عبدالرحمن بن عوف چه کسی است؟
عبدالرحمن بن عوف چه کسی است؟
نوشته: عبدالمنعم هاشمی
ترجمه: محمد گ
کاروانی مبارک
مدینهتکان خورد و شن های روان به هوا برخاست و مردم صدای شتران را می شنیدند
همه بهکاروان شتر ها خیره شده بودند، مدتی گذشت اما باز هم قطار شتران تمام
نمیشد، مردماز هم می پرسیدند این سروصدا و هیاهو چیست؟ خبر رسید که این کاروان
قافله عبدالرحمنبن عوف است، کاروان از هفتصد شتر تشکیل می یافت که انواع کالا و غذا و
دیگرنیازمندیهای مردم را بار داشت. وقتی عایشه پرسید این صدای چیست؟ به او
گفته شدکاروان عبدالرحمن بن عوف است. هفتصد شتر از گندم و آرد و غذا، بر
پشتدارند.
عایشه گفت: خداوند به آنچه در دنیا به او داده برکت بدهد،اما
پاداشآخرت بزرگتر است من از پیامبر (صلی الله علیه وسلم)شنیدم که می گفت:
عبدالرحمن بنعوف در حالی که به خود پیچیده و نشسته وارد بهشت خواهد شد. و قبل از آمدن شترهای نر و ماده به عبدالرحمن بن عوف مژده بهشت داد و گفته ام المومنین که
او را مژدهبهشت داده بود به اطلاع عبدالرحمن بن عوف رسید، عبدالرحمن بن عوف چون
این مژده راشنید خودش را شتابان نزد امالمومنین عایشه رساند و گفت: مادرم! آیا تو
این را ازپیامبر (صلی الله علیه وسلم) شنیدی؟! امالمومنین عایشه (رضی الله عنها)
گفت: بله.
عبدالرحمن بسیار خوشحال شد و از شادی در پوستش نمیگنجید و گفت:
منایستاده وارد بهشت می شوم پس تو را گواه می گیرم که تمام این کاروان
شترها بابارشان در راه خدا صدقه می باشد.
این مژده به عنوان انگیزه و محرکی بود کهعبدالرحمن بن عوف تمام مالش را در باقی مانده زندگیاش همواره در راه
خدا صدقه کند،در روایت آمده است که او چهل هزار سکه طلا و چهل هزار نقره در راه خدا
صدقه کرد وپانصد اسب در اختیار مجاهدین در راه خدا قرار داد ونیز هزار و پانصد شتر
برای سواریمجاهدین در اختیارشان گذاشت. اما عبدالرحمن که به بهشت وعده داده شده
بود چه کسیاست؟
عبدالرحمن بن عوف چه کسی است؟عبدالرحمن بن عوف یکی از ده نفرمژده داده شده به بهشت است و یکی از اعضای شورای شش نفره ای بود که
عمربن خطاب (رضیالله عنه) برای خلافت بعد از خود انتخاب نموده است، و یکی از هشت نفری
است که قبلاز دیگران اسلام را پذیرفتند. در دوران جاهلیت اسمش عبد عمرو یا
عبدالکعبه بود وپیامبر (صلی الله علیه وسلم) او را عبدالرحمن نامید.
عبدالرحمن بن عوف دهسال بعد از عامالفیل در قبیله زهره بن کلاب به دنیا آمد، مادرش شفاء
بنت عوف بودکه نسبش به زهره بن کلاب می رسد. پدر و مادرش زهری هستند، مادرش به
اسلام مشرف شد وهجرت کرد. عبدالرحمن بر ادب و خوبی اخلاق تربیت شد او عربی اصیل و دارای
اخلاق اصیلعربی بود، در کودکی از پرستش بتها دوری می کرد به مراسم لهو و موسیقی
مکه شرکتنمیکرد، کتابهای سیرت او را اینگونه تعریف کردهاند: او دارای چهره ای
زیبا، قدبلند، پوست نازک، سفید رنگ مایل به سرخی بود، موهای سر و ریشش را رنگ
نمیزدقدمهایش کلفت و انگشتانش نیز چنین بودند در جنگ مجروح شد و بر اثر آن
می لنگید
.
