تاريخچه بيمارستان در ايران

بیمارستان جندیشاپور، کهنترین بیمارستان ایرانی


ایران . بیمارستان جندیشاپور، کهنترین بیمارستان ایرانی است که اطلاعاتی از آن در دست است . دربارة تاریخ تأسیس و بنیانگذار و مدرسة پزشکی معروف آن ، اظهار نظر قطعی دشوار است ، ولی روایت فردوسی (ج 7، ص 252) دربارة به دار آویختن مانی در برابر بیمارستان جندیشاپور، نشان می دهد که لااقل در روزگار شاعر، بر اساس روایت رایج ، مسلّم بوده که این بیمارستان در زمان شاپور دوم (309 یا310ـ379 میلادی ) وجود داشته است (قس دینوری ، ص 47). این بیمارستان و مدرسة آن در روزگار خسرو انوشیروان (531 ـ 579 میلادی )، به یاری سریانیان نسطوری بسرعت وسعت و شهرت یافت و به اوج شکوه خود رسید (اقبال آشتیانی ، بخش 1، ص 216؛ دانلپ ، ص 219؛ قس کریستن سن ، ص 445؛ الگود، ص 46ـ47). پس از ورود اسلام به خوزستان (بلاذری ، ص 370 به بعد)، مدرسه و بیمارستان آن آسیبی ندید (نصر، ص 396). چنین می نماید که مسلمانان نیز با این شهر و بیمارستان آن بیگانه نبوده اند، زیرا دیرزمانی نمی گذشت که حارث بن کلده ، دانش آموختة جندیشاپور (ابن ابی اصیبعه ، چاپ بیروت ، ج 2، ص 13)، به دعوت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم ، یکی از یاران ایشان را در عربستان مداوا کرد (ابن جلجل ، ص 54؛ قس الگود، همانجا؛ نسیمی ، ص 823، که از عربهای دیگری نیز که در جندیشاپور دانش آموخته بودند، یاد کرده اند). این بیمارستان که پس از سقوط دولت ساسانی از پشتیبانی مالی و معنوی حکومت مرکزی محروم مانده بود، فقط به همت پزشکان و استادان و ایرانیان آن ناحیه توانست حدود سه قرن پس از آن هم بپاید و به مهمترین حلقة اتصال فرهنگ نوپای اسلامی با تمدن ایرانی ، هندی و یونانی بدل گردد و نخستین پایگاه پزشکی در تمدن اسلامی باشد. اگرچه از ارتباط پزشکان بیمارستان و مدرسة جندیشاپور با دربار خلافت اموی نیز سخن رفته است (عیسی ، ص 63)، ولی ارتباط رسمی این بیمارستان با مرکز خلافت اسلامی به روزگار منصور عباسی که جورجیس بن بختیشوع ، پزشک و رئیس بیمارستان جندیشاپور، را برای مداوای خویش به بغداد خواند، آغاز شد (قفطی ، ص 158ـ 159). از آن پس پزشکان جندیشاپور، خاصه پزشکان بلندپایة خاندان بختیشوع ، بتدریج به بغداد رفتند و با پشتیبانی خلفا و وزیران و اقبال مردم روبرو شدند ( رجوع کنید به جاحظ ، ص 145). اهمیت بیمارستان جندیشاپور را همچنین از آنجا می توان دریافت که جندیشاپور را «شهر بقراط » می خواندند (براون ، ص 23). از تاریخ برچیده شدن بیمارستان جندیشاپور اطلاعی در دست نیست ، ولی چنین می نماید که فعالیت آن دست کم تا درگذشت شاپوربن سهل (255)، واپسین رئیس این بیمارستان که نامش را یاد کرده اند (ابن ندیم ، ص 355)، ادامه داشته است .

سازمان اداری و علمی بیمارستانهای ایران در دورة اسلامی که از جندیشاپور نشئت گرفت و به جهان اسلام انتقال یافت ، از برجسته ترین نمونه های مؤسسات عمومی در شرق اسلامی و بویژه ایران به شمار می رود. با آنکه غالباً افراد غیر حرفه ای نظارت عالیه بر بیمارستانها را بر عهده داشتند، «ساعور» (قفطی ، ص 397) یا «متولی » بیمارستان و در واقع مدیر داخلی آن همواره پزشک بود و بر سایر پزشکان ریاست داشت . بیمارستانهای بزرگ به دو بخش اصلی تقسیم می شدند: بخش بیماران سرپایی و بخش بیماران بستری . بیماران سرپایی پس از معاینة پزشک برای گرفتن دارو به داروخانة بیمارستان می رفتند (ابن ابی اصیبعه ، چاپ قاهره ، ج 2، ص 243)، اما هر بیماری که به تشخیص پزشک می بایست بستری می شد،

به بخش ویژة بیماری خود انتقال می یافت . این بخشها،از جمله بخش بیماریهای داخلی ، شکسته بندی ، جراحی و چشم پزشکی ( رجوع کنید بههمان ، ج 1، ص 254،310)، هر یک به تناسب اهمیت بیماری و شمار بیماران ، چند پزشک و خدمتگزار داشت و عده ای کارگزار نیز با عناوین گوناگون مانند «وکیل »، «ناظر»، «خزانه دار» و «دربان » در بیمارستانها خدمت می کردند (ابن جوزی ، ج 7، ص 112). غیر از اینها اشخاصی نیز بر اموال موقوفه و مصرف آن نظارت می کردند (ابن ابی اصیبعه ، چاپ بیروت ، ج 2، ص 203).

