مقاله
مقدمه يكي از اساسي ترين نيازهاي انسان از اولين روزهاي زندگي او بروي كره ي خاكي پوشش بدن به منظور حفاظت در برابر گرما و سرما و ديگر تغييرات آب و هوايي بوده است. ولي زمانيكه انسان توانايي داشتن پوشش هاي متعددي را پيدا كرد، دست به انتخاب زد. با گذشت زمان اولين اجتماعات انساني بوجود آمد و پوشش ها متنوع تر گشت و بشر براي پوشش اهداف بيشتري را در نظر گرفت. اگر ابتدا فقط هدفش حفظ بدن از سرما و گرما بود حالا نياز به زيبا بودن كه (امري فطري و غريزي) است هم اضافه شده بود و در جنس زن كه خداوند بي شك او را با حيايي فطري خلق كرده است براي حفظ امنيت در اجتماعات انساني و جلوگيري از برانگيختن غريزه ي جنسي مردان پوشش بدن مسئله اي كاملاً مهم و قابل توجه بوده است. من و شما در آن دوران نبوديم تا ببينيم كه بشر در هزاره هاي پيش از تاريخ چه مي پوشيده است و يا به قول امروزي ها مُد لباسش چگونه بوده است. اما آنچه از دست نوشته ها، كتيبه ها و نقش ها بجا مانده است يك حقيقت را براي همگان مشخص مي كند و آن اينكه: «بشر هيچگاه برهنه نبوده است» در تاريخ، فرهنگ و يا رسمي به نام برهنگي ديده نشده است. در هيچ عصري و در هيچ آئيني برهنگي افتخار نبوده است. خصوصاً جنس زن كه بر پوشيده بودنش هميشه و همه جا تأكيد شده است. به نظر مي رسد عفاف و پاكدامني با بشر متولد شده است و در جنس زن به اوج كمال خود رسيده است. در همه ي اديان الهي از زن بخاطر زيبايي ها و جذابيت هايي كه دارد خواسته مي شود تا بدنش را كاملاً بپوشاند و زنان از حفظ و پوشش بدن هميشه احساس نوعي رضايت دروني و آرامش رواني مي كرده اند كه دليل بر فطري بودن اين امر مي باشد. به هر حال در اين نوشته سعي شده تا در مورد حجاب و عفاف زن مسلمان ايراني و مسائل پيرامون آن مطالبي عرضه شود تا پديده ي حجاب به عنوان يك همراه هميشگي بشر در تمامي اعصار، تاريخ بهتر مورد بازبيني قرار گيرد. اهميت مسئله پوشش و پرداختن به آن به عنوان هويت جامعه صرفنظر از اهداف بديهي نياز به پوشش در تمامي جوامع بشري و ارضاي حس زيبايي طلبي و نياز طبيعي و غريزي به خود آرائي كه منجر به خلق مدلهاي متنوع پوشش مي شود، بايد اين نكته را در نظر داشت كه الگوهاي متفاوت پوشش ضمن ايجاد شخصيت و منزلت فردي بيانگر سنت ها، ارزش ها و نوع فرهنگ حاكم بر جامعه است. لباس نماد فرهنگي جوامع و جزئي از پيكر آن محسوب مي شود تا جاييكه با هنجارها و ارزشهاي حاكم بر جوامع رابطه ي تنگاتنگ داشته و وسيله اي براي شناخت هويت يك فرهنگ و حتي شناسايي سير تحول در ساختار يك فرهنگ در جوامع مختلف بشمار مي رود. از اين رو قدرت هاي استعمارگر از اين حربه براي نفوذ فرهنگي در ملت ها و درنهايت سلطه همه جانبه بر آنها استفاده مي كند. كشف حجاب در زمان رضاشاه كه به عنوان يكي از نمادهاي پيشرفت و ترقي محسوب مي شد، در واقع تلاشي از سوي غربيان براي درهم شكستن ارزشها و اعتقادات ديني ايران و ايراني بود. كه از پيامدهاي آن پس از دهها سال، گسترش و تبليغ الگوهاي ضد ايراني و اسلامي قابل مشاهده است. پوشاك زن در ايران باستان ويل دورانت در كتاب