نقش دین در شعر نیما 2
معاد و مرگ
معاد (مصدر یا اسم مکان و زمان) بازگشتن بازگشت. بازگشتنگاه، را گویند و مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه بازگشت انسان است به حیات بعد از مرگ یعنی اینکه تصور چنین است که انسان پس از مرگ مجددا زنده شده و در روزی که آن را معاد نامند مورد حسابرسی و حسابدهی قرار میگیرد، نیما در شعر نامه واژه معاد را به طرز ماهرانهای بکار گرفته و میگوید:
من که دورم ز تو چنان که ز تن جان مهجور در هوای معاد
از این جهت گفتیم ماهرانه که نیما با ایجاد ایهام توسط کلمه معاد توانسته است دو معنی برای این بیت از شعر خلق کند یکی اینکه بگوییم شاعر نظرش این است همچنان که جان شوق برگشتن به تن را دارد من نیز شوق آمدن به نزد تو(ای دوست) دارم و دیگر اینکه منظور شاعر این است که من از دوری روی تو (ای دوست) چنان در رنج و عذابم که روح جدا گشته از تن گرفتار عذاب قیامت است البته لازم است بدانیم که «معاد یکی از اصول جهان بینی اسلام(است) که از ارکان ایمان و اعتقادی دین اسلام است، اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است ایمان به عالم آخرت شرط مسلمانی است، یعنی اگر کسی این ایمان را از دست بدهد و انکار کند از زمره مسلمانان خارج است، پیامبران الهی بدون استثناء پس از اصل توحید، مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکر کردهاند و ایمان به آن را از مردم خواستهاند، همین اصل است که در اصطلاح متکلمان اسلامی به نام «اصل معاد» معروف شده است»[20] که در این روز «به حساب اعمال انسان رسیدگی میشود و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و منعم میشوند به نعم جاودانی (الهی)، و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود برسند و معذب شوند به عذاب جاودانی(الهی)، و یکی از مسایل مهم که از دیر زمان توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفته است همان مسئله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان کلا معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده ویکی از اساسی ترین مسایل مذهبی به حساب میآورند، متکلمان که بحث تحقیق آنها خارج از حدود مذاهب وشرایع نیست نیز مثبت معاد و زندگی بعد از مرگاند به طور کلی در مسأله معاد سه نظر و فرض اظهار شده دارند.
الف- دهریان و لامذهبان و یا بیخدایان که منکر زندگی پس از مرگ هستند و گویند انسان بعد از تلاشی بدن محو و نابود میشود وآنچه باقی میماند اجزا و موادی است که تبدیل به اشیاء موجودات دیگر میشود.
ب- کسانی که قائل به معاد و بازگشت نفوس و ارواحند و معاد جسمانی را منکر و مردود میدانند.
