یادی از گذشته_ قسمت دوم

خاطرات حاج محمد حیدری

اجرای تعزیه هفتاد و دو تن در چالشتر :

شاید اگر این روزها از تعزیه خوانان بپرسید که تعزیه هفتاد و دوتن چیست ندانند و یا نام غریبی برایشان باشد . استاد کربلایی غلامحسین که از بنیانگذاران برگزاری محافل تعزیه در چالش تر بوده است هر چند سال یکبار  اقدام به برگزاری این تعزیه می نموده است تعزیه هفتاد و دو تن در تابستان برگزار می شد و با توجه به اینکه اجرای این تعزیه محل وسیعی را نیاز داشت  و محل سرپوشیده نیز جهت برگزاری این تعزیه کوچک بوده است لذا بیرون از قلعه  ، در محل زمین های کشاورزی محل مناسب تپه ماهوری بنام (( چغات سید عبدالله)) که در حدود 200 تا 300 متری قلعه چالشتر بوده است را جهت برگزاری تعیین می نمود  تهیه وسایل ، ادوات ، لباس ها و تجهیزات ، استرها و شترها ، برپایی خیمه ها ، ساخت نمادین محل تل زینبیه و میدان کارزار عاشورا ، محل نشستن حضار و عاشقان حسینی در دو قسمت خواهران و برادران ، وقت و انرژی بالایی می طلبید که به سرپرستی کربلایی غلامحسین و همکاری اهالی و شاگردان کلاس تعزیه وی تحقق می یافت  البته تهیه نقش آفرینان این تعزیه نیز به واسطه این که این مجلس ، مجلس سنگینی بود و تعداد نفراتی بالغ بر 80 نفر نیاز داشت از تعزیه خوانان اشکفتک،مهدیه،شهرکرد،نافچ،طاقانک،گهرو،جونقان، شهرکیان ، هفشجان ، سورشجان،خوی،وانان، وردنجان، بن ، شیخ شبان ، کاکولک،هرچگان، سامان و روستاهای اطراف دعوت بعمل می آمد .اجرای این تعزیه درحدود یک هفته طول می کشیده است که محل اسکان مدعوین تعزیه خوان در منزل کربلایی غلامحسین بوده و پذیرایی کامل از تعزیه خوانان از طرف خانواده های خوانین و بزرگان و ارباب های چالشتر  انجام می شد . محل نگهداری اسب ها و شترهایی که آورده می شد در  ((گنبد طویله ها و شترخوان های )) آقاجواد گله داری و حیدرآقا شرافت و کربلایی حاجی آقا آقایی بود  و تهیه علوفه آنها را نیز  کشاورزان تقبل می نمودند .

این تعزیه آنقدر شور انگیز برگزار می شد که از سراسر استان هر که اطلاع پیدا می کرد به چالش تر می آمد حتی بی بی خدیجه (زوجه خدارحم خان ) به همراه دیگر خانواده های خوانین و بزرگان در این محفل حضور داشتند . مجلس تعزیه از صبح تا ظهر و بعد از  اقامه نماز و صرف ناهار مجددا شروع و تا پیش از غروب آفتاب ادامه داشت و مانند سایر تعزیه ها جهت موسیقی آن نیز از سازهای چپ، سنج ، دهل و نی استفاده می گردید .

نسخ تعزیه های قدیم در چالشتر چگونه تهیه شد ؟

همان طور که گفته شد کربلایی غلامحسین منوچهری که از افراد شاخص در برگزاری تعزیه می بوده است بر این تصور بوده که باید در خصوص جمع آوری نسخه های خطی تعزیه فکری اساسی کرد لذا با عشق و علاقه ای که به این کار داشته  نسبت به جمع آوری قطعه قطعه نسخه های خطی تعزیه قدیمی اقدام می نماید و در سطح استان هر کجا نسخه ای از تعزیه های قدیم را سراغ داشت جمع آوری می کرد  پس از جمع آوری ،  بحث این که این مجموعه پرمحتوا توسط چه کسی نوشته شود که هم صبر و حوصله و علاقه این کار  و هم خط نیکویی داشته باشد نیز مورد توجه کربلایی غلامحسین بوده است لذا این یادگار با خط فردی به نام ((ارباب هادی )) نوشته می شود و در کتاب کلیاتی به نام ((جُنگ)) گردآوری می گردد . جنگ تعزیه چالشتر دست نویس با مرکب می بود و کاغذ آن نیز از کاغذهای کاهی شیری قدیم تهیه شده بود .خط آن خط شکسته قدیمی و دارای جلد چرمی قهوه ای رنگ بوده است  و به قول قدیمی های ما ، اگر از متون و خطوط قدیمی سررشته ای نداشته باشی نمی توانستی آن را مطالعه نمایید با توجه به فرسوده شدن آن و ریختن حاشیه های کناری آن تاریخ نگارش آن از بین رفته بود ولی مطابق گفته ها و شنیده ها قدمت آن به 150 سال پیش بر می گشت البته حدود سی و چند سال است که از وجود آن در چالشتر حرفی به میان نیامده و مشخص نیست جنگ مذکور نزد کدام یک از علاقمندان به این کتب باقی مانده است .

