تخریب مزار شهدا/راز مزار/03
شهيدي که سرش از بدن جدا شده يا به دليل زخم عميق چهره و بدن امکان شناسايي او دشوار بود، با «امام حسين عليه السلام»، اگر ساقي يا سردار جبههها بود يا دستانش جدا شده بود، با «ابوالفضلالعبّاس»، اگر کودکی در حملات هوايي و موشکي جان باخته بود، با «علي اصغر»، اگر تازه داماد بود، با «قاسم» و «علي اکبر» و اگر پير و سالخورده بود، با «حبيب بن مظاهر» مقايسه و تطبيق داده شده است.
پيوند مزار نوشتهها با فرهنگ عاشورا، سند معتبر و گويايي براي نسلهاي آينده است تا بدانند اين نسل به پشتوانه کدام آرمان و ايمان جنگيد، از کجا ملهم شد و پيروزي و سربلندي او رهآورد چه مکتب وفرهنگي بوده است.
مزار نوشتههائي که با فرهنگ عاشورا پيوند دارند، در يک نگاه و نظام کلّي داراي موضوعات زير هستند:
الف) طرح جهتگيري عاشورايي، اعلام وفاداري به آرمانهاي عاشورا، عشق به اباعبدالله و شهادت دراين راه، از فراگيرترين موضوعاتياند که بر مزار سروده ها و مزار نوشته ها به چشم ميخورد:
.وفا کـردم بـه عـهدم روز اوّل
در اين ميدان وفاي من حسين است
به محشر هر کسي دارد صدايي
در اين صحرا صداي من حسين است
(تهران: چيذر، امامزاده علي اکبر، سنگ مزار شهيد مهدي چگيني )
- اگر شهيدان به امام خميني(قدسسره) عشق ميورزند، به دليل عشقورزي به حسين است؛ زيرا انقلاب امام، از قيام اباعبدالله الحسين(عليه السلام) الهام گرفته است:
گلي از گلـستان ديـن ز مـا پـرپـر شد، احـمد از عشق حـسين يـاور رهـبر شد
در ازل ميخواست چون گردد شهيد در کنار باهنر، همچون بهشتي دفن شد
( تهران: بهشت زهرا، سنگ مزار شهيد احمد زرافشان )
- دوستي خالصانه و اميد به شفاعت اباعبدالله الحسين وداشتن تفکّر حسيني در اين مزار سروده ديده ميشود:
خوشا بر من که دلدارم حسين است
بـه مـحـشـر يـاور و يـارم حـسين است
ســرو کـاري نـدارم در دو عــالـم
کـه در عـالم مـدد کـارم حـسيـن است
بـه بـالـينم نـميخـواهـم طـبيـبي
که را خواهم؟ که غمخوارم حسين است
نـدارم غـير عـشـقـت فـکـر ديـگـر
کـه هـم فـکر و هـم افکارم حسين است
( اراک: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد خسرو رفيعي )
ب (تطبيق شهيدان با شهيدان: کربلا پيشتر اشاره شد که چهرهها، صحنهها و حالات رزمندگان در همه جا و همه گاه با کربلا و عاشورا مقايسه ميشد که اين پيوستگي و همساني، نفوذ و رسوخ فرهنگ عاشورا در تار و پود جامعه را نشان ميدهد. گاه شهيدان در وصيّت شفاهي و مکتوب خويش به نوشتن همين عنوانها بر سنگ مزار توصيه ميکردند. نمونههائي چند، گوياي اين ويژگي در نوشتههاي مزار شهداست:
- ايـن پـير غـلام
آل عـصـمت حـق داده تو
را عظيم نعمت
چون همچو حبيب جبهه بودي جنّت به تو حق نمود قسمت
( تهران: چيذر، امامزاده علي اکبر، سنگ مزار شهيد اويس امامي )
- بر سنگ مزاري ديگر، شهيد به امام شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين تشبيه شده است:
شهيد هاتف غيب از ديار جانان است
شهيد مرغ خوش الحان باغ رضوان است
شهيد در ره دين مبتلاي کرب و بلاست
شهيد مظهر حق ، همچو سيّدالشهداست
( تهران: بهشت زهرا، سنگ مزار شهيد محمد رضا احمدي آقباش )
- در دو بيتي زیر، شهيدان جبهههاي نبرد، برگهاي کتاب عاشورا معرّفي شدهاند و همان گونه که کربلا کتاب عشق است، جبهه نيز کتاب عشق است که با الهام از کربلا نگاشته شده است.
