آموزش داستان نویسی(داستان کوتاه نمایشنامه نویسی رمان و...)
در این پست شما را با داستان نویسی (داستان کوتاه ؛فیلمنامه نویسی و ...
آشنا می کنم که این مطالب با مطاله و پژوهش فراوان بدست آمده ،که امیدوارم استفاده
بکنید.
ابتدا با داستان کوتاه شروع می کنیم.
در مقوله نوشتن ،داستان کوتاه یکی از سخترین سبکهای نویسندگی می باشد.
که باید متخصص باشی چون داستان کوتاه تخصصهای خاص خودش را می خواهد.
نویسنده داستان کوتاه کاری می کند که وقتی خواننده داستان را می خواند به اون ارضآ که باید
برسد می رسد و شاید یک نویسینده که مطالب چند صد صفحه ای را در اختیار خواننده می گذارد نتواند این کار را بکند.
تعریف داستان
«داستان، خلق شخصیتهای باور کردنی، تشریح روابط آن شخصیتها، و مواجه کردن آنها با وقایع و حوادث، در نثری خلاقانه و برامده از تجربه و نوآوری نویسنده است.»
این تعریف شاید مورد توافق همگان نباشد، اما به هر حال ابعاد کلی داستان امروزی را نشان میدهد.
انواع داستان
از آنجایی که کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی مختص داستان کوتاه است، موارد و نکاتی که در گفتارهای بعدی میآید نیز در مورد داستان کوتاه خواهد بود. اما در این گفتار بد نیست که مروری سریع بر انواع داستان داشته باشیم.
داستان را به انواع زیر تقسیم میکنند:
• رمان (ناول)
• داستان بلند
• داستان نیمه بلند (ناولت)
• داستان کوتاه (نوول)
• داستانک (داستان کوتاه کوتاه)
رمان (Novel)، یکی از معروفترین انواع داستان است که همگی با آن و با بسیاری از آثار ادبی کلاسیک جهان ـ که در این قالب نوشته شده است ـ آشنا هستیم. رمان، داستانی بلند و معمولا بیشتر از چهارصد صفحه است و ممکن است از ده هزار صفحه نیز فراتر رود. رمان دارای شخصیتهای بسیار است که هر کدام پیچیدگیها و ابعاد مختلفی دارند. در رمان سلسلهای از حوادث بزرگ و کوچک وجود دارد و غالبا چند ماجرا یا خط طرح موازی رمان را به پیش میراند. توصیف و توضیح کامل رمان قطعا نیازمند کارگاه و مجالی جداگانه است و در اینجا به همین مختصر بسنده میکنیم.
داستان بلند نیز ـ همان طور که از نام او مشخص است ـ داستان بلندی است اما معمولاً پیچیدگیهای رمان را ندارد. اصولاً وجه تمیز رمان و داستان بلند آن قدر کم است که بعضی نویسندگان این دو قالب را یکی دانسته اند.
داستان نیمه بلند داستانی ما بین داستان کوتاه و داستان بلند است و به جز حجم آن (که غالباً بیشتر از 50 صفحه است) خصوصیات کلی داستان کوتاه را دارد.
داستان کوتاه (فرانسه: Nouvelle، انگلیسی: Short story) را به تفصیل در گفتار بعد توضیح خواهیم داد.
داستانک (داستان کوتاه کوتاه)
چگونه یک داستان کوتاه بنویسیم
همه می دانند که نوشتن یک داستان کاری راحت و ساده نیست. داستان کوتاه همانند نمایشنامه و شعر نوعی از ادبیات تخیلی ست که باید بر احساسات خوانندگان تاثیر بگذارد. ازآنجا که داستان کوتاه حاکی از تفسیر نویسنده از واقعیت است، باید به گونه ای هنری از زبان استفاده کند که بر تجربیات بشری دلالت کند. چگونه یک داستان کوتاه عالی بنویسم؟ چه نکاتی را باید در خاطر داشته باشیم تا داستان کوتاه خوبی بنویسیم؟ اینجا یک راهنمای سریع برای پاسخ گفتن به پرسش ها ارائه می شود:
1- بخوانید
خواندن برای هر کسی که می خواهد بنویسد، ضروری ست. برای نوشتن یک داستان کوتاه خوب، باید در ابتدا داستان های کوتاه دیگران را بخوانید. خواندن نه تنها انگیزه و الهام لازم برای نوشتن داستانتان را به شما می دهد، بلکه به شما می آموزد چگونه دیگر نویسندگان بر خواننده تاثیر می گذارند و همچنین یاد می گیرید که از سبک های آن نویسنده ها به عنوان پایه ای برای خلق سبک و تاثیر متعلق به خودتان استفاده کنید.
2- الهام بگیرید
یک نویسنده ی باتجربه و حرفه ای نیازی به الهام ندارد چون افکار او بطور طبیعی روان می شود و کافی ست که آنها را در کلمات تعبیه کرده و روی کاغذ پیاده کند. اما نویسنده های تازه کار باید الهامی داشته باشند چون نه تنها داشتن الهام به شما کمک می کند که اولین پاراگراف تان را بنویسید بلکه شما را یاری می دهد تا انتها پیش روید. الهامتان ممکن است به شکل یک شیئ باشد؛ یک شخص خاص یا رویدادی که نمی توانید فراموشش کنید.
