سفالگری 2

فصل دوم

 

تزييناتونقوشسفالينه

سفالهايبدونلعاب

سفالهايلعابدار

سفالينه زرين فام يا طلائي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تزييناتونقوشسفالينه

سفالينه ايراني در آغاز بدون نقش و ساده ساخته مي شد، ولي درطول زمان ذوق و علاقه سفالگران

منجر به ترسيم نقوش و طرحهاي گوناگون بر روي سفالينه گرديد. اين نقوش ذوق، تفكر و هنر سفالگران است كه در طول زمان، معمولا با الهام از طبيعت، روي گل شكل گرفته است. در بين طرح و نقوش سفالينه اوليه تا عصر حاضر نقوش انساني از اهميت ويژه اي برخوردار است. بشر اوليه طبيعت گراست، طبيعت است كه آذوقه او را فراهم مي كند، سرپناه او را مي سازد، به او پوشاك مي دهد. ارتباط عوامل گوناگون، سفالگر اوليه با تجربه اي كه از نقاشي در پناهگاهها كسب كرده بود. اين بار بر روي ديگر دست ساخته ايخود، يعني سفال نقش آفريني مي كند.

قديمي ترين نقوش انساني بر روي سفال را بايد بر روي قديمي ترين خانه و كاشانه بشر اوليه، يعني غارها جستجو كرد. يكي ازاين سكونتگاهها كه از قديمي ترين آن به شمار مي رود تمدن تپه سيلك است كه متعلق به هزاره پنجم پيش از ميلاد است. نقوش انسان در حال رقص بر روي سفالينه نقش مي بندد با اين تصور و بر پايه باورهاي مذهبي كه خدايان نيز در آسمان و زمين به رقص مشغولند.
ساخت تابوت سفالين و ظروف ويژه نگهداري خاكستر مردگان (دوره ساساني) و پيكره ها و هداياي سفالين براي مراسم مذهبي و تدفين متداول شد. ظروف سفالين قبل از لعاب با نقوش كنده، قالبي، مهرزده و افزوده برجسته تزييني مي شد. مدارك باستان شناسي حاكي از آن است كه لعاب قليايي را اشكانيان از طريق مبادلات بازرگاني با سلسله هان بر روي سفالينه چيني منتقل كردند.

نقوش انساني در دوره اسلامي تقريبا در انواع سفالينه ياد شده، ديده مي شود، مانند:ظروف سفالين يكرنگ، زرين فام، مينايي، رنگارنگ و نقش كنده. نقوش انساني زماني با سرحيوان و بدن انسان ديده مي شود كه نشان از باورهاي مذهبي دارد. به نظر مي رسد هدف از ترسيم اين نقوش ترجماني از افكار، آداب، رسوم و فرهنگ عامه باشد كه هنرمند با انديشه ها و باورها و افسانه هاي زندگي خود و همنوع خود را به تصوير مي كشد. هنرمند سفالگر در به تصوير كشاندن واقعيات زندگي روزانه ، از نقش رقص درويشان، رقص و سماع صوفيان، اجراي موسيقي ،حتي به تصوير كشاندن واقعه و شهداي كربلا به بهترين وجه موفق است هنرمندي مي تواند خلق كند كه با علوم رياضي، داستانهاي اسطوره اي، عرفان آشنا باشد و بالاخره از علوم گذشته و حال بهره مند بوده باشد تا بتواند خالق اين همه هنرمندي بر روي ظرفي گلي باشد. نقوش انسان بر روي سفالين دردوره متاخر (صفوي – قاجاريه) با ويژگيهاي متفاوت از دوره هاي متقدم ادامه پيدا كرد. در اين دوره نيز همانند گذشته سفالگر هنرمند با توجه به زمان و مكان و نوع سفالينه متداول به نقش آفريني بر روي سفال و كاشي مي پردازد كه در مراكز سفالگري شهرهاي قم، اصفهان، كرمان ،مشهد، يزد و برخي از جزاير خليج فارس مانند هرمز وجود دارد. در اين ظروف نقوش انساني با طرحي جديد مشاهده مي گردد كه در مواردي اين نقوش قابل ملاحظه با نقوش سفالين ساخت كشور چين است. طرح و نقوش انساني(زن – مرد) بيش از همه در ظروف سفالين معروف به نوع آبي و سفيد مشاهده ميشود.

نقوش انسان

نقوش انسان بصورت تك چهره و چند چهره و گاهي روبروي هم تصوير شده است. اين نقوش عموما صحنه هاي زندگي، مانند سواركار و رامشگر را نشان مي دهد كه در وسط ظروف ترسيم گرديده اين نقوش همچنين در ظروف طلائي كاشان نيز ديده مي شود.

