روش تحقيق در نهجالبلاغه
بسيار مغتنم است كه درجمع عزيزان امامان جمعه، در زمينهي راهكارهاي گسترش و تحقيق در خصوص نهجالبلاغه، باب بحث و گفتگو را بگشاييم. توجه داريد كه نهجالبلاغه همچون درياي عظيمي است كه شناگري در آن از عهدهي يك فرد يا يك موسسه قطعاً خارج است، بلكه بايد گروهي از اهل فن در اين عرصه وارد شوند و با استفاده از تخصصها و برنامهريزي صحيح بتوانيم به هدف متعالي در اين خصوص دست يابيم.
در زمينهي موضوع «روش تحقيق در نهجالبلاغه»، لازم به ذكر است كه اين بحث بسيار گسترده است. چنانچه در مركز تخصصي نهجالبلاغه در قم، يك واحد درسي با عنوان «روش تحقيق در نهجالبلاغه» حدود 15 جلسه ارائه شده است. اين بحث را با مقدمهاي تحت عنوان «تحقيقي در نهجالبلاغه» آغاز ميكنيم. چرا كه لازم است نسبت به اين كتاب شناخت جامعتري بدست آوريم و در زمينهي سير نهجالبلاغه در تاريخ نيز بحثي ارائه شود با اين مضمون كه اين كتاب چه مراحلي را در طول تاريخ پشت سر گذاشته و چه حوادثي را به خود ديده است و به اصطلاح از ديد تاريخ ادبيات به اين كتاب نگاه شود. بحث ديگر در زمينهي اسناد نهجالبلاغه است. نهجالبلاغه گرچه به اصطلاح حوزه، يك كتاب مرسلي هست، اما از نظر اعتبار نميتوان آن را به ديد يك كتاب مرسل نگاه كرد، البته ميتوان آن را به كتاب «من لا يحضره الفقيه» تشبيه كرد. در آنجا مؤلف خود اشاره ميكند كه اسناد را حذف كردهام ولي سلسلهي سند من معلوم است، كتابهايي كه به آنها استناد ميكنم، مشخص است و احاديثي را كه بين من و خداوند حجت بوده است، ذكر ميكنم. بنابراين با تصريح مولف، اين كتاب هم كتابي مُسْنَد ميشود. مرحوم شريف رضي اين تصريح را نفرمودهاند؛
اما با توجه به نكاتي كه در مقدمه نهجالبلاغه آمده است روشن ميشود كه مرحوم علامه شريف رضي، با دقت و احتياط كامل نسبت به وثاقت راوي و اعتبار منبع، به نقل احاديث و انتخاب آنها اقدام كرده است.
و اينك به نمونههايي از كلمات ايشان در اين رابطه توجه فرماييد.
«… إبتَدَأتُ بِتَألِيفِ كِتابٍ فِي خَصَائِصِ الائمّة عَلَيهِمُ السّلام يَشتَمِلُ عَلَي مَحَاسِنِ أخبَارِهِم وَ جَواهِرِ كَلامِهِم…»
من در آغاز جواني به نگارش كتابي در ويژگي امامان –درود خدا بر آنان- دست زدم كه در بردارندهي سرگذشت زيبا و نيكوي آنان و سخنان چون درّ و گوهرشان بود…
بديهي است چنين شخصي با چنين انگيزهي مقدسي ممكن است احاديث مجهول از راويان و كتابهاي ناشناخته كلمات منتسب به امام را نقل كند. آيا عبارت «جواهر كلامهم» سازگار با احاديث مبهم و مجهول است؟!
«… فَاستَحسن جَمَاعَةٌ مِنَ الأصدِقَاءِ مَا إشتَمَلَ عَلَيهِ الفَصل المُقَدّم ذِكرُهُ مَعجَبِين بِبدايِعِه وَ مُتِعَجِبِينَ مِن نَواصِعِهِ وَ سَألُونِي عِندَ ذَلِك أن ابدَأ بِتَألِيفِ كِتَابٍ يَحتَوِي عَلَي مُختَارِ كَلامِ أميرِالمُؤمِنِين عَلَيهِ السّلام…»
اين كار، تحسين گروهي از دوستان را برانگيخت كه از زيباييهاي برجستهي آن به شگفت آمده بودند، در چنين شرايطي از من خواستند كتابي تأليف كنم كه گزيدهي سخنان اميرالمؤمنين –درود خدا بر او- را دربر داشته باشد.