بیمارستانها غالباً از طریق موقوفات فراوانی که بیشتر از سوی مؤسسان آنها وقف می شد یا اموالی که امیران و وزیران و ثروتمندان می بخشیدند یا در وصیت نامة خویش سهمی برای آنها مقرر می کردند، اداره می شد. حقوق پزشکان و کارمندان و هزینة درمان و دارو و بستری شدن بیماران و تغذیة آنان نیز به همین شیوه تأمین می گردید. بیمارستان که معمولاً در پاکیزه ترین و پرآبترین نقاط شهر بنا می شد، غیر از بخشهای متعدد درمانی ، بخشی نیز برای اقامت پزشکان و دانشجویان داشت (برای مثال رجوع کنید به رشیدالدین فضل الله ، 1356 ش ، ص 224، 234). اقامت پزشکان در کنار بیمارستان یکی از پدیده های مهم در تاریخ بیمارستانهاست . بیمارستان ، گذشته از وظیفة درمانی ، عمده ترین مرکز آموزش پزشکی نیز به شمار می رفت ( رجوع کنید به پزشکی * ) و پزشکی نظری با پزشکی تجربی و عملی رابطة نزدیک داشت . جز بیمارستانهای معروف و بزرگ ، همة مدارسِ دارای اوقاف تا روزگار اخیر بیمارستانی هم داشته اند و پزشکانی به طور موظف در آن به مداوای بیماران و آموزش دانشجویان مشغول بوده اند (نفیسی ، ص 19). از پدیده های جالب دیگر، درمانگاههای سیار یا «محمول » بود که بویژه در ایام جنگ یا شیوع بیماری ، خدمات بسیاری ارائه می داد. اینگونه بیمارستانها و متعلقات آنها اعم از پزشک ، پرستار، داروخانه ، آلات و ادوات پزشکی و جراحی و حتی لباس برای بیماران ، بر روی چهارپایان حمل می شد (عمادالدین کاتب ، ص 124). این بیمارستانهای سیار حتی به زندانها هم سرکشی می کردند و گاهی به فرمان یکی از امیران ، این بیمارستانها را برای درمان همة طبقات مردم ، اعم از مسلمان یا غیرمسلمان ، به نقاط دوردست می فرستادند (نفیسی ، ص 21).

تأسیس بیمارستان در ایران پس از اسلام امری شایع بود، با اینهمه آگاهی ما از نخستین بیمارستانهای این دوران اندک و تعیین تاریخ تأسیس آنها دشوار است . زیرا اینگونه مؤسسات احتمالاً در آغاز کوچک و کم اهمیت بوده اند و سپس گسترش و اعتبار یافته اند. چنانکه بیمارستان مشهوری را ـ که رازی چندگاهی ریاست آن را بر عهده داشت ـ به استناد آثار و قراین تاریخی و جغرافیایی ، می توان بازمانده از روزگار پیش از اسلام شمرد (کریمان ، ج 2، ص 362)، اما نمی توان تاریخی تعیین کرد. در زرنگِ (زرنجِ) سیستان نیز بیمارستانی بود که عمروبن لیث صفاری بازاری در کنار آن ساخت و قسمتی از درآمد آن را وقف بیمارستان کرد (اصطخری ، ص 241). به نظر می رسد که این دو از کهنترین بیمارستانهای ایران پس از اسلام بوده اند (نجم آبادی ، ج 2، ص 768). پس از آن می توان از بیمارستان عضدی شیراز یاد کرد که به دست عضدالدولة دیلمی پی افکنده شد. در همان روزگار، در اصفهان نیز بیمارستان معتبری وجود داشت که ابن مندویة اصفهانی ، از پزشکان معروف سدة چهارم ، در آن طبابت می کرد (ابن ابی اصیبعه ، چاپ قاهره ، ج 2، ص 21ـ22) که شاید از آثار روزگار آل بویه بوده باشد (نجم آبادی ، همانجا).

در همین ایام ، در تِرْمِذ بیمارستانی با اوقاف مخصوص ، به همت ابوالحسن محمدبن حسن بنا شد (ابن حوقل ، ص 454ـ 455). در فیروزآباد فارس هم بیمارستان معتبری وجود داشته که ابن بلخی (ص 139) از آن یاد کرده است .

در سدة پنجم نیز بیمارستانهای بسیاری در شهرهای ایران دایر بوده که از برخی از آنها آگاهیهایی در دست است . ابوسعید نیشابوری معروف به خرگوشی (متوفی 407)، از فقیهان و زاهدان این دوره ، بیمارستانی در نیشابور ساخت (اِسنوی ، ج 1، ص 228ـ 229) که شاید همان بیمارستانی باشد که خطیب سمرقندی در 409 به هنگام ورود به نیشابور در باغ آن سکنی گزید (صریفینی ، ص 214).

