خلاصه فصل رشد جسماني و شناختي در نوجواني درس رشد لورابرگ
- ديدگاه اجتماعي معتقد است كه در نوجواني، مشكلات خاصي مانند اختلالهاي خوردن، افسردگي، خودكشي و قانون شكني بيش از گذشته روي ميدهند.
مارگارت ميد معتقد است محيط اجتماعي كاملاً مسئول تجربيات نوجوانان است، از تجربيات آشفته
و پريشاني گرفته تا تجربيات آرامش بخش و بدون استرس.
- ديدگاه متعادل معتقد است كه نيروهاي زيستي، روان شناختي و اجتماعي با هم بر رشد نوجوان تأثير ميگذارند.
- اغلب جوامع روستايي و قبيلهاي، بين كودكي و پذيرش كامل نقشهاي بزرگسالي، مرحلة كوتاهي دارند. در كشورهاي صنعتي كه مشاركت موفقيتآميز در زندگي اقتصادي به چند سال تحصيلات نياز دارد، هنگاميكه نوجوانان براي زندگي شغلي ثمربخش آماده ميشوند، با چند سال وابستگي اضافي به والدين و به تعويق انداختن ارضاي جنسي روبرو ميشوند.
- پژوهشگران معمولاً نوجواني را به 3 مرحله تقسيم ميكنند :
1) اوايل نوجواني (11 تا 14 سالگي) : در اين دوره تغييرات بلوغ سريع است.
2) اواسط نوجواني (14 تا 16 سالگي) : تغييرات بلوغ اكنون تقريباً كامل شده است.
3) اواخر نوجواني (16 تا 18 سالگي) : و نوجوانان كاملاً ظاهر بزرگسالي كسب ميكنند و انتظار دارند نقشهاي بزرگسالي را بر عهده بگيرند.
بلوغ انتقال جسماني به بزرگسالي :
- دخترها كه از زمان پيش از تولد، رسش جسماني پيشرفتهاي دارند، بطور متوسط 2 سال زودتر از پسرها بالغ ميشوند.
- تغييرات هورموني كه تحت تأثير وراثت قرار دارند، از 8 تا 9 سالگي جريان دارند.
ترشح هورمون رشد و تيروكسين افزايش مييابند و به افزايش فوقالعاده اندازه بدن و رسش استخوان بندي منجر ميشوند.
- رسش جنسي را هورمونهاي جنسي (استروژن و آندروژنها) كنترل ميكنند. استروژنها در هر دو جنس، ترشح هورمون رشد را نيز افزايش ميدهند و همراه با آندروژنها، افزايش تراكم استخوان را تحريك ميكنند.
- بيضههاي پسر مقدار زيادي آندروژن از نوع تستوسترون ترشح ميكنند به رشد عضلاني، موي بدن
و صورت و خصوصيات جنسي مردانه ديگر منجر ميشود. بيضهها مقدار كمي استروژن نيز ترشح ميكنند.
- استروژنها كه تخمدانههاي دختر آنها را ترشح ميكنند باعث ميشوند كه پستانها، رحم و واژن رشد كنند و بدن خصوصيات زنانه به خود بگيرد و چربي متراكم شود. استروژنها به تنظيم چرخة قاعدگي
نيز كمك ميكنند.
- آندروژنهاي فوق كليوي كه از غدد فوق كليوي ترشح ميشوند بر جهش قد دخترها تأثير ميگذارند در حاليكه بر پسرها تأثير چنداني ندارد.
- تغييرات مربوط به بلوغ دو نوع هستند : 1) رشد كلي بدن 2) رسش ويژگيهاي جنسي
- اولين نشانه بيروني بلوغ، افزايش سريع قد و وزن است كه جهش رشد ناميده ميشود. رشد اندازه بدن در اغلب دخترها در 16 سالگي و در پسرها در 5/17 سالگي كامل ميشود، يعني زمانيكه اپي فيزها در انتهاي استخوانهاي بلند بطور كامل بسته ميشود.
در مجموع، هنگام بلوغ تقريباً 25 سانتيمتر به قد و 20 تا 35 كيلوگرم به وزن افزوده ميشود.
- در طول بلوغ، روند سري – پايي رشد نوباوگي و كودكي برعكس ميشود. درابتدا رشد دستها و پاها
و بعد رشد تنه شتاب ميگيرد كه همين افزايش قد نوجوان را توجيه ميكند.
- شانه پسرها نسبت به لمبرها عريض ميشوند، در حاليكه لمبرهاي دختر نسبت به شانهها و كمر عريضتر ميشوند. در نهايت پسرها از دخترها بزرگتر ميشوند و پاهاي آنها در مقايسه با بدن بلندتر هستند.
- در حدود 8 سالگي، به دستها، پاها و تنه دخترها چربي اضافه ميشود و اين روند بين 11 تا 16 سالگي شتاب ميگيرد. در مقابل، چربي دست و پاي پسرهاي نوجوان كاهش مييابد گرچه عضلة هر دو جنس افزايش مييابد، اما اين افزايش در پسرها كه عضلات استخوان بندي، قلب و گنجايش ريه آنها بيشتر رشد ميكنند، خيلي بيشتر است. در ضمن تعداد سلولهاي قرمز خون و بنابراين توانايي انتقال اكسيژن از ريهها به عضلات، در پسرها (نه در دخترها)، افزايش مييابد.
فعاليت بدني و رشد حركتي
- پيشرفت دخترها در فعاليتهاي بدني كند و تدريجي است و در 14 سالگي وضعيت ثابتي به خود ميگيرد در مقابل پسرها در نيرو، سرعت و استقامت جهش قابل ملاحظهاي را نشان ميدهند كه تا سالهاي نوجواني ادامه مييابد.