پ- صاحبان ادیان(الهی) که قائل به معادجسمانی بوده و گویند همانطور که خدای متعال در بدو امر انسان را آفریده است با همین بدن مجدداً میآفریند و ثواب و عقاب و کیفر و پاداش عاید به همین بدن مادی میشود. فلاسفه مسأله معاد جسمانی را مورد بررسی قرار داده و با اشکالاتی برخورد کردهاند که از جمله اصل مسلم نزد آنهاست که «المعدوم لایعاد» یعنی آنچه معدوم میشود قابل اعاده و بازگشت نیست از این جهت باتوجه به تسلیم به دلایل عقلی متوسل به راههای حل دیگری شدهاند متشرعان و عدهای از متکلمان گویند خدا قادر است همانطور که در ابتدا بندگان را آفریده است مجدداً بیافریند. فلاسفه مسأله را از نظر فلسفی مورد توجه قرار داده و هر یک نظر خاصی اظهار کردهاند بعضی قائل به معاد روحانی شدهاند و بعضی قائل به تناسخ شدهاند.»[21]
نیما نیز مرگ را نیستی و نابودی نمیداند بلکه مردن را سفر از عالم دنیا به عالم آخرت یا به تعبیری سفر از عالم خاک به عالم افلاک میداند. او دنیا و آخرت را مانند دو بام و منزل تصویر میکند و انسان را به مرغی تشبیه میکند که از این بام برخاسته تا بر بام دیگر فرود آید چنانکه در شعری تحت عنوان «نه او نمرده است» میگوید:
دو سال از نبود غم انگیز او گذشت
روی مزار او
دوبار برگهای خزان ریخته شد
نه او نمرده، از نهانخانۀ وجود
برپای خاسته است
پرید از برابر زندان
(تشبیه دنیا به زندان در مبحث دنیا گذشته)
مرغ شکسته پر که همه رنج و جوش بود
تا روی بام دیگر آید زنو فرود
نیما در شعر میرداماد (اگرچه این شعر حکایت است) به مسأله تلقین اشاره دارد که از مستحبات دین اسلام است او میگوید:
میرداماد، شنید ستم من
که چو بگزید بن خاک وطن
برسرش آمد و از وی پرسید
ملک قبر که«من ربک من»
در مفاتیح از علامه مجلسی نقل شده که تلقین را بدین نحو بگویند: «..یا فلان بن فلان اذا اتاک الملکان المقربان رسولین من عند الله تبارک و تعالی و سئلاک عن ربک و عن نبیک...»
علاوه بر این نیما در شعرهایش از واژگانی چون:لحد، کفن،... به عنوان مشبهبه استفاده میکند که ما به علت پرهیز از اطناب کلام از ذکر و توضیح آنها صرف نظر کردیم.
جهنم و عذاب و دوزخ
بر سر منبر خود واعظ ده خلق را مسأله میآموخت
صحبت آمد زجهنم به میان که چه آتشها خواهد افروخت
تن بدکار چه ها میبیند آن که عقبی به دنیا بفروخت
(از شعر آتش جهنم)
نیما در این «حکایت» که قسمتی از آن آورده شده است اشاره به چگونگی تبلیغ غالب روحانیان در کشور ایران دارد لذا با مهارت خاصی توصیف آتش و جهنم و عذاب آن در آخرت را از زبان روحانی و واعظ ده نقل میکند وی در مصراع آخر قسمتی که ما در این جا ذکر کردیم دانسته یا ندانسته آیۀ 39 از سورۀ نازعات را ترجمه کرده است خداوند میفرمایند: «آنکس که از امر خدا سرکشی کرد و یاغی شد «و آثرالحیوه الدنیا» دنیا را بر آخرت و عقبی برگزید و ترجیح داد» در مورد دوزخ و عذابی که آن جا به اهلش داده میشود آیات 6،30،19،55و 25 به ترتیب از سورههای ملک و الحاقه و حج وعنکبوت و نباء و سایر آیات مربوطه اشاره و مراجعه کرد .
