کمباین های خودرو

در سالهای 1900 تا 1935 میلادی انواع دروگر های کششی و خودگردان و همچنین کمباین های کششی که توسط تراکتور کشیده می شدند ساخته شدند. اولین کمباین های خودگردان بین سال های 1950 تا 1970 میلادی تولید و بعد از آن اولین کمباین مدرن روتاری در سال 1950 میلادی در کشور آمریکا ساخته شد.

انواع کمباین:
کمباین ها را می توان به دو دسته مهم تقسیم بندی نمود:
1-    کمباین خودرو
2-    کمباین کششی

کمباین های خودرو:
در این نوع کمباین موتور قدرت زیادی برای راندن ماشین در ناهموارترین مزارع را تولید میکند وقدرت مورد نیاز دستگاه های خود را تامین و محصولات را با عملکرد بالا برداشت می کند
رانندعه که در قسمت مرتفع کمباین می نشیند دارای دیدی کافی نسبت به پلاتفرم و سایر واحد های کمباین می باشد وبه وسیله ی قسمت های کنترل کننده که در دسترس او قرار گرفته است می تواند تنظیمات کمباین را با توجه به وضعیت مزرعه تغییر دهد.
 سرعت پیشروی در عین برداشت بین 3 تا 4.5 کیلومتر در ساعت و در جاده ها بین 4 تا 21 کیلومتر در ساعت است. کمباین خودرو بر اساس محل استفاده به دو دسته ی کمباین های دشت و کمباین های تپه تقسیم بندی می شوند.
کمباین های دشت که برای کار در زمین های مسطح ساخته شده اندبه وسیله ی یک اکل محرک ثابت حمایت می گردند. موقعی که این نوع کمباین در زمین ناهموار و شیب دار کار کند واحد های جدا کننده و تمیز کننده نیز با شیب زمین از حالت افقی خارج می شوند گر چه واحد های جدا کننده وتمیز کننده می توانند تا حدودی در شیب به کار عادی خود ادامه دهند اما در صورتی که کمباین بیش از حد ناتراز گردد محصول برداشت شده در سمتی از کمباین که پایین تر قار گرفته است جمع می گردد این وضعیت باعث کاهش کیفیت عمل جدا کردن و تمیز کردن محصول می شود.
کمباین های تپه ای به وسیله اکل هایی لولایی حمایت می شوند به طوری که در موقع کار در تپه ها برای گرفتن وضعیت شیب بخود به طور اتوماتیک تراز و تنظیم می گردند.
واحدهای کوبنده و جدا کننده و تمیز کننده به طور خودکار در شیب های 30 تا 45 درصد تراز میشوند با تراز نگه داشتن واحد های کوبنده جدا کننده و تمیز کننده عمل جدا کردن و تمیز کردن با حد اکثر بازدهی انجام می گیرد.


کمباین کششی:
کمباین های کششی به وسیله ی تراکتور کشیده می شوند انواع کوچکتر به وسیله محور تواندهی تراکتور و مدل های بزرگتر به وسیله ی یک موتور کمکی که بر روی کمباین سوار شده است به حرکت در می آیند.