3- داستانتان را در ذهن مجسم کنید
به چیزی فکر کنید که می خواهید درباره اش با خوانندگانتان حرف بزنید. فرض کنید می خواهید داستانی درباره ی دو نفر که عاشق هم می شوند، تعریف کنید. آن دو چگونه افرادی هستند؟ چه چیزِ آنها برایتان جالب است که می خواهید به خونندگانتان منتقل کنید؟ روی این موضوع تمرکز کنید و به موضوعات دیگری که می خواهید به این زوج پیوند دهید، فکر کنید. فرض کنید والدین دختر موافقِ رابطه ی آنها نیستند. خود این والدین چگونه آدم هایی هستند؟ برای اینکه آن دو را از عشق شان منصرف کنند، چه کار می کنند؟ پاسخ به این سوالات ممکن است علامت خوبی برای آغاز داستانتان باشد. شما از اینجاست که باید اندیشه ای درباره ی آنچه خواهید نوشت، فراهم کنید.
4- صحنه ها را بچینید
برای آنکه نوشته یتان با رویدادهای از پیش اندیشیده شده ی داستانتان هماهنگ باشد، ترسیم صحنه های داستانتان در یک کاغذ دیگر بسیار مفید است. شخصیت های احتمالی و رویدادهای اصلی داستانتان را ردیف کنید. لازم نیست این لیست شامل جزئیات زیادی از شخصیت ها و اتفاقات باشد چراکه قرار است این فهرست فقط طرحی باشد از آنچه داستانتان به نظر خواهد رسید.
5- زاویه ی دیدتان را انتخاب کنید
اینکه داستان از زبان چه کسی و چگونه تعریف می شود، برای یک داستان کوتاه بسیار مهم است. این نظرگاه به شدت حس و حال داستان را تغییر می دهد. به همین خاطر قبل از اینکه زاویه ی دیدی را که در داستان به کار خواهید گرفت انتخاب کنید، به دقت فکر کنید. ولی هر زاویه ی دیدی را که در این مرحله انتخاب می کنید، تا پایان داستان باید به آن پایبند باشید و تغییرش ندهید.
6- شخصیت ها را بسازید
برای یک داستان کوتاه حداکثر سه شخصیت اصلی خلق کنید. کاراکترهای اصلی زیاد داستان را پریشان، درهم و برهم و گیج کننده می کنند چون هر شخصیت جدید با خود بُعد تازه ای به داستان می دهد. شخصیت ها نباید آدمک هایی مقوایی باشند. هر شخصیت باید متناسب با ویژگی های خاص آن شخصیت سخن گوید. آنها باید باورپذیر و درعین حال اسرارآمیز باشند.
7- یک مقدمه ی خوب فراهم کنید
وقتی همه چیز طراحی و برنامه ریزی شد، پاراگراف اول را به سرعت بنویسید. صحنه را بچینید و شخصیت های اصلی تان را معرفی کنید. این صحنه باید جایی باشد که شما خوب می شناسیدش تا قادر باشید جهت توصیف واضح آنجا از تصاویری که در خاطر دارید، بهره بگیرید. باید پاراگرف اول چنان جالب باشد که خواننده توجه اش جلب شده و تشویق شود تا داستان را تا انتها بخواند. نکته ی مهم این است که در این پاراگراف، جزئیات مهم و نیز قسمت اصلی کنش را پشت پرده نگهدارید تا معمای داستان فاش نشود.
8- یک نقشه ی خوب طرح کنید
ابتدا اتفاقاتی را که قرار است نهایتا مشکل یا چالش اصلی را برای شخصیت (یا شخصیت های) اصلی خلق کنند، طراحی کنید. سپس گره های داستانی را پی ریزی کنید تا خواننده مشتاق و کنجکاو باقی بماند. همانگونه که داستان پیش می رود، چالش و مشکل اصلی نیز باید پیچیده تر شود و سختگیرانه تر پیگیری شود. به این ترتیب نه تنها احساسات خواننده برای خواندن ادامه ی داستان برانگیخته خواهد شد بلکه بر داستان متمرکزتر خواهد شد.
9- نگویید بلکه نشان دهید
شخصیت ها مسئول تعریف داستان طی کنش ها و دیالگوهایشان هستند؛ نویسنده نباید آنچه بیان شدنی ست را خودش تعریف کند. به جای اینکه بگویید "آنت از دست بهترین دوستش کریستینا به خاطر دزدیدن دوست پسرش خیلی عصبانی بود" بگویید " وقتی کریستینا به طرف آنت آمد و با لبخندی شیرین بر لب به او چشمک زد، آنت در درونش درد شدیدی از خیانتی که به او شده بود، احساس کرد. با خشمی فروخورده و درحالیکه به سختی نفس می کشید، گفت: ’امیدوارم از اینکه دوستی خودت را ثابت کردی، خوشحال باشی.‘ "
10- از فعل های معلوم استفاده کنید
داستانتان هرچه بیشتر مملو از زندگی باشد، بهتر است. برای این کار از فعل های معلوم به جای افعال مجهول استفاده کنید. به جای گفتن "گل بوسیله ی جوانا برداشته شد" بگویید "جوانا گل را برداشت"
11- گفتگو را فراموش نکنید
بکارگیری گفتگو و دیالوگ به داستان زندگی می بخشد. از گفتگو فقط برای شاخ و برگ دادن ظاهری به شخصیت استفاده نکنید بلکه با آن هویت شخصیت هایتان را به خواننده منتقل کنید. از دیالوگ به شکل نقل قول مستقیم استفاده کنید مثل "برو آنجا!" به جای نقل قول غیرمستقیم مثل "زن به مرد گفت که به آنجا برود."