دوزخ به صریح آیات الهی و روایات معصومین جایگاهی است که کافران و تبهکاران و گنهکاران، در جهان آخرت، به سخت ترین و دردناک ترین وجه در آن شکنجه میبینند و عذاب میکشند البته این عذاب و شکنجه نتیجۀ اعمال آنهاست چنانکه از حضرت محمد(ص) نقل شده که فرمودند: «روز قیامت مردم با نیتهای خود مبعوث میشوند»[22]
و از جمله آیاتی که دورخ را جای کافران معرفی میکند آیۀ 10 از سورۀ تغابن است که میفرمایند: «و الذین کفروا و کذبوا بایاتنا اولئک اصحاب النار خالدین فیها و بئس المصیر»یعنی آنان که کفر ورزیدند و کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنها اهل آتش دوزخاند و در آن جاودان و مخلدند و آنجا بسیار بد منزلگاهی است (برای اهلش)
در دیوان نیما هم ابیات زیادی یافت میشود که واژگانی چون «جهنم»، «عذاب» و «دوزخ» در آنها به کار گرفته شده است و همان بار معنایی دینی و مذهبی خود را دارند برای نمونه به مثالهای زیر توجه فرمایید:
«همچو دودی که تن از آتش سرخ دوزخ به در انداخته بگریخته است»
(از شعر مانلی)
تن به خاک اندرم و دیده بر آب هر یکی زاین دو ز یک سو به عذاب
(همان)
به چه ره رفتم و از بهر چه ام بود عذاب
(همان)
در آن مکان زآتش تجلیل یافته اکنون به یک جهنم تبدیل یافته
(از شعر ققنوس)
غرقهای بس به درون قلعۀ آب که کند دست و پا ز بیم عذاب
(از شعر قلعۀ سقریم بند تمثیل)
بهشت و سلسبیل
سلسبیل که نام چشمهای است در بهشت واژهایست که در طول تاریخ ادبیات منظوم و شعر شاعران پارسی گوی حضور قابل توجهی داشته است نیما نیز در این میان بینصیب نمانده و از این واژه برای بیان مقاصد خویش سود جسته و میگوید:
تشنه بر آب چون به خواهش یافت سلسبیل از نبود روی نتافت
(از شعر قلعۀ سقریم)
اما «بهشت»: این کلمه در لقت به معنی بهترین ، صفت و موصوف محذوف است مثلا خانه بهشت: بهترین خانه، باغ بهشت: بهترین باغ، و قس علی هذا،
در تداول جایگاه ابدی بندگان شایسته خداوند، معادل این کلمه در قرآن کریم بسیار است از جمله آنها جنه (که در فارسی به صورت جنت نوشته میشود) است که این کلمه بیش از صد بار به صورت های سه گانه (مفرد،جمع و تثنیه) ذکر شده و به صفات (عدن، قرارگاه دائمی و (خلد) باغی که به انواع درختان و گلها مشتمل باشد یا کامل ترین باغ و (خلد) جاوید و (نعیم) انواع (نعمت ها) و کامرانی ها و ... و (تجری من تحتها الانهار) جایی که جویبارها از کنار باغاتش بگذرند، حور العین و غلمان صفا بخش آن باشند، وصف آن فرموده، و آن را پاداش عمل صالح و تقوی و خدا ترسی و تسلیم قرار داده است.
مرحوم شیخ صدوق (ره) در کتاب «اعتقادات» خود که مبین عقاید شیعه است در این باره چنین میگوید: اعتقاد ما درباره بهشت این است که آن سرای جاودان و جایگاه سلامت است، مرگ و پیری و بیماری و رنج و آفت و زوال در آن راه ندارد، غم و اندوه و نیاز و درویشی در آنجا نباشد، بی نیازی واقعی و خوشبختی حقیقی وطن اصلی در آنجا است سرای شرف و بزرگواری است که ساکنین آن را خستگی و ملال دست ندهد، هر آنچه بخواهد و دل آنها بدان میل کند و دیدگان از آن لذت ببرد در آنجا فراهم بود و در آنجا جاویدان باشند خانهای است که ساکن آن خانه در جوار