مصاحبه ای از آقای عابدینی دبیر کمیسیون منابع انسانی شورای عالی آموزش و پرورش
احمد عابدینی، معاون امور کمیسیونهای شورای عالی آموزش و پرورش و دبیر کمیسیون منابع انسانی این شورا است که حدود ۸ سال است که به سیاستگذاری در حوزهی تربیت معلم و مباحث مربوط به جذب، نگهداشت و تربیت منابع انسانی اشتغال دارد. مصاحبهی زیر با ایشان، در ارتباط با الگوی پذیرش «دانشجو معلم» انجام شده است.
عیارآنلاین: یکی از مباحث مطرح در تأمین منابع انسانی آموزش و پرورش، بحث الگوی پذیرش «دانشجو معلم» است. برخی از صاحبنظران معتقدند که سن ۱۷-۱۸ سالگی برای انتخاب شغل چندان مناسب نیست. ورود دانشجویان به دانشگاه فرهنگیان نیز، به نوعی، انتخاب شغل محسوب میشود. نظر شما در این زمینه چیست؟
مجلس شورای اسلامی، طرح احیای مراکز تربیت معلم را در سال ۸۵- ۸۶ مصوب کرد. بخشی از وظایف آن طرح به کمیسیون منابع انسانی شورا سپرده شد. طرحهای مختلفی تدوین گردید و جلسات متعددی با همکاری مجلس برگزار شد. در نهایت برای احیای مرکز تربیت معلم الگویی پیشنهاد دادیم و از سه دانشگاه همزمان نام برده شد. دانشگاه جامع فرهنگیان، از جمله همین پیشنهادها بود. بعد از مدتها بررسی به این نتیجه رسیدیم که ضرورتی ندارد آموزش و پرورش از ابتدا وارد این حوزه بشود و دانش آموزان را از دیپلم وارد دانشگاه فرهنگیان کند. طرح مشخص ما این بود که مراکز تربیت معلم تحت عنوان دانشگاه فرهنگیان احیا بشود و از ظرفیتهای موجود آموزش و پرورش استفاده کند. یک تا دوسال آموزش حرفهای به دانشجو معلمان بدهد و با یک مدرک تحصیلی بالاتر آنها را روانه آموزش و پرورش کند.
عیارآنلاین: یعنی در دوره ارشد؟
یعنی دانشجویان لیسانس را بگیرند وبعد دوسال آموزش حرفهای بدهند. این آموزشها بیشتر شامل نوع برخورد با دانش آموزان، بحث تدریس و روشهای تدریس و به قول معروف مهارتهای معلمی میشود. ممکن است در این بین دروس تخصصی را هم مرور کنند. دوستان استدلال میکنند که شخصیت در دوره کارشناسی بهتر شکل میگیرد. به نظر ما این استدلال چندان پایهی محکمی ندارد. اگر آموزش و پرورش میخواهد شخصیت بچهها را بسازد، همان دوازده سال کافی است. آیا یک دانشآموز در دوره ابتدایی بیشتر شخصیتش شکل میگیرد یا در دوره راهنمایی یا دبیرستان و یا شخصیت در دوره لیسانس بهتر پرورش مییابد؟
امروز با این فناوری های جدیدی که به وجود آمده و شرایط و زمینههایی که داریم، واقعاً دیوار بستهای نداریم. امکان اینکه ما دانشجوها را شبانهروز یک جا نگه داریم و نگذاریم در طول هفته با خانواده هایشان و جامعه ارتباط برقرار کنند، انتظار اینکه این دانشجوها با قطع ارتباط تربیت بشوند و برای معلمی آماده شوند، استدلال خیلی قوی و درستی نیست.
ما فکر میکنیم دانشآموز هنوز قدرت شناسایی شغل را ندارد؛ هنوز باید برود مدتها مشورت و مطالعه کند و با علم و آگاهی شغلش را انتخاب نماید. چه بسا خیلی از افراد از روی اجبار و به دلیل فرصت شغلی که در اینجا وجود دارد به سمت دانشگاه فرهنگیان بیایند و بعد از مدتی از این حال و هوا بیرون بیایند و علاقهمندیشان به این شغل کمتر شود.