علامت و عَلَم :

فلسفه حضور علامت و اینکه از چه زمان وارد هیئت گردید را نمی دانم ولی می دانم در آن زمان یک عدد علامت چوبی متعلق به کربلایی غلامحسین منوچهری وجود داشت که در مراسمات سوگواری ائمه اطهار با انواع پارچه های قدیمی پوشیده می شد و پیشاپیش هیئت توسط جوانان حرکت داده می شد در آن زمان تعداد علم هایی که در هیئت سینه زنی وجود داشت ده علم به طول های 9 تا 12 متر بود آنها با نیتی هر ساله علم خود را لباس پوشانیده و پشت سر هیئت سینه زنی حرکت می کردند جوانان هر فامیل گرداگرد علم خویش حلقه زده و آنرا حمل می کردند و معتقد بودند که علمی نیفتد و یا نخوابد و یا نشکند و در زمان وزش باد نیز با بستن طناب آنرا مهار می کردند خوابیدن علم را به نوعی برای خود غفلت و به زبان عامیانه تر ((عار)) می دانستند و یا اگر بطور ناگهانی و یا از روی غفلت چوب علمی می شکست صاحب علم می بایستی گوسفندی به عنوان نذر ذبح نماید . علمداران آن زمان عبارت بودند از  کربلایی نجفقلی شرافتی_محمد هاشم عباسی _مشهدی فرهاد جوادی _کریم پهلوان نژاد _مشهدی جواد شرافت _آقا جواد بیات _کربلایی نصرالله درخشان _سیف الله دهقان وخود کربلایی غلامحسین که بعدها توسط فرزند رضائی خود حسن خدیراین کار انجام می شد که اغلب این علم ها پوشش مشکی یا سبز داشتند و در سر آنها از پارچه های رنگی دیگری نیز استفاده می شد . در شب های عاشورا علمداران به همراه علم های شان در مسجد می ماندند و شب زنده داری می کردند و هنگام سحر با ذکر این نوحه نوای ماتم گرفته و به سینه زنی مشغول می شدند (البته هیچ کدام از افراد فوق دیگر در قید حیات نیستند . روحشان شاد )

صبحدم ، یکدم مدم یک امشب از بهر خدا      تا حسین کشته نگردد در زمین کربلا

پس از برگزاری این مراسم نیز صبحانه آنها از طرف منزل حاج مهدی خان آزاده و ابوالقاسم خان آزاده به مسجد آورده می شد

برگزاری مراسم روز عاشورا :

برگزاری مراسم روز عاشورا در آن زمان نسبت به مراسم های امروزی تغییرات زیادی نداشته است ولی باز هم به شرح مختصری از آن می پردازیم

شروع و برگزاری مراسمات روز عاشورا از ساعت حدود 8 صبح با اجتماع اهالی از مسجد جامع و از داخل بازار به سمت امامزاده سلطان سبزپوش آغاز می گردید بطوری که  جلوتر از همه دسته جات عزاداری ، طبال و نوازنده ساز چپ حرکت می کردند به دنبال آنها عده ای از جوانان همان علامت چوبی تزئین شده را در دست گرفته و آن را حمل می کردند پس از آن بیرق های مشکی و سبز که تعدادی از نوجوانان آنها را در دست داشتند حرکت می کردند

با فاصله کمی تعداد ده الی پانزده شبیه سر بریده شده و خون آلود بر سر نیزه حرکت داده می شد که شبیه خوانان مخالف سوار بر اسب به دنبال آنها بودند پس از آن گوسفندانی که با رنگ قرمز خون آلود شده بودند حرکت داده می شد و دو نفر بعنوان چوپان به دنبال آنها حرکت می کردند که یکی از آنها  با نوای نی غم انگیزی ، شوری دیگر به محفل می بخشید و دیگری نیز شروع به خواندن آواز در دستگاه های دشتی و دشتستانی می کرد و از اشعار مرتبط با واقعه عاشورا می خواندند مرحوم نظرعلی نظرپور ، پیرمرد با صفایی بود که در طول این مسیر به نواختن نی می پرداخت . انصافاً در کار خود استادی بی نظیر بود و در طول مسیر اشک از چشمانش جاری بود .  ( که در حال حاضر نیز فرزند او آقای اسفندیار نظرپور گام در راه پدر نهاده و این نذر را در روز عاشورا ادا می نماید )