آيا كسي ترديد دارد كه تحسين گروهي از فرهيختگان از كلمات و خطبهها، بدون توجه به اصل و منبع آنها باشد و تنها توجهشان به صرف الفاظ و عبارت بوده باشد؛ و مهمتر آنكه همين شرايط مورد نظر در نقل احاديث و علم دراية الحديث كه توانسته اين كلمات ارزشمند را نقل كند باعث شده كه از شريف رضي درخواست كند كه سخنان اميرالمؤمنين را گستردهتر جمعآوري و تدوين نمايد يعني مجموعه احاديث معتبري كه حكايت از دانش و فرهنگ امام و فصاحت و بلاغت آن بزرگوار را دارد به رشتهي تأليف بكشد بويژه در آن زمان كه منابع دست اول بطور گسترده در اختيار بوده و شخصيت شريف رضي بعنوان يك محقق و محدّث مورد قبول علماء و دانشمندان بوده است.
«… وَ اعتَمَدت بِهِ ان ابيّنَ عَن ابيّن عَن عَظِيم قَدرِ أمِيرالمُؤمِنِين عَلَيهِ السّلام فِي هَذِهِ الفَضِيلَة مُضَافَةً ألي المَحَاسِنِ الدّثرة وَ الفَضَائِلِ الجَمِة… وَأردْتُ أنْ يَسُوغَ فِي التَمثّل فِي الأفتِخَارِ بِهِ صَلَواتُ الله عَلَيه بِقَول الفَرَزدَق:
اُولئِكَ آبَائِي فَجَمَعنِي بِمِثلِهِم
إذَا جَمَعتَنَا يَا جَرِيرَ المَجَامِع
من اعتمادم در تأليف نهجالبلاغه اين حقيقت بوده كه علاوه بر زيباييهاي بيشمار و برتريهاي زياد آن حضرت، از مقام و منزلت اميرمؤمنان –درود خدا بر او- در اين فضيلت نيز پرده بردارم … پس با توفيق الهي به گردآوري خطبهها، نامهها و حكمتهاي بسيار زيبا و بليغ آن حضرت اقدام كردم.
بديهي است كه انتخاب و گردآوري بهترين و زيباترين كلمات امام فرع تفحص و شناختن منابع موثق راويان است كه از نظر علم الحديث وثاقت و اعتبار آنها به اثبات رسيده باشد. «محاسن الخطب»، «محاسن الكتب» و «محاسن الحكم و الادب» گوياي اين حقيقت است كه تنها به زيباييهاي بلاغي و الفاظ و عبارات موزون بسنده شده، حسن و اعتبار آنها زماني است كه انتساب آنها به امام از نظر علمي قطعي و مسلّّْم باشد. در غير اين صورت هر چه بر زيبايي و بلاغت آن افزوده شود گردآورنده از هدف خود دورتر خواهد شد.
«… وَ رُبّمَا جَاءَ فِي أثنَاءِ هَذا الأختِيارِ اللفّظ المُرَدّد وَ المَعنَي المُكَرّر، وَ العُذرِ فِي ذَلكَ إنّ رَوايت كَلامِهِ عَلَيهِ السّلام تَختَلِفُ إختِلافاً شَدِيداً، فَرُبّمَا إتّفَقَ الكَلام المُختَار فِي رِوَايَة فَنَقل عَلَي وَجهِهِ، ثُمّ وَجَد بَعدَ ذلِكَ فِي روَايَة اُخرَي مَوضُوعاً غَيرَ وَضعِهِ الاوّل إمّا بِزيادَةِ مُختَارَة أو لَفظ أحسَن عِبَارَة فَتَقتَضِي الحَال إن يعاد إستِظهَاراً للاختِيَار وَ غَيرة عَلَي عَقائِلِ الكَلامِ…»
و چه بسا در اثناي اين گزينش، «لفظي» با ترديد و «معنايي» با تكرار آيد. علت آن است كه روايات با يكديگر اختلاف دارند، پس گاهي كلام برگزيده، دقيقاً متن روايتي است كه بيكم و كاست آمده سپس آن كلام در روايتي ديگر به شكلي ديگر يافت گرديده كه با روايت اول تفاوت دارد يا از نظر اضافه مطلب و يا لفظ زيباتر...
