متن سخنرانی درباره عید مبعث

با سمه تعالی

قال رسول الله (ص):إِنَّمَا بُعِثْتُ‏ رَحْمَةً اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.[1]

روشن جهان ز نور جمال محمد است                 خرّم ز چشمه های کمال محمد است

ما دست کی زنیم به دامان دیگران                      تا دامن محمد و آل محمد است

یکی از هدف های مهم بعثت و بر انگیخته شدن رسول اکرم (ص) از سوی خداوند متعال، انسان سازی و اصلاح نفوس جامعه است.

به توفیق و تفضل الهی می خواهم درباره این هدف ارزشمند و متعالی آن حضرت، نکات و مطالب را به طور اختصار و اجمال تقدیم حضور شریفتان کنم؛ تا از این طریق آن حضرت را بهتر بشناسیم و از او الگوی علمی و عملی بگیریم.

اگر امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می فرماید:

و من خطبة له (ع) في أركان الدين ‏الإسلام‏ :« وَ اقْتَدُوا بِهَدْيِ‏ نَبِيِّكُمْ‏ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْيِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَن‏»[2]

یعنی: به پیامبر اقتدا کنید و از او الگو بگیرید. اگر قرآن کریم می فرماید: « لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ«[3]

یعنی: رسول الله(ص) الگوی شایسته و نمونه برای شما است.

پس همه ما در زندگی فردی و اجتماعی خودمان، در معاشرت ها، رفتار های خودمان باید از آن حضرت الگو بگیریم.

سؤال امشب این است که آن حضرت با چه روش و شیوه تربیتی جامعه و امت اسلامی را رهبری و هدایت کرد.

شما می دانید؛ قبل ازبعثت آن حضرت، جامعه اعراب دچار انحراف های اخلاقی و اعتقادی بسیاری شده بود. جامعه ایی متزلزل که در آن اخلاق و آداب اجتماعی هیچ وجود نداشت. خدا، به عنوان تنها مظهر ستایش و پرستش در جامعه جاهلی اعراب آن دوران مطرود و مهجور شده بود. بت پرستی جای یکتا پرستی را گرفته بود.

در حجاز و عربستان و منطقه بزرگ عربی آن دوران بیش از 25 بت بزرگ و کوچک مشرکین قریش توسط سران این ها پرستش می شد.به طور مثال؛ در شهر طایف بت لات بود. در بین مسیر مدینه و مکه بت منات بود. در خارج مدینه و مکه در بعضی قبایل عرب بت عزّی بود. در خود مسجد الحرام بت هبل پرستش می شد.یک بت شبیه به مرد در کوه صفا بود . و یک بت شبیه به زن در کوه مروه.

مردم جاهلی اعراب می آمدند و این بت های جامد را طواف می کردند گاهی هم نام فرزندان خودشان را عبد منات، عبدالعزّی می گذاشتند.و به بندگی این بت ها هم افتخار می کردند.

نوشته اند:

وقتی که اعمال حج آن ها تمام می شد؛ می آمدند در سرزمین منی دور هم می نشستند به هم فخر می فروختند؛ این که من چه دارم، تو چه داری؛ فلان شخصیت قبیله و طایفه از ماست.

این ها به حسب و نسب هم، به ثروت و اموال هم، به گذشته هم، به جنگ های هم، حتی به اوصاف زن های خودشان فخر می فروختند، به این صفات افتخار می کردند.

برای همین خداوند متعال در قرآن به این ها توصیه کرده؛ وقتی مناسک حج شما تمام می شود. « فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ» یعنی: در منی تنها خدا را یاد کنید. سرزمین منی که جای فخر فروشی، منیّت، غرور و تکبّر نیست.

منطقه بین النهرین، مهبط وحی و محل فرود بسیاری از پیامبران الهی است. محل نزول وحی که جای ترویج الحاد و کفر نیست. چون خدا، در آئین تمام شریعت ها و دین های وحیانی قبل از اسلام مانند مسیحیت و یهودیت پررنگ و اثرگذار نبوده؛ لذا جامعه جاهلی اعراب هم به واسطه نفوذ شیاطین، خدا را افیون ملت ها می دانستند؛ و پرستش یک خدای واحد، احد، بدون شریک را نشانه کفر و عقب ماندگی می دانستند.

یعنی تمام تعالیم و احکام این ها قبل از بعثت رسول اکرم(ص) بر اساس سنت بدون خدای لاشریک بود.

به طور مثال، در جامعه جاهلی اعراب، ده جور ازدواج وجود داشت. ازدواج های بی حدّ و حصر انجام می گرفت؛ ازدواج هایی بدون ملاک و مبنای عقلی و دینی.

این ها دخترشان را به فردی می دادند، و به جای گرفتن مهریه به نفع آن دختر؛ دختری را از طرف مقابل طلب می کردند. این وضعیت اخلاقی و اعتقادی مردم جاهلی عرب بود.

پیامبر ما در چنین شرایطی از سوی خدای متعال، در چهل سالگی به رسالت بر انگیخته شد.

عزیزان، اگر مبلّغی و رهبری شیوه کار و برنامه اصولی و مدوّن نداشته باشد؛ نمی تواند چنین جامعه منحرفی را تغییر دهد.

نمی تواند؛ یک جامعه جاهلی بدون حضور معنویت و رعایت حدود و قوانین الهی را اصلاح کند.

پیامبر ما پس از بعثت خود و حتی قبل از آن، با برنامه هایی روش مند و هدفمند جامعه جاهلی آن دوران را اصلاح کرد.  

خودش فرمود: « انى‏ بعثت‏ لأتمم‏ مكارم‏ الاخلاق»[4] یعنی : من مبعوث به رسالت شدم تا کرامت های اخلاق را تمام کنم. این که آن حضرت چگونه توانست، سطح کمال اخلاق را در چنین مردم جاهلی ارتقاء دهد، نکته بسیار مهمی است.

