دیدنی های شهر ارومیه (1)

سفر به ارومیه

سلام

جدی جدی آدم از فردای خودش خبر نداره .این هم حکایت

ماست .من کلا خیلی دوست دارم کارهایم از روی برنامه ریزی

باشه واصلا نمی تونم همین جوری بگم هرچه پیش آید

خوش آید .ولی انگاری این دفعه برعکس شد .

اواخر خرداد بود که همسرم گفت می خوای قبل از ماه

مبارک رمضان سفری برویم گفتم نه چون قبل از ماه رمضان

خسته می شویم ومی ترسم علا براش روزه گرفتن سخت

باشه .هرکی از اقوام هم پیشنهاد می داد که بیایید با هم

همسفر شویم ،ما می گفتیم نه ما قصد مسافرت نداریم ولی

انگار خدا چیز دیگری برایمان رقم زده بود .دوهفته پیش بود

که یکی از اقوام همسرم تلفن کرد و برای عروسی دخترش

ما را به ارومیه دعوت کرد .آنهم تهران نه ارومیه!!!!!!!!!!

به همسرم گفتم و گفت ارومیه؟؟؟؟؟؟؟؟گفتم آره گفت

مگر فقط با هواپیما برویم وسریع برگردیم چون من باید

یک شنبه مشهد باشم .گفتم هرجور صلاحه من مشکلی

ندارم .خلاصه اینکه هرچی در اینترنت سرچ کردیم دیدیم

پروازی دیرتراز چهارشنبه وبرگشتی زودتر از یکشنبه ندارد .

همسرم برنامه یکشنبه اش را کنسل کرد وگفت

می رویم .بلیط برای چهار نفر رزرو کردیم وبه خانواده

همسرم اطلاع دادیم فقط یکی از خواهر ها گفت من هم

می آیم آنهم تنها .از طرفی دیدیم سفر سه چها روزه به طاها

خوش نمی گذرد خودش بیشنهاد داد که من پیش

مامان بزرگ می مونم .گفتم مطمئنی که نمی خوای

بیای ؟گفت آره .اتفاقا تبلت رو هم براش گذاشتم تا

مامانمو کمتر اذیت کنه وسفارش کردم که حتما کلاس زبانش

رو هم بره که عقب نمونه .

همسرم کلی در اینترنت سرچ کرد ومکان های دیدنی ارومیه

رو پیدا کرد تا سفرمون هدف دار باشه والکی به بطالت نگذره .

روز چهارشنبه با بلیطی که به نام طاها بود ولی خواهر

همسرم همراهمان بود سوار هواپیما شدیم واصلا در فرودگاه

مشهد چک نکردند وشناسنامه وکارت شناسایی نخواستند .

ما هم خوشحال سوار هواپیما شدیم .پرواز ما بایک هواپیمای

بویینگ انجام شد که مربوط به شرکت هواپیمایی آتا بود .

پرواز رفت خیلی پرواز بدی بود ولی خدا رو شکر به سلامت

به فرودگاه ارومیه رسیدیم .

از آنجا مسقیم به مجتمع رفاهی فرهنگیان رفتیم .

چراکه خواهر همسرم معلم است ومی توانستیم از

امکانات خانه معلم استفاده کنیم .ولی متاسفانه خانه معلم

جا نداشت وما را به مدرسه آمنه خدیجه معرفی کردند .ما

هم که با هواپیما آمده بودیم ووسیله ای در اختیار نداشتیم

فقط چند تا ملحفه برده بودم .

خوشبختانه مدرسه بزرگ وتمیزی بود وخودش پتو ومتکا

داشت ولی وسیله چایی وپخت وپز نداشت .

البته اگر هتل هم می رفتیم احتیاج به پخت وپز نداشتیم ولی

فلاسک نداشتن مشکلی بود که رفع شد .خوشبختانه کتری

داشت وگاز هم داشت از سوپر محل لیوان یکبار مصرف وچایی

وقند وسایل صبحانه وخورده چیزهای دیگه خریدیم

وکم کم اقوام اصلی عروس خانم هم از تهران آمدند وهمه

در مدرسه ای که ما بودیم جمع شدند .

روز اولی که رسیدیم به بازار خیابان خیام جنوبی رفتیم .قیمت

اجناس با مشهد تفاوتی نداشت برای همین ما رقبتی برای

خرید نداشتیم .از داخل بازار به کلیسای ننه مریم رفتیم تا

یکی از مکان های دیدنی ارومیه را که قدمتی تاریخی

دارد را ببینیم .اونجا پسری چهارده ساله بود به نام

آیلین بنیامین که نسبت به سنش از دین خود که

مسیحیت ارتودوکس بودند اطلاعات کاملی داشت

وخودش را وقف کلیسا کرده بود .

در راسته خیابان اصلی که فکر کنم خیابان امام بود از

مغازه ای بنام فرزین ،نقل وحلوای هویج وراحت الحلقوم خریدیم .

نقل های ارومیه که از سوغات ارومیه محسوب می شود

نقل های بزرگیست که با طعم های مختلف است .ما نقل

بید مشکی با گردو وگل محمدی خریدیم که خیلی خوشمزه

ولذیذ است .

حلوای هویجش هم خیلی خوشمزه بود .شب هم از همون

راسته خیابان امام پیتزایی خریدیم که به صورت کلوچه بود

وبنام پیتزا تنوری می گفتند .اول یکی گرفتیم وبا ترس ولرز

وشک وتردید خوردیم .دیدیم خوشمزه است با اینکه داغ نبود

ولی خوشمزه بود بخصوص وقتی با سس خورده می شد .

