اشتغال در دوره دبيرستان و پيشرفت هاي تحصيلي
اشتغال در دوره دبيرستان و پيشرفت هاي تحصيلي
دانش آموزان – تجزيه و تحليل طولي اطلاعات ملي
نويسندگان
جفري تي.كويرك(دانشگاه بوفالو)
تيموتي زي.كيت(دانشگاه آلفرد)
كيم برلي جي.كويرك(مدرسه ناحيه اي ميل كريك،پنسلوانيا)
مجله تحقيقات آموزشي(اكتبر2001)
مترجم
طيب چهري
كارشناس ارشد فلسفه تعليم و تر بيت
دانشگاه تربيت مدرس
تابستان 1383
چكيده
ارتباط بين اشتغال و عملكرد دانشگاهي در يك نمونه معرف ملي از دانش آموزان ايالات متحده در يك مطالعه طولي به عنوان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان از كلاس 8 تا 12[دبيرستان]مورد امتحان قرار گرفت.شركت كنندگان(تعداد:15552)در سال پايه 1988،پيگيري اول(1990)و پيگيري دوم (1992)در مطالعات طولي تعليم و تربيت ملي شركت داشتند.الگو برداري معادله ساختاري براي تجزيه و تحليل آماري مطالعات طولي آموزش و پرورش ملي[1] به كار مي رفت در حالي كه تاثيرات عواملي مانند زمينه خانوادگي،پيشرفتهاي قبلي،جنس و مشخصه قومي كنترل مي شد.اشتغال،روي هم رفته، اثر منفي و منحني شكلي بر روي معدل كل[2] دبيرستان دارد.دانش آموزاني كه كمتر از 12 ساعت د رهفته كار مي كنند عملكرد تحصيلي آنها نسبت به دانش آموزاني كه كار نكرده اند بهتر است.كاهش چشمگير در عملكرد تحصيلي هنگامي مشاهده شد كه دانش آموزان بيشتر از13-11 ساعت در هفته كار مي كردند.
لغات كليدي:پيشرفت تحصيلي،اشتغال،دبيرستان،يادگيري،كار
----------------------------------------------------------------------
يافته هاي تحقيقات پيشين در زمينه اشتغال دانش آموزان و ارتباط آن با پيشرفت هاي تحصيلي ناهماهنگ نشان مي داد.مطالعات نشان مي داد كه اشتغال ممكن است تاثيرات مفيد،مضر يا نامحسوس بر روي پيشرفت تحصيلي داشته باشد.همچنين اشتغال ممكن است بسته به تعداد ساعات كار اثرات متفاوتي داشته باشد.خيلي از محققان دريافته بودند كه 20-15 ساعت كار در هفته اثرات مثبت كمي بر پيشرفت تحصيلي دارد و هنگامي كه دانش آموزان بيش از 15 الي 20 ساعت در هفته كار مي كنند،اين اثرات منفي است(كابلويي و پاوتلر،1991؛مارش،1991؛اشتينبرگ و كافمن،1995؛اشتينبرگ و درن باسچ،1991).