بخش دوم: موتور کمباین
بدنه موتور
بدنه يکي از قطعات اصلي موتور است . سوراخ هايي استوانه شکل در آن تعبيه شده اند که هر يک از سيلندر مي نامند. درون بدنه و اطراف اين سيلندرها در موتورهاي آب خنک، حفره هايي درآورده شده اند که آب در آنها جريان مي يابد تا بدنه سيلندرها را خنک نموده و از ذوب شدن يا چسبيدن سيلندر و پيستون جلوگيري نمايد، بدنه موتورهاي هوا خنک به جاي ين حفره ها داراي پره هايي در سطح خارجي خود مي باشد که جريان هواي آن را خنک مي کند. روي بدنه ، اندام هاي مختلفي وصل مي شوند. پمپ بنزين، کاربراتور، کويل ، دلکو، مولد برق، موتور استارت و فيلتر روغن موتور در موتورهاي بنزيني و پمپ گازوئيل و پمپ افشانک (پمپ انژکتور) صافي هاي سوخت، فيلتر روغن موتور، مولد برق و موتور استارت، در موتورهاي ديزلي از آن جمله اند. در موتورهاي آب خنک اگر آب به دلايلي مثلاً کمبود ضد يخ آن يا سرماي بسيار شديد يخ بزند، بدنه را مي ترکاند، براي احتياط، پولک هايي در جاي جاي بدنه پرس شده اند که در صورت وقوع اين حادثه بيرون مي پرد.
پيستون و ضمائم آن :
تصويري از يک پيستون همراه با رينگ ها، انگشتي پيستون، دسته پيستون و يا تاقان متحرک ديده مي شود
 
پيستون قطعه اي استوانه اي شکل است که فقط يک سر آن مسدود است. قطر پيستون کمي کوچکتر از قطر سيلندر مي باشد لذا براي جلوگيري از فرار سوخت از کناره هاي آن، رينگ هاي فولادي و فنري در نزديک سر پيستون تعبيه شده اند. اين رينگ ها را رينگ هاي فشاري مي نامند تعداد آنها در موتورهاي بنزيني معمولاً دو حلقه ولي در موتورهاي گازوئيلي معمولاً 3 حلقه است. رينگ ديگري نيز در زير اين رينگ ها قرار دارد که براي روغن کاري تعبيه شده اند. آن را رينگ روغن نام نهاده اند.
تعداد رينگ روغن در موتور بنزيني يک حلقه ولي در موتورهاي ديزلي معمولاً دو حلقه است. سوراخي سر تا سري در بدنه پيستون در آورده شده است که انگشتي پيستون در آن قرار مي گيرد. انگشتي پيستون لوله اي فولادي است که يک طرف دسته پيستون را به پيستون پيوند مي دهد. دو خار حلقه وي در دو طرف انگشتي قرار مي گيرند تا انگشتي را در جاي خود نگهدارند.
دسته پيستون داراي يک سر کوچک است که سوراخي در آن درآورده شده است. سر ديگر آن نسبتاً بزرگ بوده و دو تکه ساخته است. قطعه متحرک را کپه ياتاقان متحرک مي ناميم. اين کپه با دو پيچ به دسته پيستون بسته مي شود تا سوراخي را بوجود آورد که ميل لنگ در آن قرار مي گيرد. مجموعاً کپه و انتهاي بزرگ دسته پيستون را ياتاق متحرک نامگذاري نماييم. هر دسته پيستون داراي يک ياتاقان متحرک است و تعداد پيستون ها برابر تعداد سيلندرهاي موتور مي باشد. بنابراين تعداد ياتاقان هاي متحرک برابر تعداد سيلندر است.
ميل لنگ :
پيستون در درون سيلندر حرکت رفت و برگشتي دارد. چنين حرکتي کمتر مورد استفاده است مگر آن که آن را به حرکت دوراني تبديل نماييم. ميل لنگ قطعه اي است که اين کار را به عهده دارد. ميل لنگ در محل مخصوصي که روي آن درآورده شده به زير بدنه موتور متصل مي شود. در همين محل در زير بدنه، نيم دايره اي درآورده شده است که همانند يک کپه ثابت مي باشد.
يک کپه متحرک نيز وجود دارد که با دو پيچ روي آن کپه ثابت بسته مي شود تا ميل لنگ را در خود جاي دهند. مجموعه اين دو کپه ثابت و متحرک را ياتاقان ثابت مي نامند. بنابراين يک موتور چهار سيلندر داراي چهار ياتاقان متحرک ولي پنج ياتاقان ثابت است. ياتاقان ثابت آنهايي هستند که درراستاي يک خط راست قرار مي گيرند. کانال هايي در ميل لنگ به منظور روغن کاري ياتاقان حفر شده اند.
 