به دنبال این قسمت ها اعراب قادسیه که نعش های نمادین را بر دست داشتند و پس از آن اسرای واقعه عاشورا و شبیه خوانان مخالف و بارگاه یزید که از یک گاری چوبی بزرگ که با پارچه های رنگی تزئین شده بود تشکیل شده و با اسب حرکت داده می شد قرار داشتند. در آن زمان مرحوم کربلایی محمد روشن نقش یزید را در این بارگاه ایفا می کرد و نقش شمر را به ترتیب مرحوم خدامراد – علیداد نجفی و مرحوم قدمعلی هاشمی ایفا می کردند که هر کدام به نوبه و در زمان خود هنرمندانه در اجرای این بخش از عزاداری می کوشیدند .هیئت زنجیر زنی و سنج زنی (چاق چاقو ) به دنبال آنها حرکت می کرد و در پایان هیئت سینه زنی و علمدارها بودند که با توجه به تشابه این قسمت از مراسم با مراسمات امروزی از ادامه توضیحات صرفنظر می شود فقط موردی که بایستی به آن اشاره شود اجرای قسمتی از تعزیه بارگاه یزید در ورودی شهر (دم دروازه ) توسط حاج خدارحم هاشم زاده و مرحوم قدمعلی هاشمی بود که با گذشت چندین سال از  آن اجراها هنوز این قسمت از عزاداری در اذهان مردم زنده و قابل تحسین باقی مانده است .مرحوم قدمعلی هاشمی در این خصوص نقش قابل توجهی را به صحنه می کشید از نظر جدی بودن در ایفای نقش و خشن برخورد کردن درگفتگو با یزید و اسرا  و با توجه به اندام قوی و صدای بلند و رسا  و باصلابتی که داشت  در نوع خود بی نظیر بود ایفای نقش ایشان آنقدر بی ریا و صادقانه بود که نه تنها تصویر و صحنه عاشورا و بارگاه یزید را در اذهان مردم تداعی میکرد بلکه گاهاً خود نیز  اشک از چشمانش سرازیر  می شد و بطوریکه قادر به ادامه گفت و شنود با یزید نبود و حالت سوگ و عزا توان وی را می گرفت .البته یکی دیگر از اصولی که به این محفل زیبایی می بخشید کلام زیبای مشهدی خدارحم هاشمزاده بود که با تلفظ و ادای صحیح لغات و فن بیان بالا می توانست هر بیننده ای را مبهوت این محفل نماید . در ذیل به گوشه ای از گفتگوی بارگاه یزید اشاره شده است :

مشهدی خداحم می گفت   – بگو از نام سرها ای جفاکیش         

مرحوم قدمعلی هاشمی می گفت  -  بفرما تا بگویم بی کم و بیش

-        بگو ای شمر باشد از که این سر         - بود این سر ، سر حر دلاور

-        سر دیگر عیان باشد چو گوهر            - بود راس حبیب بن مظاهر

-        سران کیست این سرها ستمگر               - بود این راس عون و فضل و جعفر

-        کیانند این دو سر برگو تو نامش           -  یکی عباس یکی شعذب غلامش

-        دو سر بینم بمانند دو کوکب               -  امیرا هست این طفلان زینب

-        بیان کن نام این سر ای جفاکار          -  بود این راس عباس علمدار

-        سری بینم دو گیسویش چو عنبر       -  بود این سر سر شهزاده اکبر

-        زکیست این سر چرا ناشاد  باشد          - بدان از قاسم داماد باشد

-        من آن سر را که می خواهم نه پیداست      - امیرا میان طشت زر چون خور هویداست

از درگاه خداوند طول عمر باعزت برای آقای هاشم زاده و علو درجات برای قدمعلی هاشمی و کلیه درگذشتگان متن فوق مسئلت می نمایم

 و اما اگر خوب گوش کنی  هنوز صدای شان به گوش می آید ؟؟؟

هنوز صدای زیبای  مرحوم سید هدایت الله طباطبایی با ونوحه کربلا یا کربلای   به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم رحمت الله فتاحی  با نوحه خواهرش بر سینه و بر سر زنان   رفت تا گیرد برادر را عنان

