استان زیبای بوشهر - بوشهر - هخامنشیان - سلوکی ها - اثر دکتر سید جعفر حمیدی

هخامنشیان

پس از به قدرت رسیدن کورش و تشکیل دولت ایرانی هخامنشی، توسعه قلمرو حکومت، در نظر این سلسله از اهمیت بسیار برخوردار بود. با اینکه پادشاهان بزرگ هخامنشی هدفشان توسعه قدرت در سرزمینهای دور مثل مصر و یونان و مقدونیه و شمال و مغرب مرزهای کشور بود اما به دلیل فیزیکی مرکز حکومت - پارس- به خلیج فارس و دریای مکران «عمان» توجه خاصی نیز به این دریا مبذول می داشتند، شاهان هخامنشی خود را پادشاه پارس و انشان «ایلام» می خواندند، داریوش اول (522 -486 ق.م) در کتیبه ی خود گفته است: «به لطف اهورامزدا خدای یگانه ممالکی را که من خارج از پارس گرفته ام اینها هستند، ماد، ایلام، بلخ، سغد، خوارزم و و و ...) (کتیبه بیستون)

هخامنشیان که به عمران و آبادی کشور، علاقه بسیار داشتند، علاوه بر مرمت و تجدید بنای شهر شوش که به دست آشوریان ویران شده بود، به تأسیس معابد بزرگ مثل تخت جمشید و بیستون و بنای شهرهای حوزه قلمرو خود مثل همدان و پاسارگاد، پارسه گاد «اردوی پارسیان» و تجدید و مرمت شهرهای ویران شده ایلام پرداختند. در حوزه ریشهر (بوشهر) به ساختن بنا ها و پایگاه های نظامی و دریائی همت گماشتند. توجه به خلیج فارس و موقعیت دریائی و نظامی این دریای پر رفت و آمد پیوسته از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. کورش فرمانروای بزرگ هخامنشی که بر نیمی از سرزمینهای دنیای آن روز فرمانروایی میکرد، و بر خلاف تاراجگران آشور و بابل به هر شهر و کشور که قدم می گذاشت فرمان میداد تا با مردم آنجا به مهربانی و عطوفت رفتار کنند. در زمانی که آشوریان، شهرها و کشورهای مفتوحه و مغلوب را آتش میزدند و آنجا را از آدمیزاد خالی می کردند، کوروش هیچ شهری را آتش نزد، هیچ کشوری را غارت نکرد و به ویرانی و چپاول هیچ نقطه ای نپرداخت. کشیدن راه شاهی از شوش با سارد، پیوستن شوش به همدان با یک جاده سنگ فرش که دارای 110 توقفگاه بوده، ساختن بناها و استراحتگاه های بین راه و علامتهای نشان دهنده مسیر و میزان مسافت راهها همه از ابتکارات کوروش و پس از وی، داریوش بوده است، کاخ های شاهی یا نظامی نیز در این مسیرها وجود داشته که همه از لحاظ سوق الجیشی و هم از لحاظ استراحت گاه مسیر شاهان هخامنشی، حائز اهمیت بوده اند.

یکی از کاخ های مشهور کوروش که در سال 1350 توسط هیأت باستانشناسی ایران به سپرستی آقای دکتر علی اکبر سرافراز از زیر خاک بیرون آمد، کاخ زمستانی کوروش است که در یک کیلومتری جنوب برازجان در پانصد متری جاده آسفالته براجان بوشهر قرار دارد. این کاخ  که یا به عنوان یک قصر ساحلی و یا به عنوان یک پایگاه نظامی مشرف بر خلیج فارس از آن استفاده می شد ه بنایی بوده است با 12 ستون از سنگ سیاه و سفید و از آثار کشف شده پیداست که ناتمام مانده است. باستانشناسان احتمال داده اند که این کاخ در زنجیره مجموعه ای عظیم و گسترده از بناهائی بوده که از محل «تُل مُرّ» تا «تل پهن» و از آنها تا «بردک سیاه» در دشتستان ادامه داشته اند که فقط قسمت کوجکی از آن زیر خاک بیرون آمده و بعداً هم به فراموشی سپرده شده است. این ستون ها با معماری ستون های تخت جمشید و شوش و پاسارگاد قابل مقایسه است. (درباره این کاخ در بخش شهرستان دشتستان مفصلاً بحث خواهد شد.)