عیارآنلاین: مخالفین دیدگاه شما معتقدند که اگر چه هویت حرفهای درهمتنیده با هویت انسانی است اما این دو با هم متمایزند. میگویند سنین دبیرستان و راهنمایی و ابتدایی برای شکلگیری هویت انسانی مناسب است نه هویت حرفهای و از طرف دیگر مقطع کارشناسی ارشد هم برای این منظور دیر است. در این موردنظرتان چیست؟
به نظر من، یک تعارض خیلی پنهان در این استدلال وجود دارد. ما در این دورهی چهارسالهی کارشناسی دو راه بیشتر نداریم: یکی اینکه عمدهی برنامههای درسی دانشجو معلمان را تخصصی انتخاب کنیم تا مدرک کارشناسی که میدهیم، معنا پیدا کند و یک بخش خیلی جزئی هم مهارتهای حرفهای آموزش داده شود. راه دوم این است که بر مهارتهای حرفهای تأکید کنیم. در این صورت، دانش به حاشیه میرود. در صورتی که حرفه بر مبنای دانش شکل میگیرد و نمیتوان هویت حرفهای را بدون توجه به دانش شکل داد.
در حال حاضر، غالب درسهای دانشجو معلمان همان درسهای دانشگاهی است و در کنار آن ممکن است چند واحد دروس حرفهای که شامل روش و مهارتهای تدریس است نیز بگذراند. پس این عملاً امکانپذیر نیست. یعنی مجبوریم به سمت آموزشهای تخصصیِ علمی برویم. خوب، این آموزشها در دانشگاههای دیگر وجود دارد و باید از ظرفیت سایر دانشگاهها استفاده کرد.
یک ظرفیت بزرگی ما در کشور داریم. یکزمان شما میآیید چند نفر را از بین مثلاً ۵۰۰هزار نفر انتخاب میکنید، یک زمان جامعه شما محدود میشود بین ۱۰۰هزار نفر. کجا قدرت انتخاب شما بهتر است؟
ما نمیتوانیم بگوییم که تمام دانشگاههای کشور انحرافی، غیر اسلامی و غیرتربیتیاند و دانشگاه فرهنگیان باید تربیتی باشد. این دانشگاهها برای این مملکتاند. تحت پرچم و لوای جمهوری اسلامی دارند فعالیت می کنند؛ اگر مشکلی هم وجود دارد، باید آن مسئله را حل کرد نه این که صورتمسئله را پاککنیم.
مسألهی دیگر این است که ما رشتههای دانشگاهی داریم که به جزدر آموزش و پرورش، جای دیگرکاربردی ندارند. فارغالتحصیلان رشتههای علوم تربیتی در دانشگاه تهران یا دانشگاه شهید بهشتی کجا باید جذب شوند؟ زمینهی کارشان کجاست؟ ما بزرگترین ظرفیت و امکانات کشور را هدر میدهیم و کنار میگذاریم. یک ساختمان و بنایی داریم، میتوانیم با یک تغییر کاربری، با یک اصلاح جزئی، با هزینهی کم، کاربریاش را تغییر بدهیم و استفاده کنیم یا اینکه این ساختمان را تخریب%:.۸*!کنیم و دوباره از نو بسازیم. این، دقیقاً هدر دادن منابع کشور است.
بهترین شیوه این است که از بین دانشآموختگان دانشگاههای خوب کشور که نمرات و معدل بالایی دارند و به لحاظ اخلاقی نیز مورد تأییدند، افرادی را انتخاب کنیم. اما الآن افرادی را از مدرسه وارد دانشگاه میکنیم که شناخت کافی نسبت به آنها نداریم و بعضاً رتبههای کنکورشان حدود صد هزار است. این افراد نمیتوانند در آینده به دانشآموز با استعداد و باهوشی که معدلش ۱۷ و ۱۸ است درس بدهند. در سند تحول تأکید شده که اولویت با جذب نخبگان، استعدادهای برتر و حتی رتبههای برتر جشنوارههای مختلف است. اگر بخواهیم همین راهکار سند را اجرا کنیم، نباید دانشآموزی را از مرحلهی دیپلم جذب کنبم که نه استعداد نخبگیاش کشف شده، نه هیچ زمینهای برای انتخاب حرفه دارد. معمولا آن دستهای که از این مقطع وارد مراکز تربیت معلم میشوند، مطمئناند که شغلشان تضمین است و خیلی به درس خواندن علاقه نشان نمیدهند. میگویند معدلمان ۱۲ هم بشود، بالاخره جذب آموزش و پرورش هستیم. این بزرگترین آسیبی است که خود تربیت معلم و دانشگاه ها با آن مواجهاند.