حضرت پروردگار و دوستان و اولیا و قربان درگاهش، زندگی میکند بهشتیان که در نهایت خوشی و کامرانی روزگار میگذرانند نوع کامرانی آنها متفات است. آن که در عبادت پروردگار همت والایی داشته و شوق لقای خداوند متعال انگیزۀ بندگی او بوده، وی به نعمت تقدیس و تسبیح و تمجید و تمحید و تکبیر ذات اقدسش متنعم باشد، و آنکه به منظور راه یافتن به بهشت برین و به لقای حور عین، خدای را عبادت نموده باشد به انواع خوردنی ها و نوشیدنی ها و آمیزش با مهرویان و به خدمت گرفتن نو باوگان بهره مند گردد»[23]
نیما در ابیات زیادی از این واژه بهرمند گردیده و معانیی چون زیبایی، راحتی، سرزنده و شادابی، نیکی و ... را از این واژه قصد میکند برای مثال به ابیات زیر توجه فرمایید:
گفتم اینت بهشت راه نگر سوی صبح از شب سیاه نگر
چون تو کردی بهشتی این آمد دل بدین گرمیت قرین آمد
آمد از پیش روی من پیدا سرو نه، ماه نه، بهشت خدا
تندکاری مکن که زشت است این نرمی آموز شو، بهشت است این
ابری آسوده اوفتاد به گشت شد بهشتی ز مه، کرانه دشت
این فراخیگه بهشت نشان می برد راه بر ولایت جان
(از شعر قلعه سقریم بند رفتن آن پیرمرد به دنبال آن مرد)
چون مایه غم است به چشمش غراب و زشت عنوان او حکایت غم، رهزن بهشت
(از شعر غراب)
مدح علی(ع)
در میان رجال دینی مذهبی نیز نیما عشق و علاقۀ خود را صریحاً نسبت به علی(ع) ابراز میدارد و آشکار میسازد از جمله اشعاری که در مدح او سروده است، شعری است که در روز غدیر سروده است و حال تقدیم حضورتان میشود:
گفتی ثنای شاه ولایت نکردهام بیرون ز هر ستایش و حد و ثنا علی است
چونش ثنا کنم که ثنا کردۀ خداست هر چند چون غلات نگویم که خدا علی است
شاهان بسی به حوصله دارند مرتبت لیکن چون نیک درنگری پادشاه علی است
گربگذری ز مرتبۀ کبریای حق بر صدر دور زود گذر کبریا علی است
بسیار حکمها به خطامان رود ولی در حق آنکه [حکم] رود بی خطاب علی است
گر[بیخودم و گر] به خود، اینم ثناش بس در هر مقام بر لبم آوای یا علی است
نیما امیرالمومنین را با صفتهای عابد و معبود و محمود میستاید و وی را مقصود آفرینش میداند که خود بر گرفته از بعضی روایات است چنانکه گفته است:
محمود، علی، عابد و معبود علی است وزجملۀ آفریده مقصود علی است
گفتنی که علی که بود؟ فاشت گویم بودی به میان نبود، ور بود علی است
منابع
*- پندهای معصومین(ع)، آیت الله حائری مهدی، انتشارات هجرت قم، چاپ سوم 1374
*- المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، عبدالباقی محمد فواد، انتشارات اسماعیلیان 1364
*- دریای جان، ریتر هلموت، ترجمه زر یاب خویی عباس و مهر آفاق بایبوردی، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ دوم 1377
*- دیوان کامل خواجوی کرمانی، به کوشش قانعی سعید، انتشارات بهزاد، چاپ اول 1374
*- کلیات مفاتیح ا لجنان، قمی شیخ عباس، چهارم، کتابفروشی اسلامیه،1367
*- کیمیای سعادت، غزالی محمد، ترجمه حسین خدیوجم، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم 1364
*- دیوان غزلیات سعدی شیرازی، به کوشش خطیب رهبر، خلیل، انتشارات مهتاب، چاپ دهم 1377
*- تفسیر نوین شریعتی محمد تقی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم 1374
