درمان قطعی ام اس با ضمنانت نامه ی کتبی!!( قسمت نخست)

دکتر افشین احمدپور(پزشک و محقق در حوزه ی طب سنتی)

چندی پیش در قسمت نظرات یکی از نوشته هایم به یکی از دوستان وعده دادم که در آینده ای نزدیک اگر فرصتی پیش آید چند سطری درباره ی ادّعای برخی شارلاتان های حوزه ی طب لعنتی درباره ی درمان قطعی بیماری «ام اس» قلمی کنم. هر چند خداوندگار عالمیان خود شاهد و ناظر است که از نظر وقت به شدّت در مضیقه ام اما از آنجا که به قول عرب : «الکریم إذا وعد وفی» شایسته ندیدم که در این وانفسای گسترش عوام فریبی در حوزه ی طب و فریب دادن بیماران نگون بخت ، به وعده وفا نکنم. البته از همین حالا یقین دارم که دوباره مشتی خرمقدس عرق چین به سر ریش پهن با وضو و قربة الی الله در قسمت نظرات به فحاشی خصوصی و عمومی خواهند پرداخت اما بنده به این سخن خواجه ی راز و حافظ شیراز سخت اعتقاد دارم که:

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

مدّعی گر که خطا گفت نگیریم بر او

ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم

گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید

گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم!

بیماری «ام اس» که نام آن در حقیقت برگرفته از حروف آغازین واژه های «Multiple Sclerosis» است یک بیماری سیستم دستگاه مرکزی اعصاب است. واژه ی نخست به احتمال قوی برگرفته از واژه ی لاتینی «Multiplex» است که از طریق زبان فرانسه وارد زبان انگلیسی شده و به معنای «متعدّد» می باشد. واژه ی دوم نیز به احتمال قوی برگرفته از واژه ی یونانی «σκληρός» است که در فرهنگ های یونانی به معنای «سخت» معنا شده است. به طور خلاصه می توان از عبارت عربی «تصلّب متعدّد» یا اصطلاح فارسی «سخت شدگی بی شمار» به عنوان ترجمه ی تحت اللفظی نام این بیماری سود برد که صد البته عباراتی است نخراشیده و نتراشیده!!( البته ریشه شناسی لغات مذکور نظر شخصی بنده است و در فضای مجازی و در سایت های ریشه شناسی فرنگی نظرات دیگری بیان شده که در جای خود محترم است)

علی ایّ حالٍ نام این بیماری هر چه که باشد نامی است که قسمت دوم آن ریشه در نام فرانسوی این بیماری دارد زیرا برای نخستین بار در سال 1868 یک نورولوژیست فرانسوی به نام دکتر« ژان مارتین شارکو» علایم این بیماری را در برخی بیماران گزارش کرد و از اصطلاح فرانسوی «sclerose en plaques» برای نامیدن این بیماری استفاده نمود.

البته بنده فکر می کنم که جناب «شارکو» در نوشته ی خود ، مراحل پیشرفته ی این بیماری را توصیف کرده و ایضا ً گمان می کنم که ایشان این بیماران را بعد از مرگشان کالبد شکافی نموده و مغز و نخاع آنان را مورد بررسی قرار داده است. برای این سخن نیز دو دلیل می آورم:

1- علایم نام برده شده توسط جناب «شارکو» یعنی «سخن گفتن تلگرافی» ، « نیستاگموس» و نیز «لرزش هدفی» علایمی نیستند که در این بیماری شایع باشند و تنها در اواخر سیر بیماری است که می توان این سه علامت را در برخی بیماران با یکدیگر مشاهده کرد.

2- با توجه به در دسترس نبودن تکنولوژی «ام آر آی» و سایر روش های تصویربرداری در زمان زندگی جناب «شارکو» می توان یقین داشت که ایشان پلاک های «ام اس» را با چشم خویش دیده است و گر نه اسم دیگری برای بیماری انتخاب می کرد.