تنها تعدادكمي از محققان تاثير طولي كار بر پيشرفت تحصيلي را با نتايج متفاوت مورد بررسي قرار داده اند(گرين برگر واشتاين برگ،1986؛مور تيمور،فينچ،ريو،شاناهن و كارل،1996؛سينگ،1998؛ اشتاينبرگ،فگلي و درن باسچ،1993).مطالعات طولي مهم هستند زيرا تغييرات را در طول زمان مي سنجند و به روشن شدن اين موضوع كه آيا اثر يك عامل مدت زيادي طول خواهد كشيد كمك مي كنند.همچنين تعيين اثر كار بر پيشرفت تحصيلي مفيد خواهد بود و اين احتمال وجود دارد كه دانش آموزان با پيشرفت تحصيلي كمتر تمايل داشته باشند تا بيشتر كار كنند.در مطالعه طولي حاضر موقعيت كاري يك نمونه معرف ملي از دانش آموزان را از كلاس 8 تا 12 امتحان كرديم.هدف از مطالعه اين بود كه تعيين كنيم آيااستخدام بر يادگيري تاثيري دارد؟(با اندازه گيري نمرات)و آيا تعداد ساعاتي كه دانش آموز كار مي كند،يادگيري را در يك محدوده زماني چهار ساله تحت تاثير قرار مي دهد؟
ما از الگو برداري معادله ساختاري،روش تجزيه و تحليل قوي،براي تجزيه و تحليل اطلاعات استفاده مي كنيم.و اين در حالي است كه تاثيرات متغيرهاي مهمي مانند زمينه خانوادگي(شغل والدين، تحصيلات ،در آمد)،مشخصات قومي و پيشرفت هاي قبلي مورد كنترل قرار مي گرفت.در اين تحقيق، اشتغال به عنوان حرفه اي در آمدزا در بيرون خانه تعريف مي شود.اصطلاح كار به جاي اشتغال به كار مي رود.اين تحقيق بحث مطالعات طولي گذشته را گسترش داد، تحقيق هايي از قبيل مطالعات سينگ (1998)كه اطلاعات بدست آمده از كلاسهاي 8 و 10 را بررسي كرد و مطالعات اشتاينبرگ و ديگران (1993)كه دانشجويان سال دوم و سوم را مورد مطالعه قرار داد.ما از يك نمونه ملي براي گسترش تحقيقات انجام شده توسط مورتيمر و ديگران(1996)كه بر دبيرستان يك حوزه(درخيابان پل،مينوسوتا )تاكيد مي كرد،وتحقيقات صورت گرفته توسط اشتاينبرگ و ديگران كه نه دبيرستان را در ويسكانسين و كاليفرنيا مورد آزمون قرار دادند،استفاده كرديم.براساس ارزيابي از ادبيات جاري،ما موارد زير را به عنوان فرضيه قرار داديم.
1 .آن گونه كه اندازه گيري شده است، اشتغال تاثير منفي كمي بر روي يادگيري دارد.
2.يك اثر منحني شكل وجود دارد كه بيان كننده تاثير مثبت كار كردن مي باشد.اما هنگامي كه شغلي شروع به گذاشتن اثر منفي بر پيشرفت تحصيلي مي كند،بازده كاهش مي يابد.
متدولوژي(روش)
شركت كنندگان
در اين بررسي دانش آموزان در مطالعات طولي آموزش و پرورش ملي سال1988 شركت كردند دانش آموزاني انتخاب مي شدند كه:
الف)والدين آنها فرم بررسي سال پايه 1988 را كامل كرده باشند.
ب)دانش آموزاني كه سال پايه 1988،پيگيري اول1990،پيگيري دوم1992 در زمينه مدارس را كامل كرده باشند.
ج)دانش آموزاني كه اطلاعات قابل دسترس را رونوشت كرده باشند.
دانش آموزاني كه قبلاّ مدرسه را تمام كرده يا اخراج شده بودند در اين تحقيق جايي نداشتند.نمونه نهايي شامل15552 دانش آموز مي شد كه پس از دومين پيگيري زمينه يابي بدست آمد.
منابع اطلاعات
)NELSمطالعه طولي آموزش و پرورش ملي)سومين مجموعه از اين مطالعات طولي از آمار آموزشي مركز ملي در دانشكده تعليم وتربيت ايالات متحده مي باشد.اطلاعاتNELS كه ما استفاده مي كرديم عبارت بود از:يك نمونه معرف ملي بابيش از 25000 دانش آموز براي سال پايه1988، تعداد 17000دانش آموز در پيگيري اول1990 و 16000 دانش آموز براي پيگيري دوم 1992.دانش آموزان دركلاس 8 براي سال پايه،در كلاس 10براي اولين پيگيري و در كلاس 12 براي دومين پيگيري هستند. شيوه اصلي جمع آوري اطلاعات ،پرسشنامه هاي آزاد و تست هاي دانشگاهي بود.دانش آموزان، معلمان،والدين و مديران مدارس سؤالات فراواني را در موضوعات متعدد پاسخ دادند. NELS شامل اطلاعاتي در اين باره بودكه آيا دانش آموزان شاغل هستند و اگر شاغل مي باشند چند ساعت در هفته كار مي كنند. NELS همچنين شامل نمرات دانش آموزاني مي شد كه در حال اتمام دبيرستان بودند و همچنين شامل نمرات تست هاي استانداردشده مي شد.
