آفرینشگری و واسطههای فروش آثار هنری
در وهله نخست آنچه نگارخانهها و مراکز فروش آثار هنری موجب آن میشوند، نوعی نظم بخشی به فعالیت نامنظم هنرمندان بیشماریست که کارهای خود را قابل ارائه و فروش میدانند.
اکسپوهای مختلفی که در چند هفته اخیر برگزار شد، نقدها و نظرهای متفاوت و گاه متضادی را در پی داشت که از یک سو مهم بودن این جریان برای هنرمندان و به طور کلی اهالی هنر را میرساند و از سوی دیگر شاید نوعی ناآگاهی از چیستی و چگونگی برگزاری این جریانات و نمونههای مشابه آن. عدهای در این میان در پی خرید آثاری با کیفیت و قابل سرمایهگذاری هستند و عدهای دیگر از اینکه آثار جوانترها به نسبت کمتر مورد توجه قرار میگیرد، شاکی میشوند و انتظار دارند تا سرمایهگذاران و به خصوص بخش دولتی بیش از آنکه به کارهای هنرمندان مطرح پرداخته و میلیونها تومان هزینه این آثار کنند، با همین پول تعداد زیادی از آثار هنرمندان جوان را خریده و به اصطلاح از آنها حمایت کنند. اما آنچه که به واقع باید اتفاق بیافتد چیست؟
هوارد بکر در مقالهای درباره "عرضه و فروش آثار هنری" معتقد است که «هنرمندان پس از ساختن آثار هنری نیازمند فروش آن هستند، و برای این منظور باید ساز و کاری را بیابند که بتوانند ساختههایشان را در دسترس علاقهمندان قرار دهند و با فروش آنها، وقت و پول صرف شده خود را جبران کنند، و از این رهگذر بتوانند منابع لازم را برای ادامه کار خویش در اختیار داشته باشند.» اما به عقیده این نگارنده هنرمند نخست نیازمند ارائه و عرضه هنر خود است و سپس به فروش آن میاندیشد و این هر دو با یکدیگر رابطهای متقابل دارند؛ چراکه برای فروش نیازمند عرضه و ارائه اثر هستیم و برای ادامه روند کار، نیازمند درآمد و فروش. البته این روند در کار همه هنرمندان ثابت و به یک نوع نیست اما شامل بسیاری از آنها میشود، به این دلیل که بیشتر هنرمندان از طریق کار خود پول در نمیآورند. در این میان برخی هنرمندان با پشتوانه مالی پا به عرصه هنر میگذارند و برخی دیگر پس از طی مراحلی با انواع حمایتهای مالی دیگر به ادامه کار میپردازند و تعداد اندکی از هنرمندان نیز فارغ از نظامهای عرضه و فروش آثار هنری، سعی میکنند تا کمترین تاثیر را از این شبکههای عظیم و تاثیرگذار که خواه ناخواه قید و بندهای خاص خود را دارند، بگیرند.
با وجود آنچه که گفته شد و تاثیرات مثبت و منفی مجموعهداران، نگارخانهدارن و حامیان دولتی بر روند حرکت هنری یک جامعه، وجه مهمی از کار این افراد نوعی نظم بخشی و واسطهگری است که به طور حتم تخصص و توانایی ویژه خود را میطلبد. تنها با در نظر گرفتن تعداد بیشمار هنرمندانی که در یک شهر مانند تهران به کار هنری مشغول هستند، نوع ارائه این حجم آثار خلق شده، بدون حضور واسطهها و نگارخانهداران چیزی هجو و سرسامآور خواهد بود، و این امر زمانی تشدید میشود که این فعالیت آفرینشگرانه از سوی هنرمندان بی هیچ نظم و ثبات خاصی انجام میشود، پس در وهله نخست آنچه نگارخانهها و مراکز فروش آثار هنری موجب آن میشوند، نوعی نظم بخشی به فعالیت نامنظم هنرمندان بیشماریست که کارهای خود را قابل ارائه و فروش میدانند. اما این بخش، بخش نخست کار یعنی عرضه آثار هنری است و این افراد برای فروش آثار به نمایش درآمده نیز میبایست برنامه خاص خود را داشته باشند. در اینجا اتفاقی که میافتد آن است که نظامهای عرضه و فروش چه در سطح یک نگارخانه کوچک و چه بزرگترین حراجیها و اکسپوها، به سمت آثاری میل میکنند که نیاز و تقاضا برای خرید آنها وجود داشته باشد و این واسطهها بتوانند بازار فروش خوبی را برای آثار هنری خود متصور باشند، این مسئله حتا در مورد خوشذوقترین مجموعهداران و مسئولان نیز اتفاق میافتد و طبیعیست که به فکر سرمایههای خود باشند. البته همیشه اینگونه نیست که هنرمندان و واسطهها تابعی از بازار خرید باشند و به طور حتم رابطهای دوسویه برقرار خواهد بود تا هنرمندان و نگارخانهداران نیز با عرضه آثار هنری بر این بازارها تاثیر گذاشته و روند آن را تغییر دهند.
