270- شکرخند (2) : «شتر»
شکرخند (2) : «شتر»
فراخوان شعر طنز - خواهشمندم همه دوستان همراهی فرمایند...
هرچه منتظر موندم دوستان در «شکرخند»(1) سوژه پیشنهاد بدن ، خبری نشد ، سودمندترین جونور جهان رو پیشنهاد میدم که هم درباره ش آیه ی قرآنی داریم و هم شعر و نثر بسیار...
باز هم تکرار می کنم ؛ قراره اینجا فقط شوخی و خنده باشه به طنز شعرکوتاه - طرح-دوبیتی-ترانه-رباعی-غزل-آزاد ... فقط کوتاه - فقط طنز
بدون دشنام-ناسزا-توهین-بی ادبی-بی آبرویی و مانند این!
وباز هم از همه دوستان خواهشمندم اگر در «شکرخند»پیشین رنجشی پیش اومد ، به بزرگی و گنجایش بالای خود ، ببخشند.
ببینیم چه می کنید.
**************************************************************
شتر در خواب بیند پنبه دانه/ گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
رفیق ماه و سالها در بیابون .... نمی آرن تو را اندر خیابون .... بجای تو سوار بنز گردند .... بکن یک لحظه آن رخ را نمایون .... میدونی نرخ تو امسال به چنده ..... گمونم صدو بیست و شیش ، البته میلیون
من را نه نشان ز گاو و خر هست ..... نه از خر و گاو بی ثمر هست .... کوته نظری خیال من نیست .... تنها خر و گاو را ثمر هست
چرا كويند شترديدي نديدي/زبهر جاهلي انرا نديدي
شتر با بار مردم اوكجا رفت /زتفريح وشنا او به سونا رفت
مردم منتظر اشتر بيايد /خار صحرا رو او هم بخواهد
ما زدريا امده دريا رويم /با شترها مست وشيدا ميرويم
شتر در خواب بیند پنبه دانه
و می سازد برایش آشیانه
کنار دست یک مرغ هوس باز
نشسته سر نهاده روی شانه
هههه
شب تولد بانو در این جهان خری
الاغ ها همگی زنده باد می گفتند
ههههه
...
چه گناهی کرده ست
نازنینا... شترت؟
بار کردی همه ی دنیا را؟
با همه این احوال
پند من را بشنو
شترت را
بپا!
روزگاریست عجیب
میبرندش با بار!
بار دنیایت هیچ
شتر از دوری تو میمیرد!
مینا
شترهه نمد مالی میکرد..خره حمالی میکرد...هرکسی کاری میکرد....دل جونیشو فدای تو میکرد...///مجید
هر خرى جاى من بود دل مى باخت
به مژگان بلند و عشوه ى شتريت
بهزاد ( همين حالا عاشقانه هاى بى ادب )
یک بوسه بده از لبت ای لب شتری!
کم کن تو از این عشوه خرک های کری
من عاشق آن قووووز چو کوهان توام
جانانه! بگو ! تو آدمی یا شتری؟
شراره/ ساعت 3 جمعه 3 مرداد/ در اعتراض به رد کردن پیشنهاد"بوسه"
Nasrin Nasrini
شتره به مكتب نميرفت /وقتي ميرفت با ناز ميرفت
لب شتر را تو بوسيدي اي دوست /ايا از ان خيري ديدي اي دوست
با شتر دوكوهان ميرويم /ما شيراز واصفهان ميرويم
یک عمر دویدی و دویدی بدبخت!
هی پول شمردی و چپاندی در تخت
تا آمدی از خانه برون ،دیدی مرگ
درهیبت یک شتر که خوابیده سخت،
کار از کار گذشت و تو نفهمیدی هیچ
یک عمر به بیراهه زدی ای بدبخت!
شراره/ 3:10 جمعه 3 مرداد
شراره عاشقتمممم...
Sharare Azar
مرجان جونم عشق منی بزن توو خط شتتتتتتتتتر .... سواری
شترسواری که دولا دولا نمیشه
هههههههههههههههههه
فكر كرديم شتر امده بار برد /نكو اجل معلق امده مارا برد
هي جمع كرديم ندانسته در خانه /نكو خانه نبود بلكم ويرانه
شتر خوابيد بر در خانه ي ما /تا برد مارا قربانكاه
بندازد اين شتر مارا درقبر /بسوزاند دلمان را سخت سخت ...