نقوشحيواني

نقوش حيوانات بر روي سفالينه همانند نقوش انساني، سابقه اي بسيار ديرينه دارد. از زماني كه دست ساخته هاي گلي انسان با اشكال گوناگون اراسته شد، نقوش حيواني مانند درندگان، پرندگان، خزندگان، آبزيان و ساير حيوانات كه در منظر بشر قرار داشت روي سفال طراحي و نقاشي شد. نقوش حيواني زماني جدا و زماني توامان با ديگر نقوش سفالينه چون گياهي، هندسي، انساني براي آرايش ظروف سفالين به كار رفت. نقوش حيواني سفالينه بتدريج با نقوش انساني مرتبط گرديد و به مرور ايام بر اساس داستانهاي ادبي، پند و اندرزها ، باورهاي مذهبي به صورت مسبك (استيلزه) طراحي گرديد. نقوش حيوانات در ادوار تاريخ گاهي حيوانات به شيوه حجاريهاي تخت جمشيد، بيستون، طاق بستان و ديگر نقوش صخره اي ، بويژه جنگ هاي سواران و حملات حيوانات نيرومند به حيوانات ديگر كه مربوط به رويدادهاي تاريخي بود و بر دل سينه كوهها به نقش در آمده بود، با ويژگي متفاوتي بر روي سفال هم نقش گرديد. همچنين نقوش حيواني زماني با ساير تزيينات مانند: نقوش هندسي و گياهي تلفيق گرديده، مفهومي خاص از ديدگاه و تفكر سفالگر را بر روي ظروف سفالين منعكس مي كرد. يكي از نقوش كه از هزاره هاي نخستين مورد توجه سفالگر قرار گرفته، نقش بز كوهي است. استفاده از پيچش شاخهاي بز كوهي كه حكايت از قدرت و توان فوقق العاده اش دارد، در بسياري از كارگاههاي سفالگري قبل از ميلاد رواج داشته، در هر كارگاهي با تغييراتي در حركت واندام آن ساخته مي شده است. بز كوهي از روزگار باستان معرف و سمبل بارندگي و حاصلخيري بوده، در فرهنگ نجومي برج جدي يا دي از ماههاي زمستان است. نقش بز كوهي زماني هم با ديگر پرندگان و آبزيان مانند ماهي با طراحي هنرمندانه تلفيق گرديده است. از ديگر نقوش حيواني، نقش گاو است كه حتمالا مفهوم نجومي داشته، معرف ثور يا ارديبهشت از ماههاي بهار است. از ديگر نقوش متداول كه بيش از همه در حاشيه درياي خزر ساخته مي شده، نقش غزال و كبوتر در حال پرش، دويدن پرواز است. اين نقوش گاهي با ديگر پرندگان و آبزيان(بويژه ماهي) تمامي داخل ظروف سفالين را مي پوشاند و زيبايي چشمگيري دارد. نقوش مار، اژدها و سيمرغ از ديگر نقوش حيواني است كه سفالگر از قديميترين ايام تا دوران اسلامي علاقمند به كشيدن آن بر روي ظروف سفالين بوده است. اين نقوش نيز بر اساس باورهاي مذهبي و فرهنگ زمان خود در طي دوران به تكامل رسيده است. محوطه هاي باستاني عبارتند از:گرگان، شوش، تل باكون، سيلك، حصار، تورنگ تپه و حسنلو را مي توان از جمله مكانهايي دانست كه نقوش حيوانات مذكور در آن مطالعه مي شود. و تصوير گرايي حيوانات ديگر مانند سگ، پلنگ، شير، خرگوش، فيل نيز بر روي سفالينه هاي دورانهاي مختلف مرسوم و رايج بوده است.  نقوش بسياري از ظروف سفالين، بويژه ادوار اسلامي ، نقش اسب و سواركاري است كه بر اساس داستانهاي رزمي و بزمي و شكار به تصوير كشيده شده است. نحوة آرايش سوار كار، پوشش سوار كار و همچنين تزيينات گوناگون اسب يا شتر يا حيواني ديگر سواري، آشنايي هنرمند سفالگر را با هنرهاي عصر خو د بخوبي آشكار مي سازد. نقوش سواركاران از داستانهاي حماسي اسطوره اي و ادبي زمان خود بهره مي گيرد، همچنين باورهاي مذهبي نيز در آرايش نقوش حيواني سهم بسزايي دارد و بسياري از محققان نقوش حيواني و انساني را به رويدادهاي مذهبي مربوط مي دانند از نمونه هاي معروف مي توان از نقوش ظروف سفالين عهد خوارزمشاهيان كه احتمالا معرف واقعه عاشورا در كربلاست، نام بود.

