فرهنگستان چگونه واژه می سازد ؟
فرهنگستان چگونه واژه می سازد ؟
از اوايل سدة چهاردهم هجري شمسي به منظور پيراستن فارسي از واژه هاي بيگانه و ساختن اصطلاح براي مفاهيم جديد ، در ايران كوشش هاي فردي و گروهي بسياري انجام گرفته است . در نيمه دوم سال 1313 هجري شمسي كار لغت سازي كه از سال ها پيش شروع شده بود ، به هرج و مرج كشيد . در هر وزارتخانه عده اي به ساخت لغت پرداختند و آنها را در نوشته هاي خود به كار بردند . دولت به منظور هماهنگ ساختن كار لغت سازي در سال 1314 « فرهنگستان ايرا ن » را تأسيس كرد .
با همه نمك نشناسي هاي كه در حقّ فرهنگستان قديم كرده اند ، اين دستگاه حقي بزرگ به گردن زبان فارسي دارد و در جهت نشان دادن راه درست بهره گيري از مايه هاي زبان فارسي و پيراستن آن از آميختگي هاي بيهوده با عربي گامي بزرگ برداشته است . اگر دفتر واژه هاي نو فرهنگستان را كه در سال 1319 چاپ شده است ، ورق بزنيم ، مي بينيم كه نود درصد واژه هايي كه آنان آن روز پيشنهاد كردند ، امروز جزءِ زبان هر روزه يا زبان علمي ماست و از بركت كار اعضاي آن راه براي ساختن صدها واژة ساده يا مركّب ديگر در زبان فارسي گشوده شده است . فرهنگستان ايران موفق شد بسياري از اصطلاحات اداري را ، كه تركي و مغولي و عربي و فرانسوي بودند ، با لغات فارسي تعويض و براي بسياري از مفاهيم جديد علمي ، لغات جديد وضع كند . در اينجا تعدادي از اين لغات را كه امروزه استفاده مي كنيم ، مي آوريم :
عربي فارسي عربي فارسي عربي فارسي
تأمينات آگاهي مدعي العموم دادستان معرفه الارض زمين شناسي
احصائيه آمار محكمه دادگاه ميزان الضغطه فشار سنج
اطفائيه آتش نشاني بلديه شهرداري مزيد مقدّم پيشوند
مستنطق بازپرس نظميه شهرباني مزيد مؤخّر پسوند
متحد المآل بخش نامه عدليه دادگستري تركي فارسي
فرانسوي فارسي فرانسوي فارسي ساخلو پادگان
آگرمان پذيرش كميساريا كلانتري چاپار پيك
دوسيه پرونده پاسپورت گذرنامه
مينوت پيش نويس كپي رونوشت
در سال 1368 « فرهنگستان زبان و ادب فارسي » تأسيس شده است كه از وظايف آن انتخاب واژه براي مفاهيم جديد است . در حال حاضر نزديك به پنجاه گروه و شوراي هماهنگي واژه گزيني تخصّصي در گروه واژه گزيني فرهنگستان فعاليت دارند و بيش از دويست استاد دانشگاه و متخصص در رشته هاي مختلف عضو اين گروه ها هستند . طبيعي است كه به دليل سليقه ها و تجربه هاي متفاوت اين استادان و نبود شيوة كار مدوّن واژه گزيني ، كار با كاستي هايي همراه است .
اصول و ضوابط واژه گزيني
1- واژة تازه بايد با عناصر معني دار و زندة زبان ساخته شود نه با اجزاءِ مردة آن ، امروزه با وندهاي « دژ » ( دژخيم ) ؛ « واده » ( خانواده ) ؛ ون un ( گردون ) و... واژه نمي سازند .
