زندگی آلفرد آدلر

آلفرد آدلرهدف از وجود انسان،پیروزی،کمال،ایمنی و برتری است.هر کودکی با موانع بسیاری در زندگی روبرو می شود،طوری که هیچ کودکی تا کنون بدون تلاش برای شکلی از معنا پرورش نیافته است.

                           (آلفرد آدلر)

 زندگی آدلر

کودکی و نوجوانی

ویژگی های دوران کودکی آدلر،بیماری،آگاهی از مرگ،و حسادت به برادر بزرگتر بودند.او به نرمی استخوان مبتلا بود.(کمبود ویتامین D).که به او اجازه نمی داد با سایر کودکان بازی کند.زمانی که آدلر ۳ سال داشت برادر کوچکترش در تخت کنار وی مرد.خود آدلر در ۴ سالگی در اثر ذات الریه نزدیک بود بمیرد.وقتی او شنید که دکتر به پدرش می گوید:((بچه ی شما از دست رفته است)) تصمیم گرفت دکتر شود.

آدلر که مادرش او را به خاطر بیماریش لوس بار آورده بود در ۲ سالگی با به دنیا آمدن بچه ای دیگر معزول شد.آدلر محبوب پدرش بود.روابط کودکی او با والدین با روابط فروید متفاوت بودند(فروید به مادر خود بیش از پدرش نزدیک بود)آدلر در بزرگسالی مفهوم عقده ی ادیپ فروید را کنار گذاشت زیرا با تجربیات کودکی خودش خیلی بیگانه بود.

آدلر به برادر بزرگترش که قوی بنیه و سالم بود و می توانست به فعالیت بدنی و ورزشهایی بپردازد که آدلر نمی توانست در آنها شرکت جوید،حسادت می ورزید.

آدلر می گوید:

((یادم می آید روی نیمکت می نشستم،به خاطر نرمی استخوان باند پیچی شده بودم،در حالی که برادر سالم من روبرویم نشسته بود.او می توانست بدود،بجهد،و بدون زحمت حرکت کند.در حالی که برای من حرکت از هر نوع آن،فشار و تقلا بود.))

آدلر نسبت به برادرش و سایر کودکان محله که همگی سالمتر و خوش بنیه به نظر می رسیدند احساس حقارت می کرد.در نتیجه،تصمیم گرفت برای غلبه کردن بر احساسهای حقارت سخت تلاش کند و ضعف های جسمانی خود را جبران نماید.او به رغم جثه ی کوچک،بی عرضگی،و فقدان جذابیت،که میراث بیماری او بودند،خود را وادار ساخت تا به بازیها و ورزشها ملحق شود.

او به تدریج پیروز شد و به احساس اعتماد به نفس و پذیرش اجتماعی دست یافت.او همراهی با دیگران علاقه ی زیادی را در خود پرورش داد و این معاشرتی بودن را در طول زندگی خود حفظ کرد.

آدلر در نظریه ی شخصیت خود بر اهمیت گروه همسال تاکید کرد و اظهار داشت که روابط کودکی با خواهر ـ برادرها و با کودکان خارج از خانواده خیلی مهمتر از آن است که فروید تصور می کرد.

آدلر ابتدا در مدرسه (همان مدرسه ای که فروید می رفت)،ناخشنود و دانش آموز متوسطی بود.معلم او که معتقد بود این پسر به درد هیچ کاری نمی خورد به پدرش توصیه کرد که او را نزد یک کفاش به شاگردی بگمارد.آینده ای که آدلر آن را وحشتناک می دانست.ریاضیات او خیلی بد بود ولی به تلاش خود ادامه داد تا اینکه سرانجام از دانش آموز ضعیف به شاگرد اولی کلاس خود رسید.

ماجرای کودکی آدلر از چند جهت به یک تراژدی شباهت دارد ولی در عین حال نمونه ای آموزنده از نظریه ی شخصیت او،از غلبه کردن بر ضعفها و احساسهای حقارت کودکی برای شکل دادن به سرنوشت او نیز هست.

نظریه پردازی که مفهوم احساسهای حقارت را به دنیا معرفی می کند از اعماق کودکی خودش سخن می گوید:((کسانی که با زندگی من آشنا هستند به وضوح می بینند که بین واقعیتهای کودکی من و دیدگاههایی که ابراز کرده ام هماهنگی وجود دارد.))

بزرگسالی

آدلر برای تحقق بخشیدن به آرزوی کودکی خود،به تحصیل پزشکی در دانشگاه وین پرداخت ولی با سابقه ی تحصیلی متوسط فارغ التحصیل شد.او به عنوان چشم پزشک طبابت را آغاز کرد ولی طولی نکشید که به پزشکی عمومی تغییر رشته داد.او به بیماریهای علاج ناپذیر علاقمند بود ولی به قدری از عجز خود در پیشگیری از مرگ،مخصوصا در بیماران جوان،ناراحت بود که تصمیم گرفت متخصص عصب شناسی و روان پزشکی شود.