بنابراين موقعيت اقتضاء ميكرده دوباره آن حديث نقل شود تا علت انتخاب مجدّداً روشن شده و كلام فهيمهوار و ارزشمند امام با دقت و عنايت ويژه محفوظ ماند.
دقت در اين عبارات بخوبي هر فرد منصف و دور از پيش داوريهاي مغرضانه را آگاه ميسازد كه علامه شريف رضي نه تنها روايات امام را از نظر سند مورد نظر و توجه داشته بلكه اختلاف نسخ را هم با همان دقت و وسواس ملاحظه ميكرده تا آن حديثي كه انتخاب مينموده دقيقاً متن كلام امام باشد جملهي «غَيرة عَلَي عَقَائِلِ الكَلام» انصافاً گوياي دقت و توجه و وسواس ايشان در مورد صحت نسبت آن به امام است و در پايان مهر تأييد بر تلاش در راه انتخاب بيشترين كلمات امام كه در مرتبهي اول موثقترين آن است.
«… وَ مَا عَليّ اِلاّ بذْلَ الجَهْدِ وَ بَلاغَ الوُسعِ»
و روشن است در آن زمان كه صنعت چاپ بوجود نيامده بود، اين تلاش در بين كتب خطّي و مقربي است كه از شرائط اوليه تأليف بوده بويژه شخصيت محقق و اديبي چون شريف رضي كه جز از منابع موثق استفاده نميكرده است.
علاوه بر دانش و اطلاع عالي ايشان از منابع گسترده و موثقي كه در اختيار داشته است. بنابراين گرچه ايشان دقيقاً اسامي كتابهاي مورد استفاده را ذكر نكردهاند ولي اشراف و دقت ايشان، بيانگر اين مطلب است كه نهجالبلاغه كتابي نيست كه از هر منبع و هر كسي مطلبي را ذكر نموده باشد. پس اين كتاب را با توجه به اينكه كتاب مرسلي نيست و دقت كافي را دارد، بايد مورد توجه قرار داد.
امّا اين كتاب در طول هزار سال در جايگاه رفيعي قرار داشته است و از طرف علماء مورد توجه و استناد بوده است. البته همين اهميت نهجالبلاغه در حوزهي تحقيق و علماء در مقايسه با جايگاه آن در نزد مردم عامه قابل اهميت است. يعني برخلاف توجه علماء و محققين درنظر عامه مردم چندان مطرح نبوده است.از سوي ديگر دشمنان تلاش ميكردند در اين كتاب خدشه وارد كنند كه قبل از پاسخ به آنها، لازم است ابتدا به اين نكته بپردازيم كه از چه تاريخي شبهات پيدا شده است. با توجه به اينكه سال400 هجري تأليف اين كتاب به پايان رسيده است و همواره نيز مورد تحقيق و تدريس بوده است، بطوري كه ذكر شده دختر سيد مرتضي آن را نزد عمويش ميخوانده. يعني كتابي متروك نبوده است، بنابراين از نظر تحقيقي زمان شروع شبهات نهجالبلاغه بسيار مهم و قابل توجه است.
وقتي به تاريخ مراجعه ميشود به اين نتيجه ميرسيم كه اشكالات و شبهات وارد شده به نهجالبلاغه، از زمان «ابن خلكان» شروع شدهاست. تا قبل از وي در زمينهي انتساب نهجالبلاغه به حضرت علي(ع) و سيد رضي به عنوان گردآورندهي كتاب، كسي ايراد و اشكالي نگرفته است.
پس اولين فردي كه در اين باره، تشكيك و ترديد نموده، ابن خلكان است. آيا ابن خلكان فرد باتقوا و متديني بوده است يا خير؟ براي شناخت ابن خلكان به طور اختصار توضيحاتي ارائه ميگردد:
اولاً: تخصص ايشان در شعرشناسي يزيد ابن معاويه بودهاست. وي در زمينهي اشعار يزيد بسيار كار كرده و ديوان يزيد را ويرايش نموده، حتي اشعاري كه مربوط به وي نبوده، حذف و اشعار ديگري را ثبت كرده است. درواقع وي فردي علاقمند به يزيد و اشعارش بوده است. به گونهاي كه انسان تصوّر ميكند بهتر بود ايشان دربارهي اشعار يزيد نظر ميداد تا دربارهي احاديث اميرالمؤمنين(عليهالسّلام).