خواجه نظام الملک نیز بیمارستانی بزرگ در نیشابور ساخت (سُبکی ، ج 4، ص 314) که گفته اند روزی هزار دینار در آنجا ـ از محل صدقات ـ هزینه می شد (عیسی ، ص 268، به نقل از ابن مُلَقِّن ). همچنین در خوارزم بیمارستانی بوده که ابن بطوطه در 733 آن را دیده و از پزشک آن موسوم به صهیونی یاد کرده است (ص 366). در مرو نیز بیمارستانی بوده که عیسی بن ماسه در آنجا طبابت می کرده است (ابن بیطار، ج 2، ص 15).

در سدة هفتم در شیراز، پایتخت اتابکان فارس ، چند بیمارستان بزرگ و معتبر به دستور دو تن از وزیران این خاندان بنا شد. امیر مقرب الدین مسعود و امیر فخرالدین ابوبکر، وزیران ابوبکربن سعد، هر یک در آن شهر بیمارستانی ساختند و اوقافی بر آن مقرر داشتند (زرکوب شیرازی ، ص 59ـ60). بیمارستان مظفری شیراز نیز در همین روزگار ساخته شد و علامه قطب الدین شیرازی ، طبیب و فیلسوف مشهور، ده سال در آنجا به مداوای بیماران مشغول بود (فسائی ، ج 2، ص 1148ـ1149). در همین ایام ، بیمارستان بزرگ صاحبی در یزد به نام خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان بنا گردید و شمس الدین محمد، برای تأمین مخارج پزشکان و بیماران ، محلّی را تعیین و بخشی از یک روستا را وقف آنجا کرد (جعفری ، ص 111ـ113). همچنین از بیمارستانی در کرمان یاد شده که قُتلُغ تَرکان خاتون ، ملکة معروف قراختایی کرمان و همسر قطب الدین محمد، ساخته بود (نفیسی ، ص 18). ولی بزرگترین بیمارستان ایران در سده های هفتم و هشتم را رشیدالدین فضل الله همدانی ، وزیر غازان خان ، بنا کرد. بیمارستانی که وی در تبریز، در ربع رشیدی ، ساخت شامل بخشهای متعدد درمانی ، داروخانه ، مسکن پزشکان و کارمندان بود و در وقفنامه ای که برای آن نوشت ، مقرر کرد که پزشک بیمارستان در همانجا به آموزش پزشکی هم مشغول شود (ص 180ـ183). این بیمارستان از جمله بیمارستانهایی بود که رشیدالدین فضل الله از فرزند خویش جلال الدین در آسیای صغیر خواست که پانصد من از داروهای مختلف برای آنها بفرستد (همو، 1358 ش ، ص 92؛ قس براون ، ص 105). رشیدالدین در این بیمارستان ، گروهی پزشک ماهر از همة کشورهای اسلامی گردآورد و برای هر یک از آنها دانشجویانی به دستیاری برگزید (همو، 1356 ش ، ص 224). مسکن پزشکان در محلة صالحیه نزدیک بیمارستان واقع بود (همان ، ص 180). جزئیات موقوفات بیمارستان تبریز در وقف نامة ربع رشیدی مضبوط است . رشیدالدین همچنین بیمارستان اتابکی شیراز را که در حال فروپاشی بود، دوباره دایرساخت و محمود بن الیاس شیرازی پزشک را به نظارت آنجا گمارد و نیز بیمارستان همدان را دوباره به فعالیت واداشت (الگود، ص 312).

به رغم این کوششهای گسترده ، به نظر می رسد که از آن پس اندک اندک اوضاع بیمارستانها سیر نزولی کرده است . با آنکه تیمور فرمان داده بود که باید در همة شهرهای قلمرو او لااقل یک بیمارستان دایر باشد (تیمور گورکان ، ص 368،370)، این مؤسسات رو به ویرانی نهاده بود، چندانکه در روزگار صفویان نیز این وضع ادامه داشت و به گفتة رافائل دومانس اگر چه در هر شهر بزرگ یک یا دو بیمارستان دایر بود، مردم از آنها رویگردان بودند و حتی آنها را «دارالمرگ » می خواندند (الگود، ص 398). کشمکشهای سیاسی و نظامی داخلی و خارجی در اواخر صفویان که تا روزگار قاجار به طول انجامید، یکسره باعث ویرانی بیمارستانهای ایران و به یغما رفتن موقوفات وسیع و گرانبهای آنها شد. فقط از روزگار فتحعلی شاه قاجار به بعد بیمارستانهای انگشت شماری در گوشه و کنار به همان سبک قدیم پدید آمد که البته هیچگاه از نظر سازمان اداری و درمانی با بیمارستانهای بزرگ و معتبر سده های پیشین قابل مقایسه نبود.



غیر از بیمارستانی که فتحعلی شاه در تهران بنا کرد و بعدها به هنگام احداث خیابان بوذرجمهری ویران شد (نفیسی ، ص 3)، در روزگار ناصرالدین شاه نیز حاج میرزا حسین خان مشیرالدوله ، سپهسالار اعظم ، در وقف نامة ساختمان مدرسة ناصری که سپس به سپهسالار معروف شد، قسمتی از ساختمان را به بیمارستان اختصاص داد (همان ، ص 19). از آن پس تا تأسیس نخستین بیمارستان ایرانی به سبک جدید در تهران ، اطلاعی از برپایی بیمارستان در ایران ، جز بیمارستانهای میسیونری و خارجی ، در دست نیست .

