لوکوربوزیه

بسیاری از نمونه های آوانگارد معماری مدرن از جمله «ویلا ساوای» لوکوربوزیه یا «فارنس ورث» میس وندر روهه، علاوه بر اینکه نماد معماری مدرن هستند به الگو های کار بردی در عرصه جهانی تبدیل شدند. مساله ای که این نمونه ها را شا خصیت می بخشد تجلی روح زمانه ای است که در آن دوران ساخته شده اند و وابستگی خاصی به زمینه های فرهنگی موجود در آنها دیده نمی شود. این معماران بر اساس زمان و تفکر طراحی کرده اند، نه بر اساس فرهنگ و مکان و دغدغه اصلی آنها ایجاد منبعی برای تاکید بر نقض الگو های تاریخگرایانه بوده اند.
با وجود چنین نمونه هایی کار بران در تمام دنیا راههای جدیدی برای پیشرفت و همزمانی با عصر جدید یافتند. معماری مدرن و اصول آن در واقع نتیجه تغییر و تحول در یک دوره بخصوص در کشورهای صنعتی و در عین حال خود، ایجاد کننده تحول(به عنوان اسباب و ابزار) در جوامع در حال توسعه بودند. اما در بسیاری از موارد فقدان منابع محلی، استفاده از مصالح ناسازگار با منطقه، روشهای مختلف اجرا و فقدان صنعت استاندارد، باعث خلق الگوهای خاص محلی شد و در واقع منجر به بومی کردن معماری مدرن شد. به این ترتیب معماران بدون توجه به الگو ها ی معماری مدرن شروع به ابراز اظهارات خود کرده و روح زمان را با تبعیت از روح مکان اساس تفکرات خود قرار دادند. لوییس براگان یکی از اولین معمارانی بود که مفهوم «مدرنیته بومی» را در خانه شخصی خود تجربه کرد و روش زندگی مکزیکی را با همان کیفیت نور، رنگ و مصالح به کار گرفت.
متاسفانه نمونه کار او یک استثنا در طی این روند بود، بعدا معماری پست مدرن به عنوان یک جریان متقابل با استفاده از الگوهای تاریخی و نوعی باز گشت به گذشته موجبات رد بسیاری از دستاورد های مدرنیته را فراهم اورد. طی چنین موجی از اصول محافظه کارانه، گونه شناسی به عنوان یک الگوواره جدید مطرح گشت و دوباره بحث بر سر مفهوم سکونت معاصر و راههای جدید برخورد با آن، با تاکید بر میزان تاریخگرایی، آغاز شد.(استفاده مجدد از الگوهای ممنوعه تاریخی، زبان به عنوان یک متن معماری،و بیانهای تصویری نمادین)، نمونه هایی از این کارها عبارتند ازکارهای مایکل گریوز و طراحی مجدد کلاسیک خانه شخصی اش یا ونچوری و استفاده از نمادهای بومی آمریکایی در خانه مادرش. این در واقع تغییری در الگو ها بود نه یک تجدید نظر عمیق و مفهومی در مورد ساخت خانه. (در این دوره روح مکان بر روح زمان غلبه می یابد.)

در طی مسیر تاریخ معماری در مدت زمان کوتاهی سبک دیکانستراکشن ، ارزشها و نکات مهم سبک مدرن را دوباره مطرح کرد. از دیدگاه پروژه هایی مثل «ویلا دالاوا» اثر کولهاس که شامل پرداختن به حد و مرز درون و بیرون در فضاهای خصوصی و عمومی است یا خانه های «مینیمال» گروبان با استفاده از مصالحی مثل مقوا یا بتن پس تنیده، اصول زیبایی شناسی مدرن به نقاط عطفی از لحاظ بصری، زیبایی و حس فضایی دست یافت.

چنین تفکراتی با برگزاری نمایشگاهی در مرکز هنرهای نیویورک با نام «The Un-Private House» توسعه پیدا کرد.در این نمایشگاه دیدگاه های جدید معماران برای طراحی خانه در پایان قرن بیستم جمع آوری شده بود. بسیاری از این پروژه ها بخاطر داشتن روش های متنوع در روند شکل گیری انعطاف پذیرشان و تلاش برای طراحی روابط داخلی خانه با هدف ایجاد ارتباط مناسب با کاربران، مورد توجه قرار گرفتند.

به این ترتیب در پایان قرن بیستم، آینده واقعی طراحی خانه و قابلیتهای آن کم کم مورد سوال و تامل خاص قرار می گیرد. از دیدگاهها و تصورات گوناگون چنین بر می آید که جوانب مختلف مفهوم طراحی خانه که قبلا به آنها پرداخته نمی شد دوباره مورد نقد و توجه قرار گرفته است.

