سفرنامه عشق
و حال من اینجا داخل مسجد پیامبر روبرو گنبد خضراء ایستاده
و هیچ چیزی قادر نیست وصف حال مرا نشان دهد - ستونهایی سفید که قابل شمارش نیست سنگهای کف مسجد خنک و صاف و صیقلی حرم از تمیزی برق می زند می روم برای عرض ادب خدمت پیامبر خدا سرافکنده و گریان . شوخی که نیست می دونی می خوای بری پیش کی بری پابوس کی !رسول خدا حضرت محمد مصطفی(ص) ... میروم تا روبرو ضریح پیامبر قرار می گیرم - ولی افسوس نمی زارن با ایستم و خود را در ضریح پیامبر گم کنم باید سریع سلام کنم - نگهبانهای بد چهره و عبوس ضریح اجازه نمی دن دستت بخوره به ضریح پاک حضرت می گن کفره و عقیده دارن ما کافریم اونا نمی دونن که ما دنبال چی هستیم و هدف از بوسیدن و لمس یادگاری ها و ضریح مطهر پیامبر و امام های معصوم مون چیه !!؟ سلام می کنم و از در خروج خارج می شم ظهر شده . آفتاب داغ داغ می تابه از در که خارج شدم درست روبروم قبرستان بقیع بود !! خودمو می رسونم به قبرستان بقیع پشت نرده ها می ایستم و با خود می اندیشم چه کسانی در اینجا بوده اند و زیر این قبرهای بی نام ونشان به خاک سپرده شده اند !!. اختیار گریه ام دست خودم نیست و اشک شوق و عشق به یار از گونه هایم جاریست ..
نهار بر می گردم هتل یک هفته ای را که مدینه سپری شد چه خاطره انگیز و باشکوه گذشت نمازو زیارت در حرم پیامبر زیارت قبرستان بقیع و... وچه غم انگیز و گریان بود روز وداع با مدینه. ظهر بعد از نهار همگی بچه ها طی مراسم خداحافظی از مدینه با اتوبوس راهی مکه شدیم رسیدیم به مسجد شجره برای محرم شدن چه حس و حال زیبایی بود این لحظه بعد از پوشیدن لباس سفید احرام و نیت و احرام بستن با ذکر لبیک الهم لبیک.... راهی مکه شدیم - به نظر مدینه از لحاظ تمیزی و شهری از مکه بالاتر بود بعد از استقرار در هتل و استراحت کوتاه برای رفتن به مسجد الحرام آماده شدیم با هیچ نوشته و بیانی قادر نخواهم بود حس و حال آن لحظه ای را که به دیدن خانه خدا خدا می رفتم بیان کنم . روحانی کاروان گفت سرهایتان پایین باشد و دنبال من بیایید رفتیم.. از شوق دیدار خانه خدا چشمانم خیس خیس شده بود (اکنون که دارم این متن را تایپ می کنم بعد از حدودا نه سال باز چشمانم گریان شده ) بعد از طی مسیری روحانی گفت به سجده بروید سجده شکر وسپاس
به سجده رفتیم صدای گریه ها دیگر در سکوت نبود همگی بچه های بلند بلند گریه می کردند - گفت سر از سجده بردارید و من در این لحظه به آرزویم رسیدم . دیدین خانه خدا از نزدیک و اکنون چند متری بیشتر با او فاصله نداشتم چه زیبا و نفس گیر بود محو تماشا کعبه بودم . از قبل شنیده بودم هر کس برای اولین بار خانه خدا را زیارت کند هر آرزویی کند برآورده می شود و دقیقا همین است و خدای من خیلی بزرگ است ـ( خدایا ممنونتم و همیشه سپاسگزارت )
به همراه بقیه بچه ها رفتیم برای اعمال عمره مفرده و طواف دور خانه دوست در هنگام طواف چشم از کعبه برنمی داشتم نماز را پشت جای پای حضرت ابراهیم خواندم سعی صفا و مروه .....هر کدام لذتی وصف نشدنی داشت و باز طواف دور کعبه و بوسیدن پرده خانه خدا با آن رایحه معطر و بی مانند که تا حال استشمام نکرده بودم و بوسه وزیارت سنگ آسمانی حجر اسود ... که همگی مسلمانان زیارت و بوسیدن او را انجام می دهند .