شهيدان لاله زار آفتابند
شهيدان شاهدان انقلابند
کتاب عشق را کاتب حسين است
شهيدان برگهاي اين کتابند
(شهر نور : گلزار شهدای ، سنگ مزار شهيد علي اکبر کوزه گرکالجي )
- در مزار نوشته زير، جوان شهيد با علي اکبر مقايسه شده است:
در ره جانان، با لب خندان، چشم خود از زندگي پوشيدم اي مادر
در دل سنگر چون علي اکبر بر رخ ماه حسين خنديدم اي مادر
( تهران: چيذر، امامزاده علي اکبر، سنگ مزار شهيد محمد فرح آبادي )
- و بر مزار شهيدي از زبان مادرش مي خوانيم:
اي گل زيباي عمرم زود پرپر گشتهاي، شاد و خندان رفته و گلگون کفن برگشتهاي
همنشين و همره شهزاده اکبر گشتهاي، افتخار خاندان و باب و مادر گشتهاي
( نوشهر: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد منصورمشايخ )
تشبيه شهيدان به علي اکبر(عليه السلام) بيش از ديگر شهيدان کربلا است و اين شباهت عمدتاً به دليل جوان بودن شهيدان جبهه است.
- بر سنگ مزار شهيدي ديگر ميخوانيم:
کنار سنگرم و لحظههاي آخر من سلام من به تو اي سربلند مادر من
مگو که حجله کجا و نو عروس که بود عروس اسلحهام بود و حجله سنگر من
مگو که نقل شادي که ريخت بر پسرم که ريخت شعله رگبار نقل بر سر من
مگوي تازه جوانم که ساقدوش نداشت دو ساقدوش به خون خفتهاند در بر من
کند اشاره ز دور مادرم بر بدنم که من زينبم و اين است اکبر من
( چالوس: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد احمد شمشاديان )
- در مزار نوشته زير، شهيد، به ابوالفضل العبّاس تشبيه شده است:
باز از جبهه حق نقش شهيد آوردند آن که جان داد(ه) و بر کام رسيد آوردند
چاوشان حرم از علقمه کردستان جسم بي دست ابوالفضل رشيد آوردند
(چالوس: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد غلامرضا صادقي)
- نام قاسم در فرهنگ مراثي عاشورايي، تداعي کننده دامادي است. هر چند برخي محققّان در صحّت اين که قاسم بن الحسن در کربلا داماد باشد، تشکيک کردهاند امّا چنين باوري باعث مي شد که نودامادهاي شهيد دفاع مقدّس را به قاسم تشبيه کنند.
بر مزار يکي از شهيدان نگاشته شده است:
چون قاسم دامادم بهرم حنا سازيد قدري حنا آريد بر قبر من ماليد
( زنجان: مزار پايين شهر، سنگ مزار شهيد بهلول سامان بخش )
- آرزوي شهادت همچون شهادت علی اکبر و علی اصغر(ع)، آرمان و خواستهاي است که شهيدان در پي آن بودند:
اگر باشد قرار آخر بميرم نميخواهم که در بستر بميرم
خدايا کن شهادت را نصيبم که همچون اصغر و اکبر بميرم
( تهران: چيذر، امامزاده علي اکبر، سنگ مزار شهيد حميد اکبري )
ج) پيوند روحي و عاطفي با فرهنگ عاشورا، فراتر از آن عاشورا انديشي و اتصال با فرهنگ عاشورا در سنگ مزار شهيدان بارز و مشهود است.
برخي ويژگيهاي شخصيّتي يا نحوه شهادت شهيد، در انتخاب و گزينش اين عناصر فرهنگي براي مزار نوشتهها محور اصلي و اساسي است. متناسب با روحيّات يا خواستههاي شهيد، خانواده وي، به انتخاب نوشته پرداختهاند. برخي از عناصر فرهنگي نگاشته شده بر مزار شهيدان، شهادت طلبي، آزادي و آزادگي، لبان تشنه، وفاداري بر سر عهد و پيمان، نشر فرهنگ قرآن و تلفيق دعا و جهاد است که نمونههايي از آن به ترتيب در ذيل مي آيد:
- در راه دين جان دادن افتخار است شهادت از بهر حسين نه عار است
(اراک: باغ جنّت، سنگ مزار شهيد علي اکبر توکّلي )
- دنيا بداند کربلاي عشق اينجاست زيبا ترين گلهاي عالم لاله ما ست
هر لحظه ما اربعين در اربعين است آيا بهاي صبح آزادي چنين است؟
( آمل: امامزاده ابراهيم، سنگ مزار شهيد مجيد اصغر نژاد )
- ما در ره عشق نقض پيمان نکنيم، گر جان طلبد دريغ از جان نکنیم
دنيا اگر از يزيد لبريز شود ما پشت به سالار شهيدان نکنيم[2]
( مشهد مقدّس: حرم مطهّر، صحن آزادي،
سنگ مزار شهيد محمود حشمتي )
(
شهريار: برد آباد، بهشت رضا، سنگ مزار شهيد رستمعلي جانعلي )
- در راه دوست از سر و از جان گذشتهايم با مهر دوست رشته ايمان سرشتهايم
سرباز راه حق خداييم چون حسين با خون خويش آيت قرآن نوشتهايم
(اراک: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيدان احمد منصوري، احمد گردوئي )
- ما عزت و آبرو ز قرآن داريم با خون حسين عهد و پيمان داريم.