نقوشپرندگان

طرح و نقوش متداول ديگر بر روي ظروف سفالين، از سالهاي آغازين ساخت، طرح پرندگان است كه نقش آن از هزاره هاي قبل از ميلاد نخستين در اغلب كارگاههاي سفالگري رايج بوده است. نقوش پرندگان زماني به تنهايي و گاهي در جمع، روي ظروف سفالين از جمله كاسه و بشقاب نقش شده است. هر يك از اين نقوش داراي مفاهيم ويژه اي است كه سفالگر هنرمند، ماهرانه سطوح داخلي و خارجي ظروف سفالين، مانند كاسه، بشقاب، پياله، كوزه، حمزه، ساغر، آبخوري وتنگ هاي مخصوص را زينت بخشيده است. بسياري از پرندگان علاوه بر نقوش تزييني، نمادي از فرهنگ عامه و نجوم داشته، سفالگر هنرمند با زيبايي خاصي اين پرندگان را به تصوير كشيده است. نقوش سيمرغ، عقاب و طاووس كه در بسياري از داستانهاي اقوام و مذاهب به نوعي مورد تقديس قرار گرفته، بر روي ظروف سفالين به نمايش در آمده است. براي مثال نقش عقاب در دوران تاريخي (هخامنشي، اشكاني و ساساني) نمادي از اهورمزدا دارد و در زماني ديگر استعاره هاي عارفانه و اديبانه. نقوش پرندگاني مانند كلاغ، سيمرغ، هدهد، عنقا، طوطي و كبوتر نيز در ظروف سفالين جاي ويژه اي داشته، با الهام از سرودهاي شاعران بزرگ، مانند فردوسي (شاهنامه) عطار و رباعيات خيام مظهر قدرت مي گردند و پرواز پرندگان نمادي از پرواز انسانها مي شود. بهر حال از سده هاي اوليه سفالگري بويژه دوران كشاورزي، نقوش و طرحهاي پرندگان در حال آرامش، و پرواز با بالهاي گسترده به چشم مي خورد. زماني نيز سفالگر هنرمند از پرندگان افسانه اي، تخيلي، اسطوره اي و  نجومي بهره گرفته، تصاوير پرندگان را با طرحهاي گياهي در هم آميخته و نقوش جالبي را نقاشي كرده است.

نقوشهندسي

نقوش هندسي از متداولترين و احتمالاً يكي از قديمي ترين نقوشي هستند كه در سفالگري مورد استفاده قرار گرفته است. هنرمندان سفالگر ازهزاره هاي قبل از ميلاد در مراكز سفالگري از نقوش هندسي براي تزيين انواع ظروف سفالين استفاده كرده، نقوش زيبايي را بر روي كاسه، بشقاب، خمره، آبخوري و ديگر ظروف متداول زمان خود به شيوه هندسي آراسته اند. همانطوريكه در گذشته معمار يا مهندس در ايجاد و توسعه هنر معماري و شهرسازي از دانش رياضي بهره گرفته، بناهاي بسيارزيبايي در سراسر كره خاكيبنياد نهادند، ديگر هنرمندان نيز در خلق آثار گوناگون از علوم هندسي و رياضي بهره جسته، قادر گرديدند در خلق آثار هنري موفق گردند. مورد سفالگري و كاشيكاري به نظر مي رسد سفالگران و كاشيكاران نيز تا حدود به علوم هندسي و رياضي آشنايي داشتند، مثلا در طرح كاسه اي دايره شكل يا ظروف ديگر هماهنگي نقشها، نقش انسان دركنار طبيعت، صحنه هاي عارفانه مي رساند كه سفالگر از علوم هندسي آگاه بوده، تمامي نقوش را با احتساب موارد رياضي شكل بخشيده و طراحي كرده است. با توجه به موارد ياد شده مشاهده مي شود كه طرح انسان در كنار يك درخت يا صحنه شكار در محدوده يك كاسه يا بشقاب از هماهنگي كامل برخوردار است. نقوش هندسي بر روي سفالينه از سده هاي پيش از ميلاد در مراكز مهم سفالگري رايج بوده است. در ظروف اسماعيل آباد، سيلك، كاشان، شوش و ديگر محوطه هاي باستاني نقوشي با سبكي بسيار ماهرانه بر روي سفالينه ديده مي شود. نقوش مربع، مستطيل، دايره، چند ضلعي، همه از نمونه هاي نقوش هندسي هستند كه بر روي سفالينه قرمز، خاكستري و نخودي رنگ به وفور ديده شده، در تمامي دوران سفالگري ادامه داشته است. همچنين در ادوار اسلامي انواع نقوش و طرحهاي گوناگون چه انسان چه حيوان چه طبيعت در داخل زيكزاگ، لوزي، دواير، مثلث، مربع، مستطيل، كثير الاضلاع، هاشورهاي متقاطع كه با هنرمندي خاصي طراحي شده بروي سفالينه ديده مي شود و اين حكايت از آشنايي سفالگران با علوم رياضي و هندسي را دارد. همانطوريكه گفته شد نقوش هندسي از آغاز سفالگري از متداولترين طرح تزييني براي سفالينه بوده، در ادوار گوناگون قبل از تاريخ، دوران تاريخي (هخامنشي، اشكاني و ساساني)و در دوره هاي اسلامي در اغلب مراكز سفالگري با شيوه هاي مخصوصي مورد استفاده قرار گرفته، تا به امروز نيز يكي از رايجترين نقوش تزييني بر روي سفالينه و كاشي است.

