنان شده و به ترس دامن مي‌زند. کنجکاوی به دلیل آنکه زودتر بدانند درون آب چه مي‌گذرد، در آنها بوسیله سوالاتی که مي‌پرسند کاملاَ مشخص است. آنها بوسیله هر جوابی که مي‌شنوند بیشتر دچار تخیل مي‌شوند و لذا ترس بیشتری در خود به وجود مي‌آورند. بویژه آنکه سوالات خود را به دلیل آنکه فکر مي‌کنند ممکن است کودکانه باشد و مسخره شوند از مربیان خود نمی پرسند، بلکه از غواصان با تجربه‌تر سوال مي‌کنند. که گاه جواب‌های دریافتی با غلو همراه بوده و کار را بدتر مي‌کند. به عنوان مثال هر غواصی باید تست اتاقک فشار را طی کند تا معلوم شود بدن او توان لازم برای رفتن به عمق را دارد يا نه. در اتاقک فشار، معادل فشاری که  غواص  باید در زیر آب تحمل کند فشار ایجاد مي‌شود. ماندن در اتاقک فشار معمولاَ بیش از نیم ساعت به طول مي‌انجامد و شکل اتاقک از بیرون همانند کپسول است که شخص با دیدن آن باور نمی کند که باید بیش از نیم ساعت درون آن اسير شود. گرچه این اتاقک براي قرار گرفتن چند نفر به صورت فشرده ساخته شده است، ولی به دلیل ناشناخته بودن و بیگانه بودن فضا و همچنین تنگی جا ترس‌آور مي‌باشد. و حضور دیگران گرچه ترس را کاهش مي‌دهد ولی چون برای اولین بار اتفاق مي‌افتد کمکی به از بین رفتن كامل ترس نمي‌كند.

چنانچه غواص آزمایشی وصف داخل اتاقک را نشنیده باشد و درون آن شود خیلی کمتر دچار دلهره مي‌شود. اما اگر از غواصان با تجربه سوال کرده باشد، و آنها برای وی توضیح داده باشند، می بینیم که ترس او بیشتر است. در واقع او با کمک تخیل خود صحنه را ترسناک‌تر جلوه مي‌دهد و شاید بايد گفت او ترس را از دیگران آموخته است.

بنابراین نقش یادگیری در ایجاد ترس و افزایش ترس‌های ذاتی که دکتر گودوین به آنان اشاره کرده است معلوم مي‌شود در روانشناسی غرب ضرب المثل قدیمی وجد دارد که مي‌گوید: هر چیزی که آموختنی باشد، فراموش شدنی نیز است. این برای انسانی که دچار ترس است پیام امیدوار کننده‌ای دارد. در صورتی که بداند چگونه مي‌توان فراموش کرد ( گودوین ـ فوبی ). در این رابطه قانون شرطی شدن به میان مي‌آید.

به عنوان مثال پسر بچه کوچکی از موش مي‌ترسيد و بعدها از هر حیوان کوچک پشمالو مي‌ترسيد و وقتی به سن نوجوانی رسید دچار ترس شدید گردید و نسبت به تمام حیوانات چنین ترسی را داشت. همچنين اگر موشی را روی یک تور سیمی که جریان برق متصل است قرار دهید و چراغ قرمزی روشن کنید و نیم ثانیه بعد از آن به او شوک برقی بدهید، پس از آنکه مدتی این کار را انجام دادید تنها با روشن کردن چراغ قرمز خواهید دید که موش دچار ترس مي‌شود و چراغ قرمز به تنهایی جانشین شوک برقی مي‌شود و باعث مي‌شود حیوان در جای خود میخ کوب شود، بپرد، و یا هر واکنش دیگری مربوط به ترس را ظاهر ‌سازد. اینها ثابت می‌کنند که ترس‌ها علاوه بر آن که مي‌توانند ذاتی باشند بوسیله یاد گیری نيز ایجاد مي‌شوند.