- شايستگي ورزشي در پسرها قوياً با تحسين همسالان و عزت نفس ارتباط دارد. برخي از نوجوانان به قدري در فكر مهارتهاي بدني هستند كه به داروهاي افزايش دهنده عملكرد روي ميآورند.
- ورزش علاوه بر اينكه عملكرد حركتي را بهبود ميبخشد، بر رشد شناختي و اجتماعي نيز تأثير دارد. ورزشهاي درون مدرسهاي و درون شهري در زمينه كار گروهي، حل مسئله، ابزار وجود و رقابت درسهاي مهمي به نوجوانان ميدهند.
رسش جنسي
- ويژگيهاي جنسي نخستين، اندامهاي توليد مثل را در بر ميگيرند ]تخمدانها، رحم و واژن در زنان
و آلت مردي، كيسه بيضهها در مردان[
- ويژگيهاي جنسي ثانوي در بيرون بدن قابل مشاهده هستند و علايم ديگر رسش جنسي را تشكيل ميدهد. (براي مثال، رشد پستا در زنان و ظاهر شدن موي زير بغل و زهار در هر دو جنس) معمولاً رشد مربوط به بلوغ 4 سال طول ميكشد.
رسش جنسي در دخترها : بلوغ زن معمولاً با رشد كردن پستانها و جهش رشد آغاز ميشود نخستين قاعدگي از 5/10 ال 5/15 سالگي نوسان دارد بعد از نخستين قاعدگي، رشد پستان و موي زهار كامل ميشود و موي زير بغل نمايان ميبوشد. نخستين قاعدگي بعد از اوج جهش قد روي ميدهد.
رسش جنسي در پسرها : اولين نشانه بلوغ در پسرها، بزرگ شدن بيضههاست، كه تغييراتي را در بافت
و رنگ كيسه بيضه به همراه دارد. طول نميكشد كه بعد از آن موي زهار پديدار ميشود و آلت مردي شروع به بزرگ شدن ميكند.
جهش رشد در پسرها خيلي ديرتر از دخترها روي ميدهد. درست بعد از اوج رشد، بدن، موي صورت
و بدن نيز نمايان مي شود و شاخص ديگر رسش جسماني در مرد، كلفت شدن صداست كه اين به خاطر بزرگ شدن حنجره و طويل شدن تارهاي صوتي است. تغيير صدا معمولاً هنگام اوج جهش رشد مرد صورت ميگيرد و تا پايان يافتن بلوغ كامل نميشود. در حاليكه آلت مردي رشد ميكند، غده پروستات و كيسههاي مني بزرگ ميشودند. در حدود 5/13 سالگي نخستين انزال روي ميدهد.
تفاوتهاي فردي در رشد مربوط به بلوغ
- وراثت در زمان بندي بلوغ دخالت زيادي دارد.
- دخترها، افزايش سريع وزن بدني و چربي (لپتين) موجب رسش جنسي ميشود و به همين دليل دخترهاي چاق زودتر به بلوغ ميرسند. در مقابل، دخترهايي كه در سنين پايينتر، ورزش سنگين ميكنند يا خيلي كم غذا ميخورند، معمولاً دستخوش بلوغ ديررس هستند.
- در مناطق فقرزده، كه سوء تغذيه و بيماري عفوني شايع هستند بلوغ در دختران به تعويق ميافتد، در كشورهاي در حال توسعه، دخترهاي خانواده مرفه، 6 تا 18 ماه زودتر از خانوادههاي محروم به بلوغ ميرسند. اما در كشورهاي صنعتي كه غذا فراوان است، نقش مشترك وراثت و محيط در رشد و بلوغ آشكار است. به عنوان مثال دخترهاي آمريكايي آفريقايي تبار تقريباً 6 ماه زودتر از دخترهاي آمريكايي آريايي تبار به بلوغ ميرسند كه به علت اضافه وزن و چاقي در جمعيت سياه پوست است ولي نقش وراثت هم بيتأثير نيست و دخترهايي سياه پوست معمولاً قبل از دخترهاي سفيد پوست هم سن و هم وزن خود به بلوغ ميرسند.
- دخترهايي كه در معوض تعارض خانوادگي قرار دارند زودتر به بلوغ ميرسند نسبت به دخترهايي كه روابط خانوادگي صميمانه دارند. پس تهديد شدنِ سلامتِ هيجاني به بلوغ شتاب ميبخشد، در حاليكه تهديد شدن سلامت جسماني آن را به تعويق مياندازد.
رشد مغز
- در نوجواني، رشد و ميليندار شدن رشتههاي عصبي تحريك شده، شتاب ميگيرد و اتصالات بين مناطق مختلف مغز را نيرومند ميكنند (مخصوصاً اتصالات بين قطعههاي پيشاني).
- اين تغيير در مغز نوجوانان به پيشرفتهاي شناختي گوناگون از جمله توجه، برنامهريزي، توانايي ادغام كردن اطلاعات و خودگرداني كمك ميكند.
- در انسانها و ساير پستانداران، نورونها در مدت بلوغ نسبت به انتقال دهندههاي عصبي تحريكي حساستر ميشوند.
- هنگام بلوغ، شايد به علت اينكه حساسيت عصبي به نور شب افزايش مييابد، در نحوهاي كه مغز زمانبندي را تنظيم ميكند، تغييراتي روي ميدهد. در نتيجه، نوجوانان خيلي ديرتر از دوران كودكي خود به خواب ميروند. محروميت از خواب در پيشرفت كم، خُلق افسرده و مشكلات رفتاري دخالت دارد. واكنشپذيري نسبت به استرس به خاطر تغييراتي در فعاليت انتقال دهندة عصبي در طول نوجواني تغيير ميكند.
