استان گیلان


مختصات:

شرقی‌″۲۰ ′۳۵ °۴۹ شمالی‌″۳۹ ′۱۶ °۳۷ / °۴۹٫۵۸۹۰شرقی °۳۷٫۲۷۷۴شمالی / ۴۹٫۵۸۹۰;۳۷٫۲۷۷۴ (نقشه) گیلان مرکز رشت مساحت ۱۴٬۰۴۲ کیلومترمربع جمعیت (۱۳۸۵) ۲٬۳۸۱٬۰۶۳ پراکندگی ۱۷۲ تعداد شهرستان‌ها ۱۶ منطقه زمانی IRST (گرینویچ+۳:۳۰) -تابستان (دی‌اس‌تی) IRDT (گرینویچ+۴:۳۰) زبان(های) اصلی گیلکی، تالشی ،دیلمی و فارسی [۱] استان گیلان از استان‌های ایران به مرکزیت رشت است. این استان شامل مناطق سرسبز شمال غربی رشته‌کوه البرز و بخش غربی کرانه‌های جنوبی دریای خزر می‌باشد.[۲] طبیعت گیلان، پوشیده از جنگل و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است. گیلان از پنج بخش بیه پیش، بیه پس، طالش و بخش‌هایی از سرزمین‌های طارم و طالقان علیا (که در قدیم، از آن‌ها به دیلمان، گیل‌ها، کادوسپیان، کاسپینا و قلمرو امردان یاد می‌شده‌است.) تشکیل شده‌است. محتویات ۱ تاریخ ۱.۱ دوره باستانی ۱.۲ دوره اسلامی ۱.۲.۱ گیلان در عصر صفوی ۱.۲.۲ تاریخ در قرن هیجدهم میلادی ۱.۲.۳ تاریخ در قرن نوزدهم میلادی ۱.۲.۴ قرن بیستم ۲ جغرافیا ۲.۱ جغرافیای سیاسی ۲.۲ جغرافیای طبیعی ۲.۲.۱ طبیعت ۲.۲.۲ ییلاقات ۲.۳ جغرافیای انسانی ۳ اقتصاد ۳.۱ صنایع دستی ۳.۲ فراورده‌های کشاورزی و دامی ۴ سیاست ۴.۱ احزاب مستقل گیلان ۴.۲ سیاسیون گیلان تاثیر گذاران در انتخابات گیلان ۵ فرهنگ ۵.۱ زبان ۵.۱.۱ گیلکی ۵.۱.۲ رودباری، تالشی و تاتی ۵.۲ دین ۵.۳ دانشگاه‌ها ۵.۳.۱ دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی دولتی ۵.۳.۲ دانشگاه آزاد اسلامی ۵.۳.۳ دانشگاه پیام نور ۵.۳.۴ دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی ۵.۳.۵ دانشگاه جامع علمی کاربردی ۵.۴ مطبوعات ۵.۵ موزه‌ها ۵.۵.۱ موزه میراث روستایی گیلان ۵.۵.۲ موزه رشت ۵.۵.۳ موزه کاخ میان پشته بندر انزلی ۵.۵.۴ موزه‌ی تاریخ چای ایران ۵.۶ هنر ۵.۶.۱ موسیقی ۵.۶.۲ نوروزخوانی ۵.۶.۳ تئاتر ۵.۶.۴ سینما ۶ نگارخانه ۷ جستارهای وابسته ۸ پیوند به بیرون ۹ منابع ۱۰ پانویس تاریخ گیلان دربارهٔ اسم گیلان و معانی واژهٔ گیل، نظرات مختلفی ابراز شده‌است. لغت نامه دهخدا گیلان را ماخوذ از واژهٔ «گیل» به اضافهٔ پسوند «ان» دانسته و افزوده‌است که در پهلوی Gelan به معنی مملکت گل‌ها و نزد یونانی‌ها Gelae بوده‌است.[۳] دوره باستانی گردنبند ایرانی نماد سواستیکا که در گیلان پیدا شده و دارای قدمت حدود یک هزار سال قبل از میلاد می‌باشد، موزه ملی ایران با آغاز سده بیستم میلادی، اماکنی باستانی در گیلان، مانند تپه مارلیک (در نزدیکی دره گوهر دشت) مورد توجه ویژه باستان شناسان قرار گرفت. در حفاری‌های تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمه‌های کوچک از طلا، نقره و برنز و اسلحه‌های برنزی کشف شد. همچنین کاوش‌های گروه عزت نگهبان در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۲ به کشف آرامگاه پادشاهی از همان دوران انجامید. گورستان پادشاهان در بالای دره گوهر دشت و گورستان مردمان عادی در پایین آن قرار گرفته‌است. کلکسیون قابل توجهی از جواهرات نیز از این آرامگاه‌ها به دست آمد. طرز ساخت این اشیا و وفور طلا و نقره در این آثار باستانی خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان این سرزمین می‌دهد.[۴] براساس یافته‌های باستانشناسی و اسناد تاریخی می‌توان استنباط کرد که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد اقوام بومی سواحل جنوبی دریای خزر حاضر به تابعیت از قدرتمندان و ابرقدرتهای دنیای باستان نگردیده‌اند. گیلان و برخی از سرزمینهای ساحل جنوبی دریای خزر دارای تمدن عظیم و درخشان سه هزار ساله می‌باشند. یافته‌های باستانشناسی و حفاریهای غیر علمی در مناطق مختلف گیلان این امر را بخوبی ثابت می‌کند. مقایسه آثار بدست در مناطق مذکور نشان می‌دهد که آنها به یک دوره متعلق داشته‌اند و اینکه در دامنه‌های شمالی و باختری البرز اقوام بومی پیشرفته ساکن بوده‌اند که دارای تمدنی بوده‌اند که بسوی کمال پیش رفته و تا رسیدن به مرز تمدن مارلیک مراحل مختلفی را پیموده‌اند. [۵] اقوامی همچون کاسپیها و کادوسی ها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین ساکن بوده‌اند.[۶] بر طبق عقیده کتزیاس، یکی از فرماندهان ایرانی به نام پارساداس علیه آرته که هرودوت آنرا آستیاگ می‌داند تحریک شد و به نزد کادوسی‌ها که او را اغوا کرده و به طغیان واداشته بودند رفت. آرته با وجود کثرت سپاهیان خود نتوانست از پیشروی پارساداس جلوگیری کند و در جنگی که اتفاق افتاد ۶۰۰۰۰ نفر از سپاهیانش را از است داد. پارساداس پس از این پیروزی از طرف کادوسی‌ها به شاهی انتخاب گردید و بدون ناراحتی، ماد را به ویرانی کشید. کوروش بزرگ از آنها در محاصره‌ی بابل یاری خواست و آنها ۲۰۰۰۰ پیاده نظام سبک اسلحه و ۴۰۰۰۰ سوار به یاری او فرستادند ولی خشایار شاه هنگام تاخت و تاز به یونان هیچ کمکی از گیها دریافت ننمود. اردشیر تصمیم گرفت تا گیلان را به اطاعت از خود درآورد و با ۳۰۰۰۰۰ سرباز پیاده و ۱۰۰۰۰ سوار این سرزمین را اشغال کرد. سربازان او ناچار بودند از منطقه‌ای مه آلود و باتلاقی که مسکن مردمی پرخاشگر بود و هیچ محصولی از گندم نداشت، عبور نمایند. به همین جهت سرانجام به بدبختی دچار شدند، حیوانات بارکش را در اردوگاه‌های شاه سربریدند. قحطی آنچنان مهیب بود که سر یک خر به ۶۰ درهم به فروش می‌رسید. نزدیک بود که کار سپاهیان به انهدام کشیده شود اما یکی از سرداران به یکی از پادشاهان کادوسی دست یافت و با او قرارداد صلحی منعقد نمود.[۷]