12- فرهنگ لغت دم دست داشته باشید
یک مرجع خوب (مثل یک فرهنگ لغت یا واژه نامه) برای خلق یک داستان خوب حیاتی ست. می توانید از آنها برای چک کردن املای کلمات و یافتن بهترین کلماتی که برای توصیف بکار می آید ، استفاده کنید. به جای یک جمله ی طولانی یا یک پاراگراف طویل سعی کنید از حداقل کلمات برای انتقال آنچه می خواهید بگویید، استفاده کنید. اغلب اوقات یک کلمه ی مناسب و محکم بهتر از پاراگرافی پر از کلمات تجملی و پوچ است.
13- پایان داستان را مختصر برگزار کنید
توصیه می شود که پایان داستان با تدبیر و اندکی پیچش همراه باشد. پایان تان یگانه باشد ولی به پایانی شل و ول اکتفا نکنید. باید رضایت بخش باشد ولی نه قابل پیش بینی. باید به خاطر داشته باشید که پایان بهتر است کوتاه باشد ولی نه آنچنان موجز و ابتر که خواننده احساس کند پا درهوا مانده است. پایان شما باید همه چیز داستان را از آغاز تا انتها به هم پیوند دهد و دربرگیرد.
14- باخوانی و ویرایش کنید
بعد از اینکه آخرین کلمات داستان را کنار هم گذاشتید، زمان آن فرا می رسد که چرخه ی ویرایش را آغاز کنید. با دقت سراغ نوشته بروید و تمام اشتباهاتی را که در ساخت جملات، لغات مورد استفاده و نیز قالب بندی مرتکب شده اید، اصلاح کنید. علامت های نگارشی، انتخاب صحیح کلمات و واژه بندی، املا، دستور و توصیف را از قلم نیاندازید. لغات ، عبارات و حتا پاراگراف هایی را که با عناصر اصلی داستان هماهنگ و همسو نیستند، خط بزنید. بعد از اینکه این کار را کردید، نوشته را تا چند روز و حتا چند هفته کنار بگذارید و بعد دوباره سراغش بروید؛ بخوانید و ویرایش کنید. در موقعیت ها و فرصت های مختلف داستان را بارها و بارها بازخوانی کنید. با این کار متوجه چیزهای مختلفی در داستانتان خواهید شد که ممکن است بخواهید آنها را تغییر دهید تا به بهترین شکل ممکن اش درآید.
15- بگذارید دوستان خطاهایتان را گوشزد کنند
دوستانتان را وادارید که نگاهی به کارتان بیاندازند. احتمالا آنها تنها قادر خواهند بود که اشتباهات و خطاهایی را ببینند که از چشم شما دور مانده اند. مثلا ممکن است آنها به بعضی کلمات یا جملات گیر دهند که اتفاقا شما عاشقانه دوستشان دارید. در چنین وضعیتی باید بین تغییر یا حذف کامل آن موارد یکی را انتخاب کنید.
نوشتن یک داستان کوتاه شاید آسان نباشد ولی غیرممکن هم نیست. با دانستن اصولی درباره ی عناصر اصلی و اندکی شور و انگیزه و البته شکیبایی می توان تنها با داشتن ایده هایی محدود داستانی نوشت. فقط به خاطر داشته باشید که شما مجبور به نوشتن نیستید؛ اگر می نویسید به خاطر این است که می خواهید بنویسید. همین حالا این کار را بکنید!
داستان کوتاه
مقدمه
داستان کوتاه ترجمهی کلمهی Short story انگلیسی و مترادف با نوول (Nouvelle) فرانسوی است (بنا بر این به کار بردن «نوول» به جای «ناول (Novel)»، «ناولت (Novelette)»، یا «رمان» در فارسی صحیح نیست).
داستان کوتاه به شکل امروزی در قرن نوزدهم ظهور کرد. «ادگار آلن پو» و «گوگول» را میتوان پدران داستان کوتاه دانست. پو در سال 1842 اصول انتقادی و فنی خاصی ارایه داد که تفاوت میان شکلهای کوتاه و بلند داستان نویسی را مشخص میکرد، گر چه بسیاری از آن اصول همچنان در داستان کوتاه نویسی تقض میشد. اما اصلاح «داستان کوتاه (Short story)» اولین بار توسط منتقدی به نام براندر ماتیوز در سال 1885 مطرح شد.
از قرن نوزده تا هم اینک در قرن 21 تغییرات، تحولات، و به عبارتی سیر تکاملی سریعی در داستان کوتاه رخ داده است که مدیون نویسندگان بزرگ داستان کوتاه است؛ نویسندگانی چون: ایوان تورگهنف، گوستاو فلوبر، لو تولستوی، گیدومو پاسان، آنتوان چخوف، هنری جیمز، جوزف کنراد، او هنری، ماکسیم گورکی، جک لندن، شروود اندرسن، استفن کرین، دی اچ لارنس، فرانتس کافکا، جیمز جویس، کاترین منسفیلد، رینگ لاردنر، ویلیام سامرست موام، ویلیام سارویان، ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، فرانک تو کانر، آلبر کامو، جیمز تربر، جی دی سالینجر، و ...
تعریف داستان کوتاه
گمان نمیکنم کسی بتواند ادعا کند که تعریف کامل و جامعی از داستان کوتاه ارایه کرده است. زیرا تعریف یعنی مشخص کردن حدود و داشتهها و نداشتهها. و داستان کوتاه که نوعی هنر نگارشی است آن قدر وسیع، متنوع، و استثنا پذیر است که در بند کردن آن با یک تعریف، بسیار سخت مینماید.
داستان کوتاه، تخیلات ذهنی نوشته شده در چند صفحه از یک نویسنده است که در آن، برههای از زندگی شخصیت یا شخصیتهای ساختهی ذهن نویسنده و حادثهای برای آنان روایت شده است.