پنجشنبه ماشینی کرایه کردیم تا ما را به دریاچه ارومیه ببرد .

قبل از دریاچه به یخچال نه پله رفتیم که مرکز فروش

صنایع تولیدی همان جا بود که با شیشه درست می شد .

از اونجا چهار شاخه گل رزشیشه ای خریدم .

دریاچه از بالا واز داخل هواپیما قرمز دیده می شد وبرای ما

سوال بود که آیا واقعا دریاچه قرمز است ؟با دیدن آب دریاچه

به جواب خود رسیدیم که بله واقعا قرمز است با

ساحلی نمکی که بلور های نمک به زیبایی در کنار

ساحل دریاچه بودند .

گویا مردم آنجا برای آب درمانی می آیند

ومی گویند آبش برای درد مفاصل خوب است .یکی دو تا بچه

هم بودند که در ساحل دریاچه نمک بازی می کردند .

آب دریاچه انگار لایه ای از روغن قرمز یا نارنجی رویش را

گرفته باشد ،بود چرا که دست وپا نارنجی می شد در قسمتی

از دریاچه مه غلیظی وجود داشت که بر آرامش دریاچه

می افزود .آبی آرام که با دست زدن در آب ویا پا گذاشتن در آن

می توانستی موج ایجاد شده را ببینی .شاید اگر وسایل همراه

خود داشتیم ویا با ماشین شخصی خود می آمدیم می توانستیم

مدت بیشتری در کنار دریاچه بمانیم .می گویند چند سال

پیش که آب بیشتر بود ،اصلا قرمز نبود وآبی به نظر می رسید

ولی چند سالیست که آب دریاچه قرمز شده است .به هر حال

پدیده جالبی بود که یکی از زیبایی های ایران است ..

از آنجا

به بند رفتیم بند یکی از تفرجگاه های معروف ارومیه است.

جای قشنگ وبا صفایی بود البته خود مردم ارومیه بیشتر

غروب ها ویا شب ها به بند می روند واز هوای خوب آنجا لذت

می برند .بند ،سدیست که بر روی رودی آبی رنگ بسته شده .

نمی دانم نام آن رود چیست شاید شاخه ای از رود

ارس باشد .البته قسمت سد را سیم کشیده بودند و

محافظت می شد .ولی خیلی زیبا بود .

در برگشت در یکی از رستوران های جاده بند به نام

رستوران تاج محل در فضای تابستانی اش غذا خوردیم

وهرکدام غذایی سفارش دادیم تا انواع غذاهای آنجا را چشیده

باشیم .غذایش خیلی خوشمزه بود بعد از غذا دو نوازنده

آمدند وآهنگ های از معین ونوری را خواندند .با این که صدایی

نداشتند ولی آهنگ هایشان خاطره انگیز بود .بعد از صرف

ناهار وخوردن چایی به پیشنهاد راننده عازم باغی

برای توت خوری شدیم .

رسم جالبی بود .داخل باغ هایشان میز وصندلی گذاشته

بودند وتوت ودوغ می فروختند و همان جا هم مردم میل می کردند .

البته ما چون مشهدی بودیم وخبر نداشتیم شروع کردیم به

خوردن توت از درخت .اتفاقا خیلی هم چسبید .که ناگهان

دیدیم پسر جوانی بدو بدو آمد و با زبان ترکی به راننده چیزی

گفت که راننده به ما گفت می گوید این زمین مال اربابه وفقط

می توانید توت بخرید وبنشینید بخورید کندن از درخت

مجاز نیست .خلاصه ما هم ظرف توتی خریدیم وراهی

بازار سنتی وسرپوشیده ارومیه شدیم .توتش انصافا آبدار نبود

وتا شب با کیفیت خوبی مانده بود .

بازار قشنگ وسنتی بود وخیلی شبیه

بازار کاپالی چارشی ترکیه بود و

برای ما خاطره گم شدن طاها را در بازار ترکیه زنده کرد .

از بازار مقداری عسل با موم خریدیم واز مغزه های بازار

که اکثرا پوشاک بود وسوغات ارومیه ،دیدن

کردیم وراهی محل اقامتمان در مدرسه شدیم .

بقیه در قسمت بعد ..................

مطالب مشابه :

اینجا خانه معلم بانه

خانه معلم ارومیه : بلوار شهید بهشتی روبروی دانشگاه ازاد 04413448746. خانه معلم سنندج ... خانه معلم قزوین : خ نواب شمالی – جنب تربیت معلم 02812345386. خانه معلم

اطلاعاتی از خانه های معلم سراسر کشور

تلفن, آدرس, نام شهر. 5553590, لاله زار, خانه معلم تبریز. 5569769, خیابان طالقانی- مصلی. 3447270, روربروی دانشگاه آزاد, خانه معلم ارومیه. 2242002, جنب سازمان آموزش و

شماره تلفن و آدرس خانه معلم مراکز کلیه استانها

خانه معلم تبریز. 5569769. خیابان طالقانی-مصلی. 3447270. روربروی دانشگاه آزاد. خانه معلم ارومیه. 2242002. جنب سازمان آموزش و پرورش. خانه معلم اردبیل. 6248100.

شرایط رزرو اینترنتی خانه های معلم

2223801-3 0452 خیابان معلم روبروی مرکز بهداشت 30 آذربایجان غربی ارومیه 3447270-3448746 0441 بلوار شهید بهشتی روبرو دانشگاه آزاد اسلامی کوی شماره 31 31