علاوه بر این کاخ هخامنشی آثار دیگر این دوره در محل «بردک سیاه» در نزدیکی سعدآباد و در 12 کیلومتری برازجان کشف شده که هنر معماری عصر کوروش را می رساند. همچنین در منطقه «دورودگاه» آثار ستون های سنگی و تپه های باستانی هخامنشی قرار دارند. بدیهی است که با کنکاش و جستجو و کاوش های باستانشناسی به آثار معتبر دیگر هخامنشی در منطقه بوشهر و برازجان می توان دست یافت. از این ساختمان علاوه بر این که به عنوان یک معبد در زنجیره معابد هخامنشی «برازجان، تخت جمشید، کرمانشاه، همدان» استفاده می شده است به منظور بهره برداری نظامی نیز مورد استفاده قرار می گرفته اند، بدون شک این منطقه یک مرکز ستراپ نشین یا پایگاه نظامی حافظ خلیج فارس محسوب می شده که حوزه آن، کاخ شاهی نیز برای توقف های کوتاه و موقت شاهان هخامنشی در فصل زمستان جهت رسیدگی به امور خلیج فارس و سرزمینهای همجوار بنا شده است.

سلوکی ها

مورخان گفته اند اکه اسکندر مقدونی(جلوس336فوت323ق.م)  هفتاد شهر در سرزمینهای مفتوحه خیش بنا نهاد «ولی محتملاً این رقم دور از اغراق نمی باشد زیرا آن چه اسکندر بنا کرد در واقع شهر نبود بلکه بیشتر قریه گونه هایی بودند برای اسکان سپاهیان مقدونی و یا مهاجرنشینهائی واقع در قلمرو پادشاهی که بعدها به دریافت عنوان و حق «پولیس» یا «شهر-دولت» نایل گشتند. این شهرها از لحاظ سیاسی تابع حکام و جانشینانی که از طرف اسکندر ، منصوب می گشتند بوده اند، هدف سیاسی اسکندر در ساختن شهرها بیشتر نظامی بود نه اقتصادی و دولتی، سرداران و جانشینان و وارثان امپراطوری و سلاطین یونانی «دیادوخها» سیاست مزبور را دنبال و با شدت و نظم بیشتری تعقیب کردند و شهرهای یاد شده تکیه گاه نیروممند دستگاه دولتی آنان بود. لازم به ذکر است که هزاران بازرگان و پیشه ور یونانی به امید نفع و انجام معاملات سودمند در ممالک شرقی، به دنبال لشکر اسکندر در حرکت بوده اند که بیشتر آنان در شهرهای جدید سکونت احتیار کرده و رسته های نوی از فعهالیت صنعتی و بازرگانی را در آن بلاد پدید آوردند. بدین ترتیب زبان و هنر یونانی در مشرق زمین گسترش یافت»(م.م – دیاکونوف(اشکانیان) ترجمه کریم کشاورز، تهران،پیام-1350 ص 7-8) به دنبال آین پیش آمد، طبیعی بود که شهرهای تأسیس شده یا گسترش یافته نیز نامهای یونانی بگیرند.

پس از مرگ اسکندر در سال 323 ق.م سرزمینهای مفتوحه او از جمله سرزمین ایران به دست جانشینان او یعنی سلوکی ها افتاد. مؤسس سلسله سلوکی «سلوکوس اول» سردار مقتدر اسکندر در سال 312 ق.م این سلسله را تأسیس کرد که بعد از او تا سال 50 ق.م دوام یافت. سلوکوس برای جلب رضایت و پشتیبانی ایرانیان با یک نجیب زاده ایرانی به نام اِپامه(EPAMA) ازدواج کرد و به اصطلاح حکومت سلوکی را با خون ایرانی و یونانی تشکیل داد و در حقیقت وارث شاهنشاهی عظیم و درخشان هخامنشی شد.