دوره اسلامی به نظر می‌رسد که گیله‌ها حدود ۲۰۰۰ سال پیش وارد ساحل جنوبی دریای خزر شدند و همراه با دیلمیان در خاور سفید رود سکنی گزیدند. در هجوم عرب‌ها گیلان به اشغال آنان در نیامد. هر چند که منابع خلفا عباسی خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانی‌ها می‌دهد به نظر می‌رسد که ایشان مردمان باختر سفید رود بوده‌اند و مردم خاور سفید رود هیچگاه زیر کنترل آنها نبوده‌اند. تغییر دین به اسلام پس از ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال از ورود آن به ایران آغاز شد. همچنین دودمان بوییان در سده چهارم از سیاهکل و دیلمان بر خواستند که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند.[۸] گیلان در عصر صفوی گیلان به طور سنتی از سوی مردم بومی به عنوان سرزمینی شامل دو منطقه مجزا که به وسیله سفیدرود از هم جدا می‌شوند شناخته می‌شود. نویسنده حدودالعالم از مردم دو منطقه با عنوان این سوی رودیان و آن سوی رودیان نام می‌برد و روی شخصیت ستیزه جوی مردان اش تاکید می‌کند، که در نبردهای بین روستاها که تا زمانی که سن بالا، آنان را به متعصبانی مذهبی تبدیل کند، تنها پیشه انهاست، ظاهر می‌شود. منابع جدیدتر عمدتاً به لغتهای محلی بیه پیش و بیه پس اشاره می‌کنند. (واژه گیلکی بیه به معنای آب، بازمانده‌ای از لغت قدیمی ایرانی آو است)[۹] مناطق عمده حاکمان خود شان را داشتند که اغلب در حال جنگ با همدیگر بودند. اما با هم همکاری می‌کردند تا از نزدیکی به قدرتهای خارجی دوری کنند. کوههای بلند با گذرگاههای باریک پرپیچ و خم، جنگلهای غیر قابل تسخیر، بارانهای فراوان، و اقلیم نامناسب، موجب می‌شد فاتحان قدرتمند، خیال کنند عاقلانه‌است تا به یک نشانه اتحاد (مثلاً بازدید از بارگاه)، و پرداخت منظم خراج، قناعت کنند. بنابراین تا زمانی که موفق می‌شد یک حکومت خودمختار بماند، منطقه‌ای شد مطلوب پناهندگان سیاسی، از جمله شاه اسماعیل صفوی که در جوانی و پیش از رسیدن به قدرت به مدت ۶ سال در گیلان پناهنده شد. گیلان، تنها منطقه‌ای در ایران بود که در دوره حکومت مغول، وقتی همه کشور واقعاً مستقل مانده بود و حتی پس از اشغال پرهزینه آن توسط الجایتو همان طور باقی ماند. هیچ حاکم مغولی به گیلان فرستاده نشد، در عوض؛ ایلخان به فرمانروای بیه پیش اجازه داد کل منطقه را زیر فرمان خود در آورد و به نشانه حسن نیت یک دختر مغول به او داد.[۱۰] در اواخر سده ۱۵ و اوایل سده ۱۶ میلادی، گیلان تحت سلطه اعضای دو خاندان محلی بود. بیه پس (به مرکزیت فومن؛ و بعداً رشت)، یک منطقه سنی، که توسط امیره دباج شفیعی از خاندان دباج/عشقوند اداره می‌شد، که اصل و نسب اش را به پادشاهان ساسانی و پیش از آن می‌رساند، و در همان زمان، ادعای تبار از اسحاق نبی می‌کرد. بیه پیش (به مرکزیت لاهیجان)، عموماً شیعه، و تحت فرمان کارکیا میرزا علی، سیدی از خاندان شیعه زیدی امیرکیایی، خانواده‌ای از نسبتاً نوپادشاهان، بود، گرچه حتی یکی از اعضای آن هم در داشتن ادعای اصل و نسب ساسانی شک نداشت.[۱۱] شاه اسماعیل صفوی جوان، بنیانگذار سلسله صفوی، به گیلان پناه آورد، جایی که در آن شش سال (و به گفته لاهیجی هشت سال) ماند، قبل از این که فروپاشی امپراطوری آق قویونلو، که به او فرصتی که دنبال اش بود تا تخت پادشاهی ایران را در سال ۹۰۵ شمسی تصاحب کند را داد. اسماعیل از ماندن نزد امیره اسحاق، که توسط مشاوران برای او تعیین شدن اجتناب کرد، احتمالاً به خاطر این که نمی‌توانست به یک سنی اعتماد کند. به هر حال، او به آسانی، دعوت حاکم عالی مقام وقت گیلان، کیا میرزا علی شیعه از لاهیجان را، که با آق قویونلو بارها جنگیده بود، پذیرفت. شاه اسماعیل، خشمگین از تمرد حسام الدین که به نظر می‌رسید خراج منظم را هم نپرداخته بود، تصمیم گرفت او را مجازات کند. یک ارتش صفوی از گیلان عبور کرد و شروع به تاراج این دیار کرد. گسکر و کوچصفهان فتح شدند، و ارتش وانمود کرد به سوی رشت حرکت می‌کند. حسام الدین، که به خوبی از بی رحمی شاه اسماعیل در مجازات دشمنان شکست خورده آگاه بود، که تلاش کرد تا شاه را راضی کند، از شیخ نجم الدین که در عین حال از حسام الدین هدایای باارزشی گرفته بود و هم دیگر توان تحمل بارانهای پیوسته را نداشت، خواست تا اردوکشی را خاتمه دهد. او ناگهان ترک کرد، ارتش را باقی گذاشت و به شیخ نجم الدین اجازه داد مساله را بین این دو را طبق صلاحدید خودش فرونشاند. در ۹۳۵ خان احمد خان به قزوین، پایتخت، رفت تا تابعیت خود را به شاه طهماسب جوان اعلام کند. به ترغیب شاه طهماسب، او مذهب زیدی خود را ترک کرد و شیعه اثنی عشری را پذیرفت، مذهبی که او تلاش کرد پس از بازگشت اش به گیلان، بر رعایای اش تحمیل کند.[۱۲] تاریخ در قرن هیجدهم میلادی افول صفویان و انقراض آنان در سال 1722، منجر به یک حالت آشوب در کشور شد. مناطق شمالی کشور نسبت به تاثیر و اشغال خارجی آسیب پذیر شد. اولین تلاشها توسط روسیه تزاری برای تسلط بر دریای خزر و استانهای ایرانی گیلان، مازندران، استرآیاد و آذربایجان در همین زمان شروع شد. این قرن پرآشوب ظهور سه رهبر قدرتمند ایلی را به خود دید، نادر شاه افشار، کریم خان زند و آغا محمد خان قاجار. طی بیشتر این دوره، گیلان توسط فرمانروایان محلی اداره می شد که یا به طور مستقل حکم می راندند یا استقلال نسبی شان را با پرداخت خراج به چهره های نوظهور فوق الذکر و فرمانداران کل منتصب آنان تضمین می کردند. تقسیم گیلان به دو بخش بیه پس و بیه پیش که قدمتی چند قرنی داشت در این دوره هم ادامه یافت. در بیشتر قرن هیجدهم گیلان به طور مستقل یا شبه مستقل توسط فرمانروایانی از بازماندگان اسحاقیه و خصوصاً امیره دباج فومن و بیه پس با کمک حکام شهرها و بخش ها که آنها هم از خاندانهای محلی بودند اداره می شد. در این دوره تعدادی فرماندار کل هم توسط نادرشاه، کریم خان و آغا محمد خان برای گیلان منصوب شدند ولی دوره آنها عمدتاً کوتاه بود. طی دوره نادرشاه، فرمانروایان گیلان خراج اختصاص یافته به استان را به فرمانداران کل یا خزانه مرکزی می فرستادند. به هرحال مالیات گیری منجر به دو شورش عمده شد، که یکی از تالش در 1744 شروع شد که دو سال طول کشید، و دیگری از گسکر شروع شد و تا 1747 زمانی که نادر کشته شد ادامه یافت. در هرج و مرج پس از قتل نادر شاه، قلمرو او به دست سران ایلی افتاد. در گیلان، آقا جمال فومنی (از بازماندگان امیره دباج، و فرزند آقا کمال که در دوره شاه سلطان حسین فرمانروای گیلان بود) همراه با آقا صافی حکومت مرکزی را شکست دادند و حکومت استان را از رشت به دست گرفتند. در جریان کشمکش بین زند و قاجار، محمدحسن خان پدر آغا محمد خان امنیت گیلان را تامین کرد و با دختر آقا جمال فومنی ازدواج کرد. آقا جمال در 1753 در نتیجه یک عداوت قدیمی توسط آقا هادی شفتی در شفت کشته شد. آقا هادی با کمک میرزا ذکی حاکم گسکر برای 4 ماه بر گیلان حکومت کرد. او در یک حمله ناگهانی توسط سران قاجار دستگیر و اعدام شد. آنها هدایت