- خُلق نوجوانان كوچكتر (12 تا 16 ساله)، در مقايسه با خُلق بزرگسالان كتر باثبات بود و اغلب از شادي به غم و دوباره برگشت به شادي، تغيير ميكند. اين نوسانات خُلقي با تغييرات موقعيتي ارتباط نيرومندي داشتند. بهترين لحظات نوجوانان مواقعي بودك ه با دوستان خود به سر ميبردند و فعاليتهايي را كه خود انتخاب كرده بودند انجام ميدادند. لحظههاي بد، مواقعي بودند كه توسط بزرگسالان ترتيب داده شده بودند (كلاس، كار و مراسم مذهبي).
در مجموع، نيروهاي زيستي، روانشناختي و اجتماعي با هم بر تجريبات هيجاني نوجوانان تأثير ميگذارند. اين توجيه با ديدگاه متعادل هماهنگ است.
- دخترها عموماًبه نخستين قاعدگي با شگفتي و هيجانات گوناگون واكنش نشان ميدهند، ولي اينكه آيا احساسات آنها به جهت مثبت يا منفي گرايش پيدا كنند، به آگاهي قبلي و حمايت اعضاي خانواده بستگي دارد. گرچه پسرها معمولاً از پيش در مورد نخستين انزال آگاه هستند، آنها نيز با احساسهاي گوناگون به آن واكنش نشان ميدهند. پسرها براي تغييرات جسماني بلوغ كمتر از دخترها حمايت اجتماعي ميشوند.
- بلوغ با فاصلهگيري روانشناختي بين والد و فرزند همراه است. در تعدادي از فرهنگهاي غيرصنعتي جدايي جسماني جوانان از خانواده مانع از روابط جنسي بين خويشاوندان تني نزديك ميشود اما چون نوجوانان در كشورهاي صنعتي هنوز از لحاظ مالي به والدين وابستهاند، نميتوانند خانواده را ترك كنند.
- تعارض والد – دختر شديدتر از تعارض با پسرهاست، شايد به اين علت كه والدين محدوديتهاي بيشتري را براي دخترها ايجاد ميكنند. اما اغلب اختلافنظرها ملايم هستند.
تأثير بلوغ زودرس در نوجوانان
- بزرگسالان و همسالان، پسرهايي كه زود بالغ ميشوند، آرام، مستقل، متكي به نفس و از لحاظ بدني جذاب ميدانند. در مقابل پسرهايي كه دير بالغ ميشوند مضطرب، بسيار پر حرف و محبتخواه برداشت ميشوند.
- دخترهايي را كه زود بالغ ميشوند، گوشهگير، مضطرب، فاقد محبوبيت و اعتماد به نفساند. آنها به رفتارهايي مانند مشروبخواري و انجام دادن فعاليتهاي جنسي زود هنگام ميپردازند و عملكرد خوبي در مدرسه ندارند. در مقابل، همسالان آنها كه دير بالغ شدهاند، از لحاظ بدني جذاب، سر زنده و معاشرتي برداشت ميشوند.
- دو عامل اين گرايش را توجيه ميكند :
1) اينكه بدن نوجوان تا چه اندازهاي با آرمانهاي فرهنگي جذابيت بدني هماهنگ است.
2) اينكه نوجوان تا چه اندازه از لحاظ جسماني با همسالان خود تناسب دارند.
- جامعه، زن جذاب را لاغر و ساق بلند و مرد جذاب را قد بلند و چهار شانه و عضلاني در نظر ميگيرد. اين نتيجهگيريها بر عزت نفس و سلامت روانشناختي نوجوانان تأثير ميگذارند.
مسايل تندرستي
- رايجترين مشكل تغذيه نوجوان كمبود آهن است. بطوريكه نياز به آهن در مدت جهش رشد به حداكثر ميرسد.
- اكثر نوجوانان كلسيم كافي دريافت نميكنند و از نظر ريبوفلاوين (ويتامين B) و منيزيم دچار كمبود هستند كه هر دو به سوخت و ساز كمك ميكند.
- دو اختلال بسيار جدي در نوجوانان :
1) بياشتهايي عصبي
2) پر اشتهايي عصبي هستند.
- بي اشتهايي عصبي، اختلال خوردن فاجعهآميزي است كه به موجب آن جوانان به خاطر ترس وسواسي از چاق شدن به خود گرسنگي ميدهند.
- سوء تغذيه موجب رنگ پريدگي، شكنندگي و رنگ باختن ناخنها، موهاي تيره فرم در سراسر بدن
و حساسيت شديد نسبت به سرما ميشود. اگر سوء تغذيه ادامه يابد، عضله قلب كوچك ميشود. كليهها از كار ميافتند و آسيب مغزي جبران ناپذير و از دست دادن تراكم استخوان روي ميدهند. تقريباً
6 درصد بيماران مبتلا بي بياشتهايي عصبي در اثر عوارض جسماني يا خودكشي، ميميرند.
- معمولاً مادرهاي اين دخترها در مورد ظاهر بدن، پيشرفت و مقبوليت اجتماعي انتظارات بالايي دارند
و بيش از حد محافظتكننده و كنترلكننده هستند. پدرها از لحاظ عاطفي فاصلهگير هستند. دخترهاي مبتلا به بياشتهايي عصبي، شخصيت كمالگرا و خجالتي دارند.
- پر اشتهايي عصبي، نوعي اختلال خوردن كه به موجب آن نوجوان رژيم سختي ميگيرد و ورزش بيش از اندازه كرده و همراه با آن پر خوري ميكنند و معمولاً بعد از آن عمداً استفراغ كرده و براي پاكسازي، از ملينها استفاده ميكنند.