مدل(الگو)
شكل 1 مدل اوليه اي را نشان مي دهد كه در اين تحقيق تجزيه و تحليل شد.تمركز اصلي ما بر اين بود كه تاثير اشتغال بر نمرات را در طول زمان بررسي و آزمايش كنيم.متغيرها و ترتيب آنهادر اين تحقيق براساس تحقيق قبلي،تئوري،استدلال و تقدم زماني انتخاب شده بود.ما از ديدگاه بررسي اعتبار براي نزديك شدن به توسعه مدل و آزمون استفاده مي كنيم.براي اين كار بطور تصادفي نمونه را نصف كرده به دو گروه تقسيم مي كنيم.وقتي كه مدل به روشني توسط نمونه مورد سنجش تعريف مي شود، آن را براي اندازه گيري روايي آزمايش مي كنيم كه نيمه ديگر نمونه است.(براي توضيح بيشتر مراجعه شود به كيت و ديگران،1998).در اينجا فقط نتايج تجزيه و تحليل روايي ارائه خواهد شد،اگر چه تجزيه و تحليل هاي سنجشي كامل با درخواست از طرف اولين نويسنده قابل دسترس مي باشند.وقتي كه ما تاثيرات اشتغال بر يادگيري را آزمايش مي كنيم متغيرهايي مانند جنس،قوميت،زمينه خانوادگي و پيشرفتهاي قبلي همگي كنترل مي شوند.آن متغيرها در سال 1988 و نمرات در سال 1992 اندازه گيري شده بودند.نمرات بيان كننده درجه بندي معدل دانش آموزان در انگليسي،رياضيات،علوم و مطالعات اجتماعي از كلاس 9 تا 12 بود.اشتغال در سالهاي 1990و1992 اندازه گيري شده بود.ضميمه شامل توصيفي كامل از متغيرات است.
جنس: جنس يك متغير نهفته با شاخص واحد بود.متغير جنس اندازه گيري شده براي پسرها با علامت 0(صفر)و براي دخترها با علامت 1 كد گزاري شده بود.ما فرض كرديم كه 1% از تغييرات واريانس در جنس به خطا مربوط مي شد.
مشخصه قومي:قوميت يك متغير نهفته با شاخص واحد(نژاد)بود.نژاد براي دانش آموزان سفيد پوست (قفقازي)و آمريكايي هاي آسيايي نژادبا عدد1 وبراي دانش آموزان آمريكايي آفريقايي تبار، اسپانيايي تبار و بوميان آمريكا(سرخ پوستان)با عدد0(صفر)كد گزاري شده بود.دليل آن كه گروههاي قومي مذكور با صفر(0)يا يك(1) كد گزاري شده بودند بر اساس تحقيقات قبلي بود كه بيانگر وجود شباهت هاي بيشتر بين دانش آموزان سفيد پوست قفقازي[سفيد پوستان اروپايي را قفقازي مي گويند] و آسيايي براي تاثيرات يادگيري مدرسه اي بود(كيت و كول،1992).ما فرض كرديم كه 1% تغييرات واريانس در نژاد مربوط به خطا مي باشد.
زمينه خانوادگي: زمينه خانوادگي يك متغير نهفته بودكه از روي متغيرهاي اندازه گيري شده بالاترين سطح تحصيلات والدين،موقعيت هاي شغلي والدين و در آمد خانواده تخمين زده مي شد.ما به ترتيب از سطح و موقعيت بالاتر دو مؤلفه حرفه و تحصيلات والدين استفاده مي كنيم.
