سيري در زندگي و آثار ايرج ميرزا / علي دهباشي

 سيري در زندگي و آثار ايرج ميرزا / علي دهباشي 
ايرج ميرزا، از آن آدم‌هاي دوست داشتني است كه فرق نمي‌كند در چه حال و روز و روزگاري باشي به محض آنكه سري به ديوانش مي‌زني، سرشار از اميد و لبخند مي‌شوي. چرا كه ايرج خود خوب آموخته است كه تنها چاره‌اي از پا درنيامدن در زمانه‌ي ناسازگار لبخند است و گاه حتي خنده بر بساطي كه بساطي نيست!
او كه در 0125 خورشيدي در شهر تبريز ديده به جهان گشود با شعر و سخن خود از جنبش آزادي‌خواه و تجدد دوست ايرانيان به دفاع برخاست و با تمام توان در ستايش خوبي و خير و مادر و كارگر گفت و سرود و با نگاهي انتقادي مناسبات اجتماعي زمانه را كاويد. زمانه اي كه هميشه با ايرج سر ناسازگاري داشت آن قدر كه زندگي شخصي او هم گاه اندوهبار مي‌نمود اما او آن زمان را با زبان طنز مورد پژوهشي شاعرانه قرار داد.
او دل به درياي مصيبت مي‌زد چرا كه خوب مي‌دانست، اين اسب چموش را نمي‌توان رام كرد و بايد:
رفيق اهل و سرا امن و باده نوشين بود
اگر بهشت شنيدي بساط دوشين بود
چه حال خوب و شب جمعه خوشي ديديم
چه بودي ارشب هر جمعه حال ما اين بود
بله، بايد همت كرد و داد ستاند از روزگار.
«سيري در زندگي و آثار ايرج ميرزا» كتابي است درباره‌ي جنبه‌هاي ادبي، تربيتي، اجتماعي و فرهنگي اين شاعر و سرآمد ايران‌زمين به قلم بزرگاني چون دكتر محمدجعفر محجوب، دكتر غلامحسين يوسفي، فريدون مشيري، رشيد ياسمي، وحيد دستگردي و پژپمان بختياري. كتابي كه از اوج طنز پرطراوت و شكوفاي فارسي مي‌گويد كه در بيداد و جور زمان همواره ستايشگر زيبايي و اميد و لبخند است.
«سيري در زندگي و آثار ايرج ميرزا» به كوشش «علي دهباشي» در 488 صفحه و با قيمت 14000 تومان  منتشر شده است.
سخن شيرين ايرج ميرزا را بخوانيم و با به خاطر سپردن آن براي دوستان يادگاري نيكو بريم.
                                                ******
ایرج میرزا
ایرج میرزا (زادهٔ ۱۲۹۱ه. ق. / ۱۸۷۴ در شهر تبریز - درگذشتهٔ ۱۳۰۳ خورشیدی/ ۱۹۲۴) ملقب به «جلال‌الممالک» و فخرالشعرا، شاعر ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود.
* زندگی:او فرزند صدرالشعرا غلام‌حسین میرزا قاجار و از طریق پدر بزرگش ملک ایرج بن فتحعلی شاه، نتیجه فتحعلی شاه قاجار بود. در فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز می‌دانست و خط را خوب می‌نوشت. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در نوزده‌سالگی هنگام ولیعهدی مظفر الدین میرزای قاجار لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی پرداخت که از میان آنان کار در وزارت فرهنگ (معارف آن‌زمان) بود.
شعر ایرج به خاطر طنز سنگین، و در برداشتن نکاتی که در عرف جامعه بعضاً غیراخلاقی تلقی می‌شود معروف است. سبک شعری او ساده و روان و دربرگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه‌ و رکیک است. شعر "داشت عباسقلی خان پسری..." از ایرج میرزا را نخستین شعر با ادبیات کودک در فارسی می‌دانند.[نیازمند منبع]
* افکار و اشعار:وی پس از مدتی سبک قدیم را که در آن توانا بود رها کرد و خود سبکی ویژه پدید آورد. درین سبک اندیشه‌های نو و مضامینی که گاه از ادبیات خارجی اقتباس شده و گاه مخلوق اندیشه شاعر است و نیز مسایل گوناگون اجتماعی و هزلیات و شوخیهای نیش دار و ریشخندها و تمثیلاتی که شاعر از غالب آنها نتایج اجتماعی را در نظر دارد بزبانی بسیار ساده و گاه نزدیک بزبان مخاطب و همراه با الفاظ جنسی بیان شده‌است.
ایرج منتقد اوضاع جامعه سنتی و مذهب‌زده زمان خویش بود و به مانند میرزاده عشقی موضع سختی در برابر حجاب و برخی از روحانیون داشته‌است. این موضع را می‌توان به راحتی در قطعه کاروانسرا مشاهده نمود. این شاعر همچنین غزل معروفی در هجو شیخ فضل الله نوری دارد.

در سردر کاروانسرایی  تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را  از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که وا شریعتا، خلق  روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد  تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق  می‌رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد و آن یکی خاک  یک پیچه ز گل بر او بریدند
ناموس به باد رفته‌ای را  با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست  رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی  چون شیر درنده می‌جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را  پاچین عفاف می دریدند
لبهای قشنگ خوشگلش را  مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر  در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته می‌شد  مردم همه می‌جهنمیدند
می گشت قیامت آشکارا  یکباره به صور می دمیدند
طیر از وکرات و وحش از جحر  انجم ز سپهرمی رمیدند
این است که پیش خالق و خلق  طلاب علوم رو سفیدند
با این علما هنوز مردم  از رونق ملک ناامیدند

* مرگ:ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزل اسعدالملوک هرمزی (همسر حاج هرمزخان مترجم دکتر میلسپو) واقع در خیابان ایران (عین‌الدوله)، پهلوی بازارچه سقاباشی درگذشت. آرامگاه ایرج میرزا در گورستان ظهیرالدوله در دربند بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران قرار دارد.