بیمارستانهای نوین . در همان روزگاری که بیمارستانهای ایرانی رو به ویرانی و نابودی نهاده بود، برخی از دولتهای اروپایی که در پی گسترش نفوذ خود در سواحل خلیج فارس و اقیانوس هند بودند، به طور مستقیم یا به وسیلة شرکتهای بازرگانی و خدماتی هیئتهای مذهبی وابسته به خود، در شهرها و سواحل ایران بیمارستانهایی پی افکندند. تأسیس این بیمارستانها را، گرچه در آغاز کوچک بودند و از سوی ساکنان محلی با استقبال چندانی روبرو نشدند، باید سرآغاز ورود طب اروپایی به ایران دانست . آشکار است که مدیریت این مراکز درمانی در دست پدیدآورندگان آنها بود و غالباً هزینه های آنها را نیز همانها تأمین می کردند. نخستین بیمارستان میسیونری در ایران را قبل از اشغال جزیرة هرمز به وسیلة نیروهای مشترک ایرانی ـ انگلیسی در 1032/1622، پرتغالیها در آن جزیره ساختند. این بیمارستان که میسری کوردیا نام داشت و زیر نظر راهبان فرقة آوگوستین اداره می شد، خدمات خیریه و عام المنفعة بسیار انجام داد. جان فرایر ، پزشک کمپانی هند شرقی ، در اواخر روزگار صفویان در 1088/ 1677 در دهکدة کوچکی نزدیک بندر گُمْبْرون (بندرعباس ) دو بیمارستان زیبا و پاکیزه دیده است . یکی از این دو بیمارستان را هلندیها و دیگری را یک بانکدار هندی در خدمت کمپانی هندشرقی ، بنا کرده بودند (الگود، ص 399). این کمپانی در بسیاری از بنادر مهم خلیج فارس قرنطینه ها و بیمارستانهایی تأسیس کرد، چنانکه در حدود 1140/ 1727، بیمارستان کوچکی در گمبرون گشود که ریاست آن را دکتر فوربز به عهده داشت . ظاهراً بیمارستان بصره یکی از مهمترین مراکز درمانی کمپانی بود که پس از قصد کریم خان زند بر حمله به بصره ، به بوشهر منتقل شد (همان ، ص 408،431). پس از آنکه دولت انگلستان رسماً به جای کمپانی ، نفوذ خود را در منطقه گسترش داد، نمایندگیهای سیاسی این کشور ادارة بیمارستانها را به عهده گرفتند. در اوایل سدة سیزدهم / اواخر سدة هجدهم نیز «نمایندگی مقیم » دولت انگلستان در بوشهر بیمارستانی تأسیس کرد (رایت ، ص 122). شرکت تلگراف هندواروپایی که در دست انگلیسیان بود، در برخی از نواحی ساحلی خلیج فارس درمانگاه و داروخانه تأسیس کرد. قرنطینه های مرزی انگلستان در بنادر ایران نیز از جمله مراکز درمانی شایان ذکر در اوایل تأسیس بیمارستانهای نوین در ایران به شمار می روند. این قرنطینه ها در بنادری که اصولاً دارای بیمارستان و پزشک نبودند، خدمات مهمی انجام می دادند و در کنار وظایف خویش به مداوای بیماران محلی ، بویژه بینوایان ، می پرداختند (سدیدالسلطنه ، ص 169).

روسها نیز که در سواحل شمالی کشور در تکاپوی ایجاد منطقة نفوذ بودند، نخستین بیمارستان را در 1264/1848 برای ملوانان خویش تأسیس کردند و امتیاز ایجاد بیمارستان دیگری را در استرآباد به دست آوردند (الگود، ص 512؛ تیموری ، ص 269ـ 273). با اینهمه ، تأسیس اینگونه بیمارستانها موجب گسترش بیمارستانهای نوین در ایران نشد. حتی با آنکه در روزگار فتحعلی شاه قاجار، پزشک هیئت ژنرال گوردن فرانسوی نیز در پایتخت درمانگاهی تأسیس کرد (الگود، ص 441)، باز تأسیس رسمی بیمارستانهای جدید در ایران از روزگار ناصرالدین شاه آغاز شد.

در 1288، حسین خان مشیرالدولة سپهسالار، ناظم الاطبای نفیسی را مأمور کرد تا نخستین بیمارستان ایرانی را به سبک جدید در تهران احداث کند. این بیمارستان در خیابانی خارج از شهر ] که سپس به خیابان مریضخانه نامبردار شد [ تأسیس شد (نفیسی ، ص 19ـ20). همو در مشهد نیز به دستور سپهسالار بیمارستانی به سبک جدید ساخت که به دارالشفا موسوم شد و تا مدتها یگانه بیمارستان مشهد بود (حکیم الممالک ، ص 259؛ نفیسی ، همانجا). در 1300 دکتر جوزف کوچران ، عضو میسیون امریکایی در ارومیه ، بیمارستانی به نام وست مینستر در آن شهر پی افکند و در همانجا به آموزش پزشکی پرداخت ( ایرانشهر ، ج 2، ص 1449). نخستین بیمارستان امریکایی تهران ، که مرکز آموزشی نیز بود، در 1272 ش / 1311 افتتاح شد و تا 1320 ش به کار ادامه داد. در این سال به علت بروز جنگ و کمبود پزشک از فعالیت بازماند (همان ، ج 2، ص 1449ـ1450). ولی مدتی بعد کار خود را از سر گرفت که تا اواخر 1357 ش ، سال پیروزی انقلاب اسلامی ، در ادارة آمریکاییها بود.