دستي به سلاح و دست ديگر به دعا، اين درس ز سالار شهيدان داريم.
( تهران: بهشت زهرا، سنگ مزار شهيدان لطف الله ميرزا آقا بيگ ؛سيد مصطفي هاشمي مطلق )
( کرج: امامزاده محّمد، سنگ مزار شهيدان رضا مؤمني، ابوالقاسم کاظم دهبائي )
د) پيوند ميان عاشورا و
نهضت امام
خميني.
اين
ويژگي از چشمگيرترين مسائلي ست که بر سنگ مزارها ديده ميشود. يگانه ديدن
جبهههاي دفاع مقدّس با کربلا، يگانه دانستن عشق به اباعبدالله (عليه
السلام) و امام خميني(قدسسره)، يگانه ديدن راه ابا عبدالله با نهضت امام،
گواه بينش روشن شهيدان، خانواده و دوستان آنهاست. بازتاب چنين تفکّر و
فرهنگي بر مزار شهيدان، براي آنان که در آينده به بازشناسي فرهنگ انقلاب
اسلامي ميپردازند، آيت مبيني است. اين آيات بيّنات و سنگ مزارها، باورمندي
نسلي ايثارگر و فداکار را به اسلام، عاشورا، ولايت، شيوه فوز و فلاح و
صلاح را نشان ميدهد.
در کنار اين موضوع، نصب تصوير امام (قدسسره) در کنار تصوير شهيد وگاه بارگاه اباعبدالله و پرچم سرخ رنگ افراشته بر فراز بارگاه، نشان ميدهد که شهيد از کدام منظر به جبههها نگريسته و با کدام انگيزه چنين راهي را برگزيده است. سنگ مزارهايي که بر آنها از پيوند ميان جبهه و عاشورا و اباعبدالله (عليه السلام) و امام خميني(قدسسره) سخن رفته است. بسيارند که تنها به چند نمونه اشاره مي شود:
- با گفته رهبر که مرا نور دوعين است رفتم به طريقي که جلودار، حسين است
( قم: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد شکرالله اکبري )
- راه ما راه زينب است و حسين جان فداي پيام پير خمين
(قم: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد احمد علي ابرجسيان )
- راضيم در راه دين از تن جدا گردد سرم من بميرم باک نيست اما بماند رهبرم
( بندر عبّاس: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد فرخ باوقار )
- شهيدم من که سالارم حسين است امام و رهبرم پير خمين است
( قم: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد ابولقاسم احمدلو )
- اي رهروان کوي حسين اي دلاوران سنگر کجاست تا که به عهدم وفا کنم
تا کربلا اگر چه بود راه پرخطر با کافران مقابله تا کربلا کنم
( تهران: چيذر، امامزاده علياکبر، سنگ مزار شهيد علي عبداللّهي )
- مي روم مادر که اينک کربلا مي خواندم در طريق عاشقي روح خدا ميخواندم
مي روم آنجا که مشتاقان با حلقوم خون جاودان تاريخ ساز کربلا مي خواندم
يا علي گويان سرود لاتخف سر مي دهم کز نجف آنک علي مرتضي مي خواندم
( آمل: گلزار شهدا، سنگ مزار شهيد علي اشرافي طاري )
- گر چه شد گلگون ز خون قد رسايت اي شهيد گرچه شد افسرده دلها از برايت اي شهيد
از حسين بن علي آموختي درس جهاد جان فدا کردي براي پيشوايت اي شهيد
آرزويت کربلايت بود گفتي يا حسين کربلاي کشورت شد کربلايت اي شهيد
(آمل: امامزاده ابراهيم، سنگ مزار شهيد عبّاس (سقّا) بردون)
- شهيد اي رهرو راه حسيني
شهيد اي ياور و يارخميني
شهيد اي خون پاکت مايه دين
شهيد اي گشته راهت جاوداني
( همدان: باغ بهشت، سنگ مزار شهيد عبّاس الجي )
افزون بر اين سرودهها که مطالعه گستردهتر و فراگير مي طلبد، بر مزار شهيدان نوشتههاي کوتاه، نشانهها و اشارات فراوان درباره فرهنگ عاشورا ديده ميشود. عنوان «شهيد کربلايي»، «شهيد عاشورايي»، «يااباعبدالله الحسين» و «السلام عليک يا اباعبدالله»، نقش بسياري از مزارها است. برخي شعارهاي عاشورايي مانند «الموت اولي من رکوب العار» «کلّ ارض کربلا و کل يوم عاشورا» و «هيهات منّاالذله» نيز بر مزار شهيدان نقش بسته است.
