متن سخنرانی: صهیونیستی کردن قدس؛ پروژه ای امپریالیستی یا جنگ مذهبی

صهیونیستی کردن قدس؛   پروژه ای امپریالیستی یا جنگ مذهبی
سمینار بین المللی گروههای غیر دولتی حامی قدس87-سالروز تاسیس صهیونیسم.
تاریخ پخش از شبکه یک سیما:
جمعه سوم مهرماه88 ساعت 19:30 –برنامه ی طرحی برای فردا

 متن سخنرانی:

ما باید برای مبارزه به غیر از فیزیک آن یک متافیزیکی هم قائل باشیم و بدانیم که مساله ی  تلاش مجاهدان  راه خدا ،در طول تاریخ، اتفاقی نیست.  تصمیم های شخصی نیست.
جهاد همه ی مجاهدین در یک پروژه ی بزرگ و مقدس تاریخی، بلکه فراتاریخی پیش می رود.
خداوند در قرآن به مجاهدین در راه خدا می فرماید: اگر شما به وظیفه تان عمل نکنید خداوند اشخاص دیگری را به جای شما در این عرصه خواهد گماشت .این حرکت و نهضت معطل ما و شما نیست.
خداوند سربازانی دارد که وقتی هر کدام به هر علتی از صحنه خارج شوند ،دیگران جای آنها را می گیرند.
تقدیر الهی اصل گرم ماندن جبهه ی نبرد حق و باطل در طول تاریخ است.این همان جبهه ای است که روزی ابراهیم
(س) آن را فرماندهی می کرده است.این همان جبهه ای است که روزی حضرت موسی بن عمران (س) در برابر فرعون رهبری می کرد و قوم بنی اسرائیل را که قرآن کریم هم از این قم بارها هم با احترام در برخی موارد و هم با توبیخ در مواردی یاد کرده است.  یک روزی فرماندهی این جبهه در دست مبارک حضرت موسی بن عمران (س) بود.همین جبهه یک روزی به فرماندهی عیسی بن مریم س) ادامه داشت  تا نوبت به خاتم انبیا پیامبر اکرم (ص) رسید.این همان جبهه ای است که از علی تا مهدی (ع) و تا انتهای این قصه رهبری شده و خواهد شد و ادامه خواهد یافت.وعجیب است که در روایات ما پایان این قصه با مساله ی قدس گره خورده است.
مساله ی ظهور مهدی و ظهور مجدد مسیح در روایات ما تاکید شده و یکی از جبهه ها و محور های مبارزه برمی گردد به مساله ی قدس و نمازی که همه ی موحدان عالم به امامت حضرت در قدس خواهند خواند.چنانکه در پیشگویی های مذهبی مسیحی و یهودی هم تاکید فوق العاده ای بر قدس شده است.قدس قلب توحید است و آنچه که من الان در این فرصت عرض خواهم کرد، این است که پروژه ی صهیونیستی کردن قدس و مساله ی قدس اساسا یک جنگ امپریالیستی است و نه یک جنگ مذهبی.ولو شکل مذهبی به آن داده شده.اما راجع به آن نکته که ما معتقد باشیم که در یک پروژه  ی الهی داریم عمل می کنیم که اگر فردا ما و شما کنار بکشیم ، مردان و زنان دیگری، سربازان جبهه ی توحید و عدالت خواهند بود و هیچ چیز معطل ما نیست.
(یستبدل قوم غیرکم) توجه  به متافیزیک مبارزه است و غلبه ی نهایی حق بر باطل و یک امید بزرگی است که رزمند گان و مجاهدین اسلام و مجاهدین توحیدی در طول تاریخ، یهودیان پیروان حضرت موسی در زمان ایشان، پیروان حضرت عیسی در زمان ایشان و بعد مسلمین در طول تاریخ به او امید داشتند. حتی یک زندانی مبارز که در ته سیاهچال ها در تاریکی مطلق  دارد می پوسد و هیچ امیدی به نجات شخصی ندارد، او کاملا  به پیرزوی امیدوار  است . این است نکته ی مهمی که در آیات و روایاتی تکرار شده و پیشگویان بزرگ از غرب و شرق، مسلمان و غیر مسلمان  گفته اند: که به متافیزیک مبارزه توجه کنیم. ما برای اهداف ماوراءالطبیعی داریم جنگ می کنیم، نه برای طبیعت و مقاصد طبیعی و این درس بزرگی بود که امام در این دوره با همان لحنی که انبیا سخن می گفته اند به ما یادآوری کرد.در عیت حال یک نکته ی دیگری را باید بدان توجه داشت، که تقدیر باوری آری اما تقدیر گرایی به معنی منفی کلمه نه .
  من امروزعرض می کنم که ان شاءالله در 2022 بلکه زودتر از آن، صهیونیسم سقوط کند  که علائم آن بسیار است.این صهیونیسمی که الان می بینید کجا  و صهیونیسم  ده سال پیش کجا و صهیونیسم سی سال پیش کجا؟ اینها فکر کرده اند که قائله تمام شده، در حالی که بعد از 60 سال اصل مشروعیتشان بیش از همیشه زیر سوال است.در تمام این شصت سال چه وقتی  بود که پرچم صهیونیست ها به آتش کشیده شود؟اینها به جای اینکه تقویت شوند ، دهه به دهه تضعیف شدند.ما امیدواریم که ان شاءالله تا 2022
بلکه قبل از آن اینها سقوط کنند .با این شتابی که اینها دارند سقوط می کنند من فکر می کنم این پیش بینی نه تنها اعجاز بلکه حتی با محاسبات عادی هم حتما قابل تایید باشد .
 اما در عین حال اسلام و انبیا آموخته اند که شما برای پیروزی جنگ نکنید شما برای وظیفه ی الهی و انسانی که و  وظیفه ای که  دارید ، مبارزه کنید .