در غواصان نیز علاوه بر آن که محیط‌های ناشناخته و عوامل دیگر ایجاد ترس مي‌کنند و این ترس‌ها ذاتی محسوب مي‌شوند، یادگیری و شرطی شدن نيز باعث ترس مي‌شود. منظور از یادگیری در اینجا تمام یادگیری‌های است که شخص چه بوسیله شنیدن تجارب دیگران و چه تداعی کردن ترس ديگران، فرا مي‌گیرد.

اما باید بدانید که ترس در جای خود ممکن است حتی مفید نیز باشد و تنها ترس‌هایی غیر مفیدند که در انسان و رفتار او اختلال ایجاد کنند و به گونه‌ای قدرت تصمیم گیری را از او سلب نمایند و در یک کلام ترس‌های غیر منطقی که تناسبی با خطر ندارند غیر مفیدند.

ترس ياFear   از کلمه انگلیسی باستانيِ Faer به معنی خطر ناگهانی مشتق شده است. این ترس قابل توجیه و خطر ایجاد کننده آن ذاتی، واقعی و معلوم است و متناسب با خطر مي‌باشد.

پرفوسور گودوین اضطراب را در رده دوم ترس‌ها معرفی مي‌کند. اضطراب ياAnxiety  که از کلمه لاتینی Anxius به معنی احساس فشردگی در قفسه سینه ریشه مي‌گیرد، به ترس بدون منشأ اطلاق مي‌شود. یعنی شخص نمی داند چرا مي‌ترسد. واكنش او نسبت به خطر نامناسب است. بیمار غالباَ با احساس تنگی در قفسه سینه اظهار مي‌دارد: فقط احساس مي‌کنم که مضطربم.

دکتر شاملو در کتاب آسيب‌شناسي رواني مي‌گوید: «شخص مبتلا به اضطراب، تنش و ترس شدید و مداوم دارد. او دچار احساس مستمر و مبهم و اضطرابی کلی و نامشخص شده است که خود نیز از منبع و علت آن خبر ندارد. دوران کودکی این بیماران، نشانگر دو علت است، یکی توقع بی‌اندازه والدين از آنها و دیگري شک و تردید کودک در انتخاب رفتاری که منجر به تشویق شود نه تنبیه». دکتر شاملو در جایی دیگر مي‌نويسد:« اضطراب ترسی است غیرواقعی و غیرمنطقی. همان طور که افسردگی با غم معمولی متفاوت است اضطراب نیز با ترس‌های سالم تفاوت دارند.»

 

آیا اضطراب‌ها و هراس در غواصان وجود دارد؟

   همان گونه که در مقدمه آورده شد، ترس طبیعی، اضطراب و هراس در غواصان ( بخصوص غواصان نظامي ايران) دیده شده است. درباره ترس اولیه هیچ گونه بحثی وجود ندارد ولیکن درباره دو ترس بعدی یعنی اضطراب، و بالاتر از آن هراس مثال‌هایی وجود دارد که ثابت مي‌کند غواصان دچار چنین مشکلاتی مي‌شوند و باید اضافه نمود که شناسایی این افراد تا زمانیکه اتفاقی رخ نداده باشد بسیار مشکل است. زیرا کسانی که داوطلب حرفه غواصی مي‌شوند حتی اگر دچار ترسي شدید نيز باشند ـ که به آن فوبی گفته مي‌شودـ بازحاضر نیستند چیزی بگویند. زیرا مایل نیستند از دوره خارج شوند و از آنچه که برای خود قبل از ورود به غواصی ترسیم کرده اند محروم گردند. ولی مربیان غواصی مي‌توانند با هوشیاری کافی، چنین افرادی را حتی قبل از آنکه اتفاقی برای آنها بیفتد شناسایی کنند. فراموش نكنيم كه آموزشهاي حرفه‌هاي خاص همچون غواصي ، خلباني ، چتربازي و ... بسيار پرهزينه و زمان‌بَر هستند و فرد تربيت شده براي سازمان تربيت كننده بسيار ارزشمند خواهد بود. چه سهل‌انگاري بزرگي‌ است اگر چنين سرمايه‌اي را فقط بخاطر ترسي غيرواقعي از دست بدهيم و حتي جان ديگران را به خطر بيندازيم. اينجاست كه پارامتري تعيين كننده به ميان مي‌آيد: مشاوره‌هاي روانشناسي پيش از استخدام در رسته‌هاي پرخطر.