- پر اشتهايي عصبي از بي اشتهايي عصبي شايعتر است. تقريباً 2 تا 3 درصد دختران نوجوان به آن مبتلا هستند.
- پر اشتهايي عصبي مانند بي اشتهايي عصبي تحت تأثير وراثت قرار دارد. اضافه وزن و بلوغ زودرس خطر اين اختلال را افزايش ميدهند. برخي از افراد مبتلا به پر اشتهايي عصبي كمالگرا هستند و بقيه نه تنها در زمينه خوردن بلكه در زمينههاي ديگر زندگي نيز فاقد كنترل شخصي هستند و به دزدي از فروشگاهها و سوء مصرف الكل ميپردازند.
- ويژگيهاي نوجواناني كه از لحاظ جنسي فعال هستند.
فعاليت جنسي زود هنگام و مكرر نوجوانان با خصوصيات فردي، خانوادگي، همسالان و تحصيلات ارتباط دارد از جمله اين خصوصيات ميتوان به اين موارد اشاره كرد.
زمان بندي زود هنگام بلوغ، طلاق والدين، خانوادههاي تك والد و خانوادههايي كه ناپدري يا نامادري سرپرستي را بر عهده دارند، اندازه بزرگ خانواده، اعتقاد مذهبي كم يا معتقد نبودن به مذهب، نظارت ضعيف والدين، ارتباط آشفته والد – فرزند : دوستان و خواهر – برادران بزرگتر كه از لحاظ جنسي فعال هستند، عملكرد تحصيلي ضعيف، آرمانهاي تحصيلي پايين و گرايش به انجام دادن اعمال هنجارشكن
از جمله مصرف الكل و دارو و بزهكاري.
فعاليت جنسي
- تغييرات هورموني بلوغ به افزايش انگيزه جنسي منجر ميشود ولي عوامل اجتماعي بر اينكه چگونه نوجوانان ميل جنسي خود را كنترل كنند تأثير ميگذارند.
- فعاليت جنسي زود هنگام و فراوان با عوامل مرتبط با محروميت اقتصادي ارتباط دارد. در ضمن، بسيارياز نوجوانان كه فعاليت جنسي دارند، بطور منظم از وسايل جلوگيري استفاده نميكنند. فرآيندهاي شناختي نوجوانان در محافظت كردن از خودشان در برابر حاملگي است.
- تقريباً 2 تا 3 درصد نوجوانان خود را هم جنسگرا يا دو جنسگرا ميدانند. عوامل زيستي، از جمله وراثت و سطح هورمون پيش از تولد، در هم جنسگرايي نقش مهمي دارند. نوجوانان هم جنسگرا در تشكيل دادن هويت جنسي مثبت مشكلات زيادي دارند.
- خيلي از اين نوجوانان به خاطر نداشتن امكانات تحصيلي و شغلي، به پدر – مادري زود هنگام روي ميآورند تا از اين راه به بزرگسالي انتقال يابند.
- بعد از اينكه بچه به دنيا ميآيد، زندگي نوجوانان حداقل از سه نظر وخيمتر ميشود :
1) موفقيت تحصيلي : زايمان كردن قبل از 18 سالگي احتمال به اتمام رساندن دبيرستان را كاهش ميدهد.
2) شرايط مالي : بخاطر تحصيلات كم، بيثباتي زندگي زناشويي و فقر، بسياري از مادران نوجوان مستمريبگير هستند. اگر آنها استخدام شوند، تحصيلات محدود باعث ميشود كه به مشاغل كم درآمد
و ناخوشايند رضايت دهند. بسياري از پدران نوجوان نيز بيكار هستند يا مشاغل غير ماهرانه دارند. معمولاً درآمد آنها به قدري كم است كه نميتوانند نيازهاي اساسي فرزندان خود را تأمين كنند.
- سه عامل ميزان بروز حامگلي نوجوانان را افزايش ميدهند :
1) نبود آموزش جنسي كارآمد 2) خدمات ضد حاملگي ارزان قيمت 3) فقر
- فعاليت جنسي زود هنگام همراه با عدم استفاده از وسايل ضد حاملگي، به ميزان بالايي بيماريهاي آميزشي در بين نوجوانان آمريكايي منجر ميشود. بسياري از جوانان هنگاميكه نوجوان بودهاند به ايدز مبتلا شدهاند. در صورتيكه بيماريهاي آميزشي درمان نشوند، عقيم شدن و عوارض مهلك به بار ميآورند.
- مرد حداقل دو برابر راحتتر زن را به بيماري آميزشي، از جمله ايدز مبتلا ميكند، در حاليكه زن به اين راحتي مرد را مبتلا نميكند.
- در كشورهاي صنعتي، مصرف الكل و مواد مخدر در بين نوجوانان فراگير است.
- عوامل محيطي كه در مصرف مواد به نوجوان كمك ميكنند عبارتند از : مشكلات سلامت رواني خانواده، مصرف مواد توسط والدين يا خواهر – برادرهاي بزرگتر، فقدان صميميت و روابط مناسب والدين، سوء استفاده جسمي و جنسي و عملكرد تحصيلي ضعيف.