نقوشنوشتاري

همزمان با توسعه خط و ادبيات كه تحولي در فرهنگ و تمدن كشورها به وجود مي آيد، سفالگري نيز مرحله تازه اي را آغاز كرد و نگارش بر روي سفالينه از اهميت ويژه اي برخوردار شد. همانند ديگر نقوش سفالينه، نوشته ها نيز با تاثير از باورهاي مذهبي ،زندگي روزمره، ادبيات و جنبه هاي اقتصادي وارد مرحله جديدي گرديد. نگارش بر روي سفالينه كه بيشتر در ادوار اسلامي ديده
 مي شود حكايت از فرهنگي والا در توسعه هنر سفالگري دارد. نوشته در سده هاي نخستين اسلامي عباراتي، چون آرزوي سلامت، سلامتي و سرور، خوشبختي آرزوي بركت براي دارندگان و مصرف كنندگان و همچنين دانش والاترين گوهر ماست، از خشم به پرهيز و ... است و در سده هاي مياني اشعار حماسي، عارفانه، اسطوره اي، پند و اندرز، عاشقانه، صوفيانه، رباعيات و ديگر نقوش، كتيبه هاي ظروف سفالين بويژه نوع طلايي، مياني و رنگارنگ شامل مي شود. نوشتارها با شيوه هاي گوناگون چون كوفي، نسخ، نستعليق، ثلث، زماني در داخل ظروف و زماني در خارج آن زينت بخش ظروف سفالين مي گردد. لازم است گفته شود در سده هاي سوم و چهارم در نوشتارها ظروف سفالين به شيوه كوفي از نوعي خط كش چوبي يا فلزي (شبيه شابلون امروزي) استفاده مي شده است كه زيبايي خاصي به ظروف سفالين سده هاي نخستين هجري ، بويژه كارگاههاي خراسان بزرگ ، از جمله نيشابور داده است. به اين ترتيب از سده هاي نخستين هجري نوشته هاي ظروف سفالين داراي مضامين گوناگون برخاسته از اعتقادات مذهبي، اعتقادات ملي و حماسي، افكار اديبانه و عاشقانه و رباعيات پند واندرز بوده كه معرف فرهنگ زمان خود است. نام بسياري از هنرمنداني چون ابوزيد
«مل كالفخار»،«عمل ميرزا حسين»،«عمل احمد» و ابو طاهر در دوره مياني سفالگري اسلامي (سلجوقيان – خوارزمشاهيان)نقش گرديده است. زيباترين نقوش را مي توان متعلق به سده هاي سوم الي هفتم هجري دانست، بويژه نقوشي كه سفالگران با الهام از ديوان شعراي بزرگ ايران، خيام و فردوسي، بهره گرفته اند. مضمون نوشته ها در دوران مياني گاهي رباعي، گاهي غزل است كه سفالگر از ديوان شعراي بزرگ برگزيده است. نوشته ها عموما بر بدنه داخلي، كف ظروف و در مواردي بر روي لبه خارجي سفال حك شده اند. از ميان شعرا، اشعار شاعران بزرگ مانند خيام، فردوسي، بابا افضل كاشاني، ظهير فاريابي، مجد الدين بغدادي، مولانا بيش از همه بر روسي سفال و كاشي ديده مي شود. در دوران متاخر سفالگري، از عهد صفوي به بعد، گروهي از سفالينه ها داراي نوشته هاي گوناگون است، از جمله مي توان به گروهي از سفالينه ها كه معروف به آبي و سفيد هستند، اشاره كرد. اين گروه از سفالينه ها و نوشته هايي از آيه هاي قرآن، آيه الكرسي و ديگر دعاهاي متداول دارند. همچنين در اين گروه از سفالينه ها نام بعضي از سازندگان آن، مانند الهرمزي والمجيد ديده
 مي شود كه حاكي از فعاليت هنر سفالگري در جزاير خليج فارس است.