درباره ی اینکه چرا «ام اس» در فردی به وجود می آید تحقیقات گسترده ای صورت گرفته است. البته اغلب این تحقیقات توسط دانشمندان خدانشناس!! و صهیونیست!! طب مدرن و با پول خمس و زکات نداده انجام شده و تا این لحظه گزارشی مبنی بر انجام تحقیقات در حوزه ی طب ایرانی و اسلامی در دسترس نیست!! البته شخصی به نام مهندس خدادادی! مشهور به دکتر! خدادادی و ایضا ً ملقّب به پروفسور! خدادادی که پیش از این شرح فضایلشان در بحث نقد طب من در آوردی قرآنی به سمع و نظر دوستان رسید مدّعی شده که ملّت شهید پرور ایران به خاطر مصرف ماست به «ام اس» دچار می شوند! البته تحقیقات ایشان به صورت اختصاصی در لابراتوار مجهّزی در روستای پاچنار! انجام می شود و لذا دوستانی که می خواهند به خاطر عدم ابتلا به «ام اس» از خوردن ماست خودداری کنند بهتر است برای آشنایی با شیوه ی بدیع تحقیقی ایشان به جملات زیر از صفحه ی 248کتاب «پانزده روز تا سلامتی» توجه فرمایند:

" در مورد چای آزمایش جالبی انجام داده ام که نظر شما عزیزان را به آن جلب می کنم تا خود در مورد نفع و ضرر آن قضاوت نمایید. چند برگ سبز چای را لای نان گذاشتم به گاو دادم؛ حیوان آن را خورد ولی بعد از چند لحظه آن را بیرون انداخت!" (سلامتی پروفسور عالم اسلام! صلوات فرست!!!)

به هر صورت بنده ترجیح می دهم که در این نوشته به جای استفاده از تحقیقاتی مشابه تحقیقات مذکور که با یک کف دست نان سنگک خشخاشی و چند برگ سبز چای در لابراتوار روستای پاچنار به دست مفسّر بزرگ و طبیب کم نظیر و پروفسور بی بدیل عالم اسلام انجام شده به تحقیقات صهیونیستی! دانشمندان عرق خور! و کراوات زده و ریش تراشیده ی غربی استناد کنم که تا کنون میلیون ها دلار از بودجه ی تحقیقاتی کشورهایشان را صرف مطالعه بر روی این بیماری کرده اند.

مطابق این تحقیقات بیماری «ام اس» یک بیماری «اتوایمیون» است. در بیماری های «اتوایمیون» سیستم هوشمند و بسیار بسیار پیچیده ی ایمنی بدن ، بخش هایی از بدن را به عنوان نیروی متجاوز شناسایی کرده و علیه آن وارد عمل می شود.

برای فهم بهتر مطلب اجازه بدهید مثال ساده ای بزنم. شما فرض بفرمایید که بدن ما همین کشور ایران است. در این کشور یک سیستم فرماندهی وجود دارد که در شهر تهران مستقر است. این سیستم فرماندهی از رهبری و قوای سه گانه تشکیل شده است. سیستم های دیگری مانند شهرداری ، وزارت نیرو ، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ، وزارت جهاد کشاورزی و ... به عنوان دستگاه های مختلف این کشور مسؤول تأمین نیازهای مختلف این کشور بر اساس تصمیمات اخذ شده در مرکز فرماندهی هستند. منطقا ً این کشور دشمنانی نیز در داخل و خارج مرزهای خویش دارد که برای شناسایی و از بین بردن این دشمنان نیز نیازمند بخش های اطّلاعاتی و نظامی است.