- پيشگيري و جلوگيري از مصرف مواد توسط نوجوان :
1) فرزندپروري كارآمد زيرنظر گرفتن فعاليتهاي نوجوانان
2) آموزش مهارتهايي براي مقاومت كردن در برابر فشار همسالان
3) باتأكيد كردن بر مخاطرات داروها براي سلامتي و ايمني
4) متعهد كردن نوجوان براي مصرف نكردن داروها
نظريه پياژه = مرحله عمليات صوري
- به عقيده پياژه، مرحله عمليات صوري در حدود 11 سالگي آغاز ميشود. نوجوانان در اين مرحله توانايي تفكر انتزاعي منظم و عملي را پرورش ميدهند. در حاليكه كودكان در مرحله عمليات عيني ميتوانند «طبق واقعيت عمل كنند» ولي نوجوانان در مرحله عمليات صوري قادرند «طبق عمليات عمل كنند. يعني آنها، ديگر به اشياء و رويدادهاي عيني نياز ندارند زيرا از طريق تأمل دروني به قواعد منطقي تازه و كليتر دست مييابند.
- ويژگيهاي اصلي مرحله عمليات صوري پياژه عبارتند از : 1) استدلال فرضي – قياسي
2) تفكر پياژهاي (تفكر گذارهاي)
- پياژه معتقد بود كه نوجوانان در دوره نوجواني ابتدا ميتوانند استدلال فرضي – قياسي كنند. وقتي آنها با مسئلهاي روبرو ميشوند، با فرضيه، استنباطهاي آزمونپذير را استنتاج ميكنند. به اين صورت كه بطور منظم متغيرها را جدا و تركيب ميكنند تا ببينند كدام استنباطها در دنياي عملي تأييد ميشوند. مثال : مسئله پاندول پياژه.
در مسئله پاندول پياژه، نوجواناني كه به استدلال فرضي – قياسي ميپردازند، به متغيرهايي فكر ميكنند كه ممكن است احتمالاً بر سرعت نوسان پاندول در قوس آن تأثير بگذارند. آنها هر متغير را مجزا كرده
و آزمايش ميكنند و دو متغير را با هم نيز امتحان ميكنند. در نهايت آنها به اين نتيجه ميرسند كه وزن شيء، ارتفاع رها شدن آن و مقدار نيروي وارد شده به آن بر سرعت نوسان پاندول در قوس آن تأثيري ندارد. فقط طول ريسمان اهميت دارد.
- تفكر پياژهاي، توانايي نوجوانان در ارزيابي كردن منطقگزارهها (اظهارات كلامي) بدون ارجاع به شرايط دنياي عملي است. در مقابل، كودكان فقط ميتوانند منطق اظهارات را با در نظر گرفتن آنها در برابر شواهد عيني در دنياي عملي ارزيابي كنند. مثال ژتونهاي پوكر پژوهشگر در يك موقعيت ژتوني را رد دست خود پنهان كرد و جملات دير را بيان نمود.
«ژتوني كه در دست من است يا سبز است يا سبز نيست»
«ژتوني كه در دست من است سبز است و سبز نيست»
اين پژوهشگر در موقعيت ديگري ژتون قرمز يا سبزي را جلوي ديد قرار داد و همان اظهارات را بيان نمود.
كودكان دبستاني روي ويژگيهاي عيني ژتونهاي پوكر تمركز كردند. بنابراين هر دو اظهار را غلط قضاوت كردند. در مقابل، نوجوانان منطق اين اظهارات را تحليل كردند. آنها ميفهميدند كه صرفنظر از رنگ ژتون پوكه، جملاتي كه در آن «يا» بكار رفته است هميشه درست و جملاتي كه در آن «يا» بكار رفته است هميشه درست و جملاتي كه در آن «و» بكار رفته است هميشه غلط است.
- پياژه باور نداشت كه زبان نقش مهمي در رشد شناختي كودكان دارد ولي اهميت آن را در نوجواني قبول داشت.
- كودكان و حتي بعضي از بزرگسالان تحصيل كرده نميتوانند ضرورت منطقي استدلالگذارهاي را درك كنند، اينكه درستي نتيجهگيريهاي بدست آمده از اصول به قواعد منطقي بستگي دارد نه به تأييد دنياي عملي.
به عنوان مثال «اگر سگها بزرگتر از فيلها و فيلها بزرگتر از موشها باشند در اين صورت سگها از موشها بزرگترند» كودكان بطور خودكار دانش آموخته شدة خود را به ذهن ميآورند. «فيل بزرگتر
از سگها هستند» كه درستي اين اصل را مورد ترديد قرار ميدهد.
- چرا بزرگسالان زيادي به عمليات صوري نميرسند؟ يك دليل آن است كه افراد به احتمال زياد در موقعيتهايي كه تجربة زيادي داشتهاند بصورت انتزاعي و منظم فكر ميكنند. درسهاي رياضي و علوم به پيشرفت تكفرگزارهاي كمك ميكنند، در حاليكه درسهاي علوم اجتماعي، استدلال آماري را تقويت ميكنند. عمليات صوري مانند استدلال عيني، اغلب ويژة موقعيت و تكليف است.
- افراد در بسياري از جوامع روستايي و قبيلهاي اصلاً بر تكليف عمليات صوري تسلط نمييابند. پياژه
نيز قبول داشت كه بدون فرصت حل كردن مسايل فرضي، افراد در برخي جوامع ممكن است عمليات صوري را انجام ندهند.
ديدگاه پردازش اطلاعات درباره رشد شناختي نوجوان
- مكانيزمهاي نظريهپردازان پردازش اطلاعات عبارتند از : توجه، بازداري، راهبردها، دانش فراشناخت، خودگرداني شناختي، سرعت تفكر و توانايي پردازش كردن.
- توجه گزينشيتر شده (روي اطلاعات مربوطه تمركز ميشود) و با ضرورتهاي تكليف بهتر آشنا ميشود.
- هم بازداري محركهاي نامربوط و هم بازداري پاسخهاي آموخته شده در موقعيتهايي كه اين پاسخها مناسب نيستند، بهبود مييابد و به افزايش توجه و استدلال كمك ميكند.