از نظر اخلاقي و تقوايي هم در تاريخ مطالبي نقل شده است. يك نكته در مورد اسم ايشان است. چون پدر او كه از نسل «آل برمك» بوده است، درهر جايي درخصوص آباء و اجدادش سخن ميگفته و ستايش و تعريف ميكرده، به طوري كه حالتي تهوعآور شدهبود و به او گفتهاند:
«خَلِّ كَانَ أبِي كَذا وَ جَدّي كَذا»
اينكه پدرم و جدّم چه كسي بود، و چه كار كرده را رها كن، از خودت سخن بگو.
پس معروف به «ابن خلّكان» شده است. همچنين روايت شده است كه ايشان در اواخر عمر به يكي از شاهزادگان به نام «مسعود بن ملك مظفر» علاقهمند شدهبود. البته اين امر بسيار عجيب است كه اين فرد با توجه به آنكه سني از او گذشته بود، گرفتار عشق اين پسر بچه شود. به گونهاي كه وقتي اين شاهزاده به ديدن او ميآمده، لباس رسمي خودش را، كه خاص قضات آن زمان بوده، زير پاي او پهن ميكرده است و ميگفته است: «پايت را بر روي آن بگذار.»
حتي نقل ميكنند كه وقتي اين مسئله فاش گرديد و افراد فاميل مانع از ديدار پسر بچه با ابن خلكان شدند، اين پيرمرد شروع به سرودن اشعار عاشقانه در وصف اين پسر بچه ميكند. حتي نقل شده است كه اين كار را تا پاي مرگ ادامه داد.
بنابراين چنين شخصيتي وقتي وارد عرصه علم ميشود، در كتابي به نام «وفيات الاعيان» براي اولين بار در مورد نهجالبلاغه ايجاد شبهه ميكند. در مورد اين كتاب بر اين اعتقادند كه غرض ورزي از ويژگيهاي شاخص آن است؛ به گونهاي كه نسبت به بعضي تعصّب ورزي نموده و دربارهي آنها حرفهاي نادرستي زده است. يعني به جاي تجليل از انسانهاي بزرگ به دليل تعصب خويش از آنها بدگويي كرده است. همچنين در مورد بعضي از افراد نيز به نادرست غلوّ نموده است.
نكتهي ديگري كه در اين كتاب طرح شده است، براي اولين بار بذر تشكيك در نهجالبلاغه ريخته شده است. بدين شكل كه وقتي ايشان شرح حال «سيد مرتضي» را نقل ميكند، مينويسد:
«وَ قَد اِختَلفَ النّاسُ فِي كِتَابِ نهجالبلاغه، المَجمُوع مِنْ كَلامِ عَلِيبنِابِيطَالِبٍ. هَل جَمَعَهُ؟ أم جَمَع اَخيه الرضّي؟»
و همانا مردم در خصوص كتاب نهجالبلاغه اختلاف نظر دارند كه آيا اين كتاب مجموعه گفتههاي امير المؤمنين است؟ آيا او آنرا جمعآوري كرده يا برادرش رضي؟
يعني مردم درباره كتاب اختلاف كردند، معمولاً در اينگونه موارد بايد نام و كتابي كه اشكالي را مطرح كرده ذكر شود، زيرا يك مورخ و محقق پس از برخورد با يك منبع مشخص آنرا به عنوان يك واقعيت نقل ميكند مثلاً فلان كتاب يا فلان شخص گفته است، اصلاً مشخص نيست بلكه به طور كلي ميگويد: مردم اختلاف كردهاند.
در ادامه ذكر ميكند:
«وَقَد قِيلَ اَنَّه لَيسَ مِن كَلام عَلي عَلَيهِ السّلام و اِنّما الذّي جَمَعَهُ وَ نَسَبَ إلَيه هُوَ الّذِي وَضَعَ»
يعني اين كتاب متعلق به همان كسي كه نوشته است، و به اميرالمؤمنين نسبت دادهاند.
اين حرفي است كه ابن خلّكان بدون هيچ سند و مدركي دربارهي اين تشكيك بيان ميكند. گروهي نيز كوركورانه از ابن خلكان پيروي كرده و بدون هيچگونه تحقيقي حرفهاي او را تكرار كردهاند و برخلاف آنكه افراد زيادي از مسلمانان، اعم از شيعي و سنّي، مسيحي و غيره در برابر عظمت نهجالبلاغه، زبان به اعجاب گشودهاند، خط ضعيفي هم كه بوسيلهي ابن خلكان بوجود آمده، همچنان ادامه پيدا كرده است. بعد از وي «صفدي» در «الوافي بالوفيات» نيز بدون هيچ سند و مدركي و بدون هيچگونه تحقيق و تفحصّي، همان حرف را تكرار نموده و گفته است: «احتمال دارد اين كتاب مال ايشان نباشد.»