پيشرفت هاي قبلي: والبرگ(1986)كيت و پيج(1985)معتقدند كه توانايي و پيشرفت قبلي براي مواقعي كه در جستجوي اثرات آن بر يادگيري هستيم بايد كنترل شود.معيار پيشرفت از سال 1988در خواندن،رياضيات،علوم و مطالعات تجربي در پايه هشتم،شامل شاخصهاي اندازه گيري براي متغير پنهان پيشرفت قبلي بود.
اشتغال: اشتغال يك متغير پنهان بودكه از روي دو متغير اندازه گيري شده تخمين زده مي شد.هر دو متغير اندازه گيري شده 1990 و 1992آزمايش مي كردند كه يك دانش آموز در طول هفته چند ساعت كار مي كند.
نمرات: در اين مطالعه ما نمرات تراكمي سال 1992دانش آموزان دردروس انگليسي،رياضيات،علوم و مطالعات اجتماعي را به آزمون گذاشتيم.ما نمرات را به عنوان اندازه گيري عملكرد دبيرستان انتخاب كرديم زيرا آنها بستگي زيادي به برنامه درسي هر دانش آموز،اندازه گيري حساس تري از يادگيري و بنابر اين تمايل بيشتر براي نشان دادن تغيير به عنوان نتيجه يادگيري داردتا اينكه به مقياسهاي تستهاي پيشرفت بستگي داشته باشد(كيت و ديگران،1993)اندازه گيري مذكور بر پايه معدل دانش آموزان در هر موضوع درسي از پايه هشتم الي دوازدهم بود كه از روي كارنامه هاي دبيرستان بدست آمده بود. متغيرات نهفته(شكل بيضي در جدول)فاكتورهايي هستند كه از تجزيه و تحليل عامل مؤثر متغيرات اندازه گيري شده بدست مي آيند.(شكل1).متغيرهاي اندازه گيري شده(اشكال مستطيلي)بخشهايي هستندكه از اطلاعات NELS تشكيل مي شوند.
مسيرها از يك متغير نهفته به ديگري(الگوي ساختي)حوزه اي را پيشنهاد مي كند كه در آن يك متغير نهفته بر ديگري اثر مي گذارد.خطوط منحني همبستگي ها را نشان مي دهند.اختلالات(d1,d2,d3 )كه در مدل قرار دارند،نشان دهنده تاثيرات بر متغيرهاي نهفته است تا اينكه شامل آنهايي باشند كه اكنون در مدل قرار دارند.همچنين متغيرهاي اندازه گيري شده هر خطايي را به حساب مي آورند. همچنين متغيرهاي اندازه گيري شده خطاها و اثراتي را در نظر مي گيرند كه ممكن است به ظاهر ديده نشوند اما جداي از متغير نهفته بر تحقيق تاثير بگذارند(مانند تحقيقات مراحل اول و دوم).با جدا ساختن عدم اعتبار و عدم روايي از يكديگر،الگوي معادله ساختي متغير نهفته به سازه هاي صحيح علايق نزديكتر مي شود و مهمتر اينكه به اثرات حقيقي سازه ها بريكديگر نزديكتر مي شود(كيت،1998). همان طوركه در شكل1 ديده مي شود،همبستگي هايي بين خطاهايي از برخي متغيرات اندازه گيري شده وجود دارد.هنگامي كه گمان مي رود خطاهاي اندازه گيري شده داراي اشتراكاتي هستند،بايد همبستگي ها را در مدل قرار داد(مثل پيشرفت ويژه در رياضي)اغلب اين مورد هنگامي است كه اندازه گيريهاي مكرر در الگوهاي طولي روي مي دهد.
روش تجزيه و تحليل
ما از تجزيه و تحليل ساختارهاي لحظه اي براي تحليل اثرات اشتغال برنمرات و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان استفاده مي كنيم(آموس؛آرباكل،1995).آموس يك برنامه معادلات ساختاري متغير نهفته است كه به پيشرفت و آزمايش مدل تئوريكي كمك مي كند.براون و كادك معتقدند كه مدلها براي فهميدن فرايندهاي بنيادي مفيد هستند.متغيرهاي اندازه گيري شده از اطلاعات NELS انتخاب مي شوند.همبستگي و انحراف استانداردها از طريق spss (1990)جمع آوري شده و به عنوان درونداد آموس به كار مي روند.