ما با باطل مبارزه می کنیم ، چون باید مبارزه کنیم. حتی اگر به سال 2023 برسیم و صهیونیسم همچنان باشد.که ان شاءالله نخواهد بود.چیزی که به ما مربوط می شود  این است که خداوند در قرآن فرموده)ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا  ما بانفسهم)فرمود تغییر می خواهید تغییر کنید. این است سنت الهی. شما تغیر کنید، خدا اوضاع را تغیر خواهد داد.
ما این را دیدم. این همان لبنانی است که چهل سال پیش که  همه می دانید چه وضعی و چه نامی   داشت و این همان قدس و فلسطین و انتفاضه ای است که  می بینید.چه کسی  چعل سال پیش باور می کرد که چنین اتفاقی بیفتد ؟جنگ 22 روزه و 33 روزه را چه کسی پیش بینی می کرد؟  و به تعبیر زیبای دوستمان که فرمودند دفعه ی بعد یک جنگ 11 روزه و بعد یک پیروزی یک روزه تا برسیم به  یک ساعته ی آن.این کار خواهد شد.اما ما به وظیفه خود عمل کنیم.
یک نکته هم راجع به این که در روز تاسیس رژیم صهیونیستی و اینکه یک جمعی از دوستان، نهادهای غیردولتی و از ملیت های مختلف و مذاهب مختلف اینجا جمع می شوند و گروههای مردمی می خواهند راجع به وظیفه ی ملتها در مقابل صهیونیسم بحث کنند، به نظر من دو  پیام دارد.1-یأس از دولت ها :یعنی وقتی می گویید گروههای غیردولتی بیایند اینجا درباره ی صهیونیسم بحث کنند، اولین پیامش یأس همه ی ما  و یأس بشریت از دولت هاست. نهادهای دولتی و نهادهای بین المللی رسمی دولت ملت هایی که ظرف شصت سال اخیر ظرف جنگ بین المللی اول و دوم تشکیل شدند، در موازنه ی قوای بعد از جنگ ، تقریبا در راستای پروژه ی امپریالیستی بوده و  حتی مرزهایی که بین کشورها کشیده شده، دولت های جعلی که بوجود آمدند، دولت ها و ملت ها و امت های واقعی را که  نابود خواستند کنند. امروز ما ملت بدون دولت داریم و دولت بدون ملت .صهیونیسم دولت بدون ملت است . اساسا ملتی در کار نبوده . امروز چیزی به نام قوم یهود وجود ندارد . در دنیا یهودیان پراکنده هستند اما قوم یهودی که به آن معنایی که استناد می شود به آن متون کلاسیک مذهبی، وجود خارجی ندارد.چیزی  که صهیونیسم را بر منطق جهان اسلام تحمیل کرد  ،  نه قوم یهود بود و نه تورات. این پروژه ی امپریالیستی بود که در قرن بیستم در طی دو جنگ بین الملل، جهان را به خون کشید و میلیونها نفر را قتل عام کردند و دوره ی سیطره بر جهان را برای خودشان  رقم زدند. یک بخشی از آن پروژه ایجاد زایده ی امپریالیسم اروپا و غرب در دل جهان اسلام است. و نکته ی دوم در این به  عنوان بحث و تجمع، در کنار آن یأس از دولتها و امید به ملت هاست.زمانی  بود که ملت ها تماشاگر بودند، امروز ملت ها بازیگرند امید به ملت ها زنده شده است. چه کسی به فکرش می رسید که با ملت ها خطاب کند. اصلا امروز  با ملت ها می شود سخن گفت. همه ی شما یادتان  هست که امام در رابطه با همین نوع نگاه ماوراءالطبیعی به اتفاقات و مبارزات گفتند  در روایات آمده که موقع بعثت پیامبر اکرم یا زمان تولد ایشان، چهارده کنگره ی کاخ شاهان ایران و ساسانی فرو ریخت. بعد ایشان حکم قطعی هم نکرد. سوال کرد ،گفت : آیا احتمال نمی دهید که فروریختن این چهارده کنگره اشاره داشته باشد به این انقلاب در قرن چهارده هجری که بساط کفر و شرک همه ی عالم را برخواهد چید؟ این احتمال را نمی دهید؟وخودش هم بارها می گفت که ما
انشاءالله این انقلاب را تحویل صاحب اصلیش می دهیم.یعنی مدت درازی نخواهد گذشت که اوضاع جهان بر هم خواهد ریخت .با این سرعتی که در این سی سال ریخت. خود سرعت این تحولات سی ساله بی سابقه بوده. کدام سی سال این همه تحول شده؟این سی سال اخیر  یکی از مهمترین پیچ های تاریخ بشر بود .و سال به سال و دهه به دهه شتاب این تحولات  بیشتر می شود و امام گفت این قرن، قرن غلبه ی مستضعفین بر مستکبرین خواهد بود. الان قرن پانزده هجری است  و ما هنوز اوایل این قرن هستیم و این اتفاق منطقی است و این پیش گویی و پیش بینی مایه های عقلی دارد.
 مساله ی قدس مساله ی صهیونیسم یک جنگ مذهبی نیست.جنگ اسلام و یهود و مسیحیت نیست.از اول هم نبود. حتی جنگ های صلیبی هم در قرون گذشته  جنگ های مذهبی نبودند. این جنگها با دلایل دیگری تحمیل شد که الان فرصت نیست که راجع به انگیزه های تاریخی اجتماعی سیاسی کلیسایی راه انداختن جنگهای صلیبی بحث کنیم.آنها هم جنگ مذهبی نبود. ولی از ادبیات مذهبی و صلیبی استفاده کرد . یک دلیل اینکه، این پروژه ی صهیونیسم ماهیت امپریالیستی دارد نه یهودی. چرا تمام جریان های سیاسی حاکم در اروپا و امریکا چپ و راستشان در یک چیز با هم متحد هستند و مشترک اند و آن بیعت با صهیونیسم است؟ این اصلا عادی نیست. یعنی در آمریکا جمهوری خواه و دموکرات قبل از انتخابات و بعد از انتخابات باید بروند به طور  دائم  با صهیونیست ها تجدید بیعت کنند  و همه باید با صدای بلند بگویند که مساله ی صهیونیسم و موجودیت اسرائیل برای ما حیاتی است. چرا همه باید این را بگویند؟ شما ببینید از بوش که جزء جریان های مسیحی صهیونیست و جریان های جمهوری خواه و محافظه کاران ادبیات کلیسایی مسیحی پروتستانی افراطی است، تا اوباما. هر دوی اینها بیعت با صهیونیسم را جزء محکمات و ضروریات کار خودشان می دانند. قبل از این هم همینطور بوده. دولت های اروپایی، سوسیالیسم، محافظه کار، لیبرال، همه ی اینها بدون استثنا طرف صهیونیسم 