الله، فرزند جوان آقا جمال را به فرمانروایی رشت منصوب کردند. پس از رسیدن کریم خان به قدرت هدایت الله خان به تهران فرستاده شد و یک حامی کریمخان در 1760 جایگزین او شد. ولی وقتی کریمخان در یک کارزار نظامی در آذربایجان بود هدایت الله خان به گیلان گریخت و دوباره به مقام فرمانروایی گیلان رسید. به زودی کریمخان او را دستگیر کرد و 12000 تومان جریمه کرد و نظرعلی خان زند برای نظارت بر دولت گیلان فرستاده شد. بعدتر، کریمخان سیاست اش نسبت به هدایت الله خان را عوض کرد و او را در 1767 به فرمانروایی گیلان منصوب کرد و دختر او را به عقد پسر اش ابوالفتح خان درآورد. هدایت الله خان توانست شبه-استقلال گیلان را تا رسیدن آغا محمد خان به قدرت در دهه 1770 حفظ کند. در 1773 او سعی کرد حمایت روسها را کسب کند و وقتی موفق نشد در 1779 به فتحعلی خان خان خانات قبه برای کمک روی آورد. آغا محمد خان در ادامه تلاشهایش برای ایجاد یک حکومت مرکزی فتح گیلان را به برادر اش مرتضی قلیخان سپرد. هدایت الله خان که با یک اشغال قریب الوقوع و شکست تحقیر آمیز مواجه بود دو فرد سرشناس محلی، میرزا صادق منجم باشی و محمد صالح لاهیجی را با هدایای گرانبها به دربار قاجار فرستاد. نتیجتاً شاه مرتضی قلی خان و سرابازانش را از گیلان فراخواند. در نتیجه دشمنی خانوادگی او آقا رفیع شفتی و پنج برادر و برادر زاده اش را اعدام کرد. علاقه هدایت الله خان به حفظ حدی از استقلال باعث شد او در آخرین تلاش برای مقاومت علیه حاکم در حال ظهور قاجار دوباره از روسها تقاضای حفاظت کند. گرچه نپذیرفتن تقاضای روسها برای الحاق بندر انزلی منجر شد روسها آغا محمد خان را تحریک کنند که گیلان را فتح کند. مصطفی خان دولو با 6000 سرباز به رشت حمله کرد و هدایت الله خان را شکست داد. وقتی او در یک کشتی روسی پناه گرفت، روسها او را به آقا علی تنها بازمانده خاندان آقا رفیع شفتی که همگی توسط هدایت الله کشته شده بودند تحویل دادند. او توسط آقا علی اعدام شد. گیلان تحت فرمانروایی هدایت الله که تجارت خارجی را با جذب شمار زیادی از ارامنه، روسها، یهودیان و هندیان به رشت حمایت می کرد پیشرفت کرد. آنها در کاروانسراهای جداگانه می زیستند و تجارت می کردند. او با حکمرانی در یکی از بارونق ترین ایالات ایران با یک درامد سالانه قابل توجه ( حدود 200 هزار پاوند ) در یک دوره طولانی ثروت زیادی به دست آورد و با سخاوتمندی زیست. او خراج بزرگی از ابریشم و طلا به حاکمان از محمدحسن خان تا کریمخان و آغامحمدخان می فرستاد. او درباری درخشان و با مبلمان عالی و شرابهای قوی و بردگان گرجی، و یک ارتش حقوق بگیر از 15 هزار مرد داشت که می توانست ده هزار نیروی ایالتی هم بدان بیفزاید. او علاوه بر در آمد سرشار از تولیدات محلی خصوصاً ابریشم، از مالیات ثابت سرانه بر جامعه بزرگ رامنی و نیز از تجارت با روسها که یک پست تجاری مستحکم در انزلی داشتند کسب می کرد.[۱۳] تاریخ در قرن نوزدهم میلادی در قرن نوزده در اثر منافع استعماری روسیه و بریتانیا ایران دچار تغییرات عمده سیاسی اقتصادی و اجتماعی شد. در گیلان که در حوزه تاثیرات روسیه بود ارتباطات فزاینده با این کشور منجر به تحولات عمده ای در قرن نوزده و اوایل قرن بیستم داشت. از جمله تجارت خارجی افزایش یافت، حمل و نقل دریایی و اثر آن بر واردات و صادرات و مصرف زیاد شد. نتیجتاً راه ارتباطی بین تهران به انزلی از طریق قزوین و رشت منجر به افزایش عبور مسافرین به اروپا از خط انزلی باکو شد. به دلیل جدا بودن با کوهها از بقیه کشور ، حیات سیاسی و اجتماعی در گیلان همواره اگر به وسیله موقعیت جغرافیایی اش تعیین نشده باشد، این عامل حتماً بر ان اثر گذار بوده است. تاریخ قرن نوزدهم گیلان با ادامه یافتن دو بخش بیه پیش و بیه پس و حکمرانی خاندانای محلی شروع شد. ولی تدریجاً این وضعیت در نیمه دوم قرن تغییر کرد و افزایش تجارت خارجی و توسعه سریع حمل و نقل در خزر و سیل مسافر و بار در راه ترانزیتی تهران-انزلی عمده عوامل مؤثر در جدابودن ایالت را از بین برد و آن را به مدار اقتصاد نوظهور جهانی و قدرت مرکزی آورد. گیلان با تبدیل شدن به مرکز تماس سیاسی اقتصادی و اجتماعی با غرب در واپسین دهه های قرن نوزده، تبدیل به میدانی برای شماری از جنبشهای شورشی مهم رادیکال در دوره 1905 تا 1921 تبدیل شد.[۱۴] قاجاریان موفق شدند بر آشوب قرن هجده با ایجاد امنیت نسبی و کنترل بر ایالات فائق ایند. دو مجموعه موقت و ثابت، اداره ایالتی را تشکیل مداد. فرماندار کل و وزیر که از تهران تعیین می شد و شاه و دولت مرکزی را نمایندگی می کرد و اغلب موقتی بود دیگری مسئولین محلی که عمدتاً وراثتی و دائم بودند و خانها و حاکمان و نایب الحکومه ها و کلانتران را شامل می شد.[۱۵] افزایش تجارت و توسعه محصولات نقدی در قرن نوزدهم رفاه در ایالت گیلان را افزایش داد. گیلان یکی از ثروتمندترین ایالات ایران بود و درآمد اش گرچه تغییر می کرد، قابل توجه بود و اغلب در چهار ایالت اول بود. علاوه بر این در 1897 که تشکیلات جدید گمرکی توسط بلژیکی ها تاسیس شد، درامد گیلان از گمرک از 1897 شدیداً افزایش یافت. در 1912 درامد گمرک 9.6 میلیون قران علاوه بر دو پنجم درآمد کشور از گمرکات بود. علاوه بر این دهقانان گیلانی از همتایان شان در بیشتر ایالات ایران بهتر بودند. این باید در خاطر بماند که حضور شدید تجار و کارگران خارجی (روس، یونانی، ارمنی) در گیلان و اگاهی بیشتر از پیشرفتهای اجتماعی در غرب عوامل مؤثر در ایجاد جنبشهای پیشروی اعتراضی کارگری مختلف و حضور فعال ایالت در جنبشهای انقلابی در 1906 تا 1921 بود.