چرخ لنگر : ته ميل لنگ يک چرخ لنگر پيچ مي شود. چرخ لنگر قطعه اي است نسبتاً بزرگ و سنگين و دايره اي پيرامون اين اندام چرخ دنده اي سوار شده است که چرخدندنه موتور استارت روشن کردن موتور با آن درگير مي شود. با اين عمل، ميل لنگ چند دور مي گردد تا موتور روشن شود. چرخ لنگر به منظورهاي زير تعبيه شده است.

1) يکنواخت کردن سرعت متغير ميل لنگ به همين سبب آن را سنين مي سازند.
2) راه اندازي موتور . دنده استارت با دنده چرخ لنگر درگير شده تا موتور روشن شود.
3) سوار کردن اجزاء کلاچ اصلي موتور روي آن همه موتورها داراي کلاچ هستند.
وظيفه قطع و وصل ارتباط موتور با جعبه دنده است. موارد بسياري پيش مي آيند که بخواهيم موتور روشن بماند ولي خودرو يا تراکتور ساکن بماند.

ميل بادامک :
ميل بادامک در موتور بنزيني دو وظيفه دارد يکي باز کردن و جستن سوپاپ مخلوط هوا و سوخت و سوپاپ هاي دود و ديگري گرداندن ميل دلکو پمپ روغن، کاراول توسط بادامک انجام مي گيرند و دومي به وسيله چرخنده اي که روي ميل بادامک است. در موتور ديزلي که دلکو وجود ندارد و پمپ روغن نيز حرکت خود را از چرخ دنده سر ميل لنگ مي گيرد، وظيفه ميل بادامک فقط همان کار اول يعني باز و بسته نمودن سوپاپ ها مي باشد. اين موضوع، يک وجه تشخيص ميل بادامک هاي موتور بنزيني و ديزلي است. ميل بادامک موتور ديزلي فاقد اين چرخ دنده مي باشد.
براي باز و بسته کردن هر سوپاپ، يک بادامک تعبيه شده است. بنابراين يک موتور چهار سيلندر سوپاپ دارد، داراي هشت بادامک روي ميل بادامک مي باشد. هر دو بادامک مربوط به يک سيلند ، با زاويه خاصي نسبت به يکديگر درآورده شده اند طوري که ترتيب زماني بازو بسته شدن سوپاپ ها، ارتفاع باز شدن سوپاپ ها و همپوشاني آنها تأمين گردد. هر جفت بادامک يک سيلندر نيز با زاويه خاصي نسبت به ساير جفت بادامک ها قرار داده شده اند طوري که ترتيب احتراق يا انفجار موتور رعايت گردد.
سرسيلندر
يکي از وظايف سرسيلندر، مصدود نمودن قاعده بالاي استوانه يا سيلندر مي باشد. با استقرار پيستون در درو سيلندر، اين کار، تأمين فضاي مسدود براي انفجار يا احتراق را کامل مي کند. سرسيلند نيز همانند بدنه حاوي قطعات زير است:
1) حفره هاي آب در موتورهاي آب خنک
2) پولک هاي آب
3) دالان هاي ورود و خروج روغن از کارتر
4) سوراخ پيچ هاي تصال سرسيلندر به بدنه
5) ميله هاي فشار دهنده و کانال هاي عبور آنها
6) ميل اسبک و اسبک ها
7) پايه هاي ميل اسبک
8) سوپاپ هاي هوا و دود
9) دماي سوپاپ
سوپاپ هاي هوا و دود از قطعاتي هستند که سر آنها در درون فضاي انفجار قرار دارد و لذا بسيار گرم مي شوند. براي خنک کردن آنها از حفره هاي آبي شبيه به حفره هاي آب بدنه استفاده مي شود. براي باز کردن سوپاپ ها بايد از يک سيستم اهرمي بهره جست. يک قطعه که داراي حرکت الاکلنگي است اين کار را انجام مي دهد. به سبب اين نوع حرکت آن را سبک مي نامند. يک اسبک براي هر سوپاپ لازم است هر اسبک داراي سوراخي در وسط است که لوله اي به نام ميل اسبک از ميان آنها مي گذرد.