شاید تعریف بالا کاملترین و جامعترین تعریف برای داستان کوتاه نباشد، زیرا همان طور که گفته شد اصولاً نمیتوان داستان کوتاه را با تمام ظرایف و نکاتش در یک یا چند جمله تعریف نمود یا چارچوب مشخص و محدودی برای آن متصور شد. در حقیقت به نظر میرسد داستان کوتاه یک تعریف تجربی است و نویسندهی تازهکار با اندوختن تجربه و مطالعهی داستانهای نویسندگان معروف میتواند به صورت معرفتی به این تعریف دست یابد. برای مثال تا کنون فکر کرده اید که چه تعریفی میتوان از نقاشی ارایه کرد؟ با این همه روش نقاشی، ابزار متفاوت، و سبکهای مختلف، چه تعریفی میتوان ارایه داد که هم آثار ونگوک را در بر بگیرد و هم آثار پیکاسو را؟ هم سبک کلاسیک را و هم شیوهی کوبیسم را؟ اما اگر کسی به یک موزه نقاشی سدههای مختلف برود، و نقاشیهای قرن 16 تا 21 را ببیند، شاید مفهموم هنر نقاشی را تا حدی درک کند و دیگر نیازی به تعریف کلامی این هنر نداشته باشد.
از ویژگیهای داستان کوتاه میتوان به حجم اندک آن در مقابل «رمان»، «داستان بلند» و «داستان نیمه بلند» اشاره کرد. محدودهی معمول داستان کوتاه بین 5 تا 15 صفحهی کتابی است و بندرت ممکن است تا مرز 49 صفحه تجاوز کند. همچنین داستان کوتاه در اغلب موارد تنها دارای یک شخصیت اصلی است و تعداد شخصیتهای فرعی داستان از سه تا چهار نفر فراتر نمیرود (در مورد شخصیتهای داستان کوتاه به تفصیل در جلسهی چهارم سخن خواهیم گفت). داستان کوتاه همیشه تنها یک حادثهی اصلی دارد و خط طرح داستان مستقیم و یک بعدی است؛ یعنی مسیر داستان شاخ و برگ اضافه ندارد و در جهت رسیدن به حادثهی اصلی است (در مورد مفهوم حادثه در جلسهی پنجم و در مورد «خط طرح» در جلسهی دوم صحبت خواهیم کرد). این ویژگیها «داستان کوتاه» را از «رمان» متمایز میکند.
ارزش واقعی داستان کوتاه ـ که آن را بصورت یکی از تکان دهندهترین ابزارهای مؤثر بر گروههای مختلف جامعه در آورده است ـ پیام رسانی سریع، همدردی با مردم جامعه، و انتقاد هنرمندانه از وضعیت موجود است.
همان طور که در گفتار قبل نیز گفته شد، تعریف و منظور ما از «داستان کوتاه»، تعریف خاصی است و منظور نوشتهای برخاسته از خلاقیات و نوآوری ذهن هوشیار یک نویسنده است و با مقولاتی مانند «اسطوره»، «قصه»، «حکایت»، «روایت»، «خاطره» و... کاملاً متفاوت است. «داستان کوتاه» اگر چه ساختهی ذهن و خیال نویسنده است، اما مانند آیینهای از زندگی واقعی بشری است و شخصیتهای آن باید انسانهایی باشند که خواننده بتواند آنها را باور کند.
آموزش داستان کوتاه
کارشناسان آموزشی و تربیت، آموزش را مترادف با ایجاد تغییر رفتار در فراگیر دانستهاند. بنا بر این هنگامی که بحث از آموزش به میان میآید، خواسته یا ناخواسته صحبت از بایدها و نبایدهاست و از طرف دیگر بایدها و نبایدها یعنی ایجاد قانون، قید، بند، حدود، و مرز؛ و صد البته آموزش داستان نویسی نیز از این سخن مستثنی نیست، اما...
اما چگونه میتوان چیزی را که از جنس هنر است و به همین دلیل ماهیتی نوآور و ساختار شکن دارد در چارچوبی مشخص و محدود قرارداد؟ چگونه میتوان داستان را با تمامی شیوههای نگارش و سبکهایی که متأثر از قرنها تجربه و تلاش و نوآوری است، در بند چندین و چند قانون و قاعدهی خشک به نام «فنون داستان نویسی» اسیر کرد؟ و چگونه میتوان از نویسندهی داستان انتظار نوآوری داشت حال آنکه در زندان قواعد از پیش تعیین شده اسیر شده است؟
پاسخ این است که این قواعد و قوانینی ـ که با نام فنون داستان نویسی ارایه میشوند ـ هیچ کدام وحی منزل و حکم به لا بدیل نیستند. این فنون تنها قواعد کلی و اصول اولیه داستان نویسی و سبک و شیوهای که امروزه رایج است را بیان میکنند و تخطی از آنها لزوماً به معنی خروج از مکتب داستان نویسی نیست. بسیاری از نویسندگان بزرگ و صاحبان سبک نیز قواعدی از این دست را زیر پا گذاشته اند و سبک یا مکتب جدیدی بنیان نهاده اند. برای مثال ثبات زاویه دید در طول نگارش داستان، یکی از اصول اولیه و بنیادی داستان نویسی سنتی بود (زاویه دید در جلسه سوم تدریس خواهد شد). اما بعضی از نویسندگان با زیرپا گذاشتن این اصل و ایجاد شیوهی جدیدی از نگارش داستان، نه تنها سبک جدید در زاویه دید داستان به وجود آوردند، جوایز ارزندهای از جمله جایزهی نوبل ادبی را نیز به خود اختصاص دادند.
