شبیه سازی منابع هارمونیکی
هارمونيكهاي سيستم قدرت:
بطوركلي، اغتشاشات موجهاي ولتاژ و جريان برحسب فركانسهاي هارمونيكي كه ضرائب صحيحي از فركانس اصلي هستند، بيان ميشوند.براي نخستين بار در سال 1985 هارمونيكهاي سيستم قدرت (توسط آريلاكا) بصورت كتاب منتشر گرديد كه ضمن جمعآوري تجربيات دهههاي قبل، به توصيف دلايل حضور ولتاژها و جريانهاي هارمونيكي و همچنين عوامل، ايجاد، استانداردها، اندازهگيري، شبيهسازي و حذف آنها پرداخت.از آن پس، افزايش غير منتظره تعداد و مقادير نامي عناصر حالت جامد براي كنترل سيستمها و تجهيزات قدرت سبب بروز مشكلات هارمونيكي در داخل و خارج سيستم قدرت گرديده است. تصحيح هارمونيكها همواره از روشهاي پرهزينه و غيرمتداول ميباشد و معمولاً طبق نظيريه “پيشگيري بهتر از درمان”، تفكر و سرمايهگذاري بيشتري در مراحل طراحي انجام ميپذيرد. لكن، روشهاي پيشگيري نيز پر هزينه هستند و بهينهسازي آنها كه از مراحل اساسي طراحي بشمار ميرود، بشدت به تخمينهاي تئوري متكي ميباشد.تخمين دقيق هارمونيكها نياز به درك دو موضوع جداگانه و كاملاً وابسته به يكديگر دارد. نخست اثرات مشخصه غيرخطي ولتاژ- جريان بعضي از قطعات سيستم و يا به عبارتي وجود منابع هارمونيكي در سيستم قدرت است. در اين زمينه مشكل اساسي شناخت دقيق منابع هارمونيكي ميباشد. موضوع دوم، استخراج مدل هارمونيكي مناسب براي قطعات خطي غالب در سيستم به منظور محاسبه پخش بار هارمونيكي حاصل از اتصال آنها در شبكه ميباشد. در اينجا مشكل اصلي كمبود اطلاعات در خصوص چگونگي تركيب بارهاي سيستم و ميزان ميرائي آنها در فركانسهاي هارمونيكي ميباشد. از موانع ديگر تخمين دقيق هارمونيكها تعداد زياد مشخصههاي غيرخطي توزيع شده در سيستم، دوگانگي فاز، تنوع بارها و غيره ميباشد.
1-3-2) مهمترين منابع هارمونيكي:
به منظور شبيهسازي، منابع هارمونيكي را ميتوان به سه گروه زير تقسيم كرد:
1) تعداد زيادي تجهيزات غيرخطي توزيع شده در سيستم با مقادير نامي محدود
2) بارهاي غيرخطي بزرگ با تغييرات پيوسته و تصادفي
3) مبدلهاي استاتيكي بزرگ و قطعات الكترونيك قدرت در حدود مقادير نامي سيستم.
گروه اول شامل پلهاي ديودي تك فاز و منابع تغذيه بسياري از تجهيزات فشار ضعيف (مانند رايانههاي شخصي، تلويزيونها و غيره) ميباشند. چراغهاي گازي نيز در اين گروه قرار گرفتهاند. اگرچه مقادير نامي هر يك به تنهايي قابل اغماض است ولي با توجه به تعداد زيادي و فقدان دوگانگي فاز، اثرات تجمعي آنها ميتوانند قابل ملاحظه باشند. با توجه به عدم امكان كنترل اين تجهيزات، در صورت ارائه اطلاعات آماري از تعداد آنها در كل بار سيستم مشكل خاصي در مراحل شبيهسازي نخواهيم داشت.
گروه دوم شامل كورههاي القائي با توانهاي نامي چند ده مگاوات ميباشند كه معمولاً بصورت مستقيم و بدون فيلتر گذاري مناسب به خطوط انتقال فشار قوي متصل شدهاند. اين كورهها داراي امپدانسهاي كاملاً نامتقارن با تغييرات تصادفي ميباشند. بنابراين، مشكل اصلي روش شبيهسازي آنها نيست، بلكه ميزان تغييرات جريانهاي هارمونيكي تزريقي آنها در هر يك از شرايط مورد نظر ميباشد كه بهتر است براساس تجزيه و تحليلهاي اتفاقي نتايج آزمايشگاهي (در حالتهاي مشابه) تعيين گردد.