الآن شما دانشگاه فرهنگیان را نگاه کنید: دوستان بدون کار کارشناسی و برآورد منابع مورد نیاز، سال اول ۲۵ هزار دانشجو را پذیرفتند. سال بعد گفتند ظرفیتمان کم است، ۱۸ هزار نفر جذب کردند. امسال نیز ۱۱ هزار نفر گرفتند. در طول چهار سال آینده ممکن است به ۵ هزار هم نرسد. چطور میشود این دانشگاهی که این ظرفیت و امکانات را دارد، نیاز آموزش و پرورش را تأمین کند؟ اما وقتی شما این را بردید یک سطح بالاتر(کارشناسی ارشد) و طول آموزش را که چهار سال است به دوسال تقلیل دادید و با یک مدرک بالاتر؛ این مشکلات حل می شود. ضمن این که بعد از مدتها سطح تحصیلی منابع انسانی آموزش و پرورش بالاتر میرود.
من خیلی از کشورها را مرور کردم؛ عمدتاً از سن ۲۴ سال به بعد افراد را وارد مراکز تربیت معلم میکنند. برخی از کشورها به معلمهایشان ده سال آموزش میدهند و گواهی صلاحیت حرفهای میدهند. خیلی جالب است! بحث آموزش حرفه ای برای یک مقطع زمانی نیست. مشکل آموزش و پرورش ما این است که وقتی کسی واردآن شد رهایش میکنند. در صورتی که در طول سی سالی که معلم در خدمت آموزش و پرورش است، باید اطلاعاتش مدام بهروز بشود، مهارتش افزایش پیدا کند و دانش او توسعه یابد. با چهار سال آموزش نظری، نمیتوان دانشجو را برای معلمی آماده کرد. بیشترین مهارت حرفهای زمانی اتفاق میافتد که افراد عملاً وارد آن حرفه شده باشند، نقصهاشان را بدانند، در کنار یک معلم قرار بگیرند و تجربیات را با دانشی که خواندهاند تلفیق کنند.
عیارآنلاین: سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا یک معلم مقطع ابتدایی یا حتی متوسطه به لحاظ علمی باید در سطح فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها تخصص داشته باشد یا تخصص اصلی او آموزش علوم است نه خود علم؟ میخواهم بحث منطقی بودن سرمایهگذاری علمی روی دانشجو معلمان را مطرح کنم. اگر یک معلم به شایستگیهای علمی و مهارتی نیاز داشته باشد و بتوان شایستگی علمی را در دو سال و شایستگی مهارتی را نیز در دو سال ایجاد نمود، چه ضرورتی دارد یک دورهی ۴ ساله را شش سال طول بدهیم و بخشی از سرمایه کشور را هدر دهیم؟
وقتی اسم برای یک فرد و مجموعه و حوزه انتخاب میکنید، آن عنوان معنا دارد. در یک دورهای به یک فرد میگوییم دانشآموز و در یک دورهی دیگر میگوییم دانشجو. اگر به همین دو واژه نگاه کنیم، متوجه میشویم که مشکل اصلی ما در روشهایمان است. ما باید در دانشگاه افراد را هدایت بکنیم که خودشان بروند دانش را «بجویند» و یاد بگیرند، نه مثل مدرسه به آنها دانش را منتقل کنند، زیرا در این صورت یادگیرنده، دانشآموز میشود نه دانشجو.
ما این تفاوت اساسی را در عمل نمیتوانیم پیاده کنیم و استادان ما هم خیلی از مواقع گمان میکنند که باید دانشجویان را مثل مدرسه بنشانند و جزوه بگویند و تکرار کنند و آنها بروند تمرین کنند و مشق شب بنویسند. به همین خاطر هم خیلی از مواقع تأکید میکنند باید طول زمان آموزش وسیعتر بشود. اگر ما وظیفهی استاد را هدایت و راهنمایی دانشجو ندانیم و تلقی ما این باشد که استاد باید درس دهد، چهار سال هم کفایت نمیکند. با این روش امکان ندارد، فرد دانشجو شود.
عیارآنلاین: الآن بالاخره دانشگاههای ما به این شکل است! یعنی ما نمیتوانیم براساس وضع مطلوب سایر دانشگاهها برای دانشگاه فرهنگیان سیاستگذاری کنیم. وضع موجود دانشگاههای ما به این صورت است و بعید هم هست که تا سالهای سال، آن اتفاق موردنظر شما محقق شود.
