چرا به مؤسسهی شهید آوینی معترضیم؟ (قسمت اول)
در معرفی مؤسسه شهید آوینی در تنها
ارگان رسمی اطلاعرسانی این مجموعه -«آوینی فیلم»- آمده است: «این موسسه با
انگیزهی ارتقای سطح دانش و بینش عمومی و اعتلای فرهنگ و هنر کشور و ترویج
و اشاعه فرهنگ و هنر اصیل ایرانی و اسلامی و بر اساس اهداف فرهنگی مصرحه
در قانون اساسی جمهوری ایران از سال1378 فعالیت اسلامی فرهنگی خود را آغاز
نموده است.» بدیهی است که میزان مطابقت رفتار مدیریتی و اهداف محصولات و
خدمات فرهنگی هنری ارائه شده توسط مؤسسهی فوقالذکر با کمی بررسی تاریخی،
تناقضات گستردهای را به نمایش میگذارد که در ادامه به برخی از مهمترین و
بارزترین آنها اشاره خواهد شد.
بدیهی است که مشکلات اصلی مؤسسهی آوینی،
که از بودجهی مستقیم سازمان بسیج مستضعفین استفاده میکند و افرادی مدعی
همچون حجتالاسلام علیرضا پناهیان و حجتالاسلام حسین طائب و حجتالاسلام محمدرضا تویسرکانی را در هیئت مدیرهی خود دارد،
جدا از مصادیق، عدم وجود خطمشی ثابت و جامع، فقدان نگاه استراتژیک
فرهنگی، نگاه غیرفرهنگی به خودی و نگاه رحمانی به غیرخودی، سیطرهی نگاه
تکنوکراتی در حوزههای تولیدی و... است که به نظر میرسد همچون بیماری
سرطان و در طول سالیت به همهی بدنه سرایت کرده و نه با یک رفرم که با یک
انقلاب در همهی سطوح، اعم از سطح کلان (هیئت مدیره) و سطح میانی و خرد
(مدیرعامل و معاونتها) قابل بهبود است.
استفاده از عوامل مسئلهدار و جابهجایی دوست و دشمن
استفاده
مکرر مؤسسه آوینی از عوامل مسئلهدار سینمایی یکی از اصلیترین اتفاقاتی
است که در این چند سال، بیش از یک اشتباه ناآگاهانه، صورتی شبیه به یک
لجبازی آگاهانه به خود گرفته است و این مجموعهی بهاصطلاح ارزشی، با
سپردن تمام م کمال فضای تولید فیلم و سریال به نفراتی خاص از افراد مرتبط
با برخی از اعضای هیئت مدیره و دفاع
نابخردانه از آنها، عملا و در دورههای مختلف، خوراک قابل قبولی برای مورد
نقد قرار گرفتن جبههی فرهنگی انقلاب به رسانههای معاند و مغرض داده است.
1. محمد نوریزاد
به گواه تحلیل بسیاری از بزرگان
عرصهی فرهنگ و هنر انقلاب حمایت
همهجانبهی هیئت مدیرهی مؤسسه از «محمد نوریزاد» که منجر به ساخت سریال
ضعیف چهل سرباز (1386) با هزینهای چند میلیاردی (هزینهی ساخت سریال در نیمهی
اول دهه هشتاد بیش از سه میلیارد برآورد شده است) و بعد تولید چند فیلم
تلویزیونی از دل تدوین مجدد همین سریال، همانند تلهفیلم شاهزاده ایرانی،
زمینههای ظهور و بروز سقوط اخلاقی این مستندساز را فراهم آورد.