بعد از وي نيز آقاي «يافعي» در كتاب «مرآة الجنان» ، «ذهبي» در كتاب «ميزان الاعتدال» و «ابن حجر» در كتاب «لسان الميزان» عيناً همان مطالب را كپي كردهاند. حتي اين مسأله تا دوره معاصر توسط بعضي از نويسندگان مصري چون «محمد شاكر» و بعد هم «شوقي ضيف» طرح شده است.
درزمان حاضر نيز همين خط توسط گروهي از افراد دنبال ميشود. با استفاده از امكانات اينترنت، همين ايرادات گذشته را با عبارات جديد و مقدمه و مؤخّرهاي نو، دوباره عنوان كردهاند.
به هر حال وقتي اين خط سير را مورد دقت قرار ميدهيم و با توجه به شخصيت و سابقهي اولين فردي كه اين بذر را پاشيده است، مشخص ميگردد كه توطئهاي در كار بوده است. در مورد اين توطئه نيز مجبور به توضيح يك بحث تاريخي هستيم، چرا كه وقتي به تاريخ مراجعه ميكنيم، متوجه يك سلسله حركاتي عليه حكومتهاي ظالم توسط شيعيان ميشويم. بنابراين كتابها و منابعي چون نهجالبلاغه كه مربوط به شرايط زماني حكومت ظاهري حضرت و نامه و فرمانهاي اداري وي است، ميتواند نقش بسيار مهمي در ساماندهي آن حركتها داشته باشد.
لذا چندان بعيد نيست كه از همان زمانها به بعد، هر از چندگاهي موجي عليه نهجالبلاغه براه ميافتد. به طوري كه ايجاد شك و شبهه در آن، يكي از اهداف استعماري بشمار ميآيد. شواهدي هم در همين زمينه وجود دارد.
به عنوان مثال در سال 1370 كه در هند بودم، يكي از علماي شيعي شهر لكنو، دكتراي نهجالبلاغه را از لندن اخذ نموده بود. چون اين امر براي ما خيلي جالب بود كه دانشگاههاي انگلستان در اين رشته دكتري دادهاند ، از وي خواستيم تا اين كتاب را براي ما بياورد. ولي چون از اينكار طفره ميرفت، از او پرسيدم: چرا كتاب را نميآوري؟ در پاسخ گفت: چون اين كتاب مورد استفادهي شما نيست، زيرا وقتي من ميخواستم دكتراي نهجالبلاغه در لندن بگيرم، استاد مربوطه گفت: اگر ميخواهي دكتراي تو را بدهم، بايد به گونهاي بنويسي كه انتساب آن را به حضرت علي(ع) تضعيف كني، فقط با انجام اين كار سريعاً دكتراي تو را ميدهم. بنابراين من هم براي اينكه دكترا بگيرم، مجبور شدم كه به خواستهي آنها عمل كرده و در كتابم مسألهي شك در نهجالبلاغه را مطرح كنم.
همانطور كه ميبينيد در زمان ما در دانشگاه لندن، استاد دانشگاه چقدر دقيق اين خط را ميشناسد. او ميداند كه از زمان «ابن خلكان» چه توطئهاي، چه حركتي انجام شده و ميداند اين كتاب چه نقشي دارد و چگونه ميتوان با آن مراكز علمي مقابله كرد. بنابراين خط را به خوبي حس كرده تا امروز كه اين فرد ميخواهد رساله دكتري را بنويسيد، همان خط سيرگذشته را ادامه ميدهد. حال اين شخص ميداند كه اشتباه كرده و قصد اصلاح رسالهي خويش را دارد. ولي اگر فرصت نشد و از دنيا رفت و رسالهاش توسط ورثهاش به چاپ رسيد، چنين تصوّري پيش ميآيد كه اين كتاب را يكي از علماي شيعه نوشته و بر نهجالبلاغه اشكال كردهاست!!