وظيفه مشاوران روانشناسي نيروهاي نظامي مانند نيروي دريايي، شناسایی این افراد، در بدو ورود به رسته‌های خاص مانند رسته غواصي و تكاوري و شناوري است. حتی پاي را بايد فراتر نهاد و اين شناسايي را تا هنگام گزینش بدوي نيرو تعميم داد. آزمون‌های روانشناختی و مصاحبه‌های بالینی در سطح واقعی مي‌تواند مشکلات آتي را به حداقل برساند. اما متاسفانه امروزه به مصاحبه‌ها و گزينش‌های دیگر بیش از مصاحبه‌های روانشناختی بها داده مي‌شود!

هراس باعث مي‌شود در زمانی که یک غواص باید به تنهایی تصمیم گیری کند و تصمیم او به زندگی خود و همراهش بستگی دارد، نتواند این کار را انجام دهد. این وضعیت اختصاص به غواصان ندارد و به ملوانان شناور‌ها نیز مربوط مي‌شود که در مقالات دیگر به آن اشاره خواهد شد.

 

نمونه‌هایی از هراس در غواصان 

   برخي نمونه‌ها از هراسها و ترسهاي نوع اول و دوم در بين غواصان حرفه‌اي ديده و شنيده شده كه براي بيان دقيقتر اين مقاله بدون ذكر زمان و مكان، بدانها اشاره مي‌كنيم.

در یکی از دوره‌های غواصی، به هنگامی که طناب غواصی، به پره‌های موتور یک قایق، که مربیان درون آن نشسته‌ بودند گیر مي‌کند. پره‌های موتور به سختی غواص را بالا مي‌برد و غواص به طرف بالا کشیده مي‌شود. با آن که او فرصت لازم برای بریدن طناب را داشت، اما از کارد خود استفاده نمی کند و به همیار خود مي‌چسبد و او را نيز با خطر مواجهه مي‌كند. هميار او سريعاَ طناب را بريده و خود و غواص ترسيده را نجات مي‌دهد. گفتني است غواصان در زیر آ ب به صورت تیم‌های دو نفری غوص مي‌کنند.

در دوره‌ای دیگر، جمعي از غواصان در رزم شبانه تمرین مي‌کرده‌اند. (لازم است در چنین تمریناتی سکوت مطلق حاکم باشد) در زیر نور کمرنگ مهتاب، ماری به طرف یکی از غواصان حرکت مي‌کند. با آنکه غواصان مي‌دانند در برخی از مناطق، مارها نیش نمی زنند و به آنها آموزش لازم داده شده بوده، غواص فوق چنان دچار هراس مي‌شود که علاوه بر جیغ و داد شروع به دویدن مي‌کند. لازم به توضیح است که غواصی  در حالت شنای روی آب انجام مي‌گرفته است. اگر چنانچه این اتفاق در زیر آب رخ مي‌داد، ممکن بود او برای خود و همیار خویش خطر ساز باشد.

در دوره‌ای دیگر یکی از غواصان متوجه مي‌شود که همیار او حرکت نمی‌کند. آنها باید پشت سر یکدیگر وارد آب مي‌شدند و از روی طنابی که آویزان بود و به عمق 30 متری غوص مي‌کردند. غواص به همیار خود علامت مي‌دهد که پائین‌تر برود ولی همکار او به ماهی بزرگی اشاره مي‌کند که در کف دریا خوابیده است و تکان نمی‌خورد. گفتني است در دریای خزر ماهیها اغلب خوراکی‌اند و يا بي‌خطر هستند و تا بحال ماهی وحشی دیده نشده است و تا آن زمان حتی یک مورد سابقه نداشته است كه فردي مورد گزش جانوري خطرناك در درياي خزر واقع شده باشد. غواص با آنکه اموزش ديده بود و مي‌دانست و با یک ماهی آرام روبرو شده است آن را کوسه ماهی تداعی کرده ، تصمیم به صعود مي‌گیرد که همیار او جلو افتاده و با یک اشاره پا ماهی را دور مي‌کند.