اما به اینجای مسئله که میرسیم، شاید این سوال پیش آید که آیا موارد گفته شده در تمام دنیا بدون تفاوت، به یک شکل رخ میدهد؟ و این نظامها به طور دقیقی به کار خود میپردازند؟ شاید بتوان اینگونه پاسخ داد که با وجود نیاز کلی عرضه و فروش آثار هنری، شکل واقعی این نظامها را باید در جوامع تکامل یافته هنری جستجو کرد و شاید در کشوری مانند ایران، در دوره معاصر، با تمام تلاشها و موفقیتها، نمیتوان گفت که با جامعهای تکامل یافته از لحاظ فرهنگی و هنری روبرو هستیم و این معظلی بسیار درخور توجه و اندیشیدن خواهد بود. این سوال که جامعه ما به راستی در چه سطحی از فرهنگ و درک هنری است و آیا تمامی ملزومات یک نظام فرهنگی و هنری در اینجا وجود دارد؟ کمی سخت خواهد بود و شاید بتوان گفت که از این وجه(وجه هنری) یک جامعه نیمه تکاملیافته هستیم که در آن عرضه و تقاضا و حتی آفرینشگری و ارتباط فرهنگی هنرمندان در سطوح مختلف با افراد گوناگون جامعه کمتر به چشم میخورد.
این همان مسئلهایست که در اکسپوهای دولتی و غیر دولتی نیز به وضوح دیده میشود، جایی که آن ارتباط لازم برای ارائه از سوی نگارخانهداران و خرید از سوی مخاطبین و مجموعهداران وجود ندارد و به طور کلی این ایده در میان مردم دیده نمیشود که به آثار ارائه شده در نمایشگاههای کوچک و بزرگ فروش به عنوان آثاری با ارزش افزوده بالا نگاه کنند و حتا به عنوان یک مجموعهدار، سوای از ذوق و لذت شخصی بخواهند که در این زمینه سرمایهگذاری کنند. این مسئله نیز شاید کمی مربوط به عدم ارتباط هنرمند با جامعه باشد و در حالت کلی و مهمتر مربوط به سرمایهگذاری و کمتوجهی به مسائل فرهنگی در سطحی وسیع و فراگیر. هنر با وجود آنکه در بسیاری موارد به صورت شخصی خلق میشود اما بسیار نیازمند زمینههای مساعد برای رشد و شکوفایی است.
نگاهی کوتاه و گذرا به وضعیت هنرهای تجسمی کشور در سالهای اخیر به خوبی به ما نشان خواهد داد که جهتگیری آثار هنرمندان داخلی به چه سمت و سویی بوده است و بیشترین رغبت هنرمندان به حضور و هم جهت شدن با جریاناتیست که متقاضیان خاص خود را در خارج از این مرزها دارد. تقاضاهایی که همراه با خود پول و شهرت را برای هنرمندان به ارمغان میآورند و این موقعیت مناسب هرچند همیشه موقعیتی ناپایدار و بیثبات بوده و خواهد بود اما با خود جریانی را پدید میآورد که بسیار تاثیرگذار است.
شاید از یک منظر بگوییم که این خرید و فروش خارج از مرزها بسیار هم مفید هستند و نه تنها در اوضاع معمول بازارهای داخلی میتواند بسیار کمک حال هنرمند و به خصوص واسطهها باشد و آنها را به کار در زمینههای هنری تشویق کند اما این امر زمانی مورد تایید و ارزشمند خواهد بود که هنرمندان ما به واسطه کارهای خود که برآمده از دغدغهها و فرهنگ خاص آنهاست در یک سطح بینالمللی مطرح شده و آثار آنها به فروش برسد. البته منظور از فرهنگ خودی یا خاص هنرمندان آوردن شکلهای تزئینی و محدود کردن هنرمند نیست، بلکه مورد نظر آثاریست که سفارشات فرهنگی داخلی و خارجی نیستند و بیش از حاشیه به هنر میپردازند. چراکه مثلا کشیدن یک تابلو با فیگورهای عریان و فروش زیر زمینی آن توسط نگارخانهداران به سفارش متقاضیان خاص، یا تابلوهای نقاشیخطی که فقط و فقط برای ارائه در بازارهای عربی حاشیه خلیج فارس است و بسیاری موارد دیگر، همه و همه نشانگر عدم تکامل هنر در جامعهایست که مشکل آن با فروش چند صد میلیون تومانی اکسپوها حل نمیشود. همانگونه که مشکل با نوشتن یک یا چند یادداشت کوتاه از این قبیل حل شدنی نیست و استمرار و کاری جدی را طلب میکند تا تفاوتها را دریابیم.
مطالب مشابه :
فروش کوسن های متنوع و زیبا
خرید کار هنری - فروش کوسن های متنوع و زیبا - فروش کارهای دست هنرمندان با ذوق - خرید کار هنری
درکوب و آویز های ترئینی
خرید کار هنری - درکوب و آویز های ترئینی - فروش کارهای دست هنرمندان با ذوق - خرید کار هنری
کار جدید گروه
هنری ؛ تئاتر کبوتران چاهی عنوان کار جدید گروه تئاتر فروغ است که تمرین آن شروع شده است .
عکس ها و بیوگرافی بهاره افشاری
فعالیتهنری اش را سالها پیش آنیک پیشنهاد ناب و جدید سومین کار هنری او
آفرینشگری و واسطههای فروش آثار هنری
هنر جدید واسطهها باشد و آنها را به کار در زمینههای هنری تشویق کند اما این امر زمانی
تکنولوژی های جدید ارتباطی در کشور های در حال توسعه
سوادِ هنری - تکنولوژی های جدید نگارش در تاريخ دوشنبه یازدهم آذر 1392 توسط مرتضی نیککار.
کار هنری با استفاده از چوب پنبه
خلاقیت امروز معماری فردا - کار هنری با استفاده از چوب پنبه - طراحی مدرن و معماری جدید
برچسب :
کار هنری جدید