رجا نیوز : نقدی بر کتاب عیسی پژمان - تند باد حوادث
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=121625 وقتی خادمین پهلوی هم مجبور به اعتراف به خدمات جمهوری اسلامی میشوند آیا اگر رژیم شاه هم میماند بالاخره همین پیشرفتها حاصل میشد؟/ شاه چگونه پول کشور را خرج میکرد؟
گروه تاریخ / وحید خضاب: احتمالاً شما هم جزو کسانی هستید که در بحث با مخالفین یا منتقدین جمهوری اسلامی، وقتی صحبت از پیشرفت های عظیم پس از انقلاب در بعد مادی(از قبیل سد و راه و آب و برق و گاز و ...) کرده اید، جواب شنیده اید که :«این که هنری نیست، اگر رژیم شاه هم سرنگون نشده بود، بالاخره همین کارها را در طول سی و چند سال انجام می داد وحتی شاید بیش از این هم پیشرفت ایجاد می کرد!» این مسئله، شبهه ای است که حتی در ذهن برخی از طرفداران انقلاب هم بعضا وجود دارد.
در جواب این سخن، مطالب فراوانی می توان طرح کرد. از جمله اینکه ما می توانیم با بررسی ساده میزان درآمدهای سی و هفت ساله سلطنت محمدرضا پهلوی، حساب کنیم که با همان در آمد برای جمعیت همان وقت ایران چه کارهایی شده بود (یعنی به طور متوسط میزان پیشرفت در 37 سال با توجه به امکانات، چقدر بود) و گذشته از تعیین سرانه درآمد، مسئله مهم «عدالت اجتماعی» یا شکل توزیع واقعی ثروت را هم بررسی کنیم. ضمناً می توانیم ببینیم در طول آن 37 سال چه میزان (یعنی میزان نسبی) رشد صنعتی و علمی در کشور وجود داشته است. در کنار همه اینها، مسئله مهم نوع خرج کردن ثروت کشور توسط حکومت هم می تواند نشانگر این باشد که اگر آن روند ادامه می یافت، آیا وضعیت مثل امروز بود و این پیشرفتها حاصل می شد یا نه. نمونه هایی از رویکرد فاجعه بار رژیم پهلوی در هدر دادن سرمایه های ملی ایران نمونه هایی از قبیل حاتم بخشی سیصد هزار دلاری به یک پادشاه سرنگون شده توسط محمدرضا شاه، خرید میلیونی سلاح های آمریکایی آن هم برای حفاظت از امنیت خلیج فارس به نیابت از سربازان آمریکایی برای تضمین امنیت نفت آمریکا نمونه هایی از این دست است.(یعنی نفت را به آمریکا بفروشیم، با پولش از خود آمریکا سلاح بخریم، که به جای آمریکا، جان سربازان ایرانی را به خطر انداخته و امنیت تأمین انرژی آمریکارا تضمین کنیم! یعنی نفت را بده، پولش را هم بده، صنعت اسلحه سازی آمریکا را هم رونق بده، انرژی کل صنایع آمریکا را با امنیت تأمین بکن وضمناً جان سربازان ایرانی را هم بده و درنهایت تحت سیطره آمریکا هم باش!!). درکنار اینها، برگزاری جشن های احمقانه و پرخرجی چون جشن تاج گذاری یا جشن های 2500 ساله سلطنتی که در این بین جای خود دارد. جالب است در همین جا (خصوصاً برای کسانی که حسرت «عظمت»آن قبیل جشن ها را می خورند) قضیه ای را نقل کنیم. سرهنگ غلامرضانجاتی (نویسنده ملی مذهبی ای که هیچکس نمی تواند او را نویسنده حکومتی جمهوری اسلامی بشمرد) دریکی از کتابهایش، پس از ذکر خرج های سرسام آور و نجومی و حقیقتاً باورنکردنی جشنهای 2500 ساله (که آن را 200 