جالب این است که گفته می شود ،این یافته ها بیش از تجسمات متداول قرن پانزدهم مثل «خانه آینده» که در آنها آینده ای روشن از خانه به عنوان یک اسباب راحتی در نظر گرفته شده است ،نیست و یا طرح های آرچی گرام که از اولین گروهها یی بود که در طراحی به مساله فرهنگ و پاپ آرت همزمان توجه کرد و علاقه مند به پرداختن به محدودیت های فضایی، آرگونومیک و ارگانیک و تاثیر آن بر شهر و بخصوص طراحی خانه بود. (بصورت مباحث تئوریک که هیچکدام از پروژه هایشان اجرا نشد.)

اخیرا و طی تمایلات موجود، اتفاق سالانه آرچی لب، توجه عمیقی به مبحث سکونت و تغییرات فاحش در آن داشته و امیدوار به یک سیر تکاملی از یک جهان کوچکتر و محدودتر، مثل امروز، به نمونه ای کاملتر و فراگیر است.

 

      

لوکوربوزیه 27 آگوست 1965 – 6 اکتبر 1887 ، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت- گریس(Charles Eduard Jeanneret-Gris) است . او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه ، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد . او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت .

               

لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds) ، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس ، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد . لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه ، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود ، به آموختن مبانی هنر پرداخت .

اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند ، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت ( این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود) . این خانه ها یادآور سبک معماری رایج ، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه ، یعنی رشته کوه های آلپ بودند .

لوکوربوزیه دائما ً برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش ، به دورتا دور اروپا سفر می کرد . در حدود سال 1907 به پاریس رفت . در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده ، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد . بین اکتبر 1910 و مارس 1911 برای پیتر بیرنس – معمار و طراح معروف آن زمان – در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد . در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند .هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند     . 

لوکوربوزیه ، در اواخر سال 1911 به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد . دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت ، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون ، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال 1923 بود .
او در سال 1916 و در سن 29 سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال 1920 ، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد.

لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید . او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد.

او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را ، انباشتگی انسان ها بیان کرد ! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده ، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا ، گویی در کنار بقیه پارک شده اند . تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا ً توسط صنف ساختمان سازان کاملا ً مورد قبول قرار می گرفت ، چنان که لوکوربوزیه می گفت : به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند . و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند . لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر ، یاد می کرد . پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود .

آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند

 

 

مختصري از سبك معماري لوكوربوزيه "

 

سبك معمار لوكوربوزيه ، معماري مدرن متعالي است. و لي بهتر است قبلا توضيحاتي در رابطه با سبك كلي معماري مدرن داده شود.

معماري مدرن كه سبكي غالب و جهانگير در قرن بيستم ميلادي بوده ، ريشه در تحولاتي دارد كه خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ايتاليا ، در حدود چهار صد سال پيش از ظهور معماري مدرن بوده است. ولي بايد توجه داشت كه معماري مدرن بصورت يك مكتب معماري با مباني نظري مدون و ساختمانهاي ساخته شده بر اساس انديشه مدرن،از اواخر قرن 19 ميلادي شكل گرفت. خاستگاه اين معماري در شهر شيگاگو ، و در اروپا شهرهاي پاريس ، برلين و وين بود. و همچنين قابل ذكر است كه معماري مدرن ، نقطه عطفي در تاريخ معماري غرب و يا به عبارت ديگر ، در تاريخ معماري جهان بود. زيرا براي اولين بار ، نگرش از سنّت و تاريخ و گذشته ، بعنوان منبع الهام معماري تغيير جهت داد و آينده و پيشرفت ، بعنوان موضوع و هدف اصلي معماري مطرح شد.

معماران و نظريه پردازان مدرن سعي كردند ، معماري را با علم ، تكنولوژي و جهان در حال تحول همگون سازند.

به هر حال اگر بخواهيم اعضاي خانواده معماری مدرن را نام ببريم شامل سه دوره اصلي ،  معماري مدرن اوليه ، معماري مدرن متعالي و معماري مدرن متاخّر ، خواهد بود كه هر كدام از آنها نيز داراي زير مجموعه هايي هستند. ولی همانطوری که قبلا اشاره شد ، سبک معماری لوکوربوزیه ، معماری مدرن متعالی بود که به اختصار به شرح این نوع سبک میپردازیم.