لبت نازک/ لبت قیطون/ شتر مغموم/ سیلیکون رو بزن/ دو کوهانه شود/ شتر مشعوف...
3:35 مرجان با کمال اعتماد به نفس...
"اون شب که بارون اومد
بارون لب بوم اومد
رفتم لبش ببوسم
نازک بود و خون اومد"
رفت و سیلیکون و زد
شب تا سحر بوسیدم
دیگه خونم نیومد..(شتر کاملا مستتره.. )
مرجان/4:42
بى هوا قصد سفر کردى,در شبى آروم
گفتم از جنازه ام رد شو,اى غزل بانو
آخ سرم , کتفم , سينه ام , زانوم
و تو مثل شتر , رد شدى از روم
بهزاد ( همين حالا , تعارف اومد نيومد داره )
این شتر بیچاره چقد سوت و کوره ... دس برسونین بچه ها
شتر هم خواب می بیند برادر / که دارد مثل تو «م» مثل مادر/ شکر خندیست اینجا بی تعارف / شتر را می برند با بار از در ... ناجی . الانه
چه سعادتمندی
ای نظر کرده اولاد نبی
سوژه شعر شدی
دررسایت همه شعری دارند
آفرین بر تو شتر
دوش دیدم شتری نازکنان
چهره بر اهل جهان کرده عیان
گرد او مرد و زن وپیر وجوان
قر بده با سروپا سینه وران
فهام ///
الا فهام يار مهربانم
گل تبريزى شيرين زبانم
اگر چه لطف تو بر من تمام است
ولى در اين زمان يوزى حرام است
نمى دانى مگر در انقراض است
سخن کوته که اين قصه دراز است
که من جوانم و از بيم جانم
اجازه مى دهى , شتر بمانم
بهزاد ( همين حالا )
فهام//
سیلیکون همان ژل تزریقی
بر لبان داف های عزیزی
ما که ندیدیم و نیاید به کار
اصلن لب شتری میخوایم چه کار؟
فهام//
فهام/
ای کیوت مثال ماهی قرمز
لب شتری پیشکشت
تو مرسدس بنز..
گیر دادین به لب شتری ها ...
تو چرا از مردن می ترسی ...؟
من خودم آن شتر ام
که دم خانه ی تو میخوابم .
علی نیکفر - 01:20
ارج و قربی را که در ایران ما دارد شتر
در زمین وآسمان دیگر کجا دارد شتر؟
گر شتر داری برو هر کار می خواهی بکن
ای مسلمان معجزی مشکل گشا دارد شتر
شعرازهادی خرسندی ...ترسیدم ادامه شعروبذارم
شما با همه دوستان شوخی میکنی... یه طنار که نباید فقط شوخی کنه باید تحمل شوخی داشته باشه... تعجب میکنم...
چه میشه ها؟ شترجان دست بر دار
بیا و هی بخور جان دست بردار
همیشه خورده ای تا ته به فرقم
چه میشه هه آجر جان دست بر دار
دوش در محفل ما
لب شتری ها جمع بود .
و شتر را خواندند
او از شدت این همه لب
به ستوه آمد و گفت :
ایول به خودم که ارجینالم
علی نیکفر - الان
الاغی گفته که زنجیرم آخر
به پای اشترانی پیرم آخر
و این هم نقل قول این الاغه
شتر جان لب ندی میمیرم آخر
Mohammadi Nezhad فهام جون بيا کجا رفتى
در شام غریب ، اتفاق افتادم
در پاییز نامرد به باغ افتادم
من یک شتر خوشکل و زیبا بودم
از بخت بد خودم الاغ افتادم
این پست شکر خند به پیشنهاد من بود.. مجتبا استاد اجراش کرد.. سر فصل هاش هم مشخصه.. خانم مینا در مورد اشعار جدی ما کیفیت و کمیتش نظر نمیدن.. اصلن شعرهای ما رو قابل خوندن نمیدونن.. اینجا ما طناز حرفه ای نستیم که خیلی به کیفیت بپردازیم... ولی...
شتر کیفی شدی اما ولی این کیف از من نیست
چه لب های کلفتی داری اما حیف از من نیست
یکی نیست اینجا در بخش های موزون رباعی دوبیتی تک بیتی غزل نمیدونم هرچی شعر جنگ بدهیم
تنهایی نمی چشپه رفقا
نشنیدی اشتر؟
نشنیدی که: شتر گاو پلنگ؟!