در حقیقت
فردی همچون نوریزاد که عادت به مستندهای کمخرج و مینیسریالهای محدود
(همچون پروانهها مینویسند در سال 1379) داشت با در اختیار گرفتن کامل
امکانات عظیم یک کمپانی فیلمسازی مثل مؤسسهی شهید آوینی و عدم حضور ناظران متعهد و متخصص، به شیوهای از فیلمسازی عادت میکند که امکان آن در بیرون
از محدودهی مؤسسهی آوینی و پس از خروجی ضعیف و غیرقابل قبول کار
امکانپذیر نبود و انتقاد فراوان منتقدین دلسوز، نوریزاد را در مسیر قرار
داد که میان قبول ضعفها و جولان دادن در فضای نارسیسیتی، دومی را انتخاب
میکند.
این موضوع در حالی است که به استناد حرفهای شفاهی برخی از
مسئولین مؤسسهی شهید آوینی همانند محمد قهرمانی، عضو هیئت مدیره و مدیرعامل
مؤسسه طی سالهای 87 تا 91، که دختر خود را بهعنوان کارآموز و به امید
فضای مذهبی و امن هنری، به سر صحنهی چهل سرباز فرستاده است، و حضور دختران
نوریزاد در محل مؤسسه، اعوجاحات روحی و فکری وی از همان دوران ابتدایی و
قبل از تولید، کاملا محرز و مشخص بوده است.
رجوع به مطالب برخی از سایتهای تحلیلی همچون تابناک در دوران پخش چهل سرباز قابل تأمل است:
«نادر
بكايي، عكاسي كه به نظر ميرسد خود از دستاندركاران اين پروژه بوده، در
وبلاگ خود، مينويسد: شما هيچ پيشنهاد بحقي را هم
برنميتابيد چه رسد به اعتراض يا حتي مخالفت با شما! البته رفتارغير
حرفهاي شما با همکارانتان مثل حاج نادر طالبزاده که هيچ کاري به کار شما
نداشته و مشغول به ساخت فيلم مسيح خودش بود.
زماني هم که کم آورديد از
مقام معظم رهبري خرج کرديد! به همه بد و بيراه گفتيد، ريا کرديد از دوستان
نامريي خود ياري گرفتيد و تاختيد!
فيلم انتظار که يادتان نرفته؟ همان
فيلمي که با صحنه تجاوز به دوشيزهاي شروع شده بود! آن هم چه دوشيزهاي!!!
حتما يادتان است که سيصد ميليون تومان پول زبان بسته بيتالمال را چه
ساختيد؟ حتما به ياد تهيهکنندهی محترم دولتيتان هم ميآيد که فيلم شصتوپنج هزار تومان بيشتر بليت نفروخت! يادتان هست زماني که رضا برجي کليد ساخت
سريالتان (چهل سرباز) را ميزد، شما استاد سخنسرايي و مخزني، چه جملاتي
را شکلاتپيچ تحويل مدعوين ميداديد؟ بنده خدا آقا (مقام معظم رهبري)
فيلمسازان را به دنبال سينماي ديني فرستاده بود، اما نميدانست که به تعبير
شما سينما يعني... .
برادر عزيز، حرف از سه ميليارد تومان پول ناقابل
بيتالمال است که اين شاهکار شما، ساخته و پرداخته شده از همين پول است.
حتما يادتان است چهار سال پيش حقوق پنج ميليونيتان با خدمات ويژه! و يا
حتمآ سفره دويست نفري ناهار ماه رمضان را در خجير از ياد نبردهايد!
وقتي
ميديدم چه جوانهاي هنرمند و متعهدي براي ساخت يک فيلم مستند با هزينه دو
ميليون تومان دربهدر دنبال تهيهکننده ميگردند و يا در موسسهی شهيد آويني
مستندي را ساختهاند و جهت تسويهحساب براي اين چندرغاز خواهر و مادر طرف
را به پيش چشمش ميآورند و شما با چربزباني چه حاشيهی امني براي خود
ساختهايد و چه آسان با الفاظ شيرينتان! کام اين عزيزان را تلختر ميکنيد.