تاريخ تمدن گفته است: «نقش پوشش و حجاب زنان در ايران باستان چنان برجسته است كه مي توان ايران را منشأ اصلي پراكندن حجاب در جهان دانست.» اولين گروه از آريايي ها كه قدم به فلات ايران گذاشتند مادها بودند (كُرد هاي امروزي) مادها مردماني با فرهنگ و باسواد بودند كه در غرب فلات ايران دولت هاي قدرتمندي را بوجود آوردند. درخصوص پوشش زنان ماد در كتاب «پوشش باستاني ايرانيان» آمده است كه: زنان ماد دو پيراهن بروي هم مي پوشيده اند. پيراهن اول كه بلند بوده و تا مچ پا مي رسيده و گاهي چين داشته است و پيراهن دوم كوتاهتر با آستين كوتاه بوده است و بروي لباس خود چادري مي افكندند. حتماً نام باغ هاي معلق بابل را شنيده ايد كه يكي از عجايب هفتگانه جهان مي باشد. آيا مي دانيد اين باغ ها را بخت النصر حاكم بابل براي همسر خود كه دختري از قوم ماد بود ساخت تا دلتنگي و افسردگي او را درمان كند، زيرا او از سرزمين سرسبز و آباد پدري به شهر گرم و خشك بابل آمده بود و چون زنان پاكدامن نبايد در معرض نگاه نامحرمان و بيگانگان قرار گيرند، بخت النصر بروي پشت بامهاي قصر باغ هايي را ساخت تا همسرش بدون نياز به خارج شدن از قصر دلتنگي خود را تسكين دهد. شرم و حياي زنان در ايران باستان ستودني است. هنگاميكه خشايار شاه به ملكه «وئسي» دستور داد كه بدون پوشش به بزم بيايد تا زيبايي اندام او را همگان ديده و شاه احساس غرور كند او براساس همان حيا و شرم سرباز زد و عنوان «ملكه ي ايران» را از دست داد. ويل دورانت درباره ي زنان در دوره ي هخامنشي مي گويد: «زنان طبقات بالاي اجتماع جرئت آنرا نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند و يا با پدران و برادران خويش هم صحبت شوند.» در نقش هايي كه از ايران باستان برجاي مانده است هيچ صورت زني ديده نمي شود. زنان هخامنشي پوششي مشابه به زنان ماد داشته اند. پيراهن آنان پوششي ساده و بلند و گاهي چين دار در زير و در روي آن پيراهن ديگري با آستين كوتاه داشته اند. در نقوش بدست آمده زنان هخامنشي ديده مي شوند كه بدون اينكه چهره شان ديده شود از پهلو سوار بر اسب هستند و بروي لباس خود چادري مستطيل شكل افكنده اند. لباس زنان اشكاني نيز پيراهني بلند تا روي زمين، گشاد، پرچين، آستين دار و يقه راست بوده است. پيراهن ديگري داشته اند كه روي اولي مي پوشيدند و قد اين يكي نسبت به اولي كوتاه و ضمناً يقه باز بوده است. روي اين دو پيراهن چادري بر سر مي كردند. در جايي ديگر آمده است: چادر زنان اشكاني به رنگ هاي شاد (ارغواني و يا سفيد) بوده است. گوشه ي چادر در زير يك تخته فلزي بيضي منقوش يا دكمه كه بوسيله زنجيري به گردن افكنده شده بند است. اين چادر به نحوي روي سر مي افتاده كه كلاه زنانه (عمامه) را در قسمت عقب و پهلوها مي پوشانيده است. در كتاب «از زبان داريوش» نوشته ي «هايد ماري كخ» چنين آمده است: در بسياري از مُهرها و سنگ نبشته ها و نوشته هاي هخامنشي كه مورد بررسي قرار گرفته اند اين نتيجه گرفته مي شود كه زن ايراني همواره حجاب داشته است و از افتخارات زنانه در شاهنامه اين است كه مِهر (خورشيد) و ماه