نه سال همکاری آدلر با فروید در سال ۱۹۰۲ شروع شد،فروید در آغاز خیلی روی آدلر حساب می کرد و مهارت او را به عنوان پزشکی که توانسته بود اعتماد بیماران خود را جلب کند تحسین می کرد و مهارت او را به عنوان پزشکی که توانسته بود اعتماد بیماران خود را جلب کند تحسین می کرد.نباید از نظر دور داشت که آدلر هیچ وقت شاگرد فروید نبود و توسط وی روان کاوی نشد.

در سال ۱۹۱۰ با اینکه آدلر رئیس انجمن روان کاوی وین و کمک ویراستار نشریه ی آن بود،در عین حال،به طور فزاینده ای از نظریه ی فروید انتقاد می کرد.طولی نکشید که او تمام ارتباط خود را با روان کاوی قطع کرد و رویکرد خودش به شخصیت را به وجود آورد.

فروید به رویگردانی آدلر با عصبانیت واکنش نشان داد.او قامت آدلر را تحقیر کرد(آدلر ۱۲ سانتی متر از فروید کوتاهتر بود)و آدلر را نفرت انگیز،نابهنجار،که جاه طلبی او را به جنون کشانده،سرشار از عداوت و فرومایگی،پارانوید،شدیدا حسود،و آزارگر توصیف کرد.او نظریه ی آدلر را بی ارزش دانست.

آدلر نیز خصومت مشابهی را نسبت به فروید نشان داد و او را شیاد و روان کاوی را کثافت نامید.هر وقت آدلر را شاگرد فروید معرفی می کردند عصبانی می شد.در سالهای بعدی،آدلر از آدمهایی که به رویکرد او پشت می کردند عصبانی می شد.آدلر معروف بود به کسی که ((وقتی احساس میکرد صلاحیت او مورد سئوال قرار گرفته است ناگهان عصبانی می شد و از کوره در میرفت.))

آدلر در سال ۱۹۱۲ انجمن روان شناسی فرد نگر را دایر کرد.او در سال ۱۹۲۹ به ایالات متحده مهاجرت کرد و در نیویورک اقامت گزید،جایی که به تلاش خود برای گسترش دادن روان شناسی فرد نگر خویش ادامه داد.

زندگی نامه نویسی خاطر نشان ساخت که ((طولی نکشید که صفات شخصی مهربانی،خوشبینی،و صمیمیت همراه با انگیزه ی شدید برای جاه طلبی او را در قلمرو آمریکا به عنوان متخصص روان شناسی به شهرت رساند.))

 کتابها و سخنرانی های آدلر او را در سطح ملی به شهرت رساندند و او اولین روان شناس محبوب آمریکا شد.در سال ۱۹۳۷ در حالی که آدلر برای ایراد ۵۶ سخنرانی طاقت فرسا مشغول گردش در اروپا بود دچار حمله ی قلبی شد و در اسکاتلند درگذشت. 

منبع : سیدمحمدی، یحیی، ( تالیف:دوان شولتز، سیدنی الن شولتز)، نظریه های شخصیت، نشر ویرایش، ۱۳۹۱

 

 


مطالب مشابه :


سایت مد و مدل کیف کفش لباس مدل و مدلباس

مدل لباس مدل کیف و کفش و فشن های زیبا و ژورنال لباس و کیف و




فرزندتان را این گونه به مدرسه بفرستید

ئه وین. ئه وین هیجان آوردن فرزندتان برای روزهای مدرسه، خرید لوازم مدرسه اعم از کیف و کفش




تصاویر باورنکردنی از تهیه کیف با مار

سیستم حمل و نقل شهری وین در اینجا تصاویر باورنکردنی را از طرز درست شدن کیف و کفش بسیار




طراحی و دکوراسیون داخلی اداری آدیداس Adidas

دکوراسیون داخلی مایکروسافت در وین. کیف و کفش وبسایت همینه که هست! معرفی نرم افزارهای




یادش به خیر!

زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو یا از کفش ملی می خریدیم یا از کفش بلا و یا کفش وین!




داستان كفش براي مادر

دخترک بسیار آشفته شد و فردای آن روز سریع کیف و کفش قدیمیش دوید و کفش وین شگفت




زندگی فروید

شجاعت را کسانی تعریف نمی کنند که مبارزه کرده اند و شکست شهر وین،کشور و کیف و کفش.




"بهار" و "عید نوروز" در آئینه ی شعر فارسی

وین عقل پای برجانرا چون خویش سرگردان کنیم. کوبیم ما بی پا و لباس و کیف و کفش. چراغ قوه




با این طرز لباس پوشیدن جوانتر به نظر برسید

بیتوته،لباس کیف و کفش جان وین را به پاشنه، منطقه پنجه و پاشنه کفش را نگه دارید و




زندگی آلفرد آدلر

در سال ۱۹۱۰ با اینکه آدلر رئیس انجمن روان کاوی وین و کمک ویراستار نشریه ی لباس و کیف و کفش.




برچسب :