اشاره به عشق ورزي به اباعبدالله، جانفشاني و فداکاري در راه اباعبدالله، شباهت به ياران پاکباز کربلا و حتّي ذاکر ابا عبدالله بودن، اشارهاي است که بر مزارها نگاشته شده است.
بر مزار شهيد محمد گل اکبر در قطعه شهيدان شهيد آباد دزفول ميخوانيم: «محمد گل اکبر ذاکر اباعبدالله الحسين(عليه السلام)»
از آنجا که عمدۀ مزار نوشتهها به انتخاب خانواده شهيد است، اين انتخاب نشان همسويي و همراهي آنان با آرمان و راه اباعبدالله ونيز عشق ورزي به راه شهيد و باورهاي او است. هر چند اين نوشتهها و سرودهها چنان که اشاره شد، از لغزشهاي شعري و ادبي بري نيستند، امّا اسناد آشکار و منتشر و غير قابل انکارياند که نسل عاشق و شيفته مکتب عاشورا برجاي نهاده است تا آيندگان بدانند اين ملّت چرا برخاست، با کدام انگيزه ايستاد و با کدام عشق و ايمان به استقبال جهاد و شهادت رفت.
کتاب «آواز پر ملائک» تنها به شعر سنگ مزار شهيدان پرداخته است. اميد است در باب نثر و نوشتههاي مزار شهيدان نيز پژوهشي شايسته و در خور انجام پذيرد و نوعي مقايسه ميان نوشتههاي مزارها از گذشته تاکنون نيز به عمل آيد. در اين زمينه، کتاب «بررسي سنگ نبشته مزار شهدا» (سازمان ميراث فرهنگي کشور، تهران 1370) و کتاب «آواز پر ملائک» الگو و راهنماي مناسبي به شمار ميآيند.[3]
آيا براستي مسؤولان متصدي امور شهدا و دفاع مقدس از شعور کافي براي فهم اين عناصر فرهنگي برخوردار و آيا ايشان اينگونه تحقيقها را ديدهاند؟
محمد رضا سنگري- پيوند دو فرهنگ
[1] . در اين بخش، از کتاب ارزشمند
«آواز پر ملائک» نگاشته محمد
کاظم بهره فراوان گرفتهام
[2] . اين سروده اي از سيّد حسن حسيني است و
بر مزار تعداد زيادي از شهيدان ديده مي شود.
[3] . ر.ک: مقاله «راز
مزار» عليرضا کمري، فصلنامه نامه پژوهش، سال سوم، ش9، تابستان 77، ص 87.
منبع:http://razemazar.com/art.php?id=4
****************************
استاد کالج دولتي «کندي» در هاروارد : از مزار شهدا در بهشتزهرا ديدن کنيد.
استاد کالج دولتي «کندي» در هاروارد، پس از ديدار از ايران، به نو محافظهکاران آمريکا توصيه کرد پيش از اعلام جنگ با ايران، از مزار شهدا در بهشتزهرا ديدن کنند.
«مايکل ايگناتيف»، نويسنده «نيويورکتايمز» و مدرس حقوق بشر کالج دولتي «کندي» در هاروارد، از سفري که ماه پيش براي سخنراني درباره حقوق بشر به ايران داشته است، چنين گزارش ميدهد:
در جنوب تهران، گورستان بزرگي است که براي کشتهشدگان جنگ اختصاص داده شده است. جواناني که در سالهاي بين 1980 تا 1988 در جنگ بين ايران و عراق، جان خود را از دست دادهاند. اين شهر بزرگ مردگان، با ايستگاه متروي مجزاي خود و فروشگاههاي خاص خود، به هيچ عنوان با گورهاي يکشکل و کاملا معمولي رديف به رديف گورستان ملي آرلينگتون، شباهت ندارد. در گورستان شهداي شهر تهران، هر فرد کشتهشده به اندازه مرتبه و درجه شهادت خود، داري مرقد خاص خود و شامل يک قاب شيشهاي است که در جايگاهي ويژه بر روي قبر قرار گرفته است. اين محفظههاي شيشهاي با تصاوير ماتي از مردان جواني پر شده است که برخي کلاه جنگي بر سر يا پيشانيبندهاي قرمز بر پيشاني دارند. برخي عکسها سلاح به دست هستند و در مواردي در حال غذا خوردن با دوستانشان هستند. در کنار عکسهايي که به زردي گراييده است، يک قرآن يا يک نسخه بيرنگ از اشعار فارسي و تعدادي گلهاي پلاستيکي وجود دارد. در مواردي هم تخممرغهاي رنگي وجود دارد که خانوادههاي ايراني در آغاز سال از آن استفاده ميکنند. به نظر ميرسد، اين قبرهاي کوچک برای همیشه باقی خواهند ماند. هرکدام از آنها، نشانگر تلاش خانوادهها برای ابراز این مطلب است که جاودانگی و زنده بودن برخی از مردان جوان را اعلام کنند که در بحبوحههایی چون خرمشهر، که اوج مقاومت ایرانيها در برابر اشغالگران عراقی بود، کشته شدهاند.