ولی باید به این نکته توجه داشت که ساختار شکنی و نوآوری در هر هنری، اگر با دید باز و روش صحیح انجام نشود، به از بین رفتن آن هنر میانجامد. «برای شکستن هر قابی باید حدود و زوایای آن را به کمال شناخت». اگر نیما یوشیج قالب شکنی کرد و شعر نو را در مقابل (یا بهتر است بگوییم در کنار) شعر سنتی (کلاسیک) معرفی نمود، به این معنی نیست که او از شعر سنتی بیاطلاع یا بیزار بوده است. مطالعات و تسلط نیما در ادبیات فارسی و بیش از ده قرن شعر سنتی بیشک پی و اساس شعر نوی او را تشکیل میدهد و او برای شکستن محدودیتهای شعر سنتی ناگزیر از شناخت کامل آن بود. همین مطلب را میتوان به هنرهای دیگر مانند نقاشی، داستان نویسی، نمایش و سینما، و... بسط داد. هیچ نوآوری یا سبک جدیدی بدون پشتوانهی تجربهها قدیم و تسلط بر آنها به وجود نمیآید.
کوتاه سخن اینکه هیچ کدام از مطالب و فنون نوشته شده در این کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی، مطلق نیست و قطعاً مطالب و نظرات ضد آن حتی در آثار بزرگان وجود دارد. حتا بعضی از این مطالب ممکن است جزء اصول یک مکتب نگارشی باشند، در عین اینکه در سبک دیگر ناپسند و نگوهیده است. اما از شما انتظار میرود که مطالب آموزش داده شده را به عنوان کلیات داستان نویسی قبول کنید و تمرینها را بر پایهی آنها انجام دهید.
مسئلۀ شتاب در روایت
1) شتاب صفر
نویسنده سعی دارد رویداد روایی درونی داستان را با واقعیّت زمانی بیرونی منطبق کند.
2) شتاب منفی
سرعت روایت از سرعت واقعیّت بیرونی کمتر است. (مثل اسلوموشن فیلمها)
3) شتاب مثبت
سرعت روایت از خودِ زمان واقعی بیشتر است.
کنش های داستانی:
انواع کنش ها عبارتند از کنایهای و عینی (تصریحی):
1) کنش عینی (تصریحی):
منظور نویسنده همان است که نشان می دهد.
2) کنش کنایهای:
نویسنده تصویری را نشان می دهد (توصیفی یا صحنهای را می پردازد) که منظورش را نشان دهد و معنایی غیر از آنچه که نشان می دهد، را مد نظر دارد. (به دو صورت ارادی و غیرارادی ممکن است بروز کند.)
مثال: رسیدیم به میدان گمرک. پیرمرد از مرد جوان پرسید. آقا این کیه؟ (به مجسمه اشاره کرد.)
جوان گفت: رازیه.
پیرمرد پرسید: اینایی که این پائینن هم راضی ان؟
* تولید خلاقانه منجربه ایجاد کنشهای کنایهای غیرارادی در داستان می شود.
سبک:
انحراف آگاهانۀ نویسنده از زبان معیار. سبک یعنی تولید زبان منحصر به فرد. کسی می تواند آگاهانه منحرف شود که با تجربه باشد. باید بتوان آن را کنترل کرد. قبل از آن نبوده باشد و یا به عبارت دیگر از زبان های ماقبل خودش متفاوت باشد. ما (مبتدیان) شاید بتوانیم یک پاراگراف به سبک یک نویسنده (مثلاً هوشنگ گلشیری یا احمد محمود) بنویسیم ولی اگر بیشتر بشود، مثلاً سه پاراگراف، نمی توانیم و لو می رویم !
اصل همینگوی: «چیزی را که نمی توانید بگویید، نگویید و ننویسید.»
کشمکش
در مرحلۀ طرّاحی داستان باید به این مسئله (کشمکش عناصر دنیای داستان) توجّه کرد
کشمکش (ادامۀ پیرنگ): تضادِ بین افراد داستان. (خیلی مهم – جزء بسیار مهم پیرنگ)
درهر داستانی که کشمکش باشد. ارزش شنیدن داستان را بالا می برد. عنصر ایجاد تعلیق است.
تعلیق: تکنیک به تأخیر انداختن روایت، خواننده را نگه می دارد. او را از داستان جدا نمی کند.
انواع کشمکش:
١) کشمکش انسان با انسان: دعوا، رقابت، مواجهه یا درگیریِ انسانی با انسانهای دیگر در دنیای داستان.
٢) کشمکش انسان با جامعه: با گروهی مثل مدرسه که مبنای آن بیش از یک نفر است.
٣) کشمکش انسان با خودش: مثل بوف کور. با خاطرات، گذشته، آمال، آینده
٤) کشمکش انسان با طبیعت (یا سرنوشت)
هر چه عناصر بیشتری درگیر با شخصیت اصلی باشند، جذابیت داستان بیشتر می شود.
مثال : مرد و دریا اثر ارنست همینگوی ترجمۀ نجف دریا بندری همۀ این عناصر را دارد.
وقتی که فضولی ما گل بکند و بخواهیم بدانیم بعدش چه خواهد شد و نتوانیم رها کنیم، کشمکش کار خودش را کرده است.
توصیف مستقیم و غیر مستقیم شخصیت:
دو راهی که برای معرفی آدمهای جهان داستان داریم.
پیشتر راجع به روش غیر مستقیم معرفی شخصیت مطالبی دانستیم. (لباس، اسم، شیء و ابزار همراه، گویش)
حال نمونۀ یک توصیف مستقیم را ببینیم: زنِ مذهبیِ فقیر، دست فرزندش را گرفت.