باز این زرافه
چه جسارتها کرد
و چه گردنکش بود!
آن دو دیگر خُردند!
تو بیا
حق خود را بستان
و بگو
دست از گردن تو بردارد!
پای در کفش بزرگان نکند...
مینا
Haroon Behyar
نباید مثل سیب کال باشیم
و یا هم موش توی قال باشیم
به جان مادران تان عزیزان
بزارید لحظه ای خوشحال باشیم
دوستان به عنوان کوچکترين فرد جمع خواهش مى کنم با همديگه کارى نداشته باشين مخصوصا اگه جنبه تون کمه , اينجا مبصر نداره و همه حق دارن شعر بذارن و تعداد لايک ها کيفيت رو مشخص مى کنه و اگر چيزى مورد پسندتون نيست مى تونيد به راحتى از کنارش عبور کنيد , لطفا در نبود استاد آبرو دارى کنيد اين کارا برازنده ما نيست , باز هم ميگم به عنوان کوچکترين فرد گروه اين حرفا رو مى زنم و جانب کسى رو هم نمى گيرم .
دمت گرم و سرت خوش باد بهزاد...
بنازم این همه خوش خلق و خو را
و ترکه گفت اصلن باید او را
در این آشفته بازاری خدایی
یکی باید بگیرد اروجلو را
ندارد چاره ی جز یک.بغل غم
و دیوانه شده بدبخت کم کم
شده دکتر کپی_ پست حاضر
ددم دم دم ، ددم دم دم ، درم دم
هارون بهیار ...تو عزیزدلمی ....
فدای این قیافه ت ، خاک پایت
تو هستی آفرینش را یه آیت
نگو که من عزیز قبلت ستم
نگو فرزاد میمیرم برایت
شتر خندی شترخندی ، ستاره
شتر اینجا عزیزم چی بکاره
کلفتی لبانت را ببوسم
بگو اینحا چه می خواهی دوباره
ای جان شتر بیا حذر کن
یک لحظه به چشم ما نظرکن
بین رفقا ببین چه کردی
از کینه خود بیا گذر کن
با هر کلمه ای که به شخص خاصی میگویید بار گناهان مرا زیاد میکنید
دوستان من از کسی ناراحت نیستم..
یعنی چیزی ندیدم که ناراحت بشم
جز ادب و احترام چیزی نبود..اون دوتا کامنت هم شانسی پشت سرهم افتاده بود ..به همدیگه ارتباط نداشت....
روحیه من با طنز جور نیست
جمعتون رو هم بیخودی به هم زدم..
عذر میخوام از همتون،مخصوصا از برخی دوستان که باور کنید نمی دونم تو اون دنیا چی جوابشو بدم از اینکه از حرفم دوستان نسبت بهش برداشت بد کردن
کسی که بخواهد برود.. حرفهایش، بهانه است..میرود
خلاصه از همتون عذرخواهی میکنم
بی خیال ادامه بدین فردا استاد میاد میبینه از من ناراحت میشه...
ادامه بحث منو ناراحت میکنه...
من از اول شتر بودم عزیزان
ز خردسالی شتر بودم عزیزان
تمام طنز من بار شتر بود
که آن را هم غمی آمد زخود برد
فهام من از اول یک شتر بود
دلیلش، کل افعالم شتر بود
.
شتر را صبر باشد کار و پیشه
به صحرا و بیابان یا به بیشه
دلش دریاست گرچه خشک و بی آب
و نازک - عکس لبهایش - چو شیشه
کسی که دولا دولا بر شتر شد
بیفتد از فراز و اصل و ریشه
اگر دل رارهین کینه داری
شتر از تو به است گرچه سریشه
نباید خار بر دست رفیقی
زنی تا برکنی او را ز ریشه
خوراک اشتران خار است یاران
نپردازید صحرا را به تیشه
شکرخندست اینجا ای رفیقان
بخندید و بخندانید همیشه
م.رها
چهارم امرداد 93 - ساعت 4:45
.
دوستان شکرخند شکرسُرای خوبم.
قرار بر این بود که اینجا ، بدور از فضای نقادانه ، فقط درباره ی سوژه شعر کوتاه طنز بگیم و مهم هم نبود از خودمون باشه یا نه..