وقتي كه از اطلاعات غير تجربي استفاده مي شود،الگوي معادلات ساختاري متغير نهفته(SEM) براي تجزيه و تحليل مناسب خواهد بود(كيت،1998). SEM تجزيه و تحليل عامل مؤثر(CFA)و تجزيه و تحليل مسير را به طور همزمان انجام مي دهد.(كيت،1997،براي اطلاع بيشتر بهSEM وCFA مراجعه شود ).الگوي معادلات ساختاري متغير نهفته آمارهايي را تهيه مي كند كه مي تواند به تناسب مدل كمك كند.اولين قدم توسعه مدل بر اساس تئوري،زمان،استدلال و تحقيقات پيشين،جنسيت ، نژاد و زمينه خانوادگي است كه به خاطر تقدم زماني ابتدا در مدل ظاهر مي شود(شكل1).آن متغيرها ويژگي هاي پايداري دارند كه در طول زمان تغيير مي كنند.سپس پيشرفت هاي قبلي را در مدل مي آوريم زيرا اين مورد در سال 1988 اندازه گيري شده است.به دنبال آن اشتغال در دوران دبيرستان مي آيد كه اين مورد در سالهاي1990 و1992 اندازه گيري شده است.نمرات بعداّ ذكر شد زيرا اين تحقيق تاثير اشتغال بر نمرات را گزارش مي كرد و به خاطر اينكه نمرات در سال 1992 اندازه گيري شده بودند جنس،قوميت و زمينه خانوادگي را هم در بر مي گرفت زيرا آنها دلايل احتمالي رايج بودند، متغيرهايي كه ممكن است هم اشتغال و هم پيشرفت تحصيلي را تحت تاثير قرار دهند.نمرات ميزان شده پيشرفت تحصيلي به عنوان اندازه گيري پيشرفت قبلي به كار مي روند. NELS اندازه گيري ميزان شده از توانايي شناختي را در سال پايه شامل نمي شود.اثرات ديگري هم ممكن است به توضيح اينكه چگونه يك متغير بر ديگري اثر مي گذاردكمك كند.به عنوان مثال چگونه اشتغال بر پيشرفت تحصيلي اثر مي گذارد(مثل تكليف خانه)اما اين يك متغير فرضي رابط است و علت عمومي محسوب نمي شود و بنابراين احتياجي نيست تا در مدل آورده شود(كيت،1998).مسيرهاي مشخص (مثلاّ از زمينه خانوادگي به نمرات)رسم نشده اندزيرا وقتي كه ما به مدل درجه بندي شده نگاه مي كنيم،مسيرها اهميت خود را از دست داده و نمي توانند مدل را به خوبي شكل دهند.قوميت و زمينه خانوادگي اثر مستقيم مهمي بر نمرات نمي گذارند.اين يافته ها در سطح وسيعتري در بخش نتيجه توضيح داده شده است.
نتايج
نيمه اول نمونه ملي به عنوان بخش درجه بندي شده براي توسعه مدل به كار مي رود.و تناسب خوبي را براي همه مسيرهاي جزئي تهيه مي كند و همچنين پارامترهاي اضافي را از لحاظ تئوري قابل دفاع براي توسعه متناسب مدل اضافه مي كند.نيمه دوم نمونه،بخش تعيين روايي بود(مك كالوم، روزنوسكي،ماروريت؛1994).نتايج روايي در بخش زير آمده است:
معدلها،انحراف استانداردها و همبستگي متقابل متغيرهاي اندازه گيري شده در جدول 1 گزارش شده است.نتايج تجزيه و تحليل روايي در شكل1 نشان داده شده است.آمارهاي متفاوت مناسب كه ما براي قضاوت در باره مناسب بودن مدل بكار مي بريم در گوشه بالاي سمت راست شكل نشان داده شده است و بيان مي كند كه مدل تناسب خوبي را براي تعيين روايي اطلاعات فراهم مي كند.