روي او را نديده است. مؤبد مهران غيبي مي گويد: در آغاز سرايش اوستا مؤبد بلند اعلام مي كند تا همه همسرشان را بپوشانند. كلمه ي مقنعه عربي است ولي كلمه ي چادر كاملاً ايراني است به معني «چهار دور». در كتاب خرده اوستا آمده است: «همگان نامي ز تو برگوييم و همگان سر خود را مي پوشيم و آنگاه به درگاه اهورامزدا نماز مي كنيم.» در كتاب تمدن ساساني نوشته ي علي سامي جلد يك صفحه 186 آمده است: زنان ساساني چادر گشاد و پرچيني بر سر مي كردند كه تا ساق پا مي رسيده است. پوشش زنان در اسلام (واجبات و منكرات) در دين اسلام مسئله پوشش از اهميت خاصي برخوردار است و اسلام آنرا تحت عنوان حجاب براي پيروانش بازنموده است. كلمه ي حجاب به معناي پوشش و يا پرده افكندن ميان دو چيز است و در احكام اسلامي غالباً با كلمه ي «سِتر» بيان مي شود كه آن هم به معناي پوشش بكار مي رود. «ستر عورت» براي زن مسلمان واجب است. عورت از سرتا پاي زن بوده جز قرص صورت و دو دست تا مچ و ستر آن يعني پوشيدن عورت كه زن مسلمان آنرا رعايت مي كند. در رابطه با كلمه ي حجاب در سوره ي احزاب قسمتي از آيه 53 آمده است: «.... و اِذا سَاَلْتُموهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ.....» و اگر از آنها (زنان پيامبر) متاع و كالايي را مي طلبيد از پشت پرده از آنها بخواهيد. مقوله ي حجاب در اسلام همانند ساير دستورات و احكام داراي دو بعد ظاهري و باطني مي باشد. از بعد باطني و معنوي حجاب به پاكدامني و عفاف تعبير مي شود و آن باور قلبي است كه انسان با تمام اجزاء وجودش به حجاب و تأثير مثبت آن در حفظ امنيت روحي و رواني خود دارد. در اسلام پاكدامني و عفاف نه تنها در پوشش بلكه در ذهن (نگاه انسان) و فكر و گفتار و حتي تعاملات و رفتارها نيز بحساب آمده و شامل مي شود. نمونه اي از آيات قرآن كه به جنبه هاي متفاوت عفاف مي پردازد در ذيل آمده است: «قُل لِلْمومنينَ يَغُضُّو مِنْ اَبْصارِهِمْ و ....» (اي رسول) بگو به مردان مؤمن كه چشمهايشان را از ناروا و نامحرم برگيرند و ... و در همين سوره و ادامه ي همين آيه خداوند در مورد عفاف و رفتار مي فرمايد: «وَ لا يَضْرِبْنَ بِارجُلِهِنَّ لِيُعلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهنَّ و ...» و زنان طوري پا به زمين نكوبند كه زيور و زينت پنهان پاهايشان معلوم شود و .... (شرم در رفتار) رفتار زن مسلمان در جامعه بايد رفتاري سنگين توأم با متانت، شرم و حيا و تواضع و وقار، كم گويي، پرهيز از گشاده رويي مفرط، برخوردهاي جلف، معاشرت دوستانه و اختلاط با فرد بيگانه باشد. در سوره ي نور بخشي از آيه ي شماره 31 آمده است: «ولا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الّا ما ظَهَرَ مِنْها و. ....» و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهراً ظاهر مي شود آشكار نسازند. كه اين بخش از آيه به عفاف در زينت پرداخته است. عفاف در پوشش لباس زن مسلمان بايد طوري باشد كه هيچگونه برجستگي اندام ديده نشود. يعني تنگ و نازك نباشد و در مرحله ي بعد ضمن تأكيد بر آراستگي و خودآرايي مشروع زنان در برابر محارم