- راهبردها مؤثرتر ميشوند و اندوزش، بازنمايي ذهني و بازيابي اطلاعات را بهبود ميبخشند.
دانش افزايش مييابد و استفاده از راهبردها را آسان ميكند.
- فراشناخت (آگاهي از تفكر) گسترش يافته و به آگاهيهاي تازه در مورد راهبردهاي مؤثر براي كسب اطلاعات و حل كردن مسايل منجر ميشود.
- خودگرداني شناختي بهبود مييابد، كنترل لحظه به لحظه، ارزيابي و هدايت تفكر بهتري را به بار ميآورد.
- سرعت تفكر و توانايي پردازش كردن افزايش مييابند. در نتيجه، در يك لحظه اطلاعات بيشتري را ميتوان در حافظه فعال نگه داشت و با بازنماييهاي پيچيده و كارآمد تركيب كرد.
چگونه استدلال علمي رشد ميكند؟
- مسئله مهم در استدلال علمي، هماهنگ كردن نظريهها با شواهد است.
- توانايي متمايز كردن نظريه از شواهد و استفاده از قواعد منطقي براي امتحان كردن رابطه آنها در موقعيتهاي دشوار چند متغيري، از كودكي تا نوجواني و بزرگسالي بهبود مييابد. گنجايش بيشتر حافظه فعال، كه اجازه ميدهد و تأثيرات چند متغير در يك زمان مقايسه شوند، اهميت دارد.
- درك فراشناختي، محور استدلال علمي است. هنگاميكه نوجوانان ظرف چند هفته، نظريه را در برابر شواهد ميآزمايند، راهبردهاي گوناگوني را امتحان ميكنند و به آنها ميانديشند و آنها را مورد تجديد نظر قرار ميدهند و از ماهيت منطق آگاه ميشوند. به مرور زمان، آنها درك خود را از منطق در انواع موقعيتها به كار ميبرند.
- توانايي فكر كردن به نظريهها، مجزا كردن عمدي متغيرها و جستجو كردن فعال شواهد مغاير، بندرت قبل از نوجواني وجود دارند.
- اين رويكرد هم دستاور شناختي و هم آمادگي شخصيتي است، رويكري كه به نوجوانان در تشكيل دادن هويت و اصول اخلاقي كمك شاياني ميكند.
- استدلال علمي حاصر تغيير ناگهاني و مرحلهاي نيست، بلكه از تجربيات خاصي بوجود ميآيد كه ايجاب ميكنند كودكان و نوجوانان نظريهها را با شواهد مقايسه كرده و به آنها فكر كنند و تفكر خود
را ارزيابي كنند.
خودآگاهي و تمركز بر خود
- توانايي بهتر نوجوانان در انديشيدن درباره افكارشان، همراه با تغييرات جسماني و روانشناختي كه در معرض آنها قرار دارند، به معني آن است كه آنها فكر كردن بيشتر در مورد خود را آغاز كردهاند. پياژه معتقد بود كه نوع جديدي از خود محوري به وجود ميآيد كه به موجب آن نوجوانان دوباره متمايز كردن ديدگاه خود از ديدگاه ديگران دچار مشكلاند. كه دو برداشت تحريف شده در مورد رابطه بين خود و ديگران پيدا ميشوند : 1) تماشاگران خيالي 2) افسانه شخصي
- تماشاگران خيالي يعني نوجوانان تصور ميكنند كانون توجه ديگران قرار دارند. در نتيجه آنها شديداً خود آگاه شده و اغلب براي اجتناب از اينكه شرمنده شوند، تلاش زيادي به خرج ميدهند كه حساسيت آنها را نسبت به عيبجويي ديگران توجيه ميكند.
- در افسانه شخصي نوجوانان خيلي اطمينان دارند كه ديگران آنها را مشاهده و به آنها فكر ميكنند، بنابراين عقيده كاذبي را در خود پرورش ميدهند. آنها احساس ميكنند كه استثنايي و منحصر به فرد هستند.
- وقتي افسانه شخصي با شخصيت هيجان خواه تركيب ميشود، به مخاطرهجويي نوجوانان كمك
ميكند و آنها را متقاعد ميسازد كه آسيبپذير نيستند.
- تماشاگران خيالي و افسانه شخصيت در اوايل نوجواني قويتر هستند و سپس به تدريج كاهش مييابند. اما آنگونه كه پياژه معتقد بود، اين برداشتهاي تحريف شده از خود، از خود محوري ناشي نميشوند، بلكه پيامد پيشرفتهايي در درك ديگران هستند كه باعث ميشود نوجوانان به آنچه كه ديرگان فكر ميكنند بيشتر اهميت دهند.
آرمانگرايي و انتقاد
توانايي نوجوانان در فكر كردن به احتمالات، دنياي آرمان و كمال را به روي آنها ميگشايد نوجوانان ميتوانند نظامهاي خانوادة مذهبي، سياسي و اخلاقي ديگري را تجسم كرده و ميخواهند آنها را كاوش كنند. در نتيجه، آنها اغلب ديدگاهي از دنياي بينقص را تشكيل ميدهند كه بيعدالتي، تبعيض يا رفتار مبتذل در آن وجود نداشته باشد. اختلاف بين ديدگاه بزرگسالان و نوجوانان كه اغلب «شكاف بين دو نسل» ناميده ميشود، بين والد و فرزند تنشها را بوجود ميآورد. آگاهي نوجوانان از خانوادة بينقص، كه والدين خواهر – برادرهاي آنها با اين آرمان ميخوانند، باعث ميشود كه منتقدان عيبجو شوند.