پس از شكل بخشيدن مناسب به مدل براي اطلاعات،گام دوم نقد و تفسير داده ها مي باشد.قسمت اول شامل مسيرهايي مي شود كه از اشتغال به نمرات رسم مي شد(22%-). اين مسير بيان مي كرد كه براي افزايش هر انحراف استاندارد در ساعات كاري،معدل كل دانش آموزان در حدود 22% انحراف استاندارد كاهش مي يابد.به عبارت ديگر،به نظر مي رسد كه اشتغال اثر منفي نسبتاّ متوسطي بر معدل كل دانش آموزان دبيرستان دارد.بخش ديگري كه به تحقيق ما مربوط مي شداين بود كه آيا دانش آموزان به اين خاطر شروع به كار مي كنندكه موفقيت تحصيلي آنها در سطح پاييني بود يا اينكه كار كردن باعث مي شدكه نمرات آنها افت كند.اين سؤال توسط مسيري كه از پيشرفت قبلي به اشتغال
(15%-)رسم شده بود شكل گرفت.اين مسير بيانگر اين بود كه دانش آموزان پس از اينكه مشكلاتي را در مدرسه تجربه كردند،علاقه بيشتري به كار پيدا كرده و ساعات بيشتري را كار مي كنند.دانش آموزاني كه از سطح موفقيت كمتري برخوردارند،وقت بيشتري را براي كار صرف مي كند.بنابر اين، تحقيق هر دو احتمال را قابل دفاع مي داند و هيچ كدام را نفي نمي كند.مشخص شده كه دانش آموزان به خاطر اينكه عملكرد مدرسه اي آنها پايين است شروع به كار مي كنندو كار دانش آموزان معدل كل آنها را پايين مي آورد.
مسير جنس به نمرات(15%)بيان مي كند كه دختران نمرات بالاتري را نسبت به پسران بدست مي آورند.در عوض،پسران زمان بيشتري را نسبت به دختران به كار مشغول هستند(20%-).جنس همچنين اثر غير مستقيمي بر نمرات دارد.(044%=[22%-]*[20%-]) : پسران نه تنها نمرات پايين تري بدست آوردند بلكه وقت بيشتري را به كار كردن پرداختند كه نمرات آنها را به ميزان بيشتري پايين مي آورد. اثرات مستقيم،غير مستقيم و كلي هر يك از متغيرات بر نمرات در جدول 2 نشان داده شده است.
مسيري كه از مشخصه قومي به اشتغال (13%)و از زمينه خانوادگي به اشتغال(40%)كشيده شده بيان مي كند كه براي دانش آموزان دبيرستاني،دانش آموزان سفيد پوست و آمريكايي هاي آسيايي تبار ساعات بيشتري را از آمريكايي هاي آفريقايي تبار،اسپانيايي تبار و بوميان آمريكا(سرخپوستان)كار مي كنند.و اينكه دانش آموزاني كه موقعيت اقتصادي – اجتماعي پايين تري دارندنسبت به دانش آموزان طبقات بالاساعات بيشتري را كار مي كنند.اگر چه متغيرها و مسيرهاي زيادي در مدل قبلي وجود داشت كه ما مورد تجزيه و تحليل قرار داديم،متغير اصلي مورد نظرمسيرهايي از پيشرفت قبلي به اشتغال و ازاشتغال به نمرات است.براي ارزيابي بيشتر از اهميت اين تاثيرات،ما مسيرها(از اشتغال به نمرات و از پيشرفت قبلي به اشتغال)را در 0(صفر)قرار مي دهيم سپس تناسب مدل را مورد آزمايش قرار مي دهيم. تنظيم مسيرها به صفر باعث بوجود آمدن تناسب كمتري براي هر دو مدل مي شود(جدول3).يافته هاي ما(كه با اهميت آماري و مسيرها در شكل 1 همساني و سازگاري دارد)بيشتر نشان دهنده اين است كه اشتغال اثر مهمي بر نمرات داردو پيشرفت قبلي بر نمرات اثر مهمي دارد.