* آثار
دیوان اشعار
مثنوی های زهره و منوچهر (ناتمام)
مثنوی عارف نامه
ادبیات ایرج
ترجمه «رومئو و ژولیت»
* یادواره
بولواری در مشهد به نام ایرج میرزا نام‌گذاری شده‌بود که در سال ۱۳۸۸ به جلال آل احمد تغییر نام یافت. شهرداری مشهد با نصب تابلویی در این خیابان دلایل این تغییر نام را چنین ذکر کرد: «...ایرج میرزا دارای ادبیات مستهجن و پورنوگرافی بوده و لبه تیز اشعارش متوجه ارزش‌های دینی به خصوص نماز بوده و در جهت نازل کردن مقام روحانیت اقدام می‌کرده‌است...»
* منابع
تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او، تالیف دکتر محمدجعفر محجوب، چاپ چهارم از شرکت افست گلشن، به سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی.
معین، محمد، فرهنگ فارسی انتشارات امیرکبیر جلد پنج
از صبا تا نیما (جلد یکم)، یحیی آرین‌پور، تهران‌، انتشارات زوار، ۱۳۷۵.
داده‌های جعبهٔ زندگی‌نامه از: ایرج میرزا، فرانکفورت: نشر البرز، ۱۳۸۱/۲۰۰۲.
↑ ایرج میرزا، فرانکفورت: نشر البرز، ۱۳۸۱/۲۰۰۲.

اندرز و نصیحت
روزگار تو دگر گردد و کار تو دگر
 که ز روز بد تو بر تو شدم یاد آور
ای تو در دیده ی من ابهی من نور بصر
 همه اعضایت تغییر کند پا تا سر
 نه دگر مدح کند کس لب لعلت به شکر
نه دگر ماند قد تو به سرو کشمر
چشمت آن چشمست اما نبود چون عبهر
سینه ات سینه ی قلبست ولی کو مرمر ؟
 خار آهن نکند دفع هجوم از سنگر
 نه دگر کس به هوای تو ستد در معبر
که تو باز ایی و برخیزد و گیردت به بر
خادم و حاجب او عذر تو خواهد بر در
پیش کاین مو به رخت چون مور آرد لشکر
طفل باهوش نه خود رای بود نه خود سر
 آخر حال ببین ،‌ عاقبت کار نگر
 در هتل ها نتوان برد همه عمر به سر
این شرافت را از سلسله ی خویش مبر

 فکر آن باش که سال دگر ای شوخ پسر
و بسته به مویی است ز من رنجه مشو
 بر تو این موی بود اقرب من حبل ورید
 موی آنست که چون سرزند از عارض تو
 نه دگر وصف کند کس سر زلفت به عبیر
نه دگر باشد روی تو چو ماه نخشب
گوشت آن گوشست اما نبود همچو صدف
 طره ات طره پیشست ولی کو زنجبر ؟
همچو این مو که کند منع ورود از عشاق
نه دگر کس ز قفای تو فتد در کوچه
آنکه بر در بود امسال دو چشمش شب و روز
سال نو چون بهع در خانه ی او پای نهی
نه کم از موری در فکر زمستانت باش
من تو را طفلک باهوشی انگشاته ام
 گر جوانیست بس ، از خوشگذرانیست بس است
در کلوپ ها نتوان کرد همه وقت نشاط
تو به اصل و نسب از سلسله ی اشرافی

 

ماهنامه كانون ادبيات ايران
http://www.kanoonweb.com/index.php?option=com_medialibrary&task=view&catid=70&id=58&Itemid=102


مطالب مشابه :


ایرج میرزا

ادبیات هشتم - ایرج میرزا - کلبه ادبیات - ادبیات هزلیات: تخلص: جلال




مقاله ای درمورد ایرج میرزا

یک لیوان آب درسی !!! - مقاله ای درمورد ایرج میرزا - نظرات شما=به روز رسانی بهتر از تیم ما




ایرج میرزا - شاعر

آلفا - ایرج میرزا - شاعر - وبلاگ تخصصی مطالب و مقالات برق و الکترونیک - آلفا




ایرج میرزا شاعری جنجالی

ادبیات کهن پارسی - ایرج میرزا شاعری جنجالی - شعر و نثر کهن و معاصر ایران و جهان - ادبیات کهن




همه چیز در مورد ایرج میرزا

تاکسی - همه چیز در مورد ایرج میرزا - به همه جا سرک می کشیم!! زمینه فعالیت شاعر، سبک هزلیات




علّت محبوبیت شعر ایرج میرزا در میان مردم

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی) - علّت محبوبیت شعر ایرج میرزا در میان مردم - حقوقی - ادبی




ایرج میرزا

سبک: هزلیات توضیحی در مورد ایرج میرزا: ایرج میرزا در قالب های گوناگون شعر سروده و ارزشمند-




سيري در زندگي و آثار ايرج ميرزا / علي دهباشي

ایرج میرزا شده و گاه مخلوق اندیشه شاعر است و نیز مسایل گوناگون اجتماعی و هزلیات و




ایرج میرزا

حامیان رهبری - علمدار عشق - ایرج میرزا, یا علی گفتیم و عشق آغاز شد, این وبلاگ از تاریخ 1388/10/09 در




برچسب :