تازه اين دوستان هنردوست! موسسهی شهيد آويني به توصيهی جنابعالي به اين هم
راضي نشدند و از اين گنجينهی نفيس جنابعالي با هزينهی صدوبيست ميليون
توماني سه فيلم سينمايي هم استخراج کردند و به جشنوارهی فيلم فجر روانه
کردند! اما اگر يادتان باشد دو فيلم از سه فيلم شاهکار جنابعالي به علت
هزار عيب و نقص از راهيابي به جشنواره بازماندند و حضرتعالي چه قشقرقي به
راه انداختيد و با همين شانتاژها و نظر لطف عزيزان!!!! فيلم شاهزاده ايراني
شما براي اولين بار در تاريخ جشنواره فيلم فجر موفق به دريافت جايزه فيلم
دوم!!! شد.
بكايي در پايان مينويسد: راستي از پروژهی سينمايي چند
ميلياردي مير قباد چه خبر؟ اين دفعه هم با حوزه هنري، آره؟ راستي مقصد
بعدي کجاست؟»
احوالات این روزهای محمد نوریزاد دیدنی است. وی که مدت مدیدی است از نجابت و سعهی صدر مردم و
مسئولان سوءاستفاده میکند و به فحاشی علیه اعتقادات مردم و تخریب
دستاوردهای انقلاب اسلامی مشغول است چندی پیش در یادداشتی که در وب سایت
خود منتشر کرد درباره دیدار با یک خانوادهی بهایی مینویسد: «آرتین، یعنی
همان پسرک بهایی را نشاندم بر یک صندلی، و از جانب همه گردن فرازان شیعه،
از او پوزش خواستم و بر پاهای کوچکش بوسه زدم. چشم در چشم او دوختم و با
التماسی آمیخته به درد، از او خواستم که اگر می تواند به روی منِ شیعه آب
دهان بیندازد و به صورتم سیلی بزند. ...آرتین، عکس پدربزرگش را نشان من
داد. پدربزرگی که سالها پیش به جرم جاسوسی اعدام شده است».
2. دارین حسمه
حضور
بازیگر زن لبنانی، دارین حمسه، که در اقدامی عجیب و بهعنوان یک
خواننده-روسپی در فیلم لبنانی-فرانسوی هتل بیروت که با حمایت جریان سیاسی 14مارس
ساخته شده است، ایفای نقش کرده و در صحنههای جنسی با برهنگی کامل حضور
پیدا میکند، در فیلم فرشتگان قصاب بهعنوان تازهترین اثر مؤسسهی شهید
آوینی، بحثهای پر دامنهای را در میان سایتهای خبری و تحلیلی به راه
انداخت؛ حضوری که به استناد صحبتهای عوامل تولید، نه تنها پس از پایان
تولید که قبل از آغاز تولید و با آگاهی صورت گرفته است.
مجتبی امینی، مدیر
تولید ثابت همهی تولیدات مؤسسهی آوینی در رابطه با این موضوع در گفتوگوهای
شفاهی ادعا میکند که در میان مذاکره برای حضور در فیلم فرشتگان قصاب از
دارین حمسه بابت حضور در این فیلم پرسیده است و او هم مدعی شده که در
صحنههای جنسی و اروتیک، بازیگر بدل بهجای وی بازی کرده، و چون بهعنوان مسلمان مجاز به تفحص در زندگی اشخاص نیستیم(!)، ما هم از تحقیق
بیشتر صرفنظر کردم!
جالب این است که دارین حمسه در همان ایام و در چند
سایت معروف لبنانی بهعنوان یکی از بازیگران اصلی سریال الغالبون (مربوط به تاریخ
شکلگیری حزبالله لبنان) بهخاطر حضور در این فیلم از مردم عذرخواهی میکند.