بودند .همین الان هم همینطور است .چپ و راست این نشان می دهد که این مساله یک پروژه ی مذهبی نیست ،این یک پروژه ی امپریالیستی است.این در تداوم اتفاقاتی است که در قرن هجدهم تشدید شد و  به سمت جهان اسلام آمد. در قرن نوزدهم وارد جهان اسلام شد و موفق  به نفوذ شد و اول قرن بیستم، تمدن اسلامی فروپاشید .یعنی آخرین بقایای تمدن اسلامی که عثمانی ها بودند فرو پاشید و مساله ی فلسطین هم از دل سرزمین های عثمانی متولد شد وتوسط رژیمی که نه یهودی بود و نه اساسا مذهبی .یعنی امپراطوری انگلیس که یک رژیم امپریالیستی سکولار است . مسیحیان صهیونیست چرا در کنار  صهیونیستهای یهود ایستادند؟ ریشه دارترین دعوای مذهبی تاریخ که نزاعی معنی دار باشد ،نزاع بین مسیحی و یهودی بوده. بخش عظیمی از آن چیزی که در عهدین آمده بخش عظیمی از آن چیزی که آباء کلیسا درباره ی یهود ی ها می گفتند، بخش عظیمی از آن چه که یهودیان راجع به مسیحیان می گفتند، یک مرتبه در این پنجاه سال اخیر قلم گرفته شد .عهدین دارد سانسور می شود.حتی خود عهدین . انجیل و تورات دارد سانسور می شود بخش هایی از اینها برجسته می شود بخش هایی نمی شود پاپ هم باید برود اورشلیم و با صهیونیسم  بیعت کند . پاپ هم مستثنی نیست . مساله ی قدس اصلا مساله ی  مذهبی نیست.  ولی مذهب یعنی مسیح و یهود باید به پای صهیونیسم قربانی شوند .پاپ هم باید بیاید بیعت کند.
دوسال پیش  با پاپ جدید یک مصاحبه ای انجام شد که خیلی جالب بود.می گفت :خدایا !چطور شاهد بودی وقضیه ی هلوکاست را تماشا کردی ؟ چطور نگاه کردی و تحمل کردی ؟جمله هایی که اصلا از دهان یک پاپ در طول تاریخ مسیحیت  در نیامده بود.شکایت و اعتراض به خداوند که تو چطور هلوکاست را دیدی و نگاه کردی ؟چنین ادبیاتی از دهان هیچ پاپی تا کنون خارج نشده بود.باز هم پاپ قبلی عاقلتر بود! اخیرا دیدم که ایشان به قدس رفته بود.فلسطینی ها به او گفتند : خوب است تا اینجا آمدی، یک سری هم به این هلوکاستی که علیه فلسطینی ها دارد اعمال می شود بزنی. ببین که در غزه و ... این همه ترور و جنایت و قتل عام و غارت اعمال می شود. یکی سری هم به اینها بزن .تا باز پنجاه یا صد سال بعدی، پاپ بعدی به خدا شکایت نکند که تو چطور هلوکاست فلسطینی ها را دیدی و چیزی نگفتی؟! چون در این مواقع  همه ی مشکلات به گردن خدا می افتد .دولت صهیونیستی هم خودش را یک دولت بنیادگرای یهودی نمی داند. این هم دلیل دیگر دولت رژیم صهیونیستی به عنوان یک دولت سکولار و به اصطلاح  مدرن  که بر سرکار آمده . خودش را به عنوان یک دولت مذهبی یهودی تعریف نکرده. طبق ادعای خودشان، یک رژیم سکولار از نوع غربی هستند . بنابراینفریب نام مدهبی اسرائیل را نباید خورد. رژیم های سکولار امپریالیستی غرب تماما پشت سر اینها هستند و این یک توطئه ی سیاسی امپریالیستی ضد اسلامی است ، نه یک نبرد یهود و نه جنگ  مذهبی و نه یک جنگ صلیبی. صحبت از اسکان قوم  آواره ی یهود نیست. الان قوم یهود و بنی اسرائیل وجود خارجی ندارند  و به نظرمن باید مجددا از یهودی های ضد صهیونیست تشکر کرد.  سنت گراهای متدین یهودی که مثل گروه متورای کارتا و گروههایی شبیه این، چه در اسرائیل چه در آمریکا و چه در نقاط دیگر، ضد صهیونیستی هستند. حتی اینها یک وقتی درون فلسطین اشغالی  اسکناس های جداگانه ای را نشر دادند، تا از اسکناس های صهیونیستی که آن را نامشروع می دانستند استفاده نکنند . ما با قوم آواره ی یهود روبرو نیستیم که حقشان را از مسلمین بطلبند. چون  قوم تاریخی یهود که حقی از آنها ضایع شده یک طرف حسابش امپراطوری رم در قرن اول میلادی است که هیچ ربطی به ما ندارد .طرف آخرش هم باز اروپا در قرن بیست میلادی است که آن هم به ما ربطی ندارد. نه به فلسطینی ها و نه به بقیه ی مسلمین .