بنابراين احتمال ميرود كه يك حركت حساب شدهاي براي مقابله با اين كتاب و احاديثي كه در آن جمع شده، باشد. كتابي كه خطبهها و نامههاي آن در زمان حكومت ظاهري حضرت علي(ع) صادر شده است. همين ويژگي باعث تمايز اين كتاب با ساير كتابهاي حديث ميباشد.
بنابراين ميتوانيم در زمينهي همين نكتهاي كه شرح داده شد، تحقيقات و مطالعات بسياري انجام دهيم و به منابع سربزنيم. خوشبختانه منابع مربوط به نهجالبلاغه و كتب دستنويس نهجالبلاغه، به تعداد كثيري دركتابخانههاي كشورهاي مختلف موجود است. البته همين نسخههاي دستنويس سند محكمي براي اصالت اين كتاب است. خوشبختانه نسخههاي خطي بسياري وجود دارد، ولي نسخهي خطي مرحوم رضي بسيار مهم است. زيرا بر اساس تحقيقاتي كه به عمل آمده، بعضي از شرّاح نهجالبلاغه اين نسخهي خطي را داشتهاند، مثلاً: ابن ابي الحديد آن را ديده است ولي مدركي براي آن پيدا نكردهام. امّا مرحوم «ابن ميثم» نسخهي خطي سيد رضي را داشته و از آن استفاده ميكرده است. اين امر ميتواند نكتهي مهمي براي اعتبار اين كتاب باشد، يعني نوشتن احاديث و خطبهها با خط سيد رضي (با توجه به سوابق علمي و ادبي ايشان) و استفاده علما و شرّاح از اين كتاب، بر درجهي اعتبار آن ميافزايد. مثلاً در خلال مطالعهي كتاب ابن ميثم، در جلد چهارم، در سه مورد ايشان اقرار به استفاده از نسخه سيد رضي نمودهاند.
بنابراين ايشان خط رضي را ديده و با استناد به آن، اين شرح را نوشته است. البته متأسفانه در چاپي كه از شرح ابن ميثم در 5جلد شده است، متن كتاب را از نسخهي ديگري آوردهاند، به همين دليل گاهي در شرح چيزي نوشته است كه در متن به شكل ديگري است. بنابراين نسخهي سنگي از لحاظ متن در مقايسه با نسخهي 5 جلدي كه حدود 22 سال پيش نوشته شده است، از اعتبار بيشتري برخوردار است.
نكاتي مهم در تحقيق نهجالبلاغه
1- يكي از شرايط تحقيق اين است كه محقق بايد نسخههاي متعدد را در اختيار داشته باشد. يعني نبايد فقط به نسخههاي جديد توجه كرد و بر نسخههاي قديمي خط بطلان بكشيم. در همين زمينه نيز ما يك تجربه داريم و آن اين است كه كتابهاي شيعه در طول تاريخ با خطر تحريف مواجه شده است. بنابراين محقق بايد همه چاپها و نسخهها را داشته باشد. مثلاً در مورد خطبهي «شقشقيّه» گروهي معتقدند اشكالاتي كه به نهجالبلاغه از زمان ابن خلكان به بعد وارد شده است، مربوط به همين خطبه است. چون در اين خطبه امام صريحاً از آن سه نفر انتقاد كردهاست و ضعفها و كاستيهاي بسيار مهمي را كه داشتهاند، خدمت امام بيان كرده و امام با بياني شيوا و شيرين و زيباي ادبي آنها را پاسخ گفتهاند. يكي از دلايلي كه بعضيها معتقدند نهجالبلاغه متعلق به امام نيست، همين مطلب يعني انتقاد منطقي امام از خلفا است.
به هر حال وقتي منابع را بررسي ميكنيم، ميبينيم خطبه شقشقيه در منابعي كه قبل از تولد سيد رضي تأليف شده، آمده است، در كتاب «عقد الفريد» نوشته «ابن عبد ربه مالكي» كه مرحوم مجلسي نيز نقل كردهاند، خطبه «شقشقيه» ذكر شدهاست. ليكن در چاپهاي بعدي اين مطلب حذف گرديده است.