حتی
اگر هماکنون هم برای یافتن رکوردهای محتوایی مرتبط با دارین حمسه به
موتورهای جستوجو مراجعه شود با عناوین همچون «حضور دارین حمزه بازیگر
فیلم مستهجن در فیلم فرشتگان قصاب»، «دفاع تهیهکنندهی ایرانی از دارین حمزه
بازیگر زن فیلم بهاصطلاح مستهجن»، «تصویر دارین حمزه بازیگر جنجالی
لبنانی در تجریش» و... مواجه خواهیم شد. حتی این موضوع به میان اهالی فرهنگ و
هنر هم کشیده شد و بسیاری از افراد فرصتطلب (مثل رضا رشیدپور، مجری
معزولشدهی صداوسیما) امکان حضور دارین حمسه بعد از انتشار صحنههای
مستهجن در یک فیلم ارزشی ایرانی و از طرف دیگر، برخورد اخلاقی و انضباطی
با بازیگران زن سینمای ایران فعال در فتنه88 مثل باران کوثری را نشانهی
معیارهای دوگانهی نظام و حکومت دانستند.
3. تورج اصلانی
اما
در این میان، مورد عبدالله اسکندری، طراح گریم سریال عمر الفاروق و دلال حضور
عوامل ایرانی مختارنامه در تولید این سریال ضد شیعی و ضد ایرانی و تورج
اصلانی، فیلمبردار فیلم فصل کرگدن ساختهی فیلمساز ضدانقلاب و فراری، بهمن
قبادی از همه جالبتر است. اینبار مسئولان مؤسسه آوینی نهتنها در کسوت
یک پشیمان، سکوت اختیار نکردند که با دادن بیانیههای آتشین تصمیم به مواجهه
با رسانههای انقلابی گرفتند. داستان از آنجا آغاز شد که فیلم به تهران خوش
آمدید، به تهیهکنندگی مؤسسهی شهید آوینی و کارگردانی مهدی نادری (کارگردان
فیلم بدرود بغداد که در سال 1389 بهعنوان نمایندهی ایران به جشن اسکار
معرفی شد) مجوز تولید خود را با نام تورج اصلانی بهعنوان فیلمبردار اثر در
اختیار رسانهها قرار داد.
این اثر که هماکنون و در سکوت ناباورانهی
هیئت مدیرهی مدعی مؤسسهی شهید آوینی در مراحل پس از تولید به سر میبرد و
آمادهی نمایش در جشنواره سیودوم فجر است، اولین اثر تولید شده در دوران
مدیریت جدید مؤسسه و مدیرعاملی حمید بهمنی، کارگردان بهاصطلاح ارزشی
سینمای ایران است. داستان فیلم که ادعا میشود در راستای پاسخ به تحریمهای
یکجانبه علیه ایران ساخته شده، روایت سفر یک مادر و دختر كانادايي به
ایران است که در آستانهی حضور در این کشور، به دلیل تحریمهای مالی، با
کمبود منابع مالی مواجه و در بحبوحهی مشکلات، با تصویر جدیدی از
ایران آشنا میشوند؛ اثری که به دلیل بههمریختگی برنامهریزی در دوران
پیشتولید، باعث اعتراض مهدی نادری و جداشدن وی از این پروژه شد و در این
مرحله کار به رضا سبحانی سپرده شد. جالب اینجاست که رضا سبحانی در نوروز
امسال فیلم شانه تخممرغی رژیم طلایی، از تولیدات کمپانی محمدحسین فرحبخش
(تهیهکننده اکثر آثار سخیف و بیکیفیت سینما و شبکهی خانگی و کارگردان اثر
مغرضانه و جنجالی زندگی خصوصی) را بر روی اکران داشت و معلوم نیست چگونه یک
فیلم استراتژیک (به ادعای مدیران مؤسسهی آوینی) به یک کارگردان متوسط و (B-Movie)کار سپرده میشود.
استدلالهای مدیران مؤسسه آوینی هم جالب توجه است؛
مجتبی امینی، که در دورهی جدید به سمت قائممقامی رسیده است، در گفتوگوی
تلفنی با مدیرمسئول سایت خبری-تحلیلی تریبون اعلام میکند که: ما میخواهیم کار در سطح جهانی و حرفهای انجام دهیم و به همین دلیل به افراد
حرفهای(!) نیاز داریم. هم چنین تورج اصلانی، از حضور در فصل کرگدن پشیمان است!