ما با نوعی نژاد پرستی و فاشیسم اروپایی با شمائل یهودی و بنیان امپریالیستی رو به رو هستیم. این باید روشن روشن شود. و به خصوص این باید  در غرب  جا بیفتد. اینها با زیرکی خاص که از نمادهای یهودی و کلمات مذهبی مثل صهیون و اسرائیل استفاده کرده اند. ولی چیزی  که طرف ماست در پشت پرده یهود، آنجا مافیای سرمایه داری ناسیونالیستی اروپایی است که هدفش سلطه بر جهان و فروپاشی کامل جهان اسلام است و به عقیده ی من فروپاشی اخلاق در جهان، فروپاشی مسیحیت و حتی مذهب یهود در جهان که البته این سومین نتیجه ی طبیعیش خواهد بود. طرف ما یک رژیم شومنیستی برتری طلب نژادی است. یک دولت سکولار با ایدئولوژی مدرن اومانیستی بورژوایی. یک رژیم قرن بیستمی نه پایه هایی در قوم تاریخی  یهود. هیچ ربط تئوریک با مفاهیم توراتی ندارد. به جز چند شعار عوام فریبانه. اولین کنگره های صهیونیستی کجا تشکیل شد؟در اروپا.نه در خاورمیانه . یهودیان خاورمیانه هیچ کدام در آن سمینار شرکت نداشتند.این کنگره با کمک امپراطوری انگلیس در سوئیس و هلند تشکیل شد .  و تا الان هم با حمایت اروپا و امریکا مانده. و الا صدبار فروپاشیده بود.مشروعیت رژیمی که با تروریسم و گروههای تروریستی بر سرکار آمده و توسط سازمان ملل تحت امر آمریکا و غرب به رسمیت شناخته شده و با خشونت و جنگ و نسل کشی تداوم پیدا کرده. تا امروز ارتباط بنیادینی با تورات و بنی اسرائیل ندارد. ارتباط بنیادینش با کمپانی های سرمایه داری در غرب هست و لذا حتی به یهودیان فقیر و غیر اروپایی هم جز به عنوان ابزار نگاه نمی کنند. ائتلاف سرمایه داری لیبرال غرب و سرمایه داری صهیونیستی برای تسلط بر اقتصاد و فرهنگ و سیاست جهان نه بقایای قوم بنی اسرائیل. یهودیانی که الان در دنیا هستند تقریبا بینشان مفهوم قومیت   وجود ندارد. در کل دنیا حداکثر 12 میلیون یهودی شناسنامه ای داریم که بسیاری از اینها اصلا مذهبی نیستند. یعنی خودشان را یهودی به مفهوم مذهبی نمی دانند بیشتر جریان سکولار بر آنها حاکم است. الان متدینین یهودی در کل جهان به لحاظ کمی در حد یکی از هزاران فرقه ی بسیار کوچک در جهان هستند.مثلا   با مسیحیها که یک و نیم میلیارد جمعیت دارند فرق می کند . الان یهود یکی از ادیان بزرگ به لحاظ تعداد پیروان نیست اما به عنوان یکی از ادیان بسیار بزرگ و ریشه دار در تاریخ ادیان الهی و محترم در فقه اسلامی هست ولی به نام آنها کارهای زیادی شده و میشود. در تاریخ خاورمیانه، ارتباط صهیونیسم با فراماسونری و لیبرالیسم، و استفاده از شیوه های فاشیستی باید مورد تحلیل قرار بگیرد. کسانی خواستند خشونت صهیونیست ها و صلیبی ها را مذهبی جلوه دهند. استناد کردند به این که مثلا در عهدین و کتب مقدس یهودی و مسیحی هم فرمان جنگ و کشتار و قتل عام و اینها هست .حتی من دید ه ام  کتابهایی  از عهدین،انجیل و تورات و .... چاپ کرده اند  که فرمان های کشتار و جنگ و امثال اینها را استخراج کرده  که بعد، از آن نتیجه بگیرند که توجیه مذهبی برای صهیونیسم را که مثلا در صفر تسنیه گفته: خدای شما همه را کاملا نابود می کند. نامشان را از صفحه ی روزگار محو می کند. یا در عرشیا گفته است که خداوند، خدای شما با آتش بر همه ی بشریت داوری می کند و شمشیر تیزی انسان ها را تنبیه خواهد کرد و تعداد کسانی را که خواهد کشت بسیارند و مردم چون بیرون آیند اجساد بسیاری کسان را خواهند دید و...   از این عبارات که  در عهدین هست ،خواستند برای این قصیه استفاده بکنند  ولی عرض کردیم که ما صهیونیسم را شاخه ای از امپریالیسم مدرن می دانیم نه توجیه توراتی.به عنوان زائده ی امپریالیسم غرب در جهان اسلام. همینطور استعمار مدرن در غرب ماهیت مذهبی نداشت ولی برای جنایت های بسیاری  از ادبیات مسیحی استفاده کرد.  خشونت های کلیسایی و مسیحی بیش از هزار سال از قرون وسطی تا همین دوره ی ما ادامه داشته که استعمار اروپا وارد قاره ی  امریکای شمالی، جنوبی ،آفریقا، استرالیا و آسیا شد .با صلیب، قتل و غارت می کردند و مردم را مجبور می کردند که یا صلیب را ببوسند یا سرشان قطع شود.از صرب های ارتودکس تا پروتستان های انگلیسی امریکایی ،تا کاتولیک های اسپانیولی و سپاه صلیبی در چند قرن اخیر تا همین دهه ها جنایاتی  کردند و پاپ ها همیشه در طول تاریخ یا سکوت کرد و یا تایید . و امروز در عراق و افغانستان و فلسطین بازهم پاپ ها در کنار اشغال گران غربی هستند. الان  تبلیغ مسیحیت  زیر سایه ی ارتش امریکا در عراق و افعانستان انجام می شود. در حالی که ارتش های غربی و نه دولت های غربی و نه اکثر ملت هایشان دیگر مسیحی نیستند. به این معنا که مذهبی فکر کنند غالبا سکولار هستند و شعارهای دنیوی و اهداف غیری دینی مطرح میشود، ولی باز هم خشونت ها توجیه مسیحی مذهبی می شود. درست است که سان اگوستین   