تست كردن احتمال تاثير منحني اهميت زيادي داردو بيانگر اين است كه كار كم ممكن است بهتر از كار نكردن باشد.ما اثرات منحني را براي اشتغال دانش آموزان دبيرستاني سالهاي 1990و1992با استفاده از تجزيه و تحليل رگرسيون هاي متعدد رتبه اي آزمايش كرديم.همچنين آزمايش اثرات اشتغال بر نمرات،پس از حذف ديگر اثرات مثل پيشرفت هاي قبلي ضروري است.بنابر اين،ما ابتدا وارد تغييرات كه بخشي از مدل بوده مي شويم،سپس وارد اصطلاحاتي مي شويم تا اجزاي منحني را(مربع ساعات كاري،مكعب ساعات كاري و توان چهارم ساعات كاري)ارائه بدهيم كه اين امر در چند مرحله صورت مي گيرد.يك تغيير مهم آماري درRبه توان2 به اندازه اثر معني دار منحني معني دار بود.
نتايجي كه از تجزيه و تحليل ها بدست مي آمد بيان كننده اثر معني دار معدل كل بر اشتغال پايه هاي دهم و دوازدهم بود.اثرات در شكل 2 نشان داده شده اندكه معدل كل نهايي دانش آموزان دبيرستان را به عنوان اثر ساعات كاري بر نمرات پايه هاي دهم و دوازدهم نشان مي دهد.براي روند هر دو خط، و همسان با پيشرفت قبلي،دانش آموزاني كه ساعات كمي را در هفته به كار مشغول بودند،به طور مشهودي نمرات بيشتري نسبت به كساني كه هيچ كار با دستمزدي را انجام ندادند كسب كردند.به عبارت ديگر بعضي كارها ممكن است براي يادگيري دانش آموزان و نمرات سودمند باشند.براي دانش آموزان پايه دهم كه به كار اشتغال داشتند،كساني كه كمتر از 13ساعت در هفته كار كرده بودندنمرات بالاتري را نسبت به افرادي كه هيچ كاري انجام نداده بودند كسب كرده بودند.دانش آموزاني كه بيش از 12 ساعت در هفته كار كرده بودند،تا تقريباّ35-30ساعت كار در هفته،كاهش يكنواختي را در معدل كل خود داشتند و اين زماني بود كه به نظر مي رسيد اثرات كار كردن فروكش كرده است.
بحث
اين مطالعه موضوع اهميت عملي را با آزمودن يك نمونه بزرگ معرف ملي از دانش آموزان دبيرستاني آمريكايي به مدت بيش از چهار سال مد نظر قرار داه است تا به اين تعريف برسندكه آيا كار كردن براي عملكرد آكادميك آنها مفيد يا مضر است.همانطور كه پيش بيني شده بودنتايج اين تحقيق ، گزارش قبلي را تاييد مي كردكه به طور كلي بين كار كردن در دوره دبيرستان و عملكرد آكادميك ارتباط منفي وجود دارد.كار كردن مي تواند اثراتي متوسط،مهم و يا منفي بر نمرات دبيرستاني داشته باشد.
به هر حال،اثرات كار كردن خطي نبود.در عوض،دانش آموزاني كه ساعات كمي را در هفته كار مي كردند(تقريباّ كمتر از 12ساعت)اغلب نمرات يكسان يا بهتري رانسبت به كساني كه كار نكرده اند بدست مي آوردند.همچنين پس از13-11 ساعت كار در هفته،افت قابل توجهي وجود داشت.بنابر اين اگرچه به نظر مي رسد كه كار كردن بيش از اندازه ممكن است مانع يادگيري دانش آموز شود،مقدار كمي كار براي دستمزد ممكن است به عملكرد تحصيلي دانش آموزان دبيرستاني كمك كند.