[۱۶] قرن بیستم جغرافیا جغرافیای سیاسی جایگاه استان گیلان در ایران، بر اساس تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی یک سال پس از تصویب متمم قانون اساسی یعنی در سال ۱۳۲۵ هجری قمری تشکیل ایالات و ولایات به تصویب دومین دورهٔ قانون‌گذاری مجلس شورای ملی رسید. در این قانون ولایت چنین تعریف شده‌است: قسمتی از مملکت که دارای یک شهر حاکم‌نشین و توابع باشد اعم از این که حکومت آن تابع پایتخت یا تابع مرکز ایالتی باشد. در آن زمان گیلان جزو ۱۲ ولایت ایران بود. پس از این قانون اولین قانون تقسیمات کشوری در آبان ماه ۱۳۱۶ خورشیدی، تهیه و تصویب شد. بر اساس این قانون ایران به استان‌های شمال، غرب، جنوب، شمال غرب، شمال شرق و مکران تقسیم شد. بر طبق این تقسیم‌بندی شهرستان گیلان از توابع استان شمال بود و شامل مناطق زیر بود: حومه فومنات، صومعه‌سرا، لشت‌ نشا، کوچصفهان (مرکز: کوچصفهان) بندر انزلی، چهار فریضه، خمام، گسکر (مرکز: بندر انزلی) لاهیجان، رانکوه، دهشال (مرکز: لاهیجان) گرکانرود، اسالم، توالش (مرکز: گرکانرود) این تقسیم‌بندی هم چند ماه بیشتر دوام نیاورد و در ۱۹ دی ماه همان سال مصوبهٔ قبلی اصلاح شد و استان‌های ایران به استان‌های یکم تا دهم تغییر پیدا کردند. گیلان جزو شهرستان‌های استان یکم بود و شامل هفت بخش رشت، فومنات، رودبار، لاهیجان، بندر انزلی، توالش و لنگرود بود. از ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ با توجه به مادهٔ ۱۳ قانون وظایف و اختیارات استانداران (دولت مکلف است با توجه به سابقهٔ تاریخی نام استان‌ها را تعیین و اعلام کند) نام استان یکم به استان گیلان و طوالش تبدیل شد. در ۷ بهمن سال ۱۳۴۰ شهرستان اراک از استان گیلان جدا شد و به استان تهران ملحق شد. شهرستان زنجان نیز که تا تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۴۸ از توابع استان گیلان بود، از گیلان جدا شد. بر طبق آخرین تغییرات استان گیلان ۱۶ شهرستان، 50شهر، ۴۲ بخش و ۵۱۶ دهستان و ۳۰۴۳ آبادی (روستا، مزرعه، مکان)دارد. شهرستان‌های این استان، در حال حاضر، عبارتند از: شهرستان آستارا، شهرستان آستانه اشرفیه، شهرستان املش، شهرستان بندر انزلی ،شهرستان تالش، شهرستان رشت، شهرستان رضوانشهر، شهرستان رودبار ،شهرستان رودسر، شهرستان سیاهکل، شهرستان شفت، شهرستان فومن ،شهرستان لاهیجان، شهرستان لنگرود، شهرستان ماسال، شهرستان صومعه سرا جغرافیای طبیعی رشته‌کوه البرز، با ارتفاع متوسط ۳۰۰۰ متر، همانند دیواری در باختر و جنوب آن کشیده شده‌است. بلندترین نقطهٔ گیلان، کوه سماموس، واقع در شهرستان رودسر است. گیلان، جز از طریق دره منجیل، راه زمینی دیگری به فلات ایران ندارد. گیلان، از طریق چابکسر با استان مازندران و از طریق آستارا با جمهوری آذربایجان، راه زمینی دارد. در قاسم آباد، فاصلهٔ دریا با کوه، به کمترین حد خود می‌رسد.این منطقه، از شمال با دریای خزر و کشورهای مستقل قفقاز، از غرب با استان اردبیل، از جنوب با استانهای زنجان و قزوین و از شرق با استان مازندران هم‌جوار است. طبیعت  طبیعت گیلان جنگل گیلان آب و هوای گیلان، معتدل مدیترانه‌ای و ناشی از آب و هوای کوهستانی البرز و دریای خزر است. جاذبه‌های طبیعی گیلان را می‌توان به شش بخش تقسیم کرد: سواحل دریا: شهرهای رودسر، آستارا، بندر انزلی، کلاچای، چابکسر و کیاشهر، در کنار دریا قرار دارند. طول ساحل دریا، در استان گیلان به ۲۲۰ می‌رسد.[مدرک] تالاب‌ها‌: تالاب انزلی، از جمله زیباترین مناظر آبی ایران است. تالاب انزلی، از مهم‌ترین تالاب‌های جهان محسوب می‌شود که به همین دلیل، کنوانسیون بین‌المللی تالاب‌ها، در این شهر مورد تصویب واقع شده‌است. این تالاب، از سال ۱۳۸۴ خورشیدی در معرض خطر نابودی قرار گرفته‌است. رودها جنگل‌ها: جنگل‌های لنگرود در لیلا کوه، جنگل‌های تالش، جنگل‌های لاهیجان و جنگل‌های دیلمان و سیاهکل از جمله جنگل‌های زیبا و دیدنی گیلان است.[۱۷] دریاچه‌ها: بزرگ‌ترین دریاچهٔ جهان (دریاچه کاسپین)، در شمال این استان واقع شده‌است. آب‌های معدنی ییلاقات مناطق ییلاقی گیلان که در حال حاضر بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند، عبارت اند از: نواحی ییلاقی جواهردشت؛ در ارتفاعات شرق گیلان، منطقهٔ شمالی کوه زیبای سماموس قرار دارد و ییلاقِ نواحی چابکسر، قاسم آباد، واجارگاه، کلاچای و رحیم‌آباد به شمار می‌رود. این ییلاق، از زیباترین نقاط جغرافیایی ایران محسوب می‌شود. ییلاق‌های واقع در مسیر درهٔ رودخانه پلرود شهر کلاچای ییلاق‌های دیلمان و اسپیلی؛ ییلاق‌های این ناحیه، هم از نظر چشم‌انداز و هم از نظر آثار تاریخی و فرهنگی دارای اهمیت بسیار است. ییلاق‌های نواحی رودبار؛ این ییلاق‌ها را می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد: نخست ییلاق‌های واقع در شرق سفیدرود که عمدتاً در بخش عمارلو، توتکابن و پره‌سر قرار دارند. مناطق بندر مرزی آستارا: قلعه شیندان آبشار لاتون گردنه حیران کوته کومه • امامزاده ابراهیم و قاسم سیبلی • آرامگاه بابا حسن از عرفای منطقه • آرامگاه محمد دوست در قره سو • آرامگاه بابا علی در روستای باباعلی • مجتمع ساحلی و گردشگری 17 هکتار صدف سیبلی • ساحل زیبای و توریستی سیبلی • روستای باستانی سیبلی (شهر سلطانیه دوره ساسانیان) روستای سیبلی در 10 کلیومتیر آستارا و چسپیده به شهر لوندویل از رستاهای باستانی و قدیی است که آثار باستانی زیادی از جمله طوربه سیبلی، امارات سیلمان خان و خزانه ساسانی در دهه اول انقلاب تخریب شداز جنوب به شهر لوندویل و از شمل به امامزاده آستارا وصل است و مرکز دهستان لوندویل است روستاهای تابعه دهستان سیبلی (قنبر محله سیبلی، سیرالیوه، خسرو محله، کانرود می‌باشد که به دهستان لوندویل معروف هستند) • آبشاری زیبا با نام آبشارلاتون در میان جنگل‌های لاتون با ارتفاع در حدود ۱۰۳ متر • آبشار میه کومی • آب گرم روستای کوته کومه • مناطقی سرسبز و ییلاقی لاتون، باباعلی، اسبینه و... • سواحل ۱۰ کیلومتری کناره‌ای دریای خزر • طرح سالم‌سازی شهر لوندویل. لاهیجان عروس شهرهای گیلان جغرافیای انسانی برخی منابع معتقدند، چهار میلیون نفر گیلانی در منطقه زندگی می‌کنند که مذهب اصلی ایشان، شیعه علوی است.[۱۸] اگرتوصیف اصیل‌الدین زوزنی را که درسال ۶۵۲ هجری از گیلان به دست داده مبنای تحلیل خود قراردهیم، باید بگوییم که به طور کلی تقسیمات جغرافیایی در گیلان عموماً بر پایه‌ٔ واحد «ده» و«روستا» بنا شده بود و شهر به مفهوم واقعی در واژه‌شناسی گیلکان در این دوره نه فقط جایگاه اندکی داشت بلکه حتا آن را بیشتر با واژهٔ «بازار» می‌شناختند که در فرهنگ گیلان بیشتر یک اتفاق موقتی بود که در هر هفته در برخی از سکونتگاه‌ها عموماً یک یا دو بار در هفته اتفاق می‌افتاد. او در مورد تقسیمات محلی گیلان می‌نویسد که: «هر ده عدد خانه را دیه گویند و هر ده دیه را صده و هر ده صده را خانی و بافواه شفاهاً گویند فلان ناحیت چندین خانی است»[۱۹]. چنان که پیداست دراین تقسیم‌بندی، مبنای تقسیمات محلی-جغرافیایی از واحد تعداد خانه‌ و سپس ده‌ ساخته شده‌است. در همین نوشته گفته می‌شود که: «بازاریان را شهری و برزیگران را گیل گویند» [۲۰]. پیداست که دراین زمان بازار و گوراب که تنها به صورت موقت در یک روز هفته اتفاق می‌افتاد به واژهٔ شهر مفهوم واقعی می‌داد. این بدان معنی بود که شهر به مفهوم دائمی وجود نداشت بلکه با جمع شدن مردم به طور موقت در یک روز و تشکیل بازار یا «گوراب» که از همان انبوهه و گروه گرفته شده بود شکل می‌گرفت.