موسيقي بيكلام، سرشار از كلام
گفتگو با رضا روحاني ، آهنگساز جوان
موسيقي بيكلام، سرشار از كلام
هومن ظريف
1385\08\10 -
رضا روحاني فرزند انوشيروان روحاني يكي از روزهاي زرد پائيزي مهمان روزنامه اطلاعات بود. پاراكه در آسانسور گذاشت، ملودي آشنايي از عموي هنرمندش شهرداد روحاني شنيد و مصاحبه را به فال نيك گرفت. اين روزها او به همراه گروهش در تالار رودكي سبكي جديد در موسيقي ايراني را به تجربه مينشيند. رضا روحاني به تازگي ،اما ديرهنگام مجوز اجراي كنسرت را دريافت كرده است و لذا، گفتگوي ما با اين هنرمند جوان، از هر زاويهاي، خالي از لطف نيست. اين مصاحبه را ميخوانيد:
رضا روحاني چقدر از موفقيت خود را از آن نام خانوادگي خود ميداند و چقدر ترنم پيانوي انوشيروان و ساختههاي شهرداد درشما تأثيرگذار است؟
نگاه من به خانوادهام، يك نگاه كاملاً، شخصي است. و نگاه حرفهاي نيست. عموهاي من و پدربزرگم "رضا روحاني" من را بزرگ كردهاند و رابطه عاطفي مضاعفي بررابطه اصلي نسبي با آنها دارم.
وليكن خانواده روحاني معرف حضور هستند. انوشيروان روحاني پدرم، رضا روحاني پدربزرگم، اردشير روحاني عموي بزرگم، شهرداد و شهريار روحاني كه هركدام مفصلاً كار خود را تعريف كردهاند.
شايد در جوابي خلاصه بتوان گفت كه يك وجه مشترك بين موسيقي عموها و پدرم وجود دارد و آن چيزي جز يك استاندارد كيفي ويژه نيست. بعد از وجه استاندارد كيفي موسيقي، رويكرد علمي آن عامل مهمي است كه سعي كردهايم آن را رعايت كنيم.
و اين موارد باشدت و ضعفهاي مختلف ولي با يك استاندارد شخصي حفظ شده است. قطعاتي نظير ساختههاي انوشيروان روحاني، بويژه در زمان خودش يك هواي تازهاي را به موسيقي ايران داده است.
دو تعريف از موسيقي ايران گفته ميشود. اول اينكه موسيقي ايران آن چيزهايي است كه در تاريخ ايران به عنوان موسيقي بوده و عرضه شده و اين تعريفي محدود است.
ولي تعريف ديگر آن است كه موسيقي ايراني از طريق آهنگسازان و نوازندگان آن تعريف شود كه اين مورد بيشتر مورد توجه است. به نظر من قطعهاي كه يك مغز ايراني خلق ميكند، لاجرم ايراني است. هر چند اگر سنتها در آن رعايت نشود.
در كنسرتي كه چند سال پيش در نياوران اجرا كرديد، تماشاگران از شما قطعههايي ايراني طلب ميكردند، درحاليكه سبك شما جاز بود. بعد انوشيروان روحاني و شما قطعات "گلسنگ" و "سلطان قلبها" را اجرا كرديد. آيا شما دچار تغيير سبك شدهايد؟
ديد شما درست است. هر چند يك مقدار اين قضيه سطحي است.اگر انسان عاميانه بخواهد صحبت بكند بايد بپذيريم كه موسيقي امروز من رنگ و بوي ايراني دارد، ولي باز اين برميگردد به تعريف اوليه موسيقي كه به نظر من زياد درست و قوي نيست يعني سبك موسيقي امروز من به رسم و رسومات ايراني و مقامات پيشين نزديكتر شده است. و بهتر است بگويم از مقامات سنتي استفاده كردهام.از طرفي، آنچه اجرا ميكنم كاري است نوين، و تا جايي كه ميدانم توسط افراد ديگر تاكنون اجرا نشده است و حداقل من فرصت شنيدن آن را نداشتهام.