در یکی ديگر از دوره‌ها، غواصان برای اولین روز آماده مي‌شدند که به خليج فارس بروند. تا قبل از آن روز تمرینات آنان در استخر صورت مي‌گرفته. آنها در کنار دریا جمع شدند و مربی در حال توجیح آنها بوده. در حین گوش دادن به صحبت مربی خود متوجه مي‌شوند که جسمی با ساحل برخورد مي‌کند. پس از چند لحظه معلوم مي‌شود شیء جنازه غرق شده مي‌باشد. دو سه نفر از غواصان مبتدی آن را به فال بد مي‌گیرند و یکی از آنها سعی در خارج شدن از دوره مي‌نماید. زیرا عنوان مي‌کند اگر چنانچه این صحنه در زیر آب اتفاق بیفتد و او با يك فرد مرده روبرو شود، حتماَ بیهوش خواهد شد. او حتی حاضر نمی‌شود به کنار جنازه بیاید.

اين موارد در حاليست كه عموماَ غواصان در پايان دوره و بخصوص پس از اولين خارج شدن از آب چنان شادمانی از خود بروز مي‌دهند که گویی از کرات دیگر برگشته‌اند و اذت و خاطره‌ي آن را فراموش نمی‌كنند. و يا مثلاَ در یکی از دوره‌ها، غواصي پس از خارج شدن از عمق 40 متری رفقای خود را به غذا دعوت کرد.

چنین مثال‌هایی نشان مي‌دهد که ترس بیش از آنچه که تصور مي‌شود در بين غواصان وجود دارد.

هنوز معلوم نیست غواصانی که، بر اثر اصطکاک و پاره شدن طناب غواصی به قعر دریا فرو رفته‌اند و جنازه آنها به دست نیامده است آیا در آن لحظه دچار هراس بوده اند یا نه؟ به هر حال همه این موارد هشدار دهنده هستند. به ویژه این که این اتفاقات در دوره‌ای رخ داده است كه غواصان به صورت داوطلبانه و صرفاَ به دلیل خدمت بیشتر به نیروی دریایی در جنگ، جذب این رسته شده‌اند و در آن زمان انگیزه‌های مادی دخالت چندانی نداشته است.

عشق، ترس را از صحنه به دور مي‌کند و برعکس ترس نیز عشق را، و نه تنها عشق را كه ترس همچنین هوش، خوبی و مهربانی، تمام اندیشه‌های زیبا و حقیقت را کنار مي‌زند، و سر انجام ترس حتی بر انسانیت شخص نیز غلبه مي‌کند .

 

هراس يا Phobia

Phobia عبارت از ترس مبرم، غیر منطقی و مفرط از یک شیء ، فعالیت، یا موقعیت که میل جبرآمیزی را برای اجتناب از آنها به وجود مي‌آورد. چنین ترسی را خود شخص غیر منطقی و افراطی تشخیص مي‌ دهد.

تعریف فوق در ادامه تعریف‌های چهرگانه ترس است که در کتاب Phibia آمده است.

شخصی که دچار فوبیا یعنی ترس مرضی شده است، اصرار مي‌کند که به آن موقعیت نزدیک نشود و حتی از کنار آن نمی‌گذرد. به علاوه خود مي‌داند که تفکر او غیرمنطقی است و از همه بدتر فوبیا باعث مي‌شود که او توان زندگی نداشته باشد.

بسیاری از مردم از حشرات مي‌ترسند و از آنها اجتناب مي‌کنند ولی  شخص که فوبی دارد در آن خانه زندگی نمي‌کند.