مشکل در همهی دانشگاهها وجود دارد. عرضم این است که بخشی از آن برمیگردد به روشهای ما که میتواند طول زمان آموزش را کم یا زیاد کند.
عیارآنلاین: در دانشگاههای دیگر یا دانشگاه فرهنگیان؟
فرقی ندارد. این را باید به هر حال ریشهای حل کنیم؛ هرجا که باشد. باید خودِ دانشجویان تلاش کنند و دانش تخصصی را محدود به ساعت آموزش رسمی نکنند و به معنی واقعی دانشجو باشند. آنچه که دانشگاه فرهنگیان را با دانشگاههای دیگر متمایز و متفاوت میکند، بحث حرفهای و معلمی است. این هم به نظر من واقعاً نیاز به چهار سال و ده سال ندارد. میشود در طول یک سال با دورههای فشرده، با ایجاد امکان زمینههای عملی برای دانش آموزان و دانشجویان، این دوره را کوتاه کرد. هیچ ضرورتی ندارد که ما چهار سال یا شش سال دوره برگزار کنیم.
عیارآنلاین: خوب، مهارتهای معلمی ک:/.- یک ساله ایجاد میشود؛. دوسال هم به شایستگیهای دانشی اختصاص یابد. بنابراین میتوان یک دوره کارشناسی سهساله برای دانشجومعلمان طراحی کرد. برای اینکه اینها نروند چهارسال درس بخوانند و بعد بیایند یک دوره دوساله هم بگذرانند. کارکرد دانشگاه فرهنگیان چیز دیگری است، کارکردش تولید علم نیست که چهار سال به توسعهی شایستگیهای علمی اختصاص یابد.
من موافق نیستم که دوره لیسانس را کوتاه کنیم. این طرح در طولانیمدت شکست خواهد خورد. دو، سه تا مؤلفهی اساسی وجود دارد که یک دانشگاه را از دانشگاههای دیگر متمایز میکند. اول، استادهای آن دانشگاهاند. یعنی دانشجو افتخار کند در جایی درس خوانده است که استادانش به لحاظ رتبهی علمی و تخصص از سایر دانشگاهها برترند. دوم امکانات و تجهیزات آن دانشگاه است و سومین مؤلفهی اساسی بحث محتوایی است که به لحاظ تخصصی و حرفهای به دانشجویان آموزش داده میشود. به نظر من، غیر از اینها، دانشگاه معنا ندارد. دانشگاه فرهنگیان باید در تمام این مؤلفهها، یک سر و گردن از دانشگاههای برتر در رشتههای خودش بالاتر باشد و حداقل در سطح سایر دانشگاهها باشد. چنان فضا و امکاناتی باید فراهم نمود که دانشآموختگان این دانشگاه با افتخار اعلام کنند که در دانشگاه فرهنگیان درسخواندهاند. دوستان تمام تلاششان این بود که مدرسین و هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان از همین آموزش و پرورش انتخاب بشوند ولی ما به شدت مخالفت کردیم و گفتیم که حداقل مدرک هیأت علمی این دانشگاه باید دکترا باشد. این مطلب در اساسنامه آمد، ولی موفق نشدیم این بحث را وارد اساسنامه کنیم که دانشجویان را بعد از لیسانس و از طریق دانشگاهها انتخاب کنیم.
به نظرم، در گذشته، دانشگاههای وابسته به وزارت آموزش و پرورش فراوان داشتیم. دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه تربیت معلم تبریز، نیشابور و … همانند دانشگاه فرهنگیان برای تربیت دبیر و معلم تأسیس شدهاند، اما نتوانستند از این ظرفیت استفاده کنند و بتدریج همهی دانشگاه از دست آموزش و پرورش خارج شد. چه بسا، اگر دانشگاه فرهنگیان به وظیفه و مأموریت اصلی خودش عمل نکند، در پنج یا ده سال دیگر به همین سرنوشت دچار شود.
عیارآنلاین: دلیل اینکه دانشگاههایی که نام بردید تغییر کارکرد دادند چه بود؟
آموزش و پرورش نتوانست از این ظرفیت استفاده کند و برنامهی درسیاش را سفارش دهد و با این دانشگاهها ارتباط برقرار کند. آموزش و پرورش نیروهایش را از طریق مرکز تربیت معلم تأمین کرد و لذا آنجا صندلیها خالی ماند. آنها هم مجبور شدند صندلیهای خالی را با دانشجویان دیگر پر کردند. به مرور افرادی که آمدند بیشتر از معلمین آموزش و پرورش شدند و کمکم تبدیل شد به دانشگاهی که دیگر هیچ وابستگی به آموزش و پرورش نداشت. ضمن اینکه هیئتامنا و ادارهکنندگانش هم نسبت چندانی با آموزش و پرورش نداشتند و آموزش عالی سیاستگذاری میکرد.