در شکرخند 1 دیدیم که دوستان توان درجاسرایی (بداهه گویی) بالایی دارند و بیش از 150 کامنت پرخنده ، آمار و نشان بسیار خوب و امیدبخشی بود.
اینجا هم (شکرخند 2) دوستان بسیار خوب و شادی بخش تلاش کردند و جناب «شتر»عذیظ رو از همه سو دیدند و زبانزدهای بسیاری رو باآفرینی فرمودند.
ولی آنچه از دست در رفت (!!!) همان صفت برجسته ی جناب «شتر» یعنی صبر و شکیبایی ست که باید ما شاعران گنجایش بیشتری داشته و پاسخ دوستان رو -حتا اگه نامحترمانه باشه- با متانت و خویشتنداری و احترام و رفاقت فراوان بدهیم..
این روزها کم اندوه و غصه داریم ؛ که باز خودمون برای خودمون بازتولید هم بکنیم.
دوستان از هم دلخور ، روی ماه همدیگه رو ببوسند و ........ آشتی..
دمتووووووووووووووووووووووووووووووون
گرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم.
.
فرزاد جان.
اتفاقن همه ی این دوستان دلخورشده از هم ، از بهترین و نزدیکترین رفقای من هستند ؛ مث خودت.
و هیچکدوم شون اهل کینه و خودخواهی اینجور صفات نیستند ، گرچه زیر بار زندگی ، همه شون نازک نارنجی شده ن!!!
وگرنه هریک ، یلی هستند در میدان رفاقت.
باید سوءتفاهم ها رو کم کرد نه به آتش نیم برخاسته ، هیمه نهاد...
اگه زود زود مراسم روبوسی رو راه نندازن ، خودم پوست یکی یکی شون رو می کنم و بار شتر می کنم
زنده باشی که اینهمه بزرگواری و عزیزدل مائی استاد...
استاد من که اساسا نه سر پياز بودم نه ته پياز , اما اگر دوستان دلخور کوتاهى کنن حاضرم براى خدمت به آرمان هاى گروه وظيفه خطير روبوسى رو داوطلبانه و به صورت انتحارى به جان بخرم , بهزاد ( همين حالا در حال مسخره بازى )
پس به سلامتی همه شما بزرگان یه کللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییی بلند ....تامن برسم سرکارودفتر بهزاد خدابخواد روبوسی و شیرینی خورون داریما
آره فرزاد جان , حالا بذار جمع دلخوران بيان يه آشتى کنون درست درمون مى گيريم ,
//من از این که باعث کدورت بین دوستان شدم عذر خواهی میکنم//
.
چند روزي بعد تو
بانو، مرا غمها گرفت
شعر گفتم، گريه کردم
بي تو اين دنيا گرفت
يکدفعه وارد به محرابي شدم
خنده کردم، خنده هاي ديگران باما گرفت
دوستانم جرعه اي مهمانمان کردند ولي
با نبودت اين دلم را ياد تو، غوغا گرفت
باز يادت آمد و اين درد را تازه که کرد
ناله هاي مرغ شب،هرشب مرا، بالا گرفت
اخم هايت را رها کن، اندکي با ما بخند
داغ بر دستم زنم، اندوه تو از پا گرفت
.
.
محمدي نژاد- فهام:/
93/5/4
5:50
همه ى دوستان مخصوصا از نوع دلخورش ///
اين فهام است آمده با صد شتر شعر و غزل ؟
کام ما از دوستى ها مزه ى حلوا گرفت
بهزاد ( همين حالا آشتى کنون )
.
جرعه های شعر «اشتر» نوش جانت ای رفیق
پیک ها سنگین و شد و مستی ما بالا گرفت !!!
استاد ///
از هواى غزلش پيداست حال عاشقى
گشت اخلاقش سگى و پاچه ما را گرفت
بهزاد ( همين حالا خواندن جعبه سياه فهام )
رو كم كني شتر ...
ديدم آرونا بار بر پشت و صدا غره در راه مي رفت و من را كوشكي مي ديد ... برفتم پيش پايش ايستادم ... چشم در چشمش بگفتم من هم ، به پشت و هم به دل بار دارم ... از شعرم كه پيداست جلو كار و پشتكار دارم ... لبهاي شتري ، اعصاب سگي ، صداي خركي دارم ... تو گر دو سه روزي بي آب وعلف تاب داري با كمي چربي ... من اما يك ماه بي آب و غذا تاب دارم ببين ... كمر باريك و چه پهنا شكم دارم ... ( آرونا : قويترين شتر گله ... كوشك : بچه شتر وكوچكترين ...)