سايرنقوش

علاوه بر نقوش ياد شده بر روي سفالينه، طرح و نقوش ديگري نيز از طرف سفالگران به كار برده شده است. اين طرح و نقوش، ذوق و سليقه، سفالگران را در ادوار گوناگون نشان مي دهد. طرحهاي ياد شده بسيار متنوع شامل نقطه چين، دواير توپر، خطوط نامنظم بوده كه در لبه داخلي، خارجي، بدنه، دسته و پايه نقاشي شده است. در ادوار اسلامي، گروهي از اين نقوش، مانند طرح زنجيره اي معرف ساخت كارگاه ويژه اي مانند جرجان بوده است. براي مثال، مي توان از نقوش زنجيره اي ظروف سفالين طلايي گرگان (جرجان) نام برد. نقوش زنجيره اي بدنه خارجي يا لبه، بشقاب تنگ – آبخوري را آرايش مي داده است. نقوش مسبك (استيلزه) نيز در مواردي با طرحهاي متفاوت از پرندگان مانند بالهاي كبوتر و گاهي با طرحهايي نظير بدن حيوان و سر انسان و زماني برعكس، در طراحي سفالينه ادوار مختلف به كار برده شده است.

سفالهايبدونلعاب 

1 - سفالهاي نقش كنده: كه عموماً خمير نخودي رنگ بوده و به شكل كوزه هاي دسته دار، خمره هاي كوچك، آبخوريها و تنگهاي كوجك بدنه شلغمي دسته دار دهانه باز است. نقوش كنده كه روي اين نوع ظروف كنده شده شامل طرحهاي هندسي، گياهي ، خطوط موجي زيگزاگ عمودي و افقي است. مهمترين مراكز ساخت آن مي توان از شهرهاي نيشابور، ري، جرجان، شوش و اصطخر نام برد.

2- سفال با نقش قالب زده: كه داراي خمير نخودي و قرمز بده و شكل آن به صورت قمقمه، كوزه هاي كوچك دسته دار، خمره هاي كوچك و آبخوريهاي پارچ مانند يا تنگ شلغمي كوتاه و دسته دار است. نقش قالبي اين نوع ظروف سفال طرحهاي اسليمي، انسان و حيوان، تكرار برخي حروف به خط كوفي و گاهي كتيبه هاي كوفي است.

3- سفال داراي نقش افزوده: اين سفالها خمير نخودي رنگ نازكي دارد و به شكل تنگها و كوزه هاي دسته دار و خمره هاي كوچك است. نقوش افزوده غالباً طرح گلها و نقوش گياهي و حيواني است، شهرهاي ري و نيشابور از مراكز عمده توليد اين نوع ظروف شناخته شده است.

سفالهايلعابدار

1- لعاب پاشيده: اين لعاب در قرن چهارم هجري دربيشتر شهرهاي خراسان امروز و خراسان بزرگ آن زمان متداول مي شود و در اواخر اين قرن به مركز ايران نيز مي رسد. در نيشابور و جرجان همچنين در ري نمونه هاي زيباي اين نوع سفال را مي توان ديد و نيز گسترش آن را به سوريه، عراق و مصر مشاهده كرد كه تا سه قرن توليد آن متداول بوده است. در مورد تاريخچه ساخت اين نوع سفال و روش اين تزيين بايد گفت مركز اوليه آن چين بوده و در دوره عباسيان به لحاظ ارتباطات تجاري و سياسي نمونه هايي از آن به سرزمينهاي اسلامي صادر شد و سفالگران سوريه و عراق و مصر با آن آشنا شدند. در كاوشهاي باستانشناسي از شهرهاي معروف اسلامي مثل ري، شوش، سيراف، جرجان و نيشابور سفالينه هاي صادراتي لعاب پاشيده چيني به دست آمده است. در قرن سوم علم شيمي و كيمياگري به سفالگران در تهيه و توليد لعابهاي رنگي كمك ارزنده اي كرد و در پايان قرن سوم و اوايل قرن چهارم لعابها يا گلهاي رنگي را كه زير لعاب شيشه در كوره پخته مي شوند، مشاهده مي كنيم و در پايان قرن چهارم با تركيب پودر شيشه و گلهاي اكسيدي، رنگهاي متنوع لعاب تجزيه مي شود كه در ابتدا به صورت پاشيده بر بدنه داخل ظرف به قصد تزيين و دستيابي به تلالو رنگهاي لعاب نقش مي بندد و بعدها به مرحله تكامل مي رسد. در لعاب پاشيده دو شيوه مرسوم بوده است؛ نخت آنكه سفالها را با لعاب گلي مي پوشاندند، سپس با لعاب سرب و رنگهايي كه از تركيب اكسيد فلزات تهيه مي گردد به صورت لكه يا گاهي نقطه چين روي ظروف را مي پوشانند. در رنگهاي پاشيده شده در ظروف ساخت چين اغلب سه رنگ(سبز، آبي و زرد كهربايي) به كار رفته ولي در ظروف لعاب پاشيده ساخت ايران از رنگ ارغواني استفاده شده است. روش ديگر سفالينه با نقش كنده و لعاب پاشيده بود كه از ابتكارات سفالگران ايران است. در اين روش قبل از لعاب اصلي، سطح ظرف را با نقوش كنده شامل نقش گياهان، اسليمي، خطوط پراكنده و بندرت نقش پرندگان تزيين مي كردند و سپس روي آن را با لعاب اصلي مي پوشاندند. بعدها در اين شيوه كه درآن از لعاب يكرنگ استفاده مي شود، در تنوع نقوش از لحاظ شكل پرندگان و ساير طرحها نيز زيبايي چشمگيري به چشم مي خورد.