ملیون دلار برآورد کرده)،این مطلب را نوشته است: «شاه، با برگزارى اين جشن پر سر و صدا، مرحله تازهاى از سلطنت خود را آغاز كرد. شايد اين كار نشانهاى بود از بيمارى بزرگ پندارى او، زيرا در همان اوان كه ميليون ها دلار صرف هزينه خريد و ارسال مشروب، گل و غذا، از اروپا شد، و هنگامى كه ميهمانان در تخت جمشيد، جگر غاز و خاويار مزمزه مىكردند، هزاران ايرانى در ايالات سيستان و بلوچستان، حتى در روستاهاى فارس گرسنه بودند. ... مؤلف در سال 1335 در معيت سرلشگر ميرجلالى فرمانده سپاه جنوب، در شهرستان خاش شاهد اين حقيقت تلخ و شرم آور بود، مير جلالى ضمن بازديد تنها مدرسه شهر، از مدير آن كه مرد ژنده پوشى بود پرسيد: بچهها كجا هستند؟ مدير جواب داد: ساعت تفريح آنهاست، عدهاى براى علفخورى به صحرا رفتهاند!» (تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، نشر رسا، جلد 1، ص 349) گرچه اینها خود به تنهایی می تواند حقیقت را روشن کند، اما شاید جالب تر باشدکه جواب را از زبان یکی از خادمین صدیق سلطنت پهلوی بشنویم: عیسی پژمان. عیسی پژمان، خادم صادق سلطنت طاغوت عیسی پژمان یکی از عناصر بلندپایه امنیتی رژیم شاه بوده است. پژمان مدت مدیدی در سمت های بسیار بالای اطلاعاتی امنیتی رژیم طاغوت فعال بوده است؛ سمت هایی از قبیل: مسئول بخش کردستان در اداره اطلاعات خارجی ساواک، نماینده ساواک در عراق، معاون اداره بررسی اطلاعات خارجی ساواک، رئیس اطلاعات شهربانی کل کشور و مشاور اطلاعاتی حسن پاکروان (مشاور سیاسی وقت شاه) آن هم به توصیه شخص شاه. پژمان در راستای خدماتش به رژیم، نشان های مختلف حکومتی هم دریافت کرده است. ضمناً او مدتی هم همسر آزاده (دختر اشرف پهلوی) بوده است.(رجوع کنید تندباد حوادث، خاطرات شفاهی عیسی پژمان، نشر علم، صفحات16 تا 18) پژمان که در کتاب خاطرات خود (که اخیراً منتشر شده) کماکان از شاه با عناوینی چون «اعلیحضرت» و «پادشاه» یاد می کند و مدعی است «ساواک» خدمات فراوانی به ایران کرده و او هم اگر به آن زمان بازگردد حتماً مجدداً به ساواک می رود، پس از انقلاب هم چندان بی کار نبوده است. او به تصریح خودش پس ازپیروزی انقلاب مدتی به عنوان «مشاور امنیتی» ارتشبد بهرام آریانا مشغول به فعالیت بوده است و در همین راستا مدتی هم به همراه او درترکیه مستقر بوده است. آریانا (که از فرماندهان اصلی نظامی رژیم طاغوت بود) قصد داشت (بنا به ادعای نقل شده) طبق وصیت شخص شاه قبل از مرگ، از طریق اقدامات نظامی، جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و به قول خودش «ایران را نجات بدهد»! (همان، صفحات 472 و 473) عیسی پژمان پس از مدتی همکاری با آریانا از او جدا شد و سپس همکاری کوتاهی هم با شاپور بختیار (که او هم قصد داشت ایران را نجات بدهد!) داشت (همان، صفحه 474) پژمان تصریح کرده که میدانسته (و بعدها هم بیشتر مطمئن شده)که انقلاب اسلامی با این کارها شکست خوردنی نیست و این مطلب را صریحاً به «ناجیان ایران» هم گفته