در مثال‌هایی که درباره هراس زده شده ، غواصی که از جنازه اجتناب مي‌کند و حتی تصمیم به خارج شدن از دوره مي‌گیرد معلوم نیست که فوبی داشته باشد، ولی علائم همان است .

کلمه فوبیا، نخستین بار در حدود 2000سال پیش در لغات طبی رم دیده شده است. یعنی در زمانی که اصطلاح ترس از آب، برای توصیف علامتی در ‌هاری مورد استفاده قرار گرفت. بقراط، حداقل 2 مورد بیمار فوبیک شرح داده است: یکی از آنها از شنیدن صدای نی دچار هراس مي‌شده، و دیگری قادر نبوده از کنار کم عمق‌ترین گودال‌ها نيز عبور کند. در صورتی که قادر بود در داخل خود گودال راه برود.

فوبی‌های ساده، ناتوان کننده نیستندو مثل فوبی از مارها، هنگامی که فرد در شهر زندگی مي‌کند. شخص مبتلا به فوبی در مقایسه با دیگران در مواجهه با شی یا موقعیت ترساننده، بيش از دیگران هراسان و ناآرام مي‌شود.

به این خاطره دقت کنید: « من در ترنی که به قصد برگزاری یک کنفرانس در فیلادلفیا  سوار شده بودم . روز بدی بود، مه چنان غلیظ بود که مشکل مي‌شد چند قدمی را دید. قطار، برای جبران تاخیر با سرعت بیشتری در زمینهای نیوجرسی پیش مي‌رفت. تازه روی صندلی جا خوش کرده بودم که نگاهم به عنوان اصلی آخرین شماره روزنامه ، که دست یکی از مسافرین بود افتاد، تصادف قطار در مه که در پی آن 10 نفر کشته وعده کثیری مجروح شدند.

من در لحظه‌ای به سرعت قطار، و بعد به مه غلیظ بیرون فکر کردم لحظه‌ای از ذهنم گذشت که نکند ما هم قربانی مه شویم و بعد با خیال راحت به خواندن رمانی که با خود داشتم پرداختم. چند دقیقه بعد ناگهان این فکر به ذهنم خطور کرد که امکان داشت من در این لحظه در هواپیما نشسته باشم، دست‌هایم شروع به تعریق نمود. قلبم به شدت به تپیدن گرفت، و نوعی احساس ناراحتی و بی قراری توی دلم احساس کردم این احساس آنقدر طول کشید تا من، مجددا به زور خودم را مشغول خواندن رمان کردم و آن تصور ناراحت كننده را فراموش نمودم.» در این خاطره، غیر منطقی بودن ترس یا فوبی، به خوبی شرح داده شده است.

  در نظام گزینش غواصان، عشق و علاقه به دریا از جمله مواردی است که داوطلب عضویت باید دارای آن باشد. با توضیحی که درباره ترس‌ها داده شده است، مشخص مي‌شود که عشق و علاقه به دریا، با ترس و اضطراب زیاد و یا فوبی منافات دارد ولی چگونه مي‌توان عشق و علاقه به دریا را اندازه گرفت؟ مي‌بینیم چنین کاری شدنی نیست مگر آنکه ما بخواهیم در طول مدت آموزش به چنین تشخیصی دست پیدا کنیم.

  تجربه نشان داده است، عوامل زیادی وجود دارد كه فرد را، حتی پس از آنکه تشخیص داده شد که به درد شغل معینی نمی‌خورد، يا توان جسمی و روحی برای ورود به آن شغل را ندارند، باز بكارگيري مي‌كنند و پس از بروز حادثه و معلوم شدن توصيه‌دار بودن فرد، هر كسي گناه را به گردن ديگري مي‌اندازد. اين موضوع در بين ناويان بيشتر ديده شده  كه در مجالي ديگر به شرايط ناويان توصيه‌دار خواهيم پرداخت.

