حسابداري موجودي كالا
«حسابداری موجودي كالا»
inventory accounting
موجودي مواد و كالا چيست؟
v موجودي كالا مجموعه اي از اقلام مشهود است كه :
v براي فروش نگهداري مي شوند ( كالاي ساخته شده )
v به منظور ساخت و فروش محصول در فرآيند توليد قرار دارند و هنوز عمليات يا فرآيند ساخت روي آنها بطور كامل انجام نشده است. ( كالاي در جريان ساخت )
v به منظور مواد اوليه مستقيم يا غير مستقيم در توليد كالا يا ارائه خدمات نقش دارند .(مواد اوليه و مواد غير مستقيم )
v موجوديهاي متفرقه كه شامل اقلامي نظير ملزومات اداري و مواد بسته بندي كه معمولاً در آينده نزديك مصرف و هنگام مصرف به عنوان هزينه هاي اداري و تشكيلاتي يا توزيع و فروش تلقي ميگردد و در سرفصل موجوديهاي جاري طبقه بندي مي گردد.
سيستم هاي حسابداري موجودي كالا
در حسابداري موجودي كالا براي تعيين بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از سيستم هاي زير استفاده مي كنيم .
1)سيستم ادواري موجودي كالا (Periodic inventory system )
همان طوري كه از نام سيستم ادواري موجودي كالا بر مي آيد در صورت استفاده از اين سيستم مبلـغ كالاي در دست ، فقط در پايان هر دوره تعيين مي شود ميزان كالاي موجود در پايان دوره حسابداري از طريق شمارش فيزيكي كالا تعيين مي شود . در اين سيستم شمارش موجودي كالاي پايان دوره الزامي بوده و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته بستگي به موجودي كالاي پايان دوره دارد و بيشتر در شركت هاي مناسب است كه تنوع اقلام زياد و بهاي تمام شده كم باشد مثل فروشگاه ظروف .
2) سيستم دايمي موجودي كالا ( perpetual inventory system)
در صورت استفاده از اين سيستم سابقه اي مستمر و لحظه به لحظه از تغييرات در موجودي كالا بدست مي آيد گر چه در سيستم دايمي نيازي به شمارش موجودي كالاي پايان دوره نيست ، با اين وجود به منظور تاييد مانده موجودي كـالا بايد حداقل يك مرتبه در سال شمارش شوند . در اين سيستم ، كليه مبادلات مربوط به خريد و فروش در حساب موجودي ها ثبت مي شود .
در صورتي كه بهاي تمام شده با گذشت زمان تغيير كند ، ناگزير بايد فرضي در مورد گردش بهاي تمام شده انتخاب و براي ارزشيابي بكار برده شود .
الف) شناسايي ويژه : ( specific identification method )
كاربرد اين روش مستلزم پيگيري جريان فيزيكي و بهاي تمام شده هر قلم از موجوديها از زمان تحصيل تا موقع فـــروش است . اين روش در مواردي مناسب است كه بتوان هر قلم از موجودي را بطــــور جداگانه مشخص كرد و بهاي تمام شده مربوط را به آن تخصيص داد . اين روش در مورد اقلام گران قيمت و منحصر به فرد مانند جواهرات و آثار هنري كاربرد دارد .شناسايي ويژه در حقيقت جريان هاي واقعي بهاي تمام شده را رديابي مي كند .
ب)بهاي تمام شده ميانگين :
روش قيمت ميانگين بر اين مفهوم مبتني است كه بهاي تمام شده موجودي ها در پايان دوره و بهــــاي تمام شده كالاي فروش رفته طي دوره بايد تا حد زيادي معرف مخارج واقع شده طي دوره باشد مفهوم قيمت ميانگين به دو طريق به كار مي رود و به سيستم مورد استفاده براي ثبت موجودي ها بستگي دارد . در سيستم ادواري ، قيمت ميانگين موزون يك واحد كالا و در سيستم ثبت دائمي ، قيمت ميانگين متحرك يك واحد كالا به كار مي رود.
ب-1) ميانگين موزون (weighted average method )
قيمت ميانگين موزون يك واحد از تقسيم جمع بهاي تمام شده كالاي آماده براي فروش به تعداد كالاي آماده براي فـروش بدست مي آيد ، چه در ارزشيابي موجوديها و چه از لحاظ تاثير بر اندازه گيري سود بين نتايج حاصل از بكارگيــــري روش FIFO و روش LIFO قرار دارد .
ب-2) ميانگين متحرك (MOVING WEIGHTED AVERAGE)
در اين روش پس از هر بار خريد ، بهاي تمام شده ميانگين جديدي بدست مي آيد . موجــــودي هاي پايان دوره به آخرين قيمت ميانگين متحرك واحد قيمت گذاري مي شود .
3) روش اولين صادره از اولين (First- in First - out )
در اين روش فرض مي شود قديمي ترين كالاي موجود ، قبل از ساير كالاها صادر يا به فـــروش مي رسد . اين فرض درباره جريان هزينه ها معمولاً با واقعيت مطابقت مي كند .