 ای عندلیبان گلشن خزان است  آهسته نالید اصغر بخواب است      به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم حسین هاشم زاده با نوحه  در دیر نصارا یاران خوش بوی حسین می آید خوش رایحه جان پرور از کوی حسین می آید  به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم استاد غلامحسین منوچهری  با نوحه سر نعش حسین  زینب به زاری  بگفتا ای برادر سر نداری    به گوش میآید

هنوز صدای زیبای مرحوم امرالله آذین با نوحه چنین گفت و صغرا نسیم صبا را  سوی کربلا کن گذاری خدارا  به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم علی جان خواجه علی با نوحه امان از دل لیلا  فغان از دل لیلا   به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم قدمعلی هاشمی با نوحه  اهل عزا وقت عزاداری است   موسم اندوه و غم و  زاری است  به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم حسین دایی جواد با نوحه  شب شب قتل حسن مجتبی است شال عزا گردن اهل سماست  به گوش می آید

هنوز صدای جوان ناکام حیدر ملکزاده در بین هیئت چاق چاقو زن با نوحه حیدر مدد حیدر مدد  به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم سید وهاب نوربخش با نوحه علی اصغر ناتوانم لایی لای غم هجر تو سوخت و جانم لایی لای به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم کربلایی تقی خالقی با نوحه امروز و عاشورا یا عید قربان است کرببلا یکسر از خون گلستان است به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم سید غفار معروف به داش غفار با نوحه امشب چرا سیه پوش ختم پیمبران است   به گوش می آید

هنوز صدای زیبای مرحوم خیرالله دهقان با نوحه مظلوم دشت کربلا حسینم ای خامس آل عبا حسینم به گوش می آید

هنوز صدای حاج تقی منزوی که در میان اجتماع هیئت سینه زنی مرتب می گفت : حسین را یاری کنید  بگوش  می آید

روحشان شاد و یادشان گرامی

 

 آقای حاج محمد حیدری  ضمن تشکر از کلیه دست اندرکاران هیئت مذهبی چالشتر و آرزوی غفران و رحمت الهی برای کلیه درگذشتگان ، این گونه اعلام داشتند که کلیه موارد فوق را یا خودم به یاد داشته ام و  به عین دیده ام و یا از زبان بزرگانی که در این خصوص آگاهی کامل داشته اند کسب اطلاع نموده ام که امیدوارم مورد رضایت بازدید کنندگان وبلاگ قرار بگیرد

در پایان ضمن آرزوی صحت و سلامت برای این عزیز و خانواده محترم شان ، توفیقات روزافزون شان را از درگاه حضرت دوست مسئلت می نمائیم .

( ویرایشگر  آقای  حسین تقیان  )
 


مطالب مشابه :


اسامی پدران آرمیده درمسجدپیرسرا

حسین احمد پور- علیگل جبار- ابوالقاسم نیکزاد انصاری- هادی نظرپور- حسینگل نظرپور




وضع تیتراژهای سینمایی و تلویزیونی امروزمان

گرافیک - وضع تیتراژهای سینمایی و تلویزیونی امروزمان - آموزش مبانی هنرهای تجسمی و گرافیک




منابعي براي درس "سمينار انقلاب اسلامي"

(ترجمه ابوالقاسم سرى انقلاب اسلامی و انقلاب های جهان، قدرت الله بهرامی ـ مهدی نظرپور.




لیست بروز می شود

ابوالقاسم نوراله نظرپور:




نتایج نهایی انتخابات شورای اسلامی روستاهای شهرستان شفت

ابوالقاسم نیکخو . اصغر معدلتخواه حقیقی محمد نظرپور. خسرو




مجلات اقتصادی

، دكتر غلامعلي فرجادي، دكتر احمد مجتهد، دكتر سعيد مشيري، دكتر ابوالقاسم نظرپور ، محمد




نتایج نهایی انتخابات در روستاهای شفت

ابوالقاسم نیکخو . اصغر معدلتخواه حقیقی محمد نظرپور. خسرو




یادی از گذشته_ قسمت دوم

برگزاری این مراسم نیز صبحانه آنها از طرف منزل حاج مهدی خان آزاده و ابوالقاسم نظرپور




مسابقات اذان در بشاگرد

ابوالقاسم نطری . افق .که در پایان در رده سنی بزرگسالان محمدراهدار-فرهاد علیپور وحسن




سوق المسلمین

نظرپور-منتظری مقدم،محمدنقی-مصطفی ، فرهنگ الموسوی الخوئی، ابوالقاسم، التنقیح فی شرح




برچسب :