معماری مدرن متعالی و یا به عبارتی اوج معماری مدرن در بین دو جنگ جهانی اول و دوم ، یعنی عمدتاَ در دهه های 20 و 30 میلادی در اروپا و آمریکا مطرح بود. در دوره معماری مدرن اولیه ، کماکان سبک های تاریخ گرایی , همچون نئوکلاسیک ، رمانتیک و بالاخص التقاتی ، بعنوان  سبک های مهم و رایج در غرب ، حائز اهمیت بودند. مانند مکتب شیگاگو ، که بعد از یک دوره نسبتاَ کوتاه بیست ساله ، در مقابل سبکهای تاریخ گرایی نتوانست دوام بیاورد. نهضت هنر نو نیز در اروپا بلا رقیب نبود و بسیاری از ساختمانهای مهم ، به سبک های مختلف تاریخی در اروپا ، همچنان احداث میشد. ولی با پایان جنگ جهانی اوِّل و نیاز شدید به ترمیم خرابی های جنگ و تولید انبوه ساختمان ، گرایش به سمت معماری مدرن افزایش یافت. لذا استفاده از تکنولوژی روز، مصالح مدرن ، پیش ساختگی ، عملکرد گرایی و دوری از سبکهای پر زرق و برق تاریخی ، مورد توجه قرار گرفت .

در این دوره معماری مدرن بعنوان تنها سبک مهم در غرب مطرح شد و دامنه نفوذ آن بصورت یک سبک جهانی ، در اقصا نقاط گیتی گسترش یافت.

یکی از موضوعات کلیدی و بسیار مهم در دوره مدرن متعالی ، مسئله صنعت ، تولیدات صنعتی و تکنولوژی بود. تمامی معماران صاحب نام ، در این دوره به نوعی با مسئله تکنولوژی درگیر بودند. و معماران دیگری مانند والتر گروپیوس و میس ونده رو ، که همفکر با لوکوربوزیه بودند ، سعی در قطع کردن وابستگی های معماری مدرن ، به گذشته و تاریخ گرایی داشتند. و بجای آن خواهان جایگزینی تکنولوژی و عملکرد ، بعنوان منبع الهام معماری شدند. و گروهی دیگر نیز مانند فرانک لوید رایت و آلوار آلتو خواهان استفاده از امکانات مدرن ، برای رسیدن به یک معماری همگون با طبیعت بودند.

و اما در رابطه با کارهای این معمار بزرگ ، با توجه به اینکه در اواخر قرن نوزدهم که مصادف بود با تحولات سریع تکنولوژی ، مخصوصاَ بتن که میتوانست نقش بسیار مهمی در صنعت ساختمان سازی ، که هنوز در چارچوب فنون گذشته باقی مانده بود ، باشد.

 لوکوربوزیه توانست در طی فعالیت حرفه ای خود ، استفاده از شاخص ترین مصالح ساختمانی مدرن ، یعنی بتن را به نهایت زیبایی رساند و کارهای وی مورد تقلید جهانی قرار گرفت.

لوکوربوزیه استفاده از تیرآهن و بتن و پیش ساختگی را ، مسیر آینده معماری تلقی مینماید. وی عنوان میکند که برای پرهیز از انقلاب اجتماعی ، باید با استفاده از تکنولوژی جدید ، بصورت گسترده ، برای اقشار مختلف جامعه خانه سازی کرد. وی سعی کرد توجه معماران و شهرسازان را از گذشته به سمت آینده معطوف کند. او ضمن تحسین آسمانخراشهای شیکاگو و نیویورک ، الگو قرار دادن آنها را برای سایر نقاط جهان معرفی کند. و معتقد است که تنها راه حل شهرهای آینده ، بلند مرتبه سازی و پیش ساختگی است.

 


الگوی شهر طراحی شده  لوکوربوزیه

 

لوکوربوزیه شهرهای آینده را شهرهایی تجسم نمود که از آسمانخراشهای عظیم و مرتفع تشکیل شده است . در هر یک از این آسمانخراشها ی چند عملکردی ، حدود صد هزار نفر کار و زندگی خواهند کرد. در این ساختمانها ، آپارتمانهای مسکونی ، ادارات ، فروشگاه ها ، مدارس ، مراکز تجمع و کلیه احتیاجات یک محله بسیار بزرگ فراهم است. ساکنان این مجتمع ها ، از دود و سر و صدای ترافیک اتومبیل ها به دور هستند و بجای آن از آفتاب و دید و منظر زیبا استفاده میکنند.

بر اساس این نظریه ، دو شهر مهم در دهه پنجاه میلادی ، طراحی و اجرا شد. یکی شهر چندیگار در هند بود که توسط خود لوکوربوزیه طراحی شد. البته به درخواست جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند ، که از او خواسته بود شهری جدید با نگرش به سمت توسعه و آینده در پنجاب هند طراحی کند. برای طرح این شهر که چندیگار نام گرفت ، لوکوربوزیه از جدیدترین ظوابط شهر سازی و معماری مدرن که عمدتاَ خود او مسئول تبیین آنها بود ، استفاده کرد.

یک مرکز اداری وسیع برای استقرار ساختمانهای ایالتی و تعدادی محلات مسکونی در اطراف آن. بعلاوه خیابانهای عریض ، پارک های وسیع و مغازه های بزرگ برای این شهر در نظر گرفته شد.