گروه سوم سبب بروز مشكلات قابل توجهي در امر شبيهسازي ميگردند قسمتي از اين مشكلات بعلت اندازههاي بزرگ مبدلهاي الكترونيكي در بسياري از كاربردها و قسمتي بدليل اثرات قابل توجه آنها بروي امواج سوئيچنيگ سيستمهاي كنترل ميباشد. عملكرد مبدل شديداً به كيفيت منبع تغذيه وابسته است كه خود نيز شديداً تحت تأثير نيروگاه مبدل ميباشد. بنابراين، هنگام شبيهسازي هارمونيكي سيستم بايد توجه خاصي به تبديل استاتيكي انرژي مبذول گردد.
1-3-3) فلسفههاي مدلسازي:
جهت بررسي دقيق رفتارهاي الكترومغناطيسي سيستمها و تجهيزات قدرت نياز به استفاده از تئوريهاي مغناطيسي، ميباشد. ولي كاربرد مستقيم معادلات ماكسول براي حل مسائل علمي بسيار محدود است. در عوض، استفاده از مدارهاي معادل ساده اجزاء اصلي سيستم، پاسخهاي قابل قبولي را در بسياري ازمسائل الكترومغناطيسي عملي ارائه مينمايد.با توجه به طبيعت تك فركانسي سيستمهاي قدرت متداول (ايدهآل)، در گذشته بيشتر آناليزهاي انجام شده بر روي فركانس اصلي (قدرت) متمركز گرديده است.اگرچه عملكرد سيستم قدرت بطور طبيعي ديناميكي است، ولي براي اهداف شبيهسازي، به محدودههاي شبه ماناي كاملاً تعريف شدهاي تقسيم ميگردد. براي هر يك از اين محدودههاي مانا، معادلات ديفرانسيلي (با استفاده از ضريب به معادلات جبري تبديل شده و حل مدار برحسب ولتاژ و جريانهاي فازوري در فركانس اصلي انجام ميگيرد.بنابراين تعريف، هارمونيكها از عملكرد متناوب سيستم در حالت مانا حاصل ميگردند. بنابراين بهتر است تخمين آنها در حوزه فركانس و برحسب متغيرهاي فازوري هارمونيكي صورت پذيرد.اگر بتوان منابع هارمونيكي و روابط پخش بار را بصورت جداگانه تعيين كرد، مسئله تخمين هارمونيكها ساده ميگردد. اصولاً، اين روش براي تشخيص اثرات هارمونيكهاي سيستمهاي صنعتي كه داراي توانهاي نسبتاً محدودي هستند، قابل توجيه است. ولي رفتارهاي پيچيده حالت ماناي برخي از قطعات سيستم (مانند مبدلهاي DC فشار قوي) نياز به روشهاي مدلسازي كاملتر در حوزه زمان يا فركانس دارد.همانند ساير مطالعات سيستم قدرت، رايانههاي ديجيتالي تنها وسايل عملي در بررسيهاي هارمونيكي ميباشند. در هر حال، ميزان پيچيدگي راهحلهاي رايانهاي مورد استفاده بستگي به ارزش اقتصادي پاسخ مسئله و همچنين سهولت دسترسي به نرمافزار مناسب دارد.
1-3-4) شبيهسازي در حوزه زمان:
فرمولبندي مسئله در حوزه زمان شامل تعريف معادلات ديفرانسيلي توصيف كننده رفتار ديناميكي قطعات متصل شده در سيستم قدرت ميباشد. معمولاً، دستگاه معادلات حاصله غيرخطي بوده و با استفاده از روشهاي انتگرال عددي حل ميشود.معادلات حالت و تحليل گره دو روش متداول مدلسازي در حوزه زمان ميباشند. در روش دوم، از مدار معادل نورتن براي نماش اجزاء ديناميكي استفاده ميشود.معادلات حالت كه كاربردهاي وسيعي در مدارهاي الكترونيكي دارند براي اولين بار در سيستمهاي ac-dc مورد استفاده قرار گرفتهاند ولي روش گره مؤثرتر بوده و در مدلسازي حالتهاي گذراي الكترومغناطيسي سيستم قدرت رايجتر ميباشد.استخراج اطلاعات هارمونيكي از برنامههاي نرمافزاري حوزه زمان شامل حل سيستم در حالت مانا و استفاده از تبديل سريع فوريه ميباشد. ايت عمل حتي براي سيستمهاي نسبتاً كوچك نياز به محاسبات طولاني دارد و روشهاي تسريع متفاوتي براي پاسخ حالت مانا پيشنهاد شده است. مشكل ديگر كاربرد الگوريتمهاي حوزه زمان در مطالعات هارمونيكي، مدلسازي اجزاء سيستم با پارامترهاي توزيع شده يا وابسته به فركانس ميباشد.اگرچه بحث و مدلسازي حالتهاي گذرا از اهداف اصلي اين كتاب نميباشد. ولي در چندين قسمت، از برنامه استاندارد EMTP جهت ارزيابي الگوريتمهاي پيشنهادي حوزه فركانس استفاده شده است.