سوپاپ ها :

هر سيلندر دست کم داراي دو سوپاپ يکي براي ورود مخلوط سوخت و هوا (موتور بنزيني) يا هوا (موتور گازوئيلي) و ديگري براي خروج دود است. معمول ترين روش استقرار سوپاپ ها به طور عمودي و در سر سيلندر مي باشد. هر سوپاپ از دو بخش به نام هاي سرسوپاپ و ساق سوپاپ تراشيده شده است. سر سوپاپ قسمت دايره اي شکل است که پهلوي آن با زاويه حدود 45 درجه پخ داده شده است. به وسط اين دايره ميله اي پيوند خورده است که ساق سوپاپ گوئيم. نزديک به انتهاي ساق سوپاپ بريدگي مخروطي شکل درآورده شده است. اين بريدگي محل استقرار کپه هاي قفل کن سوپاپ است.
سر سوپاپ هاي دود و هوا معمولاً يک اندازه نيستند. سر سوپاپ دود در عده اي و سرسوپاپ هوا در برخي ديگر از موتورهاي بزرگترند. سوپاپ بايد هميشه بسته باشد مگر زماني که بادامک ميل بادامک آن را مجبور به باز شدن نمايد. براي بسته نگه داشتن سوپاپ از يک فنر تو در تو و نسبتاً قوي بهره گرفته مي شود. براي نگه داشتن اين فنرها از يک پولک و قفل سوپاپ استفاده مي گردد. پولک روي فنر نشسته و قفل به صورت دو کپه اي مخروطي است که اطراف بريدگي ساق سوپاپ را پوشانده و در عين حال در سوراخ وسط پولک فرو مي رود. اين دو قطعه را کپه هاي قفل نيز ناميده مي شوند.
هوا و سوخت رساني

الف) هوارساني :

اکسيژن مورد نياز اشتعال سوخت، از هوا تأمين مي گردد. براي سوخت هر ليتر بنزين بيش از 9000 ليتر هوا مصرف مي شود . اگر مصرف ساعتي يک خودرو را 10 ليتر فرض کنيم در هر ساعت 90000 ليتر هوا لازم است. روي بدنه همه موتورها فيلتري به نام نفس کش موتور براي تهويه فضاي کارتر و گازهاي تبخير شده روغن نصب مي شود. براي حفظ محيط زيست، اين فيلتر را به صافي يا فيلتر هوا متصل مي کنند تا بخار روغن همراه با هوا به سيلندرها مکيده شده و بسوزد. فيلتر هوا ساخت ايران است. کاغذ آن استاندارد نيست، سوراخ هاي ريز اين کاغذ آن قدر تنگ است که نه تنها گرد و غبار که حتي مولکول هاي هوا را به زحمت از خود عبور مي دهد.
بخار روغن و ناخالصي هاي هوا به زودي اين سوراخ هاي تنگ را مسدود کرده طوري که موتور به تنگي نفس مي افتد. بايد فيلتر هوا به دفعات و زياد عوض شود که کار پرخرجي است. توصيه سرويسکار اين است که سوراخ يا سوراخ هاي کوچکي در فيلتر هوا ايجاد کند تا خفگي موتور برطرف شود. فيلتر سوراخ شده مي تواند هوا را تميز و تصفيه نمايد پس سايش شديد موتور پيش مي آيد. با سايش سيلندر و پيستون، گاز متراکم به درون کارتر پس مي زند يا اصطلاحاً کمپرس رد مي شود. با اين کار فشار داخل کارتر زيادتر و روغن گرم تر مي شود. مقدار بخارات روغن افزون گشته که گرفتگي بيشتر سوراخ هاي فيلتر هوا را به همراه مي آورد.
سوخت رساني :
دستگاه سوخت رساني در موتور بنزيني کاربراتور و در موتورهاي گازوئيلي، پمپ افشانک و پمپ انژکتور است. کاربراتور وسيله اي است براي اختلاط بنزين و هوا، بنزين از باک توسط پمپ بنزين مکيده مي شود و به ظرف شناور کاربراتور مي ريزد. کاربراتور داراي لوله اي دو مخروطي است که ونتوري نام دارد. لوله باريکي از ته ظرف شناور به وسط کوچکترين سطح مقطع بين اين دو مخروط امتداد مي يابد که فواره اصلي (ژيگلور) ناميده مي شود جسم شناور در ظرف شناور چنان تنظيم شده است که سطح بنزين را 5-6 mm پايين تر از انتهاي فواره نگه مي دارد. هوا ضمن عبور از لوله و مخروطي همانطور که گفه شد مقداري بنزين را به درون خود مي مکد و مخلوط مي شود. 