در دوره هاي كه بهاي تحصيل كالا روند صعودي دارد . فايفو در مفايسه با ميانگين بهاي تمام شده كالاي فـــروش رفته كمتر موجودي كالاي پايان دوره بيشتري نشان مي دهد . فايفو در هر سيستم ادواري و دايمي نتـــايج مشابه اي را براي موجودي كالاي پايان دوره و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در اختيار مي گذارد . شركتــها معمولاً سعي مي كنند كه قديمي ترين كالاي خود را ابتدا به فروش رسانند در حقيقت كالاهاي فاسد شدني و كالاهايي كه مشمـول نابابي هستند بايد به شيوه فايفو با آنها برخورد شود .
مزاياي فايفو :
1) مطابقت با جريان فيزيكي واقعي كالاهاي بسياري از موسسات
2) در بسياري از موارد ارقامي مشابه روش شناسايي ويژه در اختيار مي گذارد .
3) سهولت بكارگيري و هزينه كم آن در مقايسه با ساير روشها .
4) فايفو همچنين قانونمند و عيني بوده و در مقايسه با ساير روشها كمتر توسط مديريت دستاويز تحريف واقع مي گردد .
و بزرگترين ايراد فايفو مطابق بهاي تمام شده كالاهاي قديمي با در آمد جاري است .
4) اولين صادره از آخرين وارده ( last-in first-out)
در اين روش فرض بر اين است كه جديدترين كالاهاي خريداري شده قبل از ساير كالاها به فروش يا مصرف مي رسد . بنابراين جريان خروج هزينه در اين روش عكس جريان ورود هزينه است . از اين رو مخارج رابطه نزديكي با درآمدهاي جاري دارند و اعمال اين روش باعث تطابق مناسب هزينه ها با درآمد مي شود .
در مواردي كه قيمتها روند صعودي دارد ، بكارگيري روش مزبور باعث بهبود جريان وجوه نقد ( از طريق كاهش در هزينه ماليات ) مي شود .
در دوره هايي كه بهاي تمام شده كالا در حال تغيير است ، بهاي تمام شده كالاي فروش رفته و موجــودي كالاي پايان دوره در فرض لايفو را معمولاً براي موجــــودي كالا مناسب نمي داند به عقيده كميته « كاربرد اين روش اغلب منجر به مبالغي بابت موجودي مواد و كالا در ترازنامه خواهد گرديد ، كه هيچ رابطه اي با سطح اخير مخارج ندارد .
در حـالي كه استفاده از روش هاي فايفو و ميانگين در سراسر جهان معمول مي باشد آمريكا تنها كشور قابل ذكري است كه روش لايفو در آن در سطح وسيع مورد استفاده قرار مي گيرد.
5) روش موجودي پايه يا نايفو ( next-in first-out)
اين روش مشابه روش لايفو است . در اين روش فــــرض مي شود كه همواره موجودي ثابتي وجود دارد كه در واقع به منزله دارائي ثابت واحد تجاري است . مبالغ مازاد بر موجودي پايه به عنوان موجودي موقتي تلقي و به ارزش جايگــزيني قيمت گذاري مي شود ، مبالغ كمتر از موجودي پايه نيز كاهش موقتي تلقي و به قيمت جاري با درآمد ها مقابله مي شـود . تفاوت اصلي بين روش موجودي پايه و روش lifo اين است كه موجودي پايه ، به ارزش جايگــزيني به كار مي رود در حاليكه روش لايفو منحصراً بر بهاي تمام شده واقعي تاكيد مي كند .
تذكر : طبق بيانيه شماره 8 استانداردهاي حسابداري ايران بهاي تمام شده موجــــودي مواد و كالا بايد با استفــاده از روشهاي «شناسايي ويژه » اولين صادره از اولين وارده » ، « يا ميانگين موزون » محاسبه مي شود .
روشها و مدل ارزيابي موجودي كالا :
مطالبي كه تشريح گرديد كاربرد بهاي تمام شده تاريخي و فرض هاي جريان بهاي تمام شده را در ارزيابي موجودي كالا و تعيين بهاي تمام شده كالاي فروش رفته مي باشد .
گاه ممكن است مبنايي غير از بهاي تمام شده در ارزيابي موجودي كالا مفيد واقع گردد .
1)ارزيابي موجودي كالا به اقل بهاي تمام شده يا بازار (lower of cost or market rule)
در صورت تنزل ارزش كالا به كمتر از بهاي تمام شده اوليه اش اصول عمومي پذيرفته شده حسابداري انحراف از مبناي بهاي تمام شده براي ارزيابي كالا الزام نموده است .
هنگامي كه خرابي ،نابابي و تغيير در سطح قيمتها و يا هر گونه رويداد ديگــر سبب كاهش ارزش موجودي كالا به كمتر از بهاي تمام شده آن گردد بايد مبادرت به شناسايي زيان نموده و ارزش موجودي كالا را در ترازنامه كاهش داد در چنين حالتي موجودي كالا به جاي بهاي تمام شده تاريخي به اقل بهاي تمام شده يا بازار ارزيابي مي شود .