[۲۱] اقتصاد اقتصاد گیلان، بر پایه کشاورزی، دامداری، صیدماهی و پرورش زنبور عسل و کرم ابریشم استوار است. مهم‌ترین محصولات کشاورزی شامل برنج و چای می‌باشد، که در شهرهای مختلف گیلان، از جمله لاهیجان و رودسر کشت می‌شوند. زیتون نیز از دیگر فرآورده‌های زراعی است که کشت آن در شهرستان رودبار رایج است. مراکز مهم صید ماهی عبارتند از بندرآستارا، بندرکیاشهر و بندرانزلی. مهم‌ترین مراکز پرورش زنبور عسل عبارتند از اشکور بالا و پایین، عمارلو، دیلمان و تالش. دامداری نیز در مناطق کوهپایه‌ای انجام می‌شود. گندم و جو، بادام‌زمینی، توتون و فندق نیز از دیگر محصولات زراعی گیلان می‌باشند که هنوز نیز به صورت انبوه در نقاط مختلف استان کشت می‌شوند.[۲۲] صنایع دستی صنایع دستی گیلان عبارتند ازانواع وسایل حصیری مانند کلاه حصیری سفره حصیری کیف و.. ودر بخشهای تالش نشین انواع گلیم را هم می‌توان نام برد. فراورده‌های کشاورزی و دامی گیلان، بدلیل آب و هوای مناسبش، دارای کشاورزی و دامپروری غنی، در سرزمین ایران، است. نام‌دارترین فراورده‌های کشاورزی گیلان عبارتند از: برنج، مرکبات، چای، فندق، بادام زمینی، سیب زمینی، خاویار، پیله ابریشم، کدو، زیتون و... سیاست احزاب مستقل گیلان استان گیلان دارای 22 حزب و تشکل سیاسی است[۲۳] برخی از احزاب فعال در استان گیلان: شاخه زیتون جمعیت کارکنان گیلان مجمع اسلامی فرهنگیان کانون فرهنگیان گیلان مشارکت‌ها مردمی گیلان[۲۴] جمعیت مدافعان حقوق بشر گیلان جمعیت مدافعان محییط زیست آستارا انجمن روشنفکران و آبادگران آستارا و تالشان دانشجویان و فارغ التحصیلان گیلانی سیاسیون گیلان تاثیر گذاران در انتخابات گیلان حسن کربلایی سردار آقازاده شاپور مرحبا صفر نعیمی کوچکی نزاد دکتر تامینی بهمن محمدیاری استاد اسماعیل اسدی دارستانی خسته بند محمود شکری حسن الله رادمهر چابک قهرمانی سعادتی آیت الله قربانی سردار نظر علی علیزاده فرهنگ زبان زبان گفتاری بیشینهٔ مردم گیلان، گیلکی است و حدود سه میلیون نفر، متکلم دارد. نواحی باختری و شمال باختری گیلان، تالشی‌ زبان است و از زبانهای دیگری که تکلم می‌شود، می‌توان که به کردی اشاره نمود. همچنین، در برخی نواحی، مانند آستارا و منجیل، از زبان ترکی آذربایجانی استفاده می‌شود. علاوه بر زبانهای مذکور، در این استان، گویشورانی به زبان کولی‌ها نیز وجود دارند..[۲۵] همچنین کرمانجی که از گویش‌های کردی‌ست در فاراب و کرمانج عمارلو به ان گفت‌وگو می‌شود.[۲۶] گیلکی  زبان گیلکی حدود سه میلیون نفر در گیلان گیلکی را به عنوان زبان اول یا دوم صحبت می کنند. گیلکی دارای دو گویش عمده خاوری و باختری است که سفیدرود مرز بین متکلمان این دو گویش است.[۲۵] گیلکی از نظر زبان‌شناسی، به شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی تعلق دارد. در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوریم که به گیلکی کنونی نزدیک است. هم‌چنین در گذشته کسانی را که ترانه‌های گیلکی می‌خواندند پهلوی‌خوان می‌نامیدند.[۲۷] ۱. گیلکی خود سه گونهٔ عمده دارد. الف. گونهٔ گیلکی شرق گیلان (بیه‌پیش) در منطقه‌ای محدود از شمال به دریای خزر، از جنوب به بلندی‌های سیاهکل، از غرب به آستانه اشرفیه و حسن‌کیاده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر که به تدریج به گویش مازندرانی می‌آمیزد. ب. گونهٔ گیلکی رشت (بیه‌پس) که در رشت، خمام، بندر انزلی، فومن و شفت به آن سخن می‌گویند. ج. گونهٔ گالشی. گونهٔ دیگری از گونه‌های گیلکی است که مردم نواحی کوهستانی شرق گیلان و غرب مازندران، به آن سخن می‌گویند.[۲۸] در استان گیلان انتشارات و رسانه‌های جمعی متعددی به گیلکی وجود دارد. از نظر دستور زبان تفاوتهای زیادی بین گیلکی و فارسی استاندارد وجود دارد مانند نحوه قرار گرفتن موصوف و صفت که در گیلکی بر خلاف فارسی صفت پیش از موصوف قرار می‌گیرد.[۲۵] رودباری، تالشی و تاتی زبان‌های تاتی‌تبارگویش تاتی، در گیلان، مشابه تاتهای طارم علیا در شمال استان زنجان می‌باشد. گویش تالشی نیز، خود به سه گروه شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم می‌شود که نوع جنوبی آن به تاتی نزدیک تر است. تاتی و تالشی، با همدیگر، به خانواده بزرگ تری از زبانها بنام زبانهای تاتی تبار (تاتیک) تعلق دارند. رودباری نیز، احتمالاً که نوعی زبان تاتی تبار می‌باشد که ساختاری گیلکی یافته‌است.[۲۵] اکثر اهالی مناطق مذکور (منجمله رودبار الموت، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج، کوههای سمنان، ساوجبلاغ...) زبان را «تاتی» می‌شناسند و از دیدگاه علمی نزدیک ترین به تالشی است و بر پایه شواهد همان زبان آذری که با توجه به گویش گاه‌های آن همان زبان مادی یا دست کم شاخه اصلی آن است.