مدح مادر

تو با منی و من بی خبر ز خود <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

تو آشنا و من دیده ام غریب با خود

سالهاست می پرورانی مرا

سالهاست منتظر لبخندم هستی

و من سالهاست که تو را نشناخته ام

من سالهاست که در وصف تو در مانده ام

عاجز سوی خدای خود پناه آورده ام

خدایا تو وصف کن که ناتوانم

تو بگو که من بی زبانم

ز وصف این مخلوق تو من در حیرت و عجزم

چگونه وصفش کنم شبها را که من خواب واو بیدار

من خواب او در فکر دنیای من

در فکر فردا و فرداهای من

من غافل ز دنیای خویش او عالم به دنیای من

من پی بزهکاری او هر شب پی پاکی من می گردد

گشتم میان واژه ها شاید یابم واژه ای لایقت

واژه ای نبود لایقت ای مادر

گشتم میان شعرها مقام تو ز شعرها والا

گشتم میان باغها

خداوند بنا کرده بهشت زیرپای شما

بهشت زیر پای تو بود و من  زیر رو کردم جهان

وای بر دل غافل بهشت نزد ما بود 

ما چشم بستیم و محبت ز بیگانه خواستیم

من چه گویم ز وصف مادر 

 پندار ز پروانه خواهی وصف سیمرغ

همین دان و بس که زیر پای او جنت خداست

جهنم  بالاتر ز سر ماست


مطالب مشابه :


مدح مادر

شاعر حسرت - مدح مادر من سالهاست که در وصف تو در مانده ام . عاجز سوی خدای خود پناه آورده ام .




نوشته های ادبی در مورد مادر

کلمات قصار - نوشته های ادبی در مورد مادر - مطالب مربوط به ترحیم و کلمات قصار




اشعار مدح حضرت فاطمه زهرا(س)

شعرِشاعر - اشعار مدح حضرت فاطمه زهرا(س) پر زده در هوای تو مادر. منم و وسعت بهشت




مدح و منقبت - حضرت فاطمه (س)

در مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام کشتۀ راه ولایت در پس در کیست؟ تو مادر خون خدای حی داور کیست؟




اشعار مدح و مرثيه حضرت زهرا (س) - بخش سوم

چو بسمل می‌زنی در هر نفس بال و پری مادر مرو از دست ما آخر تو دست حیدری مادر در مدح و مصيبت




اشعار مدح و مرثيه حضرت زهرا (س) - بخش چهارم

وبلاگ رسمي هيات مكتب الذاكرين - اشعار مدح و مرثيه حضرت زهرا (س) - بخش چهارم - متوسلين به چهارده




مدح و منقبت - امام علی (ع)

در مدح مولا امیرالمؤمنین. جان را به یک اشاره مسخّر کند علی دل را به یک نظاره منوّر کند علی




برچسب :