بويژه همسر از زنان خواسته مي شود كه از خودآرايي در محيط جامعه و در برابر نامحرمان بپرهيزند و زيور و زينت خود را آشكار نكنند و بطور كلي طوري ظاهر خود را بپوشانند كه موجب تحريك و جلب توجه نامحرمان نشوند. در آيه ي 33 سوره ي احزاب آمده است: «وَ قَرنَ في بُيوتِكُنَّ و لا تَبَرَجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِليّه الاولي و ...» (اي زنان مسلمان) در خانه هايتان بنشينيد و آرام گيريد و هرگز مانند دوره ي جاهليت پيشين با آرايش و خودآرايي از خانه خارج نشويد و ... يكي از مظاهر خودآرايي استفاده از عطر مي باشد. در مورد استعمال عطر در خارج از خانه كه براي مردان مستحب است براي زنان نوعي خودآرايي محسوب مي شود و در نكوهش آن حضرت پيامبر (ص) فرمودند: «اِذا تطيب المرأه لِغَير زَوجها فَاِنما هُو نار» زني كه خود را براي كسي غير از شوهرش خوشبو نمايد او خودش آتش است. الگويي كه اسلام براي پوشش مي دهد، باتوجه به آيات قرآن بايد طوري باشد كه حد شرعي رعايت شود. در آيات قرآن بطور مستقيم دو نوع پوشش سر براي زنان معرفي مي شود. يكي پوشش جلباب كه نوعي مقنعه است بطوريكه از روسري بزرگتر و از چادر كوچكتر است و سر و سينه زن را با پوشش وسيع خود مي پوشاند. در سوره ي احزاب بخشي از آيه ي 59 آمده است: «.... و نِساءِ المومنينَ يُدنينَ علَيهِنَّ مِن جلا بيبهنَّ ...» و به زنان مومن بگو كه خويشتن را به جلباب[1] بپوشانند ... و در بخشي از آيه ي 31 سوره ي نور آمده است: «... ولْيَضْرِبنَ بِخُمرِهِنَّ علي جيوبِهِنَّ ...» و بايد كه زنان بر سينه و دوش خود با خُمُر (يا خمار) بپوشانند. پوشش ديگري كه در قرآن مستقيماً به آن اشاره شده است نوعي روسري به نام «خمار[2]» است. در قرآن فقط همين دو نوع پوشش آمده است ولي در حديث پيامبر (ص) فرمودند: «اللهم اِغْفِر لِلسَّرولات» خداوند رحمت كند زناني را كه شلوار مي پوشند. و در حديث ديگري فرمودند: «اَيُّها الناس اِتَّخِذو السراويلات[3] فَاِنما مِن اسْترتيابِكم حَصِنوا اذا خرجتم» اي مردم شلوارها را براي پوشش برگيريد زيرا آنها پوشاننده ترين لباسها هستند و بوسيله ي آن حجاب زنان خود را به هنگام خروج از خانه حفظ كنيد. يكي از انواع پوششي كه استفاده از آنها در اسلام مذموم است، لباس و پوشش شهرت است. لباس شهرت لباس شهرت به سه دسته تقسيم مي شود: 1. لباس كمياب: لباسي كه منحصر به فرد باشد و با الگوهاي رايج جامعه سنخيت نداشته باشد. امام صادق (ع) مي فرمايند: «اِنَّ الله يَغْبِضْنَ شهره اللباس» خداوند كسي را كه بواسطه ي لباسش انگشت نما شود دشمن مي دارد. 2. لباسي كه كفار و مشركين از آنها استفاده مي كنند دراين باره حضرت علي (ع) مي فرمايند: حال اين امت تا زماني نيكو خواهد بود كه لباس بيگانگان را نپوشند و غذاهاي آنان را نخورند و آن زمان كه لباس و غذاي بيگانگان را مصرف نمودند، خداوند آنها را ذليل خواهد كرد. 3. همانندسازي زن و مرد به يكديگر در لباس پيامبر اسلام (ص) فرمودند: «لَعَنَ الله الرَجُلَ يَلبس لَبسه المَرأه و المرأهُ تبلس لبس الرجل» خداوند لعنت كند مردي را كه لباس