در بدن انسان مرکز فرماندهی مغز است که دستورات خود را از طریق اعصاب منتقل می کند. برای اینکه دستورات از مغز به چشم ها ، گوش ها ، زبان و سایر قسمت های موجود در سر برسد مشکلی وجود ندارد.کافی است رشته ای عصبی به صورت یک سیم از مغز خارج شود و در کوتاه ترین زمان و کوتاه ترین فاصله ی ممکن دستور را به اعضای مذکور برساند. این سیم های ارتباطی از آنجا که معمولا ً تا رسیدن به عضو هدف توسط استخوان های بسیار محکم جمجمه حافظت می شوند هیچ مشکلی به لحاظ ایمنی در برابر آسیب های خارجی نخواهند داشت مگر آنکه شدت آسیب به قدری باشد که بتواند استخوان را متلاشی نماید.

حال شما فرض کنید مغز بخواهد به انگشت شست پا پیامی منتقل کند! برای انتقال این پیام باز هم چاره ای جز استفاده از عصب به عنوان سیم حامل پیام وجود ندارد اما مشکل اینجاست که اگر این سیم ارتباطی بخواهد به صورت مستقیم از مغز جدا شود و به انگشت شست برسد ناگزیر است که از مسیر قفسه ی سینه و شکم عبور کند و در این مسیر به علت نبود استخوان های محکم هر لحظه ممکن است که به علت یک آسیب مختصر خارجی در معرض تهدید قرار گیرد.

خداوند تبارک و تعالی به همین دلیل ، از یک پل ارتباطی به نام «نخاع» استفاده کرده و آن را در درون یک ستون مهره ای بسیار محکم جای داده است تا از هر گونه آسیب احتمالی در امان باشد. در حقیقت مغز برای ارسال دستورات خویش به اعضای مختلف موجود در قفسه ی سینه ، شکم ، لگن و اندام های تحتانی پیام را از طریق رشته های عصبی موجود در نخاع مخابره می نماید.البته ستون فقرات بدن نقش های دیگری نیز دارد که مجال پرداختن به آن در این مجال نیست چرا که بحث ما درباره ی بیماری «ام اس» است که در آن مناطقی از مغز و نخاع مورد هجوم قرار می گیرد.

نکته ی دیگری که باید به آن اشاره شود این است که سرعت حرکت پیام در رشته های عصبی باید بسیار زیاد باشد. به لحاظ علمی سرعت حرکت دستورات مغز در یک رشته ی عصبی چیزی حدود هفتاد متر در هر ثانیه است چرا که اگر قرار باشد دستور با سرعت های کمتر مخابره گردد انسان قادر به تصمیم گیری به موقع نخواهد بود! حالا شما توجّه داشته باشید که این رانندگان محترم چه جانورانی هستند که با سرعتی بیشتر از سرعت حرکت پیام در عصب ملّت را زیر می گیرند طوری که مغز حتی فرصت پیدا نمی کند دستور گفتن شهادتین را به زبان بفرستد!!!

در رشته ی عصبی برای دستیابی به چنین سرعتی ترفندهایی به کار رفته است. یکی از این ترفندها استفاده از روکشی به نام «میلین» است. این روکش توسط دسته ای از سلول های عصبی خاص تولید می شود که «اولیگودندروسیت» نام دارند. در حقیقت یک رشته ی عصبی شبیه یک سیم برق روکش دار است با این تفاوت که روکش سیم برق فقط برای پیشگیری از اتّصالی و ایجاد حوادث جانی و مالی است اما روکش «میلین» برای بیشتر کردن سرعت مخابره ی پیام مغز از طریق رشته ی عصبی است. اینکه «میلین» چگونه چنین نقشی ایفا می کند بحثی بسیار پیچیده است که پرداختن به آن نیازمند نوشتن چندین مقاله است.

در مثالی که پیش از این آوردم گفتم که هر کشوری به سیستم اطّلاعاتی و نظامی نیازمند است. بدن ما نیز به علت تهدید شدن از جانب دشمنان داخلی و خارجی به سیستمی اطّلاعاتی و نظامی مجهّز شده که به «دستگاه ایمنی» معروف است.