میسیون انگلیسی وابسته به «انجمن مبلغان مسیحی لندن » نیز فعالیتهای پزشکی خود را به سبب توجه دولت انگلستان به جنوب ایران ، در این منطقه از کشور گسترد و بیمارستانهایی ویژة مردان و زنان در اصفهان و کرمان و یزد و شیراز بنا کرد که نخستین بیمارستانهای آن شهرها بود (رایت ، ص 118ـ122). نخستین بیمارستان میسیونری ، در جلفا، محل ارامنة این شهر، تأسیس شد و در 1312/ 1894 با ورود دکتر کار به این بیمارستان ، دورة جدیدی در فعالیت آن آغاز گردید. همچنین خانم ماری برد دو درمانگاه در دو منطقة اصفهان تأسیس کرد که بزودی به فعالیت آنها پایان دادند (الگود، ص 534). پس از تأسیس مرکز مبلغان مسیحی در جلفای اصفهان ، اعضای میسیون در محوطة وسیع انجمن در 1314 بیمارستان و داروخانه ای و سپس بیمارستانی برای زنان تأسیس کردند. از آن پس این میسیون در 1316 در یزد و در 1319 در کرمان ، بیمارستانهایی ساختند، آنگاه در 1303 ش در شیراز به سرمایة محمدحسین نمازی ، زایشگاهی بنیان کردند که سپس با همکاری ادارة تلگراف هند و اروپایی به بیمارستان بزرگی تبدیل شد ( > جهان اسلام < ، ص 182). در 1304 ش ، دکتر کار ( رجوع کنید بهسطور پیشین ) بیمارستان مرسلین را در شیراز بنیان نهاد (کاظمی ، مصاحبة مورخ 3 مرداد 1379). با اینهمه ، به نظر می رسد که در آغاز مردم بومی از این بیمارستانها استقبال نکرده باشند؛ حتی مردم اصفهان اجازه ندادند که این میسیون در محلات مسلمان نشین شهر بیمارستان تأسیس کند، ولی سرانجام در 1320 دکتر کار در شهر درمانگاهی ساخت و تاجر ثروتمندی نیز، برای ساختن بیمارستان زنان و مردان ، قطعه زمین بزرگی اعطا کرد. در این بیمارستانها دانشجویان به آموختن فنون پزشکی می پرداختند و سپس دولت ایران به استادان آنها اجازه داد که پروانة پزشکی صادر کنند. دولت ایران حتی در 1333 سهمی از بودجة دولتی در اختیار بیمارستان اصفهان گذاشت (الگود، ص 535). میسیون امریکایی همچنین در 1321 به وسیله دکتر فانک در همدان بیمارستانی بنا نهاد که در 1335 توسعه یافت . در 1323 نخستین «مجلس حفظ الصحة » دولتی در تهران تشکیل شد و نظامنامه ای مبنی بر تأسیس قرنطینه هایی در بنادر ایران ، آبله کوبی ، ایجاد بیمارستان ویژة زنان و کودکان برای آن نوشته شد ( ایرانشهر ، ج 2، ص 1404) و مدیریت پاره ای از بیمارستانهای خارجی به دولت ایران منتقل گشت . میسیون روسیه در زمینة تأسیس بیمارستان در ایران فعالیت چندانی نداشت ؛ به کوشش نیکیتین ، کنسول روسیة تزاری ، هیئتی برای مبارزه با وبای 1915 میلادی به شهر فرستاد و رئیس آن ، دکتر کاش ، بیمارستانی در آنجا تأسیس کرد. این بیمارستان تنها مؤسسه ای بود که از سوی میسیون ارتدوکس پشتیبانی می شد (تمدن ، ص 243ـ244).