1-3-5) شبيهسازي در حوزه فركانس:
در سادهترين حالت، حوزه فركانس راه حل مستقيمي را براي محاسبه اثرات يك هارمونيك (يا فركانس) منفرد تزريقي به سيستم خطي، بدون در نظر گرفتن تأثيرات متقابل سيستم و اجزاء غيرخطي ارائه مينمايد. سادهترين و متداولترين مدل بكار گرفته شده شامل استفاده از آناليزهاي تك فاز، يك منبع هارمونيكي و يك راهحل مستقيم ميباشد.ولتاژهاي سه فاز فركانس اصلي در نقاط اتصال مشترك (در حد محدود) كاملاً متعادل ميباشند و تحت اين شرايط، مطالعات پخش بار اصولاً با فرض تقارن كامل قطعات سيستم توسط دياگرامهاي تك فاز (خط) انجام ميگيرند. معمولاً فرضيههاي مشابه براي فركانسهاي هارمونيكي در نظر گرفته ميشود، اگرچه شركتهاي توزيع برق هيچگونه تضميتي در خصوص تقارن هارمونيكها ارائه نمينمايد.جريانهاي هارمونيكي ايجاد شده توسط نيروگاههاي غيرخطي يا در ابتدا مشخص شدهاند يا بصورت دقيقتري براي شرايط عملكرد عادي سيستم كه توسط برنامه پخش بار كل تعيين ميشود، محاسبه ميگردند. اين سطوح هارمونيكي سپس در كليه مراحل محاسباتي ثابت فرض ميشوند. يعني مشخصههاي غيرخطي بعنوان جريانهاي هارمونيكي تزريقي ثابت معرفي ميگردد تا امكان دسترسي به يك پاسخ مستقيم فراهم آيد.در صورت عدم حضور بارهاي مغشوش كننده قابل ملاحظه ديگر، اثر يك منبع هارمونيكي را ميتوان به كمك امپدانسهاي هارمونيكي معادل معرفي نمود. فرضيه تك منبعي، هنوز هم بصورت گسترده براي تعيين سطوح ولتاژهاي هارمونيكي در نقاط اتصال مشترك و همچنين در طراحي فيلترها بكار ميرود.تجربه مشترك بدست آمده از آزمايشات هارمونيكي، طبيعت نامتقارن اندازهگيريها ميباشد. عدم تقارن بعنوان يك اصل (نه يك استثناء)، نياز به مدلهاي هارمونيكي چند فاز را توجيه مينمايد. اساسيترين قسمت الگوريتم چند فاز، خطوط انتقال چند رشتهاي است. اين خطوط را ميتوان در هر فركانس با استفاده از مدل معادل PI شامل: اثرات متقابل، سيمزمين، اثرات پوستي و غيره) بصورت دقيق ارائه نمود. سپس مدلهاي خطوط انتقال با ساير قطعات غيرفعال سيستم تركيب ميشوند، تا امپدانسهاي هارمونيكي معادل سه فاز حاصل گردد.اگر بتوان از تداخل منابع هارمونيكي منفرد در نقاط مختلف شبكه صرفنظر كرد، مدل تك منبعي همچنان ميتواند براي محاسبه اغتشاشات ناشي از هر منبع استفاده شود. سپس، اصل جمعپذيري براي محاسبه اغتشاشات كلي شبكه بكار گرفته ميشود. هرگونه اطلاعات در خصوص دوگانگي دامنه و فاز هارمونيكهاي تزريقي را ميتوان در مطالعات خطي يا احتمالي بكار گرفت.