مذهب ایران، اسلام و شیعه است که مکتب شهادت است. فرهنگ شیعه، مفاهیمی از طلب مرگ را در خود دارد که شامل گذشتن از جان و خون است. برای برخی رزمندگان باقيمانده از جنگ، دوستی و رفاقتی که در جنگ با عراق تجربه کردهاند، بیش از تجلی ارزشهای وطنپرستانه انقلاب اسلامی، وابسته به ارزشهایی است که به واسطه ازخودگذشتيشان و پایبندی به عقیده و ایمانشان داشته بوده است. هر نو محافظه کار آمریکایی که شرط ميبندد رژیم ایران تحت تاثیر انزوا، محاصره، تحریم و محکومیت بینالمللی فرو ميریزد، باید از این مزار شهدا دیدن کند. حکومتهای انقلابی معتقد به خون قربانیان (جنگ) دلایل خوبی دارند تا اعتقاد داشته باشند در برابر فشار بیرونی رسوخناپذیر هستند.
نقل از : بازتاب – روزنامه ی همشهري 28/8/84
منبع:http://razemazar.com/art.php?id=5
*************************
بهشت زهرا گورستان واشنگتن نیستپدید آورنده : مجله ، صفحه 8
گزارشی از نظرات مخالف و موافق دربارة طرح ساماندهی گلزار شهداطرح ساماندهی و بازسازی گلزار شهدا چیست؟ چرا عده ای برای مخالفت با این طرح، سینه چاک کرده اند و عده ای هم پای شان را توی یک کفش کرده اند که باید این طرح انجام بگیرد؟ ماجرای این طرح، چند سالی است که در کشور جریان دارد ولی متاسفانه طراحان و مجریان آن، اینک و در حالی که این طرح مراحل پایانی اجرای خود را سپری می کند، تصمیم گرفته اند کمی اطلاع رسانی کنند؛ چرا که با این سؤال مواجه شده اند که آیا نباید قبل از اجرای چنین طرح مهمی، ادله و کیفیت آن به مردم، خانواده شهدا و کارشناسان فرهنگ انقلاب اطلاع رسانی شود؟! اینکه چرا وقتی قطعه 44 بهشت زهرای تهران کلنگ می خورد، تازه سر و صداها بلند می شوند و دانشجویان و خانواده شهدا به اعتراض برمی خیزند، از قصه پرغصه مرکزمحوری و عدم وجود عدالت رسانه ای در کشور ما نشأت می گیرد؛ اما این مسئله از قصور دست اندرکاران بنیاد شهید و شهرداری های کشور، در انجام وظایف شان نمی کاهد! وقتی اعتراضات مردمی و کارشناسان و حتی بنیاد حفظ آثار که البته جا داشت در طول این سال ها موضع بگیرند بالا گرفت تا جایی که رئیس سابق بنیاد شهید برای توضیح درباره این طرح به مجلس فراخوانده شد، اندکی از دلایل طراحان برای اجرای این طرح، مطرح گردید که عمدتا عبارت بودند از: تخریب شدن برخی از قبور شهدا، باریک بودن مسیر رفت وآمد میان قبور، نظم نداشتن گلزارها و دلایلی از این دست که به زعم کارشناسان، برای تخریب این موزه های زندة انقلاب، دلایلی کافی و قانع کننده نیستند! هر چند کسی منکر اشکالات مذکور نیست، اما همگان این سوال را دارند که چرا از وجود این مشکلات جزئی به این نتیجه رسیده اید که باید همة قبور را تخریب و «یکسان سازی» کنید!؟! گشتی کوتاه در خبرگزاری ها و سایت های رسمی، ما را به اعداد و ارقام کلانی می رساند که برای اجرای این طرح در شهرها و روستاهای متعدد هزینه شده اند و متاسفانه این جستجو ها شما را به دلایل تفصیلی یا محکم تری از موافقان و مجریان طرح نمی رساند! سال گذشته، در همان چندثانیه ای که رئیس جمهور محترم به غرفه امتداد در نمایشگاه مطبوعات آمده بودند درباره این طرح از ایشان سوال کردیم که گفتند گروهی را برای بررسی آن گذاشته ایم تا تکلیف آن را معلوم کنند! آنچه پیش رو دارید، بخشی از نقدهای وارد بر این طرح اند که چندی پیش در میزگردی که تحت عنوان «جایگاه گلزار شهدا در تبیین هویت انقلاب اسلامی» در دانشگاه امیرکبیر برگزار شده، از طرف کارشناسان مطرح شده اند. امید آنکه شاهد پاسخ گویی شفاف و مستدل متصدیان این طرح باشیم و در غیر این صورت خبر توقف اجرای آن در سراسر کشور را