2- نكتهي ديگر آنكه تحقيق در نهجالبلاغه براي علماء مطلب جديدي نيست. در تحقيق در نهجالبلاغه و هر كتاب ديگري، لازم است ابتدا يك مطالعهي اجمالي داشته باشيم. البته اين مطالعهي اجمالي نبايد بيش از يك سال طول بكشد، هر چه كمتر زمان ببرد، بهتر است. با اين مطالعهي اجمالي علاوه بر اشراف كلّي بر كتاب و محتواي آن نكات جالب و نامفهومي كه نياز به بررسي بيشتري دارد را مشخص كنيم. در مطالعهي اجمالي و به طور كلّي در مطالعات بايد همواره از كاغذ و قلم استفاده كنيم و از نوشتن نكات مهم نبايد كوتاهي شود. اگر مطالعهي اجمالي خيلي طولاني شود، اشراف انسان كم ميشود.
3- مسأله ديگر روش فيش¬¬برداري در تحقيق است. البته كساني كه با كامپيوتر كار ميكنند، اين روش سادهتر و وقت كمتري را ميگيرد. ولي فيشبرداري به شكلي نباشد كه اگر بعداً هم خواستند به آنها مراجعه كنند، دچار مشكل شوند. مرحوم علامه جعفري ميگفتند: من يك اتاق فيش نوشتهام، امّا مرتّب نكردهام و نيازمند است كه شخصي يا گروهي آنها را تنظيم كند تا قابل استفاده شود.
بنابراين فيشبرداري بايد به گونهاي باشد كه به ما در هر زماني كمك كند، مثلاً فيشبرداري ميتواند بر اساس «خطبهها»، يا بر اساس «موضوع» باشد، يعني ابتدا موضوعبندي كرده و سپس خطبهها را در ذيل موضوعات بگذاريم. به اين ترتيب به راحتي ميتوان در مواقع مطالعه استفاده كرد.
4- بعد از مطالعهي اجمالي به مطالعه دقيق حداقل يك شرح ميرسيم. حدود 10 شرح از نهجالبلاغه وجود دارد. اهميت اين مطالعهي دقيق اين است كه حداقل انسان يك بار به تمام كلمات نهجالبلاغه مراجعه كرده و نظرات علماء دقيقاً مورد استفاده قرار گرفته است.
در نوشتن موضوعي مطالب، بهتر است همان موضوع را در شرحهاي مختلف ببيند. مثلاً موضوع «تقوي» در همهي شرحها ديدهشود.
5- مطلب بعدي دربارهي «موضوع شناسي» از خود متن است يعني وقتي ما متني را مطالعه ميكنيم، موضوعات را از خود متن استخراج كنيم. گاهي انسان دنبال موضوعي ميگردد و ميخواهد مطالبي براي اين موضوع جمعآوري كند، گرچه اين روش بسيار مفيد است، چرا كه موضوعاتي در جامعه مطرح است كه نيازمند به تحقيق پيرامون آن ميباشيم. ولي بهتر است كه ما نهجالبلاغه را مورد مطالعه قرار دهيم و ببينيم امام دربارهي چه موضوعاتي سخن گفته است.
نكتهي ديگري كه در اينجا مطرح است، اطلاعات قبلي محقق است. يعني ضروري است كه محققين يك سري اطلاعات و تخصصهاي اوليه داشته باشند و سپس وارد تحقيق در زمينهي نهجالبلاغه گردند.
پس ما اگر در مورد مسائل اجتماعي و ديني يا هر زمينهاي اطلاعات گستردهاي داشته باشيم، در مطالعهي نهجالبلاغه دريچههاي جديدي به روي ما گشوده ميشود كه باعث استفادهي بهتر و بيشتر ميشود.
يكي از نكتههايي كه امروزه بسيار مهم است، وجود خلاء در زمينهي شرح گسترده و تخصصي نهجالبلاغه است. لازم است افراد متخصص در علوم مختلف با توجه به داشتن ديدگاه حديثي و نهجالبلاغهاي، در اين زمينه شروع به مطالعه نمايند. آنچه مسلم است با وجود نگارش كتب بسيار در زمينهي نهجالبلاغه هنوز بيشتر مطالب نهجالبلاغه حتي در زمينهي خداشناسي، توحيد، معاد، اقتصاد، مديريت و مسائل ديگر، بكر و ناشناخته ماندهاست.