پمپ بنزين:
اين پمپ معمولاً از نوع ديافراگمي است. شيطانکي به اين ديافراگم متصل است. سرشيطانک روي بادامکي قرار مي گيرد که شکل آن با بادامک هاي سوپاپ هاي روي ميل بادامک متفاوت و به خوبي قابل تشخيص است. با گشتن ميل سوپاپ اين بادامک نيز مي گردد و شيطانک را بالا و پايين مي برد. شيطانک به نوبه خود، ديافراگم را بالا و پايين مي برد. با پايين رفتن ديافراگم (يک غشاء لاستيکي) خلائي در پمپ ايجاد مي شود که بنزين را از مخزن مي مکد. با بالا رفتن ديافراگم، مجراي ورود بنزين بسته شده ولي مجراي خروج باز مي شود. بنزين از اين مسير به ظرف شناور کاربراتور روان مي شود. بعضي از پمپ ها به فيلتري براي تصفيه و تميز نمودن بنزين مجهزند. پمپ بنزين داراي زمانه اي است که با آن مي توان پمپ را به طور دستي به کار انداخت. اين کار گاهي که مدار سوخت رساني هوا گرفته باشد ضروريست پمپ بنزين را پمپ دستي يا سه گوش نيز مي نامند.
  کاربراتور :

کاربراتورهاي متفاوتي با ساختمان ، طرز کار و تنظيمات گوناگوني ساخته شده اند. قطعات اصلي کاربراتور همانطور که در شکل مشخص است شامل شناور ، سوزن شناور، ظرف شناور، فواره اصلي، لوله دو مخروطي ، پروانه گاز و ساسات است. با ورود بنزين به ظرف شناور، شناور بالا رفته تا به سطح تنظيم شده برسد. در اين حالت سوزن شناور، مجراي ورود بنزين را مي بندد و طوري که سطح بنزين همواره ثابت مي ماند. با خروج بنزين از فواره، شناور پايين مي رود، مجراي ورود بنزين بازشده تا سطح بنزين مجدداً به ارتفاع قبلي برسد.
ويژگي لوله دو مخروطي آنست که سرعت هوا در جايي که سطح مقطع کوچک مي شود، افزايش مي يابد.اين افزايش سرعت عامل مکش بنزين از فواره اصلي است. به همين سبب فواره در اين کمترين سطح مقطع مستقر مي گردد. با بازو بسته کردن پروانه گاز با پدال گاز مقدار مخلوط بنزين و هواي ورودي به سيلندر زياد و کم شده و سرعت موتور و در نهايت سرعت پيشروي خودرو زياد و کم مي شود. دريچه ساسات ممکن است خودکار يا دستي باشد. براي بهتر روشن شدن موتور در هواي سرد، ساسات را بايد تا نيمه يا تمام بست تا مخلوط بنزين و هوا غليظ شود. بعد از گرم شدن موتور بايد آن را کاملاً باز نموده و الا موتور بد کار مي کند يا خاموش مي شود. موتور سرد بايد با سرعت بالا و در جا کار کند تا سريع تر گرم شود. 