[۲۹] دین در گیلان بویژه در روستاها، بیشتر از هر جای ایران مهرگان جشن گرفته می‌شود. زمان همه این جشنها مصادف است با پایان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع این جشنها مراسم سپاسگزاری از ایزد مهر و بار آوری است که یاور چند هزار سالهٔ دهقانان در امر کاشت و برداشت می‌باشد. در بسیاری از روستاهای گیلان جشن خرمن در این ایام برگزار می‌شود. در توسکامحله قاسم آباد در گیلان هر سال در سه آدینه مردم در شاه شهیدان جمع شده و جشن می‌گیرند. در آدینه آخر که جشن مهرگان اصلی هست مردم بسیاری از شهرها و روستاهای شرق گیلان و غرب مازندران نیز به آنجا می‌آیند. تا حدود بیست سال پیش دختران و پسران روستایی در این روز بهترین لباسهای خود را، چون ایام نوروز، می‌پوشیدند. مبدا بسیاری از آشنایی‌ها و احتمالا پیمان تشکیل خانواده بین دختران و پسران مجرد همین آدینه در توسکامحله بود. در همین ایام در گیلان و مازندران در چندین آدینه پیاپی مراسم کشتی گیری برگزار می‌شد و در آدینه آخر با گذاشتن برُم (داربست یا نردبانی که جوایزی مثل پیراهن، ظرف و مشابه را به آن آویزان می‌کردند) به کشتی گیران برنده جایزه می‌دادند. اواخر تابستان و اوایل پاییز، در ایام خرمن محصولات کشاورزی که هوای آفتابی از ضروریات می‌باشد، هرگاه ابر و بارندگی زیاد مانع این کار شود در روستاهای شرق گیلان نوجوانان با رقص و پایکوبی از خورشید می‌خواهند که با تابش گرما آفرین خود کشاورزان را یاری دهد. معمولا یک نفر با گذاشتن یک دُم که از ساقه برنج درست می‌کنند نقش اهریمن یا همان ایزد ملعون هوم را بازی میکند و می‌رقصد و بقیه دورش جمع شده و با دست زدن و هو کردنش همزمان می‌خوانند:«ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه» و بدینسان خورشید را به تابیدن دعوت می‌کنند. به در هر خانه روستایی که می‌رسند صاحب خانه اندکی برنج در توبره یا کیسه‌ای که به گردن ملعون آویزان هست می‌ریزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نیز بهای برنج را با نخودچی، کشمش، شکلات و یا دیگر تنقلات می‌پردازد.[۳۰] پس از پیروزی عرب‌های مسلمان بر ایرانیان، گیلان به مأمن علویان تبدیل شد. در حدود سال 290 هجری قمری، مردم گیلان و دیلم کم کم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز کوشش بسیار کردند.[۳۱] دانشگاه‌ها دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی دولتی دانشگاه گیلان دانشکده فنی فومن، پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران دانشکده فنی کاسپین، پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران موسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی واحد رشت دانشگاه جامع علمی کاربردی رودسر دانشگاه جامع علمی کاربردی بندرانزلی دانشگاه جامع علمی کاربردی صومعه سرا آموزشکده دریایی شهید خدادادی بندرانزلی آموزشکده فنی مهندسی معین رشت آموزشکده فنی مهندسی شهید چمران رشت دانشکده پیراپزشکی صومعه سرا دانشگاه فنی و حرفه‌ای و تربیت دبیر فنی صومعه سرا آموزشکده فنی امام جعفر صادق(ع)آستانه اشرفیه دانشگاه جامع علمی کاربردی فومن دانشگاه آزاد اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان آموزشکده فنی و حرفه ای سما واحد سیاهکل آموزشکده فنی و حرفه ای سما واحد لاهیجان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرانزلی دانشگاه ازاد اسلامی واحد رودبار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودسر دانشگاه ازاد اسلامی واحد استانه اشرفیه دانشگاه آزاد اسلامی لشت نشاء دانشگاه آزاد اسلامی واحد تالش دانشگاه ازاد اسلامی واحد فومن و شفت دانشگاه آزاد اسلامی واحد صومعه سرا دانشگاه آزاد اسلامی واحد سیاهکل آموزشکده فنی سما سیاهکل دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت آموزشکده فنی و حرفه ای سما واحد رشت دانشگاه پیام نور دانشگاه پیام نور واحد لنگرود دانشگاه پیام نور رودسر دانشگاه پیام نور مرکز کلاچای دانشگاه پیام نور مرکز رشت دانشگاه پیام نور تالش دانشگاه پیام نور واحد آستانه دانشگاه پیام نور واحد بندرانزلی دانشگاه پیام نور واحد صومعه سرا دانشگاه پیام نور واحد منجیل دانشگاه پیام نور واحد رضوانشهر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی پردیس بین‌المللی منطقه آزاد بندرانزلی واحد بین‌المللی دانشگاه علوم پزشکی بندر انزلی دانشگاه احرار رشت دانشگاه جابربن حیان رشت موسسه آموزش عالی دیلمان دانشگاه غیرانتفاعی مهر آستان دانشگاه غیر انتفاعی الغدیر واحد لنگرود مؤسسه آموزش عالی راهبرد شمال رشت موسسه آموزش عالی کوشیار رشت-گلسار خ86 دانشگاه جامع علمی کاربردی مرکز آموزش علمی کاربردی جهاد دانشگاهی رشت مرکز آموزش علمی کاربردی جهاد دانشگاهی انزلی مرکز آموزش علمی کاربردی جهاد دانشگاهی فومن مرکز آموزش علمی کاربردی جهاد دانشگاهی رودسر مرکز آموزش علمی کاربردی خانه کارگر رشت مرکز آموزش علمی کاربردی جهاد کشاورزی(رشت) مرکز آموزش علمی کاربردی سازمان بهزیستی استان گیلان مرکز آموزش علمی کاربردی اداره دادگستری استان گیلان مرکز آموزش علمی کاربردی امام حسین - استان گیلان مرکز آموزش علمی کاربردی فرهنگ و هنر واحد 1 گیلان(رشت) مرکز آموزش علمی کاربردی واحد آموزشی گیلان مرکز آموزش علمی کاربردی علوم و صنایع شیلاتی میرزا کوچک خان رشت مطبوعات نخستین گام روزنامه نویسی در گیلان، به سال ۱۳۲۵ ه. ق.، برابر یکم مرداد ۱۲۸۶ خورشیدی باز می‌گردد. در این سال، روزنامه خیرالکلام، به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی میرزا ابولقاسم خان افصح المتکلمین در رشت انتشار یافت. پیک سعادت نسوان نخستین نشریه با گرایش چپ در ایران در سال ۱۳۰۶ به صاحب امتیازی روشنک نوعدوست در رشت منتشر می‌شد.[۳۲] [۳۳]. در حال حاضر، حدود ۱۰۰ نشریه در گیلان، مجوز انتشار دارند که بیش از ۲۰٪ آنها در شهرستانهای استان گیلان (خارج از مرکز) منتشر می‌شوند ؛ ۹ روزنامه، ۲۵ هفته نامه، ۶ دوهفته نامه، ۳۰ ماهنامه، ۴ دوماهنامه، ۱۳ فصلنامه و تعدادی دوفصلنامه از آن جمله هستند. ۵۸ نشریه محلی، ۱۷ نشریه سراسری (کشوری) و ۵ نشریه بین المللی در گیلان منتشر می‌شود. در گیلان، نشریات متعددی منشتر می‌شود که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود: ماهنامه گیله وا که به زبان فارسی - گیلکی منتشر می‌شود.[۳۴] هفته نامه پیام آستارا :مدیر فرامرز دریابیان هفته نامه تارک خزر مدیر: رسول علی نژاد دو هفته نامه آوای آستارا: مدیر حسین محبوب مقدم روزنامه ایران زمین دو هفته نمه خط آخر: مهندس رنجکش ( سردبیر داریوش ملک زاده ) ماهنانه طریقت: محمد صادق برنچ جی ماهنامه کشکول: مدیر پروین ساسانیان هفته نامه پیام شمال هفته نامه تیلار فصلنامه فرهنگ گیلان فصلنامه گیلان فصلنامه گیلان زمین موزه‌ها موزه میراث روستایی گیلان موزه میراث روستایی گیلان موزهٔ میراث روستایی گیلان در زمینی به مساحت حدود ۲۶۳ هکتار، در پارک جنگلی سراوان، واقع در کیلومتر ۱۸ جادهٔ رشت- تهران است. فکر تأسیس موزه، پس از زمین لرزهٔ خرداد۱۳۶۹ خورشیدی، در گیلان که روند تخریب بناهای سنتی را شدت بخشید، شکل گرفت. بخش معماری این موزه، مجموعه‌ای است که قدمت بناهای آن به طور متوسط به ۱۵۰ سال می‌رسد. هدف موزهٔ میراث روستایی گیلان، تنها انتقال بناهای روستایی نیست، بلکه حفظ فرهنگ بومی، فن ساخت و دانش نانوشته‌ای است که در روستاهای گیلان وجود داشته‌است. در این مجموعه، علاوه بر معماری روستایی مناطق مختلف استان، سایر عناصر فرهنگی مربوط به ابزارهای زندگی و کار، خوراک، پوشاک و... هم به نمایش درخواهد آمد. مساحت مجموعه موزه‌ای، بالغ بر ۴۵ هکتار است، که در هستهٔ مرکزی سایت، قرار گرفته‌است.