نخستین بیمارستان «تهران » به مساعدت آلمانیها در آغاز برای قشون تأسیس شد و تحت سرپرستی دکتر پولاک و دکتر شلیمر بود (رایت ، ص 126ـ127؛ الگود، ص 512). این بیمارستان که بعدها به «دولتی » و «شاهنشاهی » موسوم شد، پس از مدتی به چنان وضعی درآمد که آن را «گورستان زنده ها» نامیدند (سِرِنا، ص 135). مریضخانة دولتی دوازده سال پس از تأسیس در اختیار مردم قرار گرفت و برای ارتش بیمارستان دیگری ساخته شد (الگود، همانجا) که چندی بعد مظفرالدین شاه از ایلبرگ ، پزشک سفارت آلمان ، خواست که آن را تجدید سازمان کند. بیمارستان دولتی زیر نظر این پزشک توسعه یافت و وی همچنان در آنجا مشغول به کار بود تا در محرم 1334/ نوامبر 1915 که هیئتهای نمایندگی دول متحد تهران را ترک کردند، ایلبرگ هم از ایران رفت و ریاست بیمارستان به دکتر لقمان الممالک ، پزشک شاه ، واگذار شد (همان ، ص 546)، اما اوضاع این بیمارستان به سبب شعله ور شدن جنگ اول جهانی و واگذارشدن بخشی از آن به روسها، دستخوش پریشانی شد، تا آنکه در 1337 دولت ایران موافقت کرد که انگلستان دو پزشک به بیمارستان اعزام کند و آن را از کمکهای مالی خود بهره مند سازد. بر اساس این توافق ، دکتر نلیگان پزشک سفارت انگلستان و دکتر اسکات رئیس بخش پزشکی ادارة تلگراف هندواروپایی (رایت ، همانجا) و سه پزشک ایرانی به نامهای لسان شمس معروف به لسان الحکما، میرزا محمدخان علائی و موسی خان ، به عنوان نخستین پزشکان آنجا، مشغول به کار شدند (الگود، ص 546 ـ 548). این بیمارستان بزودی به بیمارستان «انگلیسی » معروف شد (رایت ، ص 127). در 1301 ش / 1922 که اوضاع سیاسی بر ضد انگلستان و نفوذ آن در ایران جریان داشت ، دولت انگلستان از کمک مالی به بیمارستان سرباز زد و از شرکت نفت ایران و انگلیس خواست که نگهداری آن را برعهده گیرد و بیمارستان زیرنظر پزشکان انگلیسی و ایرانی به کار ادامه داد (الگود، ص 554). این بیمارستان در 1319 ش «سینا» نام گرفت (نجمی ، ص 421)، و بتدریج از دست پزشکان انگلیسی خارج شد و ایرانیان خود ادارة آن را بر عهده گرفتند. بیمارستان سینا هم اکنون یکی از بزرگترین و معتبرترین بیمارستانهای دولتی است که با نظارت دانشکدة پزشکی دانشگاه تهران اداره می شود. پس از تأسیس بیمارستان دولتی ، در سایر شهرهای ایران نیز بتدریج بیمارستانهای جدید به کمک پزشکان بیگانه یا به همت ایرانیان تأسیس شد، چنانکه در 1334 علاوه بر بیمارستان وابسته به هیئت نمایندگی انگلستان در بوشهر (رایت ، همانجا)، بیمارستان جدیدی با کمک مالی بازرگانان محلی تأسیس شد و زیر نظر پزشکی انگلیسی شروع به کار کرد و ادارة آن را هیئتی مرکب از دو ایرانی و دو انگلیسی برعهده گرفتند (الگود، ص 548). در همین سال ، در مشهد میسیون انگلیسی بیمارستانی به ریاست دکتر کوک پی افکند و نیز بیمارستان شاهرضا به مساعدت آلمانیها در آن شهر تأسیس شد. در تهران هم دکتر سعید مالک ، «لقمان الملک »، که رئیس مجلس حفظ الصحه و سپس رئیس «ادارة کل صِحّیه » بود، در 1299ـ 1300ش پس از تأسیس انستیتو پاستور ایران ، بیمارستان وزیری را بنا کرد ( ایرانشهر ، همانجا) و براساس آمار دولتی در 1301 ش شمار بیمارستانهای تهران به هشت واحد رسید (شهری باف ، ج 1، ص 69). وی همچنین بیمارستانها و قرنطینه های بنادر جنوب کشور را که تا 1307 ش / 1928 زیرنظر انگلیسیان اداره می شد و در این سال به دولت ایران واگذار گردید، اصلاح کرد و توسعه داد و برای امور بهداشتی و قرنطینه ای خلیج فارس و ضدعفونی کشتیهای وارد به آبهای ایران ، کشتی مخصوصی به نام ابن سینا خرید ( ایرانشهر ، همانجا).

در 1304 ش / 1925 میسیون «خواهران نیکوکار » درمانگاهی در ارومیه ، و در 1314 ش درمانگاه دیگری در اصفهان بنا کرد و در تهران نیز مرکز درمانی پدید آورد. «خواهران نیکوکار» در بیمارستانهای دولتی شهرهای ایران نیز به فعالیت پزشکی و خیریه می پرداخت ( ایرانشهر ، ج 2، ص 1452).

علاوه بر اینها، در 1312 ش بیمارستانی به نام بیمارستان شوروی در تهران آغاز به کار کرد و تا 1317 ش به فعالیت ادامه داد. پس از آن تعطیل شد تا اینکه در 1322 ش به درخواست دولت ایران مجدداً گشوده شد و در 1326ش / 1947 در اختیار اتحادیة انجمنهای صلیب سرخ اتحاد شوروی قرار گرفت و سرانجام در 1362 ش به دانشگاه تهران واگذار و نام بیمارستان میرزا کوچک خان برآن نهاده شد. بیمارستان شوروی پس از شروع فعالیت مجدد خود در 1322 ش ، شعبه هایی نیز در تبریز، ارومیه ، مشهد و رشت گشود.

از دیرباز نیکوکاران نیز در تأسیس بیمارستانهای جدید پیشقدم شدند. آیت الله حاج سیدرضا فیروزآبادی ، روحانی صاحب نام و خَدوم تهران در 1315ش بیمارستان بزرگی در شهر ری بنا کرد که به نام خود وی موسوم شد (همان ، ج 2، ص 1405) و از بیمارستانهای معتبر ایران به شمار می رفت . در 1328 ش بازرگانان تهران بیمارستانی به نام «بازرگانان » تأسیس کردند. در 1331 ش نیز از خیرات ابوالقاسم مفرح بیمارستان مفرح در تهران بنا شد و طی وقفنامه ای ادارة آن به دولت واگذار شد. در برخی شهرها نیز بیمارستانهای خیریّه با حمایت یا زیرنظر علما، از جمله حاج آقا نورالله اصفهانی * در اصفهان و حاج شیخ عبدالکریم حائری * در قم تأسیس شد.