2- نقش كنده زير لعاب: تكنيك نقش كنده سابقه طولاني دارد. سفالگران در دوران پيش از تاريخ و به طور گسترده پس از آن در تزيين نقش كنده روي سفال از خود مهارت نشان داده اند. در دوران اسلامي اين شيوه روي سفالهاي بدون لعاب همواره مورد توجه بوده است تا اينكه استفاده از تركيب و تلفيق شيوه كنده كاري و تزيين رنگي لعاب مورد استقبال قرار مي گيرد. شيوه كار به اين صورت است كه ابتدا روي بدنه ظروف را با نقوش از پيش طراحي شده اسليمي، گياهان، حيوانات و بعدها انسان به صورت كنده كاري تزيين مي كنند و با لعابهاي يكرنگ، لايه اي شفاف و خوشرنگ بر سطح ظرف مي پوشانند. از آنجا كه اين شيوه را سفالگران مسلمان مصر در دورة فاطميان عرضه كردند، پژوهشگران منشا توليد اين نوع سفال را از مصر و رشد آن را بين النهرين، سوريه و سپس ايران مي دانند. درحفاريهاي باستان شناسي مناطقي مختلف چون فسطاط مصر، كيش در عراق، باميان و لشكري بازار در افغانستان و سواحل آفريقاي شرقي نمونه هايي از اين سفالها به دست آمده است.

سفالهاي نقش كنده منطقه گروس اروميه نشان مي دهد كه ظرف سفالي را ابتدا با پوشش گلي سفيد رنگ پوشانيده و سپس نقاطي از سطح ظرف را با نقوش كنده كه بيشتر شامل حيوانات، پرندگان و نقش انسان است و گاهي نوشته كوفي كه با گلهاي اسليمي طوماري تزيين يافته نقاشي كرده اند. رنگهاي به كار رفته لعابهاي زرد و سبز يا لعاب شفاف سرب و گاهي قهوه اي و قرمز روشن است. سفال نقش كنده زير لعاب مبين ذوق و سليقه هنرمندان عصر سلجوقي است؛ عصري كه دستاوردهاي بسيار در زمينه معماري و فلز كاري به جهان اسلام ارزاني داشت. فلز كاران اين دوره زيباترين طرحهاي اسليمي و باندهاي كتيبه هاي كوفي را روي بدنه ظروف فلزي قلمزني نموده اند. معماران اين دوره در خلق تزيينات آجي و كتيبه هاي بنايي مناره هاي مساجد و گچ بريهاي محراب و سردرهاي مساجد نهايت ظرافت را به كار برده اند. لذا صرفنظر از طبقه بندي تكنيكي، يك نوع طبقه بندي بر اساس نقش روي سفال نيز پيشنهاد كرده اند.