لوکوربوزیه خود چند ساختمان مهم ایالتی، از جمله ساختمانهای پارلمان و ساختمان دادگاه عالی را با بتن نمایان طراحی کرد. این شهر از سال 1952 آغاز شد.

دومین شهری که توسط عقاید لوکوربوزیه طراحی شد ، شهر برازیلیا ، پایتخت برزیل بود که توسط لوچیو کوستا  و  اسکار نیمایر  در سال 1957 طراحی شد.  نمایر خود با لوکوربوزیه ، در طراحی ساختمان وزارت آموزش و پرورش برزیل در سال 1936 همکاری کرده بود.

همچنین ساختمان طراحی شده توسط  نورمن فاستر ، معمار سبک  های-تک ، بنام برج هزاره توکیو  1989 در ساحل شهر توکیو را میتوان نمونه کاملی از برج های چند منظوره نظریه لوکوربوزیه تلقی کرد.

لوکوربوزیه در سال 1926 آنچه را که به اعتقاد او " پنچ اصل معماری مدرن " بشمار میرفتند بیان کرد. تعبیرات او ، همانطوری که قبلاَ اشاره شد ، تا حد زیادی منتج از ظهور بتن مسلّح در ساختمان بود. که در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. این نوع ساختمان و بخصوص کاربرد ستونهای بتنی برای نگهداری قطعات سقف و کف ، امکانات جدیدی را برای تعریف فضا های یک بنا بوجود آورد. قطعات بتنی توانستند در روی پایه های بتنی خود کنسول شوند و به  نمای آزاد بنا امکان دهند که از لایه های سبک متشکل از دیوارهای جدا کننده  و پنجره ها تشکیل شوند. و از اینجا بود که دیگر شکل بسته شدن و طرح فضا های داخلی توسط دیوارهای سنگین ، باعث نمی شد که فضا ها  محدود شوند. و باعث شد که پلان آزاد در داخل بنا امکان پذیر گردد و فضا ها توانستند توسط تیغه های غیر باربر از همدیگر تفکیک گردند و طرح بتواند با نیازهای جامعه مطابقت کند.

این پنج اصل با توجه به توضیحات داده شده عبارتند از :

 1) ستونها ساختمانها را از روی زمین بلند میکنند. 2) بام مسطح و باغ روی بام. 3) پلان آزاد 4) پنجره های طویل و سرتاسری  5) نمای آزادکف ها و دیوارها بصورت کنسول

لوکوربوزیه عقاید مطرح شده خود در مورد معماری مدرن را ، در طرح ویلا ساووا ، در پو آسی در شمال پاریس ( 30-1928 ) به نمایش گذارد. وی تکنولوژی بعنوان منبع الهام معماری مدرن و پنج اصل ساختمان مدرن را بصورتی هنرمندانه و شاعرانه و با توجه به عقیده قبلی خود که " خانه بعنوان ماشینی برای زندگی میباشد " را در این ماشین زیستی پیاده کرد. عملکرد این ساختمان ، که همچون ماشینی بی آلایش ، در وسط و مسلط بر محیط اطراف قرار گرفته ، فراهم نمودن شرایط آسایش برای انسان است.

 

" شرح آثار لوکوربوزیه "

 

طرحها و پروژه های لوکوربوزیه در بسیاری از کشورها به اجرا در آمد . ولی بیشترین کارهای او در فرانسه و هندوستان بود که به اختصار به قسمتی از آثار او پرداخته و سعی شده است آثار لوکوربوزیه به ترتیب تاریخ اجرای پروژه توضیح داده شود که در ذیل به  آثار وی با عکسهای مربوطه ، میپردازیم.

با توجه به تاریخ شروع اولین پروژه ایشان ، شاید بتوان گفت که وی جزو یکی از فعالترین معماران در عرصه معماری بوده است. چرا که پروژه  خانه دم اینو را در سال 1914 و درست در17 سالگی، طراحی و اجرا کرده است.

 

 


مطالب مشابه :


لوکوربوزیه

نقد و معماری تاثیر بعدی که در آثار لوکوربوزیه مشاهده می شود مربوط به مسافرتها و اسکیسهای




لوکوربوزیه

" شرح آثار لوکوربوزیه " به عنوان سمبل شهرسازي مدرن مورد نقد قرار گرفت .




نقد معماری - چارلز جنکز (Charles Jencks)

گروه معماری کاسپین - نقد معماری - چارلز جنکز (Charles Jencks) - - گروه معماری کاسپین




معرفی لوکوربوزیه

لوکوربوزیه در این دوران شروع به مطالعه آثار نیچه و آثار لوکوربوزیه مشاهده نقد قرار




لوکوربوزیه

آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود نقد




برچسب :