در 1317 ش بنای بیمارستان پهلوی معروف به هزار تختخوابی (بیمارستان امام خمینی کنونی ) در تهران آغاز شد و در 1325 ش به بهره برداری رسید. این بیمارستان اکنون نیز یکی از بیمارستانهای بزرگ ایران محسوب می شود. در 1318 ش بیمارستانی ویژة مسلولین در یکی از ساختمانهای قدیمی در شاه آباد (دارآباد) شمیران تأسیس شد. این بیمارستان سپس توسعه یافت و نخستین ساختمان بزرگ آن در 1324 ش افتتاح شد (همان ، ج 2، ص 1431).

در 1320 ش ، وزارت بهداری تأسیس شد و نظارت بر کلیة قرنطینه های مرزی را در دست گرفت . فعالیت دولت ایران ، خاصه پس از تأسیس وزارت بهداری ، در جهت تأسیس بیمارستانهای جدید در ایران رو به فزونی نهاد. در 1321 ش این وزارتخانه بیمارستانهای فارابی ، نجات و شفا را تأسیس کرد که از بزرگترین بیمارستانهای ایران بودند. در 1325ش در امامیة تهران بیمارستان دیگری به نام آسایشگاه بوعلی ساخته شد که ویژة مسلولین بود و در 1337 ش توسعه یافت (همان ، ج 2، ص 1432). بیمارستان شیر و خورشید سرخ ایران نیز در 1329 ش در جنوب ایران تأسیس گردید. در 1330 ش مؤسسة سرطان شناسی ، با همکاری دانشگاه تهران و سازمان شیر و خورشید سرخ ، در تهران تأسیس شد که سپس به صورت بیمارستانی مجهز برای بیماران سرطانی درآمد (همان ، ج 2، ص 1424). همچنین از 1336 ش به بعد در اغلب شهرهای ایران بیمارستانهایی عمومی و تخصصی به همت وزارت بهداری یا دانشکده های پزشکی تأسیس شد، چندانکه امروز در شهرهای کوچک و بزرگ ایران به تناسب جمعیت و موقعیت جغرافیایی و اقتصادی ، بیمارستانهای مجهز با درمانگاههای وابسته به آنها یا مستقل از آنها، اما همگی تابع قانون تأسیس و ادارة مؤسسات درمانی ، مشغول به کارند. در نیم قرن اخیر، بخش خصوصی هم در تأسیس بیمارستان به سرمایه گذاری پرداخته و مراکز درمانی متعددی در شهرهای ایران ایجاد

کرده است .

منابع : ابن ابی اصیبعه ، عیون الانباء فی طبقات الاطباء ، قاهره 1299ـ1300/ 1882ـ1883؛ همان ، بیروت 1957؛ ابن بطوطه ، رحلة ابن بطوطة ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان ، بیروت 1407/1987؛

ابن بلخی ، فارس نامه ، چاپ گی لسترنج ، و رینولد آلن نیکلسون ، لندن 1921، چاپ افست تهران 1363 ش ؛ ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة ، بولاق 1291؛ ابن جلجل ، طبقات الاطباء و الحکماء ، چاپ فؤاد سید، قاهره 1955؛ ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، حیدرآباد دکن 1357ـ1359/ 1938ـ1940؛ ابن حوقل ، کتاب صورة الارض ، چاپ کرامرس ، لیدن 1967؛ ابن ندیم ، کتاب الفهرست ، چاپ رضا تجدد، تهران 1350 ش ؛ عبدالرحیم بن حسن اسنوی ، طبقات الشافعیة ، چاپ کمال یوسف حوت ، بیروت 1407/1987؛ ابراهیم بن محمد اصطخری ، کتاب مسالک الممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛ عباس اقبال آشتیانی ، مجموعة مقالات عباس اقبال آشتیانی ، بخش 1، گردآوری و تدوین از محمد دبیرسیاقی ، تهران 1369 ش ؛ ایرانشهر ، تهران : کمیسیون ملی یونسکو در ایران ، 1342ـ1343 ش ؛ احمدبن یحیی بلاذری ، فتوح البلدان ، چاپ رضوان محمد رضوان ، بیروت 1398/1978، چاپ افست قم 1404؛ محمد تمدن ، اوضاع ایران در جنگ اول ، یا، تاریخ رضائیّه ، ارومیه 1350 ش ؛ تیمور گورکان ، تزوکات تیموری ، تحریر ابوطالب حسینی تربتی بفارسی ، آکسفورد 1773، چاپ افست تهران 1342 ش ؛ ابراهیم تیموری ، عصر بی خبری ،

یا، تاریخ امتیازات در ایران ، تهران 1332 ش ؛ عمروبن بحر جاحظ ، البخلاء ، بیروت 1407/1987؛ جعفربن محمد جعفری ، تاریخ یزد ،