1-3-6) روشهاي تكرار:
با توجه به افزايش مقادير نامي قطعات مدرن خطوط فشار قوي DC و سيستمهاي FACTS در مقايسه با جريان اتصال كوتاه سيستم، استفاده از اصل جمعپذيري در شبيهسازي نتايج دقيقي را ارائه نمينمايد. بطور كلي هارمونيكهاي تزريقي هر منبع وابسته به حالت سيستم و هارمونيكهاي تزريقي ساير منابع ميباشد. نتايج دقيق تنها با حل مكرر معادلات غيرخطي توصيف كننده حالت ماناي سيستم حاصل ميگردد. حالت ماناي سيستم را تقريباً (نه كاملاً) ميتوان توسط ولتاژهاي هارمونيكي توصيف نمود. در بسياري موارد ميتوان فرض كرد كه فركانس ديگري بجز فركانس اصلي و هارمونيكهاي آن وجود ندارد. اين روش تحليلي يعني شبيهسازي در حوزه هارمونيك ميتواند بعنوان حالت خاصي از شبيهسازي در حوزه فركانس در حضور مضارب صحيح فركانس اصلي و تداخل غيرخطي بين آنها در نظر گرفته شود. شبيهسازي در حوزه هارمونيك ميتواند شامل قديهاي پخش بار سه فاز، متغيرهاي كنترل، لحظات كليدزني مدارهاي الكترونيك قدرت، اشباع هسته ترانسفورماتورها و غيره باشد.
دو نكته مهم در ارتباط با شبيهسازي در حوزه هارمونيك در سيستم قدرت وجود دارد:
1) روش استخراج، شكل و دقت معادلات غيرخطي توصيف كننده حالت ماناي سيستم
2) روش تكرار مورد استفاده جهت حل دسته معادلات غيرخطي
روشهاي متعددي جهت دستيابي دقيق به سري معادلات غيرخطي حالت ماناي سيستم بكار گرفته شدهاند. شبكه به حوزههاي خطي و اجزاء غيرخطي تقسيم ميگردد و سپس با توجه به شرايط بين آنها، اجزاء غيرخطي توسط معادلات مجزايي توصيف ميگردند. در اين صورت، پاسخ سيستم عمدتاً برابر جواب شرايط مرزي هر يك از اجزاء غيرخطي خواهد بود. مدلسازي اجزاء براساس يكي از روشهاي شبيهسازي در حوزه زمان تا حالت مانا، فرمولهاي تحليلي در حوزه زمان نمونه برداري شكل موج و FFT و اخيراً معادلات تحليلي فازوري هارمونيكي بنا شده است.در گذشته مدلسازي در حوزه هارمونيك بعلت عدم توجه كافي به روشهاي حل مسئله، با تنگناهاي زيادي مواجه شده است. در ابتدا، از روش تكرار نقطه ثابت گوس سايدل كه معمولاً واگرا ميگردد، استفاده ميشد. از آن زمان عملكرد اين روش با افزودن المانهاي خطي RLC در مدار (بدون تغيير در پاسخنهايي) تا حدودي بهبود يافته است يكي از روشهاي جديد شامل جايگزيني اجزائ غيرخطي با مدار خطي معادل نورتن در هر تكرار ميباشد، بطوريكه رفتار غيرخطي المانها را كاملاً شبيهسازي نمايد. براي اينكار، در بعضي حالتها از ادميتانسهاي نورتن وابسته به فركانس استفاده ميشود. بهوبد تدريجي روش تكرار نقطه ثابت باعث بكارگيري روش نيوتن گرديد، كه سالها است بطور موفقآميز در برنامههاي پخش بار استفاده ميشود. هنگاميكه معادلات غيرخطي سيستم مطابق روش نيوتن بيان شوند، مشكلات مربوط به مدلسازي قطعات و تنگناهاي روش حل معادلات كاملاً مجزا ميگردند و بكارگيري بسياري از روشهاي عددي بهبود يافته نيوتن امكانپذير خواهد بود.
1-4) كيفيت توان و هارمونيك ها :
كيفيت توان الكتريكي توجه روز افزون شركتهاي برق ومشتركين را به خود معطوف كرده است . عبارت (( كيفيت توان ))از اواخر دهه 1980بصورت يكي از معروفترين واژه هاي صنعت برق درآمده است . اين واژه به عنوان يك مفهوم فراگير براي ا نواع مختلف اغتشاشات سيستم قدرت بكار مي رود . موضوعاتي كه تحت عنوان اين مفهوم قرار مي گيرند لزوما جديد نيستند .آنچه كه جديد است ، تلاش كنوني مهندسين براي برخورد با اين مفهوم از يك ديدگاه سيستماتيك است نه بصورت مسائل منفرد ومتفرقه .