پاريزى رو کم کن ///
روم به ديوار است رفيق
رويى ندارم کم کنى
چون شتر در نزد شيرم
خواهشا درکم کنى
بهزاد ( همين حالا رفت تو دل شير )
نيش ... خند ... ميزني بعدها با تو هم كار دارم ...
سر بنهم پا نکشم
مجتبا خوش آمدی بابا کجا بودی رفیق
دیشب اینجا شور و حالی داشت اما بی منت
من که گفتم هی به اینها در نبو-
- دت دوباره جنگ شان بالا گرفت
دوش در محفل ما
لب شتری ها جمع بود .
شتر را خواندند
شیخ پرسید :
تو شتری یا که این
لب شتری ها شتر اند؟
شتر نیم نگاهی به خودش کرد و گفت :
یا حضرت شیخ ، من جد اندر جد شترم
اینها همه چینی اند و من
لطف خدا بکر و ارجینالم ..
علی نیکفر
استاد نبی زاده گرامی ، من از کنگون رفتم نوراباد سازو نغاره اوردم اینهمه راه په کو این دلخورا؟خوب بگوبیان همگی باهم یه رقص دستمال بازی لری بریم..شترو هم اگه صلاح دیدین ببند بریم شکرخند 3
.
نورآباد ممسنی؟
وااااااااااااااو
این رقص دستمال لری رو خراااااااااااااااااااب پایه م فرزاد جان.
قهروها هم نیومدن ، خودم و خودت؛ با هرکی پایه ست
بله استاد اینهمه راهو رفتم از اونجا سازونغاره اوردم تنهایی دارم میرقصم...........چاکرتم استاد
گلی به مولا منکه خرابتم
شنیدم وطن را شتر شد گرام / نوشتم دو من ،حاصلش یک درام/ چو شیخ از حکایت خبردار شد / نمودی نگهداریش را حرام / که وقتی منم ، این چه رندی بود / شتر را بود بیشتر احترام ... ناجی _ الانه
.
شتر
در خواب،
پنبه دانه را من خوردم
م.رها
همی حالا
.
فرزاااااااااااد
دمت جیزززززززززززززززززززززز
با اینهمه خستگی راه دیگه حالی به آدم می مونه واسه رقص و پایکوبی؟!
ما لریم دیگه استاد مثل شتر خستگی حالیمون نی پای دستمال بازی وچوب بازی که باشه یه هفته پایه ایم
به دنبال شتر هر دم دویدم ...... سراب دیدم شترها را ندیدم .... به نومیدی میخواستم وا بگردم .... نغاره بر سر جهاز دیدم .... شنیدم بار اون قند وشکر شد .... برای سومیش یک ایده چیدم .... اگر لطفی کنی با این نغاره ..... به درد این جوان ها من رسیدم .... جوانها گشته اند بی یار و یاور ..... ببخشید پا پتی بین حرف دویدم .... میدونم قافیم قدری خرابه ..... دهید با سومی شادی نویدم
.
شتر دیدی ندیدی
کهن قصه ی شام ما بوده است !!
م.رها
12 و نیم نیمروز شنبه 4 امرداد93
این شتر از پشت / شبیه من است / کینه توز / چون سوارز شیلیایی ... ناجی _ الانه
قهر و آشتی بلد نیستم ولی نورآباد میام این دستمال بازی ام پایه م . فقط بگین نو آباد هواش چطوره؟
در این گرمای بالاتر ز پنجا(ه)
شتر گر بودی افتادی تو از پا
الا ای دوستان سردسیری
کمی سرما دهید مردیم زگرما
شراره / در حال ذوب شدن از گرما / همین حالا
شراره دوست بزرگوار قدمت روتخم چشامون ....میذاریمت فریزر یخ بزنی!!!!!
شراره ///
شرارى و آذر همه آتشى
تو خود جنگلى را به آتش کشى
چگونه تو نالى ز گرماى رشت ؟
به روى سرم اسفناج سبز گشت
شتر آمد و اسفناج را بخورد
ز افکار مسموم مغزم بمرد
بهزاد ( همين حالا چپاندن شتر در شعر على رغم ميل باطنى شتر )
شتر دردت به جونم
شترسی تو میخونم
شتر برگردتوبازدوباره
شکرخندبی توکه لطفی نداره
...........