اين قطعات قديمي هستند يا جديد؟
مجبورم از يك واژه انگليسي استفاده كنم و آن اين است كه ترجيح ميدهم شنوندگان با اجراي من "سوپرايز" شوند. ولي آنچه اجرا ميكنم براي خودم نو و جديد است و شبيه آن را نشنيدهام و نميتوانم مقايسه بكنم. تركيب سازها شامل؛ تنبك، كمانچه، پيانو و باسالكتريك است كوروش بابايي كمانچه مي نوازد. همايون نصيري كه سابقه همكاري و اجراي كنسرت با او دارم و تنبك را به شيوهاي مخصوص مينوازد و دارا دارايي كه نوازنده باسالكتريك است. اين تركيب خود، يك نوع توفيقي براي من بود. و باعث شد كه قطعات جديدي شكل بگيرد. فكر ميكنم
90 درصد از قطعات اجراي اخيرم فقط براي اين مجموعه ساخته شده است. نميتوانم براي ترسيم اين نوع موسيقي، مثالي را بياورم.
شما پوستري طراحي كردهايد كه نوازنده كمانچه در رنگ قرمز به نشانه دلدادگي و عاشقپيشگي كمانچه است. از طرفي نوازنده گيتار باس با فضاي تيره و رنگ بنفش استيلاي سنگين و سركشي را القا ميكند. از سوي ديگر چهره نوازنده تنبك آبي آسماني ترسيم شده كه نشانگر زمينه اميدواركننده و هميشگي آسمان است و خود شما در چهرهاي سياه سفيد در زمينه زرد نوستالژيك و رمانتيك قرار داريد. علت آن چيست؟
اين نقدو نظر كاملاً حرفهاي است و تنها دليلي كه اين پوستر توانسته است به اين صورت با ديگران تعامل ايجاد كند اين است كه طراح اين پوستر كوروش بابايي عضو گرانقدر گروه است.
اوكاملاً ميدانست كه رنگ و بوي سازها و وظيفه آنها در اركستراسيون چيست. مضاف براينها پوستر در نگاه اول با يك افكت تصويري جالب توجه گيرندگي خوبي دارد و از طرفي عميق است و قصد طراح را بهخوبي نشان ميدهد. بايد اعتراف كنم كه اين پوستر بهترين طرحي است كه من در بين پوسترهاي كنسرتهايم تاكنون داشتهام.
چرا خواننده نداريد و چرا كلام را وارد قطعات موسيقي خود نميكنيد؟
من اگر از منظر موسيقي كلام به موضوع اخذ مجوز بپردازم، آدم راستگويي نخواهم بود. موسيقي كلامي محدوديتهايي دارد كه ما ترجيح ميدهيم كه وارد آن گرفتاريها نشويم ولي طبيعي است كه از نظر زماني و شوراهايي كه بايد كلام موسيقي را تصويب كنند، پيچيدگيهاي كاغذبازي و بروكراتيك بيشتري دارد و بايد آدمهاي بيشتري را قانع و راضي كنيد.ولي اگر من اين حرف را بزنم اين دروغي بيش نيست، چون حقيقت اين است كه عشق اصلي من موسيقي بيكلام است. واقعاً به اين نوع كار عشق ميورزم. چون فقط آهنگساز هستم و نه شاعر يا ترانهسرا، احساسات ناب من در موسيقي بدون كلام قابل شنيدن است و البته دوستان گروه در نوازندگي حرفهاي خود توانستهاند قطعات را پررنگتر بكنند، ولي به غير از اين قضيه ساختن آهنگها، تنظيم كردن آنها و آخرين نتها برعهده آهنگساز بوده است. البته هنگام تمرين، گروه ايدههاي خود را عنوان ميكرد و به علت ديد حرفهاي خود نسبت به سازشان از ايده هاي بجاي آنها استفاده كرديم.