اين روش در سراسر جهان وجود دارد و در استاندارد بين المللي شماره 2 توصيه شده است .
اين روش از منطق حد بالا و پايين استفاده مي كند .
(هزينه هاي بازاريابي و فروش + هزينه هاي تكميل ) – فروش = حد بالا
(سود ناويژه + هزينه هاي بازاريابي و فروش +هزينه هاي تكميل )- فروش = حد پايين
بازار نيز همان بهاي جايگزيني يا توليد مجدد است .
قاعده اقل بهاي تمام شده يا بازار مبتني بر دو اصل اساسي :
1.اصل تطابق هزينه ها و درآمد
2.اصل محافظه كاري در ارتباط با ترازنامه مي باشد .
2) بهاي جايگزيني (replacement cost )
بعضي از حسابداران بر اين باورند كه به منظور اندازه گيري مطلوبيت كالا ، ارزش جاري كالا كه توسط بهاي جايگزيني اندازه گيري مي شود سودمندتر از بهاي تمام شده تاريخي است اين حسابداران بهاي جايگزيني را در تـــرازنامه براي موجودي كالا گزارش مي كنند خواه اين بهاي جايگزيني بيشتر و يا كمتر از بهاي تمام شده تاريخي باشد . در حال حاضر اصول عمومي پذيرفته حسابداري استفاده از بهاي جايگزيني را در صورتهاي مالي به اقــلامي كه در نتيجه كاهش ارزش دارايي ارزش كمتر از بهاي تمام شده هستند محدود ساخته است .
3)خالص ارزش بازيافتني (تحقق يافتني ) (net realizable inventory)
مطابق با GAAP در صورت وجود دو شرط ، مي توان موجودي كالا را به خالص ارزش بازيافتني ارزشگـــذاري نمود .
1.كالا داراي قيمت فروش مشخص و بطور معقول مطمئن و تضمين شده باشد .
2. هر گونه هزينه لازم براي تكميل و فروش كالا مشخص بوده و يا با اهميت نباشد . مثلاً موجودي هاي فلزات و بـرخي محصولات كشاورزي
4 ) بهاي استاندارد ( STANDARD COST )
بسياري از شركتهاي توليدي از سيستم بهاي تمام شده استانداردي استفاده مي نمايند كه در آن بهاي تمام شده هر واحد مواد ، دستمزد و سربار توليد از پيش تعيين شده اند بهاي تمام شده استاندارد ايده و هدفي را در اختيار مديريت قرار مي دهد تا بتواند آن را با بهاي تمام شده واقعي مقايسه نمايد . از طريق ثبت و تجزيه و تحليل انحرافات ، مديريت مي تواند اطلاعاتي مفيد براي كنترل و مديريت بهاي تمام شده كالا در اختيار داشته باشد
روشهاي برآوردي ارزيابي موجودي كالا :
گاهي اوقات كه شمارش فيزيكي موجودي كالا غير عملي يا غير ممكن است بايد به برآورد مبلغ ريالي موجـودي كالاي پايان دوره اقدام نمود .
1.روش سود ناخالص (سود ناويژه ) ( gross profit method )
در اين روش از درصد سود ناخالص براي تبديل درآمد فروش به بهاي تمام شده كالاي فروش رفته استفاده مي شـود . سپس بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از بهاي تمام شده كالاي آماده براي فروش كسر مي گردد تا بدين ترتيب بتوان برآوردي از بهاي تمام شده كالاي موجود در اختيار داشت.
نكته : ضعف اصلي روش سود ناخالص آن است كه اين روش بر روابط گذشته مبتني است .
مطالب مشابه :
اصول 1
انجمن حسابداري ايران ; راهنماي جامع آزمون كميته استانداردهاى حسابدارى ايران با
حسابداري موجودي كالا
طبق بيانيه شماره 8 استانداردهاي حسابداري ايران جامع مديريت حسابداري دانلود
تعامل استانداردهاي حسابداري با قوانين مالياتي
تعامل استانداردهاي حسابداري با تحقيق جامع و مناسبي ايران و حسابداران
حسابرسی
پايگاه علمي حسابداري ايران ; راهنماي راهنماي جامع موسوم به استانداردهاي اجراي
چالشهاي حسابداري اسلامي در ايران
چالشهاي حسابداري اسلامي در ايران. هيئت استانداردهاي حسابداري بكارگيري بهاي
درباره دکتر محمد نمازی استاد تمام حسابداری دانشگاه شیراز
شيراز، و كتاب "بررسي عملكرد اقتصادي بازار بورس اوراق بهادار در ايران حسابداري و
حسابداري سرمايه گذاري ها
مقدمهاي بر استانداردهاي حسابداري بكارگيري روش ارزش جامع تلفيقي
حسابرسی واحدهای اقتصادی کوچک
اطمينان از حفاظت داراييها و استقرار سيستم مناسب حسابداري بكارگيري استانداردهاي
حسابداری و زکات
301، 3 هيئت استانداردهاي حسابداري بهعنوان راهنماي بكارگيري بهاي
برچسب :
دانلود راهنماي جامع بكارگيري استانداردهاي حسابداري ايران