عبدالرحمن بن عوف بدست ابوبکر(رضی الله عنه) مسلمان شد قبل از آنکه
پیامبر
(صلی الله علیه وسلم) به خانه ارقم بن ابی ارقم بیاید
.
بعد از اینکه پیامبر
(صلی الله علیه وسلم) به مسلمین اجازه هجرت به مدینه را داد، عبدالرحمن
نیز از مکههجرت کرد او پیشاپیش مهاجرینی که برای خدا مکه را ترک و به سوی مدینه
هجرت میکردند، قرار داشت. در مدینه، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میان او و
سعدبن ربیعانصاری عقد برادری برقرار کرد، سعدبن ربیع به عبدالرحمن بن عوف گفت: ای
عبدالرحمنبن عوف من از همه اهالی مدینه بیشتر مال دارم، من دوتا باغ و دوتا زن
دارم؛ نگاه کنکدام باغ را بیشتر می پسندی تا آن را به تو بدهم و کدام زنم را بیشتر می
پسندی تامن آن را طلاق بدهم و تو با اوازدواج کنی. عبدالرحمن به برادر انصاری خود گفت: خداوند به خانواده و مالت برکت بدهد مرا به بازار راهنمایی کن تا کسب و
کار کنم سعدبن ربیع او را به بازار راهنمایی کرد و عبدالرحمن تجارت را شروع کرد و
از تجارت سودمیبرد و قسمتی از سودش را پس انداز می نمود چند روزی نگذشت تا اینکه
پول ازدواجخود را پس انداز کرد و ازدواج نمود سپس خود را پیشاپیش پیامبر (صلی الله
علیه وسلم)رساند در حالی که بوی خوشبویی و عطر از او به مشام می رسید. پیامبر (صلی
الله علیهوسلم) به او گفت: چه شده عبدالرحمن؟ عبدالرحمن گفت: ازدواج کردهام.
پیامبر (صلیالله علیه وسلم) فرمود: به همسرت چه مهریه دادهای؟
عبدالرحمن گفت: بهاندازه وزن یک هسته خرما به او طلا داده ام. پیامبر (صلی الله علیه
وسلم) فرمود: ولیمه کن گرچه یک گوسفند باشد، خداوند در مالت برایت برکت
بدهد.عبدالرحمن میگوید: به برکت دعای پیامبر (صلی الله علیه وسلم) دنیا به من روی آورد
طوری که اگرسنگی را از زمین بلند می کردم انتظار داشتم که زیرش طلا
باشد.
کسی که با جانو
مالش جهاد می کرد
عبدالرحمن بن عوف مجاهد بزرگی بود، در جنگ بدر حق جهاددر راه خدا را ادا کرد، دشمن خدا، عمیر بن عثمان بن کعب تمیمی را به قتل
رساند. درجنگ احد همچنان ثابت قدم و پابرجا بود و هنگامی که مسلمانان شکست خورده
و پا بهفرار گذاشتند او در کنار پیامبر (صلی الله علیه وسلم) باقی ماند و
مقاومتکرد.
بعد از اینکه جنگ به پایان رسید بیش از بیست زخم که بعضی خطرناک
بودندبر بدنش نمایان بود.این جهاد جانی او بود، اما جهاد مالیاش از حد گذشته بود،او وقتی از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) شنید که می خواهد لشکری را مجهز
نماید ومیگفت: «در راه خدا صدقه بدهید می خواهم لشکری را به جایی بفرستم» در
این هنگامعبدالرحمن دواندوان به خانهاش رفت و چهار هزار درهم آماده کرد و گفت:
پیامبر خدا
(صلی الله علیه وسلم) من چهار هزار درهم را به خدایم قرض میدهم و دو
هزار را برایخانواده ام باقی گذاشتم.
پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود:« خداوند بهآنچه بخشش کرده ای برکت بدهد و به آنچه برای خود باقی گذاشته ای
برکتبدهد.
در غزوه تبوک عبدالرحمن بن عوف دویست اوقیه طلا کمک کرد.عمربنخطاب (رضی الله عنه) به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) گفت: به نظر من
عبدالرحمن بنعوف مرتکب گناهی شده چون برای خانوادهاش چیزی باقی نگذشته است، پیامبر
ازعبدالرحمن بن عوف پرسید: آیا برای خانوادهات چیزی باقی گذاشتهای ای
عبدالرحمن؟عبدالرحمن گفت: بله برای آنها بیشتر و بهتر از آنچه انفاق نموده ام
گذاشتهام،پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: چقدر گذاشته ای؟ عبدالرحمن بن عوف
گفت: آنچهخداوند و پیامبرش از روزی و خوبی و پاداش وعده دادهاند آن را برایشان
گذاشتهام.
مقام بلند عبدالرحمنخداوند می خواست عبدالرحمن بن عوف را اکرامکند، او نماز می خواند و پیشنماز مردم بود و پیامبر (صلی الله علیه
وسلم) به اواقتدا کرده و پشت سر او نماز خواند. در جنگ تبوک وقت نماز فرا رسید و
پیامبر (صلیالله علیه وسلم) در آن لحظه حضور نداشت، عبدالرحمن بن عوف پیشنماز مردم
شد و نزدیکبود که رکعت اول تمام شود پیامبر (صلی الله علیه وسلم) سر رسید و به صف
نماز گزارانپیوست عبدالرحمن خواست عقب بیاید اما پیامبر (صلی الله علیه وسلم) او را
اشاره کردکه در جایش بماند و همچنان امام مردم در نماز باشد و عبدالرحمن نماز
خواند و پیامبر
(صلی الله علیه وسلم) پشت سر او نماز را ادا کرد و به او در نماز اقتدا
نمود
.
وفات عبدالرحمن (رضی الله عنه)
عبدالرحمن بن عوف هنگام وفاتش تعدادزیادی از بردگانش را آزاد کرد و وصیّت کرد که به هر فردی از اهل بدر
چهارصد دینارطلا بدهند و تعداد افرادی که آن بدری بودند صد نفر بود که هر یک چهارصد
دینارگرفتند و نیز وصیت کرد به هر یک از همسران پیامبر مال زیادی
بدهند.
عایشهگفت: خداوند او را از چشمه سلسبیل که در بهشت است بنوشاند.او طلا و نقره زیادیاز خود به جای گذاشت این همه مال و ثروت او را به فتنه مبتلا نکرده بود،
جنازه اشرا سعدبن ابی وقاص دایی پیامبر به دوش گرفت و عثمان (رضی الله عنه)
بر او نمازخواند و حضرت علی (رضی الله عنه) در جنازه اش شرکت و می گفت: او صفای
دنیا و خوبیآنرا دریافت و از کجی و انحراف دنیا دور بود.
رحمت خداوند بر عبدالرحمن بنعوف باد.
مطالب مشابه :
اولین حضور در جشنواره فرهنگی و هنری مدارس
آفتاب مهربان تاج گل بر سر زده فصل تابستان گذشت، نوبت مهر آمده كيف هاي پر كتاب
عبدالرحمن بن عوف چه کسی است؟
خبر رسید که این کاروان قافله عبدالرحمن بن عوف است، کاروان از هفتصد شتر تشکیل این صدای
یک اربعین دلتنگی
زنان و كودكان را اسير كردهاند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، روى شتر صدای کاروان
دانلود آهنگ "برخیز شتربانا"
تنها صدای بهجامانده از مرحوم «سهراب ترانه کاروان از غلامحسین
عبدالرحمن بن عوف چه کسی است؟
خبر رسید که این کاروان قافله عبدالرحمن بن عوف است، کاروان از هفتصد شتر تشکیل می صدای چیست
برچسب :
صدای کاروان شتر