انشاء توصیف یکی از زیبایی های آفرینش

انشاء

موضوع : توصیف یکی از زیبایی های آفرینش

اعجاز دل آرا

شش شش انگار صدای لالایی می آید،مثل این که آب و باد دست به دست هم داده اند تا شن ها و ماسه های کنار دریا را خواب کنند.

انگار آب کاری با دوستش دارد وهی باز می گردد و با دوستش صحبت می کند و دوباره کمی شن ها را لالایی می گوید،ولی وقتی که نگاه می کنیم کسی را نمی بینیم وتنها خورشید است که در دور دست ها دیده می شود.

با خود می گویم ،آب چه دوست خوبی است که برای دیدن دوستش خورشید از دوست دیگرش یعنی باد سورتمه ای قرض می گیرد و سریع به نزد دوستش خورشید می رود و هر چه زودتر برمی گردد ،تا امانت دیگر دوستش را پس دهد.

در مسیر برگشت آب ،خورشید به امید دیدن دوباره دوستش به او می نگرد آب نیز در جواب نگاه صمیمانه دوستش به او چشمک می زند.

هنگام غروب که می رسد خورشید به آب می گوید:تو باید پیش من بمانی و دیگر برای لالایی کردن شن ها و ماسه ها نروی ،ولی آب می گوید او نیز دوست من است من به او قول داده ام ،ولی خورشید قبول نمی کند.

بالاخره خورشید چشمهایش را می بندد و با آب قهر می کند وکم کم می رود و آنجا را ترک می کند.

آب از این همه رفت و آمد خسته شده و سورتمه باد نیز خراب شده است.

باد برای تعمیر سورتمه اش به دوردست ها رفته ،شن ها نیز به خواب رفته بودند و آب تنهای تنها همان جا به خواب شیرینی فرو می رود.

نویسنده : سید علی اکبر کراماتی

انشاء توصیف یکی از زیبایی های آفرینش

مطالب مشابه :

انشاء توصیف یکی از زیبایی های آفرینش

فیلم انشا

بررسی درس« زنگ آفرینش » کتاب فارسی پایه ی هفتم

توصیف زیبایی های طبیعت با استفاده از حواس پنج گانه

درس هشتم شگفتی های آفرینش

سوالات انشا و نگارش سوم راهنمایی

شگفتی های آفرینش

فصل اول هفتم

انشای گروهی دانش آموزان پایه سوم راهنمایی