3- سفال لعاب يكرنگ: نظر به اينكه ساده ترين شيوه لعابكاري استفاده از لعاب يكرنگ بوده است، تاريخچه استفاده ازاين روش به گذشته ها دور بر ميگردد. اوج استفاده از اين روش را در لعابكاري تابوتهاي سفالي دوره اشكانيان و ظروف خمره اي و قمقمه هاي دوره ساسانيان مي توان ديد. در قرن پنجم هجري بار ديگر اين روش مورد توجه سفالگران قرار ميگيرد. ازدياد جمعيت ،توليد انبوه، سرعت عمل و زيباييهاي لعاب فيروزه اي عامل عمده استفاده از تزيين لعاب يكرنگ است. ايجاد نقش به روش اسگرافيتو يانقوش برجسته قالبي يا نقوش خطي و اسليمي، طرحهاي سوزني عموما در زير تك رنگ لعاب و شفافيت شيشه اي آن با رنگهاي فيروزه اي، شيري، سفيد، لاجوردي، فيروزه اي مايل به سبز، فيروزه اي مايل به آبي جلوة خاصي به ظرف سفالي مي داد. استفاده گسترده از اين شيوه را در دوره سلجوقيان و خوارزمشاهيان مي توان ديد. به كار گيري گل سفيد يا خاك چيني كه نوعي كائولين است امكان ساخت كاسه و پياله هاي بسيار زيبا و سبك و ظريفي را فراهم سازد كه در اصطلاح هنرسفالگري به بدل چيني معروف است. بررسيهاي انجام شده نشان مي دهد كه سفالگران براي تهيه خمير اين نوع سفال از گل نرم يا خاك چيني، خمير شيشه و خاكستر استفاده مي كرده اند. شهرهايي مثل شوش، آمل، نيشابور، سمرقند، بخارا و افراسياب را از مراكز عمده تهيه اين نوع سفال مي دانند. براي شناخت ويژگيهاي ظروف با لعاب يكرنگ، آن را به دوست تقسيم مي كنند: (ظروف ساده ، قالب زده و نقش كنده و ديگر ظروف سفيد ساده، ظروف سفيد مشبك ،ظروف سفيد قالب زده با نوشته كوفي، ظروف سفيد با لعاب لاجوردي پاشيده يا دويده، ظروف سفيد فيروزه اي ساده دست ساز و قالبي، ظروف قالبي لاجوردي در كاوشهاي جرجان ونيشابور قالب ظروفي كه داراي نقش برجسته قالبي است به دست آمده، پس از تهيه ظروف با اين قالبها، سفالگران آنها را به روش يكرنگ به طور دلخواه رنگ مي كردند و براي اين كار تمام ظرف در دوغاب لعاب فرو برده مي شد. ظرفها را عموماً داراي پايه مدور برجسته و كف گود از خارج است كه سفالگران آنها را به طور وارونه از ناحيه كف با دو انگشت مي گرفتند و در لعاب فرو مي بردند وقتي سفال در كوره پخته مي شد، لعابهاي اضافي بر بدنه خارجي اشكه مي كرد و در كف داخلي نيز قشر ضخميتري از لعاب تشكيلمي شد. شكل اين نوع ظروف غالباً كوزه، تنگ ،ابريق، پياله و گلدان است كه كف حلقه اي و بدنه محدب دارند. از ويژگيهاي ظروف لعابدار يكرنگ دوره سلجوقي و خوارزمشاهيان استفاده از دو رنگ و فيروزه اي است. در پايان قرن ششم و پنجم هجري استفاده از كاشي فيروزه اي براي تزيين بناهاي مذهبي زمينه خلاقيت و رونق كسب و كار سفالگران را فراهم سازد. 

سفالينه زرين فام يا طلائي

از جمله ظروف سفالينه اسلامي ظروفي است كه بنام طلائي يا زرين فام معروف شده است. در مورد منشاء ساخت اوليه اين نوع ظروف بين محققان دوره اسلامي اتفاق نظر وجود ندارد و كشورهائي مثل ايران، مصر و عراق را بعنوان مراكز اوليه ساخت ظروف زرين فام نام برده اند. گرچه هنوز مدارك ودلائل كافي براي اثبات مركز اوليه ساخت ظروف زرين فام در دست نيست ولي شواهد نشان مي دهد كه اين نوع ظروف از قرن سوم هجري در هنر سفالگري و شيشه سازي متداول بوده است. ساخت و تكامل ظروف طلائي و يا زرين فام در سه دوره مشخص تاريخي شكل گرفته و در هر يك از اين ادوار با ويژگيهاي مشخصي توسط هنرمندان سفالگر اسلامي دركشورهاي مختلف عرضه شده است.

با توجه با اين ويژگيها سفالينه زرين فام را بشرح ذيل تقسيم بندي كرده اند:

الف) ظروف طلائي اوليه قرن 3-4 هجري؛

ب) ظروف طلائي قرون وسطي قرن 5-9 هجري؛

ج) ظر.ف طلائي متاخر قرن 10-12 هجري ظروف طلائي اوليه.

1-سفالينه زرين فام يا طلائي اوليه: از نظر تزئين به انواع مختلف تقسيم مي شود كه سفالينه رنگارنگ طلائي و يكرنگ طلائي دو نوع مهم واصلي آن بحساب مي آید. طبقه بندي سفال اوليه طلائي براي اولين بار توسط كونل انجام شد وي معتقد است كه نوع طلائي رنگارنگ قبل از ساير انواع توسط سفالگران عرضه شده است.