به عنوان مثال فرض کنید که یک باکتری وارد بدن شود. این باکتری اگر بتواند از سدهای فیزیکی بدن(مانند پوست یا اسید معده) عبور کند توسط نیروهای اطّلاعاتی که دسته ی خاصّی از سلول های ایمنی هستند شناسایی خواهد شد. سلول های شناسایی کننده پس از شناسایی با استفاده از روش های خاصی که نیاز به ذکر آنها نیست به نیروهای نظامی خبر خواهند داد که یک باکتری با چنین مشخّصاتی وارد بدن شده است. نیروهای نظامی در این مرحله با توجّه به اطّلاعات داده شده و ارزیابی میزان قدرت حریف با سلاح های خاص خود( ترشح آنتی بادی ، سیستم کمپلمان و ...) به مقابله با باکتری خواهند پرداخت و آن را نابود خواهند کرد. البته به قول معروف از آنجا که در دعوا خرما خیرات نمی کنند باکتری نیز با استفاده از تسلیحات کشتار جمعی خودش دست به مقابله ی به مثل خواهد زد و مصاف این دو دو گروه یادآور آن بیت حکیم ابوالقاسم فردوسی خواهد بود که فرمود:

ز سم ستوران در آن پهن دشت

زمین شش شد و آسمان گشت هشت!

علایمی که موجب آزار و اذیت شما در هنگام سرماخوردگی می گردد اعم از تب ، سرفه و ... نتیجه ی همین درگیری سربازان دفاعی بدن و مهاجمان متجاوز و صهیونیست!! است و اگر این جنگ ادامه داشته باشد شما تا آخر عمر هم دماغتان مثل شیر بی واشر چکه می کند و هم بدنتان مثل تون حمام داغ می شود!!! اما به لطف خدا معمولا ً در بدن انسان رزمندگان اسلام بر نیروهای بعثی پیروز می شوند و آدمی که تا دیروز دماغش را می گرفتی جانش در می رفت دوباره همان جانور قبلی می شود و باز هم روز از نو و روزی از نو!!

در بیمار مبتلا به «ام اس» اتفاقی شبیه به کودتای نیروهای نظامی در یک کشور رخ می دهد.یعنی سلول های شناسایی بدن غلاف «میلین» را در رشته های عصبی مغز یا نخاع به عنوان دشمن معرفی می کنند و در نتیجه سلول های هجومی بدن به این غلاف ها در نقاطی از مغز یا نخاع حمله می کنند. این حملات موجب می شود که «میلین» صدمه ببیند و در نتیجه سرعت انتقال پیام در رشته ی عصبی کند گردد. به عبارت بهتر سرعت انتقال پیام از هفتاد متر در هر ثانیه به یک متر در هر ثانیه کاهش می یابد.

ادامه دارد...

پی نوشت نخست: بنده از سلول های بدن عذرخواهی می کنم که آنها را با تشکیلات اداری کشور مقایسه کردم!!!

پی نوشت دوم: مطلب را بدون ویرایش و حتی بدون خواندن مجدد منتشر کردم. دوستان اگر خطایی دیدند تذکّر دهند اصلاح می کنم.

پی نوشت سوم: دعا کنید زودتر مطلبی سیاسی بنویسم تا وبلاگم فیلتر شود زیرا دیگر حوصله ی نوشتن ندارم!!

مأخذ: طب لعنتي

درمان قطعی ام اس با ضمنانت نامه ی کتبی!!( قسمت نخست)

مطالب مشابه :

سايت رسمي دكتر فرهنگ افتتاح شد

سخنرانی های صوتی دکتر روازاده

یاقوت های معجزه گر...

درمان نزله گرم ودرد دندان

عکس حادثه "عاشورای کابل" تأثیرگذارترین عکس سال جهان شد

خواص شیر و دوغ شتر (لبن اللقاح)

عکس؛ شکوفه دادن درخت سیب در رودان

راه اندازی سایت گروه آموزشی ادبیات متوسطه اول

درمان قطعی ام اس با ضمنانت نامه ی کتبی!!( قسمت نخست)