زن بپوشد و زني كه لباس مرد را بپوشد. استفاده از لباسهاي فاخر، مجلل و گرانقيمت (دسته اول) باعث تقويت حس خودكامگي و تكبر در انسان مي شود. همانطور كه حاكمان ظالم و سلاطين اينگونه لباسها را به تن مي كردند براي مسلمانان مناسب نمي باشد. حضرت پيامبر (ص) فرمودند: كسي كه لباس بپوشد و در آن لباس تكبر ورزد خداوند او را به گوشه اي از جهنم فرو مي برد. ضمناً لباسهاي مصور و پرنقش و نگار نيز در احاديث نهي شده است چرا كه موجب كم شخصيتي فرد مي شود. پوشش اسلامي و شخصيت زن مسلمان ايراني در جوامع مختلف با شرايط متنوع محيطي نمي توان براي زن مسلمان الگوي واحدي را ارائه كرد ولي مي توان توصيه نمود كه حداقل پوشش انتخابي داراي مشخصات ذيل باشد: 1. همه بدن بجز صورت و دو دست تا مچ را بپوشاند. 2. گشاد باشد تنگ و چسبان و يا نازك (بدن نما) نباشد. 3. انگشت نما نباشد. (با عرف جامعه همخواني داشته باشد) وقتي دختر جوان و مومن ما مي خواهد همه حجابش را داشته باشد و آنهم بطور كامل كه خداوند را از خود خشنود گرداند (مانتوي بلند و گشاد با شلوار و مقنعه و يا چادر كش دار) بايد رنگ اين لباسها و جنس آنها و طرح هاي ساده و نقش هاي مناسب را طوري در لباس او باهم تركيب كنيم تا دختر مومنه ما از پوشيدن آن حظّ ببرد و مناسب با روحيه جواني وي باشد. به منظور آشنايي با گنجينه گرانبهايي كه ما ايرانيان در مسير پوشش اعم از پارچه و دوخته ها و نقش ها داريم نمونه هايي از آن ذكر مي شود: انواع پارچه ها: 1. برگ، 2. چادرشب بافي، 3. عبابافي، 4. ابريشم بافي، 5. فرت بافي، 6. دستمال بافي، 7. رويه لحاف، 8. ارمك، 9. جيم، 10. بقچه، 11. تناويز، 12. چوقا، 13. پتوبافي، 14. حام سري، 15. گزي، 16. شمدبافي، 17. سجاده، 18. جاجيم، 19. زري بافي، 20. مخمل بافي، 21. شال بافي، 22. دارايي، 23. ترمه بافي، كه بنا به استفاده از نخ هاي پشمي يا پنبه اي و يا ابريشمي مناسب براي فصول مختلف هستند. و فقط اين نيست بلكه هنرمندان ما بعد از تهيه پارچه و دوخت لباس با انواع رودوزي ها آنرا تزئين كرده و منحصر به فرد مي سازند كه اين رودوزي ها معمولاً به سه گروه تقسيم مي شوند: 1) دوخت هايي كه تمامي زمينه با رودوزي پوشيده مي شود. 2) دوخت هايي كه رودوزي فقط قسمتي از زمينه را مي پوشاند. 3) دوخت هايي كه رودوزي قسمتي از زمينه را كسر مي كند. هم اكنون بالغ بر 200 نوع رودوزي داريم كه از خصوصيات فرهنگي هرگوشه از كشور سرچشمه گرفته و مصالح اوليه آن معمولاً از معادن محلي تهيه مي شود. به ذكر چند نمونه از انواع رودوزي ها اكتفا مي كنيم: سوزندوزي، مليله دوزي، سكه دوزي، قلاب دوزي، ابريشم دوزي، نقده دوزي، ده يك دوزي، پته دوزي، سكمه دوزي، آينه دوزي، خوس دوزي، بادله دوزي، پولك دوزي، زغره دوزي، بخارا دوزي، آجيده دوزي، قيطان دوزي، لندره دوزي، پيله دوزي و ... باتوجه به نقش و رنگ و نوع دوخت و جنس پارچه مي توان به محل توليد اثر و اثرات معنوي آن پي برد. اكثر پارچه هاي بافته شده و نخ هايي كه براي رودوزي استفاده مي شوند معمولاً توسط استادان رنگرزي بي نام و نشان رنگ آميزي مي شوند. در قرون