بدون مخاطب ..... شترمنم که چهارده روزتوگرمای کنگون وپالایشگاه جون میکنم چهارده روزاستراحتو که میرم خونه گوشم تودست عیال مربوطه و بارمیبرم
شیر وشتر وشراب اینجاست
یک جشن بزرگ گوکه برپاست
یاران بشوند همه مهیا
دعوا به سر لحاف ملاست
.
به باغ ما درآ شراره جان
گیلاس ها سرخند
آلبالوها سبز
میان سبز و سرخ میوه ها
سفیدی دل تو خالی است..
(دنبال شتر نگردین.. سرما خورده رفته زیر لحاف!!!)
دیروز پس از ناهار ، لحاف رو دولا روم انداختم ، خوابیدم
جای همه تون سبزززززززززززززززززززززززززززززززز(کنگ - نِخسِرگ)
بیچاره شتر چه عذابی میکشه!
باید اسفناج بلمبونه و
زیر لحاف ملا بمونه
_ پیف _( زیر لحافش بو میده )
آخه بدبخت دوباره شده پنهون
توو شعر بهزاد و مجتبا جون
داره می ناله از بس که با زور
چپوندینش همون جاهای ناجور
شراره/ در حالت دلسوزی عمیق برای شتر
همین حالو
الاغی به شترگفت
حسدمی برم من تورا
توگر بارمی بری ونواله خوری
شمارندت به واحد هرنفری
من بیچاره هم باربرم
دراخربگویندتو نره خری.........همین الان سرپرست کارگاه به واسطه تحمل کارطاقت فرسا و وب گردی به من گفت که نره خری!!!!!
استاد ///
الا استاد ما اى يار کنگى
با موهاى بلند,چشماى رنگى
ما هم يه تارف شابدولعظيمى
مى گفتى توى شعر به اين قشنگى
دل ما هم مث دل شراره
سفيد و روشنه,کينه نداره
خدايى صحبت باغ و گيلاس نيست
دل عاشق که چار فصلش بهاره
بهزاد ( همين حالا گلايه هاى شترى )
فرزاد ///
فرزاد جون اومدى بنزين بياور
بنزين با اکتان پائين بياور
بسوزان کينه هامان را سراپا
نداشتى با شتر از چين بياور
بهزاد ( همين حالا سفارش سوغاتى )
.
الا بهزاد ای دلدار جانی
تو در چشم منی گر خود بدانی
شتر را دولا دولا شو پیاده
کنار ما نشین تا می توانی
خدایی باغ گیلاسم فدایت
تو در قلب منی ؛ باید بمانی
تعارف را در اینجا «شاندیزی»
چونان شابدولعظیمان میزبانی
بگویندت نمی آیی به خانه
و تو باید بگویی مرسیانی!!
ولی من کنگی ام ؛ ساده ، دهاتی
تو در اینجا نه تنها میهمانی
که من میهمان بوَم مهر تو را دوست
از این کارها بکن تا می توانی.
.
استاد ///
الا استاد , قربان صفايت
که ذى قيمت بود قدر و بهايت
حالا که اين جوره پس اومدم من
واسه افطار....چى بگيرم برايت ؟
بهزاد ( همين حالا گرفتن تعارف روى هوا به رسم دروازه بانى )
.