از طرف دیگر، تورج اصلانی در گفتوگوی تلفنی با دبیر فرهنگی خبرگزاری نسیم در مقابل درخواست توضیح برای تأیید عذرخواهی از حضور در فصل کرگدن میگوید: یک پروژهی 20روزه (منظور
فیلم به تهران خوش آمدید) ارزشی ندارد که من به خاطرش چیزی بگویم. برایم هم
اهمیتی ندارد که در جشنواره چه خواهد شد. همچنین من از حضور در فیلم فصل
کرگدن عذرخواهی نکردم و نمیکنم. (فایل صوتی این گفتوگو در خبرگزاری نسیم موجود است و بنا به صلاحدید خبرگزاری ممکن است در آینده منتشر شود)
فصل کرگدن داستان یک شاعر کرد سنیمذهب است که در دوران منتهی به انقلاب، دوران موفقی در زمینهی انتشار آثارش را سپری میکند. وی با دختر یک سرهنگ ارتش شاهنشاهی نامزد است. رانندهی خانوادهی سرهنگ، که به دختر وی نظر دارد و از ارتباط او یا شاعر کرد ناراضی است، با وقوع انقلاب به یکی از بانفوذترین فرماندهان سپاه مبدل میشود(!) و از قدرتش برای جدا کردن این زوج استفاده میکند. او در مقابل مقاومت دختر برای رسیدن به شاعر جوان، با طراحی نقشهای، به وی در زندان تجاوز میکند. در ادامه، شاعر کرد پس از سالها از زندان جمهوری اسلامی آزاد شده و بهدنبال همسرش به ترکیه میرود. در همین اثنا، و در مدتی که خانهی همسر پا به سن گذاشتهاش را زیر نظر دارد که همچنان اسیر همان رانندهی انقلابیشده(!) است، به اشتباه، به دختر خود تجاوز میکند و در انتها دست به خودکشی میکند (تعریف کردن همینقدر داستان، برای فیلم بدون خط داستانی و معوج بهمن قبادی واقعا کار دشواری است).
این در حالی است که تورج اصلانی، حتی بدون ارتکاب این جنایت هنری در حق ملت بزرگ ایران و نهادهای انقلابی، در
حضور بزرگانی چون کلاری، زریندست و حتی جوانانی همچون گلسفیدی، بهعنوان
یک فیلمبردار متوسط در سینمای ایران شناخته شده و حضور وی در یک فیلم، به لحاظ فرمی، امتیاز خاصی محسوب نمیشود.
ادامه دارد...
مطالب مشابه :
نگاهی به تریلوژی داستان اسباب بازی
کانون نقد فیلم شهید آوینی اسباب بازی اسباب بازی هاست . انشقاق فکری میان اعضای گروه
Machinarium یک بازی تمام فکری
سبک بازی شبیه بازی فکری Heart of Darkness است . شهید آوینی. همکلاسی
مهندسی معکوس برای عقاید اوانجلیک
کانون نقد فیلم شهید آوینی یک تدوین گر بازی های از سبک و روش فکری و سیاسی و
شهید سید مرتضی آوینی
دستگاههای بازی تازه از حیات فکری او بازمی شهید آوینی بر این باور است
چرا به مؤسسهی شهید آوینی معترضیم؟ (قسمت اول)
چرا به مؤسسهی شهید آوینی به یک لجبازی آگاهانه به روحی و فکری وی از همان
زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی
زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی غربزدگی و روشنفکری، تجدد و تحجر و (بازی خدا
بازی فکری و زیبای برزخ Limbo
یک بازی فکری و زیبا بنام Limbo. شهید آوینی. همکلاسی
برچسب :
بازی فکری شهید اوینی