عیارآنلاین: افرادی هستند که در مقطع دیپلم تصمیم نمیگیرند معلم شوند اما بعد از چهار سال تحصیل در دانشگاههای غیر دانشگاه فرهنگیان، میتوانند به این تشخیص برسند که هم استعداد معلمی را دارند و هم علاقه و دغدغه معلمی دارند. آیا این عادلانه است به این دسته بگوییم چون تو چهار سال پیش انتخاب نکردی دیگر حق ورود به معلمی را نداری؟
ما دو سه سال پیش، یک طرح جامع منابع انسانی نوشتیم که الآن در شورای عالی آموزش و پرورش در حال بررسی و تدوین است. آنجا روی گواهی صلاحیت حرفهای معلمان تأکید شده است. به نحوی که یک معلم زمانی میتواند تدریس کند که آن گواهی صلاحیت را داشته باشد. آنجا تعریفمان این است که خیلی از نهادها، سازمانها و مؤسسات آموزش عالی مورد تأیید آموزش و پرورش به افراد گواهی صلاحیت معلمی دهند و اگر کسی صلاحیتش سلب شد، از او سلب کنند. وقتی مرجع معتبری که مورد تأیید آموزش و پرورش است، گواهی بدهد این نگرانیهایی که دانشجو را از جای دیگری گرفتیم برطرف خواهد شد. افرادی که از مسیری غیر از تربیت معلم وارد میشوند باید از کانال تربیت معلم بگذرند. یعنی یک سال، دو سال آنجا بروند و این گواهی صلاحیت حرفهای را بگیرند.
عیارآنلاین: بحث دیگری که مطرح میشود اخذ تعهد خدمت از دانشجو معلمان است. اینکه خاطر دانشجو معلم جمع است که معلم آموزش و پرورش است و بالاخره با هر معدلی که بیرون بیاید آموزش و پرورش مکلف است که او را نگه دارد.
ما در کمیسیون این موضوع را به نوعی حل کردیم و شرایط پذیرش دانشجو و جذب در آموزش و پرورش را در دو بخش مصوب کردیم و به دانشگاهها هم ابلاغ شده است. افرادی میتوانند جذب دانشگاه فرهنگیان شوند که معدل دیپلم آنها بالای پانزده باشد، رتبهی علمیاش هم کمتر از شش هزار نباشد. به لحاظ جسمانی، تأیید پزشکی را آوردیم. بخش دومش هم مربوط به طول دورهای است که در دانشگاه درس میخواند. آنجا گفتی
مطالب مشابه :
اخبار اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل
مهندس محمودزاده مدیرکل آموزش و پرورش: اردبیل در شاخص های آموزشی باید به استان های پیش رو
مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل : ما از وضعیت معیشتی فرهنگیان نگرانیم
مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل یادآور شد: بنده به عنوان یک دکتر در آموزش و پرورش حقوقی
امام جمعه اردبیل: معلمان در اعتماد و وثوق مردم رتبه اول را دارا هستند.
به وبلاگ مشاور جوان اداره آموزش و پرورش منطقه انگوت خوش آمديد. اي ايران اي مرز پر گُهر اي
مصاحبه ای از آقای عابدینی دبیر کمیسیون منابع انسانی شورای عالی آموزش و پرورش
احمد عابدینی، معاون امور کمیسیونهای شورای عالی آموزش و پرورش و دبیر کمیسیون منابع انسانی
آزمون ورودي مدارس استعدادهاي درخشان و نمونه دولتي استان اردبيل
گروه مشاور جوان آموزش و پرورش اردبیل. امور زنان و امور جوانان استان
تجمع صنفی معلمان در اردبیل +عکس
اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل تجمع اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل
آموزش و پرورش هزينهها و نيروهاي مازاد را تعديل كند
* آموزش و پرورش در بخش بازنشستگي پيش از موعد به چالش كشيده مي شود پردیس بنت الهدی اردبیل
پیام تبریک مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل به مناسبت هفته معلم
پیام تبریک مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل به مناسبت هفته معلم. همکاران ارجمند / فرهنگیان
برچسب :
آموزش و پرورش اردبیل