[۳۵] موزه رشت موزه شهر رشت، سابقاً خانه میرزا حسین خان کسمائی آزادیخواه، شاعر و روزنامه نگار معروف و از رجال دوره مشروطیت و نهضت جنگل بود.موزه رشت (تأسیس در سال ۱۳۴۹) واقع در خیابان طالقانی ـ روبروی زایشگاه دکتر فامیلی می‌باشد.درحال حاضر سه موزه رشت، میراث روستایی در سراوان و چای در لاهیجان به عنوان موزه‌های تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی هستند.[۱] موزه کاخ میان پشته بندر انزلی موزه نیروی دریایی ارتش ایران واقع در کاخ میان پشته، در بندر انزلی. ساختمان این موزه جزع معماریهای برجسته در دوران پهلوی محسوب میگردد که خود بر روی کاخی قدیمی تر احداث شده‌است.از بنای این ساختمان هم اکنون به عنوان موزه تاریخ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بهره برده میشود.[۳۶] موزه‌ی تاریخ چای ایران مزار كاشف السلطنه در شهر لاهیجان روی تپه ای از چای كه توسط وی در سال ۱۳۰۷ شمسی خریداری شده بود، جای دارد. ابتدا - بنا به وصیت كاشف السلطنه - مزار وی كه از مرمر سیاه بود بدون سقف و حفاظ ، در میان بوته های چای قرار داشت. اما اندكی بعد مقرر گردید كه ۲ درصد درآمد چای به ساخت مقبره‌ای در خور شأن او اختصاص یابد. از سال ۱۳۵۵ ه.ش بنای فعلی به سبك معماری غربی ، تهیه و به همت انجمن آثار ملی به شكل كنونی با اسكلتی از بتون و نمای سنگ تیشه ای طوسی رنگ با زیربنای ۵۱۲ متر مربع ساخته شد. از سال ۱۳۷۱ هـ. ش كل مجموعه به سازمان میراث فرهنگی كشور واگذار گردید و سالن مستطیل شكل نسبتاً وسیعی كه در جوار برج آرامگاه بود برای احداث موزه تاریخ چای ایران در نظر گرفته شد. این طرح با پیشنهاد، نظارت و اجرای میراث فرهنگی و با غرفه بندی و بهره گیری از تزیینات سنتی چوبی بسیار زیبا ، در دو طبقه پلكانی شكل ، در شهریور ماه ۱۳۷۵ هـ . ش به پایان رسید. این مجموعه هم اكنون با داشتن ادوات و وسایل سنتی و تخصصی مربوط به چای و مداركی مربوط به چگونگی فعالیت‌های پدر چای ایران ، همه روزه پذیرای بسیاری از افراد بومی و نیز گردشگران است. هنر موسیقی شعر و موسیقی از دیرباز با فرهنگ گیلانیان عجین بود تا جایی که در اکثر مراسم سنتی مانند مراسم عروسی (عروس بران، حنابندان و...)، مراسم پیشواز نوروزی (عروس گوله، نوروزی خوانی، آینه تکم و...) مراسم کشاورزی(نشاء، وجین و...) ترانه‌های خاصی خوانده می‌شد. به روایتی دیگر می‌توان اینگونه بیان کرد که به دلیل طبیعت بکر و زیبای گیلان، مردمان این سرزمین از روحیه‌ای حساس و هنرمندانه برخوردار بودند و به مدد این هنر زندگی سخت خود را به شیرینی می‌گذراندند.[۳۷] نوروزخوانی یک هفته مانده به شب عید، چند نفر شب هنگام فانوس به دست می‌گرفتند و دو چوب برداشته به هم می‌کوبیدند و به حیاط خانه مردم می‌رفتند. به در هر خانه‏ای که می‌رسیدند اجازة نوروزخوانی می‌گرفتند.نوروزی خوان‌ها نیز اشعاری را در مدح ائمهٔ اطهار(ع) می‌خواندند، بعد از آن صاحب خانه هدیه‌ای مثل پول، برنج یا تخم مرغ به آنها می‌داد. آنگاه نوروزی خوان‌ها از حیاط خانه به خانة بعدی می‌رفتند و این کار در تمام محل اجرا می‏شد. نوروزی خوان‌ها معمولاً بعد از اجرای مراسم به صاحب‌خانه، یک شاخه شمشاد به عنوان نماد سبزی و نیک‌بختی، هدیه می‌دادند و اگر صاحب‌خانه در خانه حضور نداشت، شاخة شمشاد را بریکی از ستون‌های ایوان خانه نصب می‌کردند. [۳۸] تئاتر اولین تئاتر به شکل کلاسیک و در سالن در شهر رشت شروع به کار کرد. اکبر رادی نمایشنامه نویس معروف ایرانی در شهر رشت متولد شد و تا سن ده سالگی در گیلان زندگی کرد. حال و هوای طبیعت شمال، زندگی ارباب و رعیتی و طبع شاعرانه گیل مردان و گیل زنان در آثار او جریان دارد. از جمله معروفترین آثار او می‌توان به پلکان، هاملت با سالاد فصل و لبخند با شکوه آقای گیل اشاره کرد.[۳۹][۴۰] سینما ابراهیم مرادی نخستین فیلم‌ساز ایرانی، در سال ۱۲۷۸ خورشیدی در بندر انزلی در گیلان متولد شد. [۴۱] مرادی در سال ۱۳۰۹ کار فیلم‌برداری برای ساخت فیلم بلندی که بعدها «انتقام برادر» یا «روح و جسم» نام گرفت را در انزلی، آغاز کرد. ویژگی مهم این فیلم ساخت مستقل آن از جریان جاری سینمای آن زمان ایران است که در تهران و هند متمرکز بود. مرادی ساخت و فیلم‌برداری این فیلم را هم‌زمان با فیلم‌برداری «آبی و رابی» توسط رابی اوگانیانس، آغاز کرد. اما از آن‌جا که سینما در ایران هنری ناشناخته بود، هیچ کس حاضر به کمک مالی به او نشد و او نتوانست در آن سال بیش از هفتصد متر آن را بگیرد. چون روند تولید فیلم به شکلی نسبتاً کامل تا سال ۱۳۱۰ طول کشید، فیلم «انتقام برادر» سومین فیلم داستانی ایرانی است که در تهران به نمایش درآمد و از آن‌جا که تاریخ نویسان سینما زمان نمایش یک فیلم را در پایتخت ملاک داوری تاریخی خود قرار می‌دهند، نوشته‌اند مرادی سومین فیلم بلند سینمایی ایران را ساخته‌است که نادرست است. نخستین لوکیشن (محل فیلمبرداری) در تاریخ سینمای ایران هم با این حساب در گیلان خواهد بود. همچنین نخستین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران، خانم‌ها لیدا ماطاوسیان و ژاسمن ژوزف، از ارامنهٔ ساکن بندر انزلی، نخستین زنانی هستند که در یک فیلم ایرانی نقش آفرینی کرده‌اند. در آن سال‌ها، خانم‌های ارمنی برخلاف خانم‌های مسلمان حق داشتند که بدون حجاب و با کلاه‌های جور واجور در خیابان‌ها ظاهر شوند و به همین دلیل حضور آن‌ها در نمایش‌نامه‌های مختلف و نیز در فیلم‌ها سر و صدایی به وجود نمی‌آورد. مرادی یا توجه به آشنایی‌اش با تئاتر از این موضوع در آن زمان استفاده کرده بود. [۴۲] از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