*- پرتو عرفان(شرح کلیات شمس)، کی منش، عباس، چاپ اوّل، انتشارات سعدی 1366
*- عراقی نامه، طبیبیان، سید خمید، چاپ اوّل، انتشارات روزنه1374
*- نهج البلاغه،ترجمه دشتی محمد، انتشارات پرهیزکار، چاپ اول 1379
*- قرآن، ترجمها لهی قمشه ای مهدی، انتشارات صالحی و امیرکبیر چاپ اول 1366
*- رساله توضیح المسائل، موسوی الخمینی روح الله، انتشارات امیری، چاپ اول 1366
*- آیین بلاغت (شرح مختصر المعانی امین شیرازی احمد، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم 1373
*- تنسیم، آیت الله جوادی آملی، نشر اسرا، چاپ اول 1378
*- فرهنگ مطهر، زکریایی محمد علی، نشر آذریون، چاپ اول 1378
*- شناخت اسلام، کافی حسن، انتشارات میقات، چاپ اول 1370
*- مجموعه شعرهای نیما یوشیج، میرهادی سیده مینا، انتشارات اشاره، چاپ اول 1376
*- رباعیات باباطاهر، الهی قمشهای مهدی، انتشارات کتابفروشی فخر رازی
*- معارف ومعاریف، حسینی دشتی، مصطفی، چاپ دوم1376
*- نظریه ادبی نیما، ثروت منصور، انتشارات پایا، چاپ اول 1377
[1]- پندهای معصومین ص 36 حدیث شمارۀ 116
[2]- همان کتاب ص 85 حدیث 37
[3]- همان کتاب ص 48 حدیث شمارۀ 255
[4]- همان کتاب ص 55 حدیث شمارۀ 342
[5]- همان کتاب ص 34 حدیث شمارۀ 87
[6]- نهج البلاغه حکمت 64 ص 637
[7]- پندهای معصومین ص 64 حدیث شمارۀ 473
[8]- کیمیای سعادت ج 1 ص 76
[9]- دیوان ص 368 غزل 17
[10]- دریای جان ص 66 و 67
[11]- دیوان ص 387 پاورقی
*نسخه کتاب «میدهد» بود، اما به نظرم درست نیست(نگارنده)
[12]- توضیح المسائل حضرت امام خمینی(ره) مسأله 965
[13]- آیه 35 سورۀ زمر
[14]- از شعر سریویلی
[15]- از شعر افسانه
[16]- از شعر نامه
[17]- آیۀ 39 سورۀ حجر
[18]- آیۀ 119 سورۀ نساء
[19]- تسنیم ج 1 ص 529-528
[20]- فرهنگ مطهر ص 740
[21]- معارف و معاریف ج 9 ص 451-450
[22]- شناخت اسلام ص 136 حدیث شمارۀ 67
پندهای معصومین ص 44 حدیث شمارۀ 212
[23]- معارف و معاریف- ج 3 ص 297
مطالب مشابه :
شعری از مثنوی معنوی مولوی درباره شناخت جهان آفرینش(ای بسا کس رفته تا شام و عراق)
انسان زمانی که به مرحله ای از کمال و رشد میرسد، سئوالات اساسی در مورد شعر و ادب و در جهان
شعر و شاعری
وزندگی انسان در جهان آخرت را توضیح داده که در آخر یکی از شعر هایم در مورد فیزیک
واشکافی بررسی های خیام شناسی
از سویی مفاهیم اساسی در شعر او در نه تنها در مورد خیام، بلکه در مورد در طبع جهان
نقش دین در شعر نیما 2
نقش دین در شعر معاد نامند مورد حسابرسی و گنهکاران، در جهان آخرت، به سخت ترین
شعری از اسرارنامه عطار نیشابوری در مورد بی ارزش بودن زندگی این جهان در فقدان معنویت( جهانی سر درین ر
شعری از اسرارنامه عطار نیشابوری در مورد بی ارزش بودن زندگی این جهان در که در شعر
واقعیات شگفتانگیز در مورد قرآن، ملائك، دنيا، آخرت، مرگ، بهشت، جهنم، پيغمبر،
، جادوگر، قرن، دیوید کاپرفیلد، استاد شجریان، جن، ارواح و اشباح، جهان در مورد قرآن
رابطه انسان با آخرت
از جمله سنّتهاى الهى در مورد انسان که قضاء توجه انسان به جهان آخرت و رابطه مثبت شعر هاي
برچسب :
شعر در مورد جهان آخرت