تضادهای تورات و انجیل را درمی آورد و الهیات جنگ را در فرهنگ کلیسا و مسیحیت تایید می کرد  و می گفت :آدمکشی در بعضی شرایط ضروری است. یا امثال سر برنا . کشیش هایی که فرمان خشونت و غارت علیه مسلمانان و یهودیان را صادر می کردند و آ گزارش سادیستی آن راهب مشهور ریمون راژیل را دیدید؛ از قتل و غارت مسلمانان و مسیحیهای شرقی، و یهودیها در قدس ،در زمان جنگ صلیبی  میگوید:  روزی که ما وارد قدس شدیم ،در جنگهای صلیبی چقدر لذت می بردیم وقتی سر و پا و دست مسلمانان را قطع می کردیم و در خون آنها بازی می کردیم و در کوچه های قدس، تلی از سرهای آنها بود و سواران ما اجسادشان را لگدمال می کردند و خون تا زانوی سوارکاران صلیبی، همه جا را رنگین کرده بود و کودکانشان را به دیوار می کوبیدیم. یا سنتوان که نطریه ی خشونت مطلوب را به شرط اقتدار شاه و فایده ی عقلایی جایز می داند و همینطور دیگران که در تفکر فیلسوفان غرب از عصر یونان که جنگ را به شرط بقاء دولت شهر وسیطه لازم می دانستند تا هراکلیتوس که می گفت جنگ مادر تاریخ است. خدایان و بردگان و انسان ها طبق سرنوشتشان طبقه بندی می شوند و همه چیز به جنگ وابسته است. تا فلاسفه ی دوره ی  جدید در غرب که جنگ را توجیه می کنند .حتی کانت که نظریه ی صلح دائمی را بحث می کند که بخشی از آنها بن مایه ی تئوریک برای تز پیشنهادی ویلسون رئیس جمهور آمریکا در جنگ اول جهانی شد. که بعدها در منشور سازمان ملل آمد. حتی کانت می گوید: اگر شهروندان اراده کنند جنگ مشروع می شود و صلح دائمی ممکن نیست.
 اما بخش آخر ببینیم مسلمان ها به مساله ی قدس و به حقوق یهودیان و مسیحیان در قدس و در سراسر عالم چطور نگاه می کنند.اولا مسلمین در زمان خلیفه ی دوم با جنگ وکشتار وارد قدس نشدند. در زمان خلیفه ی دوم که مسلمین وارد قدس شدند با مذاکره و صلح و توافق مردم فلسطین   وارد  قدس شدند و جالب است که مسیحیان قدس از مسلمین خواستند و به آنها گفتند:شما مسلمان ها چون با یهودی ها مدارا می کنید، ما هم به شرطی بدون جنگ قدس را به شما تسلیم می کنیم که شما اجازه ی سکونت یهودیان را در شهر ندهید .این شرطی بوده که در بطن تاریخی پیمان بین مسیحیان قدس با  ارتش مسلمین بود که ما بدون جنگ تسلیم می شویم به شرط اینکه شما اجازه ندهید یهودیها اینجا وارد شوند .یعنی شرط تسلیم قدس و مصالحه به مسلمین این بود و خودشان هم گفتنند، ما ترجیح می دهیم زیر سایه ی اسلام زندگی بکنیم تا قدرت امپراطوری به اصطلاح مسیحی .و شما می دانید که ارتش صلیبی مسیحی غرب وقتی وارد قدس شد، مسیحیان شرقی را هم قتل عام کردند. نه فقط مسلمانها و یهودیان را . مسیحیان هیچ وقت یهودیان را تحمل نمی کردند اما یهودیان در جهان اسلام همیشه امنیت داشتند .از زمانی که پیغمبر اکرم در مدینه حکومت تشکیل داد تا به امرز. در جهان اسلام ما چیزی به نام یهود ستیزی نداریم.مسیحیان، یهودیان را تحمل نمی کردند چون از نظر آنها یهود قاتل مسیح بود و او را بر صلیب کشید و با کمک امپراطوری رم مسیحیان را شکنجه و قتل عام کردند و بعد می گفتند که این تعبیر مسیحیان بود که در اروپا هر جا یهودیان هستند رشوه، ربا، فساد اخلاقی و فته هست.بنابراین آنها شهروند ما نیستند. نمی گذاریم در اروپا تحت عنوان قاتلان مسیح  زندگی کنند. اتفاقا قرآن و اسلام یهودیان را از اینکه قاتل مسیح هستند  تبرئه کرد. قرآن صریحا فرمود که مسیح نه به صلیب رفت و نه کشته شد .عملا قرآن یهودیان را   از آن اتهام تاریخی که مسیحیان به یهود و بنی اسرائیل می زدند تبرئه کرد.نگاه قومی نژادی به یهود کهصبغه ی برتری طلبانه داشت  و قرآن در یک جاهایی به برتری قوم بنی اسرائیل  اشاره  می کند ولی صحبت از غلبه ی حق بر باطل است.آنها مومنین آن زمان بودند. صحبت از غلبه ی مومنین بر کفار است، نه صحبت از آقایی یک نژاد بر بقیه ی نژاد ها و قومی بر بقیه ی اقوام.آن موقع در اروپا این بحث مطرح شد که چون اینها بشریت را بیگانه و نا محرم می دانند  و دنیا را به دو بخش یهودی و غیر یهودی، یعنی انسان و غیر انسان تقسیم می کنند ،حقوق و مصالح بقیه ی بشریت برایشان اهمیت ندارد (لیس علینا فیهم سبیل) این تعبیر در جهان اسلام هیچ وقت تعبیر ی یهودی ستیزی نبوده چنین چیزی مطرح نبوده که یهودیان را هرجا یافتید بکشید .
تاریخی که خود غرب نوشته به ما میگوید پیروان هر دو دین مسیحی و یهودی، در سرزمین های اسلامی همواره یا غالبا زندگی راحت و آزاد داشتند.ولی متقابلا خشونت و جنگ افروزی علیه مسلمین را می بینیم.
ببینید اینهایی که عرض می کنم  در تاریخ مستند است:
میگویند یهودیها در سرزمین های اسلامی شرق وحتی سرزمینهای اسلامی غرب مثل اندلس اسلامی،در عرصه ی علم و اقتصاد   همه جور موقعیت داشتند. حتی  در دورانی که مسلمانها حاکم بودند، مسیحی شرقی و مدیترانه ای و یهودی شرقی و خاورمیانه ای همیشه در کشورهای اسلامی در راحتی و امنیت زندگی کرده اند. حقوق تعریف شده ی شرعی داشتند. محترم بودند و هستند. از  آزادی مذهب و حقوق شهروندی برخوردار بودند. و در فقه اسلام این افتخار بزرگی است. ما بخش معظمی داریم به نام حقوق اهل ذمه   که آنها را ولو غیر مسلمان به رسمیت میشناسد و میگوید حقوق ،مال و جان آنها محترم است. این افتخارات بزرگی است که در روایات پیامبر و اهل بیتی که صریح فرمودند:  (اموالهم  کاموالنا و دماءهم  کدماءنا.)مال یهودی و مسیحی که زیر سایه حکومت اسلام زندگی میکند همانند اموال ما محترم است .جانشان هم مثل جان ما مسلمان ها محترم است  و هیچ تفاوتی وجود ندارد. این افتخار ماست که خلیفه ی مسلمین، امام ما میگوید : من وقتی می شنوم که از پای یک دختر یهودی خلخلال بیرون آورده اند، اگر دق کنیم و بمیریم  جا دارد و کسی نباید ما را سرزنش کند. چرا یک دختر یهودی که زیر سایه حکومت اسلامی زندگی می کرد به او  اهانت شد و ما نبودیم که به خاطر او فداکاری کنیم؟ امیرالمومنین می گوید:شهید است کسی که برای دفاع از حقوق یک دختر مسیحی کشته شود و این کشته شدن افتخار ماست. وقتی امیرالمونین  از سفری بر می گشتند، با یک یهودی همسفر بودند و وقتی جدا شدند یکی به سمت بصره و دیگری  به سمت کوفه می آمد .آن یهودی دید که ایشان  دارند مسیر او را  می آید. گفت شما که مسیرتان مسیر دیگه ای بود. گفتند: دارم بدرقه ات می کنم. گفت چرا؟امیرالمومنین فرمودند که ما یک دینی داریم که به کوچکترین بهانه ای به گردن ما حق ایجاد می کند .من با تو همسفر بودم .با تو دوست شدم .الان تو بر من حق همسفری و دوستی داری .و آن  یهودی نمی دانست که  این خلیفه ی مسلمین است. وقتی خداحافظی کرد و جدا شد
یکی از همسفرها برگشت گفت فهمیدی این کی بود؟ گفت نه. گفت این خلیفه ی مسلمانان و پسر عم رسول خدا بود که همآنجا  آن یهودی مسلمان شد. ما افتخار بالاتر از این نداریم که یک یهودی هر روز خاکستر و زباله بر سر پیامبر می ریزد و روزی که نمی ریزد پیامبر می پرسند این رفیق ما کجاست؟ میگویند که مریض است. فرمودند: خوب ما دیگر با هم سابقه پیدا کردیم باید به عیادتش بروم و رفت.
این  است  اسلام پیامبرکه همان ابتدا   به مسلمین آموخت، حق یهودی و مسیحی مثل حق یک مسلمان محترم است. آنها آزادی مذهب دارند. آن مسیحیت شرقی و یهود شرقی با مسلمین مشکلی نداشتند. مسیحیت غربی و اروپایی بود که جنگهای صلیبی  را به  راه انداخت .یهود غربی اروپایی بود که صهیونیسم را به راه انداخت .و الا یهود و مسیحی شرقی با مسلمین مشکلی نداشتند  ومسلمین هم با آنها مشکلی نداشتند و ندارند. در اروپا بود که مسیحیان قرنطینه به نام گتو می ساختند که یهودیان با ذلت و فشار زندگی کنند و شهروند و اهل ضمه  نبودند. اینها  در اروپا بود. در جهان اسلام که این خبرها نبود.آن  نبردی که بین پیامبر اسلام با یهود مدینه افتاد هم جنگ مذهبی نبود. نبردی که بین پیامبر و یهود مدینه اتفاق افتاد ،همه بهتر از من می دانید که جنگ مذهبی نبود. پیمان شکنی بود.خیانت سیاسی بود. پیامبر به آنها  فرمودشما با ما و ما با شما. ما نمی گذاریم که  دشمنان شما به شما صدمه بزنند. شما هم همینطور با دشمن ساخت و پاخت نکنید.اتفاقی که افتاد این بود که علیرغم همه ی محبت های پیامبر و پیمان های سیاسی و حقوقی از پشت خنجر می زدند و خیانت کردند. طبق بعضی از روایات حتی در مصمومیت و شهادت پیامبر اکرم  نقش داشتند(طبق بعضی روایات).  جنگ احزاب و خیبر، جنگ اسلام و یهود نبود. جنگ یک حکومت مستقر بود با کسانی که با قصد براندازی، پیمان شکنی کردند .به خاطر یهودی بودن کسی با آنها نجنگید. با مردم عادی یهود مشکلی نبود .