مطالب مشابه :


احداث يك جزیره در دریاي خزر

دانشگاه جامع علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد 2 و 22 وبلاگ صورت پایلوت در تالش در




لیست دانشگاه های موجود در آستارا

دانشگاه آزاد اسلامی واحد دانشگاه علمی و کاربردی واحد سایت رسمی تالش




معرفی رشته ی حسابداری پیام نور

دانشگاه پیام نور مرکز تالش - معرفی رشته ی حسابداری پیام نور محل دانشگاه: طولارود (کیلومتر 5




استان گیلان

آزاد اسلامی واحد تالش دانشگاه ازاد اسلامی علمی کاربردی واحد آموزشی گیلان




گفتگو با مهندس بیژن شعبانی رئیس شورای شهر شاندرمن

دانشگاه مازندران واحد تالش و مرکز علمی کاربردی خانه کارگر رشت و مرکز علمی کاربردی سوله




راه اندازی ماژول سنسور اثر انگشت SM-621

آموزشکده فنی حرفه ای سما واحد تالش. دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه علمی کاربردی تالش




اعلام نمرات دانشگاه جامع علمی-کاربردی واحد مدیریت صنعتی اردبیل

اعلام نمرات دانشگاه جامع علمی-کاربردی واحد مدیریت دکتری تخصصی دانشگاه تالش - آقای




ایران در یک نگاه- فصل نو

دانشگاه جامع علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد 2 و 22 وبلاگ هاي آذري ، تالش‌ها، تركمن




شفقی فرماندار آستارا شد

مدرس دانشگاه پیام نور و مراکزآموزشی دانشگاه جامع علمی کاربردی رشت تالش، عضو




برچسب :