نکتۀ مهم: آدم اصلی داستان را نشان می دهیم (غیر مستقیم تشریح می کنیم) ولی آدمهای فرعی داستان را، هر چه حضور کمتری در داستان داشته باشند، می گوئیم چگونهاند. (مستقیم تشریح می کنیم)
ادامۀ «ابزارهایی که در داستان استفاده می شود»:
تا اینجا داستان را با ابزارهای نشان دادنی تعریف می کردیم (توصیف، صحنه و دیالوگ) از اینجا به بعد ابزارهای گفتنی داستان را تعریف می کنیم.
١- روایت: بیان داستان به شکلی که جزئیات کمتری در آن نشان داده شود. هنگامی که در جهان داستان، کسی ماجرایی را تعریف می کند که در گذشته اتفاق افتاده.
عناصر روایت عبارتند از:
الف) شخصیت
ب) فعل آن که در گذشته رخ داده
ج) تصویر خیلی کلّی که جزئیات را نمی گوید.
٢- تلخیص: وقتی راوی سیر اتفاقاتِ طولانی را بدون نکتۀ مهمی فشرده می کند به آن تلخیص می گویند از طرفی با نقل از داستان دُن کیشوت به این تکنیک «تکنیکِ ضدِّ سانچو» هم اطلاق می شود.
مثال وقتی علی دانشگاه را تمام کرد، مهسا مادر دو فرزند شده بود.
وقتی حوادث اصلاً ارزش ندارد. تلخیص می کنیم.
داستان سه نوع است:
١- خیلی خیلی مهم که با ابزارهای نمایشی (دیالوگ، توصیف، صحنه) می گوئیم.
٢- کم اهمیتند که با روایت می گوئیم.
٣- اطلاعاتی که ارزشی ندارند، با تلخیص می گوئیم. (اگر نباشد طرح درست نمی شود. کار بهم چسباندن قسمتهای داستان را انجام می دهد.)
آموزش نمایشنامه نویسی...
در گام اوّل درباره " انتخاب موضوع " -ایده و طرح اولیه- نمایشنامه با هم گفتگو می کنیم. برای شروع چه موضوعی را باید انتخاب کنیم؟ ایده و طرح اولیه نمایشنامه چیست؟ چرا طرح اولیه اهمیت دارد؟ و...
این ها پرسش هایی است که در گام اول نمایشنامه نویس باید درباره آن ها فکر کند و پاسخ های مناسبی برای آن داشته باشد.
" نمایشنامه نیمی از کار نمایشی است و اگر موضوع خوب و جذابی را برای آن انتخاب کرده باشیم، و طرح اولیه ما از استحکام کافی برخودار باشد، قطعاْ نمایش خوبی برای دیدن را می توانیم فراهم کنیم. تمام هدف ما از اجرای یک برنامه نمایشی یا " نمایش عروسکی "، اثر گذار بودن آن بر مخاطبان نمایش یا حداقل خوانندگان نمایشنامه است. بدین لحاظ ضرورت دارد تا در انتخاب موضوع و ارائه ایده و طرح اولیه دقت نظر بیشتری داشته باشیم. اغلب نمایش های آماتوری (تجربی) و حتی گاه حرفه ای، که جاذبه ای برای مخاطبان ندارند، از ضعف متن و نارسایی های نمایشنامه رنج می برند!
در حالی که یک نمایشنامه قوی و جذاب را اگر یک گروه متوسط هم به صحنه ببرد، از جاذبه کافی برای بیننده برخودار است. یک متن ضعیف نمایشنامه را یک گروه قوی هم نمی تواند برای تماشاگر قابل تحمل بسازد. بدین ترتیب تا حدودی پاسخ پرسش های ما درباره اهمیت "انتخاب موضوع" و " طرح اولیه " نمایشنامه داده می شود. حال باید در جستجوی " موضوع "، " ایده" و "طرح" برای نمایشنامه باشیم. ایده و طرح اولیه نمایشنامه را که طبعاْ در برگیرنده یک موضوع (محتوا) است، از کجا باید بدست بیاوریم؟ برای کسی که اهل کتاب و مطالعه باشد، یافتن ایده و فکر اولیه از بین داستانها، حکایتها، اشعار و سرده ها، زندگی نامه ها، مجلات و منابع مکتوب مرتبط با ادبیات کودک و نوجوان بسیار آسان است.
علاوه بر منابع مکتوب ادبیات کودکان و نوجوانان، منابع ادبیات شفاهی مثل: " قصه هاو حکایت های عامیانه "، " ضرب المثل "، " ترانه ها و چیستان ها" و هر آنچه که در گفتار شفاهی مردمان این سرزمین شنیده و دیده می شود، می تواند ایده و موضوع مناسبی برای طراحی یک نمایشنامه باشد. البته باید توجه کنیم که هر قصه و حکایت یا موضوعی ممکن است "قابلیت های نمایشی" یا دراماتیک نداشته باشد.