برا افطار هرشب سوپ داریم
و کتلت های داغ و توپ داریم
کمی سبزی و شیر و نان و خرما
و مهمان عزیزی چون تو با ما
شتر سر می برم گر تو بیایی
وگر باخود بیاری دوستان باصفایی
سه ساعت مانده تا افطار مشهد
(ساعت 17)
Sharare Azar
شتر در خواب بیند پنبه دانه
بهزاد از حسودی شده دیوانه
دوباره زد توو کار خودشیرینی
هنوز که نه به باره نه به داره
شراره/ همین حالا بعد از دیدن دل و قلوه هایی که در غیاب من رد و بدل شده
با عرض معذرت بخاطر "دیوانه"
بهزاد جان صرفا بخاطر قافیه بود وگرنه شما عاقل ترین و عزیزترینی
شتر جان خوش رکاب ای نازنینم ** بشین تا من به روی تو نشینم ** از اینجا تا به مشهد خیلی راهه ** یه دوست با مهربانی چشم براهه
اشتری از پشت در فریاد زد / من خرم اصلاً مرا ول کن دادا / آخرش بر سفره ات ران من است / این تن من مانده در حول و ولا ... ناجی _ الساعه پشت در مهمانی افطاری
در حجاز گویا تغافل میکنند ** ران اشتر را تناول میکنند ** گو نباشد تا که در حول وولا ** اشتر زیبای پر ناز وادا Naji Gharibizad
بیامحیط مجازی زهم بیاسائیم ** که در محیط حقیقی عذاب بسیارست///از این شادم شتر را خاک کردیم ** تمام کینه اش را پاک کردیم ** به گرد هم هم اکنون دوستانند **چه گلهایی که از یک بوستانند
استاد ///
نه خرما نه شتر نه شير خواهم
نه سوپ و کتلت و موسيرخواهم
درسته بينى ام کج باشد استاد
نه آن مرغم که من انجير خواهم
شوم مهمان آن لطف و صفاتان
سه ساعت وقت هم باشد فراوان
تو مهمانم نما بر نان و ريحان
که سويت پر کشد جانم ز تهران
بهزاد ( همين حالا کم اووردن پيش صفاى استاد و قابل توجه شراره خانم )
.
گویند چو سنگ او بزرگ و سنگین باشد
آن را تو بدان نخواهدش کوفت به کس
من لاف شتر زدم که دانی تو رفیق
از جنس تو ام هنوز ؛ خاشاکم و خس
آن چیز که در سفره بوَد نیفزاییمش
برکت بدهد خدا الان ؛ نه دی و نه سپس!
***************************
سه ساعت تا به افطار دوست طی شد ** برادر تعارفت چون شهر ری شد ** شتر مارا به مشهد تا رساند ** اثر زین ماه جانا کی بماند . //جناب استادمجتبا نبی زاده
برادر جان من تو ساده لوحی بهزاد؟
شترول کردی وچسپیدی به استاد؟...
عزیزاستادبفهمه راه افتاده ای تو
رفته حرم بسط ودعا برا برگشتن تو
.
دو ساعت مانده تا افطار باقی
فدای دست ساغر ، جان ساقی
شتر گرچه نیاید تا به مشهد
بوَد پرواز دل هم کار شاقی؟!!
********* عقربه های ساعت هم انگار روزه اند !!!!
شراره ///
شراره عذر خواهى لازم نبود
و خودشيرينى هم نيازم نبود
گفتى مرا که دانايم و عزيز
توضيح واضحات بود اين دو چيز !
بهزاد ( همين حالا اعتماد به سقف )
.
به پایان آوریم این قصه را باز
«شکرخند»ی دگر سازیم از آغاز
«شترخند» قشنگی داشتیم ما
گل خنده به لبها کاشتیم ما
در این پایان به فردوسی نهم رو
که گفتا «مجتبا این گفته را گو» :
زشیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده ست کار
که تخت کیانی کند آرزو؟
تفو بر تو ای چرخ گردون...تفو!
پاینده و شادکام باشید دوستان جاااااااااااااااااااااان
مطالب مشابه :
269- شکرخند (1) : «قند»
شرکت پارتیان مهندسی عمران-سازه-تحقیقات و مثل خر کله قند فهام:/ مجتبا نبی
اولین دانشنامه نرم افزار ایران softgozar.com
کلیه حقوق این سایت متعلق به شرکت مهندسی فناوری هوشمند اطلاعات فهام می
270- شکرخند (2) : «شتر»
شرکت مهندسی اين فهام است آمده با صد شتر شعر و غزل
272- شکرخند (4) : «گوشی»
شرکت مهندسی ساختمان « پی آمود پارتیان » در این پست معرفی شده ایم : http://partian.blogfa.com/post/91
سیستم اندازهگیری هوشمند (AMI) چیست؟
مقالات و مطالب وتصاویر مربوط به مهندسی برق (فهام) " توسط تارنمای مهندسی برق قدرت شرکت
قدر زبالههایتان را بدانید
مهندسی محیط گفتوگویی داشتهایم با مهندس حمیدرضا فهام، مدیرعامل شرکت پیشگامان صنعت و
شنیده ای از آکنتور
نگاهی به گزارشات 9 ماهه شرکت های گروه (ر ) رایانه و فنی مهندسی .
برچسب :
شرکت مهندسی فهام