چاپ ایرج افشار، تهران 1343 ش ؛ علینقی بن اسماعیل حکیم الممالک ، روزنامة سفر خراسان ، تهران 1356 ش ؛ احمدبن داود دینوری ، الاخبار الطوال ، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368 ش ؛ رشیدالدین فضل الله ، سوانح الافکار رشیدی ، چاپ محمدتقی دانش پژوه ، تهران 1358 ش ؛ همو، وقفنامة ربع رشیدی ، چاپ مجتبی مینوی و ایرج افشار، تهران 1356 ش ؛ احمدبن ابی الخیر زرکوب شیرازی ، شیرازنامه ، چاپ بهمن کریمی ، تهران 1310 ش ؛ عبدالوهاب بن علی سُبکی ، طبقات الشافعیة الکبری ، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره 1964ـ1976؛ محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه ، بندرعباس و خلیج فارس = اعلام الناس فی احوال بندرعباس ، چاپ احمد اقتداری و علی ستایش ، تهران 1363 ش ؛ کارلا سرنا، سفرنامة مادام کارلا سرنا: آدمها و آیینها در ایران ، ترجمة علی اصغر سعیدی ، تهران 1362 ش ؛ جعفر شهری باف ، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم ، تهران 1367ـ 1368 ش ؛ ابراهیم بن محمد صریفینی ، تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق ، چاپ محمدکاظم محمودی ، قم 1362 ش ؛ محمدبن محمد عمادالدین کاتب ، تاریخ دولة آل سلجوق ، اختصار فتح بن علی بنداری ، مصر 1318/1900؛ احمد عیسی ، تاریخ البیمارستانات فی الاسلام ، بیروت 1401/1981؛ ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامة فردوسی ، متن انتقادی ، ج 7، چاپ م .ن . عثمانوف ، مسکو 1968؛ حسن بن حسن فسائی ، فارسنامة ناصری ، چاپ منصور رستگار فسائی ، تهران 1367 ش ؛ علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء ، چاپ لیپرت ، لایپزیگ 1903؛ محمدجواد کاظمی ، بنیاد فارس شناسی ، شیراز، مصاحبه ، 3 مرداد 1379؛ آرتور امانوئل کریستن سن ، ایران در زمان ساسانیان ،

ترجمة رشیدیاسمی ، تهران 1351 ش ؛ حسین کریمان ، ری باستان ، ج 2، تهران 1349 ش ؛ محمود نجم آبادی ، تاریخ طب در ایران پس از اسلام : از ظهور اسلام تا دوران مغول ، تهران 1353 ش ؛ ناصر نجمی ، طهران عهد ناصری ، تهران 1364 ش ؛ محمود ناظم نسیمی ، «ابداع الرسول العربی فی فن الصحة »، در ابحاث الندوة العالمیة الاولی لتاریخ العلوم عندالعرب ، ج 1، حلب 1977؛ سعید نفیسی ، «تاریخ بیمارستانهای ایران »، شیر و خورشید سرخ ایران ، سال 3، ش 9ـ10 (1329ـ1330 ش )؛

E. G. Browne, Arabian medicine , Cambridge 1962; D. M. Dunlop, Arab civilization to A.D.1500 , London 1971; Cyril Elgood, A medical history of Persia and the Eastern Caliphate , Cambridge 1951; The Moslem world , XII (1924); S. H. Nasr, "Life sciences, alchemy and medicine", in The Cambridge history of Iran , vol.4, Cambridge 1975; Denis Wright, The English amongst the Persians during the Qajar period: 1787-1921 , London 1977.

/ صادق سجادی /


مطالب مشابه :


تحصن در بیمارستان خاتم ایرانشهر ، تایید یا تکذیب؟

ارتباط ایرانشهر - تحصن در بیمارستان خاتم ایرانشهر ، تایید یا تکذیب؟ ایران سلامت رهشون




دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر آغاز به کار کرد

اخبار بلوچ و بلوچستان - دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر آغاز به کار کرد -




سمینار نقش شیر مادر در سلامت کودک - ۷ تا ۹ مهر ۹۳ - بیمارستان ایرانشهر تهران

بیمارستان ایرانشهر علمی ترویج تغذیه با شیر مادر ایران در بیمارستان ایرانشهر تهران




معارفه آقای دکتر معین بعنوان سرپرست دانشکده علوم پزشکی ایرانشهر

دهکلای ایرانشهر در شهرستان های دلگان و سرباز،عملیاتی کردن بال دوم بیمارستان ایران




دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر پرید؟!!!!!

ارتباط ایرانشهر ایران سلامت رهشون جلسه ایی جای خود را به دکتر هاشمزهی ریاست بیمارستان




14.مشخصات بیمارستانهای استان سیستان و بلوچستان

سایت تخصصی صنعت بیمارستان سازی در ایران این بیمارستان در شهرستان ایرانشهر واقع شده




تشکیل جلسه کمیته مرگ و میر مادران

مرکز بهداشت ایرانشهر داخلی و رئیس محترم بیمارستان ایران ، خانم برنایون ، مترون




تاريخچه بيمارستان در ايران

ولی بزرگترین بیمارستان ایران در سده های هفتم و هشتم را رشیدالدین فضل ( ایرانشهر ، ج 2، ص




لیست بیمارستان های تهران ، آدرسهای بیمارستانهای تهران ، Tehran's Hospitals

طرفداران i من - لیست بیمارستان های تهران ، آدرسهای بیمارستانهای تهران ، Tehran's Hospitals -




برچسب :