بخش سوم: اعمال کمباین


انواع کمباين غلات:
کمباين را بر حسب نوع کار، چگونگي تأمين حرکت، ذخيره دانه تميز و نوع محصول طبقه بندي مي شوند.

الف) نوع کار:
1) بافه بند که محصول را درو بسته بندي مي کند.
2) کمباين که محصول تپه که قادر به کار کردن درمزارع ديم کاري و شيب دار مي باشد.

چگونگي تأمين حرکت :
الف) دنباله بند که با تراکتور کشيده شده و حرکت ادام هاي آن از محور تواندهي تأمين مي گردد.
ب) موتور يدکي که با تراکتور کشيده شده ولي حرکت اندام هاي آن از موتوري تأمين مي شود که روي ماشين نصب است.
پ) خودگردان که پيشروي و حرکت اندام ها از موتوري است که روي ماشين نصب شده است.

ذخيره دانه تميز :
الف)کيسه اي که دانه تميز را کيسه مي نمايد. کيسه ها را پس از پر کردن، کارگر به سطح زمين مي ريزد تا بعداً از سطح مزرعه جمع آوري شوند.
ب)انباره اي که دانه در مخزن روي کمباين انبارشده تا پس از پر شدن، در تريلر تخليه و از مزرعه خارج گردد.

نوع محصول :
براي برداشت غله مختلف بايد قطعاتي را پياده يا سوار نمود.
الف) گندم و جو با دماغه مناسب آن
ب) ذرت با دماغه رديفي
ج) برنج با تسمه نقاله اي در جلو
د) ؟؟؟ با شانه برشي در دو طرف دماغه

بافه بند:
ماشيني است خود گردان با عرض کار نسبتاً کم. نوعي از آن به نام Bcs ساخت کشور ايتاليا در ايران رواج يافته است.
دو نوع اين ماشين به نام پاکوتاه براي گندم هاي ساقه کوتاه و پا بلند براي گندم هاي ساقه بلند ساخته شده اند.

کمباين خود گردان دشت :
کمباين حتي از نوع دنباله بند و کوچک آن که هر زارع براي سطح کوچک مزرعه خود خريداري نمايد. از طرفي مجموع سطح زير کشت غلات در دنيا آنقدر زياد است که اين ماشين بايد کارکرد زياد داشته باشد. براي کارکرد زياد بايد عرض کار بيشتر شود و مجموعه اين عوامل سبب شده است که امروزه تقريباً عموماً از کمباين خود گردان استفاده شود. کمباين خود گردان شايد گرانترين ماشين کشاورزي باشد. با وزني بيش از 9 تن ، عرض کار مؤثر تا 6 متر و بيشترکار کرد 1000ساعتي و بيشتر در سال، نيازمند سرمايه گذاري و هزينه هاي تعمير و رانندگي بالا مي باشد.

اصول ساختماني يک کمباين خود گردان :
هر کمباين خود گردان را صرفنظر از موتور و دستگاه نتقال توان و فرمان آن مي توان مرکب از 5 واحد يا اندام زير دانست که هر يک از اجزاء متعددي ترکيب مي يابد.
1) واحد برش
2) واحد کوبش
3) واحد جدا کننده (جدايش)
4) واحد تميز کننده (تميزش)
5) واحد ذخيره و تخليه

واحد برش دماغه:
1) وظيفه اين واحد، بريدن محصول و کمک به انتقال آن به واحد بعدي يعني واحد کوبش است. از اندام هاي عمده زير ترکيب مي يابد.
الف) شانه برش
ب) جدا کننده ها
ج) چرخ فلک
د) مارپيچ (هليس)
اين مجموعه را دماغه (plat form) گويند. تاکنون چهار دماغه ساخته شده است . هر يک از اين دماغه ها براي برداشت محصول خاصي بوده که قابل تعويض هستند.
A) دماغه گندم و جو
B) دماغه ذرت شيرين
c)دماغه برنج
D) دماغه کندا

2) واحد کوبش :
اين قسمت ، محصول را با اعمال ضربه يا سايش مي کوبد طوري که دانه از خوشه جدا شده يا بيرون آيد. اين واحد شامل چهار عضو است.