 

راهكار برون رفت از مشكلات روانشناختي

نخستين گام براي پيشگيري از عواض چنين مشكلاتي و جلوگيري از هرز رفتن توان نيرويي، انجام دقيق و علمي مشاوره‌هاي روان‌شناسي است. ارتقاي سطح دفاتر مشاوره در پادگانهاي آموزشي ناويان و دانشكده‌هاي پايوران ، انجام تست روانشناسي شغلي براي تعيين رسته‌ي فرد پيش از استخدام و آموزش، جدي گرفتن ناهنجاري‌هاي نامحسوس رواني افراد، كه ممكن است به مرور زمان تشديد شود، جدي گرفتن معاينات شغلي پيش از استخدام و بكارگيري براي رسته‌ها خاص از جمله اقدامات پيشگيرانه‌اي هستند كه مي‌تواند ضمن ارتقاي بهره‌وري نيرويي، سلامت شغلي را نيز به ارمغان آورد، و همچنين رضايت شغلي را. زيرا بنا به مشاوره روانشاسي فرد را در رسته و كاري بكارگيري نموده‌ايم كه باب ميل و منطبق با توانايي‌هاي اوست.

در اینجا تنها چاره‌ای که منطقی به نظر مي‌رسد، ارزش گذاشتن به افرادی است که توان تحقیقات دارند و این وظیفه سازمان است که برای رهایی از چنین مشکلاتی، به محققین خود بها دهد. اين بها دادن به معني اعتبار دادن بي‌حساب نيست. توجهي اندك و مهيا نمودن امكانات پايه‌اي محققين را در مسير تحقيق قرار خواهد داد. مشكلات را شناخته، راهكارهايي پيشگيري و رفع مشكل را يافته و براي مسئولين تبيين مي‌كنند.

 

 

راه‌هاي غلبه بر هراس در غواصي

  ابتدا یادآوری مي‌کنیم که در بسیاری از عملیات‌های دریایی همواره غواصان با انگیزه و شجاع حضور داشته اند که در آنها هیچگونه هراس و دلهره‌اي وجود نداشته است. ولی اشاره نيز نمودیم که برخي چه در زمان جنگ و چه بعد از جنگ بوده‌اند و در آنها هراس‌هايي از نوع اول يا دوم  مشاهده شده است. اين هشدار دهنده مي‌باشد. بویژه در موقعیت کنونی كشور که دقت بیشتری مي‌طلبد. گاهي فقط هراس يك نفر و عدم تعادل رواني او ناشي از ترس چنان عواقبي دارد كه جان چند ده نفر را به خطر مي‌اندازد.

  دیل کارنگی، در کتاب معروف خود، آئین زندگی، مي‌گوید:« اگر نگران هستید، ابتدا از خود سوال کنید برای چه نگران هستم، دوم از خود بپرسید، برای این نگرانی چه مي‌توانم بکنم.»

براي تبيين بهتر راه‌هاي پيشگيري از هراس، به نمونه‌ای از ترس و سپس تفکر منطقی یک غواص حرفه‌اي، به هنگام خطر توجه کنید. این خاطره توسط یکی از غواصان برای دوستانش نقل شده است: « دریا طوفانی بود و من دست در دست همیار خود حرکت مي‌کردم. شنای زیر آب به هنگامی که دریا طوفانی است بسیار مشکل مي‌باشد بویژه اگر قطب نما داشته باشی و بخواهی برای رسیدن به یک نقطه و هدف شنا کنی. ناگهان احساس کردم در تاریکی بیشتری قرار گرفتم و دست همیارم از دست من جدا شد. فهمیدم داخل تنه بزرگی از درخت كه آب آنرا از طرف روسیه به ایران آورده بود گیر کرده‌ایم. مي‌دانستم چنین خطری وجود دارد. لحظات اول خیلی ترسیدم چون واقعاَ گیر کرده بودم و نمی‌توانستم تکان بخورم. ولی بعد با ذکر‌هایی که همیشه به هنگام مواجه شدن با خطر بر زبانم جاری مي‌شد، آرامش خود را باز يافتم، تمام نگرانی‌هایم بر طرف کنم و احساس كردم مي‌توانم فكر كنم. ابتدا به درجه مخزن هوا که دارای شب نما بود و دیده مي‌شد نگاه کردم و بوسیله ساعت غواصی محاسبه کردم كه من برای مدت 15 دقیقه دیگر هوا دارم. ممکن است کسی صبح را به شب، و شب را به صبح برساند ولی متوجه نشود که چه فرصت‌هایی را از دست مي‌دهد. من نیز قبلاَ نمی‌دانستم وقت چقدر ارزشمند است. من 15 دقیقه دیگر مي‌توانستم زنده باشم و این وقت زیادی بود.