 امروز پشت همه ی پروژه های گسترش فساد اخلاقی در دنیا، شما  دست های صهیونیسم را می بینید. من میخواهم بگویم الان این از جمله محورهایی است که باید مسلمان و مسیحی و یهودی باید با هم بر سر این قضیه متحد شوند. الان پشت همه ی جریان ها، از شراب خواری روسپی گری و  پرنو و بانک ها و رباخواری و برده داری جنسی در همه جای جهان، جریان های صهیونیسم حضور دارند. در امریکا، در اروپا  در همه جا. اینی که  می گوییم با آمار مستند است و عجیب است  که در زمان پیامبر اسلام هم همین نقش را ایفا می کردند. یک بخشی از اینها که پیامبر سر این مساله با آنها در گیر شد و اصلا یکی از اتهاماتشان در اروپای مسیحی هم در قرن های گذشته همین بود، ماهر در کنترل بازار، کنترل فرهنگ و رسانه با جمع کوچک تسلط بر جمع های بزرگ بود. ولی اینها باعث شد که روح سامی ستیزی و نفرت پراکنی علیه یهود در اروپا و جهان تشدید شود. ولی فرهنگ یهودآزاری جز فرهنگ اسلامی نیست و نبوده .قرآن اجازه نداد که مسیحیان و یهودیان را حتی مجبور به مسلمانی کنید. فقط دعوت  به وحدت در کلمه ی مشترک الهی کرده است. رعایت حقوق و آزادیهایشان و البته گفتگوی انتقادی. از من اگر بپرسند نظر مسلمانان نسبت به مسیحی و یهودی چیست؟پاسخ من این است: ما سه  مفهوم داریم و سه موضع. نظر مسلمانان راجع به موسی و عیسی . نظر مسلمانان راجع به مسیحیان و یهودیان.3-نظر مسلمانان راجع به مسیحیت و یهودیت . اینها  سه مفهوم است و نباید با هم مخلوط شود . نظر مسلمانان راجع به موسی و عیسی معلوم است.تجلیل و تقدیس و اطاعت .ما معتقدیم کمترین اهانت به آنها اهانت به پیامبر اکرم است.لا نفرق بین احد من رسله. آنها  هیچ تفاوتی با هم ندارند. بلکه جزء اعاظم پیامبران الهی هستند.نظر مسلمانان راجع به مسیحیان و یهودیان :مدارا، احترام و گفتگوی انتقادی .اما نظر مسلمانان راجع به مسیحیت و یهودیت کنونی :در عین مدارا و احترام متقابل با مسیحیان و یهودیان، نظرشان راجع به مسیحیت و یهودیت، نقد و تجزیه تحلیل و گفتگوی انتقادی. در بعضی موارد قبول مدعیات آنها و در بعضی موارد رد آنها ، گفتگو بدون خشونت و اهانت. اسلام حساب یهودی و مسیحی را از الحاد و شرک جدا کرده . همه را جزء یک خانواده دانسته.این کلمه ی یهود در اروپا شد فحش:جهود.در جهان اسلام کسی کلمه ی یهود را به عنوان فحش به کار نمی برده .
 و آخرین عبارت:سرمایه داری امپریالیستی غرب که پدر صهیونیسم است اساسا  با چند تا هلوکاست بنا شد . چهار  یا پنج هلوکاست اتفاق افتاد. یکی در قاره ی امریکا. اروپاییها آمدند یک هلوکاست در آفریقا ایجاد کردند. بیست سی میلیون آفریقایی را قتل عام کردند و یا به عنوان برده گرفتند.اینها مثل اینکه هلوکاست نیست. یک هلوکاست در آفریقا یک هلوکاست در امریکا .بومیان امریکای شمالی و جنوبی را نابود کردند .یک هلوکاست در استرالیا اتفاق افتاده و یک هلوکاستی در آسیا و از جمله خاورمیانه که همچنان ادامه دارد.
 مدرنیته ی غرب برچهار یا پنج هلوکاست بنا شده. همه ی هلوکاست ها وحشتناک اند. نه فقط یکی یا بعضی از آنها.
اما این تعبیر امام :
1- امام دوباره به ما آموخت که مساله ی قدس یک مساله ی ملی و محلی نیست. مساله ی فلسطینی ها نیست. مساله ی عربها نیست. یک مشکل دولتی هم نیست .مساله ی همه ی مسلمین و همه ی ملت هاست.
2-مساله ی فلسطین حتی قبل از پیرزوی انقلاب جزء ارکان نهضت امام بود.دوستان یادتان هست در سال 42 که  امام وقتی  از زندان آزاد شد ،در سخنرانی که در قم کردند، گفتند: من را که بازاشت کردند، به من گفتند راجع به سه چیز حرف نزن، ما کاری با تو نداریم .یکی علیه شاه چیزی نگو.یکی علیه آمریکا و یکی هم راجع به فلسطین و صهیونیسم .امام گفت :اصلا ما غیر از اینها چیز دیگه ای نداریم  که بگوییم.ما همین ها را داریم بگوییم.از پانزده سال قبل از پیروزی یعنی از وقتی که نهضت شروع شد ،مساله ی فلسطین جز مسائل اصلی این انقلاب بود.
 3-امام به ما آموخت راه حل مساله ی فلسطین مبارزه است نه مذاکر.ه صهیونیسم با جنگ و ترور و کشتار آمد. صهیونیسم با مذاکره محو نخواهد شد .دولت اسرائیلی و صهیونیستی باید نابود شود . صحبت از نابودی یهود نیست صحبت از دو کشور در منطقه ی فلسطین نیست، یک فلسطین یکپارچه نه دو دولت. اگر شد با گفتگو اگر نشد با جهاد و شهادت .این است مسیری که امام تعیین کرده و امروز حزب الله و حماس و اینها دارند پیش می برند و ان شاءالله به نتیجه خواهد رسید.  یک دولت و آن دولت فلسطینی ویکپارچه، اما مسلمان و یهودی و مسیحی همه حق زندگی و حق آزادی دین و مذهب در آنجا دارند.
 و آخرین نکته اینکه اسرائیل شکست ناپذیر نیست . تا چند سال قبل همه می گفتند که: یعنی می شود یک روزی اسرائیل نباشد؟ وقتی امام گفت اسرائیل باید برود و گفت اگر هر مسلمانی یک سطل آب بریزد رژیم صهیونیستی می رود احتیاجی به جهاد نیست فقط اراده کنید بیایید در خیابان ها. ما امروز دیدم  که صهیونیسم شکست ناپذیر نیست و این چیزی است که باید پیش رفت. اگر یک گروه چریکی حزب الله و گروه حماس با چندهزار چریک و با سلاح های ساده توانستند رژیم صهیونیستی را نابود کنند و شکست دهند، بنابراین معلوم است  این رژیم به لحاظ نظامی آینده ای ندارد.