الف) تسمه نقاله تغذيه :
دو زنجيره بي انتها بي انتها است که با نبشي هاي فلزي به هم پيوند داده شده اند. با حرکت چرخشي خود، محصول را از دماغه به کوبنده و ضد کوبنده تغذيه مي نمايد.

ب) کوبنده :
استوانه اي است به پهناي تسمه نقاله تغذيه و حدود يک متر در پيرامون آن 6-8 ضربه زدن نصب شده است و چهار نوع دارد.
1) کوبنده سوهاني
2) کوبنده انگشتي
3) کوبنده تيغه اي
4) کوبنده نبشي کوبنده انگشتي براي حبوبات، تيغه اي براي برنج و نبشي کوبنده انگشتي براي حبوبات، تيغه اي براي برنج و نبشي براي بعضي از محصولات ديگر کاربرد دارند.

ج) ضد کوبنده :
قطعه اي منحني و سوراخ دار است. حدود 90% از دانه هاي جدا شده از خوشه ، از سوراخ هاي ضد کوبنده پايين مي ريزند تا براي جدا کردن و تميز نمودن به واحدهاي مربوط منتقل شوند.

د) کلش کش :
ساقه و برگ محصولات معمولاً تمايل به پيچيدن حول کوبنده دارند. وسيله اي که از اين کار ممانعت مي کند يعني کلش را از کوبنده گرفته و به مسير درست آن هدايت مي نمايد، کلش کش نامند. اين قطعه در پشت و بالاي کوبنده تعبيه شده و خلاف کوبنده مي چرخد.

3) واحد جدا کننده (جدايش) :
همانند روش دستي برداشت محصول پس از عمل کوبيدن، مخلوطي از دانه، کزل ، کلش ، کاه و خرده کاه بر جاي مي ماند که بايد از يکديگر جدا شوند. اين واحد از اعضا زير ترکيب مي يابد.

الف) غربال ها:
قطعات سوراخ دار شيب داري هستند که دو حرکت رفت و برگشتي و بالا و پايين دارند . اين طرز حرکت درست شبيه غربال کردن دستي است. حرکت غربال ضمن آنکه مخلوط دانه و مکش را به عقب مي راند، آنها را بالا و پاين نيز مي اندازد تا دانه بتواند به راحتي از بقيه مواد جدا شود. دانه از سوراخ هاي غربال ها به پايين، روي واحد تميز کننده ريخته مي شود. اندازه سوراخ غربال ها ممکن است ثابت يا قابل تنظيم باشند.

ب) ميل لنگ :
دو حرکت رفت و برگشتي و بالا و پايين غربال ها توسط ميل لنگي توليد مي گردد که شکل خاصي دارد. ميل لنگ ها در ياتاقان هاي چوبين مي گردند. دو ميل لنگ در اوايل و اواخر غربال ها نصب مي شوند.

ج) کزل گير :
صفحه اي مورب است که کزل ها ي پايين ريخته از غربال ها را به روي واحد تميز کننده مي نمايد.

4) واحد تميز کننده :
مرحله نهايي جا کردن دانه از بقايا يعني خرده کاه و کزل مي باشد. اين واحد شامل قطعات و اندام هاي زير است:

الف) الک رويي :
شبيه الک رويي است و همراه آن ولي در جهت مخالف، حرکت رفت و برگشتي دارد. سوراخ هاي اين الک نيز قابل تنظيم هستند.