شاید موضوع برای شنیدن خوب باشد، امّا مناسب تبدیل شدن به نمایشنامه و دیدن نباشد. به هنگام جستجوی طرح اولیه برای نمایشنامه ها باید سراغ موضوعات و قصه هایی برویم که جذاب، بکر و حتی الامکان دست اوّل باشند و قابلیت های نمایشی داشته باشند. گاهی نیز ممکن است ایده اولیه بر اساس یک موضوع یا موضوع یا قصه، توسط نویسنده نمایشنامه تغییر پیدا کند و در جریان تبدیل شدن به نمایشنامه مورد " اقتباس "، " الهام" یا "باز آفرینی" قرار گیرد و یا از تلفیق و ترکیب دو یا چند موضوع و حکایت، یک اثر هنری جدید و خلاق آفریده شود. در هر صورت نویسنده نمایشنامه می تواند در جریان آفرینش های هنری یا ادبی کار خود از منابع مکتوب یا شفاهی الهام گرفته و بر اساس تخیلات و خلاقیت شخص خود، به آفرینش هنری و ادبی تازه و بدیع در حوزه نمایش با حفظ امانت و قید منابع مورد استفاده بپردازد. علاوه بر منابع ادبی، بعضی "مشاهدات" و "وقایع و حوادث" روزمره زندگی نیز می تواند منبع ایده و انگاره برای نگارش نمایشنامه باشد.
یک نویسنده می تواند با دقت کردن و مطالعه پیرامون حوادث و وقایع زندگی خود و اطرافیانش و محیط، یا با مراجعه به "خاطرات" و "مشاهدات" دیگران وبازنگری در آنها به طراحی یک داستان برای نمایشنامه بپردازد. اتفاقاْ وقتی موضوع یا ایده برای نمایشنامه یا هر نوع اثر ادبی از منابعی اقتباس می شود که ما نسبت به آن شناخت بیشتری داریم، طبعاْ از دقت نظر و موشکافی بیشتری برخوردار شده و همه جوانب آن مورد توجه قرار می گیرد. در حال حاضر چون عمده فعالیت نمایشی در مراکز فرهنگی هنری پیرامون " نمایش عروسکی" چرخ می زند و نمایشنامه ها باید در خدمت فعالیت های عروسکی باشند، طبعاْ نمایشنامه های نگاشته شده نیز باید از قدم اول و انتخاب موضوع و ارائه طرح با " نمایش عروسکی " همراه و هماهنگ باشند. بدین لحاظ در اینجا این سؤال مطرح می شود که طرح نمایشنامه عروسکی چه تفاوت هایی با نمایشنامه های معمولی دارد و دارای چه ویژگی هایی است؟
به طور خلاصه می توان گفت: در نمایشنامه عروسکی امکانات و قابلیتهای ویژه ای برای طرح حوادث غیر واقعی و غیرمعمول در صحنه وجود دارد که با نمایشنامه های دیگر متفاوت است. این ویژگی ها شامل ابزار و عناصر خاصی است که قابلیت های نمایش عروسکی را متناسب با نیاز مخاطبان توسعه می دهد. از جمله این ویژگیها " تخیل و فانتزی" (غیرواقعی بودن حوادث و وقایع)، " اغراق و بزرگ نمایی"، " طنز و شوخی"، " نماد گرایی و ریزپردازی"، " خلاصه گویی و آهنگین بودن کلام" و... در جوهره طرح و متن نمایش است. (درباره این ویژگی ها به تفصیل در جزوه آموزش نمایش عروسکی ویژه مربیان فرهنگی هنری مرکز کانون مطالبی آمده است که توصیه می شود خوانندگان محترم این مبحث در مراکز فرهنگی هنری کانون آن را جستجو کنند)
" پرورش موضوع " ، " تقویت طرح نمایشنامه "
الف) پرورش موضوع در نمایشنامه
" موضوع " یا " مضمون " یک نمایشنامه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . موضوعات پیش پا افتاده و مضامین دم دست نمی توانند جوهره اصلی یک متن نمایشی را به خود اختصاص دهند. موضوع نمایشنامه باید یکی از مسایل مهم زندگی انسانی و مشکلات اساسی سر راه رشد و کمال انسان را مد نظر قرار دهد تا از ماندگاری و تأثیر گذاری عمیق تر برخوردار باشد. بدیهی است که در حوزه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان نیز موضوعات و مسایل مطرح در داستان ، شعر یا نمایشنامه علی رغم ساده بودن ، ملموس بودن و قابل تجربه شدن، نباید کم ارزش باشند، زیرا ادبیات به ویژه نوع نمایشی و دشوار آن باید در خدمت فرهنگ سازی، تعلیم و تربیت و پرورش فکری مخاطبان قرار گیرد. بنابراین موضوع نمایشنامه مهم است و علاوه بر انتخاب یک موضوع با ارزش ، می بایست تدبیر هنری و ادبی لازم را برای پرورش موضوع و تقویت پایه های اصلی متن نمایشی صورت پذیرد.
" پرورش موضوع " به عبارت ساده و روشن به معنی پر و بال دادن و رشد منطقی و معقول محتوی نهفته در اثر ادبی- نمایشی ( نمایشنامه) است، به طریقی که ارزش و اعتبار آن موضوع یا مضمون بیشتر و برتر شود. به طور مثال ممکن است ما موضوع " حسد " یا " طمع کاری " انسان را در نمایشنامه با هدف نکوهش و سرزنش این صفت زشت و ناپسند انسانی مد نظر قرار داشته باشیم و هدف اصلی ما از پرداختن به این موضوع در نمایشنامه انتقال این پیام به خوانندگان یا بینندگان باشد که : " حسادت بد است و انسان حسود خود را نابود می کند " یا طمع کاری انسان را به فساد و تباهی می کشد. " و.... برای انتقال صحیح و زیبای این اندیشه و پیام به مخاطبان و موضوعات با ارزش دیگری در کلام بزرگان ، احادیث و روایات منسوب به ائمه اطهار یا پیامبران و کتب مقدس آمده لازم است موضوع درست " پرورده " شود و " در جان کلام " جای گیرد و " جان مایه " محکم و قوی پیدا کند.اگر موضوع به صورت سطحی و خام در اثر ادبی – نمایشی مطرح شود و مراقبت لازم برای پرورش آن انجام نگردد، طبعاً میزان اثر گذاری و ماندگاری آن کم شده و ارزش محتوایی اثر کاهش پیدا می کند.