یکی از مهم ترین شیوه ها و روش های تربیتی آن حضرت، بیدار کردن وجدان های فطری مردم بود.

وجدان یعنی همان عقل انسان.

یکی از کارکردهای عقل این است که انسان را به خودش متوجه می کند. اسم این وجدان است.

شهید متفکر مرتضی مطهری در کتابش روی وجدان بحث می کند. تعبیر جالبی دارد، می فرماید: این وجدان شاید شاخه ایی از همان ندای فطری انسان باشد، که قرآن کریم نام آن را نفس لوّامه می گذارد.

یعنی یک خصوصیت بارز انسان در زندگی دنیا همین است که اگر او را به بعضی از امور مربوط به آخرت مانند مرگ، بهشت و جهنم و... ارجاع بدهی. به خودش می آید و متوجه می شود. چون انسان، موجودی با شعور و با اراده است. پس باید امور خودش را خودش مدیریت و تدبیر کند. بیان لطیف و دقیقی در قرآن کریم است؛ که می فرماید:« فَرَجَعُواإِلَیأَنفُسِهِمْ»[5] یعنی : پس به خويشتن خويش بازگشتند- به خود آمدند.

این یعنی همان وجدان.

شما می دانید؛ در قرآن کریم آمده؛ حضرت ابراهیم (ع) ، وقتی که بت ها را شکست؛ تبر را بر روی بت بزرگتر گذاشت. آمدند به آن حضرت گفتند: شکستن بت ها کار چه کسی بوده؟ حضرت فرمود: کار این بت بزرگ است؛ البته اگر بتواند. اینجا حضرت دروغ هم نگفت. همه گفتند: این بت که کاری از او بر نمی آید.

حضرت فرمود: بارک الله، پس اگر کاری از او بر نمی آید. چرا مقابل او خم می شوید و او را عبادت می کنید.

این تمثیل زیبای حضرت ابراهیم(ع) یعنی همان وجدان یابی. این روش همه پیامبران الهی در اصلاح مردم است.

آن هایی وجدان شان بیدار شده بود، به تعالیم ابراهیم (ع) ایمان آورده بودند،گفتند: ابراهیم(ع) راست می گوید. این حرف درستی است. او را تأیید کردند.

پس عزیزان،

وجدان بیدار فطری این است؛ که انسان در یک جایی با چند مرحله کار اشتباه با یک دلیل منطقی و درست، خودش به نتیجه عقلایی برسد و اشتباهش را جبران کند؛ نه این که اشتباه روی اشتباه انجام بدهد.

یعنی کسی که قتلی انجام می دهد، و دست به جنایتی می زند. بعد خودش برود اعتراف کند. این همان بیداری وجدان فطری است.

البته وجدان در هنگام انجام دادن گناه و اشتباه غالباً خاموش است. پس از تذکّر و یادآوری خود و دیگران بیدار می شود.

آن موقعی که گناه و اشتباهی از انسان سر زد، وقتی کار او انجام شد، پشیمان شود. توبه کند؛ به سوی خدا.دیگر سراغ آن عمل نرود. در این حالت وجدان فطری چنین کسی بیدار شده است.

پس وجدان منهای ایمان به خدا پاسخگوی انسان و مفید به حال او نیست.

چون ایمان به خدا، قبل از انجام دادن گناه، دست انسان را می گیرد. ولی وجدان خفته این گونه نیست.

این یعنی همان بیداری وجدان.

 شیوه پیامبر اکرم(ص) در تربیت مردم، همین بود.

برای همین یکی از القاب مهم آن حضرت، رحمه للعالمین است. رحمت رساندن به مردم یعنی بیدار کردن وجدان های خفته، و خدایی کردن آن.

این کار با ارزشی است. لذا خود پیامبر (ص) فرمودند: « إِنَّمَا بُعِثْتُ‏ رَحْمَةً»  من برای رحمت رساندن به مردم بر انگیخته شدم.

پروردگارا به حق محمد و آل محمد، وجدانی بیدار و متصل با ایمان با خدا به همه ما مرحمت بفرما.

و صلی الله علی محمد و آله و سلم.‏

 

 

 



[1]ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، 4جلد، علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق.

[2]نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص163

[3]سوره الأحزاب (33): آيه 21 

[4] إرشاد القلوب / ترجمه مسترحمى ؛ ج‏1 ؛ ص175

[5] سوره انبیاء آیه 64

 


مطالب مشابه :


دکلمه عید مبعث

بانک دانش - دکلمه عید مبعث - <<هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است>> - بانک دانش




مبعث

دانش اموزی - مبعث - مطالبی درباره دانش اموزان سالروز بعثت پیامبر اعظم(ص)منادی توحید و پیام




متن سخنرانی درباره عید مبعث

مسجد جامع چالوس - متن سخنرانی درباره عید مبعث - وبلاگ اطلاع رسانی مسجد جامع چالوس - مسجد جامع




مبعث

ادبیات فارسی - مبعث - وبلاگ گروه ادبیات فارسی مقطع راهنمایی درباره وبلاگ-BlogAbout




شعر مبعث حضرت رسول اکرم(ص)

درباره وب. هیئت شعر مبعث حضرت رسول اکرم(ص) ببین که قلب زمین شور دیگری دارد *** و در نگاه خودش




عید مبعث

صندقچه اسرار - عید مبعث - باآموزگار .بادانش آموز.درمدرسه - صندقچه درباره وب. من یک




شعر ترکی مبعث

اشعار مذهبی - شعر ترکی مبعث - بانک اشعار درباره ما. با سلام و




برچسب :