2-ظروف زرين فام رنگارنگ: رنگهاي اين نوع سفالينه شامل رنگ ياقوتي، قهوه اي و سبز روشن است. نقوش شامل خطوط متقاطع نقوش شبيه چشم و بالاخره بعضي نقوش كه با طرح هاي تزئيني عهد ساساني قابل مقايسه است مي باشد. خانم فيلون در بررسي مجموعه موزه بناكي يونان، طرح و تزئين نقوش طلائي رنگارنگ را به 9 گروه تقسيم و مشخصات هر يك را مفصلا شرح داده است. در اين نوع سفالينه ظروف رنگارنگ زرين فام كاسه و بشقابهاي بزرگ و كوزه است كه با بدنه محدب و كف حلقه اي كوتاه ساخته مي شده است. تكنيك زرين فام چند رنگ همچنين در ساخت كاشي براي تزئينات بناهاي مذهبي و غير مذهبي قرن سوم هجري مورد استفاده بوده كه از جمله مي توان كاشي هاي رنگارنگ كاخ جوسق الخاقاني متعلق به سال(42- 833 ميلادي) را نامبرده.همچنين مسجد قيروان متعلق بسال63-862 ميلادي نيز با كاشيهاي زرين فام رنگارنگ تزئين شده است دكتر هانسمن در مقاله جالبي تحت عنوان مدارك براي تاريخگذاري قديميترين سفال اوليه طلائي ضمن بررسي اين مطلب طرحهاي جالبي از سفال و كاشيهاي رنگارنگ بچاپ رسانده است. ظروف طلائي يكرنگ؛ پس از ساخت ظروف طلائي رنگارنگ سفالگران اسلامي اقدام به ساخت نوع ديگري از ظروف سفالين طلائي كردند كه بنام سفالينه طلائي يكرنگ معروف شده است.

3-ظروف طلائي يكرنگ: از نظر شكل متنوع، عموما شامل بشقاب، كاسه، پياله وخمره است. پخت اين نوع سفال با مهارت انجام گرديده و خمير آن برنگهاي متفاوت ولي اغلب برنگ زرد، نخودي، و خاكستري است. تزئين سفال يكرنگ شامل نقوش گياهي مانند پالمت و گلبرگ مي باشد. بتدريج نقوش سفالينه يكرنگ طلائي متحول شده و پس از مدتي، نقوش تزئيني ديگر مانند نقش انسان، حيوان ونوشته كوفي با آن اضافه مي شود. اين نقوش بر روي زمينه شيري رنگ ارايش مي شود . و از نظر اندازه ظروف نوع يكرنگ كوچكتر از نوع ديگر يعني رنگارنگ است. بانقوش رنگارنگ بيشتر براي تجمل و استفاده افراد ثروتمند ساخته مي شده در حاليكه نوع يكرنگ سفالينه هاي زرين فام بيشتر مورداستفاده روز مره مردم عادي قرار مي گرفت. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه اختلاف ياد شده در سبك وتزئين دو نوع سفالينه ياد شده بستگي به كارگاههاي سفالسازي مختلف و ذوق و سليقه سفالگر نيز داشته است.

در سفالينه زرين فام يكرنگ نوشته كوفي تزئين عمده و اصلي راتشكيل مي دهد. اين نوشته عموما روي لبه، كف و يا بدنه داخلي ظروف قرار مي گرفت متن نوشته ها عموما بركت، آرزوي خوشبختي توكل بخدا و نيز ضرب المثل هاي متداول آن دوره بوده است. نقوش حيوانات بر روي سفالينه يكرنگ شامل نقش شتر، كبوتر، بز و ماهي است كه در بدنه داخلي سفالينه تزئين مي شده است. ساخت ظروف رنگارنگ و يكرنگ در اواخر قرن سوم الي اواسط قرن پنجم در نقاطي چون سامره مصر و ايران متداول بوده و در بررسيهاي باستانشناسي اخير ايران در مراكز وشهرهاي اسلامي ري و گرگان ساخت و توسعه آن به اثبات رسيده است. سفالينه زرين فام دوره متوسط قرن 5 الي 9 هجري: دوره متوسط يا قرون وسطي كه در برگيرنده عصر سلجوقيان، خوارزمشاهيان و ايلخانيان است آغاز تحولي جديد در ابداع آثار مختلف اسلامي مي باشد. بخصوص اين تحول در دوره كوتاه مدت سلجوقي با الهام از شيوه هنري قبل از اسلام و حفظ ويژگيهاي مشخص در گسترش هنرهاي گوناگون مانند معماري نقاشي، فلزكاري و سفالسازي كاملا چشمگير است. سفالگران دوره سلجوقي و ايلخاني توانستند باتكنيك برتر درمراحل گوناگون سفالسازي مانند تهيه خمير، لعاب، تزئين و پخت، اين صنعت و هنر سنتي رابحد اعلاي ترقي برسانند.   

 


مطالب مشابه :


سفالگری 2

سفالينه زرين فام نقوش و طرحهاي گوناگون بر سفال از گل نرم يا خاك چيني، خمير شيشه و




سفالگري و سراميك سازي

نقوش ظروف سفالين اين دوره بيشتر شامل كاسه، بشقاب، تنگ و غيره طرحهاي زرين فام، ظروف چيني




تاريخ هنر ايران(2)...

در عهد ساساني ظروف فلزي زرين و براي اولين با تأثير هنر چيني را در ولي طرحهاي ظروف




هنر ی که عقل و دل مردم متمدن جهان را مسخر كرده است.

اما در هنگام تأثير هنر چيني بر اين ظروف و پودهاي زرين و طرحهاي دروني و درجه




برچسب :