2- در انتخاب معادل فارسي براي واژه ها و اصطلاحات بيگانه ، واژة فارسي بايد حتي الامكان به زبان فارسي معيار ؛ يعني زبان متداول ميان تحصيل كردگان و اهل علم و ادب ، و زبان سخن راني ها و نوشته هاي نزديك باشد . واژه هاي عوامانه ( قاطي پاطي ) ؛ واژه هاي مهجور « آخشيج » ( به جاي تناقض ) ؛ واژه هاي عربي مغلق و نامأنوس « مُشارٌبالبَنان » ( انگشت نما ) ، جزءِ واژگان زبان معيار نيست . 3- در واژه گزيني بايد قواعد دستور زبان فصيح و متداول امروز مراعات شود . يكي از اين موارد تركيب كردن عناصري از واژه هاي عربي ،به صورت پسوند و پيشوند با واژه هاي فارسي است ، مثل تركيب با « اً » جاناً ، سوماً ؛ تركيب با « يّت » خوبيّت ، كه ساخت آنها غلط يا نامطلوب است .
4- در واژه گزيني بايد قواعد آوايي زبان فارسي رعايت گردد و از اختيار واژه هاي ناخوش آهنگ و داراي تنافر پرهيز شود و واژة فارسي برگزيده ، حتي الامكان از معادل بيگانة آن كوتاه تر باشد . لغت ساخته شده را بايد ذوق سليم بپذيرد . لغت مركّب تازه نبايد داراي ستيز آوايي يا معنايي باشد مثل خاك كش ، جنگ گاه و يا گاووار
5- در انتخاب معادل ، واژه هايي كه تصريف پذير و اشتقاق پذير باشند و امكان ساخت اسم و صفت و فعل از آنها وجود داشته باشد مرجّح اند . مثلاً در مقابل واژة انگليسي optics معادل موجود آن در متون قديم « مناظر و مرايا » آمده است كه بايد طبق اصل بالا « نور شناسي » هم به لحاظ مفهومي و هم از نظر كوتاه تر بودن واژه معادل بهتري است .
6- يافتن معادل براي آن دسته از واژه هاي بيگانه كه جنبة جهاني و بين المللي يافته اند ضروري نيست . مانند متر ، آمپر ، اكسيژن ، راديو ، فوتبال و...
آنچه مسلم و طبيعي است اين است كه به دليل انس و عادت به لغت پيشين ، در ابتدا لغت ساخته شدة فرهنگستان غريب و نامأنوس به نظر مي آيد هم چنان كه مثلاً وقتي كلمة « شهرداري » را به جاي « بلديه » ساختند عده اي با آن مخالفت كردند و آن را نمي پذيرفتند در حالي كه اين واژه و بسياري از واژه هاي ديگر كم كم باصطلاح جا افتاد و به كار رفت چنان كه اگرامروزه كسي «بلديه » بگويد ، غريب و ناماًنوس است . بسياري از واژه هايي را كه هم اكنون هم فرهنگستان مي سازد سرنوشتي مانند بلديه پيدا مي كنند . امروزه به علت ورود فن آوري هايي چون رايانه ( كامپيوتر ) ؛ و به تبع آن اينترنت و گوشي هاي همراه ، بيش از هر زمان ديگر ، واژه هاي فرنگي سيل آسا وارد زبان فارسي مي شوند و متأسفانه با اين كه براي بسياري از اين واژه ها معادل فارسي وجود دارد باز هم همان كلمة بيگانه را به كار مي برند . يكي از پركاربردترين آنها short message service است كه با توجه به حرف اول آنها sms مي گويند . فرهنگستان واژة « پيامك » را جايگزين آن ساخت .
واژه معمولاً به سه روش ساخته مي شود :
1- تركيب : دو يا چند واژه در كنار هم قرار مي گيرند مثلاً معادل « تله تكست » tele- text « پيام نما » است و معادل « فاكس » ( fax ) « دور نگار » . اين روش صور گوناگوني دارد كه يكي از آنها ترجمة قرضي و لفظ به لفظ است مانند « بلند گو » كه ترجمة loud-speaker و نقطه نظر ترجمة point of view است كه بهتر است بگوييم « ديدگاه »
2- اشتقاق : در اين روش ، با افزودن « وند »به واژه هاي موجود ، واژة جديد مي سازند ؛ يعني واژه اي كه ساخته مي شود يك جزءِ آن معني دار و مستقل است و يك يا چند جزءِ ديگر وند زنده و فعال است . شماري زيادي از واژه هاي فرهنگستان از اين نوع است . مثلاً گلبول globule يك كلمة فرانسوي است از كلمة globe به معني « گوي » و پسوند تصغير فرانسوي ule كه يكي از معادل هاي تصغير فارسي « چه » است ، بنابراين معادل آن « گويچه » مي شود . كلمات «شمارك »( بارم ) و « نمونك » ( ماكت ) هم از اين نوع است .