است. (البته این شخص در عین اذعان به این همکاری ها مدعی است برای براندازی با هیچ کس همکاری نداشته. معلوم نیست «مشاور امنیتی» یک سلطنت طلب کودتاچی، چه نقشی جز براندازی میتواند ایفا کند!) خدمات جمهوری اسلامی از زبان خادم طاغوت در هر حال، این شمه ای بود از عملکرد و سوابق عیسی پژمان. حال ببینیم این آقای عیسی پژمان که صراحتاً می گوید جمهوری اسلامی باید «رویکرد» خود را تغییر دهد (همان، ص 483) راجع به فعالیت های جمهوری اسلامی چه نظری دارد. او درخاطراتش گفته است: «آمریکایی ها امروز منت ایران را می کشند و دست اجنبی و آمریکایی در ایران کوتاه شده است. ثروت های ایران توسط اروپایی ها حیف و میل نمی شود. از این همه سیاست توسعه فرهنگی و عمرانی و صنعتی و ... از پل سازی تا مترو در آن ایام خبری نبود. بیست سال شاه می گفت مترو می سازم اما خبری نشد! ایران امروزه صاحب صنایع و دانشگاه و ... است که در آن ایام نبود.» (همان، صفحه 483) راست گفته اندکه «الفضل ما شَهِدِ به الاعداء» (فضل آن چیزی است که دشمنان به آن گواهی دهند). گرچه عیسی پژمان خود را «دشمن» جمهوری اسلامی نمی شمرَد اما در اینکه «دوست و دوستدار» جمهوری اسلامی هم نیست تردیدی نمی توان روا داشت. آیا با این سخنان، هنوز هم می توان گفت اگر شاه هم بود این پیشرفت ها حاصل می شد؟ یا اینکه باید مطمئن بود اگر شاه بود، علاوه بر استمرار حکومت طاغوتی غیر شرعی اسلام ستیز و علاوه بر زیر پا رفتن عزت و کرامت ملت، پولهای مردم هم خرج جشنهایی می شدکه در حاصلش مردم بیشتری به علفخواری یا دست کم حلبی آباد نشینی می افتادند؟ کمی انصاف برای پاسخ کافی است.مطالب مشابه :
نقدی بر کتاب نفت بی خطر
یک قانون، نوشتاری برای عدالت - نقدی بر کتاب نفت بی خطر - موجیم که آسودگی ما عدم ماست - یک
نقدی بر کتاب نفت بی خطر
دانشجویان حقوق تجارت بین الملل دامغان - نقدی بر کتاب نفت بی خطر - - دانشجویان حقوق تجارت بین
نقدی بر کتاب من زنده¬ام لفته منصوری
نقدی بر کتاب من زندهام صدای محمد جواد تندگویان وزیر نفت را از سلول مجاور میشنوند.
نقدی بر کتاب "جامعه شناسی ایران
نقدی بر کتاب ؛ اما، بیشتر جوامع دارای منابع نفتی، درآمد خود را از محل رانت نفت تأمین
نقدی بر کتاب کردکوی تاریخ. سرزمین. فرهنگ
نقدی بر کتاب کردکوی تداعی کننده قضیه ملی شدن نفت ایران است که دولت انگلیس بر روی
نقدی بر کتاب جامعه شناسی نخبه کشی نوشته ی علی رضا قلی
نقدی بر کتاب کردن پیشرفت صنعتی غرب در ابزار و اقدام به خرید ابزار از طریق فروش نفت و
رجا نیوز : نقدی بر کتاب عیسی پژمان - تند باد حوادث
نقدی بر کتاب از امنیت خلیج فارس به نیابت از سربازان آمریکایی برای تضمین امنیت نفت
نفحات نفت
این کتاب در اصل نقدی است بر مدیریت واقتصاد در همین کتاب نفخات نفت نیز جناب امیر خانی
نقدی بر کتاب "نگاهی به شاه" منبع : مشرق نیوز
نقدی بر کتاب ایران توسط متفقین، دوران آغاز سلطنت محمدرضا شاه، ملی شدن صنعت نفت و
برچسب :
نقدی بر کتاب نفت