وقتيكه نوجوانان ديگران را بصورتي در نظر بگيرند كه نقاط قوت و ضعف دارند، بهتر ميتوانند براي تغيير اجتماعي و برقرار كردن روابط مناسب و با دوام بصورت سازنده اقدام كنند.
تصميمگيري
- نوجوانان وقتي ميخواهند تصميماتي را بگيرند، اغلب بصورت منطقي فكر نميكنند، يعني به اين موارد نميپردازند : 1) مشخص كردن دلايل مخالف و موافق هر گزينه 2) ارزيابي احتمالي پيامدهاي مختلف 3) ارزيابي انتخاب خود بر حسب اينكه آيا هدفهاي آنها برآورد خواهند شد يا نه 4) و اگرنه، درس گرفتن از اشتباهات و تصميمگيري بهتر در آينده.
- چرا تصميمگيري براي نوجوانان خيلي دشوار است؟ آنها در بسياري از تجربياتي كه نخستين بار با آنها روبرو ميشوند، آگاهي كافي براي پيشبيني پيامدهاي بالقوه ندارند. آنها با موقعيت هاي دشواري نيز روبرو ميشوند كه هدفهاي متضادي را در بر دارند، علاوه بر اين، آنها اغلب احساس ميكنند كه نميتوانند از پس گزينههاي زياد بر آيند در نتيجه تلاشهاي آنها براي انتخاب كردن غالباً با شكست مواجه شده و به عادت متوسل ميشوند، طبق تكانه عمل ميكنند يا تصميمگيري را به تعويق مياندازند.
- كمك كردن به نوجوانان براي فكر كردن به صورت منطقي، توانايي آنها را در گرفتن تصميمات منطقي بيشتر ميكند و به مرور زمان، هنگاميكه آنها از موفقيتها و شكستهاي خود درس ميگيرند و به فرآيند تصميمگيري فكر ميكنند، اطمينان از تصميمگيري و عملكرد آنها بهبود مييابد.
تفاوتهاي جنسي در تواناييهاي ذهني
- در دخترها نيمركه چپ قشر آنها زودتر رشد ميكنند كه در توانايي كلامي آنها مؤثر است.
- دخترها براي حل كردن مسئلههاي رياضي بيشتر به دستكاريهاي عيني وابستهاند، در حاليكه پسرها
غالباً اعداد را بصورت ذهني بازنمايي كرده و پاسخها را به سرعت از حافظه بازيابي ميكنند. مهارتهاي كلامي بهتر و روش دقيق دخترها براي حل مسئله، به محاسبه عددي آنها در سالهاي اوليه مدرسه كمك ميكنند اما عملكرد پسرها در حدود اوايل نوجواني بهتر از دخترهاست، در آزمونهاي استدلال دشوار
و هندسه كاملاً مشهور است.
- وراثت و فشارهاي اجتماعي در اختلاف جنسي در رياضي دخالت قابل ملاحظهاي دارد.
- استدلال فضايي برتر پسرها، به حل مسايل رياضي آنها كمك ميكند.
- پسرها و دخترهاي دبيرستاني تقريباً مقدار زمان برابري را صرف كار كردن با كامپيوتر ميكنند اما آنها از كامپيوتر بصورت متفاوتي استفاده ميكنند : دخترها روي ايميل، ويرايشگري متن و انجام دادن تكليف مدرسه تمركز ميكنند، در حاليكه پسرها اغلب برنامههاي كامپيوتري مينويسند، دادهها را تحليل
ميكنند و از نرمافزار گرافيك استفاده ميكنند. در نتيجه، پسرها دانش كامپيوتري تخصصيتري را كسب ميكنند.
- تكاليف چرخش ذهني و تكاليف ادراك فضايي باعث اختلاف جنسي به نفع مردها شده است. تكاليف چرخش ذهني يعني افراد در آنها بايد يك شكل سه بُعدي را با سرعت و به دقت در ذهن خود بچرخاند.
تكاليف ادراك فضايي يعني افراد بايد با در نظر گرفتن جهت محيط پيرامون خود، روابط فضايي را مشخص كنند.
- تفاوتهاي جنسي در تواناييهاي فضايي در اوايل كودكي نمايان ميشوند. وراثت احتمالاً از طريق مواجهة پيش از تولد با هورمونهاي آندروژن، عملكرد نيمكره راست را تقويت ميكند و امتياز فضايي را به مردها ميدهد.
- تجربه نيز به عملكرد فضايي برتر مردها كمك ميكند. كودكاني كه به فعاليتهاي دستكاري ميپردازند، مانند بازي با مكعبها، ساختن مدل و نجاري در تكاليف فضايي بهتر عمل ميكنند. به علاوه بازيهاي ويديويي كه به چرخش ذهني سريع تصاوير ديداري نياز دارند، نمرات فضايي را بالا ميبرند.
يادگيري در مدرسه
- تغييرات مدرسه در دورة نوجواني ميتوانند استرسزا باشند. دخترها بعد از انتقال از مدرسه ابتدايي به راهنمايي بيشتر از پسرها دچار مشكلات سازگاري ميشوند زيرا تغييرات ديگر در زندگي (بلوغ و شروع قرار ملاقات) در همين زمان روي ميدهند. نوجواناني كه با استرسهاي اضافي كنار بيايند. مخصوصاً نوجواناني كه مشكلات تحصيلي و سلامت رواني دارند – بعد از تغيير مدرسه، بيشتر در معرض خطر مشكلات سازگاري قرار دارند.
- تغييرات در مدرسه، روابط نزديك با معلمان را در دورهاي كه نوجوانان به كمك بزرگسالان نياز دارند، مختل ميكنند؛ در دورهاي كه تمركز برخورد زياد است، بر رقابت تأكيد ميكنند؛ در حاليكه
ميل به استقلال افزايش مييابد، تصميمگيري و انتخاب را كاهش ميدهند و در حاليكه نوجوانان بيشتر
به فكر پذيرش همسالان هستند، در شبكه همسالان اختلال ايجاد ميكنند.