3- علايم اختصاري : معمولاً اولين حروف چند كلمه را با هم تركيب مي كنند و كلمة جديد مي سازند مثل هما ( هواپيماي ملي ايران ) و شابك ( شماره استاندارد بين المللي كتاب )
واژه في نفسه از يك صدا يا مجموعه اي از صدا ها ساخته شده است . اين صدا ها به خودي خود نه بد ، نه زشتند و نه زيبا . معني واژه عبارت است از واكنشي كه استعمال آن واژه در ذهن اهل زبان بر مي انگيزد . اين انگيزندگي در اثر استعمال حاصل مي شود ؛ يعني وقتي واژه اي به وسيلة اهل زبان در مفهوم خاصي به كار رفت ، بين آن واژه و آن مفهوم به تدريج يك پيوند ذهني ايجاد مي شود به طوري كه شنيدن آن واژه ، آن مفهوم يا واكنش را در ذهن شنونده برمي انگيزد . بنابراين واژه اي كه استعمال آن مفهومي را در ذهن شنونده برانگيزد واژه اي معني دار است و آن كه نتواند چنين مفهومي را برانگيزد صدا يا صداهايي بي معني است . وقتي واژه اي تازه ساخته مي شود يا احيا مي شود اول اين قدرت انگيزندگي را ندارد ؛ يعني نمي تواند مفهومي را كه به آن چسبانده شده به آساني درذهن شنونده برانگيزد . به همين جهت واژه هاي تازه به وسيلة عده اي مردود شناخته مي شوند و مورد استهزا قرار مي گيرند . ولي وقتي واژه اي به كار رفت ، رفته رفته عادي مي شود يعني بين واژه و مفهوم آن در ذهن اهل زبان پيوندي برقرار مي شود و ديگر كسي متوجه نو بودن يا ساختگي بودن آن نمي شود . واژه وقتي معني پيدا مي كند كه بتواند در ذهن شنونده واكنشي برانگيزد و اين قدرت انگيزندگي فقط با تكرار و استعمال حاصل مي شود
مطالب مشابه :
روش های نوین در تدریس فارسی دوره ی راهنمایی
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - روش های نوین در تدریس فارسی دوره ی راهنمایی - - ادبیات فارسی ترکمن
واژه های دخیل در فارسی اول راهنمایی
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - واژه های دخیل در فارسی اول راهنمایی - - ادبیات فارسی ترکمن(صبا)
باد جوی مولیان
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - باد جوی مولیان - - ادبیات فارسی ترکمن(صبا)
فارسی دو م درس اخلاق و زندگی
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - فارسی دو م درس اخلاق و زندگی - - ادبیات فارسی ترکمن(صبا)
شعر مستوره ی کردستانی
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - شعر مستوره ی کردستانی - - ادبیات فارسی ترکمن(صبا)
امتحان کتاب باز فارسی اول از درس یک تا آخر درس یازده
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - امتحان کتاب باز فارسی اول از درس یک تا آخر درس یازده - - ادبیات فارسی
طرح درس فارسی سوم
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - طرح درس فارسی سوم - - ادبیات فارسی ترکمن(صبا)
تست فارسی هفتم از درس 9 تا 12
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - تست فارسی هفتم از درس 9 تا 12 - - ادبیات فارسی ترکمن(صبا)
اتمام مهلت پاسخ دهی
ادبیات فارسی ترکمن(صبا) - اتمام مهلت پاسخ دهی - - ادبیات فارسی ترکمن(صبا)
فرهنگستان چگونه واژه می سازد ؟
ادبیات فارسی راهنمایی ترکمن(صبا) - فرهنگستان چگونه واژه می سازد ؟ - - ادبیات فارسی راهنمایی
برچسب :
ادبیات فارسی ترکمن