بطور كلي چهار دليل را ميتوان براي توجه روز افزون به اين مطلب ذكر كرد :
1- حساسيت تجهيزات الكتريكي كنوني در مقايسه با تجهيزات مورد استفاده در گذشته نسبت به
2- تغييرات كيفيت توان بيشتر شده است .بسياري از ادوات مشتركين داراي كنترل كننده هاي ميكروپروسسوري و قطعات الكتريكي قدرت هستند ، كه بسياري از ا نواع اغتشاشات حساس مي باشند .
2-اهيمت روز افزون بر بهبود راندمان كلي سيستم قدرت ، موجب رشد مدام استفاده از تجهيزات پر بازده از فبيل محركه ها ي پر بازده ب قابليت تنظيم سرعت موتور و خازنهاي موازي تصحيح ضريب قدرت براي كاهش تلفات گرديد ه است . اين ا مر موجب افزايش سطح هارمونيكي در شبكه هاي قدرت شده است وبسياري از كارشناسان نگران عواقب آتي آن روي شبكه هستند .
3-افزايش روز ا فزون آگاهي مشتركين نسبت به موضوعات كيفيت توان .مطلع شدن مصرف كنندگان برق از موضوعاتي مانند قطعي ها ، كمبودهاي ولتاژ و گذراهاي كليد زني موجب شده است كه شركت هاي برق نسبت به بهبود كيفيت توان تحويلي تلاش كنند .
4-اتصال شبكه ها به يكديگر و تشكيل شبكه هاي بزرگتر موجب شده است كه معيوب شدن يك عنصر تبعات نامطلوب بيشتر را بدنبال داشته باشد .انگيزه اصلي پشت اين دلايل ، افزايش بهره وري مشتركين مي باشد . كارخانجات توليدي خواستار ماشين هاي سريعتر ، با بهره وري و راندمان بيشتر هستند .
1-4-1) كيفيت توان يعني كيفيت ولتاژ :
از لحاظ فني در اصطلاح مهندسي توان عبارت است نرخ انتقال انرژي و متناسب است با حاصل ضرب ولتاژ و جريان تعريف كيفي اين كميت به طريقي كه معني دار باشد بسيار مشكل است شبكه توزيع فقط مي تواند كيفيت ولتاژ را كنترل كند و هيج كنترلي روي جرياني كه يك بار مي كشد ندارد بنابراين استانداردهاي كيفيت توان تنها حدود مجاز ولتاژ منبع را مشخص ميكند شبكه هاي قدرت جريان متناوب طوري طراحي ميشود كه در يك ولتاژ سينوسي با فركانس 50 يا 60 هرتس و دامنه مشخص كار كنند هر گونه انحراف قابل توجه در دامنه فركانس و يا خلوص شكل موج يك مسئله كيفيت توان خواهد بود البته هميشه يك ارتباط نزديك بين ولتاژ و جريان درهرشبكه قدرت مشخص وجود دارد اگر چه ژنراتورها يك موج ولتاژ تقريبا سينوسي كامل توليد مي كنند ولي جريان عبوري از امپدانس شبكه مي تواند موجب بروز اغتشاشات ولتاژي متعددي گردد. براي مثال :
1- جريان حاصل از يك اتصال كوتاه موجب كمبود ولتاژ ، يا صفر شدن آن مي گردد .
2- جريانهاي ناشي از صاعقه با عبور از شبكه قدرت ، ولتاژهاي ضربه اي بزرگي را ايجاد
مي كنند كه عموماً باعث جرقه روي عايقهاً گشته و در نتيجه آن ، پديده هاي ديگري از قبيل اتصال كوتاه را بوجود مي آورند.
3- جريانهاي اعوجاج يافته ناشي از بارهاي هارمونيك بهنگام عبور امپدانس شبكه موجب اعوجاج شكل موج ولتاژ مي شوند. لذا ، ولتاژ اعوجاج يافته اي را براي ساير مشتركين درست مي كنند . بنابراين هر چند كه توجه نهائي ما معطوف به ولتاژ است ، بايستي پديده هاي موجود در جريان را هم نظر داشته باشيم تا مباني بسياري از مسائل كيفيت توان را بتوانيم درك نمائيم.
1-4-2) واژگان :
براي درك بهتر موضوعات اين پروژه در اينجا به تعريف واژه هاي هارمونيكها مي پردازيم .
Active filter – فيلترفعال :مجموعه اي ا ز ادوات الكترونيك قدرت كه براي حذف اعوجاج هارمونيكي بكار مي رود .