ب) بادزن يادمنده :
در زير و کنار الک ها دمنده اي نصب شده است که با وزش باد به زير الک ها، خرده کاه را جدا کرده و از عقب کمباين بيرون مي ريزد. بنابراين اگر به عقب کمباين نگاه کنيم، پس مانده ها از دو قسمت آن بيرون مي ريزند. ساقه هاي خرد شده درشت يا کلش که از روي غربال ها بيرون مي ايند و مقدار آن ها زياد هستند و دوم خرده کاه که ازروي الک ها خارج شده و مقدار آن نسبتاً کم است.

ج) کزل برگردان :
ما مسلماً نمي خواهيم که کزل يعني قطعات نکوبيده حاوي دانه از کمباين خارج شود بلکه بايد جمع آوري شده و براي دوباره کوبيدن برگردانده شود. در زير و پايين قسمت کمباين دو محفظه وجود دارد که در هر يک وسيله اي براي انتقال وجود دارد، يکي از اينها کزل برگردان است که کزل را به کوبنده بر مي گرداند.

واحد ذخيره و تخليه :
دانه هاي تميز را بايد پس از پايين ريختن از الک ها از مباين گرفته و در وسايل نقليه همچون تريلر يا کاميون بارگيري نمود تا از مزرعه به سيلو يا بازار فروش برده شوند. کمباين قديمي از نوع کيسه اي بودند ولي امروزه بيشتر انباره اي هستند. در نوع قديمي، محلي براي اتصال 3 گوني وجود داشت. دانه هاي تميز بوجاري يا درجه بندي شده طوري که دانه هاي سالم در يکي، خرد شده و در دومي و کزل را در سومي بارگيري مي شدند. در کمباين انباره اي، محفظه اي در بالاي کمباين تعبيه شده است که گنجايش 7-1000 کيلوگرم دانه را دارد. دانه تميز با نقاله از پايين کمباين به اين مخزن منتقل مي شود. پس از پر شدن مخزن، دانه در تريلر يا کاميون تخليه مي گردد. واحد ذخيره و تخليه داراي اندام زير است:
1) بالابر دانه تميز
2) انباره
3) لوله تخليه

الف) بالا بر دانه تميز:
به صورت محفظه اي مکعب مستطيلي و عمودي ديده مي شود. نقاله ها از نوع زنجيره اي که پره هايي در فواصل معين روي آن نصب شده اند. پره ها وظيفه انتقال دانه را از واحد تميز کننده به مخزن به عهده دارند. در بعضي از کمباين ها، اين نقاله مارپيچي ( هليسي) مي باشد.

ب) انباره:
مخزني در بالاي کمباين است که به شکل خاصي طراحي شده است. معمولاً نقاله هايي درون آن تعبيه شده اند تا بتوانند دانه را براي تخليه آماده نمايند.

ج) لوله تخليه :
لوله اي نسبتاً طويل است که به طور ثابت يا گردان در پهلوي کمباين نصب مي شود. 

www.pdfbook.persianblog.ir
بانک مقالات مکانیک ایران


مطالب مشابه :


کمباین های خودرو

مکانیک خودرو - کمباین های خودرو - وبلاگ تخصصی مهندسی تکنولوژی مکانیک




تسهیلات خرید تراکتور و کمباین

مرکز جهاد کشاورزی خشکبیجار - تسهیلات خرید تراکتور و کمباین دایدونگ، سوزوکی، سینا و




گالری فیلم تبلیغاتی جدیدترین کامیونهای واو اف ام واف اچ

دانلود رایگان کاتالوگ وبروشور کمباین مسی فرگوسنmassey رانندگی حرفه ای پیکان جدید سوزوکی




سری اول عکس های پیکان جوانان (1)

کراس سوزوکی rm 400 بخش کمباین. بخش




برچسب :