بشنویم. دکتر کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی می گوید:ما در طول سال هر جا می رفتیم، سری هم به گلزار شهدا می زدیم و متأسفانه در اکثر نقاط طرح تخریب و بازسازی اجرا شده بود؛ اما از اینکه این حرف ها در برنامه های بعدی اثر داشته باشد، ناامید نیستیم. لااقل بتوانیم گنجینة بهشت زهرا(س) را حفظ کنیم. این را از این جهت می گویم که حضرت امام اصرار داشتند که «یا همه یا لااقل بخشی از خرمشهر حفظ بشود» و کسی توجه نکرد. ما بارها با اساتید و دانشجویان و فیلم سازان رفتیم خرمشهر و آن ها می پرسیدند که کجای این شهر جنگ زده است؟! خوشبختانه یکی از دیوارهای پشتی مسجد جامع از گزند بازسازی محفوظ مانده و من به آن ها گفتم ببینید این جای تیر و ترکش هاست. آن روزی که حضرت امام سال 67 در پیام بازسازی شان تأکید جدّی داشتند که یا همه یا بخش قابل توجهی از خرمشهر حفظ شود، کسی در این مملکت دقت نکرد که بفهمد مراد حضرت امام از اینکه حفظ شود چیست؟! آن روز که تمام آثار جنگ را به طور تعمدی از بین بردند، کسی فکر نمی کرد که بعداً بنیاد حفظ آثار یا جای دیگر مجبور شود در شلمچه یک شلمچة قلابی بسازد یا چیزی بسازد که نسل بعد از شما بفهمد اینجا جنگ بوده! متأسفانه در کشور ما این مشکل هست که مسائل فرهنگی را با نگاه «مهندسی» رفتیم سراغش؛ موضوعاتی که از مرکب بودن و پیچیدگی مسائل حوزة انسانی بهره مندند. این بلیه که دامن گیر خیلی از عرصه ها شده، اینجا هم دامن گیر شده؛ وقتی می پرسند که «چرا؟»، صحبت از «نوسازی» و «بهسازی» می کنند. ما می گوییم چه چیزی را می خواهید بسازید و چگونه می خواهید بسازید؟ اینجا ردپای نگرش مدرنیسم را شاهدیم. مدرنیسم وقتی به عنوان فرهنگ غالب در مغرب زمین رشد کرد، یکی از عرصه های آن «یونیفرم سازی» و یکسان سازی بود. من این جمله را از حضرت امام وام می گیرم. ایشان فرمودند: «گلزار شهدا دارالشفای آزادگان جهان خواهد بود» به تعبیر مرحوم حافظ «زیارتگه رندان جهان». این را اگر با چشمان خود نمی دیدم باور نمی کردم که بهشت زهرا(س) چه ربطی می تواند با رندان جهان یا به تعبیر حضرت امام آزادگان جهان، داشته باشد. جمهوری اسلامی از گوشه، گوشة دنیا آدم هایی را جمع کرده بود و برای این ها سخنرانی و انواع و اقسام همایش و جلسات گذاشته بود؛ بعد از اتمام این برنامه ها، یک پزشک فلسطینی آمد پیش من و گفت این حرف ها در کتم نمی رود. (به تعبیر فارسی بنده) گفتم بیا برویم یک جای خوب نشانتان بدهم؛ بعد هم (برنامه ای برگذار شده بود که افرادی از خارج از ایران دعوت شده بودند) خارج از برنامه چند تا از بچه های بوسنی و فلسطین را بردیم بهشت زهرا(س). این ها رفتند آنجا چرخیدند. شب با «حال خراب» برگشتند از همان حال خراب های حافظ. گفتند ما دیگر نه سخنرانی می خواهیم و نه همایش، «ما فهمیدیم». تازه آنجا فهمیدم که دارالشفای آزادگان جهان یعنی چه. بهشت زهرا(س) حال آن عده ای که از چنان مراسم هایی تأثیری نپذیرفته بودند، خراب کرد؛ و اتفاقاً حالشان را خوش کرد. ما داریم دربارة چنین پدیده ای حرف می زنیم. دربارة مقوله ای حرف می زنیم که به انسان ها و جامعة انسانی مرتبط است. از لحاظ جامعه شناسی وضع فعلی چه دارد که باید حفظ شود؟ اینجا نمایشگاهی است از تفکرات و انگیزه ها و اعتقادات کسانی که شهید شدند، یعنی بازیگران و کارگردانان اصلی قضیه ای به نام دفاع مقدس. می بینید خیلی از شهدا طرز تفکرشان، جهان بینی شان و انگیزه هاشان را در قالب یک جمله، شعر، بخشی از وصیت نامه شان یا یک آیه و حدیث آنجا آورده اند. خیلی از آن ها خودشان گفته اند که بر سنگ مزارشان چه جمله ای نوشته شود. صدها و صدها شعر بوده، اما شهید بزرگواری یک دوبیتی انتخاب کرده و گفته این را روی سنگ مزارم بنویسید. با این جمله می خواهد تمام ایده هایش را به مخاطب منتقل کند. کسی می گفت ما می آییم برای هر شانزده تا شهید یک جمله از امام می نویسیم. من گفتم شما نیابتاً از شهدا این کار را می کنید؟! کی گفته آن شهید مثل تو فکر می کرده؟! خیلی از آن ها دوبیتی باباطاهر را برای مطرح کردن زاویة دیدشان به دنیا ترجیح دادند. مادر شهید کسی است که بهتر از بقیه فرزندش را می شناخته؛ او گفته می خواهم این جمله از وصیت نامة فرزندم اینجا باشد. با طرح یکسان سازی ما یک جوری این ها را داریم نابود می کنیم. من رفتم گلزارشهدای شهرضای اصفهان که حاج همت آنجاست، یکسان سازی شده بود و یک جملة کلیشه ای هم روی قبور شهدا نقش بسته بود. یعنی کسانی که این زیرند خودشان فکر نمی کردند، اندیشه نداشتند؟! بحث دیگر واقعیت های اجتماعی است. یک پدر شهید وضع مالی اش خوب است؛ سنگ مرمر گذاشته. دیگری خوب نیست، سنگ معمولی گذاشته. شهید بزرگواری در گلزارشهدای دزفول گفته «می خواهم فقط سیمان باشد؛ صاف و این جمله را بنویسید: پر کاهی تقدیم به آستان الهی و دیگر هیچ.» این واقعیت دفاع مقدس ما بود که بار اصلی اش به دوش مردم از همه قشری بود نه یک قشر خاص. این تنوع دارد از بین می رود. اگر یکسان سازی کنند احساس می شود یک عده سرباز وظیفه به تعبیر اجباری رفتند و دولت هم برای همة آن ها سنگ قبر یکسان گذاشته است؛ بلاتشبیه، گلزارشهدای ما، دارد می شود گورستان کشته شدگان آمریکا در ویتنام. اگر بروید چند تا از کشورهایی که جنگ داشتند مثل گورستان واشنگتن و... ببینید همه یک دست بدون کج و کولگی. بحث بعدی اینکه ما یک پدیده ای داریم به نام «موزه» (یک واژه فرانسوی است). موزه یعنی آنجایی که آثار گذشتگان را می بینیم تابلوهایی که بالای قبر هر شهید است موزه است. هر خانواده ای به تشخیص خود چند عکس و یادگاری از شهید مثلاً قرآن، پیشانی بند و یا لباسش را می گذاشت آنجا. به طورمعمول موزه شهدا داشتیم. حالا می خواهیم این ها را برداریم ببریم در جایی از شهر و موزه شهدا بسازیم! آنجایی که خود آن شهید دفن است و قرآن بالای سرش و وصیت نامه روی مزارش هست یعنی ماکسیمم تأثیر فرهنگی؛ آن را می خواهیم حذف کنیم. تک تک این ویترین ها نشان دهنده سلیقه فرزند شهید، مادر یا همسرش است و اینکه شهید چگونه فکر می کند. هر بار که خانواده شهید در ویترین را باز می کند، آنرا پاک می کند و عشق بازی می کند با آن شهید؛ یعنی زنده بودن این مسیر. می رویم در بهشت زهرا(س) دختری هست مثلاً 28 ساله می گوید من بعد از شهادت پدرم به دنیا آمدم. الان هم نوه شهید را آوردم و به او دستمال دادم تا ویترین بابابزرگ را پاک کند. شب های قدر، عید نوروز مردم می روند آنجا. داریم زنده ترین موزه فرهنگی دنیا را به دست خودمان نابود می کنیم. مطلب بعدی اینکه تمام کسانی که با نیت خیر وارد انجام این کار شدند حالا اگر ذهنشان هم مهندسی باشد یک نکته را باید بدانند؛ اینکه «اصل» هر چیز با «بدل» و قلابی آن خیلی فرق می کند. کجای دنیا کسی می آید اصل را نابود کند و به جای آن بدل بگذارد؟! یک موقع می آِییم «کپی» را می زنیم. کپی هیچ وقت برابر با اصل نمی شود. یک بار از مسلمان های کوزوو آمده بودند تهران در ایامی که از جلوی دانشگاه تهران سه هزار تا تابوت بار می زدند سال های 73 یا 75. رسیدیم معراج تشییع کننده ها از تابوت ها کمتر بودند گفت این ها نمادین است؟! کارناواله؟! گفتم نه توی هر کدوم شهید است. صاحب داره؛ اتفاقاً همانجا چند تا از خانواده ها شهیدشان را شناسایی کردند. گفت شما سه هزار تا شهید تشیع کردید(شیعه بود)؟! اگر ما چنین چیزی داشتیم دنیا را می ترکاندیم. شما چرا این قدر بی تفاوت برخورد می کنید؟! این را برای چه گفتم؟ اینکه اگر یک روز رئیس جمهوری را آوردیم بهشت زهرا(س) بهش بگیم تاج گلت را بیار. کجا می خواهی بگذاری؟ بچة چهارده ساله داریم، هر چی بخواهی داریم، فرمانده لشکر هم داریم. هیچ کس مخالف بهینه سازی نیست. من می شناسم شهیدی را که پدر و مادر او فوت کردند؛ برادرش رفته فرنگ و خواهرش هم شهرستان است. این شهید کسی را ندارد. رنگ سنگ قبر رفته یا مثلاً گوشه آن شکسته است. بهشت زهرا(س) یا بنیادشهید، هر کدام متولی است آن را رنگ آمیزی کند؛ همان رنگ قبلی را. «به سازی» کند. لااقل مانند آثار باستانی با آن برخورد شود. مرمت آثار باستانی یک رشتة دانشگاهی است. دکتر مجتبی رحماندوست، مشاور رئیس جمهور در امور ایثارگران می گوید:من در حوزه مسئولیتم احساس تقصیر می کنم که از اجرای طرح یکسان سازی گلزارهای شهدا در استان های دیگر خبردار نشدم. خیلی کارها را وقتی می خواهند انجام دهند در بوق می کنند، اما... شهیدان از نظر سن، سواد، شهری و روستایی، محل شهادت، رستة تخصصی ای که در جنگ داشتند؛ اینکه در چه موقعی از جنگ به شهادت رسیدند حتی نوع شهادت و تفاوت طبقات اجتماعی شان و... تفاوت داشتند. چه کسی گفته اگر آدم های متفاوتی به شهادت رسیدند، قبور یکسانی داشته باشند؟! همچنین ترکیب قبور، گلدسته، سردر، قاب عکس، گلدان، پرده هایی که کنار محفظه های شیشه ای می گذارند، تابلوهای نصب شده کنار قبرها، نوع عکس شهید (بعضی عکس ها را که انسان می بیند باور نمی کند که این عکس شهید است، اما واقعیت این است که همین بچه ها با این تیپ ها رفتند جبهه و به شهادت رسیدند)، ادبیات سنگ نوشته ها، ترکیب و طراحی که روی سنگ ها انجام شده و... همة این جزئیات به معنای واقعی اجزای یک دائره المعارف است که یکسان سازی آن ها، پاک سازی آن هاست. مسئلة بعدی عدم امکان جلب نظر خانواده هایی که در یک قطعه شهید دارند. روزنامه ای دارم (ایران، دوم آبان ص6) که در آن آقای رضائیان مسئول بهشت زهرا(س) گفته اند مگر می شود که ما بدون رضایت خانواده های شهدا دست به سنگ های قبور این ها بزنیم؟! تمامی نقشه ها به تأیید رئیس بنیاد شهید رسیده و حتماً نظر خانواده های مطالب مشابه :نوشته سنگ قبر و شعر سنگ قبرشعر سنگ قبر پدر شعر سنگ قبر طرح سنگ قبر 1. آرشیو فرزندشهید سنگقبر پدر را بهخانهبرد/انقراضفرهنگي در گورستانهايجديدهم اکنون یکی از خانواده های شهید را از نزدیک می شناسم که سنگ قبر پدر طرح را داده فرزندشهید سنگقبر پدر را بهخانهبرد/انقراضفرهنگي در گورستانهايجديدهم اکنون یکی از خانواده های شهید را از نزدیک می شناسم که سنگ قبر پدر طرح را داده شعر :شعر سنگ قبر پدر. شعر سنگ قبر طرح ایات قرآنی برای در سوگ پدر:بر سنگ قبر من بنويســيد روی ابرهای آبی طرح یک زمین سبز را می هنوز جای خالیت پدر متن سنگ مزار سروده شده توسط یعضی از شعرای آذربایجانمتن سنگ مزار سروده شکایت طرح روزی به هنگام تورق در دیوان ایشان با دو سنگ قبر سروده قدری تامل کنیم در اعمالمان...هم اکنون یکی از خانواده های شهید را از نزدیک می شناسم که سنگ قبر پدر طرح را داده راز سنگ قبر آیت الله بهجتای میناكاری نقش میگیرد و در هنری زیبا و كاری بسیار بدیع، روی سنگ قبر پدر ، مادر آسیب شناسی مجالس ترحیمدانلود مجالس ختم چهلم سالگرد سنگ قبر طرح این مراسم خرید قبر پدر نوشته روی سنگ تخریب مزار شهدا/راز مزار/03طرح جهت گيري هم اکنون یکی از خانواده های شهید را از نزدیک می شناسم که سنگ قبر پدر شهید برچسب : طرح سنگ قبر پدر |