مطالب مشابه :


متن سخنرانی: صهیونیستی کردن قدس؛ پروژه ای امپریالیستی یا جنگ مذهبی

آنچه نگفتند - متن سخنرانی: صهیونیستی کردن قدس؛ پروژه ای امپریالیستی یا جنگ مذهبی - معرفی




احساس مذهبی در عصر حاضر-متن سخنرانی امیل دورکیم / ترجمه ی سارا شریعتی

كتابدوست - احساس مذهبی در عصر حاضر-متن سخنرانی امیل دورکیم / ترجمه ی سارا شریعتی - درباره




متن سخنرانی شب ششم محرم 91 حجه الاسلام صفایی بوشهری

هیئت مذهبی خادمین حسین(ع) آبدانان - متن سخنرانی شب ششم محرم 91 حجه الاسلام صفایی بوشهری -




دانلود کتابهای مذهبی

دانلود سخنرانی ومداحی های مذهبی - دانلود کتابهای مذهبی - دانلود سخنرانی ومداحی های مذهبی




عاقبت بخیری (متن منبر و سخنرانی)

هیئت مذهبی خادمین حسین(ع) آبدانان - عاقبت بخیری (متن منبر و سخنرانی) -




متن کامل و فایل صوتی سخنرانی سردار مشفق (اطلاعات)

پایگاه مجازی - متن کامل و فایل صوتی سخنرانی سردار مشفق (اطلاعات) - پایگاه مقاومت مجازی شهید




متن سخنرانی دكتر جواد مجابی در سمینار ادبیات كودكان

متن سخنرانی دكتر جواد همانطور كه بعدها مثلا در جمهوری اسلامی میخواستند فكر مذهبی را در




برچسب :