Current distortion –اعوجاج جريان : اعوجاج جريان در جريان ac خط .
Distortion –آعوجاج : هر تغييري از موج سينوسي براي يك كميت ac
Flicker - فليكر : تاثير زود گذري كه يك منبع روشنايي روي حس بينايي گذاشته و داراي اين مشخصات است كه توزيع طيفي با شدت روشنايي آن تغيير مي كند
Frequency response- پاسخ فركانسي : در حوزه كيفيت توان اين عبارت عموما به تغييرات امپدانس سيستم ( با يك ترانسد يو اندازه گيري ) بر حسب تابعي از فركانس اطلاق مي شود .
Fundamental (component) – مؤلفه اصلي : مؤلفه مرتبه اول ( 50 يا 60 هرتز)
Harmonic ( component) – هارمونيك (مؤلفه) : مؤلفه فركانسي بالاتر از مرتبه يك سري فوريه يك كميت دوره اي .
Harmonic content – محتواي هارمونيكي : كميتي كه با تفريق مؤلفه اصلي از كل مقدار آن كميت بدست مي آيد.
Harmonic distortion – اعوجاج هارمونيكي : اعوجاج دوره اي يك موج سينوسي : به تعاريف اعوجاج و كل اعوجاج هارمونيكي مراجعه شود.
Harmonic filter- فيلتر هارمونيك : فيلتر هارمونيك در شبكه قدرت عبارت است از دستگاهي كه براي حذف يك يا چند هارمونيك از شبكه بكار رود و اكثر اين فيلترها به صورت تركيبي از عناصر غيرفعال اندوكتانس، خازن و مقاومت مي باشند. تكنولوژي هاي جديد شامل فيلترهاي فعال مي باشد كه اغلب مي تواند احتياجات توان راكتيو را هم برآورده كند.
Harmonic number- عدد هارمونيكي : عدد صحيحي كه با تقسيم كردن فركانس هارمونيك به فركانس مؤلفه اصلي بدست مي آيد.
Harmonic resonance- تشديد هارمونيكي: شرايطي كه در آن سيستم قدرت در حوالي يكي از هارمونيك هاي اصلي كه توسط يك عنصر غيرخطي ايجاد شده ، شروع به رزونانس
مي كند و در نتيجه آن اعوجاج هارمونيكي توليد مي شود.
Isolation- عايقكاري : مجزا كردن يك قسمت از سيستم از تاثير نامطلوب ساير قسمت ها .
Linear load- بار خطي : يك دستگاه الكتريكي كه در حالت بهره برداري ماندگار همانند يك امپدانس ثابت عمل كند.
Nonlinear – بار غيرخطي : يك بار الكتريكي كه جريان ناپيوسته مي كشد يا آنكه امپدانس آن در مدت زمان ولتاژ اعمالي تغيير كند.
Triplen harmonics- هارمونيك هاي مضرب سه : واژه اي است كه اغلب به هارمونيك فرد مضرب سه اطلاق مي شود . اين اطلاق بعلت توجه مخصوصي است كه در اثر ظاهر شدن اين هارمونيك ها در توالي صفر بوجود مي آيد.
Voltage distortion- اعوجاج ولتاژ : اغتشاش در ولتاژ ac خط . به تعريف distortion رجوع شود.
Waveform distortion – اعوجاج شكل موج : تغيير در حالت مانا از يك موج سينوسي ايده آل با فركانس قدرت كه برحسب تغييرات محتواي طيفي آن اعوجاج شناسايي مي شود.
مطالب مشابه :
تهران
هاي خاص با استفاده از روشهاي عددي · تحليل عددي سازه هاي اجرايي براي مهندسين
شبیه سازی منابع هارمونیکی
بسياري از روشهاي عددي بهبود تلاش كنوني مهندسين براي برخورد با براي درك بهتر
روشهاي حفاري
البته بايد توجه داشت که اين نوع حفاري فقط براي در مقايسه با روشهاي مهندسين
بررسي مدلهاي مور-كلمب و دراگر پراگر در نرم افزارهاي PLAXIS & FLAC (پروژه درس پی پیشرفته)
ایجاد ارتقاء دانش فنی مهندسی ( عمران ) - وبلاگ گنجینه عمران(hfarahani48.ir)
روش طراحي قالبهاي فورج
در طول دهه گذشته از كامپيوترها به شكل گسترده اي براي عددي يا nc در مهندسين و
برچسب :
روشهاي عددي براي مهندسين