گذشته رنگ هاي شيميايي مرسوم امروزه وجود نداشته است و رنگرزان از رنگ هاي گياهي و طبيعي استفاده مي كردند. نوع رنگ هاي بكار رفته در لباس هاي مناطق مختلف ايران متأثر از فرهنگ، جغرافيا و شرايط زندگي آنان بوده است. بطور مثال در مناطق غرب و شمال غرب ايران چه از نظر پوشش و چه موارد ديگر، بيشتر از رنگ هاي گرم و تيره استفاده مي شده است تا بدين طريق به زندگي خود گرما ببخشند. يا در شهرهاي حاشيه كويري، مانند نائين، اصفهان و كاشان از رنگ هاي روشن و سرد استفاده مي كردند. در سيستان و بلوچستان و قسمتي از خراسان كه آب و هوايي گرم و خشك دارند رنگ سفيد در لباسها رنگ غالب است تا گرماي كمتري را جذب كند. نقوش استفاده شده در پارچه هاي ايراني سه دسته اند: دسته اول نقوشي همانند طبيعت و دسته دوم كه كاربردي بسيار فراوان دارند نقوش خلاصه شده طبيعي (استليزه) و دسته سوم سطوح بدون سايه مي باشند. يكي از رايج ترين نقوش كه جزء دسته ي دوم است به عنوان مثال آورده مي شود: خوشبختانه با تنوع لباسهاي ملي و قومي كه ما در ايران داريم و نقش ها و موتيف هايي كه در صنايع ظريف، وجود دارد دنيايي از تركيبات تازه و چشم نواز را مي توانيم خلق كنيم تا هم حجاب اسلامي را رعايت كرده باشيم و هم در مقابل هجوم مُد غربي قد علم كرده و بتوانيم با آن مبارزه كنيم. شعار مد غرب اين است: هر روز از ما مي خواهند تا ارتفاع لباسمان را كم كنيم يعني هرچه از بالاتنه و يقه بازتر و پائين تر شيك تر و درعوض هرچه از قسمت پائين پيراهن قد پيراهن و مانتو و شلوار كوتاهتر و بالاتر باشد، قشنگ تر است. در حقيقت غرب مي گويد هرچه برهنه تر شيك تر. در حاليكه در جوامع غربي هم افراد فرهيخته اي هستند كه هنوز به سنت هاي گذشتگانشان احترام گذاشته و بدن خود را به نمايش نمي گذارند. نكته جالب اينكه در فاصله نه چندان دور از كشور عزيزمان كشور پهناور هند وجود دارد كه مردمش به لباس سنتي خويش افتخار مي كنند. مگر لباسها و مدهاي سنتي و ملي ما از لباسهاي هندي كمي مي آورد. مسلماً نه اما چيزي كه آنها دارند و ما نداريم خودباوري است. و خودباوري جز در سايه ي تلاش همه جانبه ي فرهنگي امكان پذير نمي باشد و به نظر ا ينجانب هركسي مي تواند با توجه به تخصص و هنر خود اعم از طراح و خياط و گرافيست و .... در اين تلاش و جهاد ملي شركت كند. به اميد پيروزي در اين تلاش و جهاد.
[1] . جلباب: تقريباً چادر [2] . خمار: روسري [3] . سراويل: شلوار
مطالب مشابه :
بو جه بندی راسته دوزی
گروه طراحی پارچه و لباس راسته دوزي روي پارچه مثل سنگ وپولک استفاده
مقاله
گروه طراحی دوخت لباس دار در زير و در روي آن پيراهن و سنگ نبشته ها و نوشته هاي
جدول زمان بندی
انواع دوختهاي اوليه، دوخت كوك شل،دوخت راسته،دوخت زيگزاگ و پس دوزي روي پارچه سنگ ها و
طلا ، صنعت زرد
از طلا همچنين در نوارهاي تزييني و يراق دوزي، پارچه هاي از سنگ معدن. 1 مدلهاي اندازه
خلاصه کتاب آموزش وپرورش تطبیقی دکتر احمداقا زاده
همزمان با اين تحولات پژوهندگان علوم اجتماعي به ابداع مدلهاي سنگ نوشته ها دوزي سرخابي
برچسب :
مدلهاي سنگ دوزي روي لباس