بنابر این می بایست از جنبه های مختلف به موضوع نمایشنامه قبل از شروع بپردازیم و نگاه عمیق و همه جانبه به ماجرا داشته باشیم تا موضوع و مطلب اصلی متن با شکل منطقی و مستدل همراه با ظرافت و زیبایی های خاص اثر هنری و ادبی به مخاطبان منتقل شود. برخی نکات قابل توجه و جوانب مورد نظر در پرورش موضوع نمایشنامه عبارت است از:
1- با ارزش بودن موضوع ( مهم بودن - اثر گذاری و تعیین کنند گی آن )
2- فراگیر بودن موضوع ( گستردگی و دامنه دار بودن موضوع )
3-منطقی بودن موضوع ( با عقل و منطق انسان جور در آمدن )
4- تناسب موضوع برای مخاطبان ( قابل درک و یافت شدن)
5- پشتوانه داشتن موضوع( در زندگی انسان – در کلام بزرگان و فرهنگ )
6- بِکر بودن نوع نگاه به موضوع ( از زاویه خاصی به موضوع نگریستن که نو باشد) ( خلاقیت در موضوع)
7- قابلیت های نمایشی در موضوع ( امکان دیده شدن و به نمایش در آمدن موضوع)
8- جاذبه داشتن موضوع ( جلب توجه مخاطبان نسبت به موضوع و ماجرا )
9- لذت بردن از درک یا کشف موضوع( به واسطه اثر هنری و درک آن )
10- اثر گذار بودن موضوع ( ایجاد زمینه تغییر و تحول در مخاطبان )
و...
این نکات مواردی است که در پرورش موضوع نمایشنامه خوب است نویسندگان به آن توجه کنند ، قطعاً موارد مهم و با ارزش دیگری نیز در انتخاب موضوع و پرورش آن در آثار نمایش و جود دارد که به وسیله نویسندگان و صاحب نظران در آثار علمی و هنری مربوط به حوزه ادبیات و ادبیات نمایشی بدان توجه شده است . ( با توجه به محدود بودن مطالب در این مجموعه به خوانندگان محترم توصیه می شود که حتماً برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص به کتاب های علمی و فنی در زمینه نمایشنامه نویسی ، فیلمنامه نویسی و ادبیات نمایشی مراجعه کنند.
ب) تقویت طرح در نمایشنامه
چنانچه قبلاً نیز اشاره کردیم ، طرح نمایشنامه ، چهارچوب اصلی و اسکلت اساسی پیکره متن است و بار اصلی اثر نمایشی را به دوش می کشد . هر چه طرح نمایشنامه قوی تر، مستحکم تر و حساب شده طراحی و تدبیر شده باشد ، به همان میزان موفقیت متن در خواندن و اجرا تضمین می شود.
به بیان ساده تر " طرح " نقشه مهندسی ساختمان نمایشنامه است و اگر این طرح و نقشه ، حساب شده و دقیق باشد ما با بنای مستحکم و زیبایی روبرو می شویم که دیدنی و جذاب است.
جهت تقویت طرح نمایشنامه ، می بایست به چند نکته توجه کنیم:
1- طرح کلی داستان نمایشنامه ( روابط علت و معلولی در طرح )
2- ساختار فنی طرح و عناصر موجود درآن ( عناصر ملودرام )
3- ترکیب بندی صحنه ها و حوادث ( حادثه پردازی )
4- توجه به اشخاص بازی و شخصیت پردازی در طرح
5- تعیین زبان نمایشی در طرح
و....
چنانچه قبلاً نیز گفتیم ایده و فکر اولیه طرح نمایشی ما معمولاً دارای یک منبع و مأخذ داستانی و یا ماجرایی واقعی و قابل مشاهده است. وقایع و حوادث موجود در داستان اصلی مورد اقتباس یا انتخاب ما ، ب
مطالب مشابه :
آموزش نمایشنامه نویسی
حوزه هنری یزد اقدام به برگزاری دوره آموزش نمایشنامه نویسی کرده است. این دوره کوتاه مدت از ۱۸
نمایشنامه نویسی
آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1) گام اوّل: انتخاب موضوع _ ایده و طرح اوّلیه. در گام اوّل
آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (2)
هنرنان - آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (2) - نمایشی ترین نیاز بشر نان است
آموزش داستان نویسی(داستان کوتاه نمایشنامه نویسی رمان و...)
خانه رایانه (همه چیز درباره کامپیوتر) - آموزش داستان نویسی(داستان کوتاه نمایشنامه نویسی
نمایشنامه
در اینجا سعی شده متودی ساده برای نمایشنامه نویسی عرضه شود آستا کوتاه شده "آموزش سینما و
کارگاه آموزش نمایشنامه نویسی
گروه تئاتر پازل برگزار می کند. سومین دوره "کارگاه آموزش نمایشنامه نویسی" دوره مقدماتی (8 جلسه)
کارگاه آموزش نمایشنامه نویسی
گروه تئاتر پازل برگزار می کند کارگاه آموزش نمایشنامه نویسی دوره مقدماتی (8 جلسه)
فراخوان نخستین جشنواره نمایشنامه نویسی ”واژه”
نخستین جشنواره نمایشنامه نویسی کوتاه «واژه» به همت مدرسه تئاتر سه نقطه و به دبیری "محمدحسن
برچسب :
آموزش نمایشنامه نویسی