او شهر سلوکیه را در ساحل دجله و انطاکیه را در سوریه به عنوان پایتختهای سیاسی و اداری خود بنا نهاد. اگر چه با در گذشت سلوکوس، کشور دچار هرج و مرج ناشی از اختلافات جانشینان متعدد او شد اما بر روی هم در مدت 250 سال حکومت سلوکیان به توسعه ابنیه و آثار و ساختن و مرمت شهرها اقدام شد. این سلسله با این که می خواست مانند سلسله هخامنشی، حکومت خود را ملی و مردمی جلوه دهد اما چون عنصری غریبه و غیر ایرانی بود، نمی توانست اعتماد مردم ایران را به خود جلب کند. بنابراین پادشاهان این سلسله، از یونانیان و مقدونیان برای اداره امور در بخش وسیعی از کارهای نظامی، اداری، بازرگانی و زراعی استفاده کردند و گروه های زیادی از آنان را در شهرهای ایران سکنی دادند.

این امر سبب شد که یونانیان و مقدونیان به علت نامساعد بودن وضع اقتصادی کشورشان دسته دسته به قلمرو حکومت سلوکیان – سوریه، بابل، ایران – سرازیر شوند و به همین جهت تأسیس شهرهای جدید و توسعه شهرهای قدیمی اجتناب ناپذیر می شد. این سلسله، سیاست شهرسازی اسکندر را دنبال کرد، اقامتگاه ها و مؤسسات بسیار در طول جاده های بزرگ نظامی  که از سلوکیه در ساحل دجله تا بلخ در شرق ایران ادامه داشت تأسیس کردند، در طول جاده کهن هخامنشی که از کرمانمشاه و همدان می گذشت، دینور و کرمانشاه به وجود آمدند. هگمتانه « همدان» را نیز تعمیر کردند، شهر نهوند «لائودیسه» در غرب شهر ری «راگای» را در مرکز تأسیس و تکمیل کردند، شهر «نسا» در پارت و شهرهای دیگری در این منطقه یعنی خراسان ساخته شدند.

درساحل خلیج فارس نیز نه شهر بنا کردند که می توان گفت مهمترین آنها شهری بود که در منطقه بوشهر امروز به نام «یوناخا» تأسیس کردند که در حقیقت این شهر جانشین «لیان» ایلامی بود و ایسیدروس مورخ خارکسی قرن اول میلادی نیز از این شهر نام برده است. این شهر از جمله نه شهری بود که سلوکی ها در پارس مخصواً در سواحل خلیج فارس بنما کرده بودند، بیشتر ای شهرهای سلوکی دارای قلعه هائی بودند که ساکنان یونانی شهرها در هنگام خطر به آنها پناه می بردند زیرا سراسر دوران حکومت سلوکی با جنگهای فراوان با پارتها، رومی ها و غیره گذشت. آنها برای توسعه قدرت خود به رومی ها اتکا داشتند اما گاهی رومی ها آن چنان نفوذی در سرزمین های حوزه سلوکی ها می یافتنند که دیگر از آنجا خارج نمی شدند. توسعه و نفوذ زبان یونانی عصر سلوکی که تداوم عصر هلنی گری اسکندر و جانشینیان وی بود چندین قرن ادامه یافت به طوری که هم در عصر سلوک یها هم در زمان پارتها در بیشتر مکاتبات اداری از زبان یونانی استفاده می شد و حتی بعضی از سکه های شاهان پارتی به خط یونانی و پارتی مزین است لکن پارتی ها بعداً زبان پارتی را نیز وارد مکاتبات ایرانی کردند و الواح و کتیبه ها به دو زبان یونانی و پارتی می نوشتند هر چند که امروزه آثار قابل توجهی از پارتیان بر جای نمانده است. با این که سلوکیان در ترویج سنن یونانی در ایران شدت عمل به خرج می داند اما این شهرهای یونانی نشین تدریجاً ماهیت و موقعیت خود را از دست دادند و به خلق و خوی ایرانی نزدیک شدند. سلوکیان کوشیدند تا آداب و رسوم یونانی را وارد زندگی ایرانیان سازند و با این که سالهای بسیار، این اهداف را تعقیب کردند و با مزاوجت های فراوان یونانیان با ایرانیان قصد داشتند که نفوذ عنصر یونانی را در آئین  ها و سنت ها و زبان ایران قوت بخشند لکن آئین ها و رسوم و زبان و هنر ایرانی در مقابل آنان تحلیل نرفت. به هر حال سلوکیان به هنر و تجارت و تأسیس و مرمت شهرها و توسعه جاده ها و حفر قنوات و ساختن آب انبارها علاقه بسیار داشتند، عصر آنان چنان که پروفسور «گیرشمن» گفته است، عصری درخشان از لحاظ تمدن و صنعت بوده است، توجه زیادی به توسعه و پر کردن خزانه ی معابد در کنگاور و کرمانشاه و شوش کردند به طورری که معبد آنان در همه مناطق از ذخایر پر باری سرشار بودند اما در موقع لزوم جهت مصارف نظامی یا اقتصادی، معابد پادشاه غارت می شدند.