به علاوه نتايج اين مطالعه با كار طولي قبلي كه توسط گرين برگر و اشتاين برگ(1986)،سينگ (1998)،و اشتاين برگ و ديگران(1993) انجام شده بود همسان و سازگار بود.اشتاين برگ و ديگران (1993)گزارش كرده بودند كه موفقيت تحصيلي پايين ممكن است هم باعث و هم منجر به ايجاد اشتغال شود.اثر مهم ،منفي و تعديل شده پيشرفت تحصيلي قبلي بر اشتغال نشان داده شده است(مثال، هر چه نمرات بالاتر باشد،دانش آموزان كمتر كار مي كنند و بر عكس).
محدوديت عمده اين تحقيق به تعريف متغيرها مربوط مي شد.اطلاعاتي كه به كار رفته بود همچنان وجود داشت به همين دليل ما بايد از متغيرها آن طور كه اندازه گيري شده اند استفاده كنيم. به نظر مي رسد كه متغيرهاي اشتغال پايه هاي دهم ودوازدهم به خوبي طراحي شده اند و اندازه خوبي از اشتغال به دست مي دهند.اما متغير تحصيلي مشابه پايه تحصيلي هشتم محدود بود،بنابر اين ما آن را در اين تحقيق مورد استفاده قرار نداديم.
محدوديت دوم اين تحقيق،گزارش ساعات كار بر اساس گزارش خود دانش آموز بود.اگر چه بزرگسالان عموماّ منابع معتبر و پايايي از اطلاعات در مورد خودشان هستند(جيمز،رينولد و دانبار؛1994 ،نيدل،مك كابين،لورنس و هاچ هاوسر؛1983)،تحقيقات بيشتري بايد اين مورد را كه نوجوانان تا چه ميزان در تخمين ساعات كار،درست يا اشتباه عمل مي كنند را به آزمون بگذارد.
در اين مطالعه ما اثرات كار كردن بر معدل كل دبيرستان را به آزمايش مي گذاريم.به هر حال، اشتغال دانش آموز ممكن است كه يك حوزه موضوعي را بيشتر از ديگري مورد تاثير قرار دهد.(به عنوان مثال رياضيات را بيشتر از انگليسي تحت تاثير قرار مي دهد).تحقيقات آينده بايد چنين فرضيه اي را به آزمون بگذارد.همچنين تحقيقات آتي بايد تست كند كه آيا اثرات متفاوت كار كردن بريادگيري به خاطر گروههاي مختلف قومي است يا به خاطر دو گروه متقابل پسرها و دخترها مي باشد.در آخر ما با عقيده هاميلتون و كروتر موافقيم كه مي گفتند محققان بايد انواع مختلف تجربيات كاري را مورد آزمايش قرار دهند.دانش آموزاني كه 20ساعت در هفته را در يك كارخانه كار مي كنندممكن است درآمدهاي متفاوتي را نسبت به دانش آموزاني كه 20 ساعت در هفته را به بچه داري مي پردازند، تجربه كنند.
1. NELS:National Education longitudinal study
2. GPA:Great Point Average
مطالب مشابه :
تبدیل معدل از 20 به 4 | محاسبه معدل بر اساس GPA آمریکا
برای تبدیل معدل خودتون به مقیاس 0 تا 4 باید با الگوریتم دانشگاه های آمریکا gpa, معدل,
فرمول تبدیل نمره
، مفید هست چون توی سایت دانشگاهها، معمولا نوشته میشه که مثلا شرط معدل تبدیل نمره به gpa
تحصیل در امریکا
در آمریکا به تحصیلات تا مدرک لیسانس undergraduate program و بعد از آن (فوق لیسانس و دکترا)
اشتغال در دوره دبيرستان و پيشرفت هاي تحصيلي
و منحني شكلي بر روي معدل كار كردن بر معدل كل دبيرستان را به آزمايش مي گذاريم GPA: Great Point
An Is, Is Mary by Denny Lancaster
you have to be nominated for the award by maintaining a GPA حقانیت تبدیل بدل مبدل عدالت معدل درست
برچسب :
تبدیل معدل به gpa