  اگر تقلا مي‌کردم بیشتر گیر مي‌کردم. پنج دقیقه بعد، بدون آنکه بفهمم چه چیزی باعث شد ناگهان احساس مي‌کردم از تنه درخت خارج شده‌ام.»

  دیل کارنگی مي‌گوید:« من دوست دارم در زمینه نگرانی از قول دکتر آلکسیس کارل این جمله را روی سینه خوانندگان سنجاق کنم: کسانیکه نمی دانند چگونه با نگرانی بجنگند، جوان مرگ مي‌شوند.» سپس به سه قانون کلی اشاره مي‌کند:

 قانون اول:  هر روز برای همان روز زندگی کنید.

قانون دوم:  از خود بپرسید اگر نتوانم مشکل را حل کنم چه اتفاقی مي‌افتد.

قانون سوم:  چه بهایی برای نگرانی یا سلامتی‌ام پرداخت مي‌کنم.

يا « ژنرال جورک کروک» يا همان « رئيس چروكي»، كه بی تردید یکی از بزرگ ترین جنگ جویان سرخپوست، در تاریخ امریکا است، در شرح حال خود مي‌نویسد: «اغلب نگرانی‌ها و نا کامی‌ها سرخ پوستان زاده تخیل آنها است و ربطی به واقعیت ندارد. »

اصلاَ بر طبق قانون میانگین عمل کنید. بيان ارقام بصورت ميانگين بسيار آرامش بخش است. مثلاَ در جنگ جهانی دوم، نیروی دریای آمریکا برای آنکه روحیه افراد خود را بالا ببرد همیشه آمارها را بر اساس قانون میانگین چاپ مي‌کرد. یک ملوان کهنه کار مي‌گوید وقتی قرار شد او و دوستانش در یک کشتی حامل سوخت خدمت کنند داشت از شدت ناراحتی از پا در مي‌آمد چون تصور مي‌کرد اگر اژدری به کشتی آنها بخورد تکه تکه خواهد شد. ولی نیروی دریایی آمریکا دست به یک ابتکاري زد و آماری منتشر نمود که نشان مي‌داد از هر یکصد تانکر سوخت که اژدر به آنها اثابت کرده است، شصت کشتی سالم و شناور مانده‌اند، و از چهل تایی که فرو رفته‌اند فقط 5 تای آنها در کمتر از 10 دقیقه غرق شده‌اند و بقیه سرنشینان فرصت کرده بودند خود را نجات دهند. آیا این آمار تأثیری در روحیه ملوانان کشتی سوخت نداشت؟

  بله، حال همه آنها بهتر شد زیرا آنها دانستند بر اساس قانون میانگین شانس زنده ماندن دارند و به احتمال بسیار زیاد کشته نخواهند شد. همانگونه كه مي‌بينيد وقتي ترس نوع دوم را مي‌توان آموخت، همانگونه هم مي‌توان با ‏موزش يا ترفندهاي پيشگيرانه بر آنها غلبه كرد. بیایید نگاهی به آمار و ارقام بیندازیم و از خود بپرسم با توجه به قانون میانگین، احتمال وقوع حادثه که در مورد آن نگران هستیم چقدر است.

 

خلاصه كلام

هدف از این مقاله آشنایی با انواع ترس‌ها و ارتباط آن با غواصی بود.

  گفته شد که ترس‌ها ذاتی و یا بر اثر یادگیری ایجاد مي‌شوند و به چهار ترس طبیعی، اضطراب، هراس و فوبیا اشاره نمودیم که همه اینها در کتاب فوبی اثر پرفسور دالند گودین مطرح شده است.

اشاره نمودیم که ترس‌های طبیعی به دلیل آنکه ریشه در وجود فرد دارند مورد بحث نیستند. ولي ترس‌های دیگر شامل اضطراب، هراس و فوبی و بویژه دو ترس اضطراب و هراس كه بيشتر اكتسابي و يا زاييده تخيل و تصور افراد هستند بسيار حائز اهميت بوده و بايد با كمك مشاوره‌هاي روانشناسي به رفع آنها كمك كرد.

وظايف سازمان در قبال شناسایی افرادی که وارد رسته‌های سخت چون غواصی مي‌شوند را بیان نمودیم و بيان شد که تحقیقات باید گسترش یابد.

   لزوم انجام مصاحبه‌های بالینی و تست‌های روانشناختی برای شناسایی بیماری‌هاي پيدا و پنهانِ روانی منجمله ترس‌های مرضی اجتناب ناپذير است . زيرا دلایل ایجاد ترس در غواصان هميشه خواهد بود و هميشه اين مسئله مي‌تواند خطر آفرين باشد.

  مهمترین راه غلبه بر هراس این است كه اگر دچار ترس یا دلهره هستند از خود بپرسید برای چه نگران هستم.   دوم، بپرسید برای این نگرانی چه باید بکنم و سوم اينكه بدترین وضعیت ممکن چیست.

   بيان شد كه سياستگزاري صحيح و برنامه‌ريزي منطبق بر نتايج مستند محققين و اساتيد فن مي‌تواند تا اندازه‌ي زيادي هراسهاي بي‌مورد را كاهش داده، سطح بهره‌وري افراد را بالا ببرد. همانگونه كه برنامه‌ريزي نادرست و منطبق با تجربيات غيرعلمي نیز ممکن است ترس را به نیروها انتقال داده ، آنها را دچار چالش نمايد.

فراموش نكنيم كه شجاعت از حماقت جداست و ترس صحيح حافظ جان آدمهاست. اما هراسهاي بي‌مورد يا عدم توانايي در تسلط بر ترس مي‌تواند جان فرد و افراد همراهش را به خطر اندازد.


مطالب مشابه :


مهارت غلبه برترس

می‌گیریم که بر ترسهای‌مان غلبه کنیم، نه دلیل ترس ما از خدا و بی ارتباط




چگونه‌ بر ترس‌ و اضطراب‌ غلبه‌ كنیم‌؟

چگونه‌ بر ترسو اضطراب‌ غلبه بیجا- تشویق‌هایبی‌مورد- بی دلیل شادی




چگونه بر ترس و استرس غلبه کنیم...

چگونه بر ترس و استرس غلبه بنابراین هراسهای ما نیز به قرار بگیرد، کم طاقتی و بی




هراس و تبعات آن در غواصی

بنابراین نقش یادگیری در ایجاد ترس و افزایش ترسهای غلبه بر هراس ترسهای طبیعی به دلیل




6 شبح ترس

به کمک آن بر هراس غلبه های ترس از فقر: 1- بی به آن هر گونه دلیل و منطق را




ترس‌های زنانه از ازدواج

به همین دلیل است که ارتباط و گفتگو آیا از مسئولیت‌های ازدواج هراس برای غلبه بر ترس از




ریشه ترس در انسان از کجا ناشی می شود و راههای غلبه بر آن چیست؟

می شود و راههای غلبه بر به دلیل نیافتن راه حل های منطقی از ترس موجب بی قراری




ترس در کودکان و شیوه های درمانی

در عوض به کودک‌تان کمک کنید که بر ترس غلبه و دلهره دائمی و بی دلیل می های کاهش ترس:




پنج دلیل نگرانی در مورد امتحان آیلتس و شیوه غلبه بر آنها

پنج دلیل نگرانی در مورد امتحان آیلتس و شیوه غلبه بر پنج دلیل ترس و هراس به




برچسب :