- وقتي مدارس رقابت و برخورد متفاوت براساس توانايي را به حداقل برسانند، دانشآموزان دورة راهنمايي و دبيرستان به احتمال كمتري احساس خشم و افسردگي ميكنند و عزتنفس و پيشرفت آنها كاهش نمييابند.
- شيوه تربيت مقتدرانه با نمرات بالاتر نوجوانان ارتباط دارد روش تربيت مستبدانه و آسانگير با نمرات پايينتر ارتباط دارند. از تمام روشهاي فرزندپروري، روش بياعتنا، پايينترين نمرات و بدتر شدن عملكرد تحصيلي به مرور زمان را پيشبيني ميكند.
- فرزندپروري مقتدرانه و درگير بودن والدين در فعاليت تحصيلي، به پيشرفت بيشتر كمك ميكنند. نوجواناني كه والدين آنها پيشرفت را ترغيب ميكنند احتمالاً دوستان خود را از خانوادههاي مشابه برميگزينند.
- صميميت، بحث بيپرده، قاطعيت و نظارت كردن بر مكانها و فعاليتهاي نوجوانان باعث ميشود كه احساس كنند به آنها اهميت ميدهند و برايشان ارزش قايل هستند، تفكر عميق و خودگرداني را ترغيب ميكنند و آگاهي از اهميت درس خواندن در مدرسه را بالا ميبرند.
- نوجوانان به كلاسهايي نياز دارند كه پاسخگوي تواناييهاي رو به گسترش آنها و نيازهاي هيجاني
و اجتماعي آنها باشد. بدون تجربيات يادگيري مناسب، بعيد است كه توان شناختي آنها تحقق يابد.
- ساختار گروهبندي شدة اغلب دبيرستانها باعث ميشود كه خيلي از نوجوانان كلاسهاي خود را فاقد صميميت و پشتيباني كافي بدانند – شرايطي كه انگيزش آنها را كاهش ميدهد.
- دستهبندي براساس توانايي، در طول سالهاي ابتدايي زيانبار است. كلاسهاي ناهمگون، حداقل تا دورة متوسطه يا راهنمايي، مطلوب است. اين نوع كلاسها به انگيزش و پيشرفت دانشآموزاني كه از لحاظ پيشرفت تحصيلي خيلي تفاوت دارند، كمك ميكنند. در مقطع دبيرستان، برخي از گروهبنديها
اجتناب ناپذير هستند، زيرا جنبههاي خاصي از آموزش بايد با برنامههاي تحصيلي و شغلي نوجوانان هماهنگ شوند.
- هر چه دانشآموزان ساعات بيشتري را صرف كار نيمه وقت كنند، حضور آنها در مدرسه كمتر ميشود، عملكرد تحصيلي آنها ضعيفتر ميشود و كمتر در فعاليتهاي فوق برنامه شركت ميجويند
و به احتمال بيشتري ترك تحصيل ميكنند. در مقابل، برنامههاي كار – تحصيل كه براي برآورده
ساختن اهداف تحصيلي و شغلي ترتيب يافتهاند با نگرش مثبت نسبت به مدرسه و كار پيشرفت بيشتر
و كاهش بزهكاري همراه است.
- ترك تحصيلي حاصل فرآيند طولاني و تدريجي علاقه نداشتن به مدرسه است. تأثيرات خانواده
و مدرسه با هم شانس موفقيت نوجوانان را كاهش ميدهند. از جمله اين تأثيرات ميتوان به اين موارد اشاره كرد : عملكرد تحصيلي ضعيف، فقدان حمايت والدين از پيشرفت تحصيلي، كلاسهاي بزرگ كه روابط شخصي در آنها وجود ندارد و تدريسي كه تحريككننده نيست.
مطالب مشابه :
جدیدترین تغییرات در رشته روانشناسی/ فهرست 9 گرایش جدید روانشناسی
گروه فوق لیسانس و دکتری و دکتری روانشناسی کرد که رشته روانشناسی در مقطع
تحصیل در رشته روانشناسی در آمریکا
یعنی اینکه شما برای تحصیل در مقطع دکترا وارد دانشگاه میشین و مدرک فوق روانشناسی در مقطع
منبع شناسی دکتری
روانشناسی - منبع دانشگاههاي پذيرنده دانشجو در مقطع دکتری شامل دانشگاههاي فوق عمدتاً
منابع دکتری وزارت بهداشت
روانشناسی - منابع دکتری در مقطع دكترا قبول غير مرتبط در مقاطع فوق الذكر حداكثر 50%
خلاصه فصل رشد جسماني و شناختي در نوجواني درس رشد لورابرگ
گروه فوق لیسانس و دکتری روانشناسی گروه فوق لیسانس و دکتری در مقطع دبيرستان
راهنماي نگارش پايان نامه هاي كارشناسي ارشد
گروه فوق لیسانس و دکتری روانشناسی گروه فوق لیسانس و دکتری اخذ درجه در رشته و مقطع.
منابع پیشنهادی آزمون ارشد و دكترای روانشناسی و سایر رشته های مرتبط
منابع پیشنهادی آزمون ارشد و دكترای روانشناسی و در مقطع دكترا قبول در مقاطع فوق الذكر
منابع پیشنهادی آزمون دكتراي روانشناسی باليني
منابع پیشنهادی آزمون دكتراي روانشناسی من مریم هستم فوق لیسانیس روانشناسی در مقطع
برچسب :
مقطع فوق دکتری روانشناسی