پیامکهای راهیان نوری!

بسم الله

زمانی که بنا بود برنامه اردوی راهیان بسته شود، یک قسمت از کار آماده کردن محتوای پیامکهایی بود که می خواستیم در طول اردو و حتی قبل از آن ، برای زائرین ارسال کنیم و یادم می آید که بعضی مواقع مدت زیادی می گشتیم تا مطلب مناسبی پیدا می شد. بنظرم بد نیامد که متن پیامک ها را در یکجا جمع کنم ؛ شاید سال بعد و یا سال های بعد ، افرادی از آن استفاده کنند.

یک قسمت پیامک هایی است که قبل از اردو و بین خادمین شهدا(در قسمت خواهران) رد و بدل می شد برای شارژ شدن بچه ها :

در حین انجام کارهای قبل از اردو:

- برای خدا کار کنیم؛ کار برای غیر " او" یعنی بیگاری...

- صفایی ندارد ارسطو شدن، خوشا پر کشیدن پرستو شدن...

عصر روزیکه بنا بود حرکت کنیم:

بچه ها ! باز بر این نقطه گذارید انگشت، عشق پر، عاطفه پر، هر که بسیجی تر پر...

بعد از زیارت شلمچه:

شلمچه، خاطره نیلی شدن نیلوفر خدا، زهرا را تداعی می کند و بادهایش بوی چادر خاکی شهیده ولایت می دهد و کمی آنسوتر...کربلا؛ رفقا التماس دعا

روز بازگشت به مشهد و برای حلالیت طلبی :

به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید ، بخاطر خدا شما ادامه ام دهید...حلال کنید

یکسری پیامک های دیگر هم بود که غیر قابل نشر است!

--------------------------------------

یکسری پیامک ها هم برای زائران ارسال می شد:

دو روز قبل از آغاز سفر :

شلمچه گرم است، به گرمای کربلا و اگر کسی از تو بازپرسد که چرا همه را رها کرده و این آوارگی را به جان خریده ای ، چه خواهی گفت؟ تا راهی دیار نور شدن 2 روز مانده، توشه ات را برگیر...

در قطار بودیم که این پیامک ارسال شد؛ به مناسبت سالگرد شهادت شهید همت:

من هرگز اجازه نخواهم داد که صدای حاج همت درونم گم شود، این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است. شهید سید مرتضی آوینی

بعد از بازگشت از دو کوهه:

دوکوهه آنجاست که بر نفست غلبه کنی، پس نیاور آن روز را که آنها که تا بحال دوکوهه ندیده اند، دوکوهه ها داشته باشند و تو فقط یاد و خاطره آنجا را.

هنگام رفتن به فکه:

مکه برای شما، فکه برای من؛ بالی نمیخواهم، این پوتینهای کهنه هم می تواند مرا به آسمان ببرد. سید مرتضی آوینی

هنگام رفتن به شلمچه:

شلمچه! جادارد امروز چفیه ام را بر سر بکشم و اشک حسرت از چشمان ملتهبم جاری کنم و فریاد بکشم.... من جا مانده ام.

بعد از پایان زیارت مناطق عملیاتی:

رفته بودم سفری سمت دیار شهدا، که طوافی بکنم گرد مزار شهدا، به امیدی که دل خسته هوایی بخورد، متبرک شود از گرد و غبار شهدا...

در راه بازگشت از مناطق عملیاتی جنوب کشور:

زندگی همچنان جاریست و شهریان همانند که بودند ، اما من از خدا خواسته ام همانی نباشم که بودم... بار گرانی بر زمین مانده است.

بعد از بازگشت، زمانی که بحرین زیر فشار شدید نیروهای آل سعود قرار داشت(الان هم قرار دارد)

گوش کن این صدای خلخال نیست که به زور از زن یهودی بستانند، صدای استغاثه مسلمانیست که از بحرین، یمن ، لیبی و... به گوش می رسد.

زمانی که با خبر شدیم شهدایی که بناست در دانشگاهمان میهمان (شاید میزبان) شوند ، مطمئن بودیم همسفرانمان در اردوی راهیان نور از این خبر خوشحال خواهند شد بنابراین تصمیم گرفتیم آنها را هم در جریان قرار دهیم (دوستان زیادی از شنیدن این مطلب شوکه شدند)

خاطره دعوت به هور را که یادتان هست ؟ یک هفته دیگر میزبان شهدایی هستیم که در هور زیارتشان کردیم...

-------------------------------

پ.ن:

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده...

پیامکهای راهیان نوری!

مطالب مشابه :

متن های پیشنهادی حلالیت طلبی سفرحج

خداحافظی برای سفر حج ...

چاووشی سنتی فراموش شده به مناسبت بازگشت حجاج بيت الله

سفرنامه حج تمتع (بخش اول - قبل از سفر )

پیامکهای راهیان نوری!

متن مجری مناسبت های رمضان المبارک

تکمیلی دلار با طعم ایستک (شاگرد نانوائی که صاحب ایستک شد)