در ساخت موسيقي چقدر از ناهنجاريهاي اجتماعي متأثر ميشويد؟
هر انساني به فكر از بين بردن تبعيضهاي اجتماعي است ،ولي موسيقي درون من به گونهاي ديگر شكل ميگيرد و آن گونه نيست كه من به واژهاي بخصوص فكر كنم و به طور مثال براي رفع تبعيض اجتماعي قطعهاي را بسازم. بيشتر به اين صورت است كه زندگي روزمره روي من تأثير ميگذارد كه اينها در ضمير ناخودآگاه من تبديل به موسيقي ميشود و در هنگام ساخت آهنگها، اين احساسات عمده در من مشكل ميگيرد ،ولي نه به آن گونه كه يك واژه بخصوصي را سرلوحه آهنگسازي قرار بدهم. البته اين نوع ساخت موسيقي براساس واژگان را در دوران دانشگاه در آلمان انجام دادهام. به طور مثال قطعه اي ساختهام به نام "بيخوابي" كه اين پديده را در موسيقي بيان كردهام.
آيا موسيقي شما را ميتوان تلفيقي دانست؟
من نميتوانم زياد راجع به اين موضوع اظهارنظر بكنم، چون تا بحال آنچه از اين نوع موسيقي شنيدم، تلفيقي از آثار كلاسيك خارجي است كه به طور مثال با سازي مانند تار و سنتور نواختهانديا موسيقي اصيل ايراني را با گيتار نواختهاند. اين يك نوع كار موفقي نيست. نوع موسيقي گروه ما بيشتر همانند شكري است كه درون چايي حل ميشود، هويت مستقلي دارد و در واقع مخلوط نيست و محلول است.
به نظر ميرسد كمانچه در قطعات جديد شما وظيفه بيان احساسات و ملوديها را برعهده دارد يا اينكه پيانو و كمانچه اين بيان را به عهده دارند؟
قالب كمانچه است و در واقع نواختن ملودي توسط كمانچه است كه باعث ميشود گروه متعادل شود. اعتراف ميكنم كه در گروه ساز ملوديك كمانچه است. ساز ريتميك، تنبك است و دربيشتر قطعات ساز هارمونيك، پيانو خواهد بود و سرانجام براي كارهاي "بيس" از سازهارمونيك گيتار باس استفاه ميكنيم.
البته بيشتر بيان ملوديها برعهده كمانچه است و خيلي سعي كرديم كه بتوانيم كه از پيانو و كمانچه در جلو صحنه يك تعادلي برقرار بكنيم ،ولي سرانجام در اين گروه كمانچه ساز اول ملوديك است.
جان مايه موسيقي شما چه مفاهيمي را بازگو مي كند؟
اگر قدرت استفاده از الفاظ را براي بيان احساساتم داشتم آن را در قالب جملات بيان ميكردم ،ولي واژهاي براي ايراد سخني همانند آنچه از موسيقيام درك ميكنيد ، پيدا نكردهام.
نظر شما درباره موسيقي كودك و روند آموزش موسيقي در ايران چيست؟
ما در راه موسيقي كودك و تدريس آن به خوبي پيش ميرويم، ولي كافي نيست. به نظر من خيلي واجب است كه دولت، تدريس موسيقي را همانند نقاشي در مدارس دولتي لحاظ كند. و اين كاري است منطقي، چون تأثيري كه موسيقي برروحيه انسان ميگذارد اثري بسيار منحصربهفرد است.
در واقع آن كساني كه با موسيقي سروكار دارند، روحيات لطيفتري نسبت به ديگران دارند. موسيقي همانند ورزش يك تفريح سالم است. موسيقي براي اجتماع يك امتياز محسوب مي شود و اين عامل ميتواند در واقع كودكان و انسانها را به راه راست هدايت كند و از بلاها و ناهنجارهاي اجتماعي مصون نگاه دارد. اين مسأله قضيهاي ثابت شده در دنياي غرب و نيز شرق همچون ژاپن است.