سلوکیانف شاهان خود را خدا می دانستند چنان که یک از پادشاهان سلوکی اعلام نمود که پدر در گذشته اش، خدا بوده و مردم را به پرستش او وادار ساخت. در معبدی که ربه النوع ناهید-آناهیتا- الهه آب یا «نانایا» وجود داشت، شاه به منزله ی شوهر ربه النوع به شمار میرفت و از او طلب جهیز می رکد و به همین جهت اموال به غارت برده معبد را به عنوان جهیز عروس به شمار می آورد و آنها را حق خود می دانست. سلوکیها تدریجاً تحت نفوذ پارتها که یک سلسله ایرانی الاصل بود منقرض شدند.

شهرهای سلوکی طبق نوشته مورخان، از نقشه خاصی برخوردار بود، «طبق نقشه مزبور، شهر دارای دو خیابان اصلی شمالی  جنوبی و شرقی غربی بود که یکدیگر را قطع کرده زوایای قائمه تشکیل می داند و کوچه ها و خیابانها جنبی، موازی با خیابان های اصلی و یا عمود بر آنها بودند و بخش ها و یا بلوک های مربعی از منازل بدین طریق ایجاد می شده است.

ساتراپ نشین های ایرانی عهد سلوکیه نیز از این قاعده مستثنی نبودند. در آنجا هم «پولیس» های (شهرهای) جدید ایجاد شده بود مانند «انطاکیه» در پارس(این انطاکیه غیر از انطاکیه ترکیه بوده بلکه در پارس و ظاهراً در کنار خلیج فارس بنا شده بود.) و «لائودیکیا» در ماد «نهاوند» در سوزیان خوزستان «علیمائید» سه شهر دیگر به نام سلوکیه وجود داشته، یکی سلوکیه برکنار رودخانه «اؤله» (کرخه) یکی دیگر بر «هدیفونت» و سومی در کرانه خلیج فارس» (دیاکونوف(اشکانینان) ص 24)

معمولاً شهرهای ساخته شده توسط سلوکیان، سیاست سکونت یونانیان و مقدونیان در این شهرها را دنبال می کرد.


مطالب مشابه :


لباس بچه آشور

made in iran - لباس بچه آشور - - made in iran. made in iran. صفحه برچسب‌ها: لباس, بچه, پوشاک,




بایدها و نبایدهای خرید سیسمونی

لباس نوزاد «آشور» - تولیدی لباس ابتدا تولید تی‌شرت را آغاز کرد و بعد از آن بخش پوشاک




مجله فراغی شماره 55فصلنامه ترکمن های ایران منتشر شد.

تاريخ فرش اسب پوشاک و مقالات تولیدی در حوزه ی شادروان آشور یلقی




استان زیبای بوشهر - بوشهر - هخامنشیان - سلوکی ها - اثر دکتر سید جعفر حمیدی

و بر خلاف تاراجگران آشور و بابل به هر شهر و کشور که مشاوران تولیدی و پوشاک ،چرم،الیاف




پیرانشهر

ماننا به سبب وضع نظامی خود و همسایگی با دولتهای بزرگ اورارتو و آشور تولیدی این واحد




برچسب :