از خاطراتی که هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود نماز خواندن کنار کعبه بود که هر گاه سر به سجده می گذاشتم سرم با خانه خدا برمی خورد .... و زیارت خانه خدا به طوری که بین در خانه خدا و حجراسود که بهترین محل برای استجابت دعا و زیارت است رفتم زیر پرده کعبه و خودم را چسبوندم به کعبه و....
عربها به تمسخر به ایرانی های می نگرند و زیارت و بوسه بر کعبه و مقام ابراهيم را به تمسخر مي گيرند و مانع آن مي شدند . خودم موقعي كه داشتم مقام ابراهيم را زيارت مي كردم نگهبان با عصبانيت و مسخره كردم به من گفت (شيشه لا فايده ) در صورتي كه ما شيعيان به احترام و پاكي شخص صاحب اين مكان دست به زيارت و بوسه مي زنيم و به نظر خودم هيچ مشكلي ندارد .
مدت اقامتمان در مكه يك هفته بود كه خيلي خيلي خوش گذشت تمام جاهاي زيارتي و ديديني را به اتفاق كاروان رفتيم - يك بعد از ظهر هم به اتفاق ۳ تااز دوستان يك ماشين دربست كرديم رفتيم جده يك سر كنار ساحل دريا سرخ رفتيم و چند تا عكس گرفتيم و يك خيابان كه بازار مانند بود را هم رفتيم در جده از لحاظ حجاب و پوشش مردم آزادند و بافت شهري جده نيز فرق مي كند شب هم با ماشين برگشتيم مكه ۱ساعتي راه بود.
روز بعد كه روز آخر سفرمان بود براي زيارت خانه خدا رفتم راستي در آن تاريخي كه ما بوديم دو بار محرم شديم كه اين خودش از اقبال مان بود . زيارت و خداحافظي با خانه خدا خيلي سخت بود ازش خواستم زيارت خانه اش را دوباره قسمت من بكنه و اين آخرين ديدارم نباشه انشاءاله . سفر زيارتي مكه و مدينه براي من مثل يك خواب بود و خاطره و اندوخته هاي سفر هيچ گاه فراموش نخواهد شد .
يا حق
مطالب مشابه :
متن خــداحافظي عليرضـا حسيني ، بخشـدار سـابق با مردم و مسئولين منطقه ي جلگـــــه
متن خــداحافظي عليرضـا حسيني ، بخشـدار سـابق با مردم و مسئولين منطقه ي جلگـــــه
متن مجری فرزاد جمشیدی
اولين بار كه از طرف تلويزيون به مكه و (ص) خداحافظي كنم * متنهايي را كه براي
اطلاعاتی کوچک از مصیبت امام حسين«ع»
پيامبر و خداحافظى،سپس هجرت مكه،ايراد خطبه براى مردم و از متن روضة
سفرنامه عشق
(اکنون که دارم این متن را زيارت و خداحافظي با سفر زيارتي مكه و مدينه براي من
گروه ششم سوال متن درس ششم ديني
گروه ششم سوال متن درس در آن جهان ، آياتي براي خداحافظي با پيامبر
سوغاتي مورد علاقه آيتالله بهجت/راز سنگ قبر آیت الله بهجت + عکس/درس گرفتن ایت الله بهجت از بچه ها
به دفعات اتفاق ميافتاد كه هنگام مسافرت به مكه و مدينه، براي خداحافظي مكه و مدينه به
درس آزاد فارسی جدید التالیف سوم راهنمایی
خداحافظي مكه است كه يكي از شگفتي هاي زيباي خداوند در پهناي آسمان است.از كنار كهكشان
برچسب :
متن خداحافظي براي مكه