فعاليتهاي بنياد نهجالبلاغه
در خاتمه در زمينهي اقدامات بنياد توضيحاتي ارائه ميشود. اين بنياد چند اقدام در برنامهي كاري خود دارد:
يكي تحقيق متون كهن بعضي از شرحهايي كه ذكر آنها رفت، توسط بنياد از نقاط مختلف چون كشور هند، تهيه و چاپ شده است. ترجمه به لغات مختلف نيز از ديگر اقدامات بنياد است. مثل ترجمهي كلمات قصار به سيزده زبان از كارهاي بنياد ميباشد. يا با موسسات و گروههاي ديگر در زمينهي ترجمهي نهجالبلاغه به زبانهاي زندهي دنيا همكاري و مساعدت داشته است.
همچنين در زمينهي تحقيق درموضوعات مختلف نهجالبلاغه، گامهاي جدّي و اساسي برداشته است. بنياد حدود 100 كتاب و جزوه در زمينهي موضوعات مختلف نهجالبلاغه چاپ كرده است. البته بسياري نيز هنوز در دست چاپ است و بسياري از موضوعات هم وجود دارد كه هنوز روي آنها كار نشده است. پايان نامههاي دانشجويي بسياري در اين زمينه تأليف شده است و مراجعات كثيري براي گرفتن موضوعات نهجالبلاغه وجود دارد. بسيار ارزنده است كه با توجه به اعتقاد ما مبني بر كتاب روز بودن نهجالبلاغه، موضوعات جامع فعلي را با موضوعات نهجالبلاغه تطبيق دهيم.
كار مهم ديگري كه ميبايست در نظام كشور ما وارد شود، برنامه و دستورالعملهايي است كه امروزه مجلس و دولت روي آنها كار ميكنند. به عنوان مثال در رابطه با «عهدنامهي مالك اشتر» شايد بيش از صد كتاب نوشته شده باشد، اما اين اقدام كافي نيست. چرا كه نياز امروز ما با سي سال پيش خيلي تفاوت كرده است. درگذشته اصولاً در اين مجامع چنين مطالبي خوانده نميشد، ولي امروزه عهدنامهي مالك اشتر و مطالب پيرامون آن، بايد به شكل «طرح» يا «لايحه» مطرح شود. مثلاً اميرمؤمنان در زمينهي گرفتن ماليات ميفرمايد: ابتدا از ماليات دهندگان سؤال كنيد كه آيا به اموال شما ماليات تعلق ميگيرد يا نه؟ و در صورت پاسخ منفي تجسس نكنيد.
اين دستور صريح حضرت است، بنابراين نبايد فقط شرح داده شود بلكه بايد گروههايي مثل ائمهي محترم جمعه روي آن كار كنند تا در كنار احترام به شخصيت ماليات دهنده، گروههاي نظارتكننده هم وجود داشتهباشد تا جلوي سوء استفادههاي احتمالي گرفتهشود. بنابراين در مورد اين عهدنامه و مسائلي كه ميخواهيم به صورت يك طرح كاربردي، ارائه دهيم، قبلاً بايد گروههاي علمي روي آن كار كنند و مجلس هم تصويب كند تا وارد بستر تشكيلات اداري جامعهي اسلامي شود.
سیدجمال الدین دین پرور
منبع : بنياد نهج البلاغه
مطالب مشابه :
مقاله درباره معاد.....
نظريات مختلف درباره معاد. دارد و بعضي از فلاسفه ي غير اسلامي به معاد روحاني معتقدند
تجربه گرايي در خدا شناسی
"جان لاك" در اثر مشهورش(تحقيق درباره ي فهم انساني) مي كوشد كه دو موضوع مهم را روشن سازد .
روش تحقيق در نهجالبلاغه
البته همين اهميت نهجالبلاغه در حوزهي تحقيق و دربارهي ي خداشناسي، توحيد، معاد
احقاق الحق آيت الله ميرزا موسي حايري ( فهرست و مقدمه )
آراء چهارگانه دربارهي معاد جايز نميباشد، و بررسي و تحقيق به خصوص براي اهل علم
طرح درس دین و زندگی 2درس 6
در اين کتاب الهي ، بعد از توحيد و يکتا پرستي ، درباره ي هيچ موضوعي به اندازه ي معاد تحقيق : 1
دين و زندگي (۲) در يك نگاه
(انديشه و تحقيق صفحهي پاسخ به يك اشكال در مورد معاد: آيا در قرآنكريم دربارهي
پايان نامه دكترا
10_ احمد توانا _ بررسي و تحقيق دربارهي کتاب 21_ سيدحسين خوابنما _ معاد از نظر فلاسفهي
برچسب :
تحقيق درباره ي معاد