من افسوس ميخورم كه موسيقي به عنوان درسي از دروس در مدارس دولتي حضور ندارد.
و به نظر ميرسد كه قدم بعدي تدريس موسيقي در مدارس، تدريس رسمي و ويژه موسيقي است.
برخي از قطعات موسيقي بايد به مرور و يا همراه با خاطرات با انسان رابطه برقرار كنند. آيا اين امر دليل ضعف اينگونه قطعات است؟
يكي از وظايف اصلي موسيقي ارتباط برقرار كردن با شنوندگان است. بايد روي اين مسأله فكر و به خوبي قضاوت شود. اگر يك نوع موسيقي بهرغم غني نبودن جنبههاي علمي موسيقي يك ميليون طرفدار دارد، بايد اين جمع طرفدار را به عنوان يك جنبه مثبت ببينيد.
نبايد گفت كه اين جمع درك درستي ندارند.
بايد در نقد اين پديده بگوئيد كه جنبههاي هارموني، ملودي و شعر و ترانه آن ضعيف است و از طرفي منصفانه بگوئيد كه موفق شده است با يك ميليون شنونده ارتباط برقرار كند.
بايد قضاوتها منصفانه باشد.
بتهووندر اين باره ميگويد؛ بهترين آهنگساز كسي است كه بتواند شنونده را در آن حالتي قرار بدهد كه خود در موقع آهنگسازي داشته است.
اين قضيه برميگردد به اين كه اكنون فراتر از آنچه شما خاطرات خود را در قطعه موسيقي متصل بكنيد، آن قطعه موسيقي علاوه برايجاد خاطرات حالاتي را در شما بوجود بياورد.
اين مسأله قائم به ذات بودن قطعه موسيقي، بدور از جنبههاي تكرار و نوستالژيك آن به غناي آهنگسازي آن برميگردد.
مسموميت موسيقي چيست؟ آيا به كسي تا به حال توصيه كردهايد موسيقي گوش ندهد؟
من نميتوانم موسيقي را مصرفي گوش بكنم.
مخصوصاً اگر در جايي باشم كه يك نوع موسيقي ناهنجار با صداي كم پخش ميشود، خواهناخواه من تحتتأثير قرار ميگيرم.
براي من خيلي زياد اين حالت پيش آمده است. بهخصوص در زماني كه مشغول ضبط هستم. موسيقي مانند همه چيزهاي ديگر در زندگي، هم در درون خود و هم در مصرفش نياز به تعادل دارد.
مطالب مشابه :
دانلود سرودهای بیکلام و با کلام انقلابی
دانلود (بی كلام) سرفراز باشي ميهن من دانلود (بی كلام) خميني بي تو ديگه
قدرت كلام
اقتدار كلام به اهداف روشن خويش استفاده نماييم و باعث رشد و شكوفايي هر چه بيشتر ميهن
سرود های انقلابی (بی کلام-با کلام)
دانلود (بی كلام) سرفراز باشي ميهن دانلود (بی كلام) خميني بي تو ديگه
موسيقي بيكلام، سرشار از كلام
ميهن خويش را کنيم آباد كسی كه دلش را به بند بكشد جانش را آزاد موسيقي بيكلام، سرشار از
چرا مشايي نه؟ هتاكي به خدمتگزار با وفاي مام ميهن پاياني ندارد
طرفداران احمدی نژاد در اردبیل - چرا مشايي نه؟ هتاكي به خدمتگزار با وفاي مام ميهن پاياني
دانلود سرود های انقلابی
دانلود (بی كلام) سرفراز باشي ميهن من دانلود (بی كلام) خميني بي تو ديگه
ايمان در كلام مسيحي و اسلامي
حریم اندیشه - ايمان در كلام مسيحي و اسلامي سياست روز در ميهن
دانلود سرودهای انقلابی
دانلود (بی كلام) سرفراز باشي ميهن من دانلود (بی كلام) خميني بي تو ديگه
برچسب :
ميهن كلام