روزهای شادی و اضطراب

 

 

اول معذرت خواهی می کنم که این مدت نتونستم بیام و بنویسم یک کم تنبل شدم .

بعد سال نو رو تبریک میگم امیدوارم سال خوبی برای همه باشد ، امسال بهترین عید زندگیم رو دارم چون یه موجود کوچولو داره درونم رشد می کند و هر روز بزرگتر میشه و دل من برای دیدنش پرپر میزنه .

 

خوب از روز های پر اضطرابم بگم :

درست یک هفته بعد از انتقال پهلو درد شدیدی گرفتم که حتی کیسه آب گرمم دردم رو آروم نکرد  ته دلم امیدوار شدم که شاید به خاطر لانه گزینیه صبح که شد با این که می دونستم منفیه ولی بیبی گذاشتم و همونطور که فکر می کردم منفی بود ولی بازم امیدوار بودم کمی هم نگران شدم که نکنه بازم خارج از رحم شده ، روز یازدهم بعد از انتقال دوباره یه بیبی دیگه گذاشتم بازم منفی شد دیگه کامل نا امید شدم چون دل دردم داشتم گریه هامم کردم ، روز سیزدهم بعد از اینکه مامانم رفت دوباره وسوسه شدم که یه بار دیگه بیبی بگذارم منفی بود ولی یه حسی بهم گفت صبر کن چند دقیقه صبر کردم داشت خط دوم در حد توهم ظاهر میشد گفتم حتما توهم زدم ولی خوشحال بودم اشکم دراومد نماز شکر خوندم و برای همه منتظرا این روز رو از خدا خواستم زنگ زدم  به همسر عزیزم تمام بدنم می لرزید با گریه بهش گفتم باور نمی کرد وقتی اومد خونه و خودش دید باور کرد و فهمیدم که من توهم نزدم بعد از اون زنگ زدم به مامانم گفتم تبریک گفت بعد از اون تا روز ازمایش هر روز مثل عقده ای ها بیبی می گذاشتم و با پررنگ تر شدن خط دوم خیالم راحت تر میشد که داره رشد می کند بالاخره روز پانزده انتقال اولین ازمایش رو دادم عدد بتا ۳۵۴ بود خیالم راحت شد که خارج از رحم نیست دو روز بعد ازمایش دوم رو دادم و عدد بتا شد ۸۵۲ و دیگه خیالم راحت راحت شد که رشدشم خوبه همه چی خوب بود تا روز بیست انتقال که اولین لک رو دیدم تمام بدنم می لرزید زنگ زدم به بیمارستان اسپرینم رو قطع کرد و یه پروژسترون دیگه اضافه کرد ولی هیچ تغییری نکرد امپول هپارین رو هم یکی کم کرد ولی لکه بینیم همینطور ادامه داشت بعضی وقتا کم و بعضی وقتا زیاد میشد دیگه بهم گفتن تا روزی که وقت گرفتم باید صبر کنم و کاری نمیشه کرد وقتم روز سی ام بعد از انتقال بود تو این ده روز چه ها که به من نگذشت بالاخره شنبه ۲۶ بهمن شد و من با ناامیدی تمام اماده شدم برم دکتر تو همون لحظه که حاضر میشدم پیش خودم همه چی رو سپردم به خدا و از خدا خواستم هر چی به صلاحمه همون بشه به خاطر لکه بینی که داشتم من رو زودتر فرستادن تو و بعد از سونو گرافی خانم دکتر گفت یه ساک خوشگل وناز تشکیل شده از خانم دکتر پرسیدم قلبش میزند خانم دکتر گفت چند وقته انتقال دادی وقتی فهمید یک ماهه دوباره سونو کرد و تو مانیتور کوچولوی نازم رو نشونم داد و قلب خوشگلش رو که میزد رو هم نشونم داد باورم نمیشد اماده بودم که دکتر بگه قلبش تشکیل نشده ولی خودم دیدم که داره می تپه اون لحظه برای همه منتظرا دعا کردم اشکم دراومده بود، خدایا شکرت  ، نمی دونم چطوری شکر این نعمت رو به جا بیارم واقعا هنوزم باورم نمیشه .

دکتر گفت لکه بینیم به خاطر اینه که جفتم کمی پایینه و نگران نباشم با خوشحالی از مطب اومدیم بیرون و مامانم به همسرم زنگ زد و کلی سر به سرش گذاشت ، دوباره برای یک ماه بعد یعنی ۲۴ اسفند وقت گرفتیم دکتر ازمایش های اولیه رو هم برام نوشت و به خونه اومدیم .

این یک ماه همه ش استراحت کردم تا جفت بالا بره لکه بینی هم ادامه داشت ولی اخراش کمتر شده بود تا دوباره رفتم دکتر ولی این بار دیگه خیلی نشستم تا نوبتم شد دکتر بعد از سونو گفت جنین ها دو تا بودن ولی یکی از جنین ها رشدش متوقف شده و چون خیلی کوچیک بوده تو سونوی قبلی نشون نداده و لکه بینیمم به این خاطر بوده و تا جذب کامل اون جنین ادامه داره تو مانیتور دو تا بچه هام رو دیدم قلب یکیشون میزد ولی اون یکی ثابت بود دلم سوخت که تا این اندازه رشد کرده بود که میشد تشخیص داد یه جنینه راستش بدم نمیومد با این همه سختی دو تا جنینم رشد می کرد ولی باز خدا رو شکر که یکیشون سالم بود .

خانم دکتر گفت هر ده روز یک امپول پروژسترون رو کم کنم تا قطع بشه به جاش قرص دوفاستون داد ، خوشحال شدم که امپولا داره کم میشه چون دیگه تو بدنم جایی برای امپول زدن نمونده ، ازمایش هامم نگاه کرد و گفت قند دو ساعت بعدت لب مرزه و همزمان پیش دکتر تغذیه وغدد هم برم ولی چون نزدیک عید بود هنوز نتونستم برم برای غربالگری هم گفت الان ده هفته و دو روزته وقتی دوازده هفته شدی برو که من برای نهم فروردین بیمارستان پارس زنگ زدم و قراره برم نگرانم ولی بازم مثل همیشه به خدا میسپارم ، لکه بینیم خدا رو شکر قطع شده ، نمی دونم اون یکی جنینم جذب شده یا نه ؟

 

خدایا هزاران بار شکر که منم دارم مادر میشم ، ای خدا بچه م رو به خودت سپردم می دونم ازش محافظت می کنی پس خیالم راحته . انشالله شنبه هم بدون مشکل پیش میره .


مطالب مشابه :


سوال: قرص دوفاستون برای تنظیم پریود

تولد - سوال: قرص دوفاستون برای تنظیم پریود - "تولد" بزرگترین، با شکوه‌ترین و بحرانی‌ترین




پرسش و پاسخ >>>>> ناباروری

فواره من این ماه از روز اول نصف قرص دگزامتازون و از کن.اصولا دوفاستون از شب 14 پری تا 10 یا




داروهای وارداتی

10 قرص دتروزیتول 1 میلی قرص دوفاستون 10 میلی




روزهای شادی و اضطراب

دکتر گفت هر ده روز یک امپول پروژسترون